Кайра бөлүшүлгөн:
پژوهشکده تاریخ اسلام

04.05.202513:24
در بیشتر پژوهشها و تحقیقاتی که دربارۀ تاریخ ایران در عهد قاجاریه توسط محققان ایرانی و غیرایرانی انجام شده، غالباً موضوعات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کانون توجه بوده و موضوعات اجتماعی کمتر مجال ظهور و بروز یافته است. این کتاب یکی از جرایم و ناهنجاریهای معمول جوامع، یعنی سرقت شهری در عهد ناصری را بررسی کرده و از این رو مطالبی که در آن آمده، یکی از جنبههای مهم و جالب زندگی اجتماعی و روزانۀ عهد ناصری را مورد مطالعه قرار داده که هم برای علاقهمندان به دورۀ قاجاریه و هم برای مخاطب عام خواندنی و قابل توجه است. منظور از سرقت شهری، سرقتهایی است که در محدودۀ شهرها و از خانهها، مغازهها، اماکن مذهبی و غیره انجام میشد. خردهسرقتهای شهری مانند جیببُری، قاپزنی و غیره نیز جزو سرقتهای شهری قرار گرفته است. طبعاً سرقتهایی که در حیطۀ راهزنی (قطاع الطریق)، غارت کاروانها و غیره بوده، در این کتاب به آنها پرداخته نشده است. مؤلف کوشیده است زوایای مختلف سرقتهای شهری و اقشاری که بیشترین سرقتهای شهری به آنان منتسب است و نیز نحوۀ برخورد حکومتی و مردمی با سارقان را تشریح کند. در این کتاب، علاوه بر بررسی و تشریح سرقت شهری در عهد ناصری، پیشینهای مفصل دربارۀ سرقت پیش از عهد ناصری و در جهان اسلام نیز آمده است که شمایی کلی از این ناهنجاری اجتماعی را ارائه میدهد.
🆔 https://t.me/pajooheshkadeh
Кайра бөлүшүлгөн:
بزمآورد| تاریخ و فرهنگ ایران

04.05.202509:59
تنها متن فارسی که به تاریخ دقیق آزادسازی هرمز اشاره دارد، کتاب جرون نامه، سرودۀ حسن قدری شیرزای (درگذشته پس از ۱۰۴۳ ق) است:
چنین باد معلوم عالممتاع
كه از تیغ كین غازیان شجاع
به ماه جمادی ثانی سپاه
در احدی و عشرین ایام ماه
گرفتند در ناف هفته به زور
دیار جرون را ز نزدیك و دور
براساس محاسبات این روز با روز سهشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۰۰۱ خ/ ۳ می ۱۶۲۲م برابر است. فیگوئرا سفیر پرتغال به دربار شاه عباس اول نیز همین تاریخ را ذکر کرده است.
با احترام یاد کنیم از فرماندهان و سرداران که در آزادسازی جزایر قشم و هرمز و بیرون راندن پرتغالیها از خلیج فارس در نبردها حضور داشتند؛
فرمانده کل:
امامقلی خان
فرماندهان ارشد:
امامقلی بیگ، شهقلی بیگ و برادرش طهماسبقلی بیگ، سوندوک سلطان آغاجری، سوندوک سلطان چکنی؛
فرماندهان میانی:
خداوردی سلطان، عماد عرب، شیخ موسی ابومهیر، بیرم بیگ، قنبر بیگ، نور علی، سلطان ولد خان، سوار علی، فولاد بیگ، محمدقلی بگ، یارعلی بیگ، صفیقلی، شهیداغلی، اسحاق غازی، ملکشیر از اهالی ممسنی، امیر احمدی، حسین صفر، رستم بگ، ارجعلی بیگ و دلوباشی شاهیسون که در پای قلعه پرتغالیهای هرمز شهید شد.
@bazmavard
چنین باد معلوم عالممتاع
كه از تیغ كین غازیان شجاع
به ماه جمادی ثانی سپاه
در احدی و عشرین ایام ماه
گرفتند در ناف هفته به زور
دیار جرون را ز نزدیك و دور
براساس محاسبات این روز با روز سهشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۰۰۱ خ/ ۳ می ۱۶۲۲م برابر است. فیگوئرا سفیر پرتغال به دربار شاه عباس اول نیز همین تاریخ را ذکر کرده است.
با احترام یاد کنیم از فرماندهان و سرداران که در آزادسازی جزایر قشم و هرمز و بیرون راندن پرتغالیها از خلیج فارس در نبردها حضور داشتند؛
فرمانده کل:
امامقلی خان
فرماندهان ارشد:
امامقلی بیگ، شهقلی بیگ و برادرش طهماسبقلی بیگ، سوندوک سلطان آغاجری، سوندوک سلطان چکنی؛
فرماندهان میانی:
خداوردی سلطان، عماد عرب، شیخ موسی ابومهیر، بیرم بیگ، قنبر بیگ، نور علی، سلطان ولد خان، سوار علی، فولاد بیگ، محمدقلی بگ، یارعلی بیگ، صفیقلی، شهیداغلی، اسحاق غازی، ملکشیر از اهالی ممسنی، امیر احمدی، حسین صفر، رستم بگ، ارجعلی بیگ و دلوباشی شاهیسون که در پای قلعه پرتغالیهای هرمز شهید شد.
@bazmavard
26.04.202508:48
جوانها پیرها را احمق میدانند و پیرها جوانها را!
📕 خانم مارپل به نقل از عمّهٔ پدرش، در آگاتا کریستی، قتل در خانهٔ کشیش، ترجمهٔ مجتبی عبداللهنژاد، تهران، هرمس، ۱۴۰۰، ص ۳۰۱.
🆔 t.me/HistoryandMemory
12.04.202506:55
▪️امروز، سالروز درگذشت انوشهروان زندهیاد شاهرخ مِسکوب است (۲۳ فروردین ۱۳۸۴).
▫️روزنوشت شاهرخ مسکوب در ۲۲ خرداد ۱۳۷۲ در پاریس
«۱۲/۰۶/[۱۹]۹۳
جوان که بودم به قصد فتح دنیا از خواب بیدار میشدم، حالا به قصد بازکردن مغازه، روشن کردن چراغها و ایستادن به انتظار مشتری. جوان که بودم میخواستم «عالمی از نو و آدمی دیگر» بسازم ولی حالا…آیا میتوان بیعدالتی، گرایش بیاختیار به تجاوز را که انگار در سرشت ماست، تجاوز به خود، دیگری و جهان را چاره کرد؟ «آز» به قول آن بزرگ بیمانند، آز! همه تا در آز رفته فراز – به کس بر نشد این درِ راز باز.* این درد بیدرمانِ آز.
مدتیست در فکرم که برگردم به یکی دو داستان، به جایی در کوهسار بلند شاهنامه تا دلم باز شود و زهر ابتذال و ملال هر روزه را بگیرم. اگر فردوسی نبود زندگی من چقدر فقیرتر بود. یادش روشنایی و بلندی است».
📙شاهرخ مسکوب، روزها در راه، ۵۵٧.
اگر تندبادی براید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیمش ار دادگر
هنرمند دانیمش ار بیهنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز
برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ
چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ
📗فردوسی، شاهنامه(در گنجور)
🆔 t.me/HistoryandMemory
▫️روزنوشت شاهرخ مسکوب در ۲۲ خرداد ۱۳۷۲ در پاریس
«۱۲/۰۶/[۱۹]۹۳
جوان که بودم به قصد فتح دنیا از خواب بیدار میشدم، حالا به قصد بازکردن مغازه، روشن کردن چراغها و ایستادن به انتظار مشتری. جوان که بودم میخواستم «عالمی از نو و آدمی دیگر» بسازم ولی حالا…آیا میتوان بیعدالتی، گرایش بیاختیار به تجاوز را که انگار در سرشت ماست، تجاوز به خود، دیگری و جهان را چاره کرد؟ «آز» به قول آن بزرگ بیمانند، آز! همه تا در آز رفته فراز – به کس بر نشد این درِ راز باز.* این درد بیدرمانِ آز.
مدتیست در فکرم که برگردم به یکی دو داستان، به جایی در کوهسار بلند شاهنامه تا دلم باز شود و زهر ابتذال و ملال هر روزه را بگیرم. اگر فردوسی نبود زندگی من چقدر فقیرتر بود. یادش روشنایی و بلندی است».
📙شاهرخ مسکوب، روزها در راه، ۵۵٧.
اگر تندبادی براید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیمش ار دادگر
هنرمند دانیمش ار بیهنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز
برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ
چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ
📗فردوسی، شاهنامه(در گنجور)
🆔 t.me/HistoryandMemory
07.04.202503:00
📗سفرنامه شیراز علیاصغر حکمت (به همراهی بدیعالزمان فروزانفر در نوروز ۱۳۲۴)
صبح بیست و سوم – (شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۲۴ شمسی) (اصفهان – طهران)
ساعت نه با همان اتومبیل که از شیراز گرفته بودیم عازم طهران شدیم. برادرم ابوالحسن حکمت اصرار بلیغی میکرد که در اصفهان نزد او بمانیم. ولی امکان قبول نبود. دکتر محمدعلی حکمت دعوت او را پذیرفته از ما جدا شد و در آنجا ماند.
صبح از چهارباغ قدری شیرینی و گز که سوغات اصفهان است خریده رو به راه نهادیم. امروز تندتر از دیروز میآمدیم و مسافت هم کمتر بود. نهار را در میمه مرکز بخشداری جوشقان صرف کردیم. قریۀ آباد و خوش آب و هوایی است. نهار مختصری همراه داشتیم با ماست و دوغ میمه صرف شد، لبنیات آنجا خیلی معروف است. مقداری پنیر از آنجا خریداری کرده همراه بردیم.
مسافت مابین اصفهان و قم ۲۷۰ کیلومتر است و از قم به طهران ۱۵۰ کیلومتر. ساعت چهار و نیم به قم رسیدیم. درنگی مختصر برای گرفتن بنزین نموده و بلافاصله حرکت کردیم. ساعت نُه شب پس از دوازده ساعت راهنوردی خسته و خُرد به منزل رسیدیم.
از غرایب اتفاقات آنکه نیمساعت قبل از ورود ما، خانم و پروین دخترم که در شانزدهم بهمن ماه گذشته به عتبات رفته بودند نیز سالماً مراجعت نموده و منزل آمده بودند و بحمدالله نگرانی شدیدی که از بیخبری ایشان داشتیم رفع شد. خدای را بر سلامتی و تندرستی آنان و خود شکر کردم. بحمد الله که ایام مفارقت و مسافرت به پایان رسید و همگی به منزل رسیدیم خداوند گمگشتگان وادی عمر را به سر منزل سعادت برساند.
