Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
🎋..هفت شهر؏ش؁‍ق ‌‏ .... avatar

🎋..هفت شهر؏ش؁‍ق ‌‏ ....

دفتری در ادبیات و هنر ؛
مَشْی و عرفان و حکمت ؛ و متون کهن....
هفت شهر؏ش؁‍ق.......
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
РасположениеІран
ЯзыкДругой
Дата создания каналаЖовт 03, 2019
Добавлено на TGlist
Бер 27, 2025
Прикрепленная группа

Рекорды

07.04.202523:59
3.6KПодписчиков
02.04.202523:59
100Индекс цитирования
27.03.202523:59
292Охват одного поста
28.04.202519:52
0Охват рекламного поста
28.03.202523:59
9.48%ER
27.03.202523:59
8.11%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
БЕР '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25

Популярные публикации 🎋..هفت شهر؏ش؁‍ق ‌‏ ....

هین توکل کن ملرزان پا و دست

رزق تو بر تو ز تو عاشق‌ترست


#حـضرت_عشق_مولآنآ
تو را میسپارم به مینای مهتاب💫
تو را میسپارم به دامان دریا


اگر شب🌙 نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا

#اهورا_ایمان
#مناجات

مورچه به خدا گفت:
من اما سر آغاز هیچم و ریزم و ندیدنی.
من به هیچ چشمی نخواهم آمد.

خدا گفت:
     چشمی که سزاوار دیدن است میبیند.
     چشم های من همیشه بیناست.

مورچه این را می دانست ،
اما شوق گفتگو داشت.

پس دوباره گفت:
زمینت بزرگ است و من ناچیز ترینم.
نبودنم را غمی نیست.

خدا گفت:
      اما اگر تو نباشی پس چه کسی دانه ی کوچک گندم را بر دوش بکشد ،
و راه رقصیدن نسیم را در سینه خاک باز کند؟

تو هستی و سهمی از بودن برای توست،
در نبودنت کار این کارخانه ناتمام است.

مورچه خندید ،
و دانه ی گندم دوباره از روی دوشش افتاد. خدا دانه را به سمتش هل داد.

هیچ کس اما نمی دانست که در این گوشه ای از خاک،
مورچه ای با خدا گرم گفت و گوست.
و که چه لذتی داشت این گفتگو ....
03.04.202517:35
✳️ داستان سیمرغ عطار نیشابوری در کتاب منطق‌الطیر

❇️ داستان سیمرغ عطار نیشابوری در کتاب منطق‌الطیر او آمده است و یکی از معروف‌ترین داستان‌های عرفانی در ادب فارسی است. این داستان به زبان تمثیلی، سفر روحانی انسان به سوی حقیقت مطلق را روایت می‌کند.

◀️ خلاصه داستان سیمرغ:

گروهی از پرندگان، به رهبری هدهد، تصمیم می‌گیرند که به جستجوی سیمرغ، پادشاه پرندگان، بروند. هدهد به آنها می‌گوید که سیمرغ در قله کوه قاف زندگی می‌کند و برای رسیدن به او باید از هفت وادی (منازل عرفانی) عبور کنند:

وادی طلب (جستجو و خواستن)
وادی عشق (فداکاری و سوختن در عشق)
وادی معرفت (شناخت واقعی)
وادی استغنا (بی‌نیازی از غیرحق)
وادی توحید (دیدن همه‌چیز در یگانگی)
وادی حیرت (حیرانی از عظمت حقیقت)
وادی فقر و فنا (نابودی خود و یکی‌شدن با حقیقت)

در این مسیر، بسیاری از پرندگان از سختی راه خسته می‌شوند و بازمی‌گردند یا در دام نفس گرفتار می‌شوند. تنها سی پرنده موفق می‌شوند که از همه وادی‌ها عبور کنند و به قله قاف برسند. اما در آنجا با شگفتی می‌بینند که "سیمرغ" همان "سی مرغ" است!

◀️ معنای تمثیلی داستان:

سیمرغ، حقیقت نهایی و ذات الهی است که پرندگان (انسان‌ها) در جستجوی آن‌اند.

سفر پرندگان، سیر و سلوک عرفانی و عبور از موانع نفسانی است.

در پایان، پرندگان درمی‌یابند که حقیقت در درون خودشان بوده است و آنچه دنبالش بودند، خودشان‌اند.

❇️ این داستان یکی از زیباترین روایت‌های عرفانی درباره سفر انسان به سوی خدا و خودشناسی است و نشان می‌دهد که حقیقت، چیزی بیرونی نیست، بلکه در درون ما نهفته است.
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.