Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
محبوبِمون: آزادیامون our elect: our freedoms avatar
محبوبِمون: آزادیامون our elect: our freedoms
محبوبِمون: آزادیامون our elect: our freedoms avatar
محبوبِمون: آزادیامون our elect: our freedoms
سم آلتمن،
مدیرعامل شرکت هوش مصنوعی اُپن‌اِی‌آی، اعلام کرده استفاده کاربران از عباراتی مانند "احوالپرسی "، "لطفاً" و "ممنونم" هنگام مکالمه با چت‌جی‌پی‌تی، سالانه میلیون‌ها دلار هزینه اضافی بابت مصرف برق به شرکت تحمیل می‌کند.

به گفته او، فرایند آموزش مدل‌های هوش مصنوعی نیازمند داده‌های عظیم و سخت‌افزارهایی بسیار قدرتمند است که مصرف انرژی بالایی دارند. حتی اضافه شدن چند واژه مؤدبانه نیز می‌تواند میزان بار
پردازشی را به طور قابل توجهی افزایش دهد.

آلتمن با این حال تأکید کرده که این هزینه ارزشش را دارد، چرا که به ایجاد تعاملاتی شبیه به ارتباط انسانی با سامانه هوش مصنوعی کمک می‌کند.

#ourelectourfreedoms
21.04.202504:26
🗒️ یادداشت علی بدر
نویسندۀ عراقی

به مناسبت درگذشت
ماریا بارگاس یوسا
ترجمۀ دکتر عظیم طهماسبی

ماریو بارگاس یوسا در بغداد:
میان چای و ویرانی
ماریو بارگاس یوسا چند روز پس از اشغال آمریکا به بغداد رفت، نه از سر کنجکاوی یک جهانگرد، بلکه با ایمانی راسخ به توانایی دموکراسی در التیام ملت‌ها از بیماری استبداد. دخترش مورگانا که در آن زمان با هیئت سازمان ملل متحد همکاری می‌کرد، او را همراهی می‌نمود. ورود او به شهر از دریچه سیاست بود، اما گشت‌وگذارش در آن، چهره‌ای دیگر را برایش نمایان ساخت؛ چهره‌ای که نه در گزارش‌ها می‌خوانید و نه از شبکه‌های خبری می‌شنوید: چهره بغداد به مثابه موجودی رنجور که بر لبه‌های تمدن خویش گام برمی‌دارد.
هنگامی که به خیابان‌ها قدم گذاشت، در جستجوی صحنه‌های قهرمانی نبود، بلکه به جزئیات کوچک توجه نمود:
حمالانی را دید که گاری‌هایشان را در میان آوار پیاده‌روها می‌کشیدند، نانوایانی که در سایه غیبت دولت به تنورهایشان بازگشته بودند، کودکانی که روزنامه‌های غارت‌شده از دفاتر حزب بعث را می‌فروختند.
در بازار، مدتی طولانی در مقابل یک کتابفروش توقف کرد، که عناوین قدیمی – نیچه، طه حسین، ارسطو – را همچون جامه‌های کهنه بر زمین گسترده بود. فروشنده از او پرسید که آیا نسخه‌ای از "هزار و یک شب" می‌خواهد، یوسا لبخندی زد و گفت: "من به شهری آمده‌ام که این شب‌ها در آن نگاشته شده‌اند، و هزاران خاطره در آن به آتش کشیده شده است."
سپس به خیابان المتنبی رفت، گویی آیینی فرهنگی را به جای می‌آورد که نمی‌توان از آن چشم پوشید.
در کافه شابندر نشست، جایی که تصاویر کهنه دیوارها را پوشانده و جوهر هنوز بر میزهای خوانندگان تازه بود. چای با هل سفارش داد، دفترش را گشود و شروع به نوشتن کرد. او تنها ثبت نمی‌کرد، بلکه مقایسه می‌نمود، تحلیل می‌کرد، و میان بغداد و "لیما"، میان ارتش آمریکا و ژنرال‌های پرو، میان حزب بعث و نظام فوجیموری، میان دولت پنهان در آمریکای لاتین و آن دولتی که در کالبد عراق جا خوش کرده بود، قیاس می‌نمود.
او در کتابی که بعدها با عنوان "Diario de Irak" (خاطرات عراق) منتشر ساخت، نوشت:
"عراق همچون پرو است هنگامی که حافظه‌اش را از دست می‌دهد... اما چیزی دارد که آمریکای لاتین فاقد آن است: حافظه یک امپراتوری. و از همین رو، سقوط آن رساتر و درد آن عمیق‌تر است."
او شادمان بود، آری، در لحظه‌ای از خوش‌بینی به سر می‌برد. از اشغال پشیمان نبود، بلکه آن را ضرورتی تاریخی و تیغ جراحی می‌دانست که ستمگران را از پیکر دولت‌ها بیرون می‌کشد. او باور داشت که دموکراسی از میان گل‌ها سر برنمی‌آورد، بلکه از خاکستر برمی‌خیزد، و آنچه بر عراق رفت، بهای طبیعی رهایی بود، هرچند که زمان برداشت محصول به درازا بکشد.
اما او درباره سربازان اشغالگر به زبان رؤیابینان ننوشت. در آنان جهل تمدنی، غرور امپریالیستی و ناتوانی در درک روح عراقی را مشاهده کرد. نگاشت:
"آمریکایی‌ها در پیروزی در جنگ‌ها ماهرند، اما از چگونگی بازسازی ملت‌ها بی‌خبرند."
او از بغداد خارج شد، در حالی که کیفش مملو از یادداشت‌ها و دفتری سیاه در دست داشت که بر آن نوشته شده بود:
"در عراق بیش از آنچه می‌خواستم ببینم، دیدم، اما از دیدن پشیمان نیستم."

