23.04.202511:43
💡برابرواژههای پارسی:
۱. خدا پاداشَت دَهاد = آجَرَکَ الله
۲. در دَم = آناً
۳. اَندوختار و اَندوختاری = مُحتَکِر و اِحتکار کردن
۴. خاموش کردن دشمن = اِسکات خصم
۵. بازنوشتن = اِستِنساخ کردن
۶. گذران زندگی = اِمرار مَعاش
۷. فرمانرواییها = اِمارات
۸. بازگشت = رجوع
۹. بهسر بردن کارها = رَتق و فَتق اُمور
۱۰. نرمدل و سنگدل = رَقیق القلب و قَسیّ القلب
🔻نمونهای از برتری زبان پارسی بر زبان تازی(=عربی):
از ویژگیهای زبان پارسی این است که کارواژهی نیایشی(=فعل دعایی) ریخت ویژهی خود را دارد بدینسان که پیش از شناسه یک الف افزوده میشود مانند: دَهَد و دَهاد، بمیرَد و بمیراد، بُوَد و بُواد(باد)، بیامُرزَد و بیامُرزاد.
لیک زبان تازی(=عربی) این ویژگی را ندارد و کارواژهی نیایشی یک ریخت ویژه ندارد بدینسان که ریخت کارواژهی نیایشی همان ریخت کارواژهی گذشته(=فعل ماضی) است و دگرسانیای(=تفاوتی) در ریخت، میان این دو گذاشته نمیشود مانند:
گذشته 👈 اَیَّدَکَ الله = خدا به او نیرو داد
نیایشی 👈 اَیَّدَکَ الله = خدا به او نیرو دَهاد
این یک نمونه است و نمونههای دیگری نیز هست که دیسههای(=فرمها، شکلها) زبان پارسی باریکبینانهتر از دیسههای زبان تازی است؛ ازینرو همواره این گفتار: [زبان تازی باریکبینانهترین زبان است] را نابخردانه میدانستم...
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. خدا پاداشَت دَهاد = آجَرَکَ الله
۲. در دَم = آناً
۳. اَندوختار و اَندوختاری = مُحتَکِر و اِحتکار کردن
۴. خاموش کردن دشمن = اِسکات خصم
۵. بازنوشتن = اِستِنساخ کردن
۶. گذران زندگی = اِمرار مَعاش
۷. فرمانرواییها = اِمارات
۸. بازگشت = رجوع
۹. بهسر بردن کارها = رَتق و فَتق اُمور
۱۰. نرمدل و سنگدل = رَقیق القلب و قَسیّ القلب
🔻نمونهای از برتری زبان پارسی بر زبان تازی(=عربی):
از ویژگیهای زبان پارسی این است که کارواژهی نیایشی(=فعل دعایی) ریخت ویژهی خود را دارد بدینسان که پیش از شناسه یک الف افزوده میشود مانند: دَهَد و دَهاد، بمیرَد و بمیراد، بُوَد و بُواد(باد)، بیامُرزَد و بیامُرزاد.
لیک زبان تازی(=عربی) این ویژگی را ندارد و کارواژهی نیایشی یک ریخت ویژه ندارد بدینسان که ریخت کارواژهی نیایشی همان ریخت کارواژهی گذشته(=فعل ماضی) است و دگرسانیای(=تفاوتی) در ریخت، میان این دو گذاشته نمیشود مانند:
گذشته 👈 اَیَّدَکَ الله = خدا به او نیرو داد
نیایشی 👈 اَیَّدَکَ الله = خدا به او نیرو دَهاد
این یک نمونه است و نمونههای دیگری نیز هست که دیسههای(=فرمها، شکلها) زبان پارسی باریکبینانهتر از دیسههای زبان تازی است؛ ازینرو همواره این گفتار: [زبان تازی باریکبینانهترین زبان است] را نابخردانه میدانستم...
