Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کانال| صبغت الله عاکف avatar
کانال| صبغت الله عاکف
کانال| صبغت الله عاکف avatar
کانال| صبغت الله عاکف
تلاوت شیخ حوینی رحمه الله

واقعا باخشوع و خضوع است.
14.03.202513:12
نگاهی به روش فراگیری نحو در مدارس

معمولا در مدارس افغانستان و پاکستان، در بخش نحو کتاب‌های ذیل خوانده می‌شود:

۱. شمّه.
۲. نحو میر.
۳. شرح مأة عامل.
۴. هداية النحو.
۵. کافیه.
۶. شرح ملا جامی بر کافیه.
۷. در پهلو یا در میان این کتاب‌ها، گاهی از کتاب‌های معاصر نیز خوانده می‌شود.

تنها زمانی که برای شرح جامی داده می‌شود، دست‌کم یک و نیم یا دو سال هست؛ بازهم دانش‌آموز پس از پایان این‌همه کتاب، به عبارت‌خوانیِ درست موفق نیست.

بنده به این‌‌ نظر هستم که فرقی نمی‌کند چقدر کتاب‌ خوانده می‌شود و کدام‌ کتاب‌ها؟
این مهم است که چگونه تدریس می‌شود و چقدر زمان می‌برد؟

روی این نکته، اگر قواعد همراه با مثال‌ها و تمرین‌های مختلف آموزش داده شود؛ دانش‌آموز در کتاب‌های نخست، نحو را طوری یاد می‌گیرد که نیازی نیست کتاب‌های مطول نحوی، برایش کلمه‌به‌کلمه شرح داده شود. همچنان، مقداری از مباحث سخت را باید به دوش خود دانش‌آموز‌ گذاشت تا در آن تدبر کند و ریاضت علمی و عقلی ببیند.

۱. زمان کافی برای شمه، بیست روز؛
۲. زمان کافی برای نحو میر، چهل روز؛
۳. زمان کافی برای شرح مأة عامل، یک ماه؛
۴. زمان کافی برای هدایة النحو، یک ماه؛
۵. زمان کافی برای کافیه، یک ماه؛
۶. زمان کافی برای شرح جامی، دو ماه؛
۷. و زمان کافی برای مطالعهٔ برخی از کتاب‌های معاصر تطبیقی، یک‌ ماه است.

مجموعا هشت ماه می‌شود.
زیرا، مهم‌ترین مباحث نحو میر، هدایة النحو، کافیه و شرح جامی، یکی است و باقی مباحث تکمیل‌کنندهٔ یک‌دیگر هستند؛ با یادگیری صحیح و پختهٔ نحو میر و هدایة النحو، یادگیری کافیه و شرح جامی به شدت آسان می‌شود. برای برخی اگر مباحث‌ کافیه و شرح جامی سخت تمام می‌شود؛ علت کوتاهی در حق نحو میر و‌ هدایة النحو است.

این در صورتی است که معیار، فراگیری علم‌ با همین‌کتاب‌های‌ معین است.
اما در صورتی که هدف فراگیری علم نحو است و مهم استاد و زمان کافی است، نه کتاب‌های معین؛ به نظرم برای کسی که تخصص ادبیات عربی نمی‌خواند، چهار ماه نحو کافی است.
کتاب‌ها نیز توسط استادی ماهر، براساس توانایی و استعداد دانش‌آموزان انتخاب شود.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
10.03.202520:50
یکی از جوانان از من پرسید: آیا به جمعیت اصلاح و نجم بروم و در فعالیت‌های شان شرکت کنم؟

گفتم: نروید چه می‌کنید؟ گزینه‌ای دیگر به عنوان بستر رشد تربیتی و فکری و کار دینی سراغ دارید؟

زمان، زمانِ «یا همه‌چیز یا هیچ‌چیز‌»‌ نیست!

همواره حرفم برای دوستان این بوده است که جمعیت اصلاح، انجمن اخلاق و معرفت در هرات (شاخهٔ جمعیت اصلاح) و نهاد جوانان نجم؛ بستر‌های خوبی برای رشد تربیتی و فعالیت فکری و دینی است.

