02.05.202509:23
23.04.202511:46
در مطالعاتم در مورد چگونگی تغییر نظمها در طول تاریخ، دیدهام که چگونه معمولاً از دموکراسیهای نمایندگی به سبک جمهوری به استبداد تغییر میکنند. این تغییرات در چگونگی تغییر ژولیوس سزار در روم باستان (از ۴۹ تا ۴۴ پیش از میلاد)، ناپلئون بناپارت در فرانسه (از ۱۷۹۹ تا ۱۸۱۵)، بنیتو موسولینی در ایتالیا (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۳)، آدولف هیتلر در آلمان (از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵)، کنسرسیومی از رهبران در ژاپن (از ۱۹۳۱ تا ۱۹۴۵)، فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا (از ۱۹۳۶ تا ۱۹۷۵)، رجب طیب اردوغان در ترکیه (از ۲۰۱۶ تاکنون) و بسیاری از رهبران کشورهای دیگر به رهبران استبدادی تبدیل شدهاند، نمونهبرداری شده است. من همچنین در کتاب جمهوری افلاطون، نوشته شده در حدود ۳۷۵ پیش از میلاد، در مورد آن خواندهام که هنوز هم توصیف ارزشمندی از چگونگی تبدیل دموکراسیها به استبداد است.
@TMSCGC
@BooF60
@TMSCGC
@BooF60
10.04.202506:22
آیا تفاهم از طریق گفتگوی منطقی قابل تحقق است؟
🎧 آذرخش مکری
➖برخلاف باور رایجی که تفاهم از طریق گفتگو و منطق را قابل حصول میداند، دکتر آذرخش مکری در این ۱۷ دقیقه با اتکا به علوم شناختی و روانشناسی این باور را به چالش میکشد.🫥
چرا گفتگوی منطقی هنوز فاصلههای معناداری با حصول تفاهم و تفهم دارد؟
به دیدن بیا @BooF60
🎧 آذرخش مکری
➖برخلاف باور رایجی که تفاهم از طریق گفتگو و منطق را قابل حصول میداند، دکتر آذرخش مکری در این ۱۷ دقیقه با اتکا به علوم شناختی و روانشناسی این باور را به چالش میکشد.🫥
چرا گفتگوی منطقی هنوز فاصلههای معناداری با حصول تفاهم و تفهم دارد؟
به دیدن بیا @BooF60
02.05.202509:23
🎧داستان جزیره
سیامک مهاجری
مجموعه داستان «سینه سرخ» نه از سد ناظران گذشت، نه از سد ناشران، نه گوشی در آن سالها برای شنیدنش بود و نه میلی برای عرضه به این و آن، فقط به لطف دوستی، یکبار تا افق رفت و یکبار هم از ققنوس برنگشت و سرآخر با «به جهنم» به خانه آمد و ۱۴ سال در میان خانه و جهنم سرگردان ماند.
داستان «جزیره» یکی از داستانهایی است که اکنون و پس از داستان« یک اتفاق ساده» از آن مجموعه به صورت فُرادا منتشر میشود.
از اصل اولیه آن دو دهه میگذرد، زمانی که نوشتن داستان، دغدغه از بام تا شام مان بود، بفرمایید بشنوید و اگر باب میل بود به بغل دستی هم تعارف کنید.
به دیدن بیا @BooF60
سیامک مهاجری
مجموعه داستان «سینه سرخ» نه از سد ناظران گذشت، نه از سد ناشران، نه گوشی در آن سالها برای شنیدنش بود و نه میلی برای عرضه به این و آن، فقط به لطف دوستی، یکبار تا افق رفت و یکبار هم از ققنوس برنگشت و سرآخر با «به جهنم» به خانه آمد و ۱۴ سال در میان خانه و جهنم سرگردان ماند.
داستان «جزیره» یکی از داستانهایی است که اکنون و پس از داستان« یک اتفاق ساده» از آن مجموعه به صورت فُرادا منتشر میشود.
از اصل اