
صدای مترجم
کانالی برای آگاهسازی مترجمان و صیانت از حقوقشان
ارتباط با ادمین: @nima754754
ارتباط با ادمین: @nima754754
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаFeb 09, 2025
TGlistке кошулган дата
Jan 25, 2025Тиркелген топ
"صدای مترجم" тобундагы акыркы жазуулар
21.04.202519:29
🔍 به نظرتون اشکال عمدهی بند ۲ مادهی ۴ قرارداد #نشر_افق چیه؟
#مصادیق_غیرمنصفانگی
#مصادیق_غیرمنصفانگی


21.04.202505:34
📍مرضیه ستوده: کابوس با ناشر
«چهل سال پیش انتشارات نگاه از ناشرهای خوشنام با سابقهای درخشان در چاپ آثار ارزشمند در خاطر نویسنده و مخاطب بود. من با این ذهنیت در سال ۲۰۱۲ برای چاپ مجموعه داستانم با نشر نگاه مکاتبه کردم. تا سه چهار ماه هیچ جوابی نیامد. آشنا هم نداشتم تا از کسی سؤال کنم. مجبور شدم تلفن بزنم. آنوقت از این گوشیها و خطهای تلفن نبود و یا رایج نبود. کلی هزینهی تلفن دادم چون میگفتند مسئولش آقای فلانی است و الان نیستند، بعد میپرسیدم ایشان کی تشریف دارند مثلا میگفتند فردا صبح یا عصر، هر وقت تلفن میزدم میگفتند همین الان رفتند بیرون.»
🔗 متن کامل یادداشت: https://baangnews.net/22707
«چهل سال پیش انتشارات نگاه از ناشرهای خوشنام با سابقهای درخشان در چاپ آثار ارزشمند در خاطر نویسنده و مخاطب بود. من با این ذهنیت در سال ۲۰۱۲ برای چاپ مجموعه داستانم با نشر نگاه مکاتبه کردم. تا سه چهار ماه هیچ جوابی نیامد. آشنا هم نداشتم تا از کسی سؤال کنم. مجبور شدم تلفن بزنم. آنوقت از این گوشیها و خطهای تلفن نبود و یا رایج نبود. کلی هزینهی تلفن دادم چون میگفتند مسئولش آقای فلانی است و الان نیستند، بعد میپرسیدم ایشان کی تشریف دارند مثلا میگفتند فردا صبح یا عصر، هر وقت تلفن میزدم میگفتند همین الان رفتند بیرون.»
🔗 متن کامل یادداشت: https://baangnews.net/22707
20.04.202519:29
🔍 به نظرتون سه اشکال عمدهی مادهی ۲ قرارداد #نشر_ثالث چیه؟
#مصادیق_غیرمنصفانگی
#مصادیق_غیرمنصفانگی


Кайра бөлүшүлгөн:
مدرسه

20.04.202512:35
فایل حاضر بررسی صفحه اول ترجمه کتاب کانت با عنوان فارسی سنجش خرد ناب توسط آقای میرشمس الدین ادیب سلطانی است. در این بررسی از صرفا نیم صفحه اول از تعداد 221 تعداد ؟؟ غلط بر من آشکار شده است. متن همراه با یک توضیح اول و یک سخن پایانی با خواننده است. لازم به ذکر است هیچ نشریه ای حق چاپ این مطلب را ندارد و فقط جهت گردش در فضای مجازی است. من به هیچ پاسخی یا نقدی بجز خود مترجم توجه نمی کنم و نخواهم خواند و به محض دیدن کامنت آن را حذف و فرد را بلاک خواهم کرد. چیزی اگر خود مترجم در دفاع بنویسد خواهم خواند.
علی نجات غلامی
علی نجات غلامی
20.04.202512:08
آخرین فرصت #نشر_قطره برای اصلاح قراردادها و رویههای غلط!
فردا طی تماس تلفنی مطالباتم رو مطرح و نتیجهاش رو اطلاعرسانی میکنم و در صورت عدم کسب نتیجهی مطلوب، تمام قراردادهام با این نشر رو اقاله (فسخ) میکنم.
فردا طی تماس تلفنی مطالباتم رو مطرح و نتیجهاش رو اطلاعرسانی میکنم و در صورت عدم کسب نتیجهی مطلوب، تمام قراردادهام با این نشر رو اقاله (فسخ) میکنم.