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
17.04.202519:08
💡برابرواژههای پارسی:
۱. چرایی = لِمّیَّت
۲. خداشونده = مُتألّه
۳. روزهگشایان = عید فطر
۴. سنگسار کردن = رجم کردن
۵. فراز آمدن = جمع شدن
۶. فراز آوردن = جمع کردن
۷. کشیده و کشیدگی = مُمتدّ و اِمتداد
۸. ناسپاسی = کُفران
۹. نهاده = موضوع
۱۰. زندگانی = حیات
▫️این واژگان پارسی را ناصر خسرو قبادیانی بهکاربرده است.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. چرایی = لِمّیَّت
۲. خداشونده = مُتألّه
۳. روزهگشایان = عید فطر
۴. سنگسار کردن = رجم کردن
۵. فراز آمدن = جمع شدن
۶. فراز آوردن = جمع کردن
۷. کشیده و کشیدگی = مُمتدّ و اِمتداد
۸. ناسپاسی = کُفران
۹. نهاده = موضوع
۱۰. زندگانی = حیات
▫️این واژگان پارسی را ناصر خسرو قبادیانی بهکاربرده است.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
14.04.202512:08
گریهآلودم از این همه وامواژهی آسیبزا...
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
09.04.202515:23
زِهازِه و درود بر همهی دوستان🪴
دوست من آلکساندرا، دانشجوی سال چهارم دانشکدهی کشورهای آسیا و آفریقای دانشگاه دولتی مسکو است. زبان مادریش روسی است و پایاننامهاش در زمینهی واژگان پارسی است.
آلکساندرا پرسشنامهی کوتاهی در زمینهی واژگان پارسی هنر نوشته است. اینک به پاسخ شما زبانوَران گرامی نیازمندیم تا این پژوهش گستردهتر بشود.
این پرسشنامه هم کوتاه است و هم چهارگزینهای، ازینرو زمان چندانی از شما گرفته نمیشود. خواهشمندم پرسشها را با آرامش و بردباری پاسخ بدهید.
سپاس بیکران از یکایک شما واژهپژوهان💛
📠 پیوند(=لینک) پرسشنامه:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScXwQ09Fq70IPqv8ttwAZrxo0_Ka-CEB5xXCuIQ-p0P-I_Fjg/viewform?usp=sf_link
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
دوست من آلکساندرا، دانشجوی سال چهارم دانشکدهی کشورهای آسیا و آفریقای دانشگاه دولتی مسکو است. زبان مادریش روسی است و پایاننامهاش در زمینهی واژگان پارسی است.
آلکساندرا پرسشنامهی کوتاهی در زمینهی واژگان پارسی هنر نوشته است. اینک به پاسخ شما زبانوَران گرامی نیازمندیم تا این پژوهش گستردهتر بشود.
این پرسشنامه هم کوتاه است و هم چهارگزینهای، ازینرو زمان چندانی از شما گرفته نمیشود. خواهشمندم پرسشها را با آرامش و بردباری پاسخ بدهید.
سپاس بیکران از یکایک شما واژهپژوهان💛
📠 پیوند(=لینک) پرسشنامه:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScXwQ09Fq70IPqv8ttwAZrxo0_Ka-CEB5xXCuIQ-p0P-I_Fjg/viewform?usp=sf_link
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
06.04.202511:36
💡برابرواژههای پارسی:
۱. بوده = فکت
۲. دوگویی = دیالوگ
۳. تکگویی = مُنولوگ
۴. رَده و همرَده = ردیف و همردیف
۵. بُرونآختی = عینی
۶. درونآختی = ذهنی
۷. پرسشبنیاد = پروبلماتیک، مسئلهمِحوَر
۸. راست داشتن = تصدیق کردن
۹. فراآخته = پروژه
۱۰. در گوهر خویش = فی حدّ ذاته
▫️بُنخان(منبع): برگردان منطق ارسطو از میرشمسالدین ادیبسلطانی.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. بوده = فکت