این سفر مختصر که دارای منافع و فواید بسیار بود به انجام رسید. لله الحمد.
📕علی اصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۷۸ - ۳۷۹.
🆔 t.me/HistoryandMemory
صبح بیست و سوم – (شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۲۴ شمسی) (اصفهان – طهران)
ساعت نه با همان اتومبیل که از شیراز گرفته بودیم عازم طهران شدیم. برادرم ابوالحسن حکمت اصرار بلیغی میکرد که در اصفهان نزد او بمانیم. ولی امکان قبول نبود. دکتر محمدعلی حکمت دعوت او را پذیرفته از ما جدا شد و در آنجا ماند.
صبح از چهارباغ قدری شیرینی و گز که سوغات اصفهان است خریده رو به راه نهادیم. امروز تندتر از دیروز میآمدیم و مسافت هم کمتر بود. نهار را در میمه مرکز بخشداری جوشقان صرف کردیم. قریۀ آباد و خوش آب و هوایی است. نهار مختصری همراه داشتیم با ماست و دوغ میمه صرف شد، لبنیات آنجا خیلی معروف است. مقداری پنیر از آنجا خریداری کرده همراه بردیم.
مسافت مابین اصفهان و قم ۲۷۰ کیلومتر است و از قم به طهران ۱۵۰ کیلومتر. ساعت چهار و نیم به قم رسیدیم. درنگی مختصر برای گرفتن بنزین نموده و بلافاصله حرکت کردیم. ساعت نُه شب پس از دوازده ساعت راهنوردی خسته و خُرد به منزل رسیدیم.
از غرایب اتفاقات آنکه نیمساعت قبل از ورود ما، خانم و پروین دخترم که در شانزدهم بهمن ماه گذشته به عتبات رفته بودند نیز سالماً مراجعت نموده و منزل آمده بودند و بحمدالله نگرانی شدیدی که از بیخبری ایشان داشتیم رفع شد. خدای را بر سلامتی و تندرستی آنان و خود شکر کردم. بحمد الله که ایام مفارقت و مسافرت به پایان رسید و همگی به منزل رسیدیم خداوند گمگشتگان وادی عمر را به سر منزل سعادت برساند.
این سفر مختصر که دارای منافع و فواید بسیار بود به انجام رسید. لله الحمد.
📕علی اصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۷۸ - ۳۷۹.
🆔 t.me/HistoryandMemory
02.05.202506:41
🍂 خبر آمده که بانو منیر طاها، شاعر و ترانهسرا، در آنسوی دریاها در کانادا درگذشته است (۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴).
🎼 او همان «منیر بزمآرایی» است که«مرا عاشقی شیدا» را سرود و استاد تجویدی آهنگ آن را ساخت و استاد بنان آن را خواند.
🆔 t.me/HistoryandMemory
🎼 او همان «منیر بزمآرایی» است که«مرا عاشقی شیدا» را سرود و استاد تجویدی آهنگ آن را ساخت و استاد بنان آن را خواند.
🆔 t.me/HistoryandMemory
Кайра бөлүшүлгөн:
حبههای نقرهفام

29.04.202519:21
به یاد شهرام هدایت (د. 9 اردیبهشت 1393)
امروز یازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم دکتر شهرام هدایت، زبانشناس، مترجم و پژوهشگر مطالعات تطبیقی ادیان است. ایشان به چندین هنر آراسته بود، از جمله خط شناسی.
یکی از آثار فنی هدایت ترجمۀ فارسی قرآن است که ده جزء نخست آن در فاصلۀ سالهای 1358 تا 1360 در تهران (انتشارات صالحی) منتشر شد. برای این بنده دانسته نیست که چرا این ترجمه به پایان نرسید، یا اگر ادامه یافت به چه دلیلی به طور کامل به زیور طبع آراسته نشد! احتمالا دوستان نزدیک ایشان اطلاعاتی داشته باشند. به هر حال فعلا همین مقدار در دسترس است.
ظاهرا به جز نقد مرحوم محیط طباطبایی (مجله آینده، 1359)، جامعۀ علمی ما این تلاش عظیم را جدی نگرفت. هدایت برای متن قرآن از خط زیبا و چشم نواز محمدحسین ابن علی عسکر الارسنجانی (اصل نسخه: 79ـ6ـ54/158؛ موزۀ نگارستان) استفاده کرده است.
باری، این ترجمه از ابعاد مختلف شایستۀ بررسی در نشستهای علمی و مقالات پژوهشی است. در پیوست فایل اسکن نسخۀ کتابخانه دانشگاه ادیان و مذاهب قم، تقدیم میشود. در صفحه 315 این نسخه (اول جزء نهم)، نمونه خط خود مترجم دیده میشود که آن را به پرفسور انریکو Enrico Cerulli (1898 –1988) تقدیم کرده؛ انریکو علاوه بر سمت دیپلماتیک در ایران، خاورشناس و پژوهشگر مطالعات حبشی نیز بوده است!
یادش گرامی.
https://t.me/HeidarEyvazi
👇👇
امروز یازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم دکتر شهرام هدایت، زبانشناس، مترجم و پژوهشگر مطالعات تطبیقی ادیان است. ایشان به چندین هنر آراسته بود، از جمله خط شناسی.
یکی از آثار فنی هدایت ترجمۀ فارسی قرآن است که ده جزء نخست آن در فاصلۀ سالهای 1358 تا 1360 در تهران (انتشارات صالحی) منتشر شد. برای این بنده دانسته نیست که چرا این ترجمه به پایان نرسید، یا اگر ادامه یافت به چه دلیلی به طور کامل به زیور طبع آراسته نشد! احتمالا دوستان نزدیک ایشان اطلاعاتی داشته باشند. به هر حال فعلا همین مقدار در دسترس است.
ظاهرا به جز نقد مرحوم محیط طباطبایی (مجله آینده، 1359)، جامعۀ علمی ما این تلاش عظیم را جدی نگرفت. هدایت برای متن قرآن از خط زیبا و چشم نواز محمدحسین ابن علی عسکر الارسنجانی (اصل نسخه: 79ـ6ـ54/158؛ موزۀ نگارستان) استفاده کرده است.
باری، این ترجمه از ابعاد مختلف شایستۀ بررسی در نشستهای علمی و مقالات پژوهشی است. در پیوست فایل اسکن نسخۀ کتابخانه دانشگاه ادیان و مذاهب قم، تقدیم میشود. در صفحه 315 این نسخه (اول جزء نهم)، نمونه خط خود مترجم دیده میشود که آن را به پرفسور انریکو Enrico Cerulli (1898 –1988) تقدیم کرده؛ انریکو علاوه بر سمت دیپلماتیک در ایران، خاورشناس و پژوهشگر مطالعات حبشی نیز بوده است!
یادش گرامی.
https://t.me/HeidarEyvazi
👇👇
Кайра бөлүшүлгөн:
مدرسانۀ دورنما

24.04.202507:53
🔺ادامه از فرستۀ قبلی 👆
۲.۳. نهادینهشدن مطالعات شرق: لَیدن
نمونهای جالبتوجه از تلاش مشترک برای پیشرفت مطالعات شرق در نیمۀ نخست قرن هفدهم را در تاریخچۀ این رشته در #دانشگاه_لیدن، که بهسرعت آوازه یافت، میتوان دید. #لیدن شهرتش در حوزۀ مطالعات شرق را در معنای علمی و عملیِ دیگری نیز تثبیت کرد، یعنی خرید #نسخههای_خطی شرقی.
۲.۴. نمونههایی از آثار علمی
در این ارتباط، به مسئلۀ تصحیح و ترجمۀ متن قرآن باید اشاره کرد. پاپ الکساندر هفتم همچنان تصحیح و ترجمۀ قرآن را ممنوع اعلام کرده بود. با تلاشهای #بیبلیاندر، الاهیدان پروتستان، ترجمۀ لاتین قرآن از #روبرت_کتونی، که در ۱۱۴۳ انجام گرفته بود، در ۱۵۴۳ در باسِل منتشر شد. تصحیحهایی از متون مهم دیگری بهجز قرآن ازجمله کتاب «الشفاء» و کتاب «النجاة» ابنسینا در ۱۵۹۳ در رم منتشر شدند.
۳. پیروزی روشنگری؛ سدۀ هجدهم
در پایان سدۀ هفدهم مجموعهای جدید از آثار دربارۀ اسلام یا مرتبط با اسلام منتشر شدند که فضای متفاوتی ایجاد کردند. ازمیانرفتن خطرِ ترکها از صحنۀ اروپا را نهفقط از حیث سیاسی بلکه از حیث روانی و فرهنگی و دینی، باید به معنای کاهش تنشها دانست. همانطورکه ترکها دیگر خطری سیاسی نبودند، اسلام هم دیگر دینی ذاتاً خطرناک تلقی نمیشد. جریان جدید فکریِ عقلگرای آن دوره که از #مسیحیت_سنتی فاصله گرفته بود، حالا میتوانست ادیان دیگر را با سعۀ صدری بیش از گذشته مطالعه و درک کند. #ادریان_رلاند در کتابش اسلام را آنگونه که خودِ نویسندگان مسلمان توصیف کرده بودند شناساند و اندیشههای نادرستِ دورۀ خود دربارۀ اسلام را تقبیح و نفی کرد. کتاب او را میتوان نخستین پژوهش #عصر_روشنگری دربارۀ #اسلام_بهمثابۀ_دین دانست.
۳.۱. نقش افراد سرزمینهای مرتبط
افرادی از سرزمینهای مرتبط، که تقریباً همیشه مسیحی بودند، به روشهای مختلف در فرآیند کسب دانش دربارۀ اسلام و جوامع و فرهنگهای مسلمان نقش ایفا کردند. واژهنامهها در اسپانیا بهکمک کسانی که از اسلام به مسیحیت گرویده بودند تدوین شدند. آنها بهعنوان #نومسیحیان_عربزبان میتوانستند نقش میانجی بین فاتحان مسیحی و مردمان مسلمان ایفا کنند.
۳.۲. نهادهای جدید آموزشی
در کنار کرسیهای #زبانهای_شرقی در چند دانشگاه اروپایی، نیازی روزافزون به آموزش کاربردیِ زبانهای شرقی، بهویژه برای مترجمان، وجود داشت. در ۱۶۷۰ برای مترجمان در صومعهای در پِرا مدرسهای فرانسوی تأسیس شد و در ۱۷۰۰ #مدرسۀ_زبان_جوانان در پاریس به همین منظور دایر کردند. بریتانیاییها هم پس از اینکه #ویلیام_جونز «انجمن آسیایی بنگال» را در #کلکته ایجاد کرد، در ۱۸۰۰ در کلکته «کالج فورت ویلیام» را برای مطالعۀ زبانها و ادبیاتهای شرقی دقیقاً در همانجا تأسیس کردند.