20.04.202505:35
📍جشن بیمعنایی یا بیماری سهل انگاری در ترجمه؟
نسیم وهابی: "نکته قابل توجه دیگری که در ترجمههای به زبان فارسی وجود دارد، عدم تسلط کافی برخی از مترجمانمان نه تنها بر زبان مبدا که حتی بر زبان فارسی است. کیفیت ترجمهها گاه چنان است که اگر امکان مقابله با اصل اثر را داشته باشیم، درمییابیم که مترجم با سر سوزن دانش زبان وارد گود شده یا به کمک تخیّل خود اثر را سرهمبندی کرده و یا اینکه با تکیه بر بیخبری مخاطب، با جهلی مرکب به ترجمهای پرداخته که نه فارسیاش فارسی است و نه نشانی از فرهنگ و ادب زبان مبدأ دارد."
🔗 متن کامل یادداشت:
https://raahak.com/?p=1416
نسیم وهابی: "نکته قابل توجه دیگری که در ترجمههای به زبان فارسی وجود دارد، عدم تسلط کافی برخی از مترجمانمان نه تنها بر زبان مبدا که حتی بر زبان فارسی است. کیفیت ترجمهها گاه چنان است که اگر امکان مقابله با اصل اثر را داشته باشیم، درمییابیم که مترجم با سر سوزن دانش زبان وارد گود شده یا به کمک تخیّل خود اثر را سرهمبندی کرده و یا اینکه با تکیه بر بیخبری مخاطب، با جهلی مرکب به ترجمهای پرداخته که نه فارسیاش فارسی است و نه نشانی از فرهنگ و ادب زبان مبدأ دارد."
🔗 متن کامل یادداشت:
https://raahak.com/?p=1416
19.04.202520:07
🔍 به نظرتون اشکالات عمدهی مادهی ۹ قرارداد #نشر_اطراف چیه؟
#مصادیق_غیرمنصفانگی
#مصادیق_غیرمنصفانگی


19.04.202512:35
مترجم، ترجمه و باقی قضایا!
و اصل این لغت(ترجمه) از رجم آید در معنا سنگ زدن و کسی را به سنگ راندن باشد.
و گور مرده ای را به سنگ نشاندار کردن، چنانکه بزرگی از ایشان گفت فی وصیته: و لاترجموا قبری. چنان کنید که قبرم را نه سنگی باشد تا نشانی نباشد.
و هر شئ پرتابی و افکندنی و راندگی و لعنت و فحش و ناسزا را نیز رجم گفته اند.
و نیز امری که حقیقت آن معلوم نباشد و قولهم : صار رجماً؛ یعنی آگاه نشد بر حقیقت امر آن.
و کیفیت هر امر که به ظن و گمان و وهم درآمیخته گویند. چنانکه رجم بالغیب؛ به معنا از روی گمان و ظن و بدون برهان باشد.
از رساله کوچکی بجا مانده از قرن نهم.
رساله فوائد المرجان فی ادب الترجمان. ص7
کابل. 1977 به همت دکتر کرامت نورخان.
#ترجمه
@ashoftar
و اصل این لغت(ترجمه) از رجم آید در معنا سنگ زدن و کسی را به سنگ راندن باشد.
و گور مرده ای را به سنگ نشاندار کردن، چنانکه بزرگی از ایشان گفت فی وصیته: و لاترجموا قبری. چنان کنید که قبرم را نه سنگی باشد تا نشانی نباشد.
و هر شئ پرتابی و افکندنی و راندگی و لعنت و فحش و ناسزا را نیز رجم گفته اند.
و نیز امری که حقیقت آن معلوم نباشد و قولهم : صار رجماً؛ یعنی آگاه نشد بر حقیقت امر آن.
و کیفیت هر امر که به ظن و گمان و وهم درآمیخته گویند. چنانکه رجم بالغیب؛ به معنا از روی گمان و ظن و بدون برهان باشد.
از رساله کوچکی بجا مانده از قرن نهم.
رساله فوائد المرجان فی ادب الترجمان. ص7
کابل. 1977 به همت دکتر کرامت نورخان.
