
سودابه قیصری
مترجم
۲۱ درس برای قرن ۲۱، میشلشدن، دختری که از زندان داعش گریخت، فاشیسم و دموکراسی، روحناآرام، دموکراسی پوتین، ظهور و سقوط ملتها، دفاع از جامعهی باز، پسر روی جعبه چوبی، خالکوب آشوویتس، مجموعه داستانهای ناپل، نامه، راز، همسر گمشده، میخائیل و مارگریتا
۲۱ درس برای قرن ۲۱، میشلشدن، دختری که از زندان داعش گریخت، فاشیسم و دموکراسی، روحناآرام، دموکراسی پوتین، ظهور و سقوط ملتها، دفاع از جامعهی باز، پسر روی جعبه چوبی، خالکوب آشوویتس، مجموعه داستانهای ناپل، نامه، راز، همسر گمشده، میخائیل و مارگریتا
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаСіч 23, 2020
TGlistке кошулган дата
Лист 12, 2024Катталгандар
9 497
24 саат00%Жума
30%Ай
115-1.2%
Цитация индекси
0
Эскерүүлөр1Каналдарда бөлүштү0Каналдарда эскерүүлөр1
1 посттун орточо көрүүлөрү
1 109
12 саат1 3210%24 саат1 1090%48 саат1 4690%
Катышуу (ER)
0.99%
Кайра посттошту11Комментарийлер0Реакциялар0
Көрүүлөр боюнча катышуу (ERR)
0%
24 саат0%Жума
0.01%Ай
6.94%
1 жарнама посттун орточо көрүүлөрү
1 109
1 саат00%1 – 4 саат00%4 - 24 саат00%
Акыркы 24 саатта бардык посттор
0
Динамика
1
"سودابه قیصری" тобундагы акыркы жазуулар
14.04.202507:50
ماریو وارگاس یوسا نویسنده اهل پرو و برنده نوبل ادبیات
در ۸۹ سالگی درگذشت.
از کتابهای معروف او: سور بُز، گقتگو در کاتدرال، مرگ در آند، سالهای سگی، جنگ آخر زمان و...
صد حیف!
در ۸۹ سالگی درگذشت.
از کتابهای معروف او: سور بُز، گقتگو در کاتدرال، مرگ در آند، سالهای سگی، جنگ آخر زمان و...
صد حیف!


Кайра бөлүшүлгөн:
گاراژ ــ مهدی تدینی

12.04.202515:10
این ویدئو خیلی خوبه.
برنی سندرز، نمایندۀ چپ مترقی آمریکایی، سی و دو ساله که داره هشدار میده دموکراسی آمریکا «داره به سرعت به اولیگارشی» تبدیل میشه. جالب اینه که در این سه دهه اون قیدِ «به سرعت» رو همیشه به کار برده.
اولیگارشی یعنی حاکمیت یک گروه خیلی کوچک از کسانی که صاحب قدرت ویژهای هستند؛ مثلاً نظم روسیۀ پوتین رو معمولاً اولیگارشی معرفی میکردند. در یونانی «اولیگو» یعنی «[شماری] اندک، ناچیز» و «آرشی» هم که حاکمیته. در اولیگارشی قدرت سیاسی دست یک گروه کوچکه.
البته چپ همیشه دموکراسی پارلمانی و غیرمستقیم رو زیر سؤال میبرده. چپ مارکسیست میگه دموکراسی اصلاً روکشیه برای دیکتاتوری بورژوازی. حالا کسانی مثل سندرز که خودشون رو «مترقی» (و این یعنی سوسیالدموکرات) معرفی میکنند، ایرادات دیگهای در دموکراسی پیدا میکنند.
در دموکراسی همه یک رأی دارند، اما نفوذ آدمها یکسان نیست. کسی که به آمریکا بگه اولیگارشی، به روسیه هم بگه اولیگارشی، بعید نیست دو شات ودکای روس بزنه به اجتماع وزغهای سنترال پارک نیویورک هم بگه اولیگارشی.
