
Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

جمهوری ایرانی
تارنما
https://iranian-republic.org
جهت ارتباط با ادمین کانال تلگرام جمهوری ایرانی با آیدی @JMTadmin تماس بگیرید.
اینستاگرام:
www.instagram.com/iranianrepublic_official
فیسبوک:
facebook.com/iranianrepublic_official
توییتر
@IranianRepubli2
@USRHRIran
https://iranian-republic.org
جهت ارتباط با ادمین کانال تلگرام جمهوری ایرانی با آیدی @JMTadmin تماس بگیرید.
اینستاگرام:
www.instagram.com/iranianrepublic_official
فیسبوک:
facebook.com/iranianrepublic_official
توییتر
@IranianRepubli2
@USRHRIran
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаFeb 13, 2018
TGlistке кошулган дата
Oct 24, 2024Рекорддор
24.10.202423:59
3.8KКатталгандар18.03.202522:08
300Цитация индекси29.01.202513:55
8301 посттун көрүүлөрү30.12.202413:56
8301 жарнама посттун көрүүлөрү04.02.202523:59
42.50%ER29.01.202513:55
22.24%ERRКайра бөлүшүлгөн:
همگامی



17.04.202513:25
🔴به دیپلماسی امکان موفقیت بدهید!
🔺روسای محترم دولتهای آلمان، آمریکا، بریتانیا و فرانسه
رونوشت: دبیر کل محترم سازمان ملل
با سلام،
🔺«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران» به عنوان بخشی از اپوزیسیون ایران که به گذار از نظام استبدادی جمهوری اسلامی به یک نظام سیاسی مبتنی بر جمهوری سکولاردموکرات اعتقاد دارد، همواره مخالفت شدید خود را با استفاده ازهر نوع گزینه نظامی علیه تاسیسات و زیرساختهای ایران اعلام کرده و از اصل توافق آمریکا و دیگر کشورهای غربی در چهارچوب تنش زدایی با «جمهوری اسلامی ایران» و به کار گیری راهکارهای دیپلماتیک در حل و فصل اختلافات حمایت کرده است.
مذاکرات بر اساس تجارب گذشته باید شفاف، عادلانه و به صورت برد-برد با رعایت نگرانیهای موجه غرب از یک سو و منافع ملی و ملاحظات امنیت ملی ایران از سوی دیگر انجام شود (و روشن است تلقی ما از امنیت ملی و منافع ملی با جمهوری اسلامی متفاوت است).
🔺اگرچه ما بارها به صراحت مخالفت خود را با مواضع جمهوری اسلامی در خصوص برنامه هستهای، رویکردهای امنیتی و کلا سیاست خارجی اعلام کردهایم ولی در عین حال تنشزایی بین ایران و غرب را باعث به قهقرا رفتن بیشتر ایران و تشدید بیثباتی در منطقه میدانیم.
🔺ارتقاء سطح تنش و رویکرد تقابل نظامی به ضرر ایران، همه کشورهای خاورمیانه و صلح جهانی است و در نگاه درازمدت برندهای ندارد؛ همه بازندهی آن خواهند بود. به باور ما تا کنون عواملی چون «سیاستهای غلط جمهوری اسلامی در روابط خارجی»، «کارشکنیهای دولت اسرائیل»، «اقدامات تندروها در کشورهای غربی» و در یک کلام اقدامات ذینفعان ادامه تنش و نظامیگری از هر دو طرف، مانع توافق پایدار بوده است.
🔺ما همچنین پیشنهاد میکنیم که در کنار این گفتگوها اقداماتی از سوی نهادهای حقوق بشری وابسته به سازمان ملل و اتحادیه اروپا در جهت گفتگوی انتقادی با جمهوری اسلامی شروع شود. آنچه اکنون اولویت دارد دور شدن از درگیری نظامی و دستیابی به یک توافق ماندگار و متوازن در حوزههای امنیتی و راهبردی بر اساس قوانین بینالمللی و نظارت موثر آژانس جهانی انرژی اتمی بر فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی است تا مردم ایران از زیر بار فشارهای خردکننده تحریمها بیرون بیایند.
🔴 البته به باور ما منشا اصلی مشکلات مردم ایران حاکمیت استبداد و ایدئولوژی توسعهطلبانه واپسگرای جمهوری اسلامی است. بر این اساس جایگزین شدن یک حکومت مبتنی بر دمکراسی، سکولاریسم، مدارا و صلحطلبی در مناسبات خارجی با اتکا به مبارزات مردمی میتواند منافع ملی مردم ایران را در شکل مطلوب تامین کرده و به ثبات پایدار در خاورمیانه باری رساند. به همین دلیل عادیسازی مناسبات سیاسی و گسترش روابط تجاری در سطح کلان نیاز دارد تا با تاکید بر رعایت تعهدات بینالمللی حکومت ایران در تمامی زمینهها، بویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن پیگیری شود. به نظر ما ضروری است که تحریم هدفمند ناقضان حقوق بشر و حمایت جامعه جهانی از مطالبات دموکراسیخواهانه مردم ایران ادامه پیدا کند.
🔴«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران»
١٦ آوریل ٢٠٢٥ برابر با ٢٧ فروردین ۱۴۰۴
🔺روسای محترم دولتهای آلمان، آمریکا، بریتانیا و فرانسه
رونوشت: دبیر کل محترم سازمان ملل
با سلام،
🔺«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران» به عنوان بخشی از اپوزیسیون ایران که به گذار از نظام استبدادی جمهوری اسلامی به یک نظام سیاسی مبتنی بر جمهوری سکولاردموکرات اعتقاد دارد، همواره مخالفت شدید خود را با استفاده ازهر نوع گزینه نظامی علیه تاسیسات و زیرساختهای ایران اعلام کرده و از اصل توافق آمریکا و دیگر کشورهای غربی در چهارچوب تنش زدایی با «جمهوری اسلامی ایران» و به کار گیری راهکارهای دیپلماتیک در حل و فصل اختلافات حمایت کرده است.
مذاکرات بر اساس تجارب گذشته باید شفاف، عادلانه و به صورت برد-برد با رعایت نگرانیهای موجه غرب از یک سو و منافع ملی و ملاحظات امنیت ملی ایران از سوی دیگر انجام شود (و روشن است تلقی ما از امنیت ملی و منافع ملی با جمهوری اسلامی متفاوت است).
🔺اگرچه ما بارها به صراحت مخالفت خود را با مواضع جمهوری اسلامی در خصوص برنامه هستهای، رویکردهای امنیتی و کلا سیاست خارجی اعلام کردهایم ولی در عین حال تنشزایی بین ایران و غرب را باعث به قهقرا رفتن بیشتر ایران و تشدید بیثباتی در منطقه میدانیم.
🔺ارتقاء سطح تنش و رویکرد تقابل نظامی به ضرر ایران، همه کشورهای خاورمیانه و صلح جهانی است و در نگاه درازمدت برندهای ندارد؛ همه بازندهی آن خواهند بود. به باور ما تا کنون عواملی چون «سیاستهای غلط جمهوری اسلامی در روابط خارجی»، «کارشکنیهای دولت اسرائیل»، «اقدامات تندروها در کشورهای غربی» و در یک کلام اقدامات ذینفعان ادامه تنش و نظامیگری از هر دو طرف، مانع توافق پایدار بوده است.
🔺ما همچنین پیشنهاد میکنیم که در کنار این گفتگوها اقداماتی از سوی نهادهای حقوق بشری وابسته به سازمان ملل و اتحادیه اروپا در جهت گفتگوی انتقادی با جمهوری اسلامی شروع شود. آنچه اکنون اولویت دارد دور شدن از درگیری نظامی و دستیابی به یک توافق ماندگار و متوازن در حوزههای امنیتی و راهبردی بر اساس قوانین بینالمللی و نظارت موثر آژانس جهانی انرژی اتمی بر فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی است تا مردم ایران از زیر بار فشارهای خردکننده تحریمها بیرون بیایند.
🔴 البته به باور ما منشا اصلی مشکلات مردم ایران حاکمیت استبداد و ایدئولوژی توسعهطلبانه واپسگرای جمهوری اسلامی است. بر این اساس جایگزین شدن یک حکومت مبتنی بر دمکراسی، سکولاریسم، مدارا و صلحطلبی در مناسبات خارجی با اتکا به مبارزات مردمی میتواند منافع ملی مردم ایران را در شکل مطلوب تامین کرده و به ثبات پایدار در خاورمیانه باری رساند. به همین دلیل عادیسازی مناسبات سیاسی و گسترش روابط تجاری در سطح کلان نیاز دارد تا با تاکید بر رعایت تعهدات بینالمللی حکومت ایران در تمامی زمینهها، بویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن پیگیری شود. به نظر ما ضروری است که تحریم هدفمند ناقضان حقوق بشر و حمایت جامعه جهانی از مطالبات دموکراسیخواهانه مردم ایران ادامه پیدا کند.