اگر در این سه، دست‌کم مشغولیت معرفتی و‌ دینی اندکی در شما پدید آید، کار کمی نشده است. دست‌کم روحیهٔ هم‌دیگرپذیری و نَفَس گفتگو در شما جان یابد؛ چیز اندکی‌ نیست.

این موارد را بنده، طی ارتباط چندساله‌ای که با عزیزان جمعیت اصلاح و شاخه‌هایش داشتم، در آنان یافته‌ام.

اختلافاتی به لحاظ روشی با مجموعهٔ جمعیت‌ و به لحاظ فکری و عقیدتی با برخی افراد آنان داریم؛ که این اختلافات در جای خود ارزش گفتگو دارد و بهایش نیک است؛ ولی نبودن با این دوستان و کارنکردن در کنار شان را توجیه نمی‌کند.

نوت: این نظر شخصی بنده است و اگر‌ کسی در این مورد نظری داشت و با من مخالف بود، می‌توانیم با هم در موردش گفتگو کنیم.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
هم به باباش می‌گه با من دعوا کن برم بخوابم؛ هم وقتی باهاش دعوا می‌کنه، می‌شینه گریه می‌کنه 😍❤️
12.01.202504:10
بیایید پادکست راه‌اندازی کنیم!

هیچ ملتی در جهان بدون کتاب‌ها به پیشرفت نرسیده است؛ آنچه پیش از نوشتن بود، با آنچه پس از آن آمد، بسیار متفاوت است. ملت‌ها با پژوهش‌های جدی و کتاب‌ها، تفکری ماندگار و میراثی فکری می‌آفرینند. ویژگی کتاب‌های جدی این است که خلاصه کردن آن‌ها دشوار است؛ نمی‌توان آن‌ها را به چند مطلب کوتاه محدود کرد و ارزش خود را از ابتدا تا انتهای صفحات حفظ می‌کنند.

این است ارزش کتاب‌های مادر و گنجینه‌های دانش، که هیچ مطلب کوتاهی نمی‌تواند ارزش کتاب‌هایی را که منظومه‌ای فکری و تفاوتی معرفتی ایجاد کرده‌اند، خلاصه کند. این سخن به معنای کم‌اهمیت دانستن مقالات یا کوچک شمردن نقش آن‌ها نیست، اما هر یک جایگاه خاص خود را دارند که قابل رقابت با کتاب‌ها و پژوهش‌ها نیست.

در دهه‌های هفتاد و هشتاد، معنای «شخصیت فرهنگی» تا حدودی به رمان‌نویس و شاعر محدود شد، که می‌توان آن را نوعی انحطاط معرفتی و فرهنگی توصیف کرد. شعر و رمان جایگاه خاص خود را دارند، اما تعمیم یافتند؛ تا جایی که میان بسیاری از نویسندگان مترادف با «فرهنگ» شد و شاعران و رمان‌نویسان خود را فریب دادند که گمان کردند عقل جامعه و امانت‌دار افکار آن هستند.

سپس به دوران ویدئوهای کوتاه و بلند رسیدیم که فضای فرهنگی را با مصاحبه‌های پیاپی پر کردند، بدون اینکه دانشی واقعی ارائه کنند، یا معرفت را ساده‌سازی کنند؛ بلکه بیشتر شبیه انتقال فضای کافه و میخانه به اینترنت بود! بله، می‌توانید به گفت‌وگویی با پژوهشگری متخصص گوش دهید که عمر خود را در کتاب‌ها و پژوهش‌ها گذرانده تا تجربیاتش را با ما در میان بگذارد، آن‌هم بعد از این‌که با کتاب‌ها و افکارش شناخته شده است.

اما اینکه کسی بدون پشتوانه، از این پادکست به آن پادکست بپرد و نشست‌های طولانی برگزار کند، سپس از پروژهٔ فکری و فرهنگی‌اش سخن بگوید، در حالی که زمانی را که در لبخند زدن و خلاصه کردن اخبار در این نشست‌ها می‌گذراند، می‌توانست به ساخت دانش و تولید محتوای عمیق اختصاص دهد، ولی این چیزی جز بازاریابی و هیاهو نیست. این افراط، شکلی از انحطاط معرفتی و فرهنگی است، نه نشر آن.

