Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
نبراس | سطور اندیشه avatar

نبراس | سطور اندیشه

پارسا دارابی؛
دەرچووی کۆلێژی ئەندازیاریی کارەبا،
خولیایی مێژووی فکرەکان و فەلسەفەی زانست.
دانش‌آموخته‌ی مهندسی برق و علاقمند به تاریخ اندیشه‌ها و فلسفه‌ی علم.

@greeencedar
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаOct 12, 2024
Добавлено на TGlist
Oct 31, 2024
Прикрепленная группа

Рекорды

22.04.202523:59
915Подписчиков
20.04.202523:59
200Индекс цитирования
17.01.202523:59
1.5KОхват одного поста
17.01.202523:59
1.5KОхват рекламного поста
01.04.202523:59
23.81%ER
17.01.202523:59
275.09%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
NOV '24DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Популярные публикации نبراس | سطور اندیشه

31.03.202503:17
🎙 امتی که خاموش نمی‌شود...

جهان در آستانه‌ی تحولی بزرگ است... قدرت‌های فرسوده، نظم‌های فروپاشیده، حکومت‌هایی که دیگر شکست‌ناپذیر نیست... اما در میان این آشفتگی، تنها یک امت ایستاده؛ امتی که هر بار زمین خورده، دوباره برخاسته؛ هر بار محاصره شده، راهی پیدا کرده؛ هر بار که خواستن خاموشش کنن، شعله‌ورتر شده!
این امت را تاریخ آزموده، اما هرگز شکست نداده…

🕑 زمان: ۳ دقیقه و ۴۵ ثانیه

@nebraase | پارسا دارابی
24.03.202521:44
تصحیح یک اشتباه رایج

برخی افراد از دینداری تصوری نادرست دارند؛ آن را نه به‌مثابه‌ی بندگی برای خدا، بلکه آن را راهی برای پر کردن خلأهای درونی خود می‌پندارند؛

اعمال خیر انجام می‌دهند، در فعالیت‌های علمی و دعوی مشارکت می‌کنند، عبادت می‌ورزند، اما همه‌ی این‌ها بیش از آنکه در راستای تحقق عبودیت باشد، پاسخی به یک نیاز درونی است؛ نیازی که شاید نامش را «رضایت قلبی» یا «احساس معنا» بگذارند. گاه آشکارا می‌گویند: این کار را برای دل خودم انجام می‌دهم.

اما بندگی، از سنخ التذاذات روحی و ارضای وجدان فردی نیست. عبادت، مکانیسمی برای تسکین روان یا تأمین حس رضایتمندی درونی محسوب نمی‌شود. عبودیت، چیزی جز امتثال امر الهی نیست؛ صرف‌نظر از آنکه چه احساسی در انسان ایجاد کند.

کسی که دینداری‌اش مبتنی بر طلب احساس رضایت باشد، خواه‌ناخواه در جستجوی تجربه‌ای برتر و لذت‌بخش‌تر خواهد بود، ولو آنکه به تدریج از مسیر بندگی منحرف شود.

اما آن‌که ایمانش بر پایه‌ی معرفت و تسلیم استوار است، آرامش را در خود طاعت خواهد یافت، نه به‌عنوان هدفی مستقل؛ بلکه به‌مثابه‌ی ثمره‌ی التزام به حق.

@nebraase | پارسا دارابی
14.04.202517:25
.
بیماری مادر، زخمی است بی‌صدا بر روح خانه؛ حضوری که هنوز هست، اما نفسش سنگین‌تر شده، نگاهش خسته‌تر، و لبخندش رنگ باخته. در چنین روزهایی، خانه نفس نمی‌کشد، فقط ایستاده است. و تو، ناگهان از کودکی درمی‌آیی؛ می‌شوی تکیه‌گاهِ تکیه‌گاهت. دستی می‌شوی بر پیشانی‌ای که هزار تب را تاب آورده، پناهی برای دلی که همیشه پناهت بود. بیماری مادر، تنها رنج جسم او نیست؛ فرسایش مهر است در چشم‌هایی که با هر سرفه‌اش، تار می‌شوند. خدایا، این قلب‌های نازنین را در پناه مهر خودت سالم بدار؛ که اگر مادر نلرزد، جهان هنوز ایستاده است...