ج) شرقشناسی در سدههای نوزدهم و بیستم
بهزودی منتشر خواهد شد ...
🔸خواندن مقاله در وبسایت
🔸دانلود متن ترجمۀ مقاله
🔸دانلود متن انگلیسی مقاله
#مستشرقان #شرق_شناسان #شرق_شناسی
#مطالعات_اسلام_در_غرب #خاورشناسی
@doornamaa
۲.۳. نهادینهشدن مطالعات شرق: لَیدن
نمونهای جالبتوجه از تلاش مشترک برای پیشرفت مطالعات شرق در نیمۀ نخست قرن هفدهم را در تاریخچۀ این رشته در #دانشگاه_لیدن، که بهسرعت آوازه یافت، میتوان دید. #لیدن شهرتش در حوزۀ مطالعات شرق را در معنای علمی و عملیِ دیگری نیز تثبیت کرد، یعنی خرید #نسخههای_خطی شرقی.
۲.۴. نمونههایی از آثار علمی
در این ارتباط، به مسئلۀ تصحیح و ترجمۀ متن قرآن باید اشاره کرد. پاپ الکساندر هفتم همچنان تصحیح و ترجمۀ قرآن را ممنوع اعلام کرده بود. با تلاشهای #بیبلیاندر، الاهیدان پروتستان، ترجمۀ لاتین قرآن از #روبرت_کتونی، که در ۱۱۴۳ انجام گرفته بود، در ۱۵۴۳ در باسِل منتشر شد. تصحیحهایی از متون مهم دیگری بهجز قرآن ازجمله کتاب «الشفاء» و کتاب «النجاة» ابنسینا در ۱۵۹۳ در رم منتشر شدند.
۳. پیروزی روشنگری؛ سدۀ هجدهم
در پایان سدۀ هفدهم مجموعهای جدید از آثار دربارۀ اسلام یا مرتبط با اسلام منتشر شدند که فضای متفاوتی ایجاد کردند. ازمیانرفتن خطرِ ترکها از صحنۀ اروپا را نهفقط از حیث سیاسی بلکه از حیث روانی و فرهنگی و دینی، باید به معنای کاهش تنشها دانست. همانطورکه ترکها دیگر خطری سیاسی نبودند، اسلام هم دیگر دینی ذاتاً خطرناک تلقی نمیشد. جریان جدید فکریِ عقلگرای آن دوره که از #مسیحیت_سنتی فاصله گرفته بود، حالا میتوانست ادیان دیگر را با سعۀ صدری بیش از گذشته مطالعه و درک کند. #ادریان_رلاند در کتابش اسلام را آنگونه که خودِ نویسندگان مسلمان توصیف کرده بودند شناساند و اندیشههای نادرستِ دورۀ خود دربارۀ اسلام را تقبیح و نفی کرد. کتاب او را میتوان نخستین پژوهش #عصر_روشنگری دربارۀ #اسلام_بهمثابۀ_دین دانست.
۳.۱. نقش افراد سرزمینهای مرتبط
افرادی از سرزمینهای مرتبط، که تقریباً همیشه مسیحی بودند، به روشهای مختلف در فرآیند کسب دانش دربارۀ اسلام و جوامع و فرهنگهای مسلمان نقش ایفا کردند. واژهنامهها در اسپانیا بهکمک کسانی که از اسلام به مسیحیت گرویده بودند تدوین شدند. آنها بهعنوان #نومسیحیان_عربزبان میتوانستند نقش میانجی بین فاتحان مسیحی و مردمان مسلمان ایفا کنند.
۳.۲. نهادهای جدید آموزشی
در کنار کرسیهای #زبانهای_شرقی در چند دانشگاه اروپایی، نیازی روزافزون به آموزش کاربردیِ زبانهای شرقی، بهویژه برای مترجمان، وجود داشت. در ۱۶۷۰ برای مترجمان در صومعهای در پِرا مدرسهای فرانسوی تأسیس شد و در ۱۷۰۰ #مدرسۀ_زبان_جوانان در پاریس به همین منظور دایر کردند. بریتانیاییها هم پس از اینکه #ویلیام_جونز «انجمن آسیایی بنگال» را در #کلکته ایجاد کرد، در ۱۸۰۰ در کلکته «کالج فورت ویلیام» را برای مطالعۀ زبانها و ادبیاتهای شرقی دقیقاً در همانجا تأسیس کردند.
ج) شرقشناسی در سدههای نوزدهم و بیستم
بهزودی منتشر خواهد شد ...
🔸خواندن مقاله در وبسایت
🔸دانلود متن ترجمۀ مقاله
🔸دانلود متن انگلیسی مقاله
#مستشرقان #شرق_شناسان #شرق_شناسی
#مطالعات_اسلام_در_غرب #خاورشناسی
@doornamaa
09.04.202515:43
▪️استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو امروز ، ۲۰ فروردین ۱۴۰۴، درگذشت (روانش به مینو جهان شاد باد!).
استاد ذکاوتی قراگزلو که زاده و باشندهٔ همدان بود ادیب و دانشوری خوشقلم و مترجمی زبردست بود. ایشان در عمر پربار خود، تالیفات و ترجمههای بسیاری در زمینههای گوناگون تاریخ فرهنگ اسلام و ایران به رشته تحریر درآورد. از ترجمههای پرشمار او، افزون بر کتاب کلاسیک آدام متز (رنسانس اسلامی/ تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری؛ انتشارات امیرکبیر)، ترجمه پخته و سخته ایشان از دولت حمدانیان فیصل سامر (چاپ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه) برای ما اهل تاریخ شناختهشدهتر است. تکنگاریهای او دربارهٔ جاحظ، ابوحیان توحیدی و عمرخیام بسیار خواندنی هستند.
🆔 t.me/HistoryandMemory
استاد ذکاوتی قراگزلو که زاده و باشندهٔ همدان بود ادیب و دانشوری خوشقلم و مترجمی زبردست بود. ایشان در عمر پربار خود، تالیفات و ترجمههای بسیاری در زمینههای گوناگون تاریخ فرهنگ اسلام و ایران به رشته تحریر درآورد. از ترجمههای پرشمار او، افزون بر کتاب کلاسیک آدام متز (رنسانس اسلامی/ تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری؛ انتشارات امیرکبیر)، ترجمه پخته و سخته ایشان از دولت حمدانیان فیصل سامر (چاپ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه) برای ما اهل تاریخ شناختهشدهتر است. تکنگاریهای او دربارهٔ جاحظ، ابوحیان توحیدی و عمرخیام بسیار خواندنی هستند.
🆔 t.me/HistoryandMemory
06.04.202508:52
📗سفرنامه شیراز علیاصغر حکمت (به همراهی بدیعالزمان فروزانفر در نوروز ۱۳۲۴)
صبح بیست و دوم – (جمعه ۱۷ فروردین ۱۳۲۴ شمسی) (شیراز – اصفهان)
امروز ساعت چهار بعد از نصف شب چنانکه رسم مسافران سحرخیز است برخاستم و به قصد مسافرت عازم راه شدیم. همّتخواه نام شوفری است که اتومبیل خود را کرایه داده و قرار است امروز ما را به اصفهان ببرد. با آقای حشمةالممالک اخوی وداع کرده ساعت شش از تنگ اللهاکبر خارج شدیم. همراهان عبارتند از آقای بدیعالزمان فروزانفر و آقای دکتر محمدعلی حکمت اخوی در کنار آب رکنآباد پیاده شده جرعه آبی از آن آب را که «عمر خضر میبخشد زلالش»¹ نوشیده به سیر سفر اجازت گرفتیم.
در ابتدا اتومبیل بطیء بود. مقارن ظهر به دهبید رسیدیم که نسبتاً مرکزیت دارد. در آنجا نهاری صرف شد در نزد آقای صدیقی مأمور فروش نفت. نسبةً اطاق نظیفی داشت و مانند همه شیرازیها بسیار مهربان و مهماننواز بود. ساعت دو و نیم بعدازظهر به آباده رسیده درنگ نکردیم و عبور کردیم.
در زیر تپههای سنگی مابین خان خرُّا و سورمق که راه مابین اصفهان و شیراز نصف میشود یعنی ۲۴۰ کیلومتر از دو شهر مسافت دارد به یاد آمد که چگونه در طول مسافرتهای به شیراز همواره در این نقطه خاطرهای که از سفر نخستین داشتم همواره تجديد تذکار میشود و آن عبارت بود از یکی از لیالی ماه شوال ۱۳۳۳ هجری قمری که در آغاز جوانی به عزم تحصیل از شیراز به طهران میرفتم و در آن وقت خاطر را به مطالعه مثنوی مولانا جلالالدین رومی شعفی تمام بود و غالب ابیات و قطعات آن کتاب بزرگ را در خزینه حافظه داشتم. چون کاروان ما به این نقطه رسید، نیمه شب حالت استغراق و توجهی روی داد و این قطعه از مثنوی مولوی به خاطر میگذشت:
صبغة الله چیست رنگ خُم هو
پیسهها یکرنگ میگردد در او
چون در آن خُم افتد و گوییش قُم
گویدت بیشک منم خُم لا تَلُم
این منم خُم خود اناالحق گفتنست
رنگ آتش دارد، امّا آهنست
شد ز طبع و رنگ آتش محتشم
گويدت من آتشم من آتشم
آتشم من گر ترا شکّست و ظن
دست خود بر روی من یک دم بزن
آتشم من ور ترا شد مشتبه
آزمون را دست خود بر من بنه
آتش چه؟ آهن چه؟ لب ببند
ریش تشبیه و مشبه را بخند
در آن شب حالتی عجیب دست داد که در صحیفهٔ خاطر اثر آن هنوز پس از سی سال باقی است و از آن تاریخ به بعد که مکرر عبور من به آن نقطه روی میدهد آن شب و آن حالت به یاد میآید و آن ابیات بر زبان جاری میگردد. ولی دریغ که ایام جوانی و آن سرور و نشاط سپری شده است و ایام پیری در میرسد.
ساعت هشت بود به اصفهان رسیدیم از فراز تپه جنوبی منظره شهر و چراغهای الکتریک فروزان آن بسیار جالب است.
منزل اخوی ابوالحسن حکمت که در اصفهان رئیس ادارۀ آمار شهر اصفهان است وارد شدیم.
تقی خان حکمت تلگرافچی دهبید از آنجا به مشارالیه اطلاع داده بود و منتظر بودند. پذیرائی گرمی کردند. شام لذیذی صرف شده استراحتی کردیم.
۱- [مصراع دوم بیتی از حافظ است که مصراع اولش این است: ز رکن آباد ما صد لوحش الله (م.د.)].