خلاصه اینکه: پژوهشگر، «یوتیوبر» نیست، و ما بیش از هر چیزی، به پژوهشگر نیاز داریم، نه مجری‌ها و رقابت‌کنندگان برای تعداد بازدید در یوتیوب.

یوسف سمرین
ترجمه: صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
03.01.202523:03
دانشجویان علوم شرعی و رسانویسی و‌ رساگویی فارسی

پس از مجازی و شبکه‌های اجتماعی، دانشجویان زیادی در رشته‌های مختلفی، به‌ویژ علوم شرعی، به نوشتن در این فضا روی آورده‌اند. این خیلی نیکو‌ و پسندیده است. اما برخی از طلاب، با این‌که سال‌هاست در این فضا سرگرم‌ متن‌نویسی‌اند؛ باز هم نارسایی و مشکلات دستوری و نگارشی در نوشته‌های شان به شدت دیده می‌شود. گاهی ممکن است خود را از مشکلت دستوری و نگارشی رهایی بخشیده باشند؛ اما همچنان دچار نوشته‌هایی پیچیده و بسته، به شدت ملال‌آور و خالی از ذوق و با ترکیبی گُنگ هستند!

علت این دشوارگویی و غلیظ‌نویسی‌ و ناشیوایی، دور بودن از ادبیات و شیوه‌های ساده‌نویسی است.
نوشتن، بدون خواندن، همواره باعث می‌شود از جایی که شروع کرده‌اید هرگز تکان نخورید و‌ پیش‌تر نروید.

طلاب علوم شرعی به عنوان رهبران فکری و دینی جوامع در آینده، نیازمند ابزارهای مؤثری برای بیان و ترویج مفاهیم اسلامی هستند. ادبیات و رسانویسی فارسی، به‌ویژه در جوامعی که این زبان نقش کلیدی در فرهنگ و دین دارد، یکی از مهم‌ترین ابزارها برای این هدف است.
و مهارت در رسانویسی به زبان فارسی جز با داشتن ارتباط همیشگی‌ با این‌زبان، ممکن نیست.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
14.03.202521:48
ابن تیمیه و‌ پژوهش‌گران جهان

قبلا نیز نوشته‌ای داشتم پیرامون این‌که در تمام جهان، نویسندگان و پژوهش‌گرانی هستند که کنار سفرهٔ معرفت و دانش ابن تیمیه، به عنوان شخصیتی مرکزی در تاریخ علم و دانش، آستین برزده‌اند و سرگرم گوشه‌های معرفتی وی هستند.

- پژوهش‌گران حوزهٔ فلسفه، سرگرم دیدگاه‌های وی پیرامون معرفت‌شناسی، وجودشناسی، مقولات عشر، امور عامه، جایگاه عقل، روش‌های استدلال‌ و سایر مباحث فلسفی هستند.

- پژوهش‌گران حوزهٔ منطق، سرگرم دیدگاه‌های وی‌ پیرامون منطق ارسطو، بدیل‌های‌‌ وی برای منطق ارسطو، جرایی نقد وی بر منطق ارسطو و سایر مباحث منطقی هستند.

- پژوهش‌گران حوزهٔ سیاست، سرگرم دیدگاه‌های وی پیرامون سیاست و رعیت‌داری و حکم‌روایی هستند.

- پژوهش‌گران حوزهٔ علوم شرعی، سرگرم استنباطات و ژرف‌نگری‌ها و باریک‌بینی‌های وی در بخش‌های مختلف علوم شرعی‌اند.

- اکنون پژوهش‌گران غربی در حوزهٔ علوم، برای یافتن راه‌کارهای علمی-تجربی پای سفرهٔ ابن تیمیه نشسته‌اند.

- این‌وسط، به نام نقد علمی، عده‌ای سرگرم عقده‌گشایی در برابر وی، با دروغ‌بافی و تهمت‌بافی و چرندنویسی هستند. هر تلاشی می‌کنند و از هیچ زشتی و رذیلتی دریغ نمی‌کنند، تا بتوانند اندکی چهرهٔ ابن تیمیه را در ذهن جوانان، زشت جلوه دهند.

