09.04.202516:20
09.04.202511:57
09.04.202511:54
وای خدای من یونمینن:»
چقد وایبشو دوستت
وای فراموشی... قطعا با خاطراتی که یونگی قراره دوباره از نو بسازه داستانشون قشنگ تر میشه:»
چقد وایبشو دوستت
وای فراموشی... قطعا با خاطراتی که یونگی قراره دوباره از نو بسازه داستانشون قشنگ تر میشه:»
09.04.202516:25
09.04.202513:47
~ ✩࿐࿔
𝕄𝕪 ℂ𝕠𝕔𝕠𝕒 𝕞𝕚𝕝𝕜
✮⋆˙
𝕄𝕪 ℂ𝕠𝕔𝕠𝕒 𝕞𝕚𝕝𝕜
✮⋆˙
_ صـدا بـۅ داࢪه؟
+ آࢪه داࢪه. صـداۍ ِٺـۅ عـطرِ ۺیـࢪڪاڪاﺋـۅۍ ِداۼ ِۅسـط ِزمـسٺۅنۅ میـده.
گـر۾. آࢪۅ۾. امـڼ.
09.04.202511:57
کاورش»»»🧎♀
مشتاقم براش*-*
مشتاقم براش*-*
Кайра бөлүшүлгөн:
꯱ᥙꪀꪀყ

09.04.202511:51
خورشید زرد من⭐
یونگی همیشه میگفت که جیمین، خورشید زرد و درخشان اوست. هر روز که کنار هم بودند، گرمای وجود جیمین مانند طلوعی بیپایان، تمام تاریکیهای زندگی یونگی را محو میکرد. لبخند جیمین چیزی بیش از یک لبخند ساده بود؛ مانند پرتوهای آفتاب، میتابید و روح یونگی را گرم میکرد.
روزهایشان با خندههای بلند، شبهایشان با نجواهای آرام و لحظاتشان با خاطرات شیرین پر شده بود. جیمین با موهای بلوند و چشمهای درخشانش، درست مثل خورشیدی بود که هیچگاه غروب نمیکرد. او همان رنگ زرد زندگی یونگی بود، همان شادی بیپایان.
اما سرنوشت، بیرحمانهتر از آن بود که همیشه این درخشش را باقی بگذارد. یک روز، آن خورشید درخشان، حافظهاش را از دست داد. جیمین دیگر یونگی را به یاد نمیآورد. آن همه لحظههای گرم، آن همه خاطرات مشترک، همه در ذهنش محو شده بودند.
یونگی با چشمانی که غم را در پس لبخندش پنهان میکرد، مقابل جیمین ایستاد. قلبش فشرده میشد، اما اجازه نداد که درد، بر لبخندش غلبه کند. نگاهش را به چشمان مردی دوخت که تمام دنیایش بود، اما دیگر او را نمیشناخت.
جیمین با چهرهای متعجب و ناآشنا به او خیره شد. "ببخشید، شما... من باید شما رو بشناسم؟"
لبخند یونگی، درد را در پشت خود پنهان کرد. دستی به موهای بلوند جیمین کشید و با صدایی که هنوز گرمای محبت را در خود داشت، گفت:
"خب... حالا میتونیم از اول شروع کنیم. بیا دوباره تمام اون خاطراتی که فراموش کردی رو از نو بسازیم و ثبتشون کنیم. مثل اولین بار، اما این بار با عشقِ بیشتر."
جیمین لبخند کمرنگی زد، انگار که چیزی دور، بسیار دور در ذهنش جرقه زده باشد. "مثل اولین بار؟"
یونگی سرش را تکان داد. "آره، درست مثل اولین بار. اما این بار، قول میدم که هر لحظهشو قشنگتر از قبل بسازیم."
09.04.202511:33
09.04.202511:20
09.04.202516:24
دوساعت گذشته از گذاشتن پست ولی فقط دو تا مروارید فور زدن-
بعد از یه وقفهی طولانی میشه دوباره حمایتاتونو داشته باشم؟!
بعد از یه وقفهی طولانی میشه دوباره حمایتاتونو داشته باشم؟!
09.04.202513:47
Кайра бөлүшүлгөн:
𝗁𝗂𝗋𝖾𝖺𝗍𝗁



09.04.202511:55
↳ ❝ [] ¡! ❞ ʟɨօʀǟ ⱽᵏᵒᵒᵏ
«ما هیچوقت تموم نشدیم لیورا،
فقط گم شدیم بین دردایی که حقمون نبود.»
𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 : ᴏᴘʜᴇʟɪᴀ ᴋɪᴍ
𝐶ℎ𝑎𝑛𝑛𝑒𝑙 : @herehireath
«ما هیچوقت تموم نشدیم لیورا،
فقط گم شدیم بین دردایی که حقمون نبود.»
𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 : ᴏᴘʜᴇʟɪᴀ ᴋɪᴍ
𝐶ℎ𝑎𝑛𝑛𝑒𝑙 : @herehireath
روزهای آپ: پنجشنبه
09.04.202511:32
207¿🫧
Tg+id
Tg+id
09.04.202511:20
09.04.202516:22
حمایتاتونو داشته باشم دونه سفیدام؟!
نظری، فوری چیزی...
نظری، فوری چیزی...
09.04.202513:47
09.04.202511:54
09.04.202511:37
09.04.202511:29
09.04.202511:16
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 113
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.