🔴«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران»
١٦ آوریل ٢٠٢٥ برابر با ٢٧ فروردین ۱۴۰۴
15.04.202517:10
🔴 بخشی از گفتگوی مصطفی مهرآیین با عنوان جمهوری و پادشاهی، دوراهی آینده ایران
@IranianRepublic
@IranianRepublic
02.04.202514:17
🔴 متن پیام شاپور بختیار در نخستین نوروز پس از انقلاب و پیش از رفراندوم جمهوری اسلامی
🔺شاپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پیشین که پس از پیروزی انقلاب متواری و مخفی شده است و کسی از محل مخفیگاه او اطلاع ندارد، برای مردم ایران پیامی فرستاد. نوار این پیام با صدای او در اختیار خبرگزاریهای خارجی قرار گرفته ولی همچنان از محل اقامت او اطلاعی در دست نیست. متن پیام به این شرح است:
«خواهران و برادران عزیز با وجود عزلت و دوری از شما برایم آسان نبود که به قومیت و افتخارات گذشته فرهنگی ایران پشت پا بزنم و این عید پرشکوه نوروزی را به یکایک شما خواهران و برادرانم تبریک نگویم. این نوروز میتوانست خجستهترین روز در ۲۵ سال گذشته ایران باشد. این نوروز میتوانست در یک محیط آزاد و امن و خالی از دغدغه فرا رسد و همه ما مسلمانان، مسیحیان، زرتشتیان یا کلیمیان را پایکوبان پس از سالهای اختناق، متحد و برادر و با وجود افکار و سلیقههای سیاسی متفاوت به آینده امیدوار کند.
من از نهانخانه دل برای شما خواهران و برادران عزیز با وجود تیرگی افق، آروزی سعادت و کامیابی مینمایم.
متاسفانه همانطور که همه شاهد و ناظر هستید کشور ما به صورت بسیار آشفته و در یک بلاتکلیفی کامل به سر میبرد. شاید بیفایده باشد، اگرچه به اجمال جریانات سه ماهه اخیر را با هم مرور نماییم.
قبول نخستوزیری من مشروط به مسافرت پادشاه به خارج از کشور، بازگشت آیتالله خمینی، انتخاب وزیران و همکاران بدون دخالت دربار، بازگشت دموکراسی بر طبق قانون و سپس تعیین نوع حکومت در یک محیط آزاد و آرام بود. باید به عرض شما برسانم که یازده روز پس از انتصاب اینجانب پادشاه از ایران به خارج عزیمت نمود، حال این خود چقدر مسائل ارتباط مرا با ارتش و قوای انتظامی پیچیده ساخت و چگونه بدون تصادم و برخورد مهم، عملی شد که باید به طور مفصل و در موقع مناسبت به اطلاع برسانم. فعلا از آن صرفنظر میکنم.
بازگشت آیتالله خمینی با وجود اصرار من برای دو یا سه هفته تاخیر و آن هم به علت گزارشات ساواک دال بر حضور گروهی افراد مشکوک و تازهوارد، با نهایت صمیمیت و همکاری با کمیته تدارکات ایشان انجام شد.
دو روز قبل از صدور فرمان نخستوزیری، از ارباب جراید دعوت نمودم که به منزلم بیایند و با نهایت صداقت و بر طبق سنت دیرینه به آنها اطلاع دادم که مطبوعات آزادند و میتوانند با نزاکت هرچه میخواهند، بیان کنند.
ظرف دو هفته لوایح انحلال ساواک، بازرسی شاهنشاهی و مجازات دستاندرکاران سال اخیر را از پارلمان گذراندم و قبل از ورود به نخستوزیری اعلام کردم که به اسرائیل و آفریقای جنوبی نفت نخواهم داد و از پیمان سنتو خارج خواهم شد و دفتر الفتح را در تهران افتتاح خواهم کرد و کلیه زندانیان سیاسی را آزاد خواهم نمود. با وجود کوهی از مشکلات و انواع کارشکنیها که یکی از بارزترین آنها ملاقات نافرجام اینجانب با حضرت آیتالله خمینی در پاریس بود، تمام وعدههای خود را عملی نمودم.»
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
🔺شاپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پیشین که پس از پیروزی انقلاب متواری و مخفی شده است و کسی از محل مخفیگاه او اطلاع ندارد، برای مردم ایران پیامی فرستاد. نوار این پیام با صدای او در اختیار خبرگزاریهای خارجی قرار گرفته ولی همچنان از محل اقامت او اطلاعی در دست نیست. متن پیام به این شرح است:
«خواهران و برادران عزیز با وجود عزلت و دوری از شما برایم آسان نبود که به قومیت و افتخارات گذشته فرهنگی ایران پشت پا بزنم و این عید پرشکوه نوروزی را به یکایک شما خواهران و برادرانم تبریک نگویم. این نوروز میتوانست خجستهترین روز در ۲۵ سال گذشته ایران باشد. این نوروز میتوانست در یک محیط آزاد و امن و خالی از دغدغه فرا رسد و همه ما مسلمانان، مسیحیان، زرتشتیان یا کلیمیان را پایکوبان پس از سالهای اختناق، متحد و برادر و با وجود افکار و سلیقههای سیاسی متفاوت به آینده امیدوار کند.
من از نهانخانه دل برای شما خواهران و برادران عزیز با وجود تیرگی افق، آروزی سعادت و کامیابی مینمایم.
متاسفانه همانطور که همه شاهد و ناظر هستید کشور ما به صورت بسیار آشفته و در یک بلاتکلیفی کامل به سر میبرد. شاید بیفایده باشد، اگرچه به اجمال جریانات سه ماهه اخیر را با هم مرور نماییم.
قبول نخستوزیری من مشروط به مسافرت پادشاه به خارج از کشور، بازگشت آیتالله خمینی، انتخاب وزیران و همکاران بدون دخالت دربار، بازگشت دموکراسی بر طبق قانون و سپس تعیین نوع حکومت در یک محیط آزاد و آرام بود. باید به عرض شما برسانم که یازده روز پس از انتصاب اینجانب پادشاه از ایران به خارج عزیمت نمود، حال این خود چقدر مسائل ارتباط مرا با ارتش و قوای انتظامی پیچیده ساخت و چگونه بدون تصادم و برخورد مهم، عملی شد که باید به طور مفصل و در موقع مناسبت به اطلاع برسانم. فعلا از آن صرفنظر میکنم.
بازگشت آیتالله خمینی با وجود اصرار من برای دو یا سه هفته تاخیر و آن هم به علت گزارشات ساواک دال بر حضور گروهی افراد مشکوک و تازهوارد، با نهایت صمیمیت و همکاری با کمیته تدارکات ایشان انجام شد.
دو روز قبل از صدور فرمان نخستوزیری، از ارباب جراید دعوت نمودم که به منزلم بیایند و با نهایت صداقت و بر طبق سنت دیرینه به آنها اطلاع دادم که مطبوعات آزادند و میتوانند با نزاکت هرچه میخواهند، بیان کنند.
ظرف دو هفته لوایح انحلال ساواک، بازرسی شاهنشاهی و مجازات دستاندرکاران سال اخیر را از پارلمان گذراندم و قبل از ورود به نخستوزیری اعلام کردم که به اسرائیل و آفریقای جنوبی نفت نخواهم داد و از پیمان سنتو خارج خواهم شد و دفتر الفتح را در تهران افتتاح خواهم کرد و کلیه زندانیان سیاسی را آزاد خواهم نمود. با وجود کوهی از مشکلات و انواع کارشکنیها که یکی از بارزترین آنها ملاقات نافرجام اینجانب با حضرت آیتالله خمینی در پاریس بود، تمام وعدههای خود را عملی نمودم.»
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
15.04.202517:14


07.04.202511:12
🔴 هشدار توماس سول، اقتصاددان مشهور لیبرترین و استاد دانشگاه استنفورد: تکرار فجایع اقتصادی دهه ۱۹۲۰ با تعرفههای ترامپ
«رییسجمهور آمریکا با سیاستهای تعرفهایش داره راه خطرناکی رو میره؛ مسیری که تو دهه ۱۹۲۰ امتحان شد و نتیجهش یه فاجعه اقتصادی بود.