📕 علیاصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۷۷- ۳۷۸.
🆔 t.me/HistoryandMemory
صبح بیست و دوم – (جمعه ۱۷ فروردین ۱۳۲۴ شمسی) (شیراز – اصفهان)
امروز ساعت چهار بعد از نصف شب چنانکه رسم مسافران سحرخیز است برخاستم و به قصد مسافرت عازم راه شدیم. همّتخواه نام شوفری است که اتومبیل خود را کرایه داده و قرار است امروز ما را به اصفهان ببرد. با آقای حشمةالممالک اخوی وداع کرده ساعت شش از تنگ اللهاکبر خارج شدیم. همراهان عبارتند از آقای بدیعالزمان فروزانفر و آقای دکتر محمدعلی حکمت اخوی در کنار آب رکنآباد پیاده شده جرعه آبی از آن آب را که «عمر خضر میبخشد زلالش»¹ نوشیده به سیر سفر اجازت گرفتیم.
در ابتدا اتومبیل بطیء بود. مقارن ظهر به دهبید رسیدیم که نسبتاً مرکزیت دارد. در آنجا نهاری صرف شد در نزد آقای صدیقی مأمور فروش نفت. نسبةً اطاق نظیفی داشت و مانند همه شیرازیها بسیار مهربان و مهماننواز بود. ساعت دو و نیم بعدازظهر به آباده رسیده درنگ نکردیم و عبور کردیم.
در زیر تپههای سنگی مابین خان خرُّا و سورمق که راه مابین اصفهان و شیراز نصف میشود یعنی ۲۴۰ کیلومتر از دو شهر مسافت دارد به یاد آمد که چگونه در طول مسافرتهای به شیراز همواره در این نقطه خاطرهای که از سفر نخستین داشتم همواره تجديد تذکار میشود و آن عبارت بود از یکی از لیالی ماه شوال ۱۳۳۳ هجری قمری که در آغاز جوانی به عزم تحصیل از شیراز به طهران میرفتم و در آن وقت خاطر را به مطالعه مثنوی مولانا جلالالدین رومی شعفی تمام بود و غالب ابیات و قطعات آن کتاب بزرگ را در خزینه حافظه داشتم. چون کاروان ما به این نقطه رسید، نیمه شب حالت استغراق و توجهی روی داد و این قطعه از مثنوی مولوی به خاطر میگذشت:
صبغة الله چیست رنگ خُم هو
پیسهها یکرنگ میگردد در او
چون در آن خُم افتد و گوییش قُم
گویدت بیشک منم خُم لا تَلُم
این منم خُم خود اناالحق گفتنست
رنگ آتش دارد، امّا آهنست
شد ز طبع و رنگ آتش محتشم
گويدت من آتشم من آتشم
آتشم من گر ترا شکّست و ظن
دست خود بر روی من یک دم بزن
آتشم من ور ترا شد مشتبه
آزمون را دست خود بر من بنه
آتش چه؟ آهن چه؟ لب ببند
ریش تشبیه و مشبه را بخند
در آن شب حالتی عجیب دست داد که در صحیفهٔ خاطر اثر آن هنوز پس از سی سال باقی است و از آن تاریخ به بعد که مکرر عبور من به آن نقطه روی میدهد آن شب و آن حالت به یاد میآید و آن ابیات بر زبان جاری میگردد. ولی دریغ که ایام جوانی و آن سرور و نشاط سپری شده است و ایام پیری در میرسد.
ساعت هشت بود به اصفهان رسیدیم از فراز تپه جنوبی منظره شهر و چراغهای الکتریک فروزان آن بسیار جالب است.
منزل اخوی ابوالحسن حکمت که در اصفهان رئیس ادارۀ آمار شهر اصفهان است وارد شدیم.
تقی خان حکمت تلگرافچی دهبید از آنجا به مشارالیه اطلاع داده بود و منتظر بودند. پذیرائی گرمی کردند. شام لذیذی صرف شده استراحتی کردیم.
۱- [مصراع دوم بیتی از حافظ است که مصراع اولش این است: ز رکن آباد ما صد لوحش الله (م.د.)].
📕 علیاصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۷۷- ۳۷۸.
🆔 t.me/HistoryandMemory
Кайра бөлүшүлгөн:
نگارستان اندیشه



04.05.202513:23
🏷سیدجمالالدین اسدآبادی
▫️داریوش رحمانیان
▫️نگارستان اندیشه/ ۱۴۰۴/ ۱۵۰ هزار تومان
سیدجمالالدین اسدآبادی، معروف به افغانی به دلیل ایدههای نو وتلاشهای فراگیر در سطح جهان اسلام از شهرت بسزایی برخوردار است. او که در روزگار خود، در شمار دگراندیشان مسلمان جای میگرفت، برای نزدیکی بیشتر به جهان سنی، اغلب خود را افغانی و عالمی سنی معرفی میکرد. وی در سفرهای متعدد به اروپا، شمال آفریقا و آسیا تلاشهای متنوعی از ملاقات با حاکمان مسلمان تا انتشار روزنامه و نگارش مقاله و کتاب بهکار بست تا ایدههایش را تبیین کند. از این رو شناخت وی و تعیین جایگاهاش در تاریخ تفکر اسلامی و به ویژه تعیین نقش او در جریان نوگرایی دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است. موضوع و محتوای این کتاب تلاشی است برای فهم نسبت جریان نوگرایی دینی و تجددگرایی اسلامی و شناخت دیدگاه سیدجمال نسبت به مفاهیم اصولی در اسلام و تاریخ معاصر ایران و دنیای اسلام. در این کتاب دیدگاههای سیدجمال در موضوعات مختلف بررسی شده است. همچنین دو مقاله عربی از او با ترجمه استاد فقید پرویز اذکایی به این اثر منضم شده است.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
▫️داریوش رحمانیان
▫️نگارستان اندیشه/ ۱۴۰۴/ ۱۵۰ هزار تومان
سیدجمالالدین اسدآبادی، معروف به افغانی به دلیل ایدههای نو وتلاشهای فراگیر در سطح جهان اسلام از شهرت بسزایی برخوردار است. او که در روزگار خود، در شمار دگراندیشان مسلمان جای میگرفت، برای نزدیکی بیشتر به جهان سنی، اغلب خود را افغانی و عالمی سنی معرفی میکرد. وی در سفرهای متعدد به اروپا، شمال آفریقا و آسیا تلاشهای متنوعی از ملاقات با حاکمان مسلمان تا انتشار روزنامه و نگارش مقاله و کتاب بهکار بست تا ایدههایش را تبیین کند. از این رو شناخت وی و تعیین جایگاهاش در تاریخ تفکر اسلامی و به ویژه تعیین نقش او در جریان نوگرایی دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است. موضوع و محتوای این کتاب تلاشی است برای فهم نسبت جریان نوگرایی دینی و تجددگرایی اسلامی و شناخت دیدگاه سیدجمال نسبت به مفاهیم اصولی در اسلام و تاریخ معاصر ایران و دنیای اسلام. در این کتاب دیدگاههای سیدجمال در موضوعات مختلف بررسی شده است. همچنین دو مقاله عربی از او با ترجمه استاد فقید پرویز اذکایی به این اثر منضم شده است.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
01.05.202506:34
📚 گزیدهٔ منابع و مطالعات تاریخی (۱)
یکی از همراهان گرامی پنجهنامه خواسته بود که فهرستی از منابع و مآخذ تاریخی درباره تاریخ اسلام و ایران و جهان معرفی شود. در نخستین فرسته، سیاههای از ده منبع کهن اسلامی، از میانهٔ قرن دوم تا اوایل قرن چهارم، آورده خواهد شد. دربارهٔ کموکیف این منابع، سخن بسیار است که در کتابها و مقالههای نقد منابع تاریخ اسلام بدان پرداخته شده و در اینجا مجال ذکر آن نیست. تنها این نکته را همواره به یاد داشته باشید: دربارهٔ هیچیک از این منابع نمیتوان گفت که همهٔ روایتهایش معتبر و مستند است؛ ما تاریخپژوهان در رویارویی با این منابع، هر روایت را جداگانه بررسی و ارزیابی میکنیم و دربارهٔ آن نظر میدهیم.
📗تاریخ صدر اسلام (عصر پیامبر و عصر خلفای راشدین): منابع کهن
۱. ابن اِسْحاق، ابوعبدالله محمد (د. ۱۵۱ق)، سيرة ابن اسحاق، بهکوشش محمد حمیدالله، رباط، معهد الدراسات و الابحاث للتعریب، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
- تصحیحی دیگر: سیرة ابن اسحاق (کتاب السیر و المغازی)، بهکوشش سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
- ترجمۀ کهن فارسی: سيرت رسولالله، ترجمۀ رفيعالدين اسحاق بن محمد همدانى، بهکوشش اصغر مهدوی، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲. واقِدی، محمد بن عمر (د. ۲۰۷ق)، المغازی، بهکوشش مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹ م.
- ترجمۀ فارسی: مغازی: تاریخ جنگهای پیامبر(ص)، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹ش.
۳. عبدالرزاق بن هَمّام صنعانی (د. ۲۱۱ق)، المُصَنَّف، بهکوشش حبيب الرحمن اعاظمی، بیروت، المجلس العلمی، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- گزیده: المرويات التاريخيه في کتاب المصنف (عبدالرزاق بن همام صنعانی)، بهکوشش عبدالمنعم جاسم الدليمی، بغداد، مركز البحوث والدراسات الإسلامية، ۲۰۰۹م.
۴. ابن هِشام، ابو محمد عبدالملک (د. ۲۱۸ق)، السيرة النبوية، بهکوشش مصطفى السقا، إبراهيم الابياری و عبدالحفيظ الشلبی، قاهره، شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی وأولاده بمصر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵م.
- ترجمۀ فارسی: زندگانی محمد (ص) پیامبر اسلام: ترجمه سیرة النبویه، ترجمۀ سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابچی، ۱۳۷۵ش (چاپ اول: کتابفروشی اسلاميه، ۱۳۴۷).
- ترجمۀ فارسی دیگر: سیرت محمد رسول الله (ص)، ترجمۀ مسعود انصاری، تهران، مولی، ۱۴۹۲ش.
۵. ابن سَعد، محمد بن سعد کاتب واقدی (د. ۲۳۰ق)، الطبقات الكبری، به كوشش احسان عباس، بيروت، دارصادر، ۱۹۶۸م.
- ترجمۀ فارسی: طبقات، ترجمهٔ محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ ش.
۶. بَلاذری، احمد بن یحیی (د. ۲۷۹ق)، الانساب الاشراف (جُمل من انساب الاشراف)، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، به¬کوشش سهیل ذکّار و دیگران، ۱۳۹۷ق.
