Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
дочь луны avatar

дочь луны

"ما چیزها را آن‌طور که هستند نمی‌بینیم؛ ما آن‌ها را آن‌طور که هستیم می‌بینیم."
امانوئل کانت
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
Текшерилбеген
Ишенимдүүлүк
Ишенимсиз
Орду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаApr 21, 2025
TGlistке кошулган дата
Apr 21, 2025

Telegram каналы дочь луны статистикасы

Катталгандар

109

24 саат00%Жума00%Ай00%

Цитация индекси

100

Эскерүүлөр1Каналдарда бөлүштү0Каналдарда эскерүүлөр1

1 посттун орточо көрүүлөрү

0

12 саат00%24 саат00%48 саат00%

Катышуу (ER)

0%

Кайра посттошту0Комментарийлер0Реакциялар0

Көрүүлөр боюнча катышуу (ERR)

0%

24 саат0%Жума0%Ай0%

1 жарнама посттун орточо көрүүлөрү

0

1 саат00%1 – 4 саат00%4 - 24 саат00%
Биздин ботту каналыңызга кошуп, анын аудиториясынын жынысын билүү.
Акыркы 24 саатта бардык посттор
1
Динамика
-

"дочь луны" тобундагы акыркы жазуулар

دیگر با آدم‌هایی که به دنیای مردگان تعلق دارند، زندگی نخواهم کرد. چه آنان که برای همیشه مرده‌اند و چه آنان‌که برای من.
تنها در ایوانِ نگاهت می‌نشینم
با بوسه‌ی گرمی،کناری در کمینم
جانا ، در آغوشت بکش جان و تنم را
آغشته کن به عطر خود ، پیراهنم را
ای ماه تابان ای پری چه دلنشینی
از آسمان هستی ولی روی زمینی
گرمای دستانت مرا آرام سازد
آن چشم تو هر پخته ای را خام سازد...
و تو چگونه به آفتاب خواهی فهماند که روزها نتابد و چگونه به ماه خواهی گفت شبانه به آسمان ما پا نگذارد؟ و چگونه به من خواهی فهماند که از تو دست بردارم؟ و من چگونه به تو خواهم فهماند که مرا اندکی دوست داشته باشی....
گاه آدمی دلش می‌خواهد حرف بزند، حتی اگر کسی صدای او را نشنود. گاهی گفتن و بیرون ریختن آنچه ذهن را آزار می‌دهد، تنها چیزی است که اهمیت دارد.
سمتِ چپِ سینه‌اش، حفره‌ای بود که سرما از آن‌جا ریشه می‌دواند تا مغز استخوانش؛ گویی او دیگر هیچ‌چیز نداشت تا روحش را گرم کند.
حتی اگر از نبرد با خودش زنده بیرون می‌آمد، خسته تر از آن بود که با جهان مواجه شود.
صدایش به‌قدری آرام بود که انگار روی قلبم دست می‌کشید تا آن را آرام کند.
بیا، مرا از این حصار اندوه رها کن و در حصار آغوشت بگیر.
درون من کسی بی‌وقفه غمگین‌ترین موسیقی‌ها را می‌نوازد و دست از نواختن نمی‌کشد.
💚✨

Рекорддор

21.04.202523:59
109Катталгандар
20.04.202518:23
100Цитация индекси
30.04.202523:59
1161 посттун көрүүлөрү
26.04.202516:21
01 жарнама посттун көрүүлөрү
26.04.202516:21
0.00%ER
26.04.202516:21
0.00%ERR
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
06 APR '2513 APR '2520 APR '25

дочь луны популярдуу жазуулары

20.04.202522:19
20.04.202511:05
دیگر با آدم‌هایی که به دنیای مردگان تعلق دارند، زندگی نخواهم کرد. چه آنان که برای همیشه مرده‌اند و چه آنان‌که برای من.
18.04.202520:16
تنها در ایوانِ نگاهت می‌نشینم
با بوسه‌ی گرمی،کناری در کمینم
جانا ، در آغوشت بکش جان و تنم را
آغشته کن به عطر خود ، پیراهنم را
ای ماه تابان ای پری چه دلنشینی
از آسمان هستی ولی روی زمینی
گرمای دستانت مرا آرام سازد
آن چشم تو هر پخته ای را خام سازد...
17.04.202508:01
و تو چگونه به آفتاب خواهی فهماند که روزها نتابد و چگونه به ماه خواهی گفت شبانه به آسمان ما پا نگذارد؟ و چگونه به من خواهی فهماند که از تو دست بردارم؟ و من چگونه به تو خواهم فهماند که مرا اندکی دوست داشته باشی....
15.04.202519:47
گاه آدمی دلش می‌خواهد حرف بزند، حتی اگر کسی صدای او را نشنود. گاهی گفتن و بیرون ریختن آنچه ذهن را آزار می‌دهد، تنها چیزی است که اهمیت دارد.
13.04.202518:49
سمتِ چپِ سینه‌اش، حفره‌ای بود که سرما از آن‌جا ریشه می‌دواند تا مغز استخوانش؛ گویی او دیگر هیچ‌چیز نداشت تا روحش را گرم کند.
11.04.202512:02
حتی اگر از نبرد با خودش زنده بیرون می‌آمد، خسته تر از آن بود که با جهان مواجه شود.
09.04.202521:35
صدایش به‌قدری آرام بود که انگار روی قلبم دست می‌کشید تا آن را آرام کند.
03.04.202521:05
بیا، مرا از این حصار اندوه رها کن و در حصار آغوشت بگیر.
02.04.202521:24
درون من کسی بی‌وقفه غمگین‌ترین موسیقی‌ها را می‌نوازد و دست از نواختن نمی‌کشد.
💚✨
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.