اگه هدفش از این تعرفهها حل یه سری مسائل استراتژیک و موقته، شاید قابلقبول باشه. ولی اگه این شروع یه جنگ تجاری جهانی باشه، ضررش برای همست. چون کشورها تلافی میکنن، و تجارت جهانی سقوط میکنه. مشکل دیگه اینه که سیاستهاش قابل پیشبینی نیستن. مثل اینه که قوانین بازی رو وسط بازی عوض کنه. در چنین شرایطی، مردم و سرمایهگذارها نمیدونن چه تصمیمی بگیرن، پولشون رو نگه میدارن و اقتصاد به رکود نزدیک میشه، دقیقاً مثل دهه ۱۹۳۰ ... اگه چهار سال قراره همین آزمون و خطا ادامه پیدا کنه، سرمایهگذاری میخوابه و بازار از بین میره؛ چیزی که نشونههاش تو سقوط اخیر بازار سهام کاملاً معلوم بود.»
@IranianRepublic
«رییسجمهور آمریکا با سیاستهای تعرفهایش داره راه خطرناکی رو میره؛ مسیری که تو دهه ۱۹۲۰ امتحان شد و نتیجهش یه فاجعه اقتصادی بود.
اگه هدفش از این تعرفهها حل یه سری مسائل استراتژیک و موقته، شاید قابلقبول باشه. ولی اگه این شروع یه جنگ تجاری جهانی باشه، ضررش برای همست. چون کشورها تلافی میکنن، و تجارت جهانی سقوط میکنه. مشکل دیگه اینه که سیاستهاش قابل پیشبینی نیستن. مثل اینه که قوانین بازی رو وسط بازی عوض کنه. در چنین شرایطی، مردم و سرمایهگذارها نمیدونن چه تصمیمی بگیرن، پولشون رو نگه میدارن و اقتصاد به رکود نزدیک میشه، دقیقاً مثل دهه ۱۹۳۰ ... اگه چهار سال قراره همین آزمون و خطا ادامه پیدا کنه، سرمایهگذاری میخوابه و بازار از بین میره؛ چیزی که نشونههاش تو سقوط اخیر بازار سهام کاملاً معلوم بود.»
@IranianRepublic
03.04.202521:08
🔴 ملی گرایی مدنی را فرهنگ ساخته نه نژاد و خون
✍️ مجتبی نجفی
🔺سوای رخدادی که در ارومیه رخ داد، در آرمگاه فردوسی بزرگ هم در روز نخست سال نو عده ای شعار دادند: "ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم". وقتی ناسیونالیسم قومی در ارومیه را نقد کردم، مخاطبی پرسید نظرم درباره این شعار چیست؟ از آنجا که نه بنده لایک ام و نه در بند مخاطب، خیلی صریح بگویم این شعار ارتجاعی است و در تضاد با "ملی گرایی مدنی" است. من از کودکی از سعدی یاد گرفته ام "بنی آدم اعضای یکدیگرند" از حافظ آموخته ام "آسایش دو گیتی، تفسیرِ این دو حرف است، با دوستان مُرُوت با دشمنان مُدارا" و از همین فردوسی بزرگ یاد گرفته ام:
"فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی".
🔺برای همین ملی گرایی من با عنصر ناب فرهنگ شکل گرفته، از جنس شعر است، بر پایه ارزشهای عام جهانشمول نشسته و نه "دیگر ستیز" که "دیگرپذیر" است. از اینرو هر کلمه و شعاری که بوی نژاد و اصالت خون بدهد را پس میزند و همانگونه که بر هویت ایرانی اش تاکید دارد، بر تعامل با هویت های دیگر در جهان اصرار دارد چون جهان آنانکه بر نژاد یا قوم خاص میایستند به غایت بسته است و مستعد خشونت. اما ملی گرایی مدنی از جنس شعر و عشق و خردورزی است. نمادها را نه برای طرد دیگری که برای جذب دیگری در اختیار میگیرد و هویت خود را در رویکردی انتقادی با گذشته با رهیافت آموزشی و نه در نفی و خودتحقیری تعریف میکند.
🔺از اینروست این ملی گرایی در تاریخ معاصر ما سرکوب شده و در اول انقلاب پنجاه و هفت مطرود و مغضوب شد چون اساس حکومت دینی بر "دیگرستیزی" است و نفی کننده تکثر. و هر جا همسانی و صحبت از یک نژاد یا قوم خاص یا مذهب خاص باشد بدانید که زندانی بزرگ تهیه شده.
🔺و اتفاقا "ملی گرایی مدنی" در تجربه زندگی ام تکمیل شده. وقتی در نهاد دانشگاه با ماکتی از ایران رنگارنگ و متکثر روبرو شدم و وقتی در نهاد سربازی علی رغم اعتقادم به ارتش حرفه ای، با سوژه هایی از نقطه نقطه ایران روبرو شدم. هر جا که "متفاوت" بیشتر دیدم و با متفاوتها زیستم، ترسم از "دیگری" ریخت و بخشی از این ریزش ترس به خاطر آموزه هایی است که هویت ایرانی را نه بر اساس نژاد که با شعر دیگرخواهانه از جنس فردوسی و سعدی و حافظ تعریف کرده. یا حداقل اینکه من اینگونه آنرا دریافت کرده ام.
🔺از اینرو، ملی گرایی مدنی پیشروانه است با "پان" ها مرزبندی دارد، شهروندمدار است، تعلقات قومی که سازنده باشند را پاس می دارد اما قوم سالاری را نفی. از برتری نژادی دوری میکند و شالوده ملیت را فرهنگ میداند و همبستگی و تکثر را جمع میزند.
@IranianRepublic
✍️ مجتبی نجفی
🔺سوای رخدادی که در ارومیه رخ داد، در آرمگاه فردوسی بزرگ هم در روز نخست سال نو عده ای شعار دادند: "ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم". وقتی ناسیونالیسم قومی در ارومیه را نقد کردم، مخاطبی پرسید نظرم درباره این شعار چیست؟ از آنجا که نه بنده لایک ام و نه در بند مخاطب، خیلی صریح بگویم این شعار ارتجاعی است و در تضاد با "ملی گرایی مدنی" است. من از کودکی از سعدی یاد گرفته ام "بنی آدم اعضای یکدیگرند" از حافظ آموخته ام "آسایش دو گیتی، تفسیرِ این دو حرف است، با دوستان مُرُوت با دشمنان مُدارا" و از همین فردوسی بزرگ یاد گرفته ام:
"فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی".
🔺برای همین ملی گرایی من با عنصر ناب فرهنگ شکل گرفته، از جنس شعر است، بر پایه ارزشهای عام جهانشمول نشسته و نه "دیگر ستیز" که "دیگرپذیر" است. از اینرو هر کلمه و شعاری که بوی نژاد و اصالت خون بدهد را پس میزند و همانگونه که بر هویت ایرانی اش تاکید دارد، بر تعامل با هویت های دیگر در جهان اصرار دارد چون جهان آنانکه بر نژاد یا قوم خاص میایستند به غایت بسته است و مستعد خشونت. اما ملی گرایی مدنی از جنس شعر و عشق و خردورزی است. نمادها را نه برای طرد دیگری که برای جذب دیگری در اختیار میگیرد و هویت خود را در رویکردی انتقادی با گذشته با رهیافت آموزشی و نه در نفی و خودتحقیری تعریف میکند.
🔺از اینروست این ملی گرایی در تاریخ معاصر ما سرکوب شده و در اول انقلاب پنجاه و هفت مطرود و مغضوب شد چون اساس حکومت دینی بر "دیگرستیزی" است و نفی کننده تکثر. و هر جا همسانی و صحبت از یک نژاد یا قوم خاص یا مذهب خاص باشد بدانید که زندانی بزرگ تهیه شده.
🔺و اتفاقا "ملی گرایی مدنی" در تجربه زندگی ام تکمیل شده. وقتی در نهاد دانشگاه با ماکتی از ایران رنگارنگ و متکثر روبرو شدم و وقتی در نهاد سربازی علی رغم اعتقادم به ارتش حرفه ای، با سوژه هایی از نقطه نقطه ایران روبرو شدم. هر جا که "متفاوت" بیشتر دیدم و با متفاوتها زیستم، ترسم از "دیگری" ریخت و بخشی از این ریزش ترس به خاطر آموزه هایی است که هویت ایرانی را نه بر اساس نژاد که با شعر دیگرخواهانه از جنس فردوسی و سعدی و حافظ تعریف کرده. یا حداقل اینکه من اینگونه آنرا دریافت کرده ام.
🔺از اینرو، ملی گرایی مدنی پیشروانه است با "پان" ها مرزبندی دارد، شهروندمدار است، تعلقات قومی که سازنده باشند را پاس می دارد اما قوم سالاری را نفی. از برتری نژادی دوری میکند و شالوده ملیت را فرهنگ میداند و همبستگی و تکثر را جمع میزند.
