Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پارسی سَره avatar

پارسی سَره

کوششی برای به‌دست آوردن برابرواژگان پارسی...✌️☕️
☎️ @Tahmooressss
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуЛип 05, 2024
Додано до TGlist
Жовт 13, 2024
Прикріплена група

Рекорди

22.04.202523:59
2.3KПідписників
29.03.202523:59
1150Індекс цитування
06.04.202512:33
1.7KОхоплення 1 допису
06.04.202512:33
1.7KОхоп рекл. допису
31.12.202423:59
95.00%ER
06.04.202512:33
82.01%ERR

Популярні публікації پارسی سَره

24.03.202506:19
💡برابرواژ‌ه‌های پارسی:

۱. شید = نور
۲. وَرَن = شهوت
۳. ناتوانه‌ = نقطه‌ی ضعف
۴. بُرین کردن‌ = معیَّن کردن
۵. بُرین شدن = معیَّن شدن
۶. اگر نه = والّا، و در غیر این صورت
۷. کورش بزرگ‌ = کورش کبیر
۸. اُستوانه‌ی کورش‌ = منشور کورش
۹. با میانجی = با واسطه
۱۰. بی میانجی = بی واسطه

▫️یادآوری: واژه‌ی بُرین(=معیّن) در فرهنگ مکنزی آمده‌. واژه‌ی بُرین هم‌خانواده است با بُریدن. هنوز هم در زبان پارسی چه‌بسا ریشه‌ی بُریدن برای میعَّن کردن بکارمی‌رود چنان که: برای او چند سال زندان بُریدند(=معیَّن کردند)؛ از روز نخست آفرینش روزی همه‌ی ما، بُریده شده است.

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
25.03.202506:39
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. به‌ناچار = لابُد
۲. ناچیز‌ = لاشیء
۳. بی‌درمان = لاعلاج
۴. گام‌به‌گام = قدم‌به‌قدم
۵. کُشتارگاه = سلّاخ‌خانه
۶. ندانم‌گرا‌یان‌ = لااَدریّون
۷. فراخ‌سینگی = سعه‌ی صدر
۸. سبک‌بار، آسوده‌دل = فارغ البال
۹. تَراداد و تَرادادی‌ = سنّت و سنّتی
۱۰. دادمند‌ و دادمندی‌ = مُنصف و اِنصاف‌

🔻استاد کورش جنتی: جنبش‌های سَره‌گرایانه به دنبال آن‌اند که تا آنجا که شدنی است و در چهارچوب دانش و سَنجیدارهای(=ضوابط) واژه‌گزینی می‌گنجد زبان را از وام‌واژه‌های بیگانه سبک‌بار کنند. بر پایه‌ی دیدگاههای سَره‌گرایانه بسیاری از نوواژه‌های پارسی که در آغاز ناآشنا و شگفت می‌نمایند در گذر زمان جای خود را در پیکر زبان باز می‌کنند. همچنین آن دسته از نوواژه‌ها نیز که به‌فرجام با روی‌آورِش‌(=استقبال) مردم همراه نشوند این سودمندی را خواهند داشت که به پویایی و زایایی دستگاه واژه‌سازی زبان پارسی یاری رسانده‌اند.

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
22.03.202510:02
🔷 نوروز در نبشته‌ای پارسیگ (پهلوی):

🔻āmad nōg-rōz ud nōg-šādīh!
āmad nōg-rōz, avar-ā nōg-šādīh!
āhār vinnār ī zīndagān purr-šādīh!

🔻آمد نوروز و نوشادی!
آمد نوروز، بیا نوشادی!
خوراک آرای که زندگان پُرشادی!


▫️این نوشتار باستانی گواهی بر این است که جشن نوروز در ایران‌زمین بسیار دیرینه و ریشه‌دار است و از روزگاران کهن ایرانیان در این روز به شادی و بزم می‌پرداختند. آری، این دست‌نوشته‌ی کهن پاسخی‌ست به گزافه‌های هام‌تُرک‌ها(پان‌ترک‌ها) درباره‌ی جشن نوروز ایرانیان.

▫️همچنین سپاس‌گزارم از درگاه خوب پارسی‌انجمن برای این فرسته‌ی سودمند که من نیز از ایشان برگرفتم‌: @Parsi_anjoman

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
زِهازِه و درود بر تک‌به‌تک ایران‌پژوهان💚🤍❤️

📝 آشنایی با یک شاهکار زبانی: نوروزنامه

🔻این نِبی(کتاب) از اندیشمند ایرانی، خیّام است. این نوشتار سِتُرگ گواهی استوار بر ایرانی بودن جشن نوروز است. شما در این نِبی(کتاب) با جُستارهای کلیدی و کاربردی‌ای آشنا می‌شوید مانند:

۱. چرایی پیدایش جشن نوروز
۲. بخش‌بندی سال و گاهشمار ایرانی
۳. نام‌ پارسی هر ماه
۴. سرگذشت شاهان ایران
۵. یاد کردن شمشیر
۶. یاد کردن دلاوری
۷. یاد کردن خامه(قلم) و خوش نوشتن
۸. یاد کردن روی نیکو
و...

