22.04.202518:34
I hate long nails!
21.04.202502:54
And over!
17.04.202520:52
یکی از مهمترین مسائل بیزنس، موقعیت جغرافیایی دفتر اون کار هستش. اون موقع که خواهرم کار معماریش رو شروع کرد و رفت چالوس دفتر زد، نمیفهمیدم چرا. اما الان میفهمم که demographic analysis برای هر بیزنسی چقدر مهمه.


17.04.202518:17
Yup, dementia is around the corner.
14.04.202519:07
موندم خونه استراحت کنم مثلن که یکم معدهم بهتر شه، نگو فریزر از دیشب خراب شده و دو ساعت داشتم پاکسازی میکردم.
14.04.202515:50
ما آدمها تا وقتی از دست ندیم، ارزش چیزی رو نمیفهمیم؛ از سلامتی بگیر تا آدمهای اطرافمون.
22.04.202504:07
امروز یه راست از بنف رفتم سرکار تا ساعت ۷. فردا هم ساعت ۶ باید پاشم که ۷ صبح training ام شروع میشه. واقعن این پهناوری کانادا هم کار دست آدم داده، شرق تا غرب دو ساعت تفاوت زمانی داریم.


20.04.202518:32
Hoof
17.04.202520:51
من بتونم مخ این پسره رو بزنم که یه افیس نزدیک کار من بگیره که نزدیک زندان هم هستش، دیگه چیزی نمیخوام؛ ولی خب گوش نمیده دیگه، گوش نمیده.
15.04.202519:40
14.04.202517:32
باورم نمیشه که امیر فردا آخرین امتحان [احتمالن] کل عمرش رو میده و برای همیشه درسش رو تموم میکنه. این سه سالی که با هم بودیم و هر دو تا یه مقطعی با هم درس میخوندیم و بعدش فقط امیر بود که میرفت دانشگاه و مدام اضطراب درس داشت، خیلی خیلی سخت و طاقتفرسا بود. ولی فردا همش تموم میشه. از فردا، دیگه لازم نیست نگران درس و دانشگاه و نمره باشیم و میتونیم روی هر چیزی که میخوایم تمرکز کنیم. خیلی روزها از این سه سال واقعن برای ما به کابوس بود و فردا همش تموم میشه. امیر بالاخره فارغالتحصیل میشه و سال بعد همین موقع ردای وکالتش رو تنش میکنه.
I’m just going to cry. No one truly knows how proud I am of him—no one knows what we’ve been through these past three years except the two of us. This is a turning point. And when he gets called to the bar, I’ll be the one with tears in my eyes, proudly telling the world: that’s my man.
I’m just going to cry. No one truly knows how proud I am of him—no one knows what we’ve been through these past three years except the two of us. This is a turning point. And when he gets called to the bar, I’ll be the one with tears in my eyes, proudly telling the world: that’s my man.
13.04.202518:28
روزهایی که آشپزی میکنم حالم خیلی بهتره.
21.04.202517:54
20.04.202517:59
Кайра бөлүшүлгөн:
Books in her infinite backpack

17.04.202520:48
دوستان دیباچه رو داشته باشید تا کتابهای خفنِ آینده رو از دست ندید.


15.04.202518:54
Someone is happy and all crumpled today!
14.04.202516:06
تو وقتی حرکت میکنی که دلیلی برای حرکت داشته باشی.
13.04.202506:43
من خیلی چیزا رو برای خودم ساختم، خیلی چیزها رو با چنگ و دندون به دست آوردم. خیلی دوست دارم بدونم حال اونایی که حداقل نصف این امکانات براشون فراهم بوده و لازم نبوده برای هر چیزی کلی انرژی مصرف کنن و تنهایی به دستشون بیارن چطوره.
21.04.202517:40


20.04.202503:31
اینم از شانس ما. چرا برفی حالا؟!
Кайра бөлүшүлгөн:
کتابفروشیِ دیباچه

17.04.202520:48
اینرو هم صرفا اینجا آپلود میکنم وگرنه پیش از آپلود فروش رفت =)
15.04.202518:35
تموم شد. آخیش.
Өчүрүлгөн16.04.202521:37
14.04.202515:55
امروز صبح به خاطر مشکلات جسمی، بله دوباره، نرفتم سرکار. پس میشنومتون.
هر سوالی چیزی بود بفرمایید:
https://t.me/BluChtBot?start=67a3ad09bad5a8898c49
پیاما میرن اونور:
@radanswers
هر سوالی چیزی بود بفرمایید:
https://t.me/BluChtBot?start=67a3ad09bad5a8898c49
پیاما میرن اونور:
@radanswers
13.04.202506:40
چشم که باز میکنم سختیا شروع میشن جوری که انگار زیر آبم؛ زیر آب نفس میکشم، زیر آب راه میرم، و زیر آب گریه میکنم.
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 207
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.