لازم نیست عالمی را که با او مخالفید، تخریب کنید، یا او را شیطان جلوه دهید، یا او را به هر نقصانی متهم سازید. این، شیوهٔ جاهلان در طول تاریخ بوده است. مردانه مخالفت‌ کنید، نه ناجوان‌مردانه و بازاری!

ابن تیمیه، مردی که در مشرق زمین، دشمنانش او را بدنام کردند، امروز یکی از مراجع در مبانی هوش مصنوعی مدرن شده است. تفاوت آشکار است میان کسانی که آینده را می‌سازند و آنان که همچنان در کشمکش‌های گذشته غرق‌اند.

و چه درست گفته‌اند:
ای امتی که از نادانی‌اش، ملت‌ها به خنده افتادند.

دو تصویر نخست، از یک کشف علمی جدید است که جون سوا، دانشمند هوش مصنوعی، در مقالهٔ پژوهشی خود با عنوان Analogical Reasoning که در چندین سایت خارجی منتشر شده است، اعلام کرد که مطالعات آن‌ها در علم منطق، با هدف بهره‌گیری از مدل‌های تاریخی در توسعهٔ هوش مصنوعی، آن‌ها را به دو متفکر رسانده است که مدل‌هایشان با مکانیسم‌های تفکر مدرن همخوانی دارد:
۱. سیكستوس، پزشک و فیلسوف یونان.
۲. ابن تیمیه، فقیه و منطقی اسلامی.

جون سوا معتقد است که مدل ابن تیمیه سازگارتر و پیشرفته‌تر است، زیرا او نه‌تنها مفاهیم کلی را رد کرد و بر تجربه تکیه داشت، بلکه یک روش‌شناسی معرفتی یکپارچه را بنیان نهاد که سه اصل کلیدی را در بر می‌گیرد:
۱. تجربه
۲. استقراء
۳. قیاس تناظری (Analogical Reasoning)

این ویژگی‌ها مدل او را به تفکر علمی مدرن نزدیک‌تر می‌کند.

سوا تأکید می‌کند که قیاس نزد ابن تیمیه، که بر مقایسهٔ مسائل جدید با مسائل گذشته بر اساس علت مشترک بنا شده است، اساساً همان الگویی است که امروزه در سیستم‌های هوش مصنوعی به کار می‌رود.

این مدل، به‌جای پایبندی به قوانین خشک منطقی، بر تحلیل داده‌های گذشته برای استخراج الگوها و انطباق با متغیرهای جدید متکی است. همچنین، یادگیری تدریجی از تجربه را امکان‌پذیر می‌سازد، که این دقیقا ماهیت یادگیری ماشین (Machine Learning) و استدلال مبتنی بر موارد مشابه (Case-Based Reasoning - CBR) است.

این دیدگاه، ابن تیمیه را از فرانسيس بیکن، بنیان‌گذار روش تجربی غربی، پیشرفته‌تر نشان می‌دهد؛ زیرا بیکن در چارچوب تجربه و استقراء باقی ماند، درحالی‌که ابن تیمیه فراتر رفت و استدلال تناظری (قیاس العلة) را به‌عنوان گامی تکمیلی افزود. این روش، تحلیل الگوها و انطباق با داده‌های جدید را ممکن می‌سازد و آن را به رویکردهای مدرن هوش مصنوعی نزدیک‌تر می‌کند.

به‌این‌ترتیب، تفکر ابن تیمیه نسبت به منطق‌دانان غربی که قرن‌ها به قیاس ارسطویی پایبند بودند، به روش‌های مدرن تحلیل داده‌ها نزدیک‌تر است.

تصویر پایانی، نیز از مقالهٔ دیگر دانشمند رایانه جون سوا، با عنوان «چالش حساء المعرفة» (The Challenge of Knowledge Soup) است.

او به‌صراحت بیان می‌کند که ابن تیمیه نخستین کسی بود که اصل «استدلال بر پایهٔ موارد مشابه» (Case-Based Reasoning) را تدوین کرد، اصلی که امروزه یکی از مبانی مهم در هوش مصنوعی محسوب می‌شود.