@IranianRepublic
05.04.202515:46
🔴 نامه مهدی محمودیان به بهاره هدایت
✍️ مهدی محمودیان/ زندان اوین، ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
بهارهی عزیز
🔺بیش از بیستوپنج سال دوستی و تجربهی مشترک در سیاست و زندان، چیزی نیست که بتوان بهسادگی از آن عبور کرد. آنچه مرا وادار به نوشتن این سطور خطاب به یک همراه در مسیر دشوار دموکراسیخواهی کرده، نه صرفاً گذشتهی مشترکمان، بلکه تأثیری است که دیدگاهها و تصمیمات امروز هرکدام از فعالینی که کنشهای آزادیخواهانه داشتهاند و با پرداخت هزینه و ازخودگذشتگی در راه خیر عمومی، مورد احترام بخشهایی از جامعه هستند، میتواند بر آیندهی ما و دیگرانی که به این مسیر چشم دوختهاند، داشته باشد.
🔺در نگاه جدید بهارهی عزیز، حقوق بشر موضوعی پسینی است که پس از تغییر حکومت باید دربارهی آن بحث کرد. این دیدگاه، در عین داشتن بخشی از حقیقت، خطر بزرگی در خود نهفته دارد: نادیدهگرفتن حقوق بشر در فرآیند تغییر، میتواند بنیانهای یک نظام استبدادی جدید را پایهریزی کند. حقوق بشر را نمیتوان بهتنهایی بهعنوان یک سازوکار برای ساختن یک حکومت در نظر گرفت (چنانکه مورد اشارهات بود)، اما بدون در نظر گرفتن آن، هر نظام جدیدی در خطر بازتولید همان سرکوبی خواهد بود که علیه آن قیام کردهایم. اصولی مانند آزادی، عدالت و مدارا، نه ابزارهای اجرایی، بلکه ضامن بقای یک نظام سیاسی سالماند. حذف آنها به این امید که در آینده احیا شوند، خطر سقوط در چرخهی جدیدی از اقتدارگرایی را در پی دارد.
🔺یکی از استدلالهایی که بهارهی عزیز مطرح کرده، این است که دوقطبیسازی لازمهی تغییر است و حقوقبشرخواهی مانع ایجاد چنین فضایی میشود. اما این استدلال، دو فرض اساسی را نادیده میگیرد: نخست، اینکه دوقطبیسازی، خود میتواند به بستری برای خشونت و سرکوب متقابل تبدیل شود؛ و دوم، اینکه ایجاد یک فضای سیاسی خشن، هیچ تضمینی برای ظهور یک نظام عادلانه و پایدار نیست. اگر هدف ما گذار به یک نظام بهتر است، چرا باید همان منطقی را که حکومتهای اقتدارگرا برای حذف مخالفان به کار میگیرند، بازتولید کنیم؟
🔺اگر معیار برای ضرورت تغییر این است که جمهوری اسلامی یک حکومت عادی نیست، زیرا انقلابی بوده که در ضدیت با غرب شکل گرفته، چرا فکر میکنی یک حکومت انقلابی دیگر، صرفاً به دلیل تغییر شعارهایش و بدون اتکا به پایههای دموکراتیک و نهادهای مدافع آزادی، از همان دامهای استبدادی در امان خواهد ماند؟
🔺در دوران اصلاحات، ما بیش از آنکه بر حقوق بشر تمرکز کنیم، به دموکراسی پرداختیم. نتیجه این شد که در سال ۸۸، خود ما قربانی نقض گستردهی حقوق بشر شدیم. این تجربه نشان میدهد که دموکراسی بدون حقوق بشر، نهتنها ضامن آزادی نیست، بلکه میتواند به ابزاری برای سرکوب جدید تبدیل شود. مشابه همین اشتباه را انقلابیونی که شعار آزادی و حقوق بشر سر میدادند، در پساانقلاب ۵۷ مرتکب شدند. در آن زمان، واژهی حقوق بشر در میان انقلابیون، همانند نگاه امروزی بهارهی عزیز ـ که با نزدیک به یک دهه تحمل زندان ظالمانه، آن را بحثی تجملی و لوکس میداند ـ بیاهمیت تلقی شد. نتیجه چه شد؟ استقرار حکومتی که حتی ابتداییترین حقوق انسانی را نیز نقض کرد. آیا اگر امروز هم حقوق بشر را کنار بگذاریم، تضمینی هست که نتیجهای متفاوت رقم بخورد؟
🔺یکی از نکات کلیدی این است که ما، بهعنوان کسانی که در سیاست و تغییرات اجتماعی نقش داریم، در برابر پیامدهای تغییر مسئولیم. بهاره جان، زمانی که در نگاهت ـ فارغ از انگیزهی انقلابیون ۵۷ ـ همهی آنان را در وضعیت اسفبار امروز ایران مسئول میدانی، آیا این مسئولیت شامل ما و نسل امروز نیز نمیشود؟ اگر معتقدی که برای گذار باید دموکراسی و حقوق بشر را فدا کرد و یک حکومت اقتدارگرا را بهعنوان مرحلهی گذار پذیرفت، این سؤال مطرح میشود: چه مکانیسمی وجود دارد که این حکومت واقعاً خود را موقتی بداند و قدرت را به مردم بازگرداند؟ ماهیت قدرت، تمایل به تمرکز و انحصار دارد. چگونه میتوان انتظار داشت که حاکمی که با روشهای غیردموکراتیک به قدرت رسیده، پس از رسیدن، داوطلبانه از آن کنارهگیری کند؟ مخصوصاً وقتی که حامیانش، امروز، بدون داشتن هیچگونه قدرت اجرایی، حتی کمترین نقد را با خشونت زبانی و حذف پاسخ میدهند.
متن کامل نامه
@IranianRepublic
✍️ مهدی محمودیان/ زندان اوین، ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
بهارهی عزیز
🔺بیش از بیستوپنج سال دوستی و تجربهی مشترک در سیاست و زندان، چیزی نیست که بتوان بهسادگی از آن عبور کرد. آنچه مرا وادار به نوشتن این سطور خطاب به یک همراه در مسیر دشوار دموکراسیخواهی کرده، نه صرفاً گذشتهی مشترکمان، بلکه تأثیری است که دیدگاهها و تصمیمات امروز هرکدام از فعالینی که کنشهای آزادیخواهانه داشتهاند و با پرداخت هزینه و ازخودگذشتگی در راه خیر عمومی، مورد احترام بخشهایی از جامعه هستند، میتواند بر آیندهی ما و دیگرانی که به این مسیر چشم دوختهاند، داشته باشد.
🔺در نگاه جدید بهارهی عزیز، حقوق بشر موضوعی پسینی است که پس از تغییر حکومت باید دربارهی آن بحث کرد. این دیدگاه، در عین داشتن بخشی از حقیقت، خطر بزرگی در خود نهفته دارد: نادیدهگرفتن حقوق بشر در فرآیند تغییر، میتواند بنیانهای یک نظام استبدادی جدید را پایهریزی کند. حقوق بشر را نمیتوان بهتنهایی بهعنوان یک سازوکار برای ساختن یک حکومت در نظر گرفت (چنانکه مورد اشارهات بود)، اما بدون در نظر گرفتن آن، هر نظام جدیدی در خطر بازتولید همان سرکوبی خواهد بود که علیه آن قیام کردهایم. اصولی مانند آزادی، عدالت و مدارا، نه ابزارهای اجرایی، بلکه ضامن بقای یک نظام سیاسی سالماند. حذف آنها به این امید که در آینده احیا شوند، خطر سقوط در چرخهی جدیدی از اقتدارگرایی را در پی دارد.