@Garajetadayoni | گاراژ
برنی سندرز، نمایندۀ چپ مترقی آمریکایی، سی و دو ساله که داره هشدار میده دموکراسی آمریکا «داره به سرعت به اولیگارشی» تبدیل میشه. جالب اینه که در این سه دهه اون قیدِ «به سرعت» رو همیشه به کار برده.
اولیگارشی یعنی حاکمیت یک گروه خیلی کوچک از کسانی که صاحب قدرت ویژهای هستند؛ مثلاً نظم روسیۀ پوتین رو معمولاً اولیگارشی معرفی میکردند. در یونانی «اولیگو» یعنی «[شماری] اندک، ناچیز» و «آرشی» هم که حاکمیته. در اولیگارشی قدرت سیاسی دست یک گروه کوچکه.
البته چپ همیشه دموکراسی پارلمانی و غیرمستقیم رو زیر سؤال میبرده. چپ مارکسیست میگه دموکراسی اصلاً روکشیه برای دیکتاتوری بورژوازی. حالا کسانی مثل سندرز که خودشون رو «مترقی» (و این یعنی سوسیالدموکرات) معرفی میکنند، ایرادات دیگهای در دموکراسی پیدا میکنند.
در دموکراسی همه یک رأی دارند، اما نفوذ آدمها یکسان نیست. کسی که به آمریکا بگه اولیگارشی، به روسیه هم بگه اولیگارشی، بعید نیست دو شات ودکای روس بزنه به اجتماع وزغهای سنترال پارک نیویورک هم بگه اولیگارشی.
@Garajetadayoni | گاراژ
Медиа контентке кире албай жатабыз
09.04.202510:06
☝️☝️☝️
به طور قطع، موضع طرف مقابل و این که چه میخواد اهمیت بیشتر و تعیینکنندهای داره ولی این که اینها اصلا کوتاه نمیان و امتیاز نمیدن، سادهلوحیست.
به طور قطع، موضع طرف مقابل و این که چه میخواد اهمیت بیشتر و تعیینکنندهای داره ولی این که اینها اصلا کوتاه نمیان و امتیاز نمیدن، سادهلوحیست.


09.04.202509:33
Кайра бөлүшүлгөн:
گاراژ ــ مهدی تدینی

07.04.202509:55
مشاور وزیر کشور:
@Garajetadayoni | گاراژ
تعداد اتباع افغانستانی کشور ۶.۱ میلیون نفر است.
از این تعداد ۲.۱ میلیون نفر مجازند.
@Garajetadayoni | گاراژ
06.04.202514:27
🔺️پرونده مجید توکلی مختومه شد.
چشممان روشن. 🥰
چشممان روشن. 🥰


06.04.202514:09
🔺️انقلابیون ۵۷ دنبال آزادی بودند و ببینید چه به ارمغان آوردند!!!
🔺️انقلابیون و اپوزیسیون کنونی دنبال مبارزه با استبداد پهلویاند و تن آدم میلرزد که اینها قرار است
چه به ارمغان بیاورند!!!
🔺️مگر رفاه، توسعه، شادی و ثروت چه بدی داشت/دارد که کسی از انقلابیون در پی آن نیست؟
@Soudabeh_Qaisari
🔺️انقلابیون و اپوزیسیون کنونی دنبال مبارزه با استبداد پهلویاند و تن آدم میلرزد که اینها قرار است
چه به ارمغان بیاورند!!!
🔺️مگر رفاه، توسعه، شادی و ثروت چه بدی داشت/دارد که کسی از انقلابیون در پی آن نیست؟
@Soudabeh_Qaisari


Кайра бөлүшүлгөн:
گاراژ ــ مهدی تدینی

06.04.202505:56
پولی که یک فرد خرج میکنه، نمیتونه بیشتر از درآمدش باشه.