🔻 این نوشتار بسیار خواندنی است زیرا که نویسنده پافشاری بسیاری روی واژگان پارسی داشته ازین‌رو در هنگام خواندن با یک نوشتار استوار پارسی روبه‌رو می‌شوید؛ چند نمونه از واژگان:

۱. بند = مفصل
۲. بی‌داد = ظالم
۳. بیمارناک‌ = علیل المزاج
۴. پِی = عصب
۵. نیروی خشمی‌ = قوه‌ی غضبیه
۶. نهادن = وضع کردن
۷. آیین = سیره
۸. گِرد کردن = جمع کردن
۹. بازبستن‌ = نسبت دادن
۱۰. بخش کردن = قسمت کردن
۱۱. کان‌ها = معادن
۱۲. منی(من بودن) = انانیّت
۱۳. میان = بین
۱۴. یاد کردن = ذکر کردن
۱۵. خوشنودی = رضا
۱۶. زِه = احسنت
۱۷. پایه = مرتبه، رتبه

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
02.04.202512:24
جشن سیزده‌به‌در فرخنده باد🌳🌲🌿

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
17.04.202519:08
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. چرایی‌ = لِمّیَّت
۲. خداشونده‌ = مُتألّه
۳. روزه‌گشایان‌ = عید فطر
۴. سنگسار کردن = رجم کردن
۵. فراز آمدن‌ = جمع شدن
۶. فراز آوردن = جمع کردن
۷. کشیده و کشیدگی = مُمتدّ و اِمتداد
۸. ناسپاسی‌ = کُفران
۹. نهاده = موضوع
۱۰. زندگانی‌ = حیات

▫️این‌ واژگان پارسی را ناصر خسرو قبادیانی به‌کاربرده است.

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
29.03.202508:58
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. گذشته از این که = مُضافاً این که
۲. افزون‌برین = علاوه‌برین
۳. با‌این‌‌همه = مع هذا
۴. هم‌بدان‌‌گه که، بااین‌که = در حالی که
۵. دِژنِبشت‌ = دار الکُتُب
۶. درآیه‌ = مَدخَل
۷. بُن‌خانه = کعبه
۸. بِهدیسی = اِصلاح
۹. گنج‌خانه = موزه
۱۰. مانِستان = صومعه

📄 به‌راستی زبانی که چنین نیروی شِگَرفی‌ در واژه‌آفرینی دارد، چه نیازی به وام‌واژه دارد؟👊👊👊

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
13.04.202511:10
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. سِتُردن‌ = حذف کردن
۲. سِتُرنده‌ = حذف کننده
۳. سِتُرده = حذف شده
۴. گُماردن = منصوب کردن
۵. گُمارنده‌ = منصوب کننده
۶. گُماشته = منصوب شده
۷. کاربرد دور = غرابت استعمال
۸. نشانداری‌ = توسیم
۹. نیک‌آغازی = حُسن المَطلع
۱۰. نیک‌انجامی = حُسن المَقطع

▫️بُنخان(منبع): زیباشناسی سخن پارسی از استاد کزّازی

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
🕯 گاهی که تنها می‌شوم دریا دریا اندیشه به من می‌تازد... چه کار باید کرد که واژگان پارسی بیشتر جابیفتد؟؟ چه راهکاری هست برای پذیرش بیشتر یک واژه‌ی پارسی در میان مردمان؟؟ زبانوَران چه واژه‌ای را خواهند پسندید و چه واژه‌ای را نخواهند پسندید؟؟
پرسش‌هایم بسیار است و پاسخ‌هایم اندک، بااین‌همه از ته دلم به این باور رسیدم که:

📝 برای پایداری یک زبان، واژگان آن زبان باید در زمینه‌ی فناوری بکاربروند، هرچه بیشتر یک زبان خود را با ابزارهای فناوری هماهنگ کند درصد ماندگاریش‌ بیشتر خواهد شد.

چندی پیش یک نمونه‌ی دلنشین و دیدنی دیدم، در تخته‌کلید گوشی واژه‌ی (واگرد) به جای (آندو) بکاربرده شده است. خوش به روزگار واژ‌ه‌ی (واگرد) که با این کار، پایدار خواهد شد...🍃

▫️واگرد = آندو {undo}
▫️واگرد = وا + گرد(بن اکنون گشتن)
▫️واژه‌ی واگرد در زمینه‌ی رایانه و فنّاور است. فرهنگستان زبان پارسی این واژه‌ را برای گزینه‌ای‌ برنهاده‌ است که: نَتار(=خنثا) شدنِ واپسین فرمانِ انجام‌شده را درپی‌می‌آورد.