۲. دوگویی = دیالوگ
۳. تکگویی = مُنولوگ
۴. رَده و همرَده = ردیف و همردیف
۵. بُرونآختی = عینی
۶. درونآختی = ذهنی
۷. پرسشبنیاد = پروبلماتیک، مسئلهمِحوَر
۸. راست داشتن = تصدیق کردن
۹. فراآخته = پروژه
۱۰. در گوهر خویش = فی حدّ ذاته
▫️بُنخان(منبع): برگردان منطق ارسطو از میرشمسالدین ادیبسلطانی.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
02.04.202512:24
جشن سیزدهبهدر فرخنده باد🌳🌲🌿
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
22.04.202512:56
💡برابرواژههای پارسی:
۱. برافراشتن دِرَفش = اِهتِزاز عَلَم
۲. فرخندهپی = مُبارکقدم
۳. نیو = شجاع
۴. خوشگُوار = خوشهضم
۵. آیین شمشیر و گاه = رسم تهدید و تطمیع
۶. چرخ گردان = فلک دوّار، فلک مُستدیر
۷. سیر شدن از = اِشباع شدن از
۸. سُستجان = ضعیف النفس
۹. از آنِ = مالِ
۱۰. کمر بستن به = اِهتمام ورزیدن به
📔 گاهی [روش شمشیر و گاه] گفته میشود، گاهی [روش زور و زر]، گاهی [روش تهدید و تطمیع]، گاهی [روش چماق و هویج]، گاهی [روش ترس و امید] که فردید(=منظور) از همه یک چیز است؛ بزرگفردوسی نیز میگوید:
شومشان یکایک به راه آورم
گر آیین شمشیر و گاه آورم
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. برافراشتن دِرَفش = اِهتِزاز عَلَم
۲. فرخندهپی = مُبارکقدم
۳. نیو = شجاع
۴. خوشگُوار = خوشهضم
۵. آیین شمشیر و گاه = رسم تهدید و تطمیع
۶. چرخ گردان = فلک دوّار، فلک مُستدیر
۷. سیر شدن از = اِشباع شدن از
۸. سُستجان = ضعیف النفس
۹. از آنِ = مالِ
۱۰. کمر بستن به = اِهتمام ورزیدن به
📔 گاهی [روش شمشیر و گاه] گفته میشود، گاهی [روش زور و زر]، گاهی [روش تهدید و تطمیع]، گاهی [روش چماق و هویج]، گاهی [روش ترس و امید] که فردید(=منظور) از همه یک چیز است؛ بزرگفردوسی نیز میگوید:
شومشان یکایک به راه آورم
گر آیین شمشیر و گاه آورم
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
16.04.202512:08
💡برابرواژههای پارسی:
۱. آشکار و آشکارگی = عَلَنی و عَلانیه
۲. بالِش = نُمُوّ
۳. بدبخت و خوشبخت = شَقیّ و سعید
۴. بنده و بندگی = عبد و عبودیّت
۵. بهپا داشتن = اِقامه کردن
۶. پارسا و پارسایی = مُتّقی و تقوا
۷. پیمانه = مِکیال
۸. پیشرو و پسرو = مُقدَّم و تابع
۹. دستافزار = اَدات، آلت
۱۰. راد و رادی = جواد و جود
▫️این واژگان پارسی را ناصر خسرو قبادیانی بهکاربرده است.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. آشکار و آشکارگی = عَلَنی و عَلانیه
۲. بالِش = نُمُوّ
۳. بدبخت و خوشبخت = شَقیّ و سعید
۴. بنده و بندگی = عبد و عبودیّت
۵. بهپا داشتن = اِقامه کردن
۶. پارسا و پارسایی = مُتّقی و تقوا
۷. پیمانه = مِکیال
۸. پیشرو و پسرو = مُقدَّم و تابع
۹. دستافزار = اَدات، آلت
۱۰. راد و رادی = جواد و جود
▫️این واژگان پارسی را ناصر خسرو قبادیانی بهکاربرده است.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
13.04.202511:10
💡برابرواژههای پارسی:
۱. سِتُردن = حذف کردن
۲. سِتُرنده = حذف کننده
۳. سِتُرده = حذف شده
۴. گُماردن = منصوب کردن
۵. گُمارنده = منصوب کننده
۶. گُماشته = منصوب شده
