
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

تاملاتی در باب تاریخ
این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی ایجاد شده و گذشته از معرفی آثار، فضاییاست برای درج بخشی از ماحصل تاملات، یادداشتهایی در حاشیه مطالعات تاریخی و ارتباط با او.
@Mortaza_hoseyni
Mortezahoseini.com
09146644150
@Mortaza_hoseyni
Mortezahoseini.com
09146644150
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікованийДовіреність
Не надійнийРозташування
МоваІнша
Дата створення каналуЧерв 21, 2020
Додано до TGlist
Бер 14, 2025Рекорди
10.04.202523:59
1.1KПідписників25.03.202523:59
100Індекс цитування20.03.202514:07
2.1KОхоплення 1 допису27.02.202514:07
2.1KОхоп рекл. допису26.03.202523:59
2.99%ER27.02.202514:07
215.13%ERRРозвиток
Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
20.04.202508:41
گفتوگویی مهم درباره تاریخ و تاریخ تمدن در آذربایجان از ابتدا تا پایان عصر آهن.
گفتوگوی حاضر، مصاحبهایست با محوریت موضوعات بسیار مهمی مانند جغرافیای واحد فرهنگی بین سه دریاچه، تاریخ تمدن در این جغرافیای واحد تمدنخیز و آذربایجان، فرهنگ بزرگ کور- آراز قدیمترین فرهنگ فراگیر تاریخ آذربایجان و ایران، انهدام فراگیر تمدن در عصر آهن، هخامنشيان آغاز یا پایان تاریخ؟ و...
این گفتوگو به لطف مدیرمسئول محترم و هیئت تحریریه نشریه وزین بایرام انجام شده و موضوعات بنیانی تاریخ بهویژه تاریخ دوران کهن آذربایجان مورد بحث قرار گرفته است. متن محور گفتوگو، مهمترین پژوهش تاریخی من، یعنی کتاب "سه دریاچه، یک گهواره؛ تاریخ تمدن در آذربایجان از ابتدا تا پایان عصر آهن" میباشد.
زحمت تبدیل به متن و تنظیم آن را دوستان گرامی؛ رحیم اسماعیلی و محسن قاسمی کشیدهاند. بازبینی نهایی متن گفتوگو بر عهده خودم بوده، مسئولیت ادبیات و محتوای آن نیز بر عهده من میباشد.
گفتوگو به زبان تُرکی انجام شده و به همین زبان در فصلنامه بایرام زنجان (ش ۹۴، پائیز ۱۴۰۳) منتشر شده است.
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
گفتوگوی حاضر، مصاحبهایست با محوریت موضوعات بسیار مهمی مانند جغرافیای واحد فرهنگی بین سه دریاچه، تاریخ تمدن در این جغرافیای واحد تمدنخیز و آذربایجان، فرهنگ بزرگ کور- آراز قدیمترین فرهنگ فراگیر تاریخ آذربایجان و ایران، انهدام فراگیر تمدن در عصر آهن، هخامنشيان آغاز یا پایان تاریخ؟ و...
این گفتوگو به لطف مدیرمسئول محترم و هیئت تحریریه نشریه وزین بایرام انجام شده و موضوعات بنیانی تاریخ بهویژه تاریخ دوران کهن آذربایجان مورد بحث قرار گرفته است. متن محور گفتوگو، مهمترین پژوهش تاریخی من، یعنی کتاب "سه دریاچه، یک گهواره؛ تاریخ تمدن در آذربایجان از ابتدا تا پایان عصر آهن" میباشد.
زحمت تبدیل به متن و تنظیم آن را دوستان گرامی؛ رحیم اسماعیلی و محسن قاسمی کشیدهاند. بازبینی نهایی متن گفتوگو بر عهده خودم بوده، مسئولیت ادبیات و محتوای آن نیز بر عهده من میباشد.
گفتوگو به زبان تُرکی انجام شده و به همین زبان در فصلنامه بایرام زنجان (ش ۹۴، پائیز ۱۴۰۳) منتشر شده است.
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
09.04.202518:46
800 شوالیۀ تاریکی
باورش سخت است! در جهان امروز مملکتی وجود دارد که 800 نفر پایتختنشین صاحب جایگاههای سیاسی، علمی، هنری و فرهنگی در آن، بیانیهای سراسر کینه و تعصب قومی- ایدئولوژیک منتشر میکنند برای اعلام نارضایتی از اینکه میلیونها ایرانی به عنوان شهروندان این کشور، ارادۀ عمومی و سیاسی خود را آزادانه و خارج از قالب تحمیلی و فرمایشی آنها به کار گرفتهاند. این ارادۀ عمومی، همان ارادۀ ملی سرکوب شدهایست که صد سال است حق خوداظهاری، خودباوری و مشارکت اجتماعی- سیاسی در مقدرات خود را ندارد. همان ارادۀ ملی سرکوب شدهای که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به محض یافتن روزنۀ کوچکی از امید، با خویشتنداری و نجابت تمام، از این حق خود دفاع کرد. نتیجۀ این اولین فرصت (هر چند ناقص) مشارکت عمومی واقعی خارج از دستهبندیهای فرمایشی، در اینفوگرافی رأیهای داده شده به دکتر پزشکیان آشکار شد.
سردمداران عصبیت شعوبی فوران کرده در بیانیۀ کذایی 800 نفره، در عین حال که لانۀ شعوبیگری را در ستاد دکتر پزشکیان دایر کردند و همین امروز هم از دولت او میخورند و میبرند، از همان روز اعلام نتایج و آشکار شدن اینفوگرافی تاریخی رأیها، شمشیر را از رو بستند. رأیهای داده شده به پزشکیان را نه رأی واقعی مبتنی بر گفتمان حقوقی او بلکه رأی قومیتی نامیدند. هر روز یک بلوای دروغ به پا کردند. یک روز گفتند پزشکیان تجزیهطلب است، یک روز گفتند رئیس جمهور حق خواندن شعر تُرکی ندارد، یک روز گفتند زبانهای غیر فارسی تنها در خانهها مُجازند و... هر روز یک غائلۀ توخالی برای تحریک افکار عمومی علیه حقوق شهروندی. امروز نیز اکثر این دروغها و بُهتانها را یکجا در بیانیهای بسیار سُست و پُر از اتهامات واهی سر هم کردهاند.