اللهمّ لطفًا بالأمهات... 💚

@nebraase | پارسا دارابی
26.03.202515:32
🎙 من اول مسلمانم یا اول کوردم؟

(سوالی که برخی ناسیونالیست‌ها مطرح می‌کنند)

اونی که حقیقت رو گم کنه، یه روز در توهم هویتش هم گم میشه! چون حقیقت، اساس هویت ماست. وقتی از حقیقت فاصله بگیریم، نه‌تنها در فهم خودمون از دست می‌ریم، بلکه هویتی که می‌سازیم، همیشه از درون تهی و سست خواهد بود. وقتی حقیقت رو نبینی، هر هویت یا نقشی که بخوای بسازی، یه روز در توهم و گمراهی از هم می‌پاشه...

✅️ ارائه: پارسا دارابی

🕑 زمان: ۶ دقیقه و ۵۵ ثانیه

@nebraase | پارسا دارابی
کتاب «هزیمت غرب» اثر «امانوئل تود»، اندیشمند فرانسوی، به‌طور عمیق و بی‌پرده به تحلیل بحران‌های ساختاری و فزاینده‌ای می‌پردازد که تمدن غربی در حال تجربه آن است.

این اثر، که در سال ۲۰۲۴ منتشر شده است، به‌ویژه در محافل سیاسی و رسانه‌ای جهان غرب به‌خاطر هم‌زمانی با بحران‌های جهانی نظیر جنگ اوکراین و حمایت از اسرائیل در نسل‌کشی فلسطینیان، بازتاب گسترده‌ای پیدا کرده است.

اما این کتاب تنها به دلیل پیش‌بینی‌های درست تود در خصوص سقوط اتحاد جماهیر شوروی مورد توجه قرار نگرفته است؛ بلکه تود در این اثر، که برخلاف بسیاری از تحلیل‌ها از قضاوت‌های اخلاقی دوری می‌کند، به‌طور علمی و مستند از نشانه‌های بحران‌هایی پرده برمی‌دارد که غرب را به سمت افول می‌برد.

تود با استناد به داده‌های آماری و تحلیل‌های اجتماعی، پیش‌بینی می‌کند که غرب در آستانه فروپاشی قرار دارد. او در این کتاب با دقت علمی به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن غرب دیگر قادر به حفظ سلطه‌گری جهانی خود نیست. او می‌نویسد:

"غرب دیگر نمی‌تواند به‌عنوان قدرت مسلط جهانی باقی بماند؛ دلیل آن نه تنها رقابت‌های اقتصادی است، بلکه این موضوع به عمق بحران‌های داخلی و شکست‌های سیاست‌های جهانی نیز بازمی‌گردد".

این تحلیل تنها به چالش‌های اقتصادی محدود نمی‌شود، بلکه تود در کتاب خود به معضلات اجتماعی و سیاسی گسترده‌تر نیز اشاره دارد. او به بحرانی اجتماعی اشاره می‌کند که در آن شکاف‌های فزاینده‌ای میان نخبگان و مردم به‌وجود آمده و این امر مشروعیت سیاسی غرب را زیر سؤال برده است. این شکاف‌ها به‌ویژه در اثر سیاست‌های نئولیبرالی و تضعیف ساختارهای اجتماعی در دهه‌های اخیر تشدید شده است. تود تأکید می‌کند:

"در این کتاب، من تلاش کرده‌ام از هر گونه قضاوت اخلاقی اجتناب کنم و تنها از دیدگاه علمی به وضعیت کنونی نگاه کنم، چون تنها با چنین رویکردی می‌توان حقیقت را دید".

یکی از نکات مهم دیگری که تود به آن اشاره دارد، ظهور قدرت‌های غیر غربی نظیر چین است. به اعتقاد او، این قدرت‌ها نه تنها چالش‌های اقتصادی برای غرب ایجاد کرده‌اند، بلکه به تدریج جایگاه غرب در نظام جهانی را متزلزل کرده‌اند. تود درباره این تغییرات می‌نویسد:

"ظهور چین و سایر قدرت‌های نوظهور نشان‌دهنده‌ تغییرات بنیادین در نظم جهانی است. این روند در نهایت موجب خواهد شد که غرب دیگر نتواند در راس قدرت‌های جهانی باقی بماند".