پولی که سرپرست یک خانواده برای خانوادهش خرج میکنه، نمیتونه بیشتر از درآمدش باشه.
پولی که یک صاحبکار کوچک به چند کارگر و کارمندش میده، نمیتونه بیشتر از درآمدش باشه.
پولی که یک کارفرمای بزرگ به کارمندانش میده، نمیتونه بیشتر از درآمد شرکت باشه.
پولی که دولت به مجموع کارمندانش میده، نمیتونه بیشتر از درآمدش باشه.
پولی که مردم یک کشور ــ یا کل جامعه ــ خرج میکنند، نمیتونه بیشتر از درآمدشون باشه.
کلاً سطح زندگی ملت به میزان ثروتی که تولید میکنه ربط داره. برای بهبود حال ملی باید ثروت ملی رو بالا برد.
این یک قضیۀ مسلّمه. برای اینکه بشه بیشتر خرج کرد، باید بیشتر درآورد. این یعنی مردم یک کشور تنها زمانی میتونند بهتر خرج کنند، که با سرعت و حجم بیشتری ثروتاندوزی کنند. با هیچ روشی نمیشه از این قاعده فرار کرد. کیفیت زندگی، یعنی میزان هزینهکرد، زمانی بالاتر میاد، که ثروت عمومی بالاتر رفته باشه.
دفاع از افزایش درآمد عمومی مردم، کار غیراخلاقیه یا اخلاقیه؟ دفاع از ثروت ملی بیشتر، غیراخلاقیه؟ اصلاً مگه کاری اخلاقیتر از این هم هست که از بهبود کیفیت زندگی مردم، از طریق افزایش ثروت ملی، دفاع کنیم؟!
خب! اگر از کاپیتالیسم دفاع میکنیم یگانه انگیزهمون افزایش درآمد عمومی و بهبود کیفیت زندگیه! پس چه انگیزۀ دیگهای میتونه وجود داشته باشه؟
پس چپ با چه ترفندی تونست این رویکرد کاملاً اخلاقی رو غیراخلاقی جلوه بده!؟
با برجسته کردن استثنائات، با سوءاستفاده از احساسات، با دامن زدن به هیجان، با گلآلود کردن آب و مشوش کردن روابط علّی میان کار عمومی و درآمد عمومی، با سیاسی کردن معیشت، با تقسیم دنیا به اردوگاه خیر و شر، با روضه خوندن برای حال یک درصد کوچک، با سوءاستفاده از ملالهای طبیعی در زندگی و با تحریک حسادت اجتماعی.
@Garajetadayoni | گاراژ
پولی که سرپرست یک خانواده برای خانوادهش خرج میکنه، نمیتونه بیشتر از درآمدش باشه.
پولی که یک صاحبکار کوچک به چند کارگر و کارمندش میده، نمیتونه بیشتر از درآمدش باشه.
پولی که یک کارفرمای بزرگ به کارمندانش میده، نمیتونه بیشتر از درآمد شرکت باشه.
پولی که دولت به مجموع کارمندانش میده، نمیتونه بیشتر از درآمدش باشه.
پولی که مردم یک کشور ــ یا کل جامعه ــ خرج میکنند، نمیتونه بیشتر از درآمدشون باشه.
کلاً سطح زندگی ملت به میزان ثروتی که تولید میکنه ربط داره. برای بهبود حال ملی باید ثروت ملی رو بالا برد.
این یک قضیۀ مسلّمه. برای اینکه بشه بیشتر خرج کرد، باید بیشتر درآورد. این یعنی مردم یک کشور تنها زمانی میتونند بهتر خرج کنند، که با سرعت و حجم بیشتری ثروتاندوزی کنند. با هیچ روشی نمیشه از این قاعده فرار کرد. کیفیت زندگی، یعنی میزان هزینهکرد، زمانی بالاتر میاد، که ثروت عمومی بالاتر رفته باشه.
