Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پِـــژاره avatar

پِـــژاره

پژاره به لری یعنی تلاقیِ اندوه،دلتنگی و فرسودگیِ روح-
فعلا دارم یادمیگیرم.
عکس:
https://t.me/Jozei_az_kol

ناآشنا:
https://t.me/HarfChatBot?start=87a8b8c7aa85
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуКвіт 19, 2023
Додано до TGlist
Лют 28, 2025

Останні публікації в групі "پِـــژاره"

Переслав з:
بیگ‌ بنگ زاده avatar
بیگ‌ بنگ زاده
«اون سکوتی که بعد از رفتن باقی می‌ذارن، از بودنشون بلند‌تره.»
تو را چه غم که مرا در غمت نگیرد خواب؟
تو پادشاه، کجا یادِ پاسبان آری!؟
-سعدی
اگر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟!
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟!
 
گرفتم اینکه دری هست و کوبه‌ای دارد…
در آن کویر، کسِ دیگری نباشد چه؟!
 
کفن‌کِشان چو در آیم زِ خاک و حق خواهم،
دبیرِ محکمه را دفتری نباشد چه؟!
 
شرابِ خُلَّرِ شیراز داده‌ام از دست…
خبر زِ خمره‌ی گیراتری نباشد چه؟!
 
چنین که زحمتِ پرهیز بُرده‌ام اینجا،
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟!
 
بَرَنده کیست در این بازیِ سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟
 
-حسین جنتی
Переслав з:
پِـــژاره avatar
پِـــژاره
یکی از تنش ها و تلاش هایی که توی وجودم چرخ میزنه اینه که شبیه هیچ دیدگاه و انسانی که برای آگاه تر شدن بهش نزدیک میشم، نشم.
یعنی اگه از کسی مشورت میگیرم یا راجب اتفاقای توی سرم صحبت میکنم دنبال پیشوا نمیگردم، صرفا میخوام نظر و شیوه‌ی نگاه خط‌های فکری مختلف به مسائل رو بدونم.
میخوام بین اینهمه نظر و دیدگاه، دیدگاه خودمو پیدا کنم و موضع خودم رو نسبت به تمامی مسئله‌های کوچیک و بزرگ مشخص کنم.
«امیدی داشت، که نمی‌دانست به چیست.»
-گوستاو فلوبر
[ مرا به تصویر گذشته ام در آینه بازگردان ]
Переслав з:
Closeup. avatar
Closeup.
-گلستان/سعدی
Переслав з:
زندگیِ اشتباهی avatar
زندگیِ اشتباهی
می‌گفت هرگز وجودش به روابط نیم بند راضی نمی‌شد؛ یا باید از همه کناره می‌گرفت و در خود فرو می‌رفت و یا پنهان‌ترین گوشه‌های محبت را نیز با کسی می‌کاوید.
نیازی مبهم به چیزی داشت که حسش می‌کرد؛ اما نمی‌دانست آن چیست. مثل وقتی که به سیاهی لابلای ستارگان خیره می‌شویم و می‌دانیم در آن فضا ستاره‌ای است که دیده نمی‌شود. تمام وجودش در تمنای ستاره‌ای ناپیدا بود. ستاره‌ای که تنها برای او باشد.
Переслав з:
Offtopic avatar
Offtopic
من می‌گم نه چیزی نیست، بعد درموردش نیم ساعت به دیوار زل می‌زنم.
آپارتمان یکی از جذاب‌ترین خلاقیت های معماریه، خونه‌ای که از سطح زمین بالاتره و به آسمون نزدیک تره و قشنگ حس رهایی و آزادی میده، آفتاب بدون اینکه چیزی جلوشو بگیره از پنجره پذیرایی سر میخوره رو فرش ، با گلدون های قشنگ، یه لیوان چایی و منظره‌ی کوه های اطراف میشه از تراسش لذت برد، من رو برگردونید به ارتفاع، اینجا شبیه قبره.
Переслав з:
Closeup. avatar
Closeup.
خوش آن مردن که بر بالین خویشت بینم و باشد
اجل در قبض‌ِجان، تن مضطرب، من در تماشایت
-محتشم کاشانی

