Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
⅁ɨ𝒔ǝ𝒍𝒍ǝ ๋ avatar

⅁ɨ𝒔ǝ𝒍𝒍ǝ ๋

⭒๋࣭⊹ 13···♡︎봄𓄰ָ˖𓃢 ⭒๋࣭⊹
a butterfly whose legs got stuck in its cocoon eventually rescued ? ٭
ْ ‌ ★‌
ʚֶָ֢ɞ INFP ✽ 208 ✽ Virgo .ًَْٰ𓂊‌
-`🦢`-‌
Уважаемый @durov !!
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаJun 07, 2024
Добавлено на TGlist
Nov 11, 2024

Последние публикации в группе "⅁ɨ𝒔ǝ𝒍𝒍ǝ ๋"

Dn
دست هایی که به سوی صورتم دراز شده در تلاش برای چنگ زدن به چشم های کم سو و خاکستری ام هستند مسیر را سخت جلوه میدهند ؛
از پشت این دست های سیاه نمیبینم راه نورانی را هیچ نوری نیست گویی در میان تاریکیِ فضا پرتاب شده ام و راهی برای بازگشت به نور ندارم

این دست های چرکین از بازوان من سرچشمه ‌ ‌ گرفته اند

آیا این دست ها برایِ وجود من است؟!

ناگهان چشم ها بسته میشود.
رُزی خونین میان یک باغ بزرگ و پر از درخت رزی کاشته شده بر یک بر آمدگی؛

کمی نزدیک تر میروم چشمانم مانند یک شب بارانی خیس و سرداند،نام بر روی سنگ را میخوانم ؛
‌ ‌ ناگهان بر زمین کوبیده میشوم این رُز خونین
‌ ‌ گلِ من
‌ ‌ ‌منِ خوابیده در این تابوتِ جنسِ سنگ..
‌ ‌ ناگاه حقیقت مانند سِیلی طوفانی بر من ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌میکوبد..
‌ ‌ ‌ ‌این جسم بی جان من است
‌ ‌ ‌ در زیر خاکی سرد تر از برف.
‌ ‌  ‌ ‌‌ ‌  ‌ ‌‌ ‌  ‌ ‌‌ ‌  ‌ ‌‌ ‌  ‌ ‌‌‌ ‌  ‌ ‌‌ ‌  ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌🤩 𝖱𝖾𝖽𝗑𝗂𝗈𝗇
𝓣𝖺𝗀𝗌 —  !﹙#interview﹠#bts #JK﹚

‌ ‌  ‌ ‌𝖢𝗅𝛊𝖼𝗄 𝗁𝖾𝗋𝖾 𝖻𝖺𝖻𝖾 𝄒 🌟
🌟 ‌‌‌‌ ‌𝚳IKRO ﹙RS﹚‌ EP ‌‌‌‌!! 22
post.reposted:
1993 avatar
1993
I never loved you enough to trust you !
من هیچ وقت اونقدری دوست نداشتم که بهت اعتماد کنم !
post.reposted:
𝚨rnᥱttᥱᬊ avatar
𝚨rnᥱttᥱᬊ
آقای #کامو_عزیز؛
می‌خواهم برخلاف نامه‌های گذشته، یک‌بار هم از حال خوشم برایتان بگویم.
بیست روزی می‌شود که دیگر در خود فرو نرفته‌ام، بیشتر لبخند می‌زنم و به شکل غیرمنتظره‌ای خوشحالم. گمان می‌کنم علتش این باشد که پس از دو سال دوری از قلم، دارم می‌نویسم. انگار دوباره معنا پیدا کرده‌ام و دلیلی دارم که خودم را دوست بدارم.
چشیدنِ مجدد طعمِ نوشتن پس از آن سال‌های تباه‌شده، لذت‌بخش‌تر از چیزی‌ست که به‌خاطر دارم. آن زمان شور نوشتن و خلق اثر برای اولین‌بار را داشتم، اما حالا می‌خواهم احساسات قدیمی را زنده کنم.
خلاصه آن‌که قربانتان گردم، زندگی به من بازگردانده شده است و می‌توانم احساس ارزشمندی کنم. قصد دارم از این فرصتِ دوباره به درستی استفاده کنم و به گمانم اگر اینجا بودید بابت مبارزه علیه پوچیِ زندگی، به من افتخار می‌کردید!