دفاع از افزایش درآمد عمومی مردم، کار غیراخلاقیه یا اخلاقیه؟ دفاع از ثروت ملی بیشتر، غیراخلاقیه؟ اصلاً مگه کاری اخلاقیتر از این هم هست که از بهبود کیفیت زندگی مردم، از طریق افزایش ثروت ملی، دفاع کنیم؟!
خب! اگر از کاپیتالیسم دفاع میکنیم یگانه انگیزهمون افزایش درآمد عمومی و بهبود کیفیت زندگیه! پس چه انگیزۀ دیگهای میتونه وجود داشته باشه؟
پس چپ با چه ترفندی تونست این رویکرد کاملاً اخلاقی رو غیراخلاقی جلوه بده!؟
با برجسته کردن استثنائات، با سوءاستفاده از احساسات، با دامن زدن به هیجان، با گلآلود کردن آب و مشوش کردن روابط علّی میان کار عمومی و درآمد عمومی، با سیاسی کردن معیشت، با تقسیم دنیا به اردوگاه خیر و شر، با روضه خوندن برای حال یک درصد کوچک، با سوءاستفاده از ملالهای طبیعی در زندگی و با تحریک حسادت اجتماعی.
@Garajetadayoni | گاراژ
Кайра бөлүшүлгөн:
گاراژ ــ مهدی تدینی

05.04.202508:12
«خوابگردها»
تا وقتی در خونه نشستید، با دیدن کسانی که رفتهند در طبیعت چادر زدهند، لذت میبرید، اما احتمالاً اگر جای اون طبیعتگردها باشید، با اولین باری که به قضای حاجت نیاز پیدا میکنید، متوجه سختیهای کمپینگ میشید. البته احتمالاً میگید تدینی سخت نگیر بابا! میشه چند روزی بدون دستشویی و شلنگ زندگی کرد! بله! حتما! حتی بیشتر از چند روز هم میشه... منتها شما این وضعیت رو تحمل میکنید، چون موقته؛ چون قراره «موقتاً» از یه چیزهایی محروم بشید تا از یه چیزهای دیگه لذت ببرید. مثلاً قراره در سرمای دمِ صبح در چادر بلرزید، اما عوضش وقتی از چادر درمیآید شبنم روی برگها رو میبینید و کیف میکنید (به شرطی که نصفهشب خرس ساواک نیاد سراغ آدم)، یا مثلاً میرید لب رودخونه کتری رو پر میکنید و تجربۀ بسیار دلپذیریه ــ اگر قرار باشه فقط چند روز کتری رو به جای پیچوندن شیر آب، با فرو کردن در رودخونه پر کنید.
احتمالاً پس از چند روز کمپینگ و تنفس در آغوش مادر مهربون طبیعت متوجه میشید چقدر اون زندگی عادی آسایش داره و چه و چه. حالا مثالی که زدم، خوشوخرم بود؛ لذتبخش بود؛ نگفتم قراره برید چند روز در معدن کار کنید ــ که در این صورت خبری از شبنمِ روی برگ هم نیست. اگر براتون سواله که جوونهای ایرانی چرا انقدر چپ میشدند، یه قسمت مهم از جواب همینجاست. بخش بزرگی از علاقۀ عاشقانِ سوسیالیسم در همین عدم تجربۀ زندگی سوسیالیستیه. جوونهای ایرانی، در دنیای غیرسوسیالیستی ایران هیچ ــ مطلقاً هیچ! ــ ذهنیتی از زندگی در سوسیالیسم واقعی نداشتند. عکس و فیلم و کتاب یا سفر هیچ ــ مطلقاً هیچ ــ ربطی به زندگی واقعی نداره. یک سبک زندگی رو تا زندگی نکنید، هیچ دریافت درستی ازش ندارید. البته بگم! اصلاً منظورم سرکوب و دیکتاتوریِ سوسیالیستی نیست. اصلاً منظورم گولاگ و سیبری و داغ و درفش استالینیستی نیست. مطلقا! دارم دربارۀ زندگی روتین و بیدردسر سوسیالیستی، یعنی زندگی روزمرۀ سوسیالیستی، صحبت میکنم.
