Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
زندگیِ اشتباهی avatar

زندگیِ اشتباهی

زندگیِ اشتباهی، همان جایی است که واقعیت‌ها از دل اشتباهات بیرون می‌آیند.
آبان صدام کنید.
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуКвіт 12, 2024
Додано до TGlist
Лют 23, 2025

Останні публікації в групі "زندگیِ اشتباهی"

Переслав з:
دو در یک avatar
دو در یک
گوست می‌کنید چون ترسو هستید.
: رِین
آدم‌ها با حضور داشتن معنا پیدا می‌کنن نه با بودن.
"اگر زنده‌ای، یعنی داستان‌ت هنوز هم ادامه داره."
Переслав з:
پِـــژاره avatar
پِـــژاره
نیازی مبهم به چیزی داشت که حسش می‌کرد؛ اما نمی‌دانست آن چیست. مثل وقتی که به سیاهی لابلای ستارگان خیره می‌شویم و می‌دانیم در آن فضا ستاره‌ای است که دیده نمی‌شود. تمام وجودش در تمنای ستاره‌ای ناپیدا بود. ستاره‌ای که تنها برای او باشد.
اون روی اجتماع‌گریزم، باز چهارزانو نشسته و با چشمای التماس‌گرش به من زل زده، انگار که تمام دنیا رو در اون نگاهش جمع کرده باشه. دستشو می‌خواد که بگیرم، ببرمش تو اتاق و در رو قفل کنم. چیه این نیاز به تنهایی که هر دم مثل بچه‌ها نق می‌زنه، مثل گم‌کرده‌ای که دنبال پناه می‌گرده، تا بغلش کنم و شاید لحظه‌ای از درد و بی‌کسی‌هاش خلاص بشه.
من یه دورانی دارم به اسم دوران اجتماع گریز بودن، که به صورت دورانی هر ماه در من شکل می‌گیره.
خونه خود آدم اینجوریه که وقتی می‌ری خرید تو پوست خودت نمی‌گنجی چون قرار نیست وسایلایی که خریدی رو با کسی تقسیم کنی و همش برا خودته.
الان دارم با ایما و اشاره به خاله‌ام می‌فهمونم که نیم ساعت دیگه کنترل می‌افته دست من، امشب قراره سر نقی و آنچلوتی مرزهای خانوادگی جابه‌جا بشن.
http://t.me/HidenChat_Bot?start=5410333023
بیاین بگین امروز چه حال‌وهوایی داشتین...
بیس قوی، حال خوب، همین.

زندگیِ اشتباهی
تو از دل قصه‌ی مورد علاقه‌م بیرون اومدی، اما یکی دیگه کتاب داستانم رو بی‌اجازه با خودش برده.
این روزها آن‌قدر سردرگمم که از کارهایی که انجام می‌دم سر در نمیارم. احساس گیجی و بی‌حالی دارم و این اصلاً خوب نیست. تنها دل‌خوشی این روزها، رفتن به سر کار و ادامه دادن به کتاب‌خوانیه؛ اینکه سردرگمی‌هام تأثیر زیادی روی کارهای روزمره‌م نذاشته، خودش یه نقطه‌ی مثبته.
Переслав з:
پِـــژاره avatar
پِـــژاره
آپارتمان یکی از جذاب‌ترین خلاقیت های معماریه، خونه‌ای که از سطح زمین بالاتره و به آسمون نزدیک تره و قشنگ حس رهایی و آزادی میده، آفتاب بدون اینکه چیزی جلوشو بگیره از پنجره پذیرایی سر میخوره رو فرش ، با گلدون های قشنگ، یه لیوان چایی و منظره‌ی کوه های اطراف میشه از تراسش لذت برد، من رو برگردونید به ارتفاع، اینجا شبیه قبره.
زندگیِ اشتباهی
می‌دونم که من تنها چرخ‌دنده‌ای هستم که بقیه‌ی چرخ‌دنده‌های زندگیم رو به هم متصل نگه داشته. سخته ول کردن، وقتی می‌دونی زندگیت روی شونه‌های تو می‌چرخه، وقتی می‌دونی اگه متوقف بشی، همه چیز از هم می‌پاشه.

