
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

ستیغ
رسانه سهیل قاسمی
ادبیات
بازنشر آزاد است.
گرداننده:
@SoheilGhassemi
Instagram.com/soheil.ghassemi
YouTube.com/c/SoheilGhassemi
Aparat.com/soheilg
ClubHouse.com/@Setiq
X.com/deconstr
facebook.com/deconstr
https://vt.tiktok.com/ZSF3RGgRk/
setiq.com
ادبیات
بازنشر آزاد است.
گرداننده:
@SoheilGhassemi
Instagram.com/soheil.ghassemi
YouTube.com/c/SoheilGhassemi
Aparat.com/soheilg
ClubHouse.com/@Setiq
X.com/deconstr
facebook.com/deconstr
https://vt.tiktok.com/ZSF3RGgRk/
setiq.com
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированныйДоверенность
Не провернныйРасположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаЖовт 12, 2016
Добавлено на TGlist
Бер 06, 2025Прикрепленная группа

کافه ستیغ
84
Рекорды
11.03.202523:59
2.6KПодписчиков03.03.202523:59
0Индекс цитирования21.03.202523:59
227Охват одного поста26.04.202523:59
186Охват рекламного поста14.03.202510:41
11.01%ER21.03.202523:59
8.87%ERR21.04.202510:02
سلام صبح بهخیر
روز بزرگداشت سعدی
با کیان قاسمی
😍
بیا! که در غم ِ عشقات مشوّش ام بی تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوش ام بی تو
شب از فراق ِ تو مینالم ای پریرخسار
چو روز گردد گویی در آتش ام بی تو
دمی تو شربت ِ وصل ام ندادهای جانا
همیشه زهر ِ فراقات همیچشَم بی تو
اگر تو با من ِ مسکین چنین کنی جانا،
دو پایام از دو جهان نیز در کشم بی تو
پیام دادم و گفتم: «بیا خوشام میدار!»
جواب دادی و گفتی که: «من خوش ام بی تو»
#سعدی
@Setiq
روز بزرگداشت سعدی
با کیان قاسمی
😍
بیا! که در غم ِ عشقات مشوّش ام بی تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوش ام بی تو
شب از فراق ِ تو مینالم ای پریرخسار
چو روز گردد گویی در آتش ام بی تو
دمی تو شربت ِ وصل ام ندادهای جانا
همیشه زهر ِ فراقات همیچشَم بی تو
اگر تو با من ِ مسکین چنین کنی جانا،
دو پایام از دو جهان نیز در کشم بی تو
پیام دادم و گفتم: «بیا خوشام میدار!»
جواب دادی و گفتی که: «من خوش ام بی تو»
#سعدی
@Setiq
28.03.202510:22
برگی از کتاب
دیوان حافظ بر پایهی نسخهی خطیِ سالِ ۸۰۱
پیرایش و نگارش سهیل قاسمی
انتشارات بلم
صورتِ رویات، نگارا! خوش بهآیین بستهاند
گوییا نَقشِ لبات از جانِ شیرین بستهاند
از برای مَقدَم خیلِ خیالات، مردُمان
زْ اشکِ رنگین در دیارِ دیده آذین بستهاند
کارِ زلفِ تو ست مشکافشانی و، نظّارگان،
مَصلَحت را تُهمتی بر نافهیِ چین بستهاند!
یارب آن روی است در پیرامناش بَندِ کُلاه
یا بهگِردِ ماهِ تابان، عِقدِ پَروین بستهاند؟
این غزل را بجز در کتاب زندهیاد انجوی شیرازی جایی ندیدم. این بیتهای افزون بر ۸۰۳ را از آنجا نقل میکنم:
خطِّ سبزِ عارضات بس خوب و دلکش یافتم
سایبان از گِردِ عنبر گِردِ نسرین بستهاند
خطِّ سبز و عارضات را نقش بندانِ خطا
سایبان از عنبرِ تَر گِردِ نسرین بستهاند
جُمله وصفِ عشقِ من بودهست و حُسنِ رویِ او
آن حکایتها که بر فرهاد و شیرین بستهاند
حافظا! مَحضِ حقیقت گوی! یعنی: سِرِّ عشق
غیْر از این، دیگر خیالاتی به تخمین بستهاند
در نسخه ۸۰۳ چنین شکلی خواندم
رشک رنگین در دیارِ دیده آیین بستهاند
در تصحیحهای دیگر نیافتم این غزل را اما به باورِ قَویِ من، آذین بستهاند درست است و آیین بستهاند را سهوِ کاتب دانستم. واژهی نخست «رشک» و «زشک» را نیز میتوان پنداشت کاتب نقطه نگذاشته.