اون جوونهایی هم که دنیادیده بودند، میرفتند فرانسه، آلمان غربی، انگلیس و آمریکا، در فضای آزاد زندگی کاپیتالیستی تجربه میاندوختند؛ در دانشگاه پلیتکنیک پاریس تنها اثری که از سوسیالیسم بود، کتابهای مائوئیستی و لنینیستی بود؛ و البته شورشهای جذاب برای جوانانی که حتی خود این شورش به زندگی غیرسوسیالیستیشون هیجانی مازاد میداد. جوان ایرانی از فضای غیرسوسیالیستیِ باز میرفت به یک فضای غیرسوسیالیستیِ بسیار بازتر و رؤیایش سوسیالیسم بود. اما خودش نمیدونست زندگی واقعی در فضای سوسیالیستی چطور خواهد بود. نه اینکه پا شه بره جشنوارۀ جوانان بخارست تا یک هفته جیغ و داد و پرچمهای سرخ رو تماشا کنه و سر میز غذای مجانی بنشینه دخترهای خوشگل بلوک شرق رو دید بزنه، هر بعدازظهر هم رفقای بلوک شرق براش از دستاوردهای سوسیالیسم افسانهسرایی کنند. نه! این نه! زندگی، زندگی واقعی. یعنی صبح در یک کشور سوسیالیستی از خواب بیدار شی، شیرِ آبِ لولهکشیِ کشور سوسیالیستی رو باز کنی، وارد خیابونی بشی در شهری از اجتماع سوسیالیستی و بری به ادارهای که یکی از توهای هزارتوی دولت سوسیالیستیه.
در واقع کافی بود یک بار براشون توضیح بدی آیا حاضری همهچیزت سهمیهبندی باشه؟ شخصاً مالک هیچچیز نباشی، اما سهمیه داشته باشی؛ از مقدار گوشت و برنج و نون تا سهمیۀ استخر و سینما و تئاتر. اصلاً از این صحبت نمیکنم که حتی ده سانتیمتر در مسائل عمیق بشیم! یعنی بحث دربارۀ اینکه سوسیالیسم ممکنه چه بلایی سر اقتصاد و دارایی کشور بیاره رو بذارید کنار؛ اصلاً در اینجا «نقد» سوسیالیسم در کار نیست، بلکه همهچیز «وصفِ» سوسیالیسمه. تأکید هم میکنم که حالتهای درجهیک و ایدئال رو در نظر بگیرید.
شما خوشترین حالت سوسیالیسم رو تا زندگی نکنید، نمیتونید دربارۀ زندگی کنونیتون دریافت درستی داشته باشید. اگر کسی این زندگی رو تجربه میکرد، تازه از خودش میپرسید «اینهمه هزینه دادیم تا این زندگی رو بسازیم؟» «واقعاً کجای این زندگی یوتوپیاست؟»
اینه که اگر برید به پسِ ایدههای سوسیالیستی، چیزی جز «فرار از واقعیت به خیال» پیدا نمیکنید. سوسیالیسم واقعیتگریزی شیرینی بود که به زندگی وجهی رویایی میبخشید؛ به همین دلیل کشش روانی قدرتمندی داشت. جوان سوسیالیستی که در آمریکا درس میخوند، «خوابگرد» بود و از این خوابگردی لذت میبرد ــ و همین لذت باعث میشد خوبی زندگی عادی رو درک نکنه؛ با زندگی عادی بجنگه، چون رؤیا داشت؛ رؤیایی که اگر واقعیت پیدا میکرد، همهچیزش طعم دیگهای پیدا میکرد؛ شیرینیش گس میشد، شور میشد، تلخ میشد ــ و در نهایت زهرمار میشد. یه زندگی دیگهای وجود داشت که فکر کردن بهش براش لذتبخش بود، دقیقاً چون تجربهای واقعی از اون زندگی نداشت. عشق به سوسیالیسم، لذت بردن از زندگیای بود که وجود نداشت...