#ترجمه
@ashoftar
19.04.202505:31
📍آشفتگی در بازار ترجمه از نگاه فرزانه طاهری
"چند روز پیش پرینتی ازبررسی سه کتاب با ترجمهی یک مترجم به دستم رسید که حیرت انگیز بود! اینجا دیگر مسئلهی نفهمیدن مطلب و فارسیِ بد مطرح نیست. مزید بر علت این بود که خودِ مترجم با تصور غلطش از طنز و اشتباه گرفتن آن با لودگیهای سخیف و با توهم «طناز» بودن یا سرقفلی «طنازی» افاضاتی از ذهن بیمار و زن ستیزش به کار وودی آلن وارد کرده که بهت انگیز است. اینکه زنها با هرکسی پولدارتر باشد میروند، کتاب نمیخوانند، زنها بیشعورند و… که اصلاً در متن اصلی وجود ندارد. میخواهم بگویم که این مسئله هولناک است. کلاهی که سر همان چهار تا خواننده میرود، اسفبار است. این نوع ترجمهها جنس بنجلی است که به مخاطب قالب میشود. این مترجم البته نوبر است. البته در مورد ترجمه های این آشفته بازار باید بگویم همه ما اشتباهات لپی میکنیم ولی اینکه ابتداییات زبان را ندانی و جسارت ترجمه آن را داشته باشی هولناک است. این کار بی اخلاقیِ غریبی است که من آن را خیلی بد میبینم و اعتمادم را از نسبت به مترجمان از دست میدهم."
🔗 متن کامل مصاحبه:
https://raahak.com/?p=5945
"چند روز پیش پرینتی ازبررسی سه کتاب با ترجمهی یک مترجم به دستم رسید که حیرت انگیز بود! اینجا دیگر مسئلهی نفهمیدن مطلب و فارسیِ بد مطرح نیست. مزید بر علت این بود که خودِ مترجم با تصور غلطش از طنز و اشتباه گرفتن آن با لودگیهای سخیف و با توهم «طناز» بودن یا سرقفلی «طنازی» افاضاتی از ذهن بیمار و زن ستیزش به کار وودی آلن وارد کرده که بهت انگیز است. اینکه زنها با هرکسی پولدارتر باشد میروند، کتاب نمیخوانند، زنها بیشعورند و… که اصلاً در متن اصلی وجود ندارد. میخواهم بگویم که این مسئله هولناک است. کلاهی که سر همان چهار تا خواننده میرود، اسفبار است. این نوع ترجمهها جنس بنجلی است که به مخاطب قالب میشود. این مترجم البته نوبر است. البته در مورد ترجمه های این آشفته بازار باید بگویم همه ما اشتباهات لپی میکنیم ولی اینکه ابتداییات زبان را ندانی و جسارت ترجمه آن را داشته باشی هولناک است. این کار بی اخلاقیِ غریبی است که من آن را خیلی بد میبینم و اعتمادم را از نسبت به مترجمان از دست میدهم."
🔗 متن کامل مصاحبه:
https://raahak.com/?p=5945
18.04.202519:05
نمیدونم بدهبستون پشت پردهٔ انجمن زبانشناسی و نشر «نویسهٔ پارسی» (به مدیریت «داکتر» امیر احمدی) چطوریاست ولی تغییر هویت یه کانال تلگرام زبانشناسی به تریبون رسمی ناشر ورشکستهای که از دادن حقوق مادی مؤلفهاش عاجزه، اتفاقی طبیعی نیست!
Кайра бөлүшүлгөн:
فیلیپ! کی؟ دیک!

18.04.202514:54
شهر کوچک
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
ویراستار: دلبر یزدانپناه
طراح جلد: هوش مصنوعی ایدئوگرام (ویرایششده با کنوا)
بارها و بارها در داستانهای مختلف از زوایای گوناگون به مضمون «کسی که جای خدا را گرفت» پرداختهاند، اما هیچکدام به اندازهی این داستان کوتاه و موجز آن هم به قلم توانمند آقای دیک چنین نفسگیر و هیجانانگیز نبودهاند. بیگمان از خواندنش لذت میبرید.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
#دلبر_یزدانپناه
فیلیپ! کی؟ دیک!
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
ویراستار: دلبر یزدانپناه
طراح جلد: هوش مصنوعی ایدئوگرام (ویرایششده با کنوا)
بارها و بارها در داستانهای مختلف از زوایای گوناگون به مضمون «کسی که جای خدا را گرفت» پرداختهاند، اما هیچکدام به اندازهی این داستان کوتاه و موجز آن هم به قلم توانمند آقای دیک چنین نفسگیر و هیجانانگیز نبودهاند. بیگمان از خواندنش لذت میبرید.
وِرن هَسکِل با حال خراب آرامآرام از پلههای جلویی خانهاش بالا رفت. پالتویش روی زمین کشیده میشد. خسته بود. خسته و دلسرد، درد رخنه کرده در پاهایش.