این یادداشت در صفحۀ عربي فیس‌بوک علی بدر منتشر شده است.
با سپاس از almahiva

#ourelectourfreedoms
20.04.202508:01
دیگر کسی به عشق نیندیشید‌
و دیگر کسی به فتح نیندیشید
و دیگر کسی به هیچ چیز نیندیشید

فروغ

#ourelectourfreedoms
19.04.202517:03
¤

و من باز می اندیشم
جنگ نجات بخش، نبرد آزادی بخش در معنای واقعی اش هرگز وجود ندارد
جنگ با هر ایدئلوژی و عقیده و شعاری نکبتیست که از شعور تهی است.

و تا یک گلوله در سیاره زمین شلیک می شود دین و اخلاق و سعادت، افسانه هایی توی کتاب هایند و واقعی نخواهند شد.
همچنان پورتال ها و راههای صعود و تکامل بسته خواهد ماند.

چون تنها وقتی من اجازه دارم صعود کنم که همنوعانم همه در امن و امان باشد و کشته شدن انسان ها اینقدر عادی سازی نشده باشه.

در صورت صعود به من خواهند گفت
تو کز رنج هم سفینه ایی ات بی غمی
گمشو برگرد پایین
واسه چی اومدی نردبونو اشغال کردی ؟

#mohammadrzaparishi
#ourelectourfreedoms
19.04.202509:42
¤


روسپی خونه های کشورهای اسلامی ترکیه و حاشیه خلیج فارس که گرداننده های اصلی و کارکنانشون دخترای ایرانی هستن هم هست

البته در یه نگاه کلان از فراز آسمان
هنوز دختران دارن زنده به گور می شن،
تنها شکلش عوض شده، قبلن دختر، در
نوزادی و‌ جنینی تو قبر کرده می شد حالا تا شونزده سالگی بیست سالگی خدمات
هژده پلاس، انجام میده بعد می خزه به کنج عزلت خودش، تفاوت در ابعاد قبره،
قبر قرن بیست و یک بزرگترن تلوزیون و تخت دارن و گریمور حرفه ایی
تو یه ساختار جهانی همچنان امتداد همون عصر جاهلیته
نه پیغمبری اومده و نه رسوم جاهلیت ور افتاده
صنعت پورن و قاچاق دختران زیر سن در دنیا پولسازترینه
بیشترین سرچ اینترنت و بلاک نت رو به خودش اختصاص داده
از هر چهار نفر بیش از دو نفر سرچر واژه های جنسی هستند روزانه
و این آمار دقیقا مساویست با آمار طلاق جامعه
بیش از دو ازدواج از هر چهار ازدواج به جدایی ختم می شه
می دونستین؟