مردمان، از برایِ مَقدَمِ خیلِ خیال، آذین میبستهاند. و این آذین را برایِ مَقدمِ لشکریانِ خیالِ یار، در دیارِ دیدهیِ خویش، با اشکِ رنگینِ خود تدارک دیدهاند.
سهیل قاسمی
@Setiq
پی نوشت:
یکی از معانی واژهی "آیین"، "آذین" است. احتمالاً نوعی تفاوت گویشی در بیان یک واژه است.
سپاس از دوست گرامی «منصور ابراهیمی» که این نکته را آموختند
دیوان حافظ بر پایهی نسخهی خطیِ سالِ ۸۰۱
پیرایش و نگارش سهیل قاسمی
انتشارات بلم
صورتِ رویات، نگارا! خوش بهآیین بستهاند
گوییا نَقشِ لبات از جانِ شیرین بستهاند
از برای مَقدَم خیلِ خیالات، مردُمان
زْ اشکِ رنگین در دیارِ دیده آذین بستهاند
کارِ زلفِ تو ست مشکافشانی و، نظّارگان،
مَصلَحت را تُهمتی بر نافهیِ چین بستهاند!
یارب آن روی است در پیرامناش بَندِ کُلاه
یا بهگِردِ ماهِ تابان، عِقدِ پَروین بستهاند؟
این غزل را بجز در کتاب زندهیاد انجوی شیرازی جایی ندیدم. این بیتهای افزون بر ۸۰۳ را از آنجا نقل میکنم:
خطِّ سبزِ عارضات بس خوب و دلکش یافتم
سایبان از گِردِ عنبر گِردِ نسرین بستهاند
خطِّ سبز و عارضات را نقش بندانِ خطا
سایبان از عنبرِ تَر گِردِ نسرین بستهاند
جُمله وصفِ عشقِ من بودهست و حُسنِ رویِ او
آن حکایتها که بر فرهاد و شیرین بستهاند
حافظا! مَحضِ حقیقت گوی! یعنی: سِرِّ عشق
غیْر از این، دیگر خیالاتی به تخمین بستهاند
در نسخه ۸۰۳ چنین شکلی خواندم
رشک رنگین در دیارِ دیده آیین بستهاند
در تصحیحهای دیگر نیافتم این غزل را اما به باورِ قَویِ من، آذین بستهاند درست است و آیین بستهاند را سهوِ کاتب دانستم. واژهی نخست «رشک» و «زشک» را نیز میتوان پنداشت کاتب نقطه نگذاشته.
مردمان، از برایِ مَقدَمِ خیلِ خیال، آذین میبستهاند. و این آذین را برایِ مَقدمِ لشکریانِ خیالِ یار، در دیارِ دیدهیِ خویش، با اشکِ رنگینِ خود تدارک دیدهاند.
سهیل قاسمی
@Setiq
پی نوشت:
یکی از معانی واژهی "آیین"، "آذین" است. احتمالاً نوعی تفاوت گویشی در بیان یک واژه است.
سپاس از دوست گرامی «منصور ابراهیمی» که این نکته را آموختند
03.04.202512:30
دیوان حافظ پیرایش و نگارش جناب سهیل قاسمی امروز به دستم رسید. چاپ انتشارات بلم، زمستان ۱۴۰۳، با کاغذ سفید و سنگین در قطع وزیری و با جلد سلفون لوکس در ۵۷۸ صفحه.
از همان آغاز تورق و بررسی چند نویسش خاص دریافتم که کاری بسیار بااهمیت و سودمند است. به ایشان برای چنین کار خطیر و ارزشمندی شادباش و دستمریزاد میگویم.
دیوان حافظ ایشان چاپی تکنسخهای بر اساس نسخهی مورخ ۸۰۱ است، کهنترین نسخهای که دیوانی نسبتاً کامل از اشعار حافظ است و تنها ده سال پس از درگذشت خواجه کتابت شده است. همچنین در این چاپ دسترسی نسبتاً کاملی به نسخهی مورخ ۸۰۳ و نسخهای گلچین با حدود ۵۰ غزل مورخ ۷۹۲ ممکن شده است. از آنجا که تصحیح شایستهای از ۸۰۳ در دسترس نبوده و تنها تصحیح آن پر از اغلاط و کم و کاست است به مندرجات آن نسخه در این چاپ اعتماد بیشتری میرود. شایان ذکر است که چاپ عکسی نسخهی ۸۰۱ را انتشارات مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب چند سال پیش برای بار دوم منتشر کرد که هماکنون نایاب است و چاپ مجدد آن بهایی حدود دو میلیون تومان خواهد داشت. هم از لحاظ قیمت و هم اینکه خواندن آن برای اندکی میسر است، بهرهمندی از چاپ تکنسخهای مزبور بسیار مغتنم و بهصرفه است.