سپس، سوا به مقایسهٔ مدل ابن تیمیه و مدل ارسطویی می‌پردازد.

نکته: حرف‌های متعلق به این کشف جدید در این متن، مرکب از چندین‌نوشتهٔ استاد علاء حسن اسماعیل و تصرفاتی از بنده است.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
13.03.202523:47
من را به لحاظ روش و منهج چگونه یافته‌اید؟!

در یک جمله بنویسید.
08.03.202519:27
خطیب صاحب گرامی!
اگر در هر جمعه، نکات تربیتی دو یا سه آیت قرآنی را بیرون کنید و برای مردم به زبان ساده توضیح دهید؛ کفایت می‌کند.

این کار چندین فایده دارد:

- به مرور زمان مردم مشکلات دینی و عقیدتی و فکری خود را پیدا می‌کنند و به حل آن می‌پردازند؛
- شما هم حرف‌های تازه‌تری برای مردم خواهید داشت و منبر شما خسته‌کن نخواهد بود؛
- در منبر زمانی باقی نمی‌ماند تا دربارهٔ هر قضیه‌ای در جامعه نظر بدهید و بی‌سوژه نمی‌مانید؛
- کم‌تر حرف‌های بی‌اساس و بی‌مورد و آزاردهندهٔ شما، سوژهٔ رسانه‌های اجتماعی می‌شود ‌و عزت و شخصیت و وقار شما هم سر جای خود می‌ماند؛
- با این تدبر و استخراج نکات تربیتی از آیات، به لحاظ تفکر و‌ ریاضت عقلی نیز رشد می‌کنید و‌ تدریجی می‌فهمید‌ در کجا چه بگویید؛
- به موضوع‌یابی و یافتن حرف‌های ناگفته، اما‌ گفتنی؛ نیز مهارت پیدا می‌کنید.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
فرمان‌روایی دل بر پیکر بزرگ!

جهان، در این لحظه‌، به تماشا می‌ایستد: دستانی کوچک‌تر از برگ‌های جوانه‌زدهٔ بهار که فرمانروای شوق است و نماد و تندیس نجابت که با شکوه زمین می‌خرامد و فرمانبرِ مهر است.

صبغت الله عاکف
09.01.202512:09
عرب‌ها می‌گویند: «فلانی کندتر از فِند است».
(فِند) خادمی یا غلامی بود نزد عائشه بنت سعد بن ابی وقاص (رضی الله عنهما) که هیچ‌گاه کاری را که به او محول می‌شد، به موقع انجام نمی‌داد. از شگفت‌انگیزترین حکایاتی که دربارهٔ او نقل شده، این است که روزی بانوی او، عائشه، او را فرستاد تا آتشی بیاورد که بتواند با آن اجاق را روشن کند. فِند بیرون رفت و در این میان، کاروانی را دید که به سوی مصر می‌رفت. او همراه این کاروان به مصر رفت و یک سال تمام در آنجا ماند. سپس به حجاز بازگشت و به یاد درخواست بانویش افتاد. با عجله ظرفی از زغال‌های مشتعل برداشت و به سوی خانهٔ عائشه دوید. اما در راه پایش به سنگی گیر کرد و زمین خورد، زغال‌ها بر روی زمین پراکنده و پخش شدند. او با صدایی غمگین گفت: «عجله کار را خراب کرد»!

برگردان‌: صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
31.12.202416:29
خدا حافظ ای سالی که باز هم در آن ازدواج نکردیم!
14.03.202521:48
12.03.202511:55
باید پرسش‌های امتحان قبولی مرحلهٔ ماستری و دکتری شرعیات ‌و علوم اسلامی در دانشگاه‌ها، از صرف، نحو، بلاغت، اصول فقه، قواعد فقهی، مقاصد شریعت، علوم القرآن، اصول تفسیر‌ و اصول حدیث می‌بود.