دوست آمریکاییم خانم ... مستند صنعت پورن درآمدسازتر از هالیود و بالیود و ساخته
خودش از فعالین قدیمی
حقوق زنانه پیش از جنبش فیک فیمینیسم
نهنگیه برا خودش

می گه کمپین اجازه ندادن بذاریم برای توقف رفتار وحشیانه و غیر انسانی بر علیه دختران جنسی تو آمریکا
جلوشو‌گرفتن که گرا گفته آقا یواش
زخمی کردن تن نوکر جنسی ات دیگه چرا
ایجاد بیماری های لاعلاج تو بدنش چيه؟
منطق منطق لذت جویی نیست دیگه
زور طمع و پوله
لشگر غیر انسانی
برای اعمال غیر انسانی

ببین چه قدرتی داره این فساد سینمایی که
تو امریکایی که نقض آزادی اجتماعات جرمه حبس و جریمه داره و حتی رییس جمهورا جرات لغو تظاهراتی رو ندارن صنعت پورن قانون گذارا رو‌خریده تو عوام و سنا

چند بار جلوی فیلم های افشاگرانه شو گرفتن خودشو تهدید کردن دفاترشو جمع کردند

وقتی آمریکا اینطوربه بقیه جاها
حسابشو بکن

ژاپن بزرگترین صادرات رسمی زنده اش ،
دخترکان هژده سالشه. دختر براشون مثل نفته برای ما

جاهای دیگه هم سینوسی همینه
حتی حجری ترین جاها مثل یمن و عربستان هم خبرشو دارم.

در یه نگاه کلی به سیاره زمین
دقیقا استمرار عصر جاهلیت و می بینیم
نه محمدی آمده
نه علی ایی رفته
تو
کتابا همه چی خوب‌و مرتبه
اما اونا مال یه سیاره دیگه ان
اینجا زمینه
با واقعیت های آماری مشخص
و قابل اندازه گیری
انگار نه کرامت انسانی یی داریم و باید داشته باشیم نه ابن همه انسان سر فرهنگ و رشد و تکامل اخلاق جان فدا کرده اند

من خودم شخصا دیگه گذاشتم کنار چون هیچ صدایی نداره حرفامون جز انعکاس غمگین صدامون
هیچی به هیچی
من نمی خوام
انسان این مدلی باقی بمونم
آقا جلیل
بریم قاطی گاو و گوسفندا
لااقل کمتر اذیت شیم.
نمی دونستم تهِ آگاهی و دانایی جهنمه.



#محمدرضاپریشی
#ourelectourfreedoms
21.04.202507:22
در سوگ و ستایشِ یوسا: "غول مغرور"



رضی‌الدین طبیب

از سرسپردگی شیفته‌وار به مفهوم "نویسنده متعهد" ژان‌پل سارتر تا نشاندن مُشتی جانانه بر صورت رفیق سابقش_ یا به قولِ خودش آن "پاچه‌خوار کاسترو" ، گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی _ "ماریو بارگاس یوسا" سفری اودیسه‌وار را در دوران حیاتش آغاز کرد که از چپ آرمانگرا به راست محافظه‌کار، و از سخنرانی‌های آتشین در کوبا و شوروی به تمسخر و کوبیدن بی‌امانِ کسی چون ارنستو چگوارا رسید.


#ourelectourfreedoms
20.04.202521:06
هفل هشت
#محمدرضاپریشی

¤
پخش از صدا و سیما و ارشاد اسلامی ممنوع
#ourelectourfreedoms
#mohammadrzaparishi
19.04.202519:53
¤
شاه دزد

#محمدرضاپریشی


خب  با کمال تاسف
وقتی می گیم این سیاره دیگه جای موندن نیست، از بس که کپیپیست خونه شده، دزد خونه شده
وقتی می گیم کپی رایت برای برخی 
کشکه برای برخی آب دهان‌ تف شده
وقتی می گیم اخلاق سقوط کرده
شاهد مثالاشم بولد می رسه یکی یکی
بعد از آهنگساز معین
رفقا اطلاع دادند
ترانه
" کی می گیره جاتو"  شاهین نجفی هم
کپی پیست شده از آهنگ "بین دو نقطه " ساخته  یکی از نهنگهای گیتار الکترونیک جهان‌ "دیوید گیلمور با اجرای دخترش " بوده
زهی آه و زهی تاسف
به حال خودم تاسف
به حال شمایی که دلتون شکست چون
از این کثافت کاریی ها پرتین
تاسف ها

