
ㅤ 𝒥𝖾𝗅𝗅𐔤 gᥲ𝗒
ㅤ⛰️ ⏤͟͟͞͞★Wait, 𝖬𝖠𝖳𝖹 like allergy 안 맞아 딱
but on stage
나 synergy 반응해 터질 듯
but on stage
나 synergy 반응해 터질 듯
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированныйДоверенность
Не провернныйРасположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаJun 26, 2024
Добавлено на TGlist
Mar 24, 2025Последние публикации в группе "ㅤ 𝒥𝖾𝗅𝗅𐔤 gᥲ𝗒"
06.04.202518:28
.
post.reposted:
𝘛𝘦𝘦𝘯 𝘴𝘱𝘪𝘳𝘪𝘵 .⋆(check‼️)

06.04.202515:16
‼️‼️این پیام رو فور کنید ببینم کیا اینجا رو چک میکنن
خب سلام از اونجایی که یونمیکو نیست و چندوقتی بجاش هستم لطف کنین
این پیام رو فورکنید داخل چنلاتون ببینم کیا چنلش رو چک میکنن تا وقتی برگرده من بجاش چنلاتونو چک کنم
post.reposted:
𝖡𝖫𝖴𝖤 𝖱𝖮𝖲𝖤 🫐 ɴᴇᴡ ᴘᴏsᴛ

06.04.202512:30
این پست + این پیام رو به چنلای زیباتون فور کنید تا بر اساس وایبتون 🫐
چند تا عکس و یه تتو بهتون تقدیم کنم
post.reposted:
𝖡𝖫𝖴𝖤 𝖱𝖮𝖲𝖤 🫐 ɴᴇᴡ ᴘᴏsᴛ