Рекорди

19.04.202523:59
750Підписників
27.11.202423:59
0Індекс цитування
26.03.202520:21
1.2KОхоплення 1 допису
28.02.202518:49
88Охоп рекл. допису
05.04.202523:59
11.11%ER
25.03.202523:59
100.00%ERR

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
ГРУД '24СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

Популярні публікації زندگیِ اشتباهی

09.04.202515:21
بیس قوی، حال خوب، همین.

زندگیِ اشتباهی
24.03.202520:25
حداقل نمی‌شد شمال به دنیا می‌اومدم؟ یا یه جایی نزدیکش؟ که هر صبح پنجره رو باز کنم و هوای نم‌زده‌ی جنگل بپیچه توی اتاق. که صدای بارون، فقط یه خیال دور نباشه.
27.03.202519:46
مجتبی شکوری تو یکی از اپیزوداش می‌گه: میلتون معتقد بود ایمان با آزادی معنا پیدا می‌کنه. یعنی تو جایی می‌تونی مدعی باشی که من ایمان دارم که این انتخاب رو داشته باشی که ایمان نداشته باشی.
17.04.202510:00
"اگر زنده‌ای، یعنی داستان‌ت هنوز هم ادامه داره."
Переслав з:
𝐍𝐀𝐍𝐀 avatar
𝐍𝐀𝐍𝐀
28.03.202512:04
می‌گفت:
حس می‌کنم درونم چند نفر وجود دارند
یک نفر بلند می‌خندد و دیگری تلخ اشک‌
می‌ریزد و سومی به هیچ‌چیز اهمیت نمی‌دهد!
Переслав з:
Coeurvide avatar
Coeurvide
05.04.202518:50
“کاش می شد حقیقت احساس ها را دید…”
24.03.202520:22
می‌گفت: بعضی آدم‌ها مثل آهنگن؛ حتی وقتی نیستن، توی سرت تکرار می‌شن.
27.03.202519:54
من می‌تونم از پس مشکلات زندگی بربیام، اما از پس احساسات نه. احساسات همیشه اون جنگجوی خستگی‌ناپذیری بوده که بی‌وقفه با عقل و منطقم جنگیده، زخمی، سمج، بی‌رحم. و هر بار که فکر می‌کنم پیروز شدم، دوباره بلند می‌شه و دوباره حمله می‌کنه.
31.03.202521:30
آهنگ‌ها برام بی‌معنی شدن، چه برسه به آدم‌ها.
31.03.202514:39
گاهی منطق احساسات رو کنار می‌زنه، گاهی هم احساسات منطق رو، اما من الان دارم هر دو رو یکجا هضم‌ نشده بالا میارم.
17.04.202515:21
آدم‌ها با حضور داشتن معنا پیدا می‌کنن نه با بودن.
25.03.202517:50
گاهی اوقات فقط می‌خواهم پشت آن میز چوبی که عصرها مهمان نوشتن ژورنال‌های توست، بنشینم و تماشایت کنم. ببینم چطور انگشتانت آرام روی کاغذ می‌لغزند، چطور گاهی مکث می‌کنی، قلم را کمی میان انگشتانت می‌چرخانی و دوباره می‌نویسی. می‌خواهم فقط همان‌جا بنشینم، در سکوت، بی‌آنکه چیزی بگویم، بی‌آنکه تو حتی بدانی چقدر این تصویر را دوست دارم.
04.04.202500:14
کاش می‌شد این کاش‌ها کاش نبودن
کاش می‌شد دست دراز کرد و میان این همه نبودن، تو را داشت، بی‌واسطه، بی‌حرف‌های نصفه، بی‌دوری و دلتنگی.
Переслав з:
دو در یک avatar
دو در یک
18.04.202510:29
گوست می‌کنید چون ترسو هستید.
: رِین
05.04.202518:46
قشنگی آدم‌ها تو موندن یا رفتنشون نیست، تو اون رد نرمیه که از خاطره‌هاشون روی دل آدم جا می‌مونه.
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.