همین که در را بست و کتوکلاهش را درآورد، مَج از سرِ تعجب پرسید: «ای وای! هیچی نشده برگشتی خونه؟»
هَسکِل کیفش را انداخت کنار و مشغول گشودن بند کفشهایش شد. بیحالیاش از شانههای افتادهاش معلوم بود. چهرهاش تکیده و رنگپریده بود.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
#دلبر_یزدانپناه
فیلیپ! کی؟ دیک!
Кайра бөлүшүлгөн:
نوشتار-در-راه (شاهین کوهساری، نقد، ترجمه ها)

18.04.202512:37
یادداشتی فوق العاده از عبدالله کوثری
این “زبان امروز” چیست که شاملو را دیروزی میپندارد؟
عبدالله کوثری
قرار نيست امروز به زبان شاملو بنويسيم اما نبايد روي او خط بكشيم. زبان شاملو مگر چيست كه كنار رفته باشد؟ تركيب استادانهاي است از ميراث زبان فارسي با زندهترين واژههايي كه امروز بهكار ميرود. عجيب است كه تازه شانزده سال از مرگ او گذشته و ما روي او خط ميكشيم.
امروز آنچنان در ادبيات پيش ميرويم كه هر ده سال يك زبان جديد براي ادبياتمان ابداع ميشود. من فكر ميكنم امروز نه فقط زبان شاملو كه زبان خاقاني هم زنده است. زبان هيچ شاعر و نويسنده بزرگي از بين نميرود بلكه به ميراث زباني ما كمك ميكند. از مهمترين مشكلات ادبيات ما اين است كه تصور ميكنيم جامعه ما هر ده سال چنان عوض ميشود كه شعر شاعران و نويسندگان بزرگ ما ديگر به درد امروز نميخورد.
اين تصور ناشي از آن است كه در اين سالها عدهاي، و ازجمله برخي از همنسلان من، به انكار «زبان» برخاستهاند. امروز چيزي ابداع كردهاند كه هنوز هم كسي معنايش را نميداند و آن «زبان امروز» است. ميگويند ميخواهيم داستانها و شعرهايمان را به زبان امروزي بنويسيم. اما كسي نميگويد ويژگيهاي زبان امروز چيست، و اصلا امروز چه وقتي است، آيا همين بيستوچهار ساعت اخير است، يا اين دهسالي است كه عدهاي شروع به نوشتن كردهاند، و يا كليت ادبيات معاصر ماست؟ اگر اين پرسشها پاسخ داده شود، آنگاه دستكم معناي زبان امروز معلوم ميشود و ميتوان دربارهاش بحث كرد.
آيا در زبان امروز، شعرِ نيما و شاملو و نثر گلشيري و آلاحمد هم جاي ميگيرد يا نه، يا زبان امروز فقط آن چيزي است كه جوانان زير سي سال ما در اين سالها با آن نوشتهاند؟
بنابراين مشكل امروز ادبيات ما اين است كه شصت، هفتاد سال شعر و نثر معاصر ما را انكار كردهاند و حالا حاصل آن را ميبينيم. ايكاش ميشد از مترجمي اسم ببرم كه دوازده كتاب هم ترجمه كرده اما وقتي حاصل كارش را ميخوانم از خودم ميپرسم اين را چگونه ميتوان زبان فارسي ناميد! اين نتيجه تلاش بيمارگوني بوده براي فقيركردن زبان فارسي.
دليل اين اتفاق را نميدانم اما شما ترجمههاي دهه چهل را با ترجمههاي امروز مقايسه كنيد و غناي واژگاني آنها را با هم بسنجيد. آيا زبان بيضايي در «مرگ يزدگرد» و زبان شاملو زبان امروز است، يا زباني كه در اين چند سال رواج يافته كه از آوردن چهار صفت درست هم عاجز است؟
متاسفانه ما به گنجينه زباني خودمان توجهاي نميكنيم اما اگر به غرب نگاه كنيم، ميبينيم كه هيچكس نميپرسد آيا زبان شكسپير بهكار امروز ميآيد يا نه؟ طبيعي است كه امروز كسي به زبان شكسپير نمينويسد اما او را كنار نگذاشتهاند. اما بدبختي ما اين است كه بر ادبيات معاصر ما خط كشيدهاند و از زبان امروز حرف ميزنند.