امتحان نیز باید به شدت سخت و‌ شفاف برگزار می‌شد، تا کسی که به این فنون و علوم مهارت ندارد، هرگز‌‌ وارد این مراحل آکادمیک نشود.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
05.02.202514:07
هراتیان‌‌ عزیز دور از هرات! بی‌هرات چگونه‌اید؟ حال دل‌تان چگونه است؟

هرات، برای همه شهر خاطره‌ها است، کوچه‌هایی پر از قصه و دیوارهایی پوشیده از شعر!

هر نسیم یادآور عطر شب‌های پرستارهٔ هرات است. او با آفتاب طلایی صبحگاهش، با مناره‌های افراشته‌اش، با کوچه‌های سنگ‌فرشش، همیشه در جان ما زنده‌ است.

هرات! دلم تنگ است برای آن لحظاتی که در سایه‌سار درختان باغ‌های کهنَت پناه می‌گرفتم، برای آن نیمروزهایی که در پیچ‌وخم بازار مسگران، صدای چکش‌های کوبنده را گوش می‌سپردم، برای آن غروب‌هایی که در جاده‌های شهر، نگاه خسته‌ام را به دوردست‌های خیال می‌سپردم.

هرات! تو در دلم شعله‌ای افروخته‌ای که نه خاموشی می‌شناسد و نه سردی. هر تصویری از تو آتشی تازه بر جانم می‌اندازد. گویی هر ذره از وجودم به آجرهای کهنه‌ات گره خورده است.

هرات! ای آتش همیشه‌افروخته در جان!
دلم سخت مشتاق آن است که بار دیگر در کوچه‌های تنگت گم شوم، زیر سایهٔ مناره‌هایت زانو بزنم و دلم را، که در غربت پژمرده، به تو بسپارم. و تو همچنان از دور، بی‌رحمانه مرا می‌خوانی.
هر یادگاری از تو، شعله‌ای تازه بر استخوانم می‌افکند!

ای شهر دل‌های شیفته، ای مأوای شاعران و عارفان، تا ابد در قلبم زنده‌ای!

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
12.01.202520:28
این شعر سعدی، از محبوب‌ترین اشعار وی نزد بند است و از جایگاه خاصی در دلم برخوردار است.
هربار آن را می‌خوانم یا می‌شنوم؛ ساحت تازه‌ای از معنی و معرفت را لمس می‌کنم.

خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان

بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم
کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان

دلداده را ملامت گفتن چه سود دارد
می‌باید این نصیحت کردن به دلستانان

دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوشرو
تا دامنت نگیرد دستِ خدای‌خوانان

من ترک مهر اینان در خود نمی‌شناسم
بگذار تا بیاید بر من جفای آنان

روشن‌روان عاشق از تیره‌شب ننالد
داند که روز گردد روزی شبِ شبانان

باور مکن که من دست از دامنت بدارم
شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان

چشم از تو برنگیرم ور می‌کشد رقیبم
مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان

من اختیار خود را تسلیم عشق کردم
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان

شکّرفروش مصری حال مگس چه داند
این دست شوق بر سر، وان آستین‌فشانان

شاید که آستینت بر سر زنند سعدی
تا چون مگس نگردی گِرد شکردهانان

@Sebghatullah_Akef
إنا لله وإنا إليه راجعون

هرات یکی دیگر از بزرگان علم و دانش خود را از دست داد. جناب مولانا نیازی به معرفی و توصیف ندارند؛ تمام مردم افغانستان بگونه‌ای از دانش و فضل و بزرگواری‌های شان باخبرند. الله متعال جناب مولانا را در سایهٔ مغفرت خود داشته باشد و زحمات شان را در عرصهٔ علم و دانش سبب ورود شان به بهشت برین بگرداند.

إنَّ لله ما أخذ، وله ما أعطى، وكل شيءٍ عنده بأجلٍ مُسمّى.
31.12.202403:19
تکفیر عاشقانه

تکفیر در میان متأخرین و معاصرین، بیش‌تر از آن‌که منهج و گرایش باشد، ابزار عقده‌گشایی‌ و تخلیه و واکنش است.

اگر فرد یا افرادی در پیکر و بدنهٔ یک مکتب عقیدتی، به تکفیر اعیان مکتب مخالف بپردازد؛ کارش به خودش مربوط می‌شود، نه این‌که مذهب آن مکتب باشد.

