#بازنشر
🔰 سیاهبرفی و پستمدرنیسم هنری
چندماه قبل از این که فیلمِ جدید سفیدبرفی منتشر بشه، خبر حضور یک بازیگر با پوست تیره برای این نقش همه رو شوکه کرد و اخیرا بالاخره این فیلم منتشر شد. الان که این پیام رو مینویسم این فیلم با امتیار ۱.۶ از ۱۰ یکی از بزرگترین فیلمهای شکستخورده از نظر محبوبیت بین مردمه. در این چند روز به اندازهی کافی درموردِ مضحک بودن این پدیده گفته شده. در این پست درموردِ منطق پستمدرنِ فیلمها و سریالهای جدیدی که اینگونه در حال ساخته شدن هستند صحبت میکنم...
پستمدرنیسم به شکگرایی بسیار بسیار افراطیای گرایش داره که از دید گروهی (مخصوصا گروههای مدرن که به عقلانیت مدرن گرایش دارن) مضحکه. مثلا اونقدر مشکوکن که میگن کی گفته زن و مرد باهم فرق دارن؟! یا کی گفته جهان اصلا وجود داره...؟! کی گفته ما وجود داریم...؟! (قص الی هذا). درنتیجه اونها با همهچیز سر شوخی دارن و بهراحتی میتونن بپرسن: کی گفته سفیدبرفی سفیده...؟! متن زیر توصیفی از همین رویکرد پستمدرنهاست:
"در ادبیات داستانی و فیلمهای پسامدرن اغلب به وضعیتی برمیخوریم که شک مدرنیستی به افراط گراییده و اصلاً خود وجود محل تردید شده است. برای مثال در بسیاری از رمانهای پسامدرن تاریخی که اصطلاحاً "فراداستان تاریخنگارانه" نامیده میشوند دانستههای مسجلِ تاریخی تحریف میشوند. دانستههای مسجلی مانند این که انقلاب کبیر فرانسه در قرن هجدهم رخ داد یا این که امیرکبیر در حمام فین کاشان به قتل رسید. این شکگرایی نسبتی با معرفتشناسی دارد..."
▫️ص ۱۸۴ نظریه و نقد ادبی: جلد دوم - حسین پاینده
در چنین نگاهی، مکان و زمان و حقایق همه در شک هستند. هیچ اهمیتی ندارد که سفیدبرفی سفید است (و اگر سفید نبود سفیدبرفی نامش نمیشد) یا این که در جنگ جهانی دوم ما سفینهی فضایی نداشتیم. هر چیزی هر جایی قابلیتِ استفاده را دارد چرا که پاسخ هر پرسشی این است که "از کجا معلوم؟!" شاید همهچیز یک توهم باشد و هر آن چه که حقیقت میپنداریم یک امر موهوم... (این گرایش پستمدرنیستی که هر کلانروایتی را پَس میزند با آمیخته شدن در فرهنگ چپ آمریکایی به ساخته شدن چنین فیلمها و سریالهایی (مثلا در نتفیلیکس) انجامیده است...)
✅ @JasteGorikhte