Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
That’s all folks! avatar

That’s all folks!

Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаApr 17, 2024
Добавлено на TGlist
Mar 23, 2025

Рекорды

06.04.202523:59
6.1KПодписчиков
27.02.202523:59
0Индекс цитирования
06.04.202509:34
1.6KОхват одного поста
08.04.202501:29
0Охват рекламного поста
24.03.202523:59
7.35%ER
07.03.202509:34
26.98%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25

Популярные публикации That’s all folks!

07.04.202500:19
گاهی چیزی مثل یک نسیم پر از ایده و رنگ و تصویر می‌آد از آدم می‌گذره. حس خوبش باهات می‌مونه و اگه تنبل نباشی و دست‌به‌کار شی می‌تونی کشش بدی و با بقیه هم تقسیمش کنی. احتمالا همه‌ش همینه.
07.04.202500:21
یا مثل نقطه‌هایی که به هم وصل می‌کنی تا یه شکل رو بسازی: توی ذهنت چیزهایی خودشون رو نشون می‌دن و تو ناخودآگاه به‌هم وصل‌شون می‌کنی. هرچی تو این کار بهتر بشی نتیجه جالب‌تر می‌شه. گاهی نتیجه فقط برای خودته و گاهی تبدیل می‌شه به چیزی برای همه: نقاشی‌ای، شعری، فیلمی… هرچی.
05.04.202501:34
So close your eyes
Open your heart
To one who's dreaming of you


@IReallyHopeSoTwo
23.03.202513:55
از تحمل کردن بدم می‌آد. همه‌ش هم دارم تحمل می‌کنم. همه‌چیو دارم تحمل می‌کنم. خفه شدم.
11.03.202521:04
@bobdylan کانال باب دیلن
04.04.202519:42
دل کندن از کفشی که مدتها پام بوده سخته برام. هیچ‌وقت در دوران بزرگسالی کفشم پاره نشده. این یکی اما هم بالاش و هم پایینش خط برداشت و بعد جر خورد. یک شماره بزرگ بود برام اما مثل همه‌ی کارهای دیگه‌م، لجوجانه نگهش داشتم و پام موند تا همون یک شماره بزرگتر بودن کار دستش داد و خط‌های بیش از حد باعث خرابیش شد.
امشب رفتم قدم بزنم و دوباره پوشیدمش و باهم یک ساعتی قدم زدیم. گاهی بارون می‌ریخت و گاهی نسیم خنکی می‌وزید و گاهی هم غم‌ودلتنگی نمی‌ذاشت اصلا ببینم کجام و دوروبرم چه خبره.
وقتی رسیدم خونه و کفش‌ها رو دست گرفتم حس کردم چرمش نرم‌تر شده. همیشه همینطوریه. وقتی دیگه کفشه رو نمی‌خوای انگار نرم‌تر می‌شه. مثل وقتی که می‌ری سلمونی و موهاتو توی آینه‌ی سلمونی می‌بینی و فکر می‌کنی این که خوبه، چرا کوتاهش کنم؟
بیخود گفتم دل کندن از کفشی که مدتها پام بوده سخته برام. آدم دلتنگ برای همه‌چی بیخودی مرثیه می‌خونه! وگرنه کفشه دیگه: می‌ذاریش دم در.
06.04.202500:04
دوست داشتم درباره‌ی این جمله‌ای که رمان تازه‌م رو باش شروع کردم حرف بزنم. یک جمله‌ای بود که توی ذهنم شنیدم و درجا فهمیدم به درد شروع می‌خوره. بعد همینطوری که جلو رفتم جاش توی رمان عوض شد. اومد فصل سه بعد رفت وسط رمان و حالا آخرای رمانه. جلوتر شاید حذف شه اما همه‌ی حس‌وحال رمان از همین جمله اومد و شروع شد. دلم می‌خواد ازش حرف بزنم ولی نمی‌شه. یک لحظه‌هایی هست که دوست دارم حرف بزنم و هیچکس نیست باش حرف بزنم. بقیه‌ی وقتا دیگه مهم نیست. فقط همون لحظه‌ها مهم اند.
20.03.202509:16
سال نو مبارک!
اولین چای سال نو رو در تنهایی و سکوت خونه‌م می‌نوشم. یاد همه‌ی کسانی که دوست‌شون دارم در قلبم زنده‌س و برای اولین‌بار بعد از مدت‌ها، در لحظه‌ی سال نو احساساتم سخت جوشان است!
16.03.202516:15
در روز فقط یک ساعت خوب و خوشم و سعی می‌کنم تو همون یه ساعت با بقیه معاشرت کنم تا باقی روز که گاز می‌گیرم رو بی‌خیالم شن.
12.03.202509:24
-اگه گنجو پیدا کردیم می‌شه پنجاه پنجاه تقسیمش کنیم؟
-من زودتر دنبالش بودم، خیلی تلاش کردم. هفتاد من.
-باشه پس هفتاد هفتاد.
-نمی‌شه که. باید مجموعش بشه صد.
- پس صدوپنجاه من، منفی پنجاه تو.



نقل به مضمون از فیلم
Getting Any?
ساخته تاکشی کیتانو
حال حاضر!
11.03.202521:05
چه ترانه‌ای! چه صدای جوانی و چقدر چقدر زیاد غم و حسرت!
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.