#سوسیالیسم
@Garajetadayoni | گاراژ
تا وقتی در خونه نشستید، با دیدن کسانی که رفتهند در طبیعت چادر زدهند، لذت میبرید، اما احتمالاً اگر جای اون طبیعتگردها باشید، با اولین باری که به قضای حاجت نیاز پیدا میکنید، متوجه سختیهای کمپینگ میشید. البته احتمالاً میگید تدینی سخت نگیر بابا! میشه چند روزی بدون دستشویی و شلنگ زندگی کرد! بله! حتما! حتی بیشتر از چند روز هم میشه... منتها شما این وضعیت رو تحمل میکنید، چون موقته؛ چون قراره «موقتاً» از یه چیزهایی محروم بشید تا از یه چیزهای دیگه لذت ببرید. مثلاً قراره در سرمای دمِ صبح در چادر بلرزید، اما عوضش وقتی از چادر درمیآید شبنم روی برگها رو میبینید و کیف میکنید (به شرطی که نصفهشب خرس ساواک نیاد سراغ آدم)، یا مثلاً میرید لب رودخونه کتری رو پر میکنید و تجربۀ بسیار دلپذیریه ــ اگر قرار باشه فقط چند روز کتری رو به جای پیچوندن شیر آب، با فرو کردن در رودخونه پر کنید.
احتمالاً پس از چند روز کمپینگ و تنفس در آغوش مادر مهربون طبیعت متوجه میشید چقدر اون زندگی عادی آسایش داره و چه و چه. حالا مثالی که زدم، خوشوخرم بود؛ لذتبخش بود؛ نگفتم قراره برید چند روز در معدن کار کنید ــ که در این صورت خبری از شبنمِ روی برگ هم نیست. اگر براتون سواله که جوونهای ایرانی چرا انقدر چپ میشدند، یه قسمت مهم از جواب همینجاست. بخش بزرگی از علاقۀ عاشقانِ سوسیالیسم در همین عدم تجربۀ زندگی سوسیالیستیه. جوونهای ایرانی، در دنیای غیرسوسیالیستی ایران هیچ ــ مطلقاً هیچ! ــ ذهنیتی از زندگی در سوسیالیسم واقعی نداشتند. عکس و فیلم و کتاب یا سفر هیچ ــ مطلقاً هیچ ــ ربطی به زندگی واقعی نداره. یک سبک زندگی رو تا زندگی نکنید، هیچ دریافت درستی ازش ندارید. البته بگم! اصلاً منظورم سرکوب و دیکتاتوریِ سوسیالیستی نیست. اصلاً منظورم گولاگ و سیبری و داغ و درفش استالینیستی نیست. مطلقا! دارم دربارۀ زندگی روتین و بیدردسر سوسیالیستی، یعنی زندگی روزمرۀ سوسیالیستی، صحبت میکنم.