۷. کاربرد دور = غرابت استعمال
۸. نشانداری = توسیم
۹. نیکآغازی = حُسن المَطلع
۱۰. نیکانجامی = حُسن المَقطع
▫️بُنخان(منبع): زیباشناسی سخن پارسی از استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. سِتُردن = حذف کردن
۲. سِتُرنده = حذف کننده
۳. سِتُرده = حذف شده
۴. گُماردن = منصوب کردن
۵. گُمارنده = منصوب کننده
۶. گُماشته = منصوب شده
۷. کاربرد دور = غرابت استعمال
۸. نشانداری = توسیم
۹. نیکآغازی = حُسن المَطلع
۱۰. نیکانجامی = حُسن المَقطع
▫️بُنخان(منبع): زیباشناسی سخن پارسی از استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
09.04.202508:32
💡برابرواژههای پارسی:
۱. بازخوانی هنری = اِسناد مجازی
۲. بازبستگی به نشدنی = تعلیق به مُحال
۳. بُناوَر = اَصیل
۴. بُناوَری = اِصالت
۵. بُن و بَر = علت و معلول
۶. هفتگانهی خوابآور = سبعهی نائمه
۷. نشانه = قرینه
۸. اُستوارداشت = تأکید
۹. آسمانه = سقف
۱۰. پرواگرا = محافظهکار
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. بازخوانی هنری = اِسناد مجازی
۲. بازبستگی به نشدنی = تعلیق به مُحال
۳. بُناوَر = اَصیل
۴. بُناوَری = اِصالت
۵. بُن و بَر = علت و معلول
۶. هفتگانهی خوابآور = سبعهی نائمه
۷. نشانه = قرینه
۸. اُستوارداشت = تأکید
۹. آسمانه = سقف
۱۰. پرواگرا = محافظهکار
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
05.04.202511:44
اندر زیباییهای نهان زبان پارسی...🍃
چشمانت قشنگ میبیند🩷
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
چشمانت قشنگ میبیند🩷
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
02.04.202512:20
20.04.202512:21
اندر دوست داشتن زبانمان...🍃
📽 استاد بهرام بیضایی: بروید پارسی بخوانید. بخوانید ساده میشود. اگر واژههای فرنگی برایتان با ده بار گفتن ساده میشود، در زبان پارسی بی بازکوشِش(=تمرین) ساده میشود.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
📽 استاد بهرام بیضایی: بروید پارسی بخوانید. بخوانید ساده میشود. اگر واژههای فرنگی برایتان با ده بار گفتن ساده میشود، در زبان پارسی بی بازکوشِش(=تمرین) ساده میشود.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
15.04.202518:26
🕯شبی در کنار هم شاهنامه را میکاویدیم...
۱۴۰۴/۱/۲۶
کوتاهسخن:
▫️نشستن 👈 قعود 👈 از بالا به پایین
▫️برنشستن 👈 جلوس 👈 از پایین به بالا
👈۱. اگر از بالا به پایین درآید میگویند: نشست.
نمونه:
منم کدخدای جهان سربهسر
نشاید نشستن به یک جای بر
👈۲. اگر از پایین به بالا درآید میگویند: برنشست. مانند برنشستن بر فرازِ تخت شاهی یا بر فرازِ اسب.
نمونه:
بیامد به تخت پدر برنشست
به شاهی کمر بر میانبر ببست
▫️همچنین دربارهی بستن و بربستن.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱۴۰۴/۱/۲۶
کوتاهسخن:
▫️نشستن 👈 قعود 👈 از بالا به پایین
▫️برنشستن 👈 جلوس 👈 از پایین به بالا
👈۱. اگر از بالا به پایین درآید میگویند: نشست.
نمونه:
منم کدخدای جهان سربهسر
نشاید نشستن به یک جای بر
👈۲. اگر از پایین به بالا درآید میگویند: برنشست. مانند برنشستن بر فرازِ تخت شاهی یا بر فرازِ اسب.