حقیقتاً با خواندن این بیانیه، عرق شرم بر پیشانی هر ایرانی صاحب عقل سلیم مینشیند. از تُرکی و عربی صحبت کردن مقامات دولتی و بحث آموزش زبان مادری تا تظاهرات مردمی خالی از هر گونه هنجارشکنی و خشونت در اورومیه و حضور صدها هزار نفری مردم آذربایجان در مسابقات تیم تراکتورسازی، همگی با اتهامات دروغ، شانتاژ و تخطئه شدهاند. خندهدارتر از همه اینکه؛ طبق روال هوچیگریهای توییتری، ناف قضایا به شخص اردوغان بسته شده است. با این سطح از میانمایگی، سطحینگری، نافهمی، عقدهفشانی و حقوقستیزی در میان نخبگان تهرانی، وضعیت ایران بهتر از این نخواهد بود و نمیتواند باشد.
این حضرات آن قدر در توهمات خودبزرگبینانه غرقاند که جهان تُرک را جهان خیالی مینامند در حالی که اساساً ربطی به موضوع ندارد. چون زبان فارسی جهانی وسیع مانند زبانهای تُرکی و عربی ندارد، در منطق این حضرات، باید ایران را به زندان زبان فارسی تبدیل کرد و ایرانیان غیر فارسیزبان را زندانیان محکوم در آن. آنها فکر میکنند با زبانکُشی در ایران، میتوانند یک جهان برای زبان فارسی حداقل در داخل ایران ایجاد کنند اما طبق معمول شیپور را از سر گشادش مینوازند و نمیدانند که جایگاه والای زبان فارسی تنها و تنها با آزادی زبانی و برخورداری سایر زبانهای ایرانی از حقوق برابر با زبان فارسی تأمین و احیا خواهد شد نه با تبدیل زبان فارسی به زبان قاتل.
آنها به زبانهای جهانی و تاریخی سترگی همچون زبانهای تُرکی و عربی با لحنی تحقیرآمیز، زبان محلی میگویند. سخن گفتن مسئولان به زبان مردم و بخش بزرگی از ملت ایران را گناه میدانند و حتی علیه آن اعلام جرم میکنند. طبق معمول مترسکهای دروغین موهومی برای تحریک ترس عمومی در چهار طرف ایران برپا میکنند که گویا دندان برای دریدن ایران تیز کردهاند، در حالی که در هیچ جانب ایران هیچ تهدید خارجی جدی و واقعی وجود ندارد مگر اینکه امثال همین 800 شوالیه، با عملی کردن این نیّات شوم، موجب تشدید تفرقه در چهار گوشۀ ایران شوند؛ زیرا محرومیت هر عضو خانواده از حقوق حقه در خانه، او را از خانه دلسرد و متمایل به این سو و آن سو خواهد کرد. اگر ایران خانۀ همۀ ماست، احقاق حقوق حقۀ تمامی اعضای خانوادۀ ساکن در آن به عنوان شهروندان این خانۀ بزرگ و مشترک، از اوجب واجبات است.
واقعاً باورش سخت است که این 800 نفر از اصول ساده و اولیۀ حقوق شهروندی بیاطلاع باشند. یعنی آنها واقعاً نمیدانند که عامل تفرقه و فروپاشی اعمال تبعیض و احساس نابرابریست؟ عامل واگرایی و تفرقه در ایران دقیقاً آنها و افکار مسمومشان است اما همواره انگشت اتهامشان به سوی دیگران دراز است تا مبادا واقعیت قضایا بر همگان روشن شود.
ایجاد یک ملت واقعی از اتباع یک دولت، تنها با برخورداری اتباع آن دولت از حقوق برابر، ممکن و میسر است. باور به ایجاد یک ملت با تبدیل اجباری میلیونها انسان به یک نوع و مدل خاص از انسان، چیزی نیست جز فاشیزم. ای کاش حداقل آن قدر جسارت داشتند که فاشیست بودن خود را انکار نمیکردند.
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
باورش سخت است! در جهان امروز مملکتی وجود دارد که 800 نفر پایتختنشین صاحب جایگاههای سیاسی، علمی، هنری و فرهنگی در آن، بیانیهای سراسر کینه و تعصب قومی- ایدئولوژیک منتشر میکنند برای اعلام نارضایتی از اینکه میلیونها ایرانی به عنوان شهروندان این کشور، ارادۀ عمومی و سیاسی خود را آزادانه و خارج از قالب تحمیلی و فرمایشی آنها به کار گرفتهاند. این ارادۀ عمومی، همان ارادۀ ملی سرکوب شدهایست که صد سال است حق خوداظهاری، خودباوری و مشارکت اجتماعی- سیاسی در مقدرات خود را ندارد. همان ارادۀ ملی سرکوب شدهای که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به محض یافتن روزنۀ کوچکی از امید، با خویشتنداری و نجابت تمام، از این حق خود دفاع کرد. نتیجۀ این اولین فرصت (هر چند ناقص) مشارکت عمومی واقعی خارج از دستهبندیهای فرمایشی، در اینفوگرافی رأیهای داده شده به دکتر پزشکیان آشکار شد.
سردمداران عصبیت شعوبی فوران کرده در بیانیۀ کذایی 800 نفره، در عین حال که لانۀ شعوبیگری را در ستاد دکتر پزشکیان دایر کردند و همین امروز هم از دولت او میخورند و میبرند، از همان روز اعلام نتایج و آشکار شدن اینفوگرافی تاریخی رأیها، شمشیر را از رو بستند. رأیهای داده شده به پزشکیان را نه رأی واقعی مبتنی بر گفتمان حقوقی او بلکه رأی قومیتی نامیدند. هر روز یک بلوای دروغ به پا کردند. یک روز گفتند پزشکیان تجزیهطلب است، یک روز گفتند رئیس جمهور حق خواندن شعر تُرکی ندارد، یک روز گفتند زبانهای غیر فارسی تنها در خانهها مُجازند و... هر روز یک غائلۀ توخالی برای تحریک افکار عمومی علیه حقوق شهروندی. امروز نیز اکثر این دروغها و بُهتانها را یکجا در بیانیهای بسیار سُست و پُر از اتهامات واهی سر هم کردهاند.
حقیقتاً با خواندن این بیانیه، عرق شرم بر پیشانی هر ایرانی صاحب عقل سلیم مینشیند. از تُرکی و عربی صحبت کردن مقامات دولتی و بحث آموزش زبان مادری تا تظاهرات مردمی خالی از هر گونه هنجارشکنی و خشونت در اورومیه و حضور صدها هزار نفری مردم آذربایجان در مسابقات تیم تراکتورسازی، همگی با اتهامات دروغ، شانتاژ و تخطئه شدهاند. خندهدارتر از همه اینکه؛ طبق روال هوچیگریهای توییتری، ناف قضایا به شخص اردوغان بسته شده است. با این سطح از میانمایگی، سطحینگری، نافهمی، عقدهفشانی و حقوقستیزی در میان نخبگان تهرانی، وضعیت ایران بهتر از این نخواهد بود و نمیتواند باشد.
این حضرات آن قدر در توهمات خودبزرگبینانه غرقاند که جهان تُرک را جهان خیالی مینامند در حالی که اساساً ربطی به موضوع ندارد. چون زبان فارسی جهانی وسیع مانند زبانهای تُرکی و عربی ندارد، در منطق این حضرات، باید ایران را به زندان زبان فارسی تبدیل کرد و ایرانیان غیر فارسیزبان را زندانیان محکوم در آن. آنها فکر میکنند با زبانکُشی در ایران، میتوانند یک جهان برای زبان فارسی حداقل در داخل ایران ایجاد کنند اما طبق معمول شیپور را از سر گشادش مینوازند و نمیدانند که جایگاه والای زبان فارسی تنها و تنها با آزادی زبانی و برخورداری سایر زبانهای ایرانی از حقوق برابر با زبان فارسی تأمین و احیا خواهد شد نه با تبدیل زبان فارسی به زبان قاتل.
آنها به زبانهای جهانی و تاریخی سترگی همچون زبانهای تُرکی و عربی با لحنی تحقیرآمیز، زبان محلی میگویند. سخن گفتن مسئولان به زبان مردم و بخش بزرگی از ملت ایران را گناه میدانند و حتی علیه آن اعلام جرم میکنند. طبق معمول مترسکهای دروغین موهومی برای تحریک ترس عمومی در چهار طرف ایران برپا میکنند که گویا دندان برای دریدن ایران تیز کردهاند، در حالی که در هیچ جانب ایران هیچ تهدید خارجی جدی و واقعی وجود ندارد مگر اینکه امثال همین 800 شوالیه، با عملی کردن این نیّات شوم، موجب تشدید تفرقه در چهار گوشۀ ایران شوند؛ زیرا محرومیت هر عضو خانواده از حقوق حقه در خانه، او را از خانه دلسرد و متمایل به این سو و آن سو خواهد کرد. اگر ایران خانۀ همۀ ماست، احقاق حقوق حقۀ تمامی اعضای خانوادۀ ساکن در آن به عنوان شهروندان این خانۀ بزرگ و مشترک، از اوجب واجبات است.
واقعاً باورش سخت است که این 800 نفر از اصول ساده و اولیۀ حقوق شهروندی بیاطلاع باشند. یعنی آنها واقعاً نمیدانند که عامل تفرقه و فروپاشی اعمال تبعیض و احساس نابرابریست؟ عامل واگرایی و تفرقه در ایران دقیقاً آنها و افکار مسمومشان است اما همواره انگشت اتهامشان به سوی دیگران دراز است تا مبادا واقعیت قضایا بر همگان روشن شود.
ایجاد یک ملت واقعی از اتباع یک دولت، تنها با برخورداری اتباع آن دولت از حقوق برابر، ممکن و میسر است. باور به ایجاد یک ملت با تبدیل اجباری میلیونها انسان به یک نوع و مدل خاص از انسان، چیزی نیست جز فاشیزم. ای کاش حداقل آن قدر جسارت داشتند که فاشیست بودن خود را انکار نمیکردند.
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
25.03.202509:42
آب در لانۀ فاشیزم شعوبی
تظاهرات عظیم دوم فروردین ۱۴۰۴ در اورومیه، یکی از بزرگترین و کمنظیرترین تجمعها و تظاهرات خیابانی ایران، هم از نظر کمیّت و هم از نظر کیفیت بود. برخلاف تبلیغات دروغ و شانتاژهای شعوبیهای تُرکستیز و باندهای تروریست و غیر تروریست منسوب به مردم کُرد، در این تظاهرات عظیم هیچ شعاری علیه هیچ قوم و ملتی داده نشد. تمامی تلاش این شعوبیها و باندهای منسوب به مردمان کُرد، دور سه محور دروغ میچرخد.
۱. این تظاهرات علیه مردم کُرد بوده است.
۲. این تظاهرات، حکومتی و فرمایشی بوده است.
۳. این تظاهرات تجزیهطلبانه بوده است.
این تظاهرات به هیچ وجه علیه مردم کُرد نبود و در آن هیچ شعاری علیه کُردها داده نشد بلکه علیه باندهای تروریست رسمی و غیر رسمی منسوب به مردم کُرد داده شد که پُشت نقاب حقوق کُردها پنهان شده و موجب بدنام شدن آنها شدهاند. باندهایی که تاریخ معاصر ایران و آذربایجان مالامال است از جنایات و آدمکُشیهای آنها. باندهای تروریستی که هرگاه فرصت یافتهاند، دست به خشونت و کُشتار زدهاند. هنوز عزای دلخراش عموی سرباز نوزده سالهام را فراموش نکردهام که نمیدانم کدام گروه مسلح در بانه، گلوله در گوشش شلیک کرد، و اندوه جانگزای مادربزرگم را که پس از آن ۳۵ سال بیمار و آواره زیست. مگر همین باندها نبودند که یک سال و اندی قبل، علناً به یکی از روستاهای تُرکنشین در آذربایجان غربی حملۀ مسلحانه کردند و چند نفر را اسیر و گروگان گرفتند؟ چرا آن روز وجدان شعوبیهایی که پشت نقاب ایران پنهان شدهاند، درد نگرفت و در فضای مجازی وامصیبتا سر ندادند؟ مگر یکی از وابستگان همین باندها نبود که چند روز قبل در اوهام زیادهطلبانهاش «تاج مرکزیت کردستان را از سر سنندج برداشته و بر سر اورومیه میگذاشت»! چرا برای شعوبیهای قومپرست، زیادهطلبیهای اینها حلال است اما دفاع تُرکها از حق و حقوق قانونی و مشروع خود، حرام؟ مردم کُرد چه در آذربایجان و چه در سایر مناطق ایران، هموطنان ما هستند و حقوق حقۀ آنها نیز محترم اما باندهای تروریست و غیر تروریست زیادهطلب هیچ وقت موفق نخواهند شد با سوء استفاده از نام و حقوق مردمان کُرد، به سرزمین و حقوق ما تعدی کنند.