اون جوونهایی هم که دنیادیده بودند، میرفتند فرانسه، آلمان غربی، انگلیس و آمریکا، در فضای آزاد زندگی کاپیتالیستی تجربه میاندوختند؛ در دانشگاه پلیتکنیک پاریس تنها اثری که از سوسیالیسم بود، کتابهای مائوئیستی و لنینیستی بود؛ و البته شورشهای جذاب برای جوانانی که حتی خود این شورش به زندگی غیرسوسیالیستیشون هیجانی مازاد میداد. جوان ایرانی از فضای غیرسوسیالیستیِ باز میرفت به یک فضای غیرسوسیالیستیِ بسیار بازتر و رؤیایش سوسیالیسم بود. اما خودش نمیدونست زندگی واقعی در فضای سوسیالیستی چطور خواهد بود. نه اینکه پا شه بره جشنوارۀ جوانان بخارست تا یک هفته جیغ و داد و پرچمهای سرخ رو تماشا کنه و سر میز غذای مجانی بنشینه دخترهای خوشگل بلوک شرق رو دید بزنه، هر بعدازظهر هم رفقای بلوک شرق براش از دستاوردهای سوسیالیسم افسانهسرایی کنند. نه! این نه! زندگی، زندگی واقعی. یعنی صبح در یک کشور سوسیالیستی از خواب بیدار شی، شیرِ آبِ لولهکشیِ کشور سوسیالیستی رو باز کنی، وارد خیابونی بشی در شهری از اجتماع سوسیالیستی و بری به ادارهای که یکی از توهای هزارتوی دولت سوسیالیستیه.
در واقع کافی بود یک بار براشون توضیح بدی آیا حاضری همهچیزت سهمیهبندی باشه؟ شخصاً مالک هیچچیز نباشی، اما سهمیه داشته باشی؛ از مقدار گوشت و برنج و نون تا سهمیۀ استخر و سینما و تئاتر. اصلاً از این صحبت نمیکنم که حتی ده سانتیمتر در مسائل عمیق بشیم! یعنی بحث دربارۀ اینکه سوسیالیسم ممکنه چه بلایی سر اقتصاد و دارایی کشور بیاره رو بذارید کنار؛ اصلاً در اینجا «نقد» سوسیالیسم در کار نیست، بلکه همهچیز «وصفِ» سوسیالیسمه. تأکید هم میکنم که حالتهای درجهیک و ایدئال رو در نظر بگیرید.
شما خوشترین حالت سوسیالیسم رو تا زندگی نکنید، نمیتونید دربارۀ زندگی کنونیتون دریافت درستی داشته باشید. اگر کسی این زندگی رو تجربه میکرد، تازه از خودش میپرسید «اینهمه هزینه دادیم تا این زندگی رو بسازیم؟» «واقعاً کجای این زندگی یوتوپیاست؟»
اینه که اگر برید به پسِ ایدههای سوسیالیستی، چیزی جز «فرار از واقعیت به خیال» پیدا نمیکنید. سوسیالیسم واقعیتگریزی شیرینی بود که به زندگی وجهی رویایی میبخشید؛ به همین دلیل کشش روانی قدرتمندی داشت. جوان سوسیالیستی که در آمریکا درس میخوند، «خوابگرد» بود و از این خوابگردی لذت میبرد ــ و همین لذت باعث میشد خوبی زندگی عادی رو درک نکنه؛ با زندگی عادی بجنگه، چون رؤیا داشت؛ رؤیایی که اگر واقعیت پیدا میکرد، همهچیزش طعم دیگهای پیدا میکرد؛ شیرینیش گس میشد، شور میشد، تلخ میشد ــ و در نهایت زهرمار میشد. یه زندگی دیگهای وجود داشت که فکر کردن بهش براش لذتبخش بود، دقیقاً چون تجربهای واقعی از اون زندگی نداشت. عشق به سوسیالیسم، لذت بردن از زندگیای بود که وجود نداشت...
#سوسیالیسم
@Garajetadayoni | گاراژ
04.04.202521:25
ریگان، استاد استدلالهای ساده
برو کار میکن...
برو کار میکن...
03.04.202521:39
تو مناطق دیگه "هما" پیدا میشه تو منطقه ما "خرس قهوهای"! ☝️
Кайра бөлүшүлгөн:
Iran International ایران اینترنشنال

03.04.202521:39
ویدیوی منتشرشده در رسانهها، ثبت تصاویری از خرسقهوهای را در منطقه حفاظتشده قیصری در استان چهارمحال و بختیاری بهدست محیطبانان منطقه نشان میدهد.