۷. بَلاذری، احمد بن یحیی (د. ۲۷۹ق)، فتوحالبلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
- ترجمۀ فارسی: فتوحالبلدان، ترجمۀ محمد توکل، تهران، نشره نقره، ۱۳۶۷ش (چاپ اول: ۱۳۳۷).
- ترجمۀ فارسی: فتوح البلدان: بخش مربوط به ایران، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، ۱۳۶۴ش.
۸. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود (د. ۲۸۱ق)، الأخبار الطِّوال، بهکوشش جمالالدین شیال، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۳ش.
- ترجمۀ فارسی: اخبار الطِّوال، ترجمۀ صادق نشأت، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶ش (چاپ تازه: انتشارات اساطیر، ۱۴۰۲ش).
- ترجمۀ فارسی: اخبار الطُّوال، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۱ش.
۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق بن واضح (د. ۲۸۴ یا ۲۹۲ ق)، تاريخ اليعقوبی، بیروت: دار صادر، بیتا.
- ترجمۀ فارسی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲ش.
۱۰. طَبری، محمد بن جریر (د. ۳۱۰ق)، تاریخُ الرُسُلِ و المُلوک (تاریخ الاُمَمِ و المُلوک معروف به تاریخ الطبری)، بهکوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العرب، بیتا.
- ترجمۀ فارسی: تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش.
- ترجمهٔ کهن (ترجمهای خلاصه و آزاد و در جاهایی با اضافات) با دو تصحیح: تاریخ بلعمی، به کوشش ملکالشعراء بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، زوار، ۱۳۵۳ش؛ تاریخنامه طبری، بهکوشش محمد روشن، تهران، سروش، ۱۳۷۸ش (چاپ اول: البرز، ۱۳۷۳ش).
▫️ معصومعلی پنجه
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ | تهران نیمهپاک
🆔 t.me/HistoryandMemory
یکی از همراهان گرامی پنجهنامه خواسته بود که فهرستی از منابع و مآخذ تاریخی درباره تاریخ اسلام و ایران و جهان معرفی شود. در نخستین فرسته، سیاههای از ده منبع کهن اسلامی، از میانهٔ قرن دوم تا اوایل قرن چهارم، آورده خواهد شد. دربارهٔ کموکیف این منابع، سخن بسیار است که در کتابها و مقالههای نقد منابع تاریخ اسلام بدان پرداخته شده و در اینجا مجال ذکر آن نیست. تنها این نکته را همواره به یاد داشته باشید: دربارهٔ هیچیک از این منابع نمیتوان گفت که همهٔ روایتهایش معتبر و مستند است؛ ما تاریخپژوهان در رویارویی با این منابع، هر روایت را جداگانه بررسی و ارزیابی میکنیم و دربارهٔ آن نظر میدهیم.
📗تاریخ صدر اسلام (عصر پیامبر و عصر خلفای راشدین): منابع کهن
۱. ابن اِسْحاق، ابوعبدالله محمد (د. ۱۵۱ق)، سيرة ابن اسحاق، بهکوشش محمد حمیدالله، رباط، معهد الدراسات و الابحاث للتعریب، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
- تصحیحی دیگر: سیرة ابن اسحاق (کتاب السیر و المغازی)، بهکوشش سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
- ترجمۀ کهن فارسی: سيرت رسولالله، ترجمۀ رفيعالدين اسحاق بن محمد همدانى، بهکوشش اصغر مهدوی، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲. واقِدی، محمد بن عمر (د. ۲۰۷ق)، المغازی، بهکوشش مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹ م.
- ترجمۀ فارسی: مغازی: تاریخ جنگهای پیامبر(ص)، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹ش.
۳. عبدالرزاق بن هَمّام صنعانی (د. ۲۱۱ق)، المُصَنَّف، بهکوشش حبيب الرحمن اعاظمی، بیروت، المجلس العلمی، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- گزیده: المرويات التاريخيه في کتاب المصنف (عبدالرزاق بن همام صنعانی)، بهکوشش عبدالمنعم جاسم الدليمی، بغداد، مركز البحوث والدراسات الإسلامية، ۲۰۰۹م.
۴. ابن هِشام، ابو محمد عبدالملک (د. ۲۱۸ق)، السيرة النبوية، بهکوشش مصطفى السقا، إبراهيم الابياری و عبدالحفيظ الشلبی، قاهره، شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی وأولاده بمصر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵م.
- ترجمۀ فارسی: زندگانی محمد (ص) پیامبر اسلام: ترجمه سیرة النبویه، ترجمۀ سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابچی، ۱۳۷۵ش (چاپ اول: کتابفروشی اسلاميه، ۱۳۴۷).
- ترجمۀ فارسی دیگر: سیرت محمد رسول الله (ص)، ترجمۀ مسعود انصاری، تهران، مولی، ۱۴۹۲ش.
۵. ابن سَعد، محمد بن سعد کاتب واقدی (د. ۲۳۰ق)، الطبقات الكبری، به كوشش احسان عباس، بيروت، دارصادر، ۱۹۶۸م.
- ترجمۀ فارسی: طبقات، ترجمهٔ محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ ش.
۶. بَلاذری، احمد بن یحیی (د. ۲۷۹ق)، الانساب الاشراف (جُمل من انساب الاشراف)، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، به¬کوشش سهیل ذکّار و دیگران، ۱۳۹۷ق.
۷. بَلاذری، احمد بن یحیی (د. ۲۷۹ق)، فتوحالبلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
- ترجمۀ فارسی: فتوحالبلدان، ترجمۀ محمد توکل، تهران، نشره نقره، ۱۳۶۷ش (چاپ اول: ۱۳۳۷).
- ترجمۀ فارسی: فتوح البلدان: بخش مربوط به ایران، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، ۱۳۶۴ش.
۸. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود (د. ۲۸۱ق)، الأخبار الطِّوال، بهکوشش جمالالدین شیال، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۳ش.
- ترجمۀ فارسی: اخبار الطِّوال، ترجمۀ صادق نشأت، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶ش (چاپ تازه: انتشارات اساطیر، ۱۴۰۲ش).
- ترجمۀ فارسی: اخبار الطُّوال، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۱ش.
۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق بن واضح (د. ۲۸۴ یا ۲۹۲ ق)، تاريخ اليعقوبی، بیروت: دار صادر، بیتا.
- ترجمۀ فارسی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲ش.
۱۰. طَبری، محمد بن جریر (د. ۳۱۰ق)، تاریخُ الرُسُلِ و المُلوک (تاریخ الاُمَمِ و المُلوک معروف به تاریخ الطبری)، بهکوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العرب، بیتا.
- ترجمۀ فارسی: تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش.
- ترجمهٔ کهن (ترجمهای خلاصه و آزاد و در جاهایی با اضافات) با دو تصحیح: تاریخ بلعمی، به کوشش ملکالشعراء بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، زوار، ۱۳۵۳ش؛ تاریخنامه طبری، بهکوشش محمد روشن، تهران، سروش، ۱۳۷۸ش (چاپ اول: البرز، ۱۳۷۳ش).
▫️ معصومعلی پنجه
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ | تهران نیمهپاک
🆔 t.me/HistoryandMemory
29.04.202515:56
▪️امروز سالروز درگذشت دکتر شهرام هدایت است (۹ اردیبهشت ۱۳۹۳).
مرحوم هدایت از جملهٔ پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران بود که غریبانه زیست و غریبانه درگذشت. در پایگاههای علمی و شبکههای اجتماعی دادهها و آگاهیهای بسیار اندکی از او در دسترس است. او هم در زبانهای باستانی و تاریخ ایران باستان و هم در مطالعات قرآنی و تفسیری آثاری از خود برجای گذاشته است.
دیروز دوست فاضل و دانشمند جناب آقای محمدهادی خالقی سالگرد درگذشت ایشان را به بنده یادآور شدند و در جایی از پیام خود چنین آوردند: «کاش میشد کاری کرد که عکسها و یادداشتها و نامههایی از او که این جا و آن جا خاک میخورند، به نحوی گرد آیند یا به تدریج، منتشر شوند.شاید دیگر دوستان نیز ایدههایی داشته باشند. نمیدانم. رحمت حق نثار او و نثار همه ما باد». امیدوارم این پیشنهاد ایشان را دوستان و شاگردان و همکاران آن مرحوم پیگیری کنند و بدان جامهٔ عمل بپوشانند.
🆔 t.me/HistoryandMemory
مرحوم هدایت از جملهٔ پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران بود که غریبانه زیست و غریبانه درگذشت. در پایگاههای علمی و شبکههای اجتماعی دادهها و آگاهیهای بسیار اندکی از او در دسترس است. او هم در زبانهای باستانی و تاریخ ایران باستان و هم در مطالعات قرآنی و تفسیری آثاری از خود برجای گذاشته است.
دیروز دوست فاضل و دانشمند جناب آقای محمدهادی خالقی سالگرد درگذشت ایشان را به بنده یادآور شدند و در جایی از پیام خود چنین آوردند: «کاش میشد کاری کرد که عکسها و یادداشتها و نامههایی از او که این جا و آن جا خاک میخورند، به نحوی گرد آیند یا به تدریج، منتشر شوند.شاید دیگر دوستان نیز ایدههایی داشته باشند. نمیدانم. رحمت حق نثار او و نثار همه ما باد». امیدوارم این پیشنهاد ایشان را دوستان و شاگردان و همکاران آن مرحوم پیگیری کنند و بدان جامهٔ عمل بپوشانند.
🆔 t.me/HistoryandMemory


22.04.202506:34
🔹 ... هرچه فراوان شود قدرش برود ...
📕خواجه نظامالملک طوسی، سیرالملوک (سیاستنامه)، بهکوشش محمود عابدی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۸ش، ص ۱۸۲.
🔸 تازه این دوران سلجوقی است، خواجه اگر در زمانهٔ ما بود چه میگفت که از درودیوار دکتر و استاد و استاد تمام و پروفسور و آیتالله و اسطوره و چهره ماندگار و ... میبارد!😊
*خطر: ارزش، اعتبار و بزرگی.
🆔 t.me/HistoryandMemory
📕خواجه نظامالملک طوسی، سیرالملوک (سیاستنامه)، بهکوشش محمود عابدی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۸ش، ص ۱۸۲.
🔸 تازه این دوران سلجوقی است، خواجه اگر در زمانهٔ ما بود چه میگفت که از درودیوار دکتر و استاد و استاد تمام و پروفسور و آیتالله و اسطوره و چهره ماندگار و ... میبارد!😊
*خطر: ارزش، اعتبار و بزرگی.