برخلاف تبلیغات این تخریبچیهای تُرکهراس و تُرکستیز، این تظاهرات حکومتی نبود. طبعاً بخشی از شرکت کنندگان در این تظاهرات عظیم، افراد منسوب به حکومت بودند و این هم امری طبیعیاست. مگر آن بخش از مردم اورومیه که وابستگان کشوری و لشکری حکومت هستند، جزو مردم این شهر محسوب نمیشوند؟ چه کسی و به چه حقی میتواند بگوید که وابستگان و کارگزاران کشوری و لشکری حکومت حق شرکت در یک تظاهرات عمومی را ندارند؟ در عین حال برخلاف تبلیغات شارلاتانها، این اتحاد و اشتراک به هیچ وجه اقدامی علیه مردم کُرد نبوده و نخواهد بود، بلکه علیه زیادهطلبان مسلح و غیر مسلحیاست که هدفی جز برپایی دعوای خونین تُرک و کُرد با سوء استفاده از حقوق و هویت کُردها ندارند. در عین حال باید از مدعیان حکومتی و فرمایشی بودن این تظاهرات پرسید؛ کدام تظاهرات حکومتی توانایی بسیج صدها هزار نفر در شهری مانند اورومیه را دارد؟
اتهام دروغین تجزیهطلبی نیز برچسبی نخنماتر از آن است که ارزش توجه داشته باشد. کافیست یک تُرک تنها یک جمله در دفاع از هویت و حقوق خود در ایران بگوید یا بنویسد، شعوبیها شرارت آغاز میکنند که وامصیبتا! چه نشستهاید که ایران از دست رفت! در این ماجرا هم همین نمایشهای بیشرمانه در اکران است. در حالی که در این تظاهرات چندصد هزار نفری، مردم اورومیه هویت تُرک و حقوق وطنی خود را فریاد زدند، بدون دادن هیچ شعاری علیه ایران، علیه دین و مذهب و علیه هیچ قوم و ملتی. در این تظاهرات عظیم، نه خشونتی دیده شد. نه شعاری نفرتپراکنانه داده شد، نه شعاری تفرقهافکنانه و نه شعاری تجزیهطلبانه.
بنابراین منشأ تمامی تخریبات و شانتاژهایی که به مثابه یک کنسرت انزجارآور علیه این تظاهرات آغاز شده، تنها یک چیز است؛ فاشیزم شعوبی تُرکستیز. این فاشیزم شعوبی خواهان امحای کامل تُرک و هویت تُرکی در ایران است، حتی اگر بزرگترین بانی و حافظ ایران تُرکها باشند.
دکتر یاکوب پولاک؛ پزشک اتریشی ناصرالدین شاه در سفرنامه خود تصریح و تأکید میکند که در ایران تنها یک قوم اندیشههای وسیع سیاسی در زمینۀ دولت و مملکتداری دارد، بقیۀ اقوام فاقد این سطح از درک سیاسی و فکر مملکتداریاند. این تنها قوم؛ تُرکها میباشند. هنوز هم همان قاعدۀ تاریخی برقرار است. هیچ قومی در ایران به اندازۀ تُرکها مفهوم ایران و مسائل آن را درک نمیکند. فاشیستهای شعوبی و قومپرست، در سایۀ فهم عقیم و کوتهبینی، حتی این واقعیت ساده را درک نمیکنند که تمامی عقدهگشاییها و نفرتپراکنیهای آنها تنها یک نتیجه دارد؛ تشدید واگرایی و افتراق در ایران.
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
تظاهرات عظیم دوم فروردین ۱۴۰۴ در اورومیه، یکی از بزرگترین و کمنظیرترین تجمعها و تظاهرات خیابانی ایران، هم از نظر کمیّت و هم از نظر کیفیت بود. برخلاف تبلیغات دروغ و شانتاژهای شعوبیهای تُرکستیز و باندهای تروریست و غیر تروریست منسوب به مردم کُرد، در این تظاهرات عظیم هیچ شعاری علیه هیچ قوم و ملتی داده نشد. تمامی تلاش این شعوبیها و باندهای منسوب به مردمان کُرد، دور سه محور دروغ میچرخد.
۱. این تظاهرات علیه مردم کُرد بوده است.
۲. این تظاهرات، حکومتی و فرمایشی بوده است.
۳. این تظاهرات تجزیهطلبانه بوده است.
این تظاهرات به هیچ وجه علیه مردم کُرد نبود و در آن هیچ شعاری علیه کُردها داده نشد بلکه علیه باندهای تروریست رسمی و غیر رسمی منسوب به مردم کُرد داده شد که پُشت نقاب حقوق کُردها پنهان شده و موجب بدنام شدن آنها شدهاند. باندهایی که تاریخ معاصر ایران و آذربایجان مالامال است از جنایات و آدمکُشیهای آنها. باندهای تروریستی که هرگاه فرصت یافتهاند، دست به خشونت و کُشتار زدهاند. هنوز عزای دلخراش عموی سرباز نوزده سالهام را فراموش نکردهام که نمیدانم کدام گروه مسلح در بانه، گلوله در گوشش شلیک کرد، و اندوه جانگزای مادربزرگم را که پس از آن ۳۵ سال بیمار و آواره زیست. مگر همین باندها نبودند که یک سال و اندی قبل، علناً به یکی از روستاهای تُرکنشین در آذربایجان غربی حملۀ مسلحانه کردند و چند نفر را اسیر و گروگان گرفتند؟ چرا آن روز وجدان شعوبیهایی که پشت نقاب ایران پنهان شدهاند، درد نگرفت و در فضای مجازی وامصیبتا سر ندادند؟ مگر یکی از وابستگان همین باندها نبود که چند روز قبل در اوهام زیادهطلبانهاش «تاج مرکزیت کردستان را از سر سنندج برداشته و بر سر اورومیه میگذاشت»! چرا برای شعوبیهای قومپرست، زیادهطلبیهای اینها حلال است اما دفاع تُرکها از حق و حقوق قانونی و مشروع خود، حرام؟ مردم کُرد چه در آذربایجان و چه در سایر مناطق ایران، هموطنان ما هستند و حقوق حقۀ آنها نیز محترم اما باندهای تروریست و غیر تروریست زیادهطلب هیچ وقت موفق نخواهند شد با سوء استفاده از نام و حقوق مردمان کُرد، به سرزمین و حقوق ما تعدی کنند.