پارسی را پاس بداریم🪴

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
23.03.202505:18
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. سپاسداری‌ = شُکرانه
۲. پریشان‌گوی‌ = مُشوّ‌َش الکلام
۳. کانا و کانایی‌ = جاهل و جهل
۴. آشتی سراسری‌ = صلح کل
۵. تالاب خُم = غدیر خُم
۶. بهاافزایی = مُزایده
۷. بها‌کاهی = مناقصه
۸. رانده‌ = مَطرود
۹. سیج و سیجناک = خطر و خطرناک
۱۰. خَنیدن و خَنیده = شهرت یافتن و مشهور

☕️ واژه‌ی سیج(=خطر، ریسک) را بسنجید با واژه‌ی بسیجیدن‌. همچنین واژه‌ی خنیدن بارها در شاهنامه بکاررفته است چون:
یکی شادمانی بدو در جهان
خَنیده میان کِهان‌ و مِهان‌

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
03.04.202510:43
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. کارساز‌ = مؤثّر
۲. گامه‌ = مرحله
۳. همگانی‌ = عمومی
۴. نیم‌بند = ناقص
۵. مِهتران‌ = اَشراف
۶. سِپَند = مقدّس
۷. هازمان‌ = جامعه
۸. هازمان‌شناسی‌ = جامعه‌شناسی
۹. فروکاستن به = تقلیل دادن به
۱۰. فراهَمیدن‌ = تهیه کردن، مهیّا کردن

▫️بکوشیم تا زبان پارسی را در گفتار روزانه‌ی‌مان پاس بداریم...

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
26.03.202506:31
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. سارا = خالص
۲. تَرامون‌ = قُطر (پیشنهاد ادیب‌سلطانی)
۳. دورامون‌ = بُعد (پیشنهاد ادیب‌سلطانی)
۴. گرامی‌ = محترم
۵. گُریختن‌ = مُتواری گشتن
۶. فرارود = ماوراء النهر (پیشنهاد کزّازی)
۷. میان‌رودان = بین‌ النهرین (پیشنهاد کزّازی)
۸. رشته‌فرنگی‌ = ماکارونی
۹. آنچه در آنیم‌ = ما نحن فیه
۱۰. پِستاندارشناسی = مامولوژی‌

📄 زبان پارسی توان واژه‌سازی بالایی دارد پس بیاییم از این توان بهره ببریم...

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
06.04.202511:36
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. بوده‌ = فکت
۲. دوگویی = دیالوگ
۳. تک‌گویی = مُنولوگ
۴. رَده و هم‌رَده = ردیف و هم‌ردیف
۵. بُرون‌آختی‌ = عینی
۶. درون‌آختی‌ = ذهنی
۷‌. پرسش‌بنیاد = پروبلماتیک، مسئله‌مِحوَر
۸. راست داشتن = تصدیق کردن
۹. فراآخته = پروژه
۱۰. در گوهر خویش = فی حدّ ذاته

▫️بُنخان(منبع): برگردان منطق ارسطو از میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی.

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
04.04.202510:36
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. دانشواژه = اصطلاح
۲. خمیدگی‌ = اِنحناء
۳. ماندگار‌ = قارّ الذات
۴. ناماندگار = غیر قارّ الذات
۵. دِگَرشوی‌ = اِستحاله
۶. بودِش = واقعیت
۷. دیدنی‌ = مرئی
۸. فراگویی‌ = تلفّظ
۹. کژدستوری = اِستِعجام
۱۰‌. دراززیستی = طولِ عمر

▫️بُنخان(منبع): برگردان منطق ارسطو از میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی.

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
15.04.202518:26
🕯شبی در کنار هم شاهنامه‌ را می‌کاویدیم...
۱۴۰۴/۱/۲۶

کوتاه‌سخن:

▫️نشستن 👈 قعود 👈 از بالا به پایین
▫️برنشستن 👈 جلوس 👈 از پایین به بالا

👈۱. اگر از بالا به پایین درآید می‌گویند: نشست.
نمونه:
منم کدخدای جهان سربه‌سر
نشاید نشستن به یک جای بر
👈۲. اگر از پایین به بالا درآید می‌گویند: برنشست. مانند برنشستن بر فرازِ تخت شاهی یا بر فرازِ اسب.
نمونه:
بیامد به تخت پدر برنشست
به شاهی کمر بر میان‌بر ببست

▫️همچنین درباره‌ی بستن و بربستن.

💢@parsi_sareh
💢@vazhe_kade
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.