ادبيات جز زبان چيزي نيست و امروز آن را تخطئه ميكنند. فقر زباني در نثر و شعر ما در اين يكي دو دهه اخير علتي ندارد جز انكار ميراث زبان فارسي. من از بيهقي در ترجمه رمان آمريكاي لاتين استفاده كردهام. من اگر از اين ميراث استفاده نكنم مگر چه چيز ديگري در اختيار خواهم داشت؟
در اين شصت، هفتاد سال اخير چند نفر بودهاند كه شعر و نثرشان به زبان ما چيزي افزوده باشد؟ من فكر ميكنم چهار يا پنج نفر. البته اين به آن معنا نيست كه تمام نويسندگان و شاعران خوب ما چهار، پنج نفر بودهاند. مثلا دولتآبادي را در نظر آوريد. هرقدر به «كليدر» ايراد بگيرند، واقعيت اين است كه او با «كليدر» و «جاي خالي سلوچ» به گنجينه زباني ما افزوده است. هيچ زباني بدون شاعران و نويسندگان تأثيرگذارش معنا ندارد.
زبان شعر شاملو، زباني است كه هم در نثر از آن استفاده كردهام و هم در ترجمه شعرگون. زباني كه من در ترجمه بهكار ميگيرم سرچشمهاش در زبان شاملو است. نه اينكه پيش از شاملو يا بعد از او چيزي نخواندهام، اما شاملو با زبانش يك رويكرد به ما نشان داد و رسمِ بهكارگرفتن زبان را به ما آموخت.
@writing_to_come
این “زبان امروز” چیست که شاملو را دیروزی میپندارد؟
عبدالله کوثری
قرار نيست امروز به زبان شاملو بنويسيم اما نبايد روي او خط بكشيم. زبان شاملو مگر چيست كه كنار رفته باشد؟ تركيب استادانهاي است از ميراث زبان فارسي با زندهترين واژههايي كه امروز بهكار ميرود. عجيب است كه تازه شانزده سال از مرگ او گذشته و ما روي او خط ميكشيم.
امروز آنچنان در ادبيات پيش ميرويم كه هر ده سال يك زبان جديد براي ادبياتمان ابداع ميشود. من فكر ميكنم امروز نه فقط زبان شاملو كه زبان خاقاني هم زنده است. زبان هيچ شاعر و نويسنده بزرگي از بين نميرود بلكه به ميراث زباني ما كمك ميكند. از مهمترين مشكلات ادبيات ما اين است كه تصور ميكنيم جامعه ما هر ده سال چنان عوض ميشود كه شعر شاعران و نويسندگان بزرگ ما ديگر به درد امروز نميخورد.
اين تصور ناشي از آن است كه در اين سالها عدهاي، و ازجمله برخي از همنسلان من، به انكار «زبان» برخاستهاند. امروز چيزي ابداع كردهاند كه هنوز هم كسي معنايش را نميداند و آن «زبان امروز» است. ميگويند ميخواهيم داستانها و شعرهايمان را به زبان امروزي بنويسيم. اما كسي نميگويد ويژگيهاي زبان امروز چيست، و اصلا امروز چه وقتي است، آيا همين بيستوچهار ساعت اخير است، يا اين دهسالي است كه عدهاي شروع به نوشتن كردهاند، و يا كليت ادبيات معاصر ماست؟ اگر اين پرسشها پاسخ داده شود، آنگاه دستكم معناي زبان امروز معلوم ميشود و ميتوان دربارهاش بحث كرد.
آيا در زبان امروز، شعرِ نيما و شاملو و نثر گلشيري و آلاحمد هم جاي ميگيرد يا نه، يا زبان امروز فقط آن چيزي است كه جوانان زير سي سال ما در اين سالها با آن نوشتهاند؟
بنابراين مشكل امروز ادبيات ما اين است كه شصت، هفتاد سال شعر و نثر معاصر ما را انكار كردهاند و حالا حاصل آن را ميبينيم. ايكاش ميشد از مترجمي اسم ببرم كه دوازده كتاب هم ترجمه كرده اما وقتي حاصل كارش را ميخوانم از خودم ميپرسم اين را چگونه ميتوان زبان فارسي ناميد! اين نتيجه تلاش بيمارگوني بوده براي فقيركردن زبان فارسي.