برخلاف تبلیغات این تخریبچیهای تُرکهراس و تُرکستیز، این تظاهرات حکومتی نبود. طبعاً بخشی از شرکت کنندگان در این تظاهرات عظیم، افراد منسوب به حکومت بودند و این هم امری طبیعیاست. مگر آن بخش از مردم اورومیه که وابستگان کشوری و لشکری حکومت هستند، جزو مردم این شهر محسوب نمیشوند؟ چه کسی و به چه حقی میتواند بگوید که وابستگان و کارگزاران کشوری و لشکری حکومت حق شرکت در یک تظاهرات عمومی را ندارند؟ در عین حال برخلاف تبلیغات شارلاتانها، این اتحاد و اشتراک به هیچ وجه اقدامی علیه مردم کُرد نبوده و نخواهد بود، بلکه علیه زیادهطلبان مسلح و غیر مسلحیاست که هدفی جز برپایی دعوای خونین تُرک و کُرد با سوء استفاده از حقوق و هویت کُردها ندارند. در عین حال باید از مدعیان حکومتی و فرمایشی بودن این تظاهرات پرسید؛ کدام تظاهرات حکومتی توانایی بسیج صدها هزار نفر در شهری مانند اورومیه را دارد؟
اتهام دروغین تجزیهطلبی نیز برچسبی نخنماتر از آن است که ارزش توجه داشته باشد. کافیست یک تُرک تنها یک جمله در دفاع از هویت و حقوق خود در ایران بگوید یا بنویسد، شعوبیها شرارت آغاز میکنند که وامصیبتا! چه نشستهاید که ایران از دست رفت! در این ماجرا هم همین نمایشهای بیشرمانه در اکران است. در حالی که در این تظاهرات چندصد هزار نفری، مردم اورومیه هویت تُرک و حقوق وطنی خود را فریاد زدند، بدون دادن هیچ شعاری علیه ایران، علیه دین و مذهب و علیه هیچ قوم و ملتی. در این تظاهرات عظیم، نه خشونتی دیده شد. نه شعاری نفرتپراکنانه داده شد، نه شعاری تفرقهافکنانه و نه شعاری تجزیهطلبانه.
بنابراین منشأ تمامی تخریبات و شانتاژهایی که به مثابه یک کنسرت انزجارآور علیه این تظاهرات آغاز شده، تنها یک چیز است؛ فاشیزم شعوبی تُرکستیز. این فاشیزم شعوبی خواهان امحای کامل تُرک و هویت تُرکی در ایران است، حتی اگر بزرگترین بانی و حافظ ایران تُرکها باشند.
دکتر یاکوب پولاک؛ پزشک اتریشی ناصرالدین شاه در سفرنامه خود تصریح و تأکید میکند که در ایران تنها یک قوم اندیشههای وسیع سیاسی در زمینۀ دولت و مملکتداری دارد، بقیۀ اقوام فاقد این سطح از درک سیاسی و فکر مملکتداریاند. این تنها قوم؛ تُرکها میباشند. هنوز هم همان قاعدۀ تاریخی برقرار است. هیچ قومی در ایران به اندازۀ تُرکها مفهوم ایران و مسائل آن را درک نمیکند. فاشیستهای شعوبی و قومپرست، در سایۀ فهم عقیم و کوتهبینی، حتی این واقعیت ساده را درک نمیکنند که تمامی عقدهگشاییها و نفرتپراکنیهای آنها تنها یک نتیجه دارد؛ تشدید واگرایی و افتراق در ایران.
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
22.03.202514:33
اورومیه جیلولار فاجعهسیندن بو گونه
✍. ایشیم و تخصصوم تاریخ اولدوغونا رغماً، انسانلارین قانی و جانینین هدهلنمهسی قارشیسیندا هئچ زمان اورگیم برکیمهییب. هر زمان مقدور انسانلارین معروض قالدیغی بلالاری اوخویوب آراشدیریر کن، اورگیمده آغیر بیر آغری حس ائدهرم. طبیعی کی بو آجی مقدورلوقلارا معروض قالیب جانی یاخیلان انسانلار اوز ملتیم اولونجا داها چوخ آغری آغیرلیق ائدر روحومدا چون انسانین باشقالارینا اولان دوغال حسلری اوز عائلهسیندن باشلار و هر بیر اورتاقلیق بو حسلرین یاخینلیغینا سبب اولار؛ اورتاق عائله، اورتاق وطن و اورتاق دیل کیمی اورتاقلیقلارین بو حسلری یاخین و سیجاق توتماسی چوخ طبیعی بیر حالدیر. بونا بنائاً اوز تاریخیمیزده اوچ تاریخی آجی اولای هر زمان منی چوخ دریندن سارسیدیب حتی آغلادار؛ ۱. بیرینجی دونیا ساواشیندا اورومیه و اطرافیندا باش وئرن فاجعهلر. ۲. فرقه و ملی حکومت تراژدیسی. ۳. قره باغدا باش وئرن فاجعهلر.
هر زمان بو فاجعهلرین اوزرینده بیر شئی اوخویوب، دوشونوب، یازیر کن، اونملی بیر سوال باش قالدیرار ذهنیمده؛ بیزیم انسانلار نهدن بو قدر مقدور و مظلوم انسانلار اولوبلار؟ نهدن بو وحشی و قورخونج سالدیریلارین اونونده الی- قولو باغلی قالاراق خیردا و معصوم اوشاقلاری بئله بو وحشتدن قورویابیلمهییبلر؟
بیر چوخ تاریخچینین سوچلاری و تقصیرلری اونون- بونون بوینونا آتماسینا رغماً، من بو فاجعهلرین اساس علتلرینی اوز ایچیمیزده آختارمالیییق دوشونورم. بیزی بیز اولماقدان ائدن هر بیر دیش و ایچ نهدن و عامل، هر زمان بیزیم هدهلنمهمیز و محو اولمامیزا سبب اولوب. اگر جیلولارین هجوموندا اورومیهده اون مینلر نفرین جانی و قانی هدر و مالی، واری، ائوی تالان اولوب، اگر فرقه و ملی حکومت تراژدیسینده اون مینلر نفریمیزین اوزللیکله رشید گنجلریمیزین مانقال کیمی اورکلری مرمیلرله شان- شان اولوب و اگر قره باغدا داشناکلار بالاجا بالالاریمیزین دریسینی سویوب جان وئرمهسینه تاماشا ائدیبلر، اساس علتی بیزیم گرچکدن بیز اولماماغیمیز اولوب. بیز بیز اولابیلسک، بیر ملت اولاریق و تاریخ بیزه دئییر؛ بیر ملت گرچکدن ملت اولورسا دیرهنر، مال، جان و قان وئرر آما بئلهسی مقدور و مظلوم بیر دورومدا مالی و جانی تالان اولماز. بیر توپلوم ملت اولورسا، سون نفره کیمی اولدورولسه بئله، ذلیل و قهر اولماز. بیزیم باشیمیزا نه گلیبسه بوندان گلیب. بیز تاریخی ائل قورولوشو، ائل بیزلیگی و ائل بیرلیکلریمیزی ایتیرندن سونرا، دیدرگین، بیری بیرینه اوزگه و یالنیز انسانلار اولموشوق پارام- پارچا، هر نوع بیزلیک و بیرلیکدن بوش اولان توپلولوقلار بیچیمینده یاشایاراق.