از چاپهای تکنسخهای که پیشتر منتشر شدهاند مهمترینشان عبارتند از:
۱) چاپ بهاءالدین خرمشاهی از نسخهی مشهور خلخالی مورخ ۸۲۷، انتشارات دوستان.
۲) چاپ دکتر یحیی قریب از نسخهی مورخ ۸۶۲، انتشارات صفیعلیشاه (متأسفانه پر از اغلاط منتشر شده و پس از گذشت قریب به چهار دهه هنوز ویرایش نشده است.)
۳) چاپ استاد ایرج افشار از نسخهی بیتاریخ کتابخانهی مجلس به احتمال از ربع نخست قرن نهم هجری قمری، انتشارات امیر کبیر
۴) چاپ استاد محمد محیط طباطبایی از نسخهی بیتاریخ متعلق به خودشان به خط محمد علی سبزهکار، نشر سید عبدالله موسوی دیزکوهی
۵) چاپ دکتر پرویز ناتل خانلری از نسخهای ناقص مورخ بین سالهای ۸۱۳ و ۸۱۴
۶) چاپ رکن الدین همایونفرّخ از نسخهی خطی شخصیشان با تاریخ مشکوک و مغشوش ۸۰۵، انتشارات اساطیر
۷) چاپ دکتر علی فردوسی از بیاض علا مرندی واجد حدود ۵۰ غزل، انتشارات دیبایه
۸) چاپ آقایان علیمردان و احراری از نسخهی مورخ ۸۰۵ مضبوط در پژوهشگاه خاورشناسی و میراث خطی آکادمی علوم تاجیکستان، انتشارات فرهنگستان هنر
۹) چاپ احمد مجاهد از رونوشتهای نسخهی لسان الغیب فریدون میرزای تیموری اصلاً مورخ ۹۰۷، انتشارات دانشگاه تهران (چاپ نامبرده بر اساس سه رونوشت از آن نسخه ترتیب داده شده است که دو نسخهی بیتاریخ مربوط به قرن دهماند و سومی از قرن سیزدهم)
۱۰) چاپ دکتر علی اکبر خانمحمدی از نسخهی باباشاه اصفهانی از قرن یازدهم با تاریخی مغشوش، انتشارات ابجد
نقدهایی که عجالتاً بر این چاپ دارم با کمال احترام و اذعان به ارزش آن عبارتاند از:
۱) توصیه و معرفی این چاپ نباید به صورتی باشد که انتظار چاپی کامل و صحیح را القا کند بلکه باید به عنوان چاپی تکنسخهای که به کار اهل فن و علاقهمندانی چون من میاید معرفی شود.
۲) رسم الخط چاپ جای بازنگری دارد. من رسم الخطهای سادهتر و سرراستتری را میپسندم که در دیگر چاپهای دیوان حافظ به کار گرفته شدهاند.
۳) شمارههای پانوشتها در متن بسیار کوچکاند و من نیاز به ذرهبین دارم. در چاپ دوم به امید خدا بایسته است تا درشتتر چاپ شوند.
۴) چنانچه نسخهای کامل برای مراجعان منظور باشد که هم چاپ تکنسخهای را داشته باشند و هم بینیاز به دیوان دیگری از حافظ که به گمان من غیرضرور و غیر ممکن است بهتر بود غزلها (و دیگر قوالب شعری اعم از قصاید که در این چاپ نیستند)و بیتهای غیر موجود به شکلی کامل و مرتب در متن یا کنار غزل و دستِ کم در پانوشت از نسخهای صحیح ترجیحاً چاپ دکتر عیوضی درج شوند.
۵) غزلهایی که در نسخ اساس ۸۰۱ و ۸۰۳ نیستند نباید از نسخهی مغلوط قزوینی- غنی افزوده میشدند. به ترتیب چاپهای عیوضی، خانلری، نیساری برترند.
۶) جلد سلفون را من برای دیوان حافظ توصیه نمیکنم و بهتر است در چاپ بعدی از کالیکو چرمی (گالینگور) با روکش استفاده شود. جلدی که به کار رفته در اثر مطالعه زود مستعمل و از هم گسیخته خواهد شد.