بانو‌ لیلی بازرگان که حدس می زنم یکی از دلایل جدایی ات از مردکِ
کپی پییست، همین گندکاریاش بوده
ایشون non stop رو هم از يكي از شعر هاي بنده  برداشته بود صذاشپ بلند نکردم، تاریخ ها  موجوده
جداييتون جدّاً مبارك یاشه
خوشحال باش که کار اشتباهی نکرده ایی و‌ هيج متاسف نباش دختر
اصلا غصه نخور
بايد زودتر در جريانمون مي ذاشتي
ولي بهر حال بر و بچ تا صبح  از خجالتش در خواهند اومد.

🤨
#mohammadrzaparishi
#ourelectourfreedoms
19.04.202515:31
سپاس از بانو رحمانی گرامی👇🏻👇🏻
19.04.202509:02
#مقالات شمس تبریزی و شرح مختصر بخش ۹-@variachannel
https://youtube.com/watch?v=cldOBvLhy4M&si=mpjiSxb3GbrHemj5
21.04.202505:53
¤
قبلِ انقلاب، هر چی كه بود فالْشْ نبود،
نهنگ هایی اون دوره بودند؛ ستونِ اقیانوسِ آرامِ موسیقی كه
نمی ذاشتن ماهیا کج برن
یکی خارج بخونه
یکی فالش بزنه
خيليا نُت ندونن
اما بزنن و بخونن

اگه سوالت این بود که چرا جنس لیوان شجریان و الهه و هایده و مهستی و حمیرا و ستار و داریوش و ... نشکن اعلاست
اما امروزیا اکثرا پلاستیکی
یه بار مصرف و‌مچاله شونده؛
این بود جوابت.

#محمدرضاپریشی

#mohammadrzaparishi
#ourelectourfreedoms
20.04.202523:29
طبل می‌کوبند

هوشنگ گلشیری


در کاشان هنوز هم شتر قربانی می‌کنند. یکی بانی می‌شود که این کار از اجدادش به او ارث رسیده است. دستگردان شتری می‌خرد،

چند ماهی به او نواله می‌دهد تا گوشتی بشود، بعد که خوب با او اخت شد، آذینش می‌کند با گل و گیاه. آینه‌ای هم می‌گذارد روی پیشانی‌اش. چشم‌هایش را هم سرمه می‌کشد و با نقاره و طبل دورش می‌گرداند و از هر سر خانه نیازی می‌گیرد تا روز عید که همه می‌آیند به میدان محله و نحرش می‌کنند و گوشتش را تکه تکه می‌برند.

‎موقع نحر برای این که صدایش را نشنوند، طبل می‌کوبند. فقط بانی می‌تواند افسار شتر را به دست بگیرد، چون آشناست. وگرنه نمی‌شود و شتر لگد می‌زند، شتر تنها حیوانی است که از جلو می‌تواند لگد بزند. وقتی قصاب می‌آید تا کارد تیزش را زیر گلوی شتر فرو کند،

شتر به بانی نگاه می‌کند و گریه می‌کند، با آن دو چشم سرمه کشیده و آن آینۀ میان پیشانی نگاه می‌کند و گریه می‌کند. اول دو دستش خم می شود و بعد پاهایش با دو چشم باز و اشک بسته رو به بانی. ‎سرش و گردنش را می‌گذارد روی حوضچۀ خون خودش و نگاه می‌کند با دو چشم سرمه کشیده ...