اوزون زماندیر بونو باشا دوشموشوک. بیز بو پارام- پارچالیق، دیدرگینلیک و بیری بیریمیزه اوزگهلیکدن قورتولاراق، بیرلیک دولو بیر بیز اولابیلمهسک، یئنه ده باشیمیزا عینی فاجعهلر گلهبیلر و گلهجک. بو بیرلیک دولو بیز اولان توپلوم اولمانین سادهجه بیر یولو وار: "ملت اولماق". تاسفله بو یولدا دونیادان و سایر ملتلردن چوخ دا گئری قالمیشیق آما هله فرصتیمیز وار قیسا اولسادا. یئنی عصرده هر بیر ملت اولان توپلوم قازانیب و عکسینه هر بیر ملت اولمایان توپلوم اودوزوب. بیز سون زمانلارا کیمی اودوزانلاردان ساییلیردیق آما باشلاتدیغیمیز یول اوغورلو گورونور سانکی. بو گون اورومیهده باش وئرنلری گورونجه، چوخ داها چوخ اومیدلی بیر گلهجک حس ائتدیم.
بوتون سیاسی تحلیللر فلان بیر طرفه آما من بو گون چوخ دویغولاندیم. اورومیه بو گون گوزلریمیزه یاش دولدوردو آما کدردندئییل، سئوینجدن. چوخ زمانلار اوز انزوا و عزلتیمده دوشونوب، اوخویوب یازار کن، بیر جور سارسیلماق و اومیدسیزلیک حسی گلیر کی عجبا گورهسن بو یولدا وئردیگیمیز امک و صرف ائتدیگیمیز عمره قارشیلیق بیر سونوج، بیر فایدا اولور و اولاجاق می؟ آما بو گون حس ائتدیم چوخ سونوجلار وار و اولاجاق. بیز بورا کیمی باشارمیشیق و دوامینی دا باشاراجاییق ایچدن اینانیب، دورمادان و اصولونجا چالیشیرساق. بو گون تاریخیمیزده ساییلان و یازیلان بیر گون اولاراق، جیلولارین و زمان زمان عموم کوردلردئییل، کوردلره منصوب بعضی ترورچو گروهلارین هجوملاری قارشیسیندا مقدور قالان اورومیهده باش وئردی و آذربایجانین بو اوزل بولگهسینده یئنی بیر تاریخی صفحهنین آچیلماسینی اثبات ائتدی. امینم کی بیرداها او نوع فاجعهلر بورادا تکرار اولابیلمز. هم ترورچو و آرتیق طاماح چتهلر و هم حاکمیته منسوب شعوبیلر ده درسلرینی آلمیش اولدولار.
گلهجک بیزیمدیر. سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
✍. ایشیم و تخصصوم تاریخ اولدوغونا رغماً، انسانلارین قانی و جانینین هدهلنمهسی قارشیسیندا هئچ زمان اورگیم برکیمهییب. هر زمان مقدور انسانلارین معروض قالدیغی بلالاری اوخویوب آراشدیریر کن، اورگیمده آغیر بیر آغری حس ائدهرم. طبیعی کی بو آجی مقدورلوقلارا معروض قالیب جانی یاخیلان انسانلار اوز ملتیم اولونجا داها چوخ آغری آغیرلیق ائدر روحومدا چون انسانین باشقالارینا اولان دوغال حسلری اوز عائلهسیندن باشلار و هر بیر اورتاقلیق بو حسلرین یاخینلیغینا سبب اولار؛ اورتاق عائله، اورتاق وطن و اورتاق دیل کیمی اورتاقلیقلارین بو حسلری یاخین و سیجاق توتماسی چوخ طبیعی بیر حالدیر. بونا بنائاً اوز تاریخیمیزده اوچ تاریخی آجی اولای هر زمان منی چوخ دریندن سارسیدیب حتی آغلادار؛ ۱. بیرینجی دونیا ساواشیندا اورومیه و اطرافیندا باش وئرن فاجعهلر. ۲. فرقه و ملی حکومت تراژدیسی. ۳. قره باغدا باش وئرن فاجعهلر.
هر زمان بو فاجعهلرین اوزرینده بیر شئی اوخویوب، دوشونوب، یازیر کن، اونملی بیر سوال باش قالدیرار ذهنیمده؛ بیزیم انسانلار نهدن بو قدر مقدور و مظلوم انسانلار اولوبلار؟ نهدن بو وحشی و قورخونج سالدیریلارین اونونده الی- قولو باغلی قالاراق خیردا و معصوم اوشاقلاری بئله بو وحشتدن قورویابیلمهییبلر؟
بیر چوخ تاریخچینین سوچلاری و تقصیرلری اونون- بونون بوینونا آتماسینا رغماً، من بو فاجعهلرین اساس علتلرینی اوز ایچیمیزده آختارمالیییق دوشونورم. بیزی بیز اولماقدان ائدن هر بیر دیش و ایچ نهدن و عامل، هر زمان بیزیم هدهلنمهمیز و محو اولمامیزا سبب اولوب. اگر جیلولارین هجوموندا اورومیهده اون مینلر نفرین جانی و قانی هدر و مالی، واری، ائوی تالان اولوب، اگر فرقه و ملی حکومت تراژدیسینده اون مینلر نفریمیزین اوزللیکله رشید گنجلریمیزین مانقال کیمی اورکلری مرمیلرله شان- شان اولوب و اگر قره باغدا داشناکلار بالاجا بالالاریمیزین دریسینی سویوب جان وئرمهسینه تاماشا ائدیبلر، اساس علتی بیزیم گرچکدن بیز اولماماغیمیز اولوب. بیز بیز اولابیلسک، بیر ملت اولاریق و تاریخ بیزه دئییر؛ بیر ملت گرچکدن ملت اولورسا دیرهنر، مال، جان و قان وئرر آما بئلهسی مقدور و مظلوم بیر دورومدا مالی و جانی تالان اولماز. بیر توپلوم ملت اولورسا، سون نفره کیمی اولدورولسه بئله، ذلیل و قهر اولماز. بیزیم باشیمیزا نه گلیبسه بوندان گلیب. بیز تاریخی ائل قورولوشو، ائل بیزلیگی و ائل بیرلیکلریمیزی ایتیرندن سونرا، دیدرگین، بیری بیرینه اوزگه و یالنیز انسانلار اولموشوق پارام- پارچا، هر نوع بیزلیک و بیرلیکدن بوش اولان توپلولوقلار بیچیمینده یاشایاراق.
اوزون زماندیر بونو باشا دوشموشوک. بیز بو پارام- پارچالیق، دیدرگینلیک و بیری بیریمیزه اوزگهلیکدن قورتولاراق، بیرلیک دولو بیر بیز اولابیلمهسک، یئنه ده باشیمیزا عینی فاجعهلر گلهبیلر و گلهجک. بو بیرلیک دولو بیز اولان توپلوم اولمانین سادهجه بیر یولو وار: "ملت اولماق". تاسفله بو یولدا دونیادان و سایر ملتلردن چوخ دا گئری قالمیشیق آما هله فرصتیمیز وار قیسا اولسادا. یئنی عصرده هر بیر ملت اولان توپلوم قازانیب و عکسینه هر بیر ملت اولمایان توپلوم اودوزوب. بیز سون زمانلارا کیمی اودوزانلاردان ساییلیردیق آما باشلاتدیغیمیز یول اوغورلو گورونور سانکی. بو گون اورومیهده باش وئرنلری گورونجه، چوخ داها چوخ اومیدلی بیر گلهجک حس ائتدیم.
