Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Rei avatar

Rei

ای بابا
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
Текшерилбеген
Ишенимдүүлүк
Ишенимсиз
Орду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаJul 12, 2024
TGlistке кошулган дата
Mar 04, 2025

Telegram каналы Rei статистикасы

Катталгандар

353

24 саат00%Жума
20
6%Ай
46
14.9%

Цитация индекси

0

Эскерүүлөр0Каналдарда бөлүштү0Каналдарда эскерүүлөр0

1 посттун орточо көрүүлөрү

119

12 саат830%24 саат119
22%
48 саат255
38.4%

Катышуу (ER)

3.64%

Кайра посттошту2Комментарийлер0Реакциялар0

Көрүүлөр боюнча катышуу (ERR)

46.74%

24 саат
3.4%
Жума0%Ай
25.86%

1 жарнама посттун орточо көрүүлөрү

20

1 саат20100%1 – 4 саат00%4 - 24 саат00%
Биздин ботту каналыңызга кошуп, анын аудиториясынын жынысын билүү.
Акыркы 24 саатта бардык посттор
0
Динамика
5

"Rei" тобундагы акыркы жазуулар

انگار یکم از تمام حس‌های جهان در من جریان داره، کم و کوتاه و ناکافی. مثل تشنه‌ای‌ام که یه قطره آب زنده نگه‌ش داشته. میگیری چی میگم؟ نه اونقدره که حس کنی زنده‌ای. نه اونقدری که مطمئن باشی می‌میری.
ما که جسارتش رو نداشتیم کاپیتان، بذار دنیا خودش یه تصمیمی بگیره.
می‌گه نمکت کم شده، شایدم ضریب هوشی تو قادر به درک طنز فاخر من نیست، آخه چی بگم؟
Кайра бөлүшүлгөн:
دو در یک avatar
دو در یک
بسیار پیر برای معاشرت، بسیار جوان برای گوشه‌گیریِ بی‌حسرت.
: سیموندا
غذا / نوشیدنی مورد علاقه‌تون چیه؟
زکات آهنگ خوب، فرستادنش واسه بقیه‌ست.
@CaptainreiBot
دستت به فردا نرسیده تموم می‌شی، چیزی ازت نمونده فراموش. از قدیم گفتن خاطره واسه از یاد بردنه.
مدتیه خیال می‌کنم در همه‌ی مرزهام دشمن‌های خارجی کمین کردن، لذا به سبک انور خوجه، به تمام واحد‌های روانیم دستور دادم هزاران سنگر داخلی بسازن، در تک‌تک مرزها. دیگه فرقی نمی‌کنه کجام، همیشه پشت یه دیوار دفاعی قرار گرفتم.
Кайра бөлүшүлгөн:
The Girl on the Train avatar
The Girl on the Train
به قول مامان: دوری و دوستی.
برای هر چیزی دنبال علت نباش، احتمالا خودت هم ثمره‌ی یه قورمه‌سبزی خوشمزه‌ی آخر هفته باشی.
انگار دو تا رودی شدیم که هیچ‌وقت به یه دریا نمی‌ریزن.
Кайра бөлүшүлгөн:
طوسی avatar
طوسی
گاهی اوقات هم برعکسه. کارایی رو می‌کنی که اگه چندسال پیشت بود حماقت می‌دونست.
Кайра бөлүшүлгөн:
نوشته‌های‌‌یک‌شِلبی. avatar
نوشته‌های‌‌یک‌شِلبی.
تو آبی بپوش من آسمون رو یادم بره.
مثل اون پنج دقیقه خواب اضافه‌ی سر صبح، که می‌دونی به ضررته ولی شیرینه. همون‌قدر کوتاه، همون‌قدر خواستنی، همون‌قدر بی‌فایده.
مثل اون چند دقیقه‌ی بعد تموم شدن آخرین قسمت از سریال مورد علاقه‌‌ت، که نه می‌تونی به واقعیت برگردی، نه از اول شروعش کنی.