#نامه
ملودی مرگ؛

خنده هایش از ناقوس مرگ کلیسا هم تلخ‌تراند که حتی شنیدن تایم کمی از آن ملودی به ظاهر دلنشین می‌تواند، مرا در آغوش مرگی از جنس سالها دلتنگی بیاندازد
مرگی بی پایان .......
شاید هم زندگی‌ای بی پایان در آغوش مرگ؛
حتی خواستم ملودی ریزی از آنها را نشنوم اما انگار مغزم توانایی خاصی در به خاطر سپردن صدای خنده‌هایش داشته بوده است که این چنین مرا تا ابد محکوم به شنیدن آن ملودی آغشته به شوکران مرگ کرده است.
شوکرانی بدون پاد..
St
اولین برگ از دفترچه‌ای که شاید قرار بود پر از امید باشد، اما…

امروز حس عجیبی داشتم. از آن حس‌هایی که انگار دنیا ساکت شده، اما نه از آرامش، از خالی بودن. انگار همه چیز باید به دست خودم پیش برود. نه دستی هست، نه شانه‌ای، نه نگاهی که بگوید "من هستم". عشق؟ نه… دیگر باورش ندارم. یا شاید هیچ‌وقت سهم من نبوده. شاید چیزی شبیه شانس است، یا طلسمی قدیمی که سال‌ها پیش روی قلبم افتاده… اما هرچه هست، من ندارمش.

امروز با خودم فکر می‌کردم، زندگی مثل راه رفتن در مه است. هر قدم را تنها برمی‌دارم، بی‌آن‌که بدانم راه درست کدام است. گاهی صدایم در دل این مه گم می‌شود، گاهی حتی خودم را نمی‌یابم. اما عجیب است، هنوز می‌روم، هنوز ادامه می‌دهم، مثل جادویی قدیمی که مرا به پیش می‌کشد، بی‌آنکه دلیلش را بدانم.

دنیا، ساکت است. من، ساکت‌تر. شاید این دفتر، تنها جایی باشد که صدایم را می‌شنود. اینجا، دست‌نوشته‌هایم گواهی می‌دهند که هنوز هستم… هرچند فقط برای خودم.

Рекорды

23.01.202520:31
1.3KПодписчиков
04.03.202523:59
50Индекс цитирования
06.02.202521:19
326Охват одного поста
11.02.202507:29
326Охват рекламного поста
05.02.202517:56
50.00%ER
07.02.202523:59
26.42%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Популярные публикации ⅁ɨ𝒔ǝ𝒍𝒍ǝ ๋

30.03.202515:31
<فوروارد کنید و اسمتون رو بهم بگید>
تا بهتون بگم اسمتون چه وایبی داره🧘🏻‍♀

٭جوین باشید - Limit : 1110٭
‌ ‌ ‌ ‌ ‌🌟 ‌ огненно-красная жемчужина‌ ‌🌟


👄‌ ‌‌‌ پک استیکر از سلبریتی های موردعلاقه شما '
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 🐾 ‌tap tap‌ ‌ ‌ tap tap‌ ‌‌‌🐾


👟‌ ‌حس حال پینترس در تلگرام شما '
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌🐾 ‌ ‌ tap tap‌ ‌ ‌ tap tap‌ ‌‌‌ ‌🐾



‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ بـرایـ فـولـدر و جـذبـ بـالـا ... tap tap 𖡋
‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
18.03.202518:18
بهتون قول نمیدم که خیلی سریع انجام بشه چون وقت و حوصله زیادی میخواد ولی احتمالا یه چنل کوچیک بزنم و فقط توش براتون یه آموزش کامل و جامع از تم زدن بزارم :>
چون خیلی پیش اومده که میپرسید چطوری انجامش میدی و خب ، واقعا تم زدن کاری نیست که بتونم در حد چند خط یا حالا با ۴/۵ تا اسکرین شات همشو توضیح بدم ..
از طرفی من چند تا کلیپای آموزشی دیدم و خب .. دروغ چرا من هیچکدومو قبول نداشتمو از نظرم کامل نبودن :>
اکثر اینطوری بودن که بیا بهت فوتشو یاد بدم ، حالا خودت برو فنشو یاد بگیر .. و خب این خیلی زمان بره
من خودم به شخصه چندین بار تم زدم و گزینه هارو یک به یک امتحان کردم تا تمام نکاتو میتونم بگم یاد گرفتم
بدون هیچ فیلم آموزشی من اولین بار تم زدنو انجام دادم :،
برای همین میدونم که خیلی وقت میبره و کار سختیه و حوصله خیلی زیادی هم لازم داره
خلاصه که تصمیم گرفتم یه چنل کوچیک بزنم و توش تمام نکاتی که خودم بلدم و تمام گزینه ها رو یک به یک براتون هم با اسکرین شات و هم توضیح متنی به صورت کامل آموزش بدم ✨
و اینطوری بتونم بهتون کمکی کرده باشم🫶🏻
و چه بسا که یک نفر یاد بگیره ، انجامش بده و بتونه چنل خودش و مخاطبای خودشو داشته باشه✨
🔠🔠🔠🔠🔠🔠🔠
┈˖ 𓈒꙳😊  ᦾ. ፝֟ ˖ ֹ🍓🍓🍓 🍓🍓🍓 ፝֟ ˖ ֹ 😊 ᦾ.˖ 𓈒꙳┈
#اخباروحواشی😊
#ویدئو‌ادیت🤩
#فکت‌های‌دارک😊
#سناریوفیکشن‌وایمجین🤩
🍓 بهترین‌های کی‌پاپ؛ سرگرمی و قندی‌جات🍓