بوتون سیاسی تحلیللر فلان بیر طرفه آما من بو گون چوخ دویغولاندیم. اورومیه بو گون گوزلریمیزه یاش دولدوردو آما کدردندئییل، سئوینجدن. چوخ زمانلار اوز انزوا و عزلتیمده دوشونوب، اوخویوب یازار کن، بیر جور سارسیلماق و اومیدسیزلیک حسی گلیر کی عجبا گورهسن بو یولدا وئردیگیمیز امک و صرف ائتدیگیمیز عمره قارشیلیق بیر سونوج، بیر فایدا اولور و اولاجاق می؟ آما بو گون حس ائتدیم چوخ سونوجلار وار و اولاجاق. بیز بورا کیمی باشارمیشیق و دوامینی دا باشاراجاییق ایچدن اینانیب، دورمادان و اصولونجا چالیشیرساق. بو گون تاریخیمیزده ساییلان و یازیلان بیر گون اولاراق، جیلولارین و زمان زمان عموم کوردلردئییل، کوردلره منصوب بعضی ترورچو گروهلارین هجوملاری قارشیسیندا مقدور قالان اورومیهده باش وئردی و آذربایجانین بو اوزل بولگهسینده یئنی بیر تاریخی صفحهنین آچیلماسینی اثبات ائتدی. امینم کی بیرداها او نوع فاجعهلر بورادا تکرار اولابیلمز. هم ترورچو و آرتیق طاماح چتهلر و هم حاکمیته منسوب شعوبیلر ده درسلرینی آلمیش اولدولار.
گلهجک بیزیمدیر. سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
31.03.202504:01
«سیزده به دَر» و ریشه تاریخی آن
سیزده را همه عالم به در آیند از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به دَرَم شهریار
✍. یکی از آئینهای عمومی در ایران، بیرون رفتن مردم از خانه، روستا و شهر خود در سیزدهمین روز سال است که در زبان فارسی با عنوان «سیزده به دَر» به معنای به در کردن و بیرون کردن سیزده یا در رفتن و بیرون رفتن از منزل و سکونتگاه در روز سیزدهم است. تاکنون پژوهش جدی دربارۀ ریشههای تاریخی این روز و این آئین انجام نشده است. در اکثر نوشتهجاتی که دربارۀ «سیزده به دَر» نوشته شده، به اشتباه آن را یک جشن تلقی و معرفی کردهاند اما واقعیت این است که این روز، روز جشن و شادی نبوده و بیرون رفتن از خانه و دیار نیز برای شادی و جشن نبوده است. بیرون رفتن مردم از خانه، روستا و شهر در این روز، در واقع برای فرار از نحسی آن بوده است. باور به نحسی عدد 13 نیز ریشه در نحسی همین روز سیزدهم سال دارد. گویا مردم چنین باوری داشتهاند که این روز، روزی نحس و روز نزول بلای ناگهان است. برای رهایی از نحسی و بلای این روز، باید از خانه و سکونتگاه بیرون رفت.
مهمترین و محکمترین فرضیۀ موجود برای علت نحسی روز سیزدهم سال و فرار از بلای محتمل آن، ریشه داشتن آن در واقعۀ تاریخی «پوریم» است. همانطور که در این لینک شرح دادهام:
https://sedayemoallem.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA/item/18309-%D9%BE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA
روز پوریم برای یهودیان روز جشن و پیروزی، بالعکس برای قربانیان آن، روز نحس نزول بلا بوده است. تاریخ این حادثه در تقویم عبری 13 آدار دوم (در تقویم عبری دو ماه آخر سال آدار نام دارند؛ آدار اول و آدار دوم) ثبت شده و هر سال یهودیان سراسر جهان در 14 آدار سالگرد عید پوریم را با شکوه تمام جشن میگیرند. با توجه به نزول بلایی وحشتانگیز در سیزدهم آدار بر مردمان منطقه که مهمترین بخش و پهنۀ جغرافیایی آن، امروزه در کشور ایران قرار دارد، ریشه داشتن این آئین (سیزده به دَر) در واقعۀ پوریم، بسیار محتمل به نظر میرسد. البته روز سیزدهم فروردین که در ایران روز «سیزده به دَر» است، با 13 آدار دوم در تقویم عبری مطابقت ندارد. اگرچه این عدم تطابق دقیق، مهمترین ایراد وارد بر فرضیۀ همریشگی آئین «سیزده به در» و نحسی عدد 13 با واقعۀ پوریم است اما جابهجایی زمانی بین آئینها و تقویمها امری بسیار محتمل است بهویژه اینکه عید پسخ (فسح) نیز با همین ایام نوروز مصادف است. تامار گیندین؛ ایرانشناس اسرائیلی نیز در کتاب «اسرار طومار استر» تأکید میکند که نوروز، پوریم، پسخ، مصلوب شدن عیسی و سیزده به دَر، ریشههای مشترک دارند.
تاکنون در دو منبع تاریخی اشارۀ نسبتاً دقیق به آئین «سیزده به دَر»، مفهوم و کیفیت برگزاری آن مشاهده کردهام. یکی؛ سفرنامۀ دکتر یاکوب پولاک؛ پزشک اتریشی ناصرالدین شاه و دیگری؛ خاطرات چارلز ادوارد ییت؛ سرکونسول انگلستان در مشهد در دورۀ ناصرالدین شاه.
دکتر پولاک مینویسد؛ «مطابق یک رسم و باور کهن، گویا تمام خانهها در روز 13 فروردین در معرض خطر ویرانی بودند. به همین دلیل همه از دروازۀ شهر خارج میشدند و به باغها میرفتند. بهویژه زنان علاوه بر هراس از خطری که ظاهراً آنها را تهدید میکرد، به انگیزههای دیگری به دشت و صحرا میرفتند. برای اینکه تا حدودی از هجوم زنان به خارج شهر جلوگیری شود، به دستور کلانتر از هر زنی عوارض ناچیزی گرفته میشد (پولاک، 1368: ص266).