به این‌لحاظ، مقدار تکفیر اهل حدیث و سلفی‌ها توسط برخی از اشاعره و ماتریدیه، کم‌تر از تکفیر اشاعره و ماتریدیه توسط برخی از سلفی‌ها‌‌ نیست.

اما هرگز از نگاه منهجی ما برای خود روا نمی‌بینیم که بگوییم‌: منهج و مذهب اشاعره و ماتریدیه تکفیر مخالفین سلفی است.
البته عکس آن دیده شده است که برخی از منسوبین اشاعره و ماتریدیه تکفیرهای برخی از سلفی‌ها را چه مطلق و چه معین، دست‌آویز قرار داده‌اند تا منهج و مذهب سلفی را تکفیری و‌ خوارج معرفی کنند. چه بسا همان‌هایی که اهل حدیث و سلفی‌ها را تکفیر می‌کنند؛ خود شان تکفیری‌تر هستند.

۱. سبکی ابن قیم را ملحد می‌گوید (السیف الصقیل ص۳۷)؛

۲. ابو اسحاق شیرازی تمام کسانی را که اشعری نیستند، کافر می‌گوید. و هرکسی که عقیده‌ای غیر از عقیدهٔ اشاعره را به فردی نسبت دهد، در واقع او را تکفیر کرده است و با این تکفیر، کافر گشته است (اللمع، ج۱، ص۱۱۱)؛

۳. زاهد کوثری بارها علمای مکتب سلفی را تکفیر کرده است که اینجا نمی‌گنجد. مثلا خیلی صریح ابن قیم را کافر، زندیق، ضال مضل، زائغ، مبتدع، وقح، كذاب، حشوی، بليد، غبي، جاهل، مهاتر، خارجی، تيس حمار، ملعون، از‌ برادران يهود و نصارى، ملحد و خارج از دين و عقل می‌خواند و دربارهٔ ابن تیمیه می‌گوید: صار کفره مجمعا علیه/ به اتفاق کافر است! (حاشیهٔ السيف الصقيل ص۵۷ و تبدید الظلام المخیم من نونية ابن القیم ص۱۷)؛

۴. صاوی تمسک به ظاهر کتاب و سنت را کفر می‌داند (حاشیهٔ جلالین ج۳، ص۹۹)؛

۵. زاهد کوثری و برخی دیگر از پیروانش بارها مؤلفان کتاب‌های عقیدهٔ سلفی پیشینیان را از امام احمد بن حنبل شروع تا پیش از ابن تیمیه، مورد طعن قرار داده است و بسیاری از آنان را متهم به تجسیم و حشو و بدعت و گمراهی و انحراف کرده است.

در اخیر می‌گویند: سلفی‌ها ما را خارج از دایرهٔ اهل سنت می‌دانند؛ مگر شما بر سر شان گل پاش می‌دهید؟ شما غیر از اشاعره و ماتریدیه کسی دیگر را اصلا اهل سنت می‌دانید؟

آن‌چه دربارهٔ تکفیر سلفیان آوردم تنها نمونه‌ای از تکفیر‌های مکرر با تعبیر‌های مختلف است. این تکفیرها را من به مذهب اشاعره و ماتریدیه نسبت نمی‌دهم و اجتهاد شخصی برخی از افراد آنان می‌دانم. برخی از این‌ تکفیر‌ها مطلق و برخی نیز معین است طوری می‌بینید.

خلاصهٔ سخن این‌که اگر بخواهیم نبش قبر کنیم و اختلاف گذشتگان را دوباره برای دسته‌بندی یک‌دیگر زنده کنیم؛ خیری در این کار نمی‌بینم.
و چنان‌چه به جای چسبیدن‌ به این‌که چه کسی که را تکفیر کرد، به این فکر کنیم و‌ بپردازیم که چرا تکفیر کرد و به کدام دلیل، از نظر من بهتر نتیجه می‌دهد. البته با علم و ادب و روحیهٔ حق‌پذیری و هم‌دیگر پذیری، تا راهی به سمت معرفت درست باز شود.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
14.03.202519:50
انسان اگر از دو چیز دور شود، خراب می‌شود: یکی‌ تفکر و دیگری مطالعه.