🆔 t.me/HistoryandMemory
Кайра бөлүшүлгөн:
Fallosafah | فلسفه محمد سعید حنایی کاشانی

09.04.202515:24
🔷 به یاد استاد علیرضا ذکاوتی قراگوزلو
🔶 استاد خودآموخته و ادیب فاضل علیرضا ذکاوتی قراگوزلو نیز در پی بانگ جرس برخاست و رفت. دریغ! درگذشت این ادیب دانشور و عربیدان توانا را به خانواده و بستگان گرامیاش، از جمله استاد دکتر حسین معصومی همدانی و سر کار خانم سیما تویسرکانی، تسلیت میگویم. بیشک آثار ماندگار و ذکر جمیل ایشان و یاد محضر دلنشین و فرحبخش و نکتهآموز ایشان همواره روحافزای هر مجلس و محفل دوستان و آشنایان و خوانندگان و شاگردان ایشان خواهد بود.
روانش شاد و نامش ماندگار و رحمت خداوند بر او باد
چهارشنبه، ۲۰ فروردین، ۱۴۰۴
@fallosafahmshk
🔶 استاد خودآموخته و ادیب فاضل علیرضا ذکاوتی قراگوزلو نیز در پی بانگ جرس برخاست و رفت. دریغ! درگذشت این ادیب دانشور و عربیدان توانا را به خانواده و بستگان گرامیاش، از جمله استاد دکتر حسین معصومی همدانی و سر کار خانم سیما تویسرکانی، تسلیت میگویم. بیشک آثار ماندگار و ذکر جمیل ایشان و یاد محضر دلنشین و فرحبخش و نکتهآموز ایشان همواره روحافزای هر مجلس و محفل دوستان و آشنایان و خوانندگان و شاگردان ایشان خواهد بود.
روانش شاد و نامش ماندگار و رحمت خداوند بر او باد
چهارشنبه، ۲۰ فروردین، ۱۴۰۴
@fallosafahmshk
05.04.202506:52
📗سفرنامه شیراز علیاصغر حکمت (به همراهی بدیعالزمان فروزانفر در نوروز ۱۳۲۴)
صبح بیست و یکم - (پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۲۴ شمسی (شیراز)
هوا امروز نیز آفتاب گرم و خوبی بود. گرچه عصر قدری سرد شده باد خنکی شديداً میوزید. صبح زود بعضی از دوستان مانند فتاح پرهام و بهاءالسلطان و دیگران نظر به اینکه تصور میکردند عازم حرکت و معاودت به طهران هستم آمده بودند. آقای حسین مشیری نسخهٔ خطی خوبی از دیوان غزلیات جامی به رسم هدیه و تحفه برای این جانب آورده بودند که تاریخ کتابت آن قبل از ۹۲۹ هجری قمری یعنی زمان حیات مؤلف است.
قبل از ظهر آقای قوامالملک آمدند و آخرین ملاقات را نموده و از جریان کارهای سیاست داخلی فارس و مناسبات خود با اخوی صحبت میکردند.
اطلاع داشتند که تحریکات سیاسی در ایلات میشود و از ناحیه شمال است و دولت هم در این باب کوچکترین اثری ندارد.
ظهر ناهار در منزل آقای محییالدین مَزارعی صرف شد.
از آقای عبدالکریم سعادت بازدید نمودم. پیرمرد محترمی است و اهل علم و از دوستان قدیم.
امروز کتابهای ابتیاعی خود را که مجموعاً یکصد و بیست و پنج جلد کتاب است (از ورثه مرحوم شعاع و کربلایی داداش خریداری شده است و غالباً نسخه های نفیس است) در صندوق پیچیده و اسباب سفر فراهم ساختهایم.
عصر استراحت کرده به باغ عفیفآباد (باغ گلشن) رفتیم که چهار دانک آن ملک آقای حشمةالممالک است و عمارت وسیع و عریض مفصلی دارد ولی به کلی به درد زندگانی نمیخورد. یاد دارم در حدود سنه ۱۳۲۰ هجری قمری که مرحوم محمدعلینصرالدوله آن را میساخت اول عمارت فارس بود ولی فعلاً کهنه و متروک شده است.
اول شب به منزل آقای سرلشکر محمد حسین فیروز رفته خداحافظی کردیم. از اوضاع فارس و کارهای سیاست این ناحیه صحبت میشد و از عدم مساعدت اولیاء امور دلی پرخون داشت. قدری او را تشویق کردم و قرار شد نزد اعلیحضرت همایونی و اولیاء دولت آنچه مقتضی باشد به اطلاع ایشان برسانم.
شب جامهدان را پیچیده و مستعد حرکت شدیم م که انشاءالله فردا صبح حرکت کنیم. به عزم طهران.
📕 علیاصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۷۶- ۳۷۷.
🆔 t.me/HistoryandMemory
صبح بیست و یکم - (پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۲۴ شمسی (شیراز)
هوا امروز نیز آفتاب گرم و خوبی بود. گرچه عصر قدری سرد شده باد خنکی شديداً میوزید. صبح زود بعضی از دوستان مانند فتاح پرهام و بهاءالسلطان و دیگران نظر به اینکه تصور میکردند عازم حرکت و معاودت به طهران هستم آمده بودند. آقای حسین مشیری نسخهٔ خطی خوبی از دیوان غزلیات جامی به رسم هدیه و تحفه برای این جانب آورده بودند که تاریخ کتابت آن قبل از ۹۲۹ هجری قمری یعنی زمان حیات مؤلف است.
قبل از ظهر آقای قوامالملک آمدند و آخرین ملاقات را نموده و از جریان کارهای سیاست داخلی فارس و مناسبات خود با اخوی صحبت میکردند.
اطلاع داشتند که تحریکات سیاسی در ایلات میشود و از ناحیه شمال است و دولت هم در این باب کوچکترین اثری ندارد.
ظهر ناهار در منزل آقای محییالدین مَزارعی صرف شد.
از آقای عبدالکریم سعادت بازدید نمودم. پیرمرد محترمی است و اهل علم و از دوستان قدیم.
امروز کتابهای ابتیاعی خود را که مجموعاً یکصد و بیست و پنج جلد کتاب است (از ورثه مرحوم شعاع و کربلایی داداش خریداری شده است و غالباً نسخه های نفیس است) در صندوق پیچیده و اسباب سفر فراهم ساختهایم.
عصر استراحت کرده به باغ عفیفآباد (باغ گلشن) رفتیم که چهار دانک آن ملک آقای حشمةالممالک است و عمارت وسیع و عریض مفصلی دارد ولی به کلی به درد زندگانی نمیخورد. یاد دارم در حدود سنه ۱۳۲۰ هجری قمری که مرحوم محمدعلینصرالدوله آن را میساخت اول عمارت فارس بود ولی فعلاً کهنه و متروک شده است.
اول شب به منزل آقای سرلشکر محمد حسین فیروز رفته خداحافظی کردیم. از اوضاع فارس و کارهای سیاست این ناحیه صحبت میشد و از عدم مساعدت اولیاء امور دلی پرخون داشت. قدری او را تشویق کردم و قرار شد نزد اعلیحضرت همایونی و اولیاء دولت آنچه مقتضی باشد به اطلاع ایشان برسانم.
شب جامهدان را پیچیده و مستعد حرکت شدیم م که انشاءالله فردا صبح حرکت کنیم. به عزم طهران.
📕 علیاصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۷۶- ۳۷۷.
🆔 t.me/HistoryandMemory


04.05.202512:56
📗 احمد اشرف و علی بنوعزیزی، «طبقات اجتماعی در دورهٔ قاجار» در طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، ترجمهٔ سهیلا ترابی فارسانی، تهران، نیلوفر، ۱۳۸۷، ص ۵۸.
▪️یکی از پرهیزهای جدی و اساسی در مطالعات تاریخی، پرهیز از کاربرد قیدهایی چون «بسیار» و «بیشتر» و مانند آن است در تحلیل و نتیجهگیری، بهویژه زمانی که تنها چند منبع بیشتر دیده نشده است! آیا با تکیه بر سه منبع که گزارشهای آنها هم جای بحث و نقد دارد، میتوان درباره یک گروه اجتماعی چنین نتیجهای قطعی با قید «بیشتر» گرفت؟:
«... بیشتر طلاب مراکز دینی [در دورهٔ قاجار] نیمه باسواد و افرادی غیراخلاقی بودند ... ».
▫️ معصومعلی پنجه
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | کلاس «تاریخ اجتماعی»، دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات
🆔 t.me/HistoryandMemory
▪️یکی از پرهیزهای جدی و اساسی در مطالعات تاریخی، پرهیز از کاربرد قیدهایی چون «بسیار» و «بیشتر» و مانند آن است در تحلیل و نتیجهگیری، بهویژه زمانی که تنها چند منبع بیشتر دیده نشده است! آیا با تکیه بر سه منبع که گزارشهای آنها هم جای بحث و نقد دارد، میتوان درباره یک گروه اجتماعی چنین نتیجهای قطعی با قید «بیشتر» گرفت؟:
«... بیشتر طلاب مراکز دینی [در دورهٔ قاجار] نیمه باسواد و افرادی غیراخلاقی بودند ... ».
▫️ معصومعلی پنجه
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | کلاس «تاریخ اجتماعی»، دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات
🆔 t.me/HistoryandMemory
Кайра бөлүшүлгөн:
مردمنامه (تاریخ مردم)

30.04.202502:58
✅ درآمدی بر چگونگی رویارویی با منابع کهن در پژوهشهای تاریخ اجتماعی و مردمنامهنویسی
گفتوگو با نگار ذیلابی
📌 برای مشاهدۀ این قسمت، پیوندهای زیر را لمس کنید:
🔗 https://youtu.be/uWOnbDvkl5E
🔗 https://www.aparat.com/v/daw7rl3
طراح پوستر: زکیه محرابی، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
مردمنامه را در یوتیوب و آپارات دنبال و با بازنشر و پسند ویدیوها از ما حمایت کنید.
گفتوگو با نگار ذیلابی
📌 برای مشاهدۀ این قسمت، پیوندهای زیر را لمس کنید:
🔗 https://youtu.be/uWOnbDvkl5E
🔗 https://www.aparat.com/v/daw7rl3
طراح پوستر: زکیه محرابی، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
مردمنامه را در یوتیوب و آپارات دنبال و با بازنشر و پسند ویدیوها از ما حمایت کنید.
Кайра бөлүшүлгөн:
مردمنامه (تاریخ مردم)



28.04.202508:55
📕ایران بین دو کودتا
داریوش رحمانیان
ویراستار: پرستو رحیمی
📍تهران: کتاب شرق، ۱۴۰۴
📖 ۴۸۶ صفحه
♦️این کتاب به تحلیل و بررسی تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران در فاصلهای حساس و تعیینکننده از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میپردازد. نگاه نقادانه و جامع این کتاب در کنار تجربههای آموزشی و پژوهشی نگارنده باعث شده است درک فرایندهای پیچیدۀ تحولات جامعۀ ایران در این بازۀ زمانی برای دانشجویان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران سهل شود.