🔺یکی از استدلالهایی که بهارهی عزیز مطرح کرده، این است که دوقطبیسازی لازمهی تغییر است و حقوقبشرخواهی مانع ایجاد چنین فضایی میشود. اما این استدلال، دو فرض اساسی را نادیده میگیرد: نخست، اینکه دوقطبیسازی، خود میتواند به بستری برای خشونت و سرکوب متقابل تبدیل شود؛ و دوم، اینکه ایجاد یک فضای سیاسی خشن، هیچ تضمینی برای ظهور یک نظام عادلانه و پایدار نیست. اگر هدف ما گذار به یک نظام بهتر است، چرا باید همان منطقی را که حکومتهای اقتدارگرا برای حذف مخالفان به کار میگیرند، بازتولید کنیم؟
🔺اگر معیار برای ضرورت تغییر این است که جمهوری اسلامی یک حکومت عادی نیست، زیرا انقلابی بوده که در ضدیت با غرب شکل گرفته، چرا فکر میکنی یک حکومت انقلابی دیگر، صرفاً به دلیل تغییر شعارهایش و بدون اتکا به پایههای دموکراتیک و نهادهای مدافع آزادی، از همان دامهای استبدادی در امان خواهد ماند؟
🔺در دوران اصلاحات، ما بیش از آنکه بر حقوق بشر تمرکز کنیم، به دموکراسی پرداختیم. نتیجه این شد که در سال ۸۸، خود ما قربانی نقض گستردهی حقوق بشر شدیم. این تجربه نشان میدهد که دموکراسی بدون حقوق بشر، نهتنها ضامن آزادی نیست، بلکه میتواند به ابزاری برای سرکوب جدید تبدیل شود. مشابه همین اشتباه را انقلابیونی که شعار آزادی و حقوق بشر سر میدادند، در پساانقلاب ۵۷ مرتکب شدند. در آن زمان، واژهی حقوق بشر در میان انقلابیون، همانند نگاه امروزی بهارهی عزیز ـ که با نزدیک به یک دهه تحمل زندان ظالمانه، آن را بحثی تجملی و لوکس میداند ـ بیاهمیت تلقی شد. نتیجه چه شد؟ استقرار حکومتی که حتی ابتداییترین حقوق انسانی را نیز نقض کرد. آیا اگر امروز هم حقوق بشر را کنار بگذاریم، تضمینی هست که نتیجهای متفاوت رقم بخورد؟
🔺یکی از نکات کلیدی این است که ما، بهعنوان کسانی که در سیاست و تغییرات اجتماعی نقش داریم، در برابر پیامدهای تغییر مسئولیم. بهاره جان، زمانی که در نگاهت ـ فارغ از انگیزهی انقلابیون ۵۷ ـ همهی آنان را در وضعیت اسفبار امروز ایران مسئول میدانی، آیا این مسئولیت شامل ما و نسل امروز نیز نمیشود؟ اگر معتقدی که برای گذار باید دموکراسی و حقوق بشر را فدا کرد و یک حکومت اقتدارگرا را بهعنوان مرحلهی گذار پذیرفت، این سؤال مطرح میشود: چه مکانیسمی وجود دارد که این حکومت واقعاً خود را موقتی بداند و قدرت را به مردم بازگرداند؟ ماهیت قدرت، تمایل به تمرکز و انحصار دارد. چگونه میتوان انتظار داشت که حاکمی که با روشهای غیردموکراتیک به قدرت رسیده، پس از رسیدن، داوطلبانه از آن کنارهگیری کند؟ مخصوصاً وقتی که حامیانش، امروز، بدون داشتن هیچگونه قدرت اجرایی، حتی کمترین نقد را با خشونت زبانی و حذف پاسخ میدهند.
متن کامل نامه
@IranianRepublic
01.04.202519:10
🔴 به جای انذار بیفایده به رهبری به مردم هشدار بدهید
✍️ حامد آئینهوند
🔺مصطفی مهرآئین از جمله اساتید فرهیخته جامعه شناسی است که پس از سالها کار فکری و دانشگاهی از لاک آکادمیک خارج شد و در قالب روشنفکر عرصه عمومی، نقدهای متعددی درباره وضعیت سیاسی اجتماعی ایران با زبانی همه فهم با اشراف ویژه بر مفاهیم بنیادی طرح کرد. نگاه وی به سیاست ورزی از «دریچه معنا بخشی به زندگی» نه «سیاست معطوف به قدرت در نظام فکری فوکو» از یک سو و قدرت بیان از سوی دیگر باعث شد ظرف مدت کوتاهی مورد توجه واقع شود. به ویژه آنکه با فاصله گذاری آشکار میان تفاوت های مبانی نقد خود با اصلاح طلبان بر سیستم مستقر و بیان روشن اینکه اصلاح پذیری جمهوری اسلامی را منتفی می داند این پیام را داد که ما نیازمند گفتمان دیگری هستیم که نه به کار اصلاح که به کار عبور و گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی بیاید.
🔺مهرآئین با به چالش کشیدن ایده وفاق پزشکیان و عقیم نشان دادن آن به واسطه نادیده انگاری مردم و اختگی دستگاه دولت در جمهوری اسلامی به درستی نشان داد کوشش اصلاح طلبان در این عرصه را نباید امری جدی تلقی کرد و به تعبیر من وجهی بیش از تقلا برای گرفتن سهمی از سفره انقلاب ندارد. تلاش قابل ستایش ایشان در برجسته کردن ضرورت گذار و تاکید براینکه به عنوان یک معلم دانشگاه راهی غیر از این نمیشناسد و تاکید بر سرکوب سیستماتیک دانشگاه و بازگویی اینکه فهم وی از فضای ایران فهم غالب اعضای هیات علمی دانشگاه ها ست اگرچه صدای غالب نیست، قابل اعتناست هر چند، نیروهای ساکت دانشگاهی را تبرئه نمیکند. با این همه درخشندگی اما، انتشار دو نامه پیاپی ایشان به رهبر جمهوری اسلامی برای کناره گیری از قدرت مرا متعجب و تا حدودی نا امید کرد.
🔺در زمانهای که رسانههای جریان اصلی با فراگیری شبکههای اجتماعی دیگر نقش سابق را ایفا نمیکنند و بنا به برخی دیدگاهها حتی به حاشیه رفتهاند و امکان انعکاس صداهای مختلف وجود دارد انتشار نامههای سرگشاده دیگر از اهمیت سابق برخوردار نیست. امروز بر خلاف گذشته شنیده شدن خواست و اراده عمومی برای حکومتها چنانچه بخواهند از هر زمان دیگری ساده تر شده است، در نتیجه اگر نمیشنوند یا نادیده میگیرند دلیل بر ناشنوایی، نابینایی نیست بلکه ارادهای پشت این عمل هست. ارادهای که نامههای سر گشاده خللی در آن ایجاد نمیکند.
🔺احتمالا دکتر مهرآئین نامههای سر گشاده محمد نوری زاد پس از جنبش سبز به خامنهای که روزگاری از نزدیکان به وی به حساب میآمد را خوانده است و در جریان نقدهای تند و تیز سالهای اخیر مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور وقت در دولت محمد خاتمی به رهبری، هم چنین نامه در خواست استعفای آیت ا.. خامنهای از سوی برخی فعالان سیاسی موسوم به ۱۴ امضا در سال ۹۸ قرار دارد. پر واضح است رهبری نظام اگر بنا بود به این درخواستها وقعی بگذارد نوری زاد و تاج زاده که عمری را برای تثبیت این نظام و تئوریزه کردن مبانی آن صرف کردهاند و به نظام خیلی نزدیک تر هستند در اولویت بودند و اگر حرف آنان شنیده میشد نوبت به دیگران نمیرسید.
🔺جناب آقای مهرآئین عزیز، بعید است شما به عنوان یک جامعه شناس برجسته ندانید وجه اصلی و نه اصیل سیاست چیزی جز موازنه قوا نیست و دیکتاتورها بدون آنکه تغییری در موازنه قوا رخ ندهد هرگز قدرت را ترک نمیکنند. دفتر رهبر ایران با تشکیلات موازی عریض و طویل اداری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و با هزاران کارمند به نوعی «دولت در سایه» است و هیچ شباهتی به بیت محقر آیت ا.. خمینی ندارد. روحانیت شیعه سده های زیادی منتظر فرصتی برای رسیدن به قدرت بوده است و در این مسیر جانهای عزیز زیادی را ستانده که یک فقره درشت و مهم آن اعدام های سال ۶۷ است.
🔺اگر به هر دلیلی انقلاب ۵۷ به ثمر نرسیده بود به خوبی می دانید عموم سران جمهوری اسلامی و فرزندان و خویشان آنها در چه وضعیتی زندگی میکردند. صحبت میلیاردها دلار پول و منافع متعدد لایه های مختلف قدرت در یک زنجیره وسیع است که گوشه کوچکی از آن را در هک اطلاعات بانک سپه می توانید بینید. با این وصف چرا فکر می کنید خامنهای قدرت را با نصحیت وتوصیه های اخلاقی رها می کند؟ به جای انذار بی فایده به رهبری، به مردم ونخبگان هشدار بدهید چنانچه برای برهم زدن توازن قوا به ضرر نیروهای حاکم بیش از این تعلل کنند، متشکل نشده وسازمان پیدا نکنند چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. وظیفه شما و امثال بنده در رکاب حضرتعالی کمک به متشکل کردن مردم برای ایجاد تغییر در موازنه قوا برای استقرار یک جمهوری سکولار است نه خواهش و تمنا از رهبری برای کنار رفتن از قدرت.