چارلز ادوارد ییت نیز چنین مینویسد؛ «در این روز تمامی مردم مشهد یکپارچه از شهر خارج میشوند اما به دلیلی که چندان برایم روشن نسیت، به زنها اجازه نمیدهند تا از خانه خارج شوند. وقتی که صبح زود از دروازۀ سراب خارج شدم، دیدم یک گارد در آنجا مستقر است تا نگذارند زنها از شهر خارج شوند. این دستور را روحانیون صادر کرده بودند. آنها هر وقت قدرت کافی داشته باشند، بهشدت با خارج شدن زنها و شرکت آنها در چنین جشنهایی در این روز مخالفت میکنند. زنها توجهی به آن نکرده، برای سیزده از خانه خارج میشوند اما در حال حاضر روحانیون قدرت بیشتری داشته و ظاهراً توانسته بودند زنها را تا حدی محدود کنند و به آنها اجازه دهند که تنها در باغهای درون شهر به تفریح، گردش و برگزاری مراسم خاص این روز بپردازند. این یک رسم پابرجا و قدیمیاست که هر کس باید خانهاش را ترک گفته و در این روز بیرون و حتیالامکان به سبزهزارها برود. در غیر این صورت نحسی این روز گریبانگیر او خواهد شد (ییت، 1365: ص279).
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
سیزده را همه عالم به در آیند از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به دَرَم شهریار
✍. یکی از آئینهای عمومی در ایران، بیرون رفتن مردم از خانه، روستا و شهر خود در سیزدهمین روز سال است که در زبان فارسی با عنوان «سیزده به دَر» به معنای به در کردن و بیرون کردن سیزده یا در رفتن و بیرون رفتن از منزل و سکونتگاه در روز سیزدهم است. تاکنون پژوهش جدی دربارۀ ریشههای تاریخی این روز و این آئین انجام نشده است. در اکثر نوشتهجاتی که دربارۀ «سیزده به دَر» نوشته شده، به اشتباه آن را یک جشن تلقی و معرفی کردهاند اما واقعیت این است که این روز، روز جشن و شادی نبوده و بیرون رفتن از خانه و دیار نیز برای شادی و جشن نبوده است. بیرون رفتن مردم از خانه، روستا و شهر در این روز، در واقع برای فرار از نحسی آن بوده است. باور به نحسی عدد 13 نیز ریشه در نحسی همین روز سیزدهم سال دارد. گویا مردم چنین باوری داشتهاند که این روز، روزی نحس و روز نزول بلای ناگهان است. برای رهایی از نحسی و بلای این روز، باید از خانه و سکونتگاه بیرون رفت.
مهمترین و محکمترین فرضیۀ موجود برای علت نحسی روز سیزدهم سال و فرار از بلای محتمل آن، ریشه داشتن آن در واقعۀ تاریخی «پوریم» است. همانطور که در این لینک شرح دادهام:
https://sedayemoallem.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA/item/18309-%D9%BE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA
روز پوریم برای یهودیان روز جشن و پیروزی، بالعکس برای قربانیان آن، روز نحس نزول بلا بوده است. تاریخ این حادثه در تقویم عبری 13 آدار دوم (در تقویم عبری دو ماه آخر سال آدار نام دارند؛ آدار اول و آدار دوم) ثبت شده و هر سال یهودیان سراسر جهان در 14 آدار سالگرد عید پوریم را با شکوه تمام جشن میگیرند. با توجه به نزول بلایی وحشتانگیز در سیزدهم آدار بر مردمان منطقه که مهمترین بخش و پهنۀ جغرافیایی آن، امروزه در کشور ایران قرار دارد، ریشه داشتن این آئین (سیزده به دَر) در واقعۀ پوریم، بسیار محتمل به نظر میرسد. البته روز سیزدهم فروردین که در ایران روز «سیزده به دَر» است، با 13 آدار دوم در تقویم عبری مطابقت ندارد. اگرچه این عدم تطابق دقیق، مهمترین ایراد وارد بر فرضیۀ همریشگی آئین «سیزده به در» و نحسی عدد 13 با واقعۀ پوریم است اما جابهجایی زمانی بین آئینها و تقویمها امری بسیار محتمل است بهویژه اینکه عید پسخ (فسح) نیز با همین ایام نوروز مصادف است. تامار گیندین؛ ایرانشناس اسرائیلی نیز در کتاب «اسرار طومار استر» تأکید میکند که نوروز، پوریم، پسخ، مصلوب شدن عیسی و سیزده به دَر، ریشههای مشترک دارند.
تاکنون در دو منبع تاریخی اشارۀ نسبتاً دقیق به آئین «سیزده به دَر»، مفهوم و کیفیت برگزاری آن مشاهده کردهام. یکی؛ سفرنامۀ دکتر یاکوب پولاک؛ پزشک اتریشی ناصرالدین شاه و دیگری؛ خاطرات چارلز ادوارد ییت؛ سرکونسول انگلستان در مشهد در دورۀ ناصرالدین شاه.
دکتر پولاک مینویسد؛ «مطابق یک رسم و باور کهن، گویا تمام خانهها در روز 13 فروردین در معرض خطر ویرانی بودند. به همین دلیل همه از دروازۀ شهر خارج میشدند و به باغها میرفتند. بهویژه زنان علاوه بر هراس از خطری که ظاهراً آنها را تهدید میکرد، به انگیزههای دیگری به دشت و صحرا میرفتند. برای اینکه تا حدودی از هجوم زنان به خارج شهر جلوگیری شود، به دستور کلانتر از هر زنی عوارض ناچیزی گرفته میشد (پولاک، 1368: ص266).
چارلز ادوارد ییت نیز چنین مینویسد؛ «در این روز تمامی مردم مشهد یکپارچه از شهر خارج میشوند اما به دلیلی که چندان برایم روشن نسیت، به زنها اجازه نمیدهند تا از خانه خارج شوند. وقتی که صبح زود از دروازۀ سراب خارج شدم، دیدم یک گارد در آنجا مستقر است تا نگذارند زنها از شهر خارج شوند. این دستور را روحانیون صادر کرده بودند. آنها هر وقت قدرت کافی داشته باشند، بهشدت با خارج شدن زنها و شرکت آنها در چنین جشنهایی در این روز مخالفت میکنند. زنها توجهی به آن نکرده، برای سیزده از خانه خارج میشوند اما در حال حاضر روحانیون قدرت بیشتری داشته و ظاهراً توانسته بودند زنها را تا حدی محدود کنند و به آنها اجازه دهند که تنها در باغهای درون شهر به تفریح، گردش و برگزاری مراسم خاص این روز بپردازند. این یک رسم پابرجا و قدیمیاست که هر کس باید خانهاش را ترک گفته و در این روز بیرون و حتیالامکان به سبزهزارها برود. در غیر این صورت نحسی این روز گریبانگیر او خواهد شد (ییت، 1365: ص279).
سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.