تود همچنین به تحلیل وضعیت کنونی جنگ‌ها و بحران‌های بین‌المللی از جمله درگیری‌های اوکراین و خاورمیانه پرداخته و بیان می‌کند که غرب، به‌ویژه از نظر استراتژیک، در موقعیت ضعیفی قرار دارد. او ادامه می‌دهد:

"غرب در سیاست خارجی خود به‌شدت دچار انفعال و عدم انسجام است. این ضعف استراتژیک نه تنها توان مقابله با تهدیدات جهانی را کاهش داده، بلکه مشروعیت آن را نیز در عرصه بین‌المللی به خطر انداخته است".

در نهایت، تود هشدار می‌دهد که اگر غرب نتواند مشکلات داخلی و جهانی خود را به درستی حل کند، فروپاشی آن اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. این کتاب به‌عنوان یک تحلیل عمیق و علمی از وضعیت کنونی غرب، نه تنها از بحران‌های اقتصادی و سیاسی بلکه از بحران هویت و مشروعیت سخن می‌گوید. تود از غرب می‌خواهد که با نگاهی شفاف و بدون تعصبات اخلاقی، به مشکلات خود پرداخته و برای مقابله با افول در حال وقوع، اقدام کند.

@nebraase | پارسا دارابی
11.04.202514:28
به وقت اندوه‌های جانکاه و تاریکی‌های جانفرسا، زمانی که انسان از زخم‌های پی‌درپی روزگار به تنگ می‌آید، گاه مرگ در نگاهش همچون آرزویی شیرین جلوه می‌کند؛ گویی مرهمی است بر تمام زخم‌های کهنه، گشایشی است بر تمامی بن‌بست‌ها.

اما در سنت الهی و حکمت ربانی، نه تنها از چنین آرزویی نهی شده، بلکه حتی از دعا کردن بر آن بر حذر داشته‌اند؛ چرا که در ورای این تمنای خام، نادانی انسان نهفته است از آنچه در پس پرده غیب برای او مقدر گشته است.

آرزوی مرگ، در حقیقت نوعی گریز است؛ گریز از میدان زندگی، گریز از صبر، گریز از امتحان بودنِ بودن. همان‌گونه که فرار از معرکه‌ی نبرد، نشانه ضعف و سستی است، تمنای مرگ نیز گونه‌ای فرار است؛ یا از شدت زخم‌ها، یا از ترس دشمنی به نام رنج. و این هر دو، بی‌بهره از صلابت روح و استواری دل است.

آموزه‌های وحیانی ما، انسان را متوجه دو حقیقت بنیادین می‌کند؛

نخست آنکه آینده برای ما پوشیده است و چه بسا خیری بزرگ در ادامه این راه نهفته باشد که ما از آن بی‌خبریم.

دوم آنکه مرگ، پایان دردها نیست؛ بلکه گاه آغاز مرحله‌ای دشوارتر و هولناک‌تر است؛ جایی که جان، دیگر فرصتی برای بازگشت و جبران ندارد.

عمر، سرمایه بی‌بدیل انسان است؛ ثروتی که خداوند در دستان او نهاده تا با آن سعادت ابدی خویش را بسازد. و هیچ عاقلی سرمایه‌اش را با دستان خودش به آتش نمی‌کشد.

پس شایسته است هرگاه دل ما از رنجی لبریز شد و زبان ما به آرزوی مرگ لغزید، به یاد آوریم که پشت این پرده‌های تاریک، نوری منتظر ماست؛ نوری که شاید تنها با صبر و امید و ادامه راه، به آن خواهیم رسید.