نمونه:
بیامد به تخت پدر برنشست
به شاهی کمر بر میانبر ببست
▫️همچنین دربارهی بستن و بربستن.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
11.04.202508:42
💡برابرواژههای پارسی:
۱. برابری فرازین = مقارنهی عُلیا
۲. برابری فرودین = مقارنهی سُفلی
۳. خُجستهی کِهین = سعد اصغر
۴. خُجستهی مِهین = سعد اکبر
۵. گُجستهی کِهین = نحس اصغر
۶. گُجستهی مِهین = نحس اکبر
۷. درپیوسته = منظوم
۸. ویژهدان = متخصّص
۹. آوازهافکنی = تبلیغ کردن
۱۰. بیچون = مطلقاً
۱۱. پایگاه شناسه = مرجع ضمیر
۱۲. بِهگر و بِهگری و بِهگرانه = مُصلح و اِصلاح و مُصلحانه
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. برابری فرازین = مقارنهی عُلیا
۲. برابری فرودین = مقارنهی سُفلی
۳. خُجستهی کِهین = سعد اصغر
۴. خُجستهی مِهین = سعد اکبر
۵. گُجستهی کِهین = نحس اصغر
۶. گُجستهی مِهین = نحس اکبر
۷. درپیوسته = منظوم
۸. ویژهدان = متخصّص
۹. آوازهافکنی = تبلیغ کردن
۱۰. بیچون = مطلقاً
۱۱. پایگاه شناسه = مرجع ضمیر
۱۲. بِهگر و بِهگری و بِهگرانه = مُصلح و اِصلاح و مُصلحانه
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
08.04.202512:42
💡برابرواژههای پارسی:
۱. اَفگانه (افگن+ انه) = کودک سقط شده
۲. اَفگانگی = سقط جنین
۳. پسینیان = اَعقاب
۴. پیچش و گسترش بسامان = لفّ و نشر مرتّب
۵. پیچش و گسترش بیسامان = لفّ و نشر مشوّش
۶. رسا = بلیغ
۷. رسایی = بلاغت
۸. دوگانه = مُثنّا
۹. دوگانگی = تثنیه
۱۰. ریخت گشتهی واژه = شکل مُصحَّف کلمه
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. اَفگانه (افگن+ انه) = کودک سقط شده
۲. اَفگانگی = سقط جنین
۳. پسینیان = اَعقاب
۴. پیچش و گسترش بسامان = لفّ و نشر مرتّب
۵. پیچش و گسترش بیسامان = لفّ و نشر مشوّش
۶. رسا = بلیغ
۷. رسایی = بلاغت
۸. دوگانه = مُثنّا
۹. دوگانگی = تثنیه
۱۰. ریخت گشتهی واژه = شکل مُصحَّف کلمه
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
04.04.202510:36
💡برابرواژههای پارسی:
۱. دانشواژه = اصطلاح
۲. خمیدگی = اِنحناء
۳. ماندگار = قارّ الذات
۴. ناماندگار = غیر قارّ الذات
۵. دِگَرشوی = اِستحاله
۶. بودِش = واقعیت
۷. دیدنی = مرئی
۸. فراگویی = تلفّظ
۹. کژدستوری = اِستِعجام
۱۰. دراززیستی = طولِ عمر
▫️بُنخان(منبع): برگردان منطق ارسطو از میرشمسالدین ادیبسلطانی.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. دانشواژه = اصطلاح
۲. خمیدگی = اِنحناء
۳. ماندگار = قارّ الذات
۴. ناماندگار = غیر قارّ الذات
۵. دِگَرشوی = اِستحاله
۶. بودِش = واقعیت
۷. دیدنی = مرئی
۸. فراگویی = تلفّظ
۹. کژدستوری = اِستِعجام
۱۰. دراززیستی = طولِ عمر
▫️بُنخان(منبع): برگردان منطق ارسطو از میرشمسالدین ادیبسلطانی.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
02.04.202507:58
💡برابرواژههای پارسی:
۱. بدگمانی = مَظنّه
۲. چشمگیر = جالب
۳. ستارهپرستان = صابئین
۴. جگرپیوند = خیلی عزیز
۵. فرنِمودن = اظهار داشتن
۶. دام و دَد = اهلی و وحشی
۷. دَدانه = وحشیانه
۸. به سخنی دیگر = به عبارت اُخری
۹. آوند و درآوند = ظرف و مظروف
۱۰. پویایی و ایستایی = حرکت و سکون