@IranianRepublic
✍️ حامد آئینهوند
🔺مصطفی مهرآئین از جمله اساتید فرهیخته جامعه شناسی است که پس از سالها کار فکری و دانشگاهی از لاک آکادمیک خارج شد و در قالب روشنفکر عرصه عمومی، نقدهای متعددی درباره وضعیت سیاسی اجتماعی ایران با زبانی همه فهم با اشراف ویژه بر مفاهیم بنیادی طرح کرد. نگاه وی به سیاست ورزی از «دریچه معنا بخشی به زندگی» نه «سیاست معطوف به قدرت در نظام فکری فوکو» از یک سو و قدرت بیان از سوی دیگر باعث شد ظرف مدت کوتاهی مورد توجه واقع شود. به ویژه آنکه با فاصله گذاری آشکار میان تفاوت های مبانی نقد خود با اصلاح طلبان بر سیستم مستقر و بیان روشن اینکه اصلاح پذیری جمهوری اسلامی را منتفی می داند این پیام را داد که ما نیازمند گفتمان دیگری هستیم که نه به کار اصلاح که به کار عبور و گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی بیاید.
🔺مهرآئین با به چالش کشیدن ایده وفاق پزشکیان و عقیم نشان دادن آن به واسطه نادیده انگاری مردم و اختگی دستگاه دولت در جمهوری اسلامی به درستی نشان داد کوشش اصلاح طلبان در این عرصه را نباید امری جدی تلقی کرد و به تعبیر من وجهی بیش از تقلا برای گرفتن سهمی از سفره انقلاب ندارد. تلاش قابل ستایش ایشان در برجسته کردن ضرورت گذار و تاکید براینکه به عنوان یک معلم دانشگاه راهی غیر از این نمیشناسد و تاکید بر سرکوب سیستماتیک دانشگاه و بازگویی اینکه فهم وی از فضای ایران فهم غالب اعضای هیات علمی دانشگاه ها ست اگرچه صدای غالب نیست، قابل اعتناست هر چند، نیروهای ساکت دانشگاهی را تبرئه نمیکند. با این همه درخشندگی اما، انتشار دو نامه پیاپی ایشان به رهبر جمهوری اسلامی برای کناره گیری از قدرت مرا متعجب و تا حدودی نا امید کرد.
🔺در زمانهای که رسانههای جریان اصلی با فراگیری شبکههای اجتماعی دیگر نقش سابق را ایفا نمیکنند و بنا به برخی دیدگاهها حتی به حاشیه رفتهاند و امکان انعکاس صداهای مختلف وجود دارد انتشار نامههای سرگشاده دیگر از اهمیت سابق برخوردار نیست. امروز بر خلاف گذشته شنیده شدن خواست و اراده عمومی برای حکومتها چنانچه بخواهند از هر زمان دیگری ساده تر شده است، در نتیجه اگر نمیشنوند یا نادیده میگیرند دلیل بر ناشنوایی، نابینایی نیست بلکه ارادهای پشت این عمل هست. ارادهای که نامههای سر گشاده خللی در آن ایجاد نمیکند.
🔺احتمالا دکتر مهرآئین نامههای سر گشاده محمد نوری زاد پس از جنبش سبز به خامنهای که روزگاری از نزدیکان به وی به حساب میآمد را خوانده است و در جریان نقدهای تند و تیز سالهای اخیر مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور وقت در دولت محمد خاتمی به رهبری، هم چنین نامه در خواست استعفای آیت ا.. خامنهای از سوی برخی فعالان سیاسی موسوم به ۱۴ امضا در سال ۹۸ قرار دارد. پر واضح است رهبری نظام اگر بنا بود به این درخواستها وقعی بگذارد نوری زاد و تاج زاده که عمری را برای تثبیت این نظام و تئوریزه کردن مبانی آن صرف کردهاند و به نظام خیلی نزدیک تر هستند در اولویت بودند و اگر حرف آنان شنیده میشد نوبت به دیگران نمیرسید.
🔺جناب آقای مهرآئین عزیز، بعید است شما به عنوان یک جامعه شناس برجسته ندانید وجه اصلی و نه اصیل سیاست چیزی جز موازنه قوا نیست و دیکتاتورها بدون آنکه تغییری در موازنه قوا رخ ندهد هرگز قدرت را ترک نمیکنند. دفتر رهبر ایران با تشکیلات موازی عریض و طویل اداری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و با هزاران کارمند به نوعی «دولت در سایه» است و هیچ شباهتی به بیت محقر آیت ا.. خمینی ندارد. روحانیت شیعه سده های زیادی منتظر فرصتی برای رسیدن به قدرت بوده است و در این مسیر جانهای عزیز زیادی را ستانده که یک فقره درشت و مهم آن اعدام های سال ۶۷ است.
🔺اگر به هر دلیلی انقلاب ۵۷ به ثمر نرسیده بود به خوبی می دانید عموم سران جمهوری اسلامی و فرزندان و خویشان آنها در چه وضعیتی زندگی میکردند. صحبت میلیاردها دلار پول و منافع متعدد لایه های مختلف قدرت در یک زنجیره وسیع است که گوشه کوچکی از آن را در هک اطلاعات بانک سپه می توانید بینید. با این وصف چرا فکر می کنید خامنهای قدرت را با نصحیت وتوصیه های اخلاقی رها می کند؟ به جای انذار بی فایده به رهبری، به مردم ونخبگان هشدار بدهید چنانچه برای برهم زدن توازن قوا به ضرر نیروهای حاکم بیش از این تعلل کنند، متشکل نشده وسازمان پیدا نکنند چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. وظیفه شما و امثال بنده در رکاب حضرتعالی کمک به متشکل کردن مردم برای ایجاد تغییر در موازنه قوا برای استقرار یک جمهوری سکولار است نه خواهش و تمنا از رهبری برای کنار رفتن از قدرت.
@IranianRepublic
14.04.202521:43
🔴 تداوم جنبش آزادیخواهانهی مردم، فارغ از مذاکرهی قدرتها
🔺جنبش انقلابی آزادیخواهانهی مردم ایران، فارغ از مذاکرهی قدرتها ادامه خواهد داشت. جنبشی دموکراسیخواه که دل در گرو التفات هیچ عامل خارجی ندارد و متکی به نیروی مؤثر خود است.
🔺بدا به حال کسانی که امید به دخالت و جنگافروزی حکومتهای بیگانه دارند و دخیل به ضریح این رییسجمهور و آن نخستوزیر خارجی میبندند و و بهطور مضحکی خود را ایراندوست و ایرانگرا میخوانند! و درنهایت در بدهبستانهای سیاسی هیچ انگاشته میشوند.
🔺زنده باد جنبش زن زندگی آزادی که با یکی از بازوهای به رخ کشیدن قدرت جمهوری اسلامی «پوشش اجباری» و «سرکوب حق برابری» مبارزه کرد، جان داد، و قدرت مطلقهی این استبداد را به چالش کشید و سرفراز و سربلند تاریخ شد.
سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم
✍️ از صفحه اینستاگرام هانیه بختیار
@IranianRepublic
🔺جنبش انقلابی آزادیخواهانهی مردم ایران، فارغ از مذاکرهی قدرتها ادامه خواهد داشت. جنبشی دموکراسیخواه که دل در گرو التفات هیچ عامل خارجی ندارد و متکی به نیروی مؤثر خود است.
🔺بدا به حال کسانی که امید به دخالت و جنگافروزی حکومتهای بیگانه دارند و دخیل به ضریح این رییسجمهور و آن نخستوزیر خارجی میبندند و و بهطور مضحکی خود را ایراندوست و ایرانگرا میخوانند! و درنهایت در بدهبستانهای سیاسی هیچ انگاشته میشوند.
🔺زنده باد جنبش زن زندگی آزادی که با یکی از بازوهای به رخ کشیدن قدرت جمهوری اسلامی «پوشش اجباری» و «سرکوب حق برابری» مبارزه کرد، جان داد، و قدرت مطلقهی این استبداد را به چالش کشید و سرفراز و سربلند تاریخ شد.
سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم
✍️ از صفحه اینستاگرام هانیه بختیار
@IranianRepublic


10.04.202510:27
🔴علی شمخانی، مشاور سیاسی علی خامنهای و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، تهدید کرد که ادامه «تهدیدات خارجی» و قرار گرفتن ایران در شرایط حمله نظامی میتواند منجر به اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و قطع همکاری با آژانس شود.
🔺او روز پنج شنبه بیست و یکم فروردين در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که انتقال مواد غنیشده به مکانهای امن و نامشخص در ایران نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد.
🔺این اظهارات در حالی است که ایران و آمریکا قرار است روز شنبه ۲۳ فروردین نشستی در عمان برگزار کنند. دونالد ترامپ تهدید کرده است که در صورت شکست مذاکرات، اقدامات نظامی را در دستور قرار خواهد داد.