#هنر_زیستن ، #درس_زندگی

@nebraase | پارسا دارابی
27.03.202502:49
رَبنا أفرغ على أهل غزة صبرًا،
وثبت أقدامهم،
وانصرهم على القوم الكافرين،
وأنزل عليهم السكينة،
وتغشّاهم برحمتك وأمنك،
واربط على قلوبهم برباط الصبر والإيمان،
وانصرهم نصرًا عزيزًا مؤزرًا...
24.03.202517:43
.
گاهی تصور می‌کنیم که صلابت، استواری و اقتدار یک انسان یعنی بی‌نیازی از دیگران، یعنی خود را در برابر سختی‌ها تنها دیدن و بی‌وقفه پیش رفتن.

اما حقیقت این است که هیچ انسانی، هرچقدر هم که قوی و محکم باشد، از کلام دلگرم‌کننده‌ی یک دوست، از دعای خالصانه‌ی یک همراه و از دستی که بی‌هیچ چشم‌داشتی، شانه‌هایش را برای لحظه‌ای استراحت عرضه کند، بی‌نیاز نیست.

کافی است به بزرگان این راه نگاه کنیم؛ آنان که بار سنگین علم، حکمت و مسئولیت را بر دوش داشتند، اما هرگز از طلب همراهی شرم نداشتند. امام شافعی با آن عظمت علمی و جایگاه بلندش، به دوستش می‌گوید:

«لا تغفل عنّي فإنّي مكروب»
از من غافل مشو که اندوهگینم...

شاید ما هم باید بپذیریم که گاهی یک سخن ساده، یک نگاه مهربان، یک یادآوری صمیمانه، همان چیزی است که قلب ما را از فرسودگی و خستگی نجات می‌دهد. و شاید مهم‌تر از آن، باید بیاموزیم که برای دیگران همان باشیم که خود در لحظات سختی به آن نیاز داریم.

@nebraase | پارسا دارابی
10.04.202506:53
﴿هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ

بخشی کوتاه از یک آیه‌، اما چونان پتک، فرود می‌آید بر دیوارهای بلندِ ناممکن ذهن تو؛ ویران می‌کند قلعه‌هایی را که از ترس ساخته‌ای و در آن پنهان شده‌ای.

این آیه، نجوای آرامِ خدایی‌ست که به لحظه‌ای، دریا را می‌شکافد، سنگ را می‌شکوفاند، و نازاترین رؤیاها را به دست تو می‌سپارد؛ نه با معجزه‌ای تازه، که با قدرت همیشگی‌اش.

پس خواسته‌ات هرچه باشد، حتی اگر استخوانی شده در گلوی آرزوها، حتی اگر سال‌ها در سینه خاک خورده باشد، آن را بلند بگو، چون شنونده‌ای داری که برای او هیچ چیز دور نیست، هیچ کار سخت نیست، هیچ دعا بی‌پاسخ نمی‌ماند؛ او گفته است: «این کار برای من آسان است» و همین کافی‌ست تا دنیای انسان شکل تازه‌ای بگیرد.

#قرآن_را_زندگی_کنیم ، #خدای_ناممکن‌ها

@nebraase | پارسا دارابی
08.04.202517:24
برای آن‌ها که با کتاب نفس می‌کشند...

عزیزان، معیار سنجش رشد علمی، سال‌هاست که به دام عدد و رقم افتاده. اینکه چند کتاب خوانده‌ایم، چند ساعت درس داده‌ایم، چند مقاله دیده‌ایم. اما این معیارها، تنها حجم را می‌سنجند، نه ظرفیت را؛ تنها مصرف را نشان می‌دهند، نه تولید را.

مسیر رشد واقعی، از لحظه‌ای آغاز می‌شود که به جای پرسیدن «چه می‌دانم؟»، بپرسیم:
• چه می‌توانم بسازم؟
• چه ابزارهایی برای تحلیل، مقایسه، استنتاج، و تولید معنا در اختیار دارم؟
• چه چیزی در من تغییر کرده که اگر همه کتاب‌ها را از من بگیرند، همچنان بتوانم فکر کنم، بسازم، بفهمم؟

کتاب‌خوانی، ارزشمند است. اما نه هر کتاب و نه به هر شکلی. انتخاب کتاب باید بر اساس تأثیری باشد که در تغییر نگاه، در تقویت ابزارهای فهم و در ساختن شخصیت ما دارد.