🕯 زبان پارسی، با پیشینهی ۲۶۰۰ سال نویسایی، نه تنها از کهنترین زبانهای زندهی جهان است و گنجینهای شگفت از فرهنگ و دانش جهانیان بدان آفریده شده، که تواناییِ شگرفی هم در واژهسازی دارد تا آن جای که بر پایهی شمارشِ استاد محمودِ حسابی، در پارسی تنها با بهره از وندها میتوان بیش از ۲۲۶ هزارهزار (=میلیون) واژه ساخت.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. بدگمانی = مَظنّه
۲. چشمگیر = جالب
۳. ستارهپرستان = صابئین
۴. جگرپیوند = خیلی عزیز
۵. فرنِمودن = اظهار داشتن
۶. دام و دَد = اهلی و وحشی
۷. دَدانه = وحشیانه
۸. به سخنی دیگر = به عبارت اُخری
۹. آوند و درآوند = ظرف و مظروف
۱۰. پویایی و ایستایی = حرکت و سکون
🕯 زبان پارسی، با پیشینهی ۲۶۰۰ سال نویسایی، نه تنها از کهنترین زبانهای زندهی جهان است و گنجینهای شگفت از فرهنگ و دانش جهانیان بدان آفریده شده، که تواناییِ شگرفی هم در واژهسازی دارد تا آن جای که بر پایهی شمارشِ استاد محمودِ حسابی، در پارسی تنها با بهره از وندها میتوان بیش از ۲۲۶ هزارهزار (=میلیون) واژه ساخت.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
19.04.202512:20
💡برابرواژههای پارسی:
۱. یگانگی = اَحَدیّت
۲. نکوهیدن = تقبیح کردن
۳. ستودن = حمد کردن
۴. ناشایستها = مَنهیّات
۵. مُزد = اَجر
۶. مُزدومَند = مَأجور
۷. سر تافتن از = عصیان کردن از
۸. انجام = غایت
۹. آفریدن از چیزی = خلق مِن شیئ
۱۰. آفریدن نه از چیزی = خلق لا مِن شیئ
▫️این واژگان پارسی را ناصر خسرو قبادیانی بهکاربرده است.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. یگانگی = اَحَدیّت
۲. نکوهیدن = تقبیح کردن
۳. ستودن = حمد کردن
۴. ناشایستها = مَنهیّات
۵. مُزد = اَجر
۶. مُزدومَند = مَأجور
۷. سر تافتن از = عصیان کردن از
۸. انجام = غایت
۹. آفریدن از چیزی = خلق مِن شیئ
۱۰. آفریدن نه از چیزی = خلق لا مِن شیئ
▫️این واژگان پارسی را ناصر خسرو قبادیانی بهکاربرده است.
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
15.04.202510:50
💡برابرواژههای پارسی:
۱. از سر گیری = اِستیناف
۲. چیرگی = اِستیلاء
۳. سالمند = مُسنّ
۴. اَفروزِش = اِشتعال
۵. رایمَندان = اَصحاب الرأی
۶. بیشکاری = اضافهکاری
۷. بیشمُزد، بیشدرآمد = اضافهحقوق
۸. بیگانگان = اَغیار
۹. شید اِسپَهبُد = روح القُدس(از آنندراج)
۱۰. بیباکی و بیباک = شَهامت و باشَهامت
📠 آمیختگی یکسویه و درازدامنهی زبان پارسی با زبان تازی(=عربی) آشفتگیهایی فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. برای روشنتر شدن این سخن، سه نمونه از این آسیبها را مینمایانیم:
• دستورنویسان ایرانی کوشیدهاند دستور زبان پارسی را با گشتواژههای(=اصطلاحات) دستور زبان عربی بازبنمایند. برخی از این گشتواژههای رَهزن و گمراه کننده مانند «تمییز» و «مسندالیه» در چند دههی گذشته پالایش شدهاند و برخی همچنان به کار می روند و مایهی برداشت نادرست پارسیزبانان از دستور زبان خود میشوند؛ چنانکه به کاربردن گشتواژهی «مصدر» برای ریشهی کارواژه(=فعل) در زبان پارسی، یکسره با سرشت زبان پارسی بیگانه است. همچنین در دستور زبان پارسی به پیروی از زبان تازی بن گذشته+ ه را صفت مفعولی مینامیم؛ با آن که میدانیم بن گذشته+ ه در کارپایههای ناگذر(مصادر لازم) مانند «رفتن» و «آمدن» چِم(معنا) فاعلی دارند.