از همان آغاز تورق و بررسی چند نویسش خاص دریافتم که کاری بسیار بااهمیت و سودمند است. به ایشان برای چنین کار خطیر و ارزشمندی شادباش و دستمریزاد میگویم.
دیوان حافظ ایشان چاپی تکنسخهای بر اساس نسخهی مورخ ۸۰۱ است، کهنترین نسخهای که دیوانی نسبتاً کامل از اشعار حافظ است و تنها ده سال پس از درگذشت خواجه کتابت شده است. همچنین در این چاپ دسترسی نسبتاً کاملی به نسخهی مورخ ۸۰۳ و نسخهای گلچین با حدود ۵۰ غزل مورخ ۷۹۲ ممکن شده است. از آنجا که تصحیح شایستهای از ۸۰۳ در دسترس نبوده و تنها تصحیح آن پر از اغلاط و کم و کاست است به مندرجات آن نسخه در این چاپ اعتماد بیشتری میرود. شایان ذکر است که چاپ عکسی نسخهی ۸۰۱ را انتشارات مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب چند سال پیش برای بار دوم منتشر کرد که هماکنون نایاب است و چاپ مجدد آن بهایی حدود دو میلیون تومان خواهد داشت. هم از لحاظ قیمت و هم اینکه خواندن آن برای اندکی میسر است، بهرهمندی از چاپ تکنسخهای مزبور بسیار مغتنم و بهصرفه است.
از چاپهای تکنسخهای که پیشتر منتشر شدهاند مهمترینشان عبارتند از:
۱) چاپ بهاءالدین خرمشاهی از نسخهی مشهور خلخالی مورخ ۸۲۷، انتشارات دوستان.
۲) چاپ دکتر یحیی قریب از نسخهی مورخ ۸۶۲، انتشارات صفیعلیشاه (متأسفانه پر از اغلاط منتشر شده و پس از گذشت قریب به چهار دهه هنوز ویرایش نشده است.)
۳) چاپ استاد ایرج افشار از نسخهی بیتاریخ کتابخانهی مجلس به احتمال از ربع نخست قرن نهم هجری قمری، انتشارات امیر کبیر
۴) چاپ استاد محمد محیط طباطبایی از نسخهی بیتاریخ متعلق به خودشان به خط محمد علی سبزهکار، نشر سید عبدالله موسوی دیزکوهی
۵) چاپ دکتر پرویز ناتل خانلری از نسخهای ناقص مورخ بین سالهای ۸۱۳ و ۸۱۴
۶) چاپ رکن الدین همایونفرّخ از نسخهی خطی شخصیشان با تاریخ مشکوک و مغشوش ۸۰۵، انتشارات اساطیر
۷) چاپ دکتر علی فردوسی از بیاض علا مرندی واجد حدود ۵۰ غزل، انتشارات دیبایه
۸) چاپ آقایان علیمردان و احراری از نسخهی مورخ ۸۰۵ مضبوط در پژوهشگاه خاورشناسی و میراث خطی آکادمی علوم تاجیکستان، انتشارات فرهنگستان هنر
۹) چاپ احمد مجاهد از رونوشتهای نسخهی لسان الغیب فریدون میرزای تیموری اصلاً مورخ ۹۰۷، انتشارات دانشگاه تهران (چاپ نامبرده بر اساس سه رونوشت از آن نسخه ترتیب داده شده است که دو نسخهی بیتاریخ مربوط به قرن دهماند و سومی از قرن سیزدهم)
۱۰) چاپ دکتر علی اکبر خانمحمدی از نسخهی باباشاه اصفهانی از قرن یازدهم با تاریخی مغشوش، انتشارات ابجد
نقدهایی که عجالتاً بر این چاپ دارم با کمال احترام و اذعان به ارزش آن عبارتاند از:
۱) توصیه و معرفی این چاپ نباید به صورتی باشد که انتظار چاپی کامل و صحیح را القا کند بلکه باید به عنوان چاپی تکنسخهای که به کار اهل فن و علاقهمندانی چون من میاید معرفی شود.
۲) رسم الخط چاپ جای بازنگری دارد. من رسم الخطهای سادهتر و سرراستتری را میپسندم که در دیگر چاپهای دیوان حافظ به کار گرفته شدهاند.
۳) شمارههای پانوشتها در متن بسیار کوچکاند و من نیاز به ذرهبین دارم. در چاپ دوم به امید خدا بایسته است تا درشتتر چاپ شوند.