دست‌کم یکی باید نقش فعال در زندگی انسان داشته باشد؛ این دو از لوازم روح و فطرت انسانی است.

نکته: انسانی که با کتاب و تفکر و‌‌‌ مطالعه سر‌ و کار داشته‌ باشد؛ اگر از این‌موارد جدا شود، احمق‌ می‌شود.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
11.03.202518:45
هیچ‌کس نمی‌تواند‌ در برابر پیش‌رفت تفکر بشریت مقاومت کند و جلو افزایش سطح آگاهی انسان را بگیرد.

حتا تحذیرها و موانع نیز؛ نتیجه‌ای برعکس دارند.
«الإنسان حريص على ما منع» (انسان مصرّانه خواستار چیزهایی است که از آن منع شده است).

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
دو تا لُپ که یک بچه به آن چسبیده

برای کسانی که مشکل قلبی دارند، توصیه نمی‌شود.
12.01.202518:20
بین شاعران بزرگ و مدعیان امروزین شعر

بار معنایی برخی از اشعار بزرگان، اگر دل را به آتش نکشد، بی‌گمان روح را صیقل می‌دهد و انسان را پخته‌تر می‌سازد.

مراد من از شاعران بزرگ، چهره‌هایی چون سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی، خیام و دیگر مشعل‌داران اندیشه و سخن است.

این بزرگان، نه تنها کلامی موزون و منظوم می‌سرودند، که جان خود را در ترازوی اندیشه می‌گذاشتند. چراغ فکرتشان می‌سوخت و عرق تفکر از پیشانی جانشان می‌چکید تا معنایی ژرف را در جام شعر بریزند و با دمیدن روح خویش، آن را زنده کنند.

این همان تفاوت بزرگی است که میان قله‌های بلند ادب پارسی و مدعیان نوپای امروزین شعر و شاعری رخ می‌نماید؛ آن بزرگان، با جان خویش می‌سرودند و اینان، بیش‌تر تنها با زبان.

بسیار اتفاق افتاده است که در اشعار مدعیان امروزین، نظم‌ و وزن بوده است؛ اما پیوند و بکارگیری بجای واژه‌ها و تعبیرها و معنی ‌و مادّه نه!

به قول رند شیراز:

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دستِ غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
07.01.202504:39
همان‌طوری که بیش‌تر پیش‌قدمانِ نقدِ اشاعره در میان سلفیان، نه مذهب اشعری را به‌درستی درک می‌کنند و نه روش‌های متکلمان را، بیش‌تر اشاعرهٔ امروز که ابن تیمیه را نکوهش می‌کنند نیز سخنان او را نمی‌فهمند و آن را به‌درستی مطالعه نکرده‌اند. از میان آنان، مدتی پیش فردی به نام مصطفی عبدالنبی ظهور کرد که به‌سبب خیالات و توهماتی که در ذهن خود داشت، در اسلام ابن تیمیه تردید می‌کرد؛ توهماتی که بطلان آن برای هر کسی که اندکی آشنایی با سخنان ابن تیمیه داشته باشد، روشن است. اما به‌دلیل ناآگاهی او از ابن تیمیه و جسارتش در ورود به مسائلی که در آن تخصصی نداشت، آنچه گفت را گفت. بسیاری دیگر نیز که شب و روز به ابن تیمیه حمله می‌کنند، همین روش را در پیش گرفته‌اند.

خلاصه اینکه نقد مرحله‌ای است که پس از فهم و مطالعه می‌آید و نمی‌توان به نقد کسی که صلاحیت و اهلیت ندارد اعتماد کرد. کسی که از مرحلهٔ اول بازمانده است، چگونه می‌تواند به مرحلهٔ دوم برسد؟

محمد أبو الوفاء
ترجمه: صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef
30.12.202421:23
نمی‌دونم چه‌ تو سر استاد خالد‌ می‌گذره، ولی باشه بفرمایید!
Показано 1 - 24 із 29
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.