• واژهها و ساختارهایی چون «ممنوع التصویر»، «قِس علی هذا» «علی ایّ حال»، «مابه التفاوت» در کارخانهی واژهسازی زبان عربی ساخته شدهاند و با همان ویژگیهای آوایی و ساختواژی ناآشنا به زبان پارسی راه یافتهاند. بودن چنین واژههایی زبان را تیره و گُنگ کرده و یکدستی واژگانی و دستوری زبان پارسی را از میان میبرد.
• سایهی واژههای تازی در زبان پارسی چندان سنگین و دامنهدار بوده است که اندیشهی ایرانی گاه ناخودآگاه در کاربرد واژهها به جای پیروی از دستور زبان خود، از دستور زبان تازی پیروی میکند؛ چنانکه بسیاری از پارسیزبانان واژههای پارسی «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتید» و «فرامین» چندین میکنند(=جمع میکنند).
کوتاهسخن: پارسی را پاس بداریم...
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. از سر گیری = اِستیناف
۲. چیرگی = اِستیلاء
۳. سالمند = مُسنّ
۴. اَفروزِش = اِشتعال
۵. رایمَندان = اَصحاب الرأی
۶. بیشکاری = اضافهکاری
۷. بیشمُزد، بیشدرآمد = اضافهحقوق
۸. بیگانگان = اَغیار
۹. شید اِسپَهبُد = روح القُدس(از آنندراج)
۱۰. بیباکی و بیباک = شَهامت و باشَهامت
📠 آمیختگی یکسویه و درازدامنهی زبان پارسی با زبان تازی(=عربی) آشفتگیهایی فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. برای روشنتر شدن این سخن، سه نمونه از این آسیبها را مینمایانیم:
• دستورنویسان ایرانی کوشیدهاند دستور زبان پارسی را با گشتواژههای(=اصطلاحات) دستور زبان عربی بازبنمایند. برخی از این گشتواژههای رَهزن و گمراه کننده مانند «تمییز» و «مسندالیه» در چند دههی گذشته پالایش شدهاند و برخی همچنان به کار می روند و مایهی برداشت نادرست پارسیزبانان از دستور زبان خود میشوند؛ چنانکه به کاربردن گشتواژهی «مصدر» برای ریشهی کارواژه(=فعل) در زبان پارسی، یکسره با سرشت زبان پارسی بیگانه است. همچنین در دستور زبان پارسی به پیروی از زبان تازی بن گذشته+ ه را صفت مفعولی مینامیم؛ با آن که میدانیم بن گذشته+ ه در کارپایههای ناگذر(مصادر لازم) مانند «رفتن» و «آمدن» چِم(معنا) فاعلی دارند.
• واژهها و ساختارهایی چون «ممنوع التصویر»، «قِس علی هذا» «علی ایّ حال»، «مابه التفاوت» در کارخانهی واژهسازی زبان عربی ساخته شدهاند و با همان ویژگیهای آوایی و ساختواژی ناآشنا به زبان پارسی راه یافتهاند. بودن چنین واژههایی زبان را تیره و گُنگ کرده و یکدستی واژگانی و دستوری زبان پارسی را از میان میبرد.