۴) چنانچه نسخهای کامل برای مراجعان منظور باشد که هم چاپ تکنسخهای را داشته باشند و هم بینیاز به دیوان دیگری از حافظ که به گمان من غیرضرور و غیر ممکن است بهتر بود غزلها (و دیگر قوالب شعری اعم از قصاید که در این چاپ نیستند)و بیتهای غیر موجود به شکلی کامل و مرتب در متن یا کنار غزل و دستِ کم در پانوشت از نسخهای صحیح ترجیحاً چاپ دکتر عیوضی درج شوند.
۵) غزلهایی که در نسخ اساس ۸۰۱ و ۸۰۳ نیستند نباید از نسخهی مغلوط قزوینی- غنی افزوده میشدند. به ترتیب چاپهای عیوضی، خانلری، نیساری برترند.
۶) جلد سلفون را من برای دیوان حافظ توصیه نمیکنم و بهتر است در چاپ بعدی از کالیکو چرمی (گالینگور) با روکش استفاده شود. جلدی که به کار رفته در اثر مطالعه زود مستعمل و از هم گسیخته خواهد شد.


01.04.202521:14
درخواست راهنمایی
عبارتی داریم امروزه:
کسی که زیاد سر و صدا میکُنَد یا زیاد حرف میزند، میگوییم: سَرِ ما را بُرد.
یا وقتی سر و صدا میکنیم، برای پوزش خواستن میگوییم: ببخشید سَرِ شما را بُردم!
دوستان به این ترکیب یا این اصطلاح در ادبیاتِ کهن برخوردهاید؟ قدمت دارد؟
این غزل در نسخهی ۸۰۱ نیست اما در ۸۰۳ بیتِ پایانی چنین است:
بُردم از رَه سَرِ حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزایِ منِ بدنام چه خواهد بودن!
البته میدانم اینجا سرِ کسی را نبرده! سرِ کسی را از ره برده!
اما آیا ممکن است که بهخاطرِ این که با دف و چنگ و خواندنِ غزل، باعثِ سر و صدا شده، گفتهباشد: بردم از ره سرِ حافظ؟
نسخههای ۸۰۳، ۸۱۳ و ۸۲۵ «سَرِ حافظ» آوردهاند و ۸۲۲ و ۸۲۳ و ۸۲۷، «دلِ حافظ»
سهیل قاسمی
@Setiq
عبارتی داریم امروزه:
کسی که زیاد سر و صدا میکُنَد یا زیاد حرف میزند، میگوییم: سَرِ ما را بُرد.
یا وقتی سر و صدا میکنیم، برای پوزش خواستن میگوییم: ببخشید سَرِ شما را بُردم!
دوستان به این ترکیب یا این اصطلاح در ادبیاتِ کهن برخوردهاید؟ قدمت دارد؟
این غزل در نسخهی ۸۰۱ نیست اما در ۸۰۳ بیتِ پایانی چنین است:
بُردم از رَه سَرِ حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزایِ منِ بدنام چه خواهد بودن!
البته میدانم اینجا سرِ کسی را نبرده! سرِ کسی را از ره برده!
اما آیا ممکن است که بهخاطرِ این که با دف و چنگ و خواندنِ غزل، باعثِ سر و صدا شده، گفتهباشد: بردم از ره سرِ حافظ؟
نسخههای ۸۰۳، ۸۱۳ و ۸۲۵ «سَرِ حافظ» آوردهاند و ۸۲۲ و ۸۲۳ و ۸۲۷، «دلِ حافظ»
سهیل قاسمی
@Setiq


04.04.202508:50
حالا چهل و هفت دیگه!
که چی! حتمن باید بگی؟ 🤪
شاید میشد زندگی شادتر از اینی که هست باشه
شاید حق ما ایرانیهای این دوره این نبود که چهل و هفت سال با این شیوه زندگی کنیم
یک شماره بزرگتر!
ناراضی هم نیستم
میگذرد
امیدوارم سالِ پیشِ رو، بهترین سالِ تاکنونِ ما باشد و سالهای پس از آن هم هر کدام بهتر از سالِ پیشیناش
سهیل قاسمی
۱۵ - فروردین - ۱۴۰۴
که چی! حتمن باید بگی؟ 🤪
شاید میشد زندگی شادتر از اینی که هست باشه
شاید حق ما ایرانیهای این دوره این نبود که چهل و هفت سال با این شیوه زندگی کنیم
یک شماره بزرگتر!
ناراضی هم نیستم
میگذرد
امیدوارم سالِ پیشِ رو، بهترین سالِ تاکنونِ ما باشد و سالهای پس از آن هم هر کدام بهتر از سالِ پیشیناش
سهیل قاسمی
۱۵ - فروردین - ۱۴۰۴


03.04.202512:29
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.