♦️از عمدهمباحث این کتاب میتوان به چرایی و چگونگی وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و نتایج و آثار آن بر استقرار سلطنت پهلوی؛ اقدامات و برنامهریزیهای نوسازی دورۀ رضاشاه و تحولات فکری، ادبی و هنری این دوره؛ مناسبات سیاسی ایران با دول خارجی در دورۀ رضاشاه؛ جنگ جهانی دوم و نقش و جایگاه ایران در آن؛ چگونگی سقوط رضاشاه و دیگر پیامدهای اشغال ایران؛ تحولات ایران در دهۀ ۲۰ شمسی و رفتوآمدهای پیدرپی دولتها؛ بحران آذربایجان و کردستان و مسئلۀ نفت شمال؛ چگونگی پیدایش جنبش ملیشدن صنعت نفت ایران و سقوط دولت ملی مصدق اشاره کرد.
https://t.me/mardomnameh
داریوش رحمانیان
ویراستار: پرستو رحیمی
📍تهران: کتاب شرق، ۱۴۰۴
📖 ۴۸۶ صفحه
♦️این کتاب به تحلیل و بررسی تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران در فاصلهای حساس و تعیینکننده از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میپردازد. نگاه نقادانه و جامع این کتاب در کنار تجربههای آموزشی و پژوهشی نگارنده باعث شده است درک فرایندهای پیچیدۀ تحولات جامعۀ ایران در این بازۀ زمانی برای دانشجویان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران سهل شود.
♦️از عمدهمباحث این کتاب میتوان به چرایی و چگونگی وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و نتایج و آثار آن بر استقرار سلطنت پهلوی؛ اقدامات و برنامهریزیهای نوسازی دورۀ رضاشاه و تحولات فکری، ادبی و هنری این دوره؛ مناسبات سیاسی ایران با دول خارجی در دورۀ رضاشاه؛ جنگ جهانی دوم و نقش و جایگاه ایران در آن؛ چگونگی سقوط رضاشاه و دیگر پیامدهای اشغال ایران؛ تحولات ایران در دهۀ ۲۰ شمسی و رفتوآمدهای پیدرپی دولتها؛ بحران آذربایجان و کردستان و مسئلۀ نفت شمال؛ چگونگی پیدایش جنبش ملیشدن صنعت نفت ایران و سقوط دولت ملی مصدق اشاره کرد.
https://t.me/mardomnameh
19.04.202517:14
نرگس بیمار تو گشته پرستار من
تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
خفتهٔ بیدار گیر گرچه ندیدی ببین
چشم پر از خواب خویش دیدهٔ بیدار من
رسم تو عاشقکشی شیوهٔ من عاشقی
تیغ زدن شغل تو، کشته شدن کار من
با همه تیر بلا کآمده بر دل مرا
از مژهات برنگشت بخت نگونسار من
آب رخ گل بریخت لالهٔ رخسار تو
خرمن بلبل بسوخت زمزمهٔ زار من
ناله برآمد ز کوه از اثر زاریم
تا تو کمر بستهای از پی آزار من
رفتم و از دل نرفت حسرت خاک درت
مردم و آسان نساخت عشق تو دشوار من
تا خم زلف تو را دام دلم کردهاند
میل خلاصی نکرد مرغ گرفتار من
تا بت و زنار من چهره و گیسوی توست
قبله حسد میبرد از بت و زنار من
هر چه لبم بوسه زد گندم خال تو را
یک جو کمتر نشد خواهش بسیار من
گر دو جهان می شود از کرم میفروش
مست نخواهد شدن خاطر هشیار من
تا سخنی گفتهام زان لب شیرین سخن
خسرو ایران نمود گوش به گفتار من
ناصردین شاه راد، بارگه عدل و داد
کز گهرش برده اب نظم گهر بار من
تا که فروغی شنید شعر مرا شهریار
شهره هر شهر شد دفتر اشعار من
🔸 فروغی بسطامی ( در گنجور)
🆔 t.me/HistoryandMemory
تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
خفتهٔ بیدار گیر گرچه ندیدی ببین
چشم پر از خواب خویش دیدهٔ بیدار من
رسم تو عاشقکشی شیوهٔ من عاشقی
تیغ زدن شغل تو، کشته شدن کار من
با همه تیر بلا کآمده بر دل مرا
از مژهات برنگشت بخت نگونسار من
آب رخ گل بریخت لالهٔ رخسار تو
خرمن بلبل بسوخت زمزمهٔ زار من
ناله برآمد ز کوه از اثر زاریم
تا تو کمر بستهای از پی آزار من
رفتم و از دل نرفت حسرت خاک درت
مردم و آسان نساخت عشق تو دشوار من
تا خم زلف تو را دام دلم کردهاند
میل خلاصی نکرد مرغ گرفتار من
تا بت و زنار من چهره و گیسوی توست
قبله حسد میبرد از بت و زنار من
هر چه لبم بوسه زد گندم خال تو را
یک جو کمتر نشد خواهش بسیار من
گر دو جهان می شود از کرم میفروش
مست نخواهد شدن خاطر هشیار من
تا سخنی گفتهام زان لب شیرین سخن
خسرو ایران نمود گوش به گفتار من
ناصردین شاه راد، بارگه عدل و داد
کز گهرش برده اب نظم گهر بار من
تا که فروغی شنید شعر مرا شهریار
شهره هر شهر شد دفتر اشعار من
🔸 فروغی بسطامی ( در گنجور)
🆔 t.me/HistoryandMemory
09.04.202515:06
▪️امروز سالروز درگذشت منوچهر ستوده، یکی از پرکارترین و بلندآوازهترین پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران در سده چهاردهم خورشیدی است (۲۰ فروردین ۱۳۹۵).
▫️استاد منوچهر ستوده شعر هم میسرود. شعرهای او تا جایی که من دیده و خواندهام، از نظر ادبی فاقد ارزش و زیبایی هستند، اما از نظر سیاسی و اجتماعی برای آشنایی با اندیشهها و زمانه او سودمند هستند. شعر زیر که نقیضهای است بر این غزل معروف حافظ «فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم/ بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم» یکی از شعرهای ستوده است که نقدی است تند و گزنده علیه محمدرضاشاه پهلوی. او این شعر را دوسه ماه پیش از انقلاب سروده، زمانی که استاد دانشگاه تهران بود. منوچهر ستوده مانند بسیاری از مخالفان شاه نه «چپگرا» بود و نه «اسلامگرا»، بلکه «ملیگرا/ ایرانگرا» بود. ستوده در این شعر شاه را «بنده کارتر» و «حلقه بهگوش سیا» دانسته و تصویری سیاه، ابلیسگونه و ستمگرانهای از او ترسیم کرده که برای آشنایی با دیدگاههای سیاسی این ایرانشناس برجسته درخور توجه است.
▪️«در دوران آشفتگی آذرماه ۱۳۵۷ شمسی گفتهاند:
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده کارترم و هر چه کنم آزادم
دم مزن ملت اگر نفت تو دادم بر باد
زانکه گر من ندهم او بدهد بر بادم
ثروت مملکت از ماست به هرجا باشد
گوئیا ارث رسیده به من از اجدادم
داد و فریاد مکن زانکه مرا باکی نیست
به فلک گر برسد داد تو از بیدادم
مملکت از ستمم گرچه خراب است چه غم
تا که من شاد در این کاخ ستم آبادم
نیست بر لوح دلم جز الف استبداد
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
پایه سلطنتم بر سر ملت باشد
پس عجب نیست اگر از غم مردم شادم
هر که از حق بزند دم بِکنم بنیادش
گرچه دانم که حق آخر بکند بنیادم
ساغر از خون دل خلق مدام است مرا
هم از این باده مستانه چنین پر بادم
عاری از مهرم و باری تو ز من مهر مجوی
آریامهر اگر نام به خود بنهادم
نیست اندر دل من رحم به مانند پدر
هم بدین طینت ناپاک ز مادر زادم
نسبت من، تو به فرعون و به شدّاد مده
صد چو فرعونم و جلادتر از شدّادم
بر سر مردم بیچاره سوارش کردم
منصب بندگی خویش به هر کس دادم
گرچه خود بنده غیرم ولی از باد دماغ
این عجب بین که از بینی فیل افتادم
تا شدم حلقه به گوش در سرویس «سیا»
مستشار است که آید به مبارک بادم
نیست امید هدایت ز خداوند کریم
زانکه هر روز و شب ابلیس کند ارشادم
خاطر جمع ز خونخواهی ملت باش
چونکه وقت خطر ارباب کند امدادم
لیک هستم نگران زانکه چو میلش بکشد
گیرد حلقوم که بیرون نشود فریادم
ببر ای پیک حق این شعر ز زندان بیرون
به جهانی برسان ناله استمدادم
📕 رهآورد ستوده: یادداشتهای دکتر منوچهر ستوده، بهکوشش مصطفی نوری، تهران: کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۰، ۲۶۰- ۲۶۱.
🆔 t.me/HistoryandMemory
▫️استاد منوچهر ستوده شعر هم میسرود. شعرهای او تا جایی که من دیده و خواندهام، از نظر ادبی فاقد ارزش و زیبایی هستند، اما از نظر سیاسی و اجتماعی برای آشنایی با اندیشهها و زمانه او سودمند هستند. شعر زیر که نقیضهای است بر این غزل معروف حافظ «فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم/ بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم» یکی از شعرهای ستوده است که نقدی است تند و گزنده علیه محمدرضاشاه پهلوی. او این شعر را دوسه ماه پیش از انقلاب سروده، زمانی که استاد دانشگاه تهران بود. منوچهر ستوده مانند بسیاری از مخالفان شاه نه «چپگرا» بود و نه «اسلامگرا»، بلکه «ملیگرا/ ایرانگرا» بود. ستوده در این شعر شاه را «بنده کارتر» و «حلقه بهگوش سیا» دانسته و تصویری سیاه، ابلیسگونه و ستمگرانهای از او ترسیم کرده که برای آشنایی با دیدگاههای سیاسی این ایرانشناس برجسته درخور توجه است.
