⚖💧مصوبهای برای حل بحران آب یا تشدید آن؟
تکرار سیاستهای شکستخورده در مدیریت منابع آبی کشور
🖋پائولا متكی: كارشناس توسعه پايدار
دولت اخیراً مصوبهای را برای تخصیص اعتبارات مالی به منظور کاهش تنش آبی در شهرهای مختلف تصویب کرده است. طبق این مصوبه، قرار است ۸,۸۰۰ میلیارد ریال به طرحهای بهبود کیفیت و تأمین آب شرب اختصاص یابد. اما آیا این بودجه واقعاً کمکی به حل بحران آب کشور خواهد کرد، یا صرفاً تکرار همان سیاستهای شکستخوردهای است که طی چهار دهه گذشته ایران را به وضعیت ورشکستگی آبی رساندهاند؟
بررسی محتوای این مصوبه نشان میدهد که دولت همچنان به مدیریت سازهمحور متکی است؛ همان رویکردی که عامل اصلی بحران کنونی محسوب میشود. طرحهای پیشنهادی در این مصوبه شامل حفر چاههای جدید، انتقال آب بینحوضهای و استفاده از آبشیرینکنها است. اما این سیاستها نهتنها مشکل را حل نمیکنند، بلکه شرایط را بحرانیتر خواهند کرد.
حفر چاه یعنی استخراج از منبعی که دیگر وجود ندارد!
یکی از نکات عجیب در این مصوبه، پیشنهاد حفر ۹۳ چاه جدید در تهران و تعدادی دیگر در شهرستانها است. این در حالی است که طبق دادههای موجود، سفرههای آب زیرزمینی ایران خالی شدهاند و بیش از ۱۵۵ میلیارد مترمکعب برداشت بیش از حد از منابع تجدیدناپذیر انجام شده است. در چنین شرایطی، افزایش تعداد چاهها تنها به تسریع روند فرونشست زمین منجر میشود.
فرونشست زمین یک خطر پنهان اما بسیار جدی است که ایران با آن مواجه شده است. طبق اعلام “کارگروه ملی سازگاری با کمآبی”، طی سه سال گذشته میزان فرونشست سه برابر شده است. این پدیده، نهتنها موجب تخریب زیرساختهای شهری و روستایی میشود، بلکه ظرفیت آبخوانها برای ذخیره آب را نیز از بین میبرد.
انتقال آب بینحوضهای هم یکی دیگر از سیاستهای پرهزینه اما ناکارآمدی که در این مصوبه گنجانده شده است؛ از همان راهحلهای کوتاهمدت با پیامدهای مخرب بلندمدت!این رویکرد تاکنون در مناطق مختلف کشور مانند زایندهرود، خوزستان و سیستان و بلوچستان تنشهای شدید اجتماعی و زیستمحیطی ایجاد کرده است. طبق پیشبینیها، ایران تا سال ۲۰۴۰ در رتبه ۱۳ تنش آبی جهان قرار خواهد گرفت، و این سیاستها تنها سرعت رسیدن به آن نقطه را افزایش میدهد.
در مناطقی که آب از آنها برداشت و به مناطق دیگر منتقل میشود، فرسایش خاک، افزایش بیابانزایی و نابودی اکوسیستمهای محلی اتفاق خواهد افتاد. در مناطق دریافتکننده نیز، وابستگی به آب وارداتی، را تشدید کرده و در آینده، بحران را به سطحی غیرقابلکنترل خواهد رساند.
آبشیرینکنها هم از جمله راهکاری اصولی است که در ایران نادرست اجرا شده است
آبشیرینکنها در بسیاری از کشورهای خشک مانند عربستان، امارات و اسرائیل بهعنوان یک راهکار پایدار برای تأمین آب استفاده میشوند. با مدیریت صحیح پسابها، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و برنامهریزی بلندمدت، این کشورها هزینههای زیستمحیطی و اقتصادی این فناوری را به حداقل رساندهاند.
اما در ایران، اجرای نادرست این فناوری باعث شده نهتنها بحران آب حل نشود، بلکه مشکلات جدیدی ایجاد شود. مصرف بالای انرژی، هزینههای هنگفت، و ورود پسابهای نمکی به دریا ازجمله چالشهایی هستند که به دلیل نبود سیاستگذاری علمی، آسیبهای زیستمحیطی و اقتصادی جدی به همراه داشتهاند.
مشکل ذات آبشیرینکنها نیست، بلکه نحوه اجرای غیراصولی آنها در ایران است. بدون اصلاح این روند و بهکارگیری روشهای علمی، این فناوری نمیتواند به یک راهحل پایدار برای بحران آب کشور تبدیل شود
سوال اینجا است که: چرا دولت همچنان بر سیاستهای نادرست پافشاری میکند؟
با وجود هشدارهای کارشناسان مبنی بر شکست مدیریت سازهمحور، دولت همچنان از اصلاح سیاستهای آبی سر باز میزند. به جای تمرکز بر مدیریت تقاضا، کاهش مصرف غیرضروری، توسعه کشاورزی پایدار و بازچرخانی آب، راهحلهایی پیشنهاد میشود که صرفاً به تأخیر بحران منجر خواهند شد.در صورتیکه پیشنهادهای جایگزین برای حکمرانی آب و توسعه پایدار وجود دارد.
بحران آب در ایران نتیجه نبود الگوی توسعه در سطح کلان و ضعف حکمرانی خوب است. سیاستهای پراکنده، عدم برنامهریزی بلندمدت و نبود مدیریت یکپارچه باعث شده بحران آب به نقطهای بحرانی برسد. بدون یک حکمرانی قوی و واحد در سطح ملی که بتواند زیرساختهای لازم را فراهم کند، بخش خصوصی و نهادهای مردمی نیز قادر به ایفای نقش مؤثر نخواهند بود. از این رو، مدیریت متمرکز و علمی منابع آبی ضروری است تا کشور از این بحران عبور کند.
و آنچه در این شرایط بحرانی میتوان پیشنهاد داد به جای این طرحها و مصوبه های مخرب در کنار تخصیص بودجه در بخش اقتصادی ، عبارت است از:
ادامه ⬇️⬇️