@IranianRepublic
🔺او روز پنج شنبه بیست و یکم فروردين در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که انتقال مواد غنیشده به مکانهای امن و نامشخص در ایران نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد.
🔺این اظهارات در حالی است که ایران و آمریکا قرار است روز شنبه ۲۳ فروردین نشستی در عمان برگزار کنند. دونالد ترامپ تهدید کرده است که در صورت شکست مذاکرات، اقدامات نظامی را در دستور قرار خواهد داد.
@IranianRepublic
17.04.202518:58
🔴 چرا توسعه در اندیشه ایرانی جان نگرفت؟ راهحل چیست؟
🔺رضا علوی در این برنامه از آشیانه اندیشهها به یکی از موانع کلیدی توسعه در ایران پرداخته است: نقش روشنفکران، ایدئولوژیزدگی و الگوهای فکری نخنما شدهای که بهجای هموار کردن مسیر پیشرفت، به مانعی جدی تبدیل شدهاند.
ژست روشنفکری و ایدئولوژی؛ دشمنان پنهان توسعه
_چرا بخشی از جامعه روشنفکری ایران بهجای نقد ساختار قدرت، به بازتولید بنبستها مشغول است؟
_چرا توسعه در اندیشه ایرانی جان نگرفت؟
_از ناتمام ماندن پروژه مشروطه تا سردرگمی امروز، ریشههای تاریخی و روانی ناکامی توسعه در فرهنگ ایرانی چیست؟
@IranianRepublic
🔺رضا علوی در این برنامه از آشیانه اندیشهها به یکی از موانع کلیدی توسعه در ایران پرداخته است: نقش روشنفکران، ایدئولوژیزدگی و الگوهای فکری نخنما شدهای که بهجای هموار کردن مسیر پیشرفت، به مانعی جدی تبدیل شدهاند.
ژست روشنفکری و ایدئولوژی؛ دشمنان پنهان توسعه
_چرا بخشی از جامعه روشنفکری ایران بهجای نقد ساختار قدرت، به بازتولید بنبستها مشغول است؟
_چرا توسعه در اندیشه ایرانی جان نگرفت؟
_از ناتمام ماندن پروژه مشروطه تا سردرگمی امروز، ریشههای تاریخی و روانی ناکامی توسعه در فرهنگ ایرانی چیست؟
@IranianRepublic


16.04.202511:16
🔺در ماموریتی برای ارزیابی صلاحیت محمدرضا پهلوی، شاه ایران، برای حکمرانی بر یک کشور درگیر اعتراضات انقلابی، جان کریگ، سفیر پیشین آمریکا در تهران، از دیدار خود با شاه در کاخ نیاوران چنین یاد میکند: «او در حالت اغما بود؛ ایستاده، اما بیجان.»
◾این نقل قول، بخشی از گفتوگوی جان کریگ با نگار مجتهدی، خبرنگار ایراناینترنشنال، است.
مصاحبه کامل را اینجا مشاهده کنید
@IranianRepublic
◾این نقل قول، بخشی از گفتوگوی جان کریگ با نگار مجتهدی، خبرنگار ایراناینترنشنال، است.
مصاحبه کامل را اینجا مشاهده کنید
@IranianRepublic
31.03.202508:22
🔴 خطاب به آیتالله سید علی خامنهای: بدون بخشایش آیندهای در کار نخواهد بود
✍️ مصطفی مهرآیین
۱. جناب آقای خامنهای این جمله زیبا از اسقف «دزموند توتو» که توانست در کنار نلسون ماندلا آفریقای جنوبی گرفتار در آپارتاید را تبدیل به نشانه حضور خداوند بر زمین کند به خاطر بسپارید. او در توصیف حیات دینی و سیاسی خودش مینویسد: «خداوند حرکتی به سوی توازن، نیکی، صلح و عدالت است.... مسیح میگوید آن هنگام که از زمین عروج کنم همگان را با خویش خواهم برد... هیچکس غیر خودی نیست. همه خودیاند و به هم تعلق دارند. بیگانهای نیست، همه از یک خانوادهاند، خانواده خداوند، خانواده انسان.» او پس از بیان این جملات مینویسد «الحق که خداوند حس شوخ طبعی دارد». چرا چنین میگوید؟ چون معتقد است هیچکس نمیتواند باور کند آفریقای جنوبی با آن میزان خشونت اکنون تبدیل به نماد صلح و مهر الهی در جهان است. او باز مینویسد: «ناامیدتر از ما نبود، خدا میخواهد دیگران به ما بنگرند و شهامت بیابند. خدا میخواهد ما نور امید باشیم، الگویی محتمل باشیم. به آفریقای جنوبی نگاه کنید..... حالا دیگر هیچ کس هیچ مشکلی را در هیچ کجای دنیا حل ناشدنی نمیپندارد. برای همه امیدی هست».
۲. در نامه قبلیام به شما در مقام یک استاد داور گفتم اگر چه رساله حکمرانی شما بسیار ضعیف است و عنوان فصل آخرش یعنی «سرزمین سوخته ایران» کافیست تا همه مردم در مقام داوری حیات سیاسی شما به شما نمره مردودی بدهند، هنوز اما یک فرصت بزرگ در اختیار دارید تا از خود انسانی جاودانه بسازید. نیمی از این ماجرا به موقعیتی باز میگردد که در آن قرار داریم: موقعیت بحران، موقعیت انحطاط، موقعیت فروپاشی نظم جامعه. این موقعیت حاصل عقلانیت سیاسی جمهوری اسلامی و دو رهبر سیاسی آن یعنی آیتالله خمینی و شماست. اما همین موقعیت به زبان آن فیلسوف برترین موقعیت و فرصت برای شماست که با نقش آفرینی درست همه چیز را در جای درست آن قرار دهید. سیاست یعنی «چیدمان درست چیزها». اکنون که نظم سیاسی ما بهم ریخته است و به زبان دزموند توتو گویی ما در یک آزمون الهی قرار داریم که میتواند تبدیل به الگویی برای بقیه انسانها شود کافیست اندکی از آنچه در آن گرفتارید فاصله بگیرید و با بازگشت به نقطه صفر زندگی یکبار دیگر متولد شوید و از خود چیز دگر بسازید: الگوی بخشایش شوید. اول خود و گذشتهتان را بر خود ببخشید و بعد با طلب حلالیت از مردم از آنها بخواهید شما را ببخشند و به شما فرصت دهند تا همه چیز را در جای خود قرار دهید و در آرامش از قدرت کنارهگیری کنید و مهیای دیدار با خداوند شوید.
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
✍️ مصطفی مهرآیین
۱. جناب آقای خامنهای این جمله زیبا از اسقف «دزموند توتو» که توانست در کنار نلسون ماندلا آفریقای جنوبی گرفتار در آپارتاید را تبدیل به نشانه حضور خداوند بر زمین کند به خاطر بسپارید. او در توصیف حیات دینی و سیاسی خودش مینویسد: «خداوند حرکتی به سوی توازن، نیکی، صلح و عدالت است.... مسیح میگوید آن هنگام که از زمین عروج کنم همگان را با خویش خواهم برد... هیچکس غیر خودی نیست. همه خودیاند و به هم تعلق دارند. بیگانهای نیست، همه از یک خانوادهاند، خانواده خداوند، خانواده انسان.» او پس از بیان این جملات مینویسد «الحق که خداوند حس شوخ طبعی دارد». چرا چنین میگوید؟ چون معتقد است هیچکس نمیتواند باور کند آفریقای جنوبی با آن میزان خشونت اکنون تبدیل به نماد صلح و مهر الهی در جهان است. او باز مینویسد: «ناامیدتر از ما نبود، خدا میخواهد دیگران به ما بنگرند و شهامت بیابند. خدا میخواهد ما نور امید باشیم، الگویی محتمل باشیم. به آفریقای جنوبی نگاه کنید..... حالا دیگر هیچ کس هیچ مشکلی را در هیچ کجای دنیا حل ناشدنی نمیپندارد. برای همه امیدی هست».