Кайра бөлүшүлгөн:
گاراژ ــ مهدی تدینی

03.04.202520:58
مزاحمین خلق تنها گروه در تاریخ بشرند که حتی نماز رو به شکل پادگانی انجام میدن. از زمان بنیامیه سابقه نداشته کسی به سبک پادگانی نماز جماعت بخونه. منتها از محتویات مغز این جماعت این فقره هم میسر شد!
حالا این هیچی! آخر نماز عید فطر برای مبارزه علیه "بورژوازی" از درگاه خداوند کمک میخوان 😵💫😵💫 فسیل هم انقدر فسیل نیست که اینها فسیلند! بعد هم شبانهروز ناناستاپ دارن در فضای سیاسی کثافتکاری میکنند!
@Garajetadayoni | گاراژ
حالا این هیچی! آخر نماز عید فطر برای مبارزه علیه "بورژوازی" از درگاه خداوند کمک میخوان 😵💫😵💫 فسیل هم انقدر فسیل نیست که اینها فسیلند! بعد هم شبانهروز ناناستاپ دارن در فضای سیاسی کثافتکاری میکنند!
@Garajetadayoni | گاراژ


02.04.202511:10
سال گذشته قبضهای برق غیرعادی بالا بود و میگفتند به خاطر کولر اسپلیت بالاست. بماند که کولر اینورتر مصرفش پایینه. خلاصه حتی با خاموش شدن کولرها باز هم قبضها بالا بود. اما نکته جالب اینه که از اواسط پاییز تا خود الان هنوز قبض صفر برام میاد و این که هنوز از اداره برق طلبکارم.
یعنی آقایون همینطور یلخی (برآوردی!!!) مبلغ میزدند لابد چون پول لازم داشتند و اینقدر زیاد گرفتند که چند ماهه بدهیشون به من هنوز صاف نشده! اینطوری با روان ما بازی میکنند. تو تابستون سر این قبضها حسابی حرص میخوردم.
یعنی آقایون همینطور یلخی (برآوردی!!!) مبلغ میزدند لابد چون پول لازم داشتند و اینقدر زیاد گرفتند که چند ماهه بدهیشون به من هنوز صاف نشده! اینطوری با روان ما بازی میکنند. تو تابستون سر این قبضها حسابی حرص میخوردم.


31.03.202515:35
طبق نظر برخی:
فاشیست تویی، فاشیست منم!
آزادیخواه اونان، لیبرال اونان!
🔺️جان جدتون ن💩 تو واژهها.
دارم زندگینامه یکی از غولهای فاشیسم رو ترجمه میکنم و هیچ شباهتی بین او و خودم نمیبینم!
بماند که غالب سردمداران فاشیسم ویژگیهای شخصیتی قویای داشتند که در هر کسی یافت مینشود.
🔺️حتی در شما دوست!!! عزیز.🤪
@Soudabeh_Qaisari
فاشیست تویی، فاشیست منم!
آزادیخواه اونان، لیبرال اونان!
🔺️جان جدتون ن💩 تو واژهها.
دارم زندگینامه یکی از غولهای فاشیسم رو ترجمه میکنم و هیچ شباهتی بین او و خودم نمیبینم!
بماند که غالب سردمداران فاشیسم ویژگیهای شخصیتی قویای داشتند که در هر کسی یافت مینشود.
🔺️حتی در شما دوست!!! عزیز.🤪
@Soudabeh_Qaisari


Рекорддор
12.11.202423:59
9.9KКатталгандар09.03.202523:59
100Цитация индекси08.03.202503:36
2.8K1 посттун көрүүлөрү21.01.202523:59
2.9K1 жарнама посттун көрүүлөрү19.03.202523:59
7.60%ER11.03.202522:24
29.41%ERRӨнүгүү
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.