             ➖➖➖➖ ADD ➖➖➖➖
01.04.202520:01
@Petiroj_13oO
30.03.202515:40
<فوروارد کنید و اسمتون رو بهم بگید>
تا بهتون بگم اگر یه هوش مصنوعی همسرتون بود چه لقبی بهتون میداد🧚🏻‍♀
٭جوین باشید - 1110/خط بزنم : Limit٭
post.reposted:
ڪرآنہ avatar
ڪرآنہ
25.03.202514:48
درود به تمام ادمین‌‌های عزیز، بنده ارغوان (شاعر، نویسنده و گوینده‌ی پادکست) هستم و این متن به منظور افزایش آگاهی شما نوشته شده، امیدوارم بتونم قدم کوچکی برای کمک به شما بردارم تا این اتفاق بعدها برای خودتون پیش نیاد .
چندین سال پیش افتخار این رو داشتم که نوشته‌هام مورد استقبال قرار بگیره،
و همچنین پادکستی که با عنوان "هبوط" تونست به مراتب خوبی از حمایت ارزشمند افرادی مثل شما برسه .
فکر می‌کنم بهتره کلام رو مختصر کنم،
نوشته‌ای که شما ملاحظه فرمودین و من لینکش رو براتون قرار دادم، نوشته‌ای هست که سال‌ها پیش به عنوان محتوای پادکست هبوط انتخاب شد، بنده به همراه دلماه عزیز شخصا ویراستار و نویسنده‌ی این متن بودیم و همچنین منبع این متن، چنل راشل بوده، ادمین محترم این چنل لطف کرده علاوه بر کپی برداری متن، آشکاراً خودش رو نویسنده‌ی این اثر معرفی کرده .
از همه‌ی شما عزیزان تقاضا دارم قبل از حمایت و دنبال کردن یک سری افراد، چنین چیز‌هایی رو در نظر بگیرید، به نویسنده‌هایی که صرفا کپی برداری می‌کنن نگید قلم خوبی دارن، و البته خواهشمندم اگر یک سری افراد توانایی تولید محتوا یا نویسندگی رو ندارن قبلش دوره ببینن یا حداقل تمرین کنن .
https://t.me/CHIKAGE_CK
خیلی ممنون از همراهی و حمایت شما با به اشتراک گذاری این متن در چنل‌های قشنگتون و البته ممنون از ساوی عزیز، که این فرصت رو در اختیار من گذاشت تا بتونم این صحبت‌ها رو با شما در میون بزارم .
- ارغوان دیباج ،، جهت آشنایی با بنده :
@violetpoet
https://t.me/xxxaeo/176
25.03.202507:43
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ױ با نـام و یـاد عشـقی می‌نویـسم
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌که ویرانـگر مـن و تـو بـود‌.