دليل اين اتفاق را نميدانم اما شما ترجمههاي دهه چهل را با ترجمههاي امروز مقايسه كنيد و غناي واژگاني آنها را با هم بسنجيد. آيا زبان بيضايي در «مرگ يزدگرد» و زبان شاملو زبان امروز است، يا زباني كه در اين چند سال رواج يافته كه از آوردن چهار صفت درست هم عاجز است؟
متاسفانه ما به گنجينه زباني خودمان توجهاي نميكنيم اما اگر به غرب نگاه كنيم، ميبينيم كه هيچكس نميپرسد آيا زبان شكسپير بهكار امروز ميآيد يا نه؟ طبيعي است كه امروز كسي به زبان شكسپير نمينويسد اما او را كنار نگذاشتهاند. اما بدبختي ما اين است كه بر ادبيات معاصر ما خط كشيدهاند و از زبان امروز حرف ميزنند.
ادبيات جز زبان چيزي نيست و امروز آن را تخطئه ميكنند. فقر زباني در نثر و شعر ما در اين يكي دو دهه اخير علتي ندارد جز انكار ميراث زبان فارسي. من از بيهقي در ترجمه رمان آمريكاي لاتين استفاده كردهام. من اگر از اين ميراث استفاده نكنم مگر چه چيز ديگري در اختيار خواهم داشت؟
در اين شصت، هفتاد سال اخير چند نفر بودهاند كه شعر و نثرشان به زبان ما چيزي افزوده باشد؟ من فكر ميكنم چهار يا پنج نفر. البته اين به آن معنا نيست كه تمام نويسندگان و شاعران خوب ما چهار، پنج نفر بودهاند. مثلا دولتآبادي را در نظر آوريد. هرقدر به «كليدر» ايراد بگيرند، واقعيت اين است كه او با «كليدر» و «جاي خالي سلوچ» به گنجينه زباني ما افزوده است. هيچ زباني بدون شاعران و نويسندگان تأثيرگذارش معنا ندارد.
زبان شعر شاملو، زباني است كه هم در نثر از آن استفاده كردهام و هم در ترجمه شعرگون. زباني كه من در ترجمه بهكار ميگيرم سرچشمهاش در زبان شاملو است. نه اينكه پيش از شاملو يا بعد از او چيزي نخواندهام، اما شاملو با زبانش يك رويكرد به ما نشان داد و رسمِ بهكارگرفتن زبان را به ما آموخت.
@writing_to_come
18.04.202505:34
📍تز یازدهم؛ آزمون ترجمه
«آشفتگی در ترجمه های این دوره به اضطراب وجودی در برخورد با ‘دیگری’ برنمی گردد، به بیسروسامانی مملکت برمی گردد، به اخلاق بزن و دررو، بهماستمالی، به نداشتن حس نسبت به کیفیت، به نبود فرهنگ نقد.»
ترجمه متون نظری در بحرانی سراسری به سر میبرد: از یکسو، انتشار کتابهایی با تیراژ ۵۰۰ نسخه و خاک خوردن همانها در قفسههای کتابفروشی و از سوی دیگر، تعدد ترجمههای نظری به گونهای که هر سال کتابهای بسیاری از متفکران غربی منتشر میشود بیآنکه خوانندهای برای آن باشد و بیآنکه حتی با فرض وجود خواننده قابل خواندن باشد.
🔗 دانلود پرونده:
http://www.thesis11.com/Files/Special/File_259.pdf
«آشفتگی در ترجمه های این دوره به اضطراب وجودی در برخورد با ‘دیگری’ برنمی گردد، به بیسروسامانی مملکت برمی گردد، به اخلاق بزن و دررو، بهماستمالی، به نداشتن حس نسبت به کیفیت، به نبود فرهنگ نقد.»
ترجمه متون نظری در بحرانی سراسری به سر میبرد: از یکسو، انتشار کتابهایی با تیراژ ۵۰۰ نسخه و خاک خوردن همانها در قفسههای کتابفروشی و از سوی دیگر، تعدد ترجمههای نظری به گونهای که هر سال کتابهای بسیاری از متفکران غربی منتشر میشود بیآنکه خوانندهای برای آن باشد و بیآنکه حتی با فرض وجود خواننده قابل خواندن باشد.
🔗 دانلود پرونده:
http://www.thesis11.com/Files/Special/File_259.pdf
Рекорддор
21.04.202519:47
1.4KКатталгандар02.11.202423:59
0Цитация индекси17.03.202509:07
5411 посттун көрүүлөрү15.03.202510:23
5561 жарнама посттун көрүүлөрү14.03.202518:36
39.29%ER17.03.202509:07
42.60%ERRКөбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.