رشد علمی، مسابقه‌ی اطلاعات نیست. تمرین ساختن است. تمرین تبدیل دانسته‌ها به ابزار. و این، معیار متفاوتی می‌طلبد.

#زیستن_در_صفحات_سپید ، #مطالعه

@nebraase | پارسا دارابی
07.04.202515:40
﴿لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ

انفاق، همیشه از خزانه‌ی طلا نیست؛
انفاق گاه، از خزانه‌ی دل است...

خدا نفرموده: «ثروتمندان ببخشند»،
بلکه فرمود: «هر که به قدر وسعتش»؛
و چه بسیارند آنان که وسعت‌شان در مهربانی‌ست،
در نرمیِ واژه،
در گرمای نگاهی که جان خسته‌ای را به زندگی برمی‌گرداند.

اگر در صدایت آرامشی هست،
اگر در حضورت پناهی‌ست،
اگر در لبخندت، اندوهی آب می‌شود،
تو بی‌نیاز از زر و سیم، بخشنده‌ای از جان و دل...

ببخش...
از لبخندت،
از وقتت،
از سکوتی که گوش می‌شود برای دردهای نگفته،
از شانه‌ای که تکیه‌گاه است.

انفاق یعنی ببخشی از آن‌چه داری،
و گاه، عزیزترین داشته‌ی انسان، دلِ زنده و دستی گشاده است.

در این بخشش‌هاست که آدمی،
از تنگنای خود بیرون می‌آید
و در وسعت خدا قدم می‌زند.

#قرآن_را_زندگی_کنیم ، #انفاق_از_دل ، #بخشنده_از_جان

@nebraase | پارسا دارابی
30.03.202502:15
✔️ آیدی موقت جهت ارتباط و میزبانی از نقدها و پیشنهادات سازنده‌ی شما دوستان گرامی:

👑 @greeencedar
29.03.202502:10
انسان در دو راهی‌های زندگی همواره میان دو فرمانده‌ی درونی قرار دارد: عقل و احساس.

یکی محاسبه می‌کند، دیگری تجربه می‌کند. یکی می‌اندیشد، دیگری می‌تپد. اما تعادل میان این دو است که سرنوشت را رقم می‌زند.

عقل حقیقت را می‌سنجد، منفعت را در نظر می‌گیرد و به آینده نگاه دارد. او صبور است، برهان می‌طلبد و مسیر را با چراغ منطق روشن می‌کند. در مقابل، احساس لحظه را می‌بیند، هیجان را دنبال می‌کند و لذت را می‌جوید. او سریع تصمیم می‌گیرد، بیشتر تحت تأثیر تمایلات است و گاهی از نتیجه‌ی دوردست غافل می‌ماند.

عقل راه را ترسیم می‌کند، اما احساس انگیزه‌ی حرکت است. اگر عقل تنها باشد، تصمیم‌ها سرد و بی‌روح می‌شوند. اگر احساس تنها باشد، گام‌ها بی‌ثبات و بی‌جهت خواهند بود. اما هنگامی که عقل راهبری کند و احساس نیرو ببخشد، تصمیم‌ها هم سنجیده خواهند بود و هم پرحرارت.

زندگی، نه تسلیم محض به منطق است و نه غرق شدن در امواج احساسات. هنر انسان در این است که چگونه میان این دو فرمانده، تعادلی پایدار ایجاد کند و به راهی برود که هم درست باشد و هم زیبا.

@nebraase | پارسا دارابی
28.03.202500:51
﴿مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ

وسوسه همیشه در کمین است، اما خطرناکترین نوع آن، وسوسه‌ای است که در لایه‌های عمیق ذهن نفوذ می‌کند و آرام‌آرام به مبانی فکری و اعتقادی فرد ضربه می‌زند.

این وسوسه‌ها مستقیماً به سراغ گناهان آشکار نمی‌روند، بلکه ابتدا ساختارهای شناختی را هدف قرار می‌دهند. تردید را نه در امور جزئی، بلکه در ریشه‌ها و اصول می‌کارند.