۲. در نامه قبلیام به شما در مقام یک استاد داور گفتم اگر چه رساله حکمرانی شما بسیار ضعیف است و عنوان فصل آخرش یعنی «سرزمین سوخته ایران» کافیست تا همه مردم در مقام داوری حیات سیاسی شما به شما نمره مردودی بدهند، هنوز اما یک فرصت بزرگ در اختیار دارید تا از خود انسانی جاودانه بسازید. نیمی از این ماجرا به موقعیتی باز میگردد که در آن قرار داریم: موقعیت بحران، موقعیت انحطاط، موقعیت فروپاشی نظم جامعه. این موقعیت حاصل عقلانیت سیاسی جمهوری اسلامی و دو رهبر سیاسی آن یعنی آیتالله خمینی و شماست. اما همین موقعیت به زبان آن فیلسوف برترین موقعیت و فرصت برای شماست که با نقش آفرینی درست همه چیز را در جای درست آن قرار دهید. سیاست یعنی «چیدمان درست چیزها». اکنون که نظم سیاسی ما بهم ریخته است و به زبان دزموند توتو گویی ما در یک آزمون الهی قرار داریم که میتواند تبدیل به الگویی برای بقیه انسانها شود کافیست اندکی از آنچه در آن گرفتارید فاصله بگیرید و با بازگشت به نقطه صفر زندگی یکبار دیگر متولد شوید و از خود چیز دگر بسازید: الگوی بخشایش شوید. اول خود و گذشتهتان را بر خود ببخشید و بعد با طلب حلالیت از مردم از آنها بخواهید شما را ببخشند و به شما فرصت دهند تا همه چیز را در جای خود قرار دهید و در آرامش از قدرت کنارهگیری کنید و مهیای دیدار با خداوند شوید.
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
02.04.202514:06
🔴 گفتگوی ایران اینترنشنال با مهرداد درویش پور درباره تهدید خامنهای درباره سرکوب اعتراضات در داخل کشور
🔺در این گفتگو گفتم جمهوری اسلامی ایران با دو تهدید حمله نظامی خارجی و انفجار اجتماعی داخلی روبرو است. در حوزه بین المللی به رغم رجز خوانی ها و تهدیدهای نظامی آمریکا به بمباران و تهدید جمهوری اسلامی به واکنش متقابل، با دو رهبر پوپولیست روبرو هستیم که غیر قابل پیش بینی هستند.
🔺هم از این رو همزمان که هردو تمایل به مذاکره را به صورت غیر مستقیم نشان داده اند، بیشتر از زبان رجز خوانی استفاده می کنند. در نتیجه در حوزه بین المللی هنوز ناروشن است که با غیر قابل پیش بینی بودن ترامپ و خامنه ای و کنش و واکنش متقابل این دو، بیشتر به سمت مذاکره یا یک رویارویی نظامی گسترده سوق خواهیم یافت. اما در حوزه چالش جدی تری پیش رو است که خامنه ای به درستی آنرا تشخیص داده و تهدید به سرکوب کرده است. گسترش شکاف بین ملت و حکومت و نارضایتی های اقتصادی زمینه یک انفجار اجتماعی و معیشتی را به یک امر کم وبیش قطعی بدل ساخته است که من پیشتر از امکان وقوع آن سخن گفتم که نه قابل مذاکره است و نه چشم اندازی برای حل زمینه های آن وجود دارد.
🔺هم از این رو خامنه ای بدرستی تشخیص داده است که این تهدید جدی تر است. البته این که جرقه انفجار چیست قابل پیش بینی نیست. در حالی که در اغلب موارد حمله خارجی می تواند به بسیج ناسیونالیستی و همسویی مردم و حکومت منجر شود، اکنون میزان نارضایتی به گونه ای است که خود آن می تواند گسترش اعتراضات اجتماعی را فراهم آورد. در پاسخ به پرسش دوم درباره خودداری حکومت از مذاکره مستقیم با آمریکا گفتم حکومتی که شعارهای نابخردانه مرگ بر اسرائیل و آمریکا و سازمان دهی محور مقاومت و اشغال سفارت بخشی از ایدئولوژی آن بوده است، تن دادن به مذاکره مستقیم یعنی پذیرش مرگ ایدئولوژی آن است که خامنه ای مایل نیست تا زنده است به آن تن در دهد. هم از این رو حتی اگرناگزیر از تن دادن به مذاکره نیز شود، ترجیح می دهد آن را به صورت غیر مستقیم و همراه با رجز خوانی دنبال کند.
🔺البته تاکید کردم که تن دادن به مذاکره و رفع خطر جنگ که از نظر من که مخالف حمله نظامی به ایران هستم مثبت است، اگر هم بتواند به حل یا کاهش تنش بین المللی یاری برساند، الزاما خطر انفجار اجتماعی را از بین نمی برد. به ویژه آن که مردم به طور فزاینده ای خواستار گذار از نظام و دست یابی به آرامش، امنیت، صلح و رفاه و دمکراسی هستند. درک همین روحیه در مردم زنگ خطر را برای حکومت اسلامی به صدا درآورده است.
مصاحبه را اینجا مشاهده کنید
کانال مهرداد درویش پور
@IranianRepublic
🔺در این گفتگو گفتم جمهوری اسلامی ایران با دو تهدید حمله نظامی خارجی و انفجار اجتماعی داخلی روبرو است. در حوزه بین المللی به رغم رجز خوانی ها و تهدیدهای نظامی آمریکا به بمباران و تهدید جمهوری اسلامی به واکنش متقابل، با دو رهبر پوپولیست روبرو هستیم که غیر قابل پیش بینی هستند.
🔺هم از این رو همزمان که هردو تمایل به مذاکره را به صورت غیر مستقیم نشان داده اند، بیشتر از زبان رجز خوانی استفاده می کنند. در نتیجه در حوزه بین المللی هنوز ناروشن است که با غیر قابل پیش بینی بودن ترامپ و خامنه ای و کنش و واکنش متقابل این دو، بیشتر به سمت مذاکره یا یک رویارویی نظامی گسترده سوق خواهیم یافت. اما در حوزه چالش جدی تری پیش رو است که خامنه ای به درستی آنرا تشخیص داده و تهدید به سرکوب کرده است. گسترش شکاف بین ملت و حکومت و نارضایتی های اقتصادی زمینه یک انفجار اجتماعی و معیشتی را به یک امر کم وبیش قطعی بدل ساخته است که من پیشتر از امکان وقوع آن سخن گفتم که نه قابل مذاکره است و نه چشم اندازی برای حل زمینه های آن وجود دارد.
🔺هم از این رو خامنه ای بدرستی تشخیص داده است که این تهدید جدی تر است. البته این که جرقه انفجار چیست قابل پیش بینی نیست. در حالی که در اغلب موارد حمله خارجی می تواند به بسیج ناسیونالیستی و همسویی مردم و حکومت منجر شود، اکنون میزان نارضایتی به گونه ای است که خود آن می تواند گسترش اعتراضات اجتماعی را فراهم آورد. در پاسخ به پرسش دوم درباره خودداری حکومت از مذاکره مستقیم با آمریکا گفتم حکومتی که شعارهای نابخردانه مرگ بر اسرائیل و آمریکا و سازمان دهی محور مقاومت و اشغال سفارت بخشی از ایدئولوژی آن بوده است، تن دادن به مذاکره مستقیم یعنی پذیرش مرگ ایدئولوژی آن است که خامنه ای مایل نیست تا زنده است به آن تن در دهد. هم از این رو حتی اگرناگزیر از تن دادن به مذاکره نیز شود، ترجیح می دهد آن را به صورت غیر مستقیم و همراه با رجز خوانی دنبال کند.
🔺البته تاکید کردم که تن دادن به مذاکره و رفع خطر جنگ که از نظر من که مخالف حمله نظامی به ایران هستم مثبت است، اگر هم بتواند به حل یا کاهش تنش بین المللی یاری برساند، الزاما خطر انفجار اجتماعی را از بین نمی برد. به ویژه آن که مردم به طور فزاینده ای خواستار گذار از نظام و دست یابی به آرامش، امنیت، صلح و رفاه و دمکراسی هستند. درک همین روحیه در مردم زنگ خطر را برای حکومت اسلامی به صدا درآورده است.
مصاحبه را اینجا مشاهده کنید
کانال مهرداد درویش پور
@IranianRepublic
07.04.202516:00
🔴 در ضرورت حمایت همه جانبه معلمان از مصطفی مهر آیین
✍️ عزیز قاسمزاده
🔺مصطفی مهرآیین استاد جامعه شناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید می گوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دست کم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با ساده سازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفه گرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلت گرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچ و خمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است. مهرآیین نه برای سلبریتی شدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنج بردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
🔺مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حق طلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاری کردن حق مردم را و از مردم تن ندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
🔺اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بی آنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بی موضع هستند. تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
🔺اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بی وقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهر آیین باشیم.
🔺در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...
@IranianRepublic
✍️ عزیز قاسمزاده
🔺مصطفی مهرآیین استاد جامعه شناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید می گوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دست کم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با ساده سازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفه گرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلت گرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچ و خمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است. مهرآیین نه برای سلبریتی شدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنج بردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
🔺مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حق طلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاری کردن حق مردم را و از مردم تن ندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
🔺اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بی آنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بی موضع هستند. تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
🔺اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بی وقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهر آیین باشیم.
🔺در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...
@IranianRepublic
Канал өзгөрүүлөр тарыхы
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.