#ourelectourfreedoms

آینه های دردار


20.04.202518:24
حقيقت
mohammadrzaparishi
حالا برو و انكار ما كن

پخش از صدا و سیما و ارشاد اسلامی ممنوع
#ourelectourfreedoms
#mohammadrzaparishi
Fatemeh Rahmani:

درود
من در پی جدایی ابدی از مادرم
دیروز عزم قله ای کردم
باشد که غمم رو بهش بسپرم
و در طی مسیر صعود بتونم
به خودم تسکین بدم‌
مناظر زیبای مازندران ..
مسیر روح فزای قله ی گل اندام
و از همه مهم تر عظمت« دماوند» بزرگ
نتونستن حال من رو بهبود بدن

دلم گرفت و نتونستم گریه نکنم
اونجا بود که دریافتم که سیاهی ها فرو ریختن ..
ملال انگیزشی مرگ و جدایی حتی از سفیدی نوازش و دلبرانگی کوهها و طبیعت خداوند هم اثرگذارتر هست

متن رو با عکس استوری کردم تا یادم بمونه که قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم

درود و تشکر جناب
محمد رضا پریشی
@mohammadrzaparishi
نویسنده ی کتاب
طور مرگ
19.04.202507:19
وقت از نی کر شدن وقت عریان‌تر شدن

گم شدن پیدا شدن بی در و پیکر شدن
رد شو از هر نا بلد در عبور از فصل بد
رو به این بی منظره
این غزل کش این جسد
این همه بی خاطره
این همه بی پنجره
خیل خود جلاد تلخ
این زلال باکره
بشنو از نی‌های نی
بشنو از بالای نی

#ourelectourfreedoms
21.04.202505:23
#مقالات شمس تبریزی و شرح مختصر بخش ۱۰-Variachannel@
https://youtube.com/watch?v=2EYF0XXGgIc&si=KNDy2E62FQMiWQr4
20.04.202521:13
چناره، الشتر، لرستان
Hamzeh
به لاله ی واژگون
در کردی گویند: شیلر
در لری: سراویز
در لکی: شیوار
20.04.202515:50
Kalsın Benim Davam... (PLAK Kaydı)
https://youtube.com/watch?v=0jl24DUcUaM&si=Ssp73LqK931-smAx

#ourelectourfreedoms
19.04.202517:48
هر گاه انسان به قدر و قیمت واقعی برگشت و زن و مردی از میان رفت و کسی دیگری رو تحقیر نکرد چه
برسد به این که به قتل برساند
آنگاه روز برگشت امید به دل خداست
و شاید لبخندکی بر لبان ساکتش

در آنروز
از شما آیندگان
هر که آن لبخند را دید برای ما دلشکسته ها فاتحه یی بخواند استغفاری استدعا کند.

از کتاب
طورِ مرگ
محمدرضاپریشی
#mohammadrzaparishi
19.04.202510:27
باغ رویا


پریسا
خوشدل
لعبت والا

چه نهنگ هایی

ای چشم توام پیمانه
همسنگ دو صد خمخانه
همه شور عشق و مستی‌ام
از یک نگاه تو
از هر دو جهان بیگانه
شد خانه‌ی دل میخانه
چو تویی کنارم، غم ندارم،
در پناه تو
با تو دنیا، باغ رویا


ای شوق مستی من از تو،
با من تنها تو بمان
راز دل، قصّه‌ی غم بشنو،
سوز جان را بنشان
ای شورِ هستی من از تو،
با من تنها تو بمان
راز دل از سخنم بشنو،
سوز جان را بنشان

#ourelectourfreedoms
19.04.202506:48
در این فالش آباد چقدر
کم پیدا می شه درست و درستی

کار از کار گذشته ولی حس می کنم اگر روزی بر می گشتم و‌با اختیار و اراده و دانایی تصمیم به ورود به این دنیا می گرفتم
چه بسا این راهو نمی اومدم

آدم بدونه و بعد در جامعه اش
سراسر اشتباه و غلط و فالش و لوژ
کاری هم ازش برنیاد
هر چه داد بزنه هم صداش
انعکاس غم انگیز داشته باشه
به قول چخوف نازنین
در این تنهایی

بزرگتر از این عذابم داریم؟ هست؟
راه دانایی و آگاهی پاداش ما بوده یا تنبیه ما
و‌سوال بزرگتر
اگه برای تنبیه بوده که به نظر می رسه بوده
چرا جرممون یادمون نمیاد؟
(م.ر.پ)
Показано 1 - 24 із 85
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.