▪️«در دوران آشفتگی آذرماه ۱۳۵۷ شمسی گفتهاند:
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده کارترم و هر چه کنم آزادم
دم مزن ملت اگر نفت تو دادم بر باد
زانکه گر من ندهم او بدهد بر بادم
ثروت مملکت از ماست به هرجا باشد
گوئیا ارث رسیده به من از اجدادم
داد و فریاد مکن زانکه مرا باکی نیست
به فلک گر برسد داد تو از بیدادم
مملکت از ستمم گرچه خراب است چه غم
تا که من شاد در این کاخ ستم آبادم
نیست بر لوح دلم جز الف استبداد
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
پایه سلطنتم بر سر ملت باشد
پس عجب نیست اگر از غم مردم شادم
هر که از حق بزند دم بِکنم بنیادش
گرچه دانم که حق آخر بکند بنیادم
ساغر از خون دل خلق مدام است مرا
هم از این باده مستانه چنین پر بادم
عاری از مهرم و باری تو ز من مهر مجوی
آریامهر اگر نام به خود بنهادم
نیست اندر دل من رحم به مانند پدر
هم بدین طینت ناپاک ز مادر زادم
نسبت من، تو به فرعون و به شدّاد مده
صد چو فرعونم و جلادتر از شدّادم
بر سر مردم بیچاره سوارش کردم
منصب بندگی خویش به هر کس دادم
گرچه خود بنده غیرم ولی از باد دماغ
این عجب بین که از بینی فیل افتادم
تا شدم حلقه به گوش در سرویس «سیا»
مستشار است که آید به مبارک بادم
نیست امید هدایت ز خداوند کریم
زانکه هر روز و شب ابلیس کند ارشادم
خاطر جمع ز خونخواهی ملت باش
چونکه وقت خطر ارباب کند امدادم
لیک هستم نگران زانکه چو میلش بکشد
گیرد حلقوم که بیرون نشود فریادم
ببر ای پیک حق این شعر ز زندان بیرون
به جهانی برسان ناله استمدادم
📕 رهآورد ستوده: یادداشتهای دکتر منوچهر ستوده، بهکوشش مصطفی نوری، تهران: کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۰، ۲۶۰- ۲۶۱.
🆔 t.me/HistoryandMemory
30.03.202506:38
📗سفرنامه شیراز علیاصغر حکمت (به همراهی بدیعالزمان فروزانفر در نوروز ۱۳۲۴)
صبح پانزدهم – (جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۲۴ شمسی)
صبح هوا ابر بود. باد سردی میوزید و کوه «بمو» و کوه جنوب (قبله) برف باریده بود. تا ظهر هوا منقلب و ابر و آفتاب اُفق را تیره و روشن میکردند. تا بعد از ظهر ابرها بکّلی برطرف شده و آفتاب درخشانی تا هنگام غروب میتابید. هوا به منتهای لطافت و اعتدال بود. امروز مهمان آقای کرامتالله مشیری بودیم در بابا کوهی.
یاباکوهی موضعی است در کوه شمال شیراز، چشمهٔ آبی است و برکهای و مدفن بابای کوهی در آنجاست. این برکه و طاق و دو طاق را مرحوم حاجی میرزا زینالعابدین شیروانی صاحب بستان السیاحه در سال ۱۲۳۵ هجری قمری ساخته است. بعدها دیگران نیز بر آن افزودهاند. چنار کهنسال و درخت سرو کهنی منظره آن را زینت داده است. لطف این مقام در نظرانداز مرتفعی که دارد تمام جلگۀ شیراز از مسجد بردی تا پل فسا در مدنظر است. شاید در حدود سیصد متر از جلگهٔ شیراز مرتفعتر باشد. و محل تفریح مردم شیراز است. بقعه و مدفن بابای کوهی صد قدم بالاتر از چشمه قرار دارد. امروز هم جماعت کثیری از عامّه، کسبه و جوانان شیراز در آنجا بودند، در خیال خود خوش بودند و اشتغالی داشتند. ما نیز با دوستان در برابر آفتاب نشسته و به خواندن اشعار و گفتن حکایات و اختلاط و صحبت و تأنس مشغول بودیم. حسین شیفتهٔ فصیحی پسر ارشد مرحوم شوریده، فصیحالملک، دیوان پدر خود را آورده از قصاید و غزلیات و اشعار او میخواندیم. آقای سالار نیز قصاید و غزلیاتی داشت میخواند. آقای صدارت، نسیم تخلص قاضی بدایت شیراز نیز غزلسرایی لطیف است. بههر حال روزی با حال و خوش و شادی سپری شد. چند قطعه عکس از منظرهٔ باباکوهی و دوستان با درویشی که سالهاست در بقعهٔ بابا اقامت دارد و مرد با حال و باصفایی است برداشته شد.
ساعت شش بعدازظهر به بازدید دبیرهای دبیرستانها رفتم. در ایوان دبیرستان حیات اجتماعی نموده بودند. نزدیک یکصد تن از زبدهٔ جوانان دانشمند که غالباً لیسانسیه از دانشسرا و دانشکدهٔ ادبیات و دانشکده معقول و منقول و دانشسرای شیراز بودند حاضر و پذیرائی میکردند. آقای محمدتقی مؤیدی فرزند حاجی شیخ عبدالغفار که لیسانسیه علوم طبیعی است و جوان با استعداد و در اداره معارف فارس سمت بازرسی دارد و پیشوای لیسانسیههاست نطقی در خیر مقدم ایراد نمود و خیلی اظهار لطف و محبت نمود و از آقای بدیعالزمان فروزانفر نیز خیر مقدم گفت. در جواب چند کلمه این جانب سخن گفتم و آقای بدیعالزمان نیز صحبت کردند. بعد از آن دو نفر از جوانان فارغالتحصیل دانشسرای فارس یکی آقای مژده و دیگری آقای حشمتزاده دو قطعه بدیع به نظم ساخته بودند قرائت کردند که عین منظومات ایشان ضمیمهٔ این رساله است.¹ بعد از آن صرف چای و شیرینی شده و با آقایان صحبت و اختلاط نموده با قلبی مملو از احساسات حقشناسی از این محبت و لطف بیآلایش و پراز مهر و وفا از آنان جدا شدیم.
شب بازدید آقای گلستان شهردار شیراز رفتم. از اوضاع شهرداری و نداشتن عایدات خاطری افسرده داشت و از اینکه کارهای شهرداری در تهران در وزارت کشور معطل و معوق مانده است داستانها میگفت که موجب ملالتخاطر و افسردگی گردید. شب خیلی خسته بودم و زود خوابیدم.
۱- اشعار در دفتر موجود نزد این جانب نیست (م د)].
📕 علیاصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۶۶ - ۳۶۷.
🆔 t.me/HistoryandMemory
صبح پانزدهم – (جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۲۴ شمسی)
صبح هوا ابر بود. باد سردی میوزید و کوه «بمو» و کوه جنوب (قبله) برف باریده بود. تا ظهر هوا منقلب و ابر و آفتاب اُفق را تیره و روشن میکردند. تا بعد از ظهر ابرها بکّلی برطرف شده و آفتاب درخشانی تا هنگام غروب میتابید. هوا به منتهای لطافت و اعتدال بود. امروز مهمان آقای کرامتالله مشیری بودیم در بابا کوهی.
یاباکوهی موضعی است در کوه شمال شیراز، چشمهٔ آبی است و برکهای و مدفن بابای کوهی در آنجاست. این برکه و طاق و دو طاق را مرحوم حاجی میرزا زینالعابدین شیروانی صاحب بستان السیاحه در سال ۱۲۳۵ هجری قمری ساخته است. بعدها دیگران نیز بر آن افزودهاند. چنار کهنسال و درخت سرو کهنی منظره آن را زینت داده است. لطف این مقام در نظرانداز مرتفعی که دارد تمام جلگۀ شیراز از مسجد بردی تا پل فسا در مدنظر است. شاید در حدود سیصد متر از جلگهٔ شیراز مرتفعتر باشد. و محل تفریح مردم شیراز است. بقعه و مدفن بابای کوهی صد قدم بالاتر از چشمه قرار دارد. امروز هم جماعت کثیری از عامّه، کسبه و جوانان شیراز در آنجا بودند، در خیال خود خوش بودند و اشتغالی داشتند. ما نیز با دوستان در برابر آفتاب نشسته و به خواندن اشعار و گفتن حکایات و اختلاط و صحبت و تأنس مشغول بودیم. حسین شیفتهٔ فصیحی پسر ارشد مرحوم شوریده، فصیحالملک، دیوان پدر خود را آورده از قصاید و غزلیات و اشعار او میخواندیم. آقای سالار نیز قصاید و غزلیاتی داشت میخواند. آقای صدارت، نسیم تخلص قاضی بدایت شیراز نیز غزلسرایی لطیف است. بههر حال روزی با حال و خوش و شادی سپری شد. چند قطعه عکس از منظرهٔ باباکوهی و دوستان با درویشی که سالهاست در بقعهٔ بابا اقامت دارد و مرد با حال و باصفایی است برداشته شد.
ساعت شش بعدازظهر به بازدید دبیرهای دبیرستانها رفتم. در ایوان دبیرستان حیات اجتماعی نموده بودند. نزدیک یکصد تن از زبدهٔ جوانان دانشمند که غالباً لیسانسیه از دانشسرا و دانشکدهٔ ادبیات و دانشکده معقول و منقول و دانشسرای شیراز بودند حاضر و پذیرائی میکردند. آقای محمدتقی مؤیدی فرزند حاجی شیخ عبدالغفار که لیسانسیه علوم طبیعی است و جوان با استعداد و در اداره معارف فارس سمت بازرسی دارد و پیشوای لیسانسیههاست نطقی در خیر مقدم ایراد نمود و خیلی اظهار لطف و محبت نمود و از آقای بدیعالزمان فروزانفر نیز خیر مقدم گفت. در جواب چند کلمه این جانب سخن گفتم و آقای بدیعالزمان نیز صحبت کردند. بعد از آن دو نفر از جوانان فارغالتحصیل دانشسرای فارس یکی آقای مژده و دیگری آقای حشمتزاده دو قطعه بدیع به نظم ساخته بودند قرائت کردند که عین منظومات ایشان ضمیمهٔ این رساله است.¹ بعد از آن صرف چای و شیرینی شده و با آقایان صحبت و اختلاط نموده با قلبی مملو از احساسات حقشناسی از این محبت و لطف بیآلایش و پراز مهر و وفا از آنان جدا شدیم.
شب بازدید آقای گلستان شهردار شیراز رفتم. از اوضاع شهرداری و نداشتن عایدات خاطری افسرده داشت و از اینکه کارهای شهرداری در تهران در وزارت کشور معطل و معوق مانده است داستانها میگفت که موجب ملالتخاطر و افسردگی گردید. شب خیلی خسته بودم و زود خوابیدم.
۱- اشعار در دفتر موجود نزد این جانب نیست (م د)].
📕 علیاصغر حکمت، رهآورد حکمت، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، ۱/ ۳۶۶ - ۳۶۷.
🆔 t.me/HistoryandMemory
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 67
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.