عزیزِ من از آن روزی که نگاهم در دام دیدنگانت افتاد، اسیرم تا به امروزی که هر کجا می‌روم با اسم تو یاد من می‌افتند و با اسم من، یاد تو.
جان که نبود، تمام من بود که گرفتی و در قفس خودخواهیت زندانی‌اش کردی. عشق که نبود، دنیای من بود که ابتدا تا انتهایش را صاحب شدی.
برای اولین بار روانه شدن اسمت از زبانم مانند نوشیدن جامی پر از شراب سرخ بود؛ سرخوشم می‌کرد غافل از طوفانی که در انتظار چشم های تیره رنگم بود.
دستت را که گره دستانم کردی، با خود گفتم این گره کور است، هیچکس نمی‌تواند این پیوند را جدا کند. با خود گفتم ابد در برابرش کم می‌آورد.
از این ها که بگذریم اصل کاری جایی بود که خنده هایت را دیدم و شنیدم، گویی معجزهٔ فراموشی بود ؛ لحظه‌ای که خندیدی فراموش کردم که چه کسی بودم و در چه مکانی قرار داشتم، تنها بوسیدن آن خنده ها را خواستار بودم.
شیدایی کمی از حال من نداشت و تو هم هر چه می‌گذشت زیباتر می‌شدی؛ خودت، عشقت، نامت و هر چه که تو را در برمی‌گیرد در مرکز دلم جای می‌گرفت.
آن زمان روز ها با حضورت رنگین تر و شب ها با یادت خوش تر بود، تو هم به یاد داری جز به جز آنها را یا فقط من در خرابه های این عشق با دستانی زخمی و خون آلود به دنبال یادگاری می‌گردم ؟
ابتدا فخر می‌فروختم به عشقی که مانعی نداشت، گویی بهشت را برایم به زمین آورده بودی اما سرنوشت شور این نقاب خوش ، خبر نمی‌دهد.
نمی‌دانم به خواست خودت رفتی یا به اجبار اطرافیان، اما می‌دانم بندی که دل هایمان را بهم وصل کرده بود استوار تر از توطئه‌‌ی مردم بود. پس از گذشت سال ها همچنان می‌ترسم که ذره‌ای باورم به تو را از دست بدهم، تمام من پر از شک و تردید شده اما نترس، جانم هم برود، مهرت را در روحم ابدی به حبس می‌کشم.
با این حساب نمی‌دانم ظالم تویی که آمدی، عاشق کردی و رفتی یا من که به ریسمان کهنه‌ی این عشق چنگ می‌زنم..
گفته بودند هجر معشوق، پیر میکند عاشق جوان را ، بیا و ببین تپش های آرام دلم را ، لرزش های دیوانه وار دستم را ، غم انگیز است اما عجیب من بی تو دیدن دارد عزیز.
گویا روزگار کابوس هایی برای ما دیده بود تا عاشقانه دل ببندیم و جنون وار جان بکنیم.
26.03.202513:57
یکی از پینا + این پیامو فور کنید
پست علامت بزنید فور کنم

جوین باشید
11.04.202506:14
اولین برگ از دفترچه‌ای که شاید قرار بود پر از امید باشد، اما…

امروز حس عجیبی داشتم. از آن حس‌هایی که انگار دنیا ساکت شده، اما نه از آرامش، از خالی بودن. انگار همه چیز باید به دست خودم پیش برود. نه دستی هست، نه شانه‌ای، نه نگاهی که بگوید "من هستم". عشق؟ نه… دیگر باورش ندارم. یا شاید هیچ‌وقت سهم من نبوده. شاید چیزی شبیه شانس است، یا طلسمی قدیمی که سال‌ها پیش روی قلبم افتاده… اما هرچه هست، من ندارمش.

امروز با خودم فکر می‌کردم، زندگی مثل راه رفتن در مه است. هر قدم را تنها برمی‌دارم، بی‌آن‌که بدانم راه درست کدام است. گاهی صدایم در دل این مه گم می‌شود، گاهی حتی خودم را نمی‌یابم. اما عجیب است، هنوز می‌روم، هنوز ادامه می‌دهم، مثل جادویی قدیمی که مرا به پیش می‌کشد، بی‌آنکه دلیلش را بدانم.

دنیا، ساکت است. من، ساکت‌تر. شاید این دفتر، تنها جایی باشد که صدایم را می‌شنود. اینجا، دست‌نوشته‌هایم گواهی می‌دهند که هنوز هستم… هرچند فقط برای خودم.
29.03.202509:06
~از مرز دور بشیم ؟
پروموت میکنم
22.03.202509:43
~فورکنید.
بهتون هدر هم وایب چنلتون + موزیک هدیه بدم
از 5 چنل اول پست فور میشه

جوین باش!
18.03.202503:52
عاشقش شدم✨
18.03.202503:52
واوو این واقعا شاهکارههه
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.