Рекорди

06.03.202504:45
785Підписників
25.02.202523:59
0Індекс цитування
07.03.202504:45
209Охоплення 1 допису
21.04.202502:00
0Охоп рекл. допису
29.03.202523:59
10.00%ER
06.03.202504:45
26.62%ERR

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
БЕР '25БЕР '25БЕР '25БЕР '25БЕР '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25

Популярні публікації پِـــژاره

28.03.202507:44
شاید این بهار، درخت آرزوهایمان جوانه زد.
28.03.202500:07
18.04.202522:30
Переслав з:
Offtopic avatar
Offtopic
09.04.202505:50
من می‌گم نه چیزی نیست، بعد درموردش نیم ساعت به دیوار زل می‌زنم.
Переслав з:
بیگ‌ بنگ زاده avatar
بیگ‌ بنگ زاده
19.04.202505:44
«اون سکوتی که بعد از رفتن باقی می‌ذارن، از بودنشون بلند‌تره.»
05.04.202517:43
اون شب گریه کردم، از اون شب به بعد گریه کردم، موسیقی آشنا شنیدم گریه کردم، عکس آشنا دیدم گریه کردم، هرکی اسمتو آورد گریه کردم، هرجا نشد و نتونستم گریه کردم، هروقت چایی ریختم گریه کردم، هرجا هایده خوند گریه کردم، بعد تو با هر غمی به تو فکر کردم و گریه کردم.
18.04.202520:31
اگر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟!
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟!
 
گرفتم اینکه دری هست و کوبه‌ای دارد…
در آن کویر، کسِ دیگری نباشد چه؟!
 
کفن‌کِشان چو در آیم زِ خاک و حق خواهم،
دبیرِ محکمه را دفتری نباشد چه؟!
 
شرابِ خُلَّرِ شیراز داده‌ام از دست…
خبر زِ خمره‌ی گیراتری نباشد چه؟!
 
چنین که زحمتِ پرهیز بُرده‌ام اینجا،
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟!
 
بَرَنده کیست در این بازیِ سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟
 
-حسین جنتی
18.04.202513:24
«امیدی داشت، که نمی‌دانست به چیست.»
-گوستاو فلوبر
Переслав з:
زندگیِ اشتباهی avatar
زندگیِ اشتباهی
17.04.202508:43
می‌گفت هرگز وجودش به روابط نیم بند راضی نمی‌شد؛ یا باید از همه کناره می‌گرفت و در خود فرو می‌رفت و یا پنهان‌ترین گوشه‌های محبت را نیز با کسی می‌کاوید.
26.03.202513:06
«که مِی با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد» بزرگوار!
06.04.202518:27
آپارتمان یکی از جذاب‌ترین خلاقیت های معماریه، خونه‌ای که از سطح زمین بالاتره و به آسمون نزدیک تره و قشنگ حس رهایی و آزادی میده، آفتاب بدون اینکه چیزی جلوشو بگیره از پنجره پذیرایی سر میخوره رو فرش ، با گلدون های قشنگ، یه لیوان چایی و منظره‌ی کوه های اطراف میشه از تراسش لذت برد، من رو برگردونید به ارتفاع، اینجا شبیه قبره.
Переслав з:
خونهٔ شماره ۸ avatar
خونهٔ شماره ۸
25.03.202515:18
«بهم نگو دوستم داری، برام چای بریز.»
19.04.202502:04
تو را چه غم که مرا در غمت نگیرد خواب؟
تو پادشاه، کجا یادِ پاسبان آری!؟
-سعدی
-گلستان/سعدی
04.04.202515:29
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است

دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی‌دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت‌بین است
هر که باشی و به هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت‌گاه
خاطری را سبب تسکین است
-پروین اعتصامی
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.