• سایهی واژههای تازی در زبان پارسی چندان سنگین و دامنهدار بوده است که اندیشهی ایرانی گاه ناخودآگاه در کاربرد واژهها به جای پیروی از دستور زبان خود، از دستور زبان تازی پیروی میکند؛ چنانکه بسیاری از پارسیزبانان واژههای پارسی «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتید» و «فرامین» چندین میکنند(=جمع میکنند).
کوتاهسخن: پارسی را پاس بداریم...
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
10.04.202510:47
▫️۱. دَمدار: هوایی که دَم دارد
▫️۲. دمِ در: نزدیک در
▫️۳. دامدار: گلهدار؛ شکارچی و گسترندهی دام
اندکی فراگویی(تلفّظ) این سه واژه برای آلمانیها سخت است😁
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
▫️۲. دمِ در: نزدیک در
▫️۳. دامدار: گلهدار؛ شکارچی و گسترندهی دام
اندکی فراگویی(تلفّظ) این سه واژه برای آلمانیها سخت است😁
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
07.04.202516:34
💡برابرواژههای پارسی:
۱. آغازینه = مَطلَع
۲. آگَنگی = حشو
۳. بَغانبَغ = ربّ الاَرباب
۴. ساستار = دیکتاتور
۵. شگرفآغازی = براعت اِستهلال
۶. فراخی = اِطناب
۷. گُجسته و خُجسته = نحس و مبارک
۸. ناداننمایی = تجاهل العارف
۹. دانانمایی = تعارف الجاهل
۱۰. پیشوایی = امامت
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. آغازینه = مَطلَع
۲. آگَنگی = حشو
۳. بَغانبَغ = ربّ الاَرباب
۴. ساستار = دیکتاتور
۵. شگرفآغازی = براعت اِستهلال
۶. فراخی = اِطناب
۷. گُجسته و خُجسته = نحس و مبارک
۸. ناداننمایی = تجاهل العارف
۹. دانانمایی = تعارف الجاهل
۱۰. پیشوایی = امامت
▫️بُنخان(منبع): نامهی باستان استاد کزّازی
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
03.04.202510:43
💡برابرواژههای پارسی:
۱. کارساز = مؤثّر
۲. گامه = مرحله
۳. همگانی = عمومی
۴. نیمبند = ناقص
۵. مِهتران = اَشراف
۶. سِپَند = مقدّس
۷. هازمان = جامعه
۸. هازمانشناسی = جامعهشناسی
۹. فروکاستن به = تقلیل دادن به
۱۰. فراهَمیدن = تهیه کردن، مهیّا کردن
▫️بکوشیم تا زبان پارسی را در گفتار روزانهیمان پاس بداریم...
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. کارساز = مؤثّر
۲. گامه = مرحله
۳. همگانی = عمومی
۴. نیمبند = ناقص
۵. مِهتران = اَشراف
۶. سِپَند = مقدّس
۷. هازمان = جامعه
۸. هازمانشناسی = جامعهشناسی
۹. فروکاستن به = تقلیل دادن به
۱۰. فراهَمیدن = تهیه کردن، مهیّا کردن
▫️بکوشیم تا زبان پارسی را در گفتار روزانهیمان پاس بداریم...
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
01.04.202510:39
💡برابرواژههای پارسی:
۱. بینایی = باصره
۲. شنوایی = سامعه
۳. بویایی = شامّه
۴. چشایی = ذائقه
۵. بساوایی = لامسه
۶. اَیوشُست = فلز
۷. داراک = مال و اموال
۸. و جز آن = و غیر ذالک
۹. مرگاَرزان = مَهدور الدَّم، مُستحقّ مرگ
۱۰. خدامَنیان(خدا+من+ی+ان) = اَناالحقّیّون
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
۱. بینایی = باصره
۲. شنوایی = سامعه
۳. بویایی = شامّه
۴. چشایی = ذائقه
۵. بساوایی = لامسه
۶. اَیوشُست = فلز
۷. داراک = مال و اموال
۸. و جز آن = و غیر ذالک
۹. مرگاَرزان = مَهدور الدَّم، مُستحقّ مرگ
۱۰. خدامَنیان(خدا+من+ی+ان) = اَناالحقّیّون
💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
Показано 1 - 24 із 92
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.