Рекорддор

15.05.202523:59
353Катталгандар
21.02.202523:59
0Цитация индекси
13.05.202523:20
2711 посттун көрүүлөрү
17.05.202523:59
201 жарнама посттун көрүүлөрү
29.03.202523:59
11.43%ER
13.05.202523:20
78.32%ERR
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
MAR '25APR '25MAY '25

Rei популярдуу жазуулары

Кайра бөлүшүлгөн:
ناپیرو avatar
ناپیرو
19.04.202513:42
گاهی فکر می‌کنم بقیه هم این‌قدر که من از زندگی کردن خسته‌ شدم خسته‌ن؟ اگه آره چطوری معلوم نیس از چشماشون؟ اگه نه چطوری نه؟ چرا پس من این‌قدر خسته شدم؟
Кайра бөлүшүлгөн:
نوشته‌های‌‌یک‌شِلبی. avatar
نوشته‌های‌‌یک‌شِلبی.
13.05.202521:26
تو آبی بپوش من آسمون رو یادم بره.
16.05.202523:16
انگار یکم از تمام حس‌های جهان در من جریان داره، کم و کوتاه و ناکافی. مثل تشنه‌ای‌ام که یه قطره آب زنده نگه‌ش داشته. میگیری چی میگم؟ نه اونقدره که حس کنی زنده‌ای. نه اونقدری که مطمئن باشی می‌میری.
03.05.202501:02
دیگه زیاد اسمت رو نمیارم و حرفت رو نمی‌زنم، اما هنوز به یادت سکوت می‌کنم.
07.05.202515:43
این روزها اغلب آدم‌ها درگیر نجات خودشونن، کسی مجال نجات دیگری رو نداره. همون دستی که گاهی واسه یه تسلی ساده روی شونه‌ت می‌شینه، شاید بیشترین سهمت از دلگرمی‌های این روزگار باشه.
11.05.202523:52
هرچی هم بشه، باز خدا رو شکر مامان هست.
03.05.202501:12
روی مرز فراموشی وایسادم، امید به این‌که سکوت شب دیگه پناه پشیمونی نباشه. فردا که رسید، بهش بگو ناکام نبودم، ولی یکم استاندارد آزمون‌هاش رو پایین‌تر بیاره، آخه من خیلی وقت‌ها فقط یه قدم تا رسیدن فاصله داشتم.
Кайра бөлүшүлгөн:
The Girl on the Train avatar
The Girl on the Train
14.05.202521:57
به قول مامان: دوری و دوستی.
05.05.202521:24
همیشه فکر می‌کردی آینده یه چیز در دسترسه، دنیا دیر یا زود به این نتیجه می‌رسه که به مراد تو یه ذره آروم‌تر بچرخه، یه تخفیفی روی گذر زمان بهت می‌ده، یا سهم عقب افتاده‌ت رو با بهره‌ش بهت برمی‌گردونه، خیال می‌کردی همه‌چی بالاخره جور می‌شه و تصویرهای ذهنیت ساخته می‌شن، با دست‌هات، که آخرش روی صندلی لب تراس می‌شینی و بدون هیچ عجله و اضطرابی، با یه فنجون قهوه‌ای که قرار نیست سرد بشه، خیره می‌مونی به کوچه‌ای که از همیشه ساکن‌تره، و تصور می‌کنی که شاید یکی از همین فرداها اون اتفاق خوبه برای تو هم افتاد.
05.05.202512:14
02.05.202510:12
مثل اون ضبط صوت قدیمی ناسیونال شدم، موقعی که بابا بازش کرد تا تعمیرش کنه و چندتا قطعه ازش اضافه اومد. دلگرمی اولین جزئی بود که موقع سرهم کردن دوباره‌م، توی قاب قبلی جا نگرفت.
13.05.202522:27
برای هر چیزی دنبال علت نباش، احتمالا خودت هم ثمره‌ی یه قورمه‌سبزی خوشمزه‌ی آخر هفته باشی.
13.05.202500:16
مثل اون چند دقیقه‌ی بعد تموم شدن آخرین قسمت از سریال مورد علاقه‌‌ت، که نه می‌تونی به واقعیت برگردی، نه از اول شروعش کنی.
09.05.202523:13
«در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را»
19.04.202500:14
کسی باید باشه که از امید بگه برام. که بشه توی اون خلوت روشنی که شاملو ازش می‌گفت بشینی و برای زنده‌ها گریه کنی. برای امید گریه کنی. برای زندگی گریه کنی. برای عشق گریه کنی. همین دیگه.
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.