06.04.202512:30
در آن روز بارانی و دلگیر، با کتابی که در دست داشتم، از کتابخانه خارج شدم. هوا چنان تیره و خفهکننده بود که انگار تمام شهر را در آغوش گرفته بود. در خیابانهای خلوت، مردم با عجله خود را به جاهایی با سقف میرساندند تا از باران فرار کنند. من نیز در این میان، نا امیدانه قدم میزدم .
ناگهان، غرفههای خیابانی را دیدم که با چراغهای رنگارنگ خود، مانند یک پناهگاه گرم و دلنشین در دل باران به نظر میرسیدند. به آنجا رفتم و بر روی یک صندلی تکنفره نشستم. سفارشم را دادم: یک کاسه نودل داغ و دو بطری سوجو.
"پیکها را با چنان سرعتی میخوردم که نمیدانستم چطور و کی مست شدم. گریهام گرفته بود و حس سنگینی قلبم را به شدت احساس میکردم. قلبم تیر میکشید و تپش آن به شدت بالا رفته بود. نفسهایم به سختی بالا میآمدند.
چهرهی وو جلویم ظاهر شد، انگار که این جسم واقعی به نظر میرسید، ولی چنین نبود. تنها یک تصور تار و مبهم بود که با لبخند به من خیره شده بود. سعی کردم سوالاتی را که در ذهنم میچرخیدند، با صدای بلند از او بپرسیم:
چرا ترکم کردی؟ آیا اتفاقی برات افتاده که من بیخبرم؟ چرا نمیتوانم پیدات کنم؟ واقعاً ولم کردی و رفتی؟ پس عشقی که بین ما بود چی میشه؟ دست کشیدن از من این قدر برات راحته؟ منو دیگه دوست نداری؟"
بیهوش بودم یا شاید در عالم رؤیا به سر میبردم؟ اما چرا اینجا هستم؟ این مکان ناشناخته کجاست؟ دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟ فقط میدانم که سرم داشت منفجر میشد. با درد سر، بلند شدم و دیدم که بر روی یک تخت در اتاقی بسیار شیک و زیبا هستم. گوشیام را از روی میز مشکی کنار تخت برداشتم و تماسهای از دست رفته از پدر و مادرم را دیدم، اما بیتوجه به آنها، گوشیام را در دست گرفتم. از اتاق خارج شدم و با تعجب به دکوراسیون داخلی خانه خیره شدم. همهچیز آنقدر زیبا و مدرن بود که در شگفتی بودم . اما با شنیدن صدای پسری به خودم آمدم و به سمت صدا برگشتم.
چهره او مانند یک نقاشی هنری زیبا بود، چشمانش مانند ستاره درخشنده میدرخشید. با شنیدن حرف پسر، به خود آمدم.
"بیا صبحانه بخور" او برایم صبحانه روی میز گذاشته بود و شربت خماری را هم وسطش قرار داده بود. پلک زدم و با حس معذبی که داشتم، روی صندلی نشستم. یک لقمه نان و املت خوردم و با صدای آروم زمزمه کردم: «شما کی هستید؟ من چطور به اینجا اومدم؟ دیشب چه اتفاقی افتاد؟»
پسر با صدای بلند تعریف کرد: «دیشب تو رو مست دیدم که داشتی با خودت حرف میزدی و مینالیدی. غرفه داشت بسته میشد و تو خوابیده بودی. سعی کردم شماره اضطراری در گوشیت پیدا کنم، اما هیچی نبود. پس مجبور شدم تو رو با خودم حمل کنم و به خونه ام بیارم.»
با خود فکر کردم که چه آدم خوبی و مهربون است که یک آدم غریبه را به خانهاش راه داده و اینجور از او پذیرایی میکند. لبخند زدم و از او بابت کمکی که کرده بود، تشکر کردم. صبحانهام را خوردم و از خانه آن پسر بیرون زدم در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم کتاب را باز کردم و این دفعه صفحات کتاب را یک به یک ورق زدم.
ناگهان بین صفحات، یک نامه پیدا کردم. هول شدم و با هیجان زیادی خودم را جمع و جور کردم و نامه را باز کردم و شروع به خواندنش کردم.
"تمام لحظاتی که با هم گذرانده ایم به یاد دارم لحظاتی که با هم خندیدیم گریستیم و دست در دست هم برای ایندمان تلاش کردیم اما به نظر میرسد که ان اینده دیگر در دسترس نیست و گاهی اوقات اتفاقاتی می افتد که ما را از هم دور میکند اتفاقاتی که شاید هیچ گاه نتوانیم همدیگر را درک کنیم شاید دلیلش را نتوانم به طور کامل توضیح بدهم اما میدانم که ما هردو می دانیم چه اتفاقی افتاده خاطراتمان را هرگز فراموش نخواهم کرد تو همیشه در قلب من خواهی بود حتی اگر دیگر در کنار هم نباشیم امیدوارم تو هم به این نتیجه برسی که این تصمیم برای هر دو ما بهتر است و هر دو بتوانیم به زندگیمان ادامه دهیم و به ارامش برسیم"
«با ارزوی بهترین ها برای تو رز آبیم»
04.04.202513:48
ㅤ ᚜ 𝗍һᥱmᥱ ᚛
˓ #SH ˒
⥤𝗐𝗐𝗐.𝗍𝗁𝖾𝗆𝖾𝖠𝗍𝖾𝖾𝗓
˓ #SH ˒
⥤𝗐𝗐𝗐.𝗍𝗁𝖾𝗆𝖾𝖠𝗍𝖾𝖾𝗓
post.reposted:
َ⼀︦ ︦Mode Star

04.04.202512:58
فور کنید👾
بگم چند درصد و دلیل چنلتون فیوئه و بین فیوترین چنلا تگشو بزارم👾
بگم چند درصد و دلیل چنلتون فیوئه و بین فیوترین چنلا تگشو بزارم👾
جوین نیستی فور نکن❗️
04.04.202512:39
🍉
post.reposted:
ㅤ𝓩𝘢𝘨𝘦𝘯 𝓙𝘢𝘪𝘭 تم و لنگوئج

04.04.202512:39
این پست + این پیام و فور کنید چنلتون ، یه پست علامت بزنید فور کنم هم جذب بگیرید هم ویو . 🩷 اینجا جوین باشید
جوین باشید و پست علامت زده باشید
post.reposted:
ㅤ𝓩𝘢𝘨𝘦𝘯 𝓙𝘢𝘪𝘭 تم و لنگوئج

Рекорды
06.04.202523:59
83Подписчиков12.03.202523:59
0Индекс цитирования12.04.202523:59
26Охват одного поста01.04.202523:59
11Охват рекламного поста21.03.202516:07
50.00%ER04.03.202518:29
41.94%ERRВойдите, чтобы разблокировать больше функциональности.