ناگهان فرد درمی‌یابد که آنچه روزی حقیقتی مسلم می‌پنداشت، امروز برایش مبهم شده است. این تغییر، به تعبیر آرون بک (روان‌پزشک و بنیان‌گذار شناخت‌درمانی)، می‌تواند آغاز یک اختلال شناختی باشد، چراکه «شک در اصول اصلی می‌تواند فرد را از مسیر ثبات روانی خود خارج سازد».

این تردیدها معمولاً خاموش و نامحسوس‌اند، اما اثرشان عمیق و پایدار است. تحقیقات جان بارلو (متخصص روان‌شناسی اضطراب و درمان شناختی-رفتاری) نشان می‌دهند که وقتی باورهای بنیادین فرد به چالش کشیده می‌شوند، این نه‌تنها باعث ناپایداری عاطفی و شناختی می‌شود، بلکه می‌تواند فرد را وارد بحران هویتی کند و اضطراب‌های مداوم را در او تقویت کند.

ذهنی که روزی بر پایه اصول محکم بنا شده بود، حالا در میان احتمالات سرگردان است. اینجاست که وسوسه به هدف خود می‌رسد: نه با یک پیشنهاد مستقیم، بلکه با ایجاد یک خلأ، با از بین بردن تکیه‌گاه‌های فکری. و این، همان راهی است که فرد را به تدریج از مبانی‌اش جدا می‌کند.

منابع:
1- Beck, A. T. (1976). Cognitive Therapy and the Emotional Disorders. International Universities Press.

2- Barlow, D. H. (2002). Anxiety and Its Disorders: The Nature and Treatment of Anxiety and Panic. Guilford Press.

@nebraase | پارسا دارابی
09.04.202514:20
بسیاری از مربیان که سال‌ها در محافل کوچک و بی‌هیاهو مشغول تربیت‌اند، به‌دلیل دیدن هیاهو و زرق و برقِ شبکه‌های مجازی دچار تردید شده‌اند. رسانه‌های اجتماعی، با ترفندهای رنگارنگ و آمارهای خیره‌کننده، گاهی این احساس را در مربیانی که در دل جامعه مشغول کارهای پنهانی و بی‌صدا هستند، ایجاد می‌کند که تلاش‌هایشان بی‌ثمر است.

اما حقیقت امر این است که «اصل» همیشه در «ریشه‌ها»ست. اگر طالب علمی در مسیر علم و تربیت گام بردارد، اما تنها به خاطر این‌که اثری فوری و ظاهری نمی‌بیند، ناامید شود، این یعنی ما جایگاهِ اصلیِ تغییر را فراموش کرده‌ایم.

در حقیقت، هیچ‌کدام از این ابزارها و نمایش‌ها به خودی خود نمی‌توانند اثری واقعی و ماندگار ایجاد کنند. اگر آموزش و تربیت تنها در صحنه‌های پرهیاهو و فوری جستجو شود، بی‌شک، ریشه‌های عمیق‌تر و بنیادین نادیده گرفته می‌شوند.

ریشه‌ها نیاز به صبر دارند، به تداوم، به آرامش و به زمان؛ همان چیزی که در ظاهر ممکن است دیده نشود، اما در واقع در پشت‌صحنه، بزرگترین تحولات را رقم می‌زند.

این ابزارهای مجازی، رسانه‌ها، کنفرانس‌ها و تریبون‌ها می‌توانند در خدمت این ریشه‌ها قرار بگیرند، نه برعکس.

در نهایت، مهم‌ترین چیزی که باید حفظ کنیم، همان بنیادهاست؛ چرا که وقتی ریشه‌ها محکم باشند، هیچ‌یک از ابزارهای بیرونی نمی‌توانند تغییرات سطحی و کوتاه‌مدت ایجاد کنند.

پس اگر به دنبال تغییر واقعی هستیم، باید بپذیریم که تأثیر واقعی، نه در آمارها و نمودهای بیرونی، بلکه در سکوت و پشت‌صحنه‌های پرحوصله و ریشه‌ای شکل می‌گیرد.

@nebraase | پارسا دارابی
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.