پایتخت از محدود سریال‌هاییه که همیشه تا آخرین ثانیه تیتراژش رو تماشا کردم.
13.04.202520:10
اگه قراره دلخور بشی، از خودت بشو که اون کار اشتباه رو انجام دادی. نه از من که به روت میارمش.
24.03.202520:41
24.03.202511:25
مامانم بامزه‌ترین آدم دنیاست. دوساعته راه می‌ره تو آشپزخونه و هی در قابلمه‌ها رو برمی‌داره و با غصه می‌گه: کاش به جای قیمه، قورمه بار گذاشته بودم. کاش به جای مرغ‌آلو، مرغ‌ترش درست می‌کردم. کاش کنار اردک دونه‌انار نمیذاشتم. می‌پرسم چرا؟ می‌گه همه‌ی غذاها قرمزن. همه مثل هم. اینجوری سفره رنگارنگ نمی‌شه. 😭
13.04.202519:45
آخرین بار بعد از اینکه لیلا اون سیلی رو توی گوش پدرش زد، به مامان گفته بودم: «بزرگتر و کوچیکتر نداره. آدم باید خودش احترام خودش رو نگه داره.» یک هفته با هر بهونه‌ی مربوط و نامربوطی بحثمون کشیده شد به اون جمله و انقدر دعوا کردیم که جفتمون خسته شدیم. امشب دوباره همون جمله رو تکرار کردم و توی همین چند دقیقه به اندازه‌ی کل اون یک‌هفته دعوا کردیم و الان داریم مراحل جدید رو باز می‌کنیم. عالی!
آخه نمی‌فهمم واقعا! یعنی چی که تو می‌تونی توی هر جمعی بهم بگی بوزینه، میمون، حیوون، دراز، نردبون، بی‌خاصیت و...، غرور و شخصیتم رو خرد کنی، هر جور دوست‌داشتی و هر مقداری که صلاح دونستی توی زندگیم دخالت کنی، بخاطرش منت هم سرم بذاری، ولی وقتی من بهت بگم: «منم مثل تو هیچی نشدم»، وقتی بگم: «بخاطر محبتی که بهم کردی منت نذار»، از حد گذشتم و بی‌احترامی کردم و باید لال می‌موندم؟؟؟ وا!
13.04.202520:09
آها یه چیز دیگه؛ من فکر می‌کنم این اشتباهه که اگه کسی به نظرمون آدم خوبیه، بخاطر کار بدی که در حق بقیه انجام می‌ده، تذکر نگیره. منظورم اینه که درسته تو نیت خوبی داری. تو دوستم داری. و تو نمی‌خوای بهم آسیب بزنی. ولی وقتی داری انجامش میدی، کمترین حق من اینه که بتونم بهت اعتراض کنم.
13.04.202520:19
فکر کنم انقدر دردم گرفت چون خودم اونی هستم که اضافه‌کاری می‌کنه و بعد بخاطرش منت می‌ذاره. به زور محبت می‌کنه و بعد منتظر می‌مونه آدما بپرستنش! وقتی هم احساس می‌کنه به اندازه‌ی کافی ازش قدردانی نشده، طلبکار و شاکی و دراماکویین می‌شه که ای مردم، من فلان کردم و بهمان کردم و کسی ندید :/
فکر کنم انقدر دردم گرفت چون خودم اونی هستم که اضافه‌کاری می‌کنه و بعد بخاطرش منت می‌ذاره. به زور محبت می‌کنه و بعد منتظر می‌مونه آدما بپرستنش! وقتی هم احساس می‌کنه به اندازه‌ی کافی ازش قدردانی نشده، طلبکار و شاکی و دراماکویین می‌شه که ای مردم، من فلان کردم و بهمان کردم و کسی ندید :/
13.04.202520:10
اگه قراره دلخور بشی، از خودت بشو که اون کار اشتباه رو انجام دادی. نه از من که به روت میارمش.
13.04.202520:09
آها یه چیز دیگه؛ من فکر می‌کنم این اشتباهه که اگه کسی به نظرمون آدم خوبیه، بخاطر کار بدی که در حق بقیه انجام می‌ده، تذکر نگیره. منظورم اینه که درسته تو نیت خوبی داری. تو دوستم داری. و تو نمی‌خوای بهم آسیب بزنی. ولی وقتی داری انجامش میدی، کمترین حق من اینه که بتونم بهت اعتراض کنم.
13.04.202519:55
نه دوستان من مسئله‌ی شخصی دارم😭😂
13.04.202519:55
آخه نمی‌فهمم واقعا! یعنی چی که تو می‌تونی توی هر جمعی بهم بگی بوزینه، میمون، حیوون، دراز، نردبون، بی‌خاصیت و...، غرور و شخصیتم رو خرد کنی، هر جور دوست‌داشتی و هر مقداری که صلاح دونستی توی زندگیم دخالت کنی، بخاطرش منت هم سرم بذاری، ولی وقتی من بهت بگم: «منم مثل تو هیچی نشدم»، وقتی بگم: «بخاطر محبتی که بهم کردی منت نذار»، از حد گذشتم و بی‌احترامی کردم و باید لال می‌موندم؟؟؟ وا!
13.04.202519:45
آخرین بار بعد از اینکه لیلا اون سیلی رو توی گوش پدرش زد، به مامان گفته بودم: «بزرگتر و کوچیکتر نداره. آدم باید خودش احترام خودش رو نگه داره.» یک هفته با هر بهونه‌ی مربوط و نامربوطی بحثمون کشیده شد به اون جمله و انقدر دعوا کردیم که جفتمون خسته شدیم. امشب دوباره همون جمله رو تکرار کردم و توی همین چند دقیقه به اندازه‌ی کل اون یک‌هفته دعوا کردیم و الان داریم مراحل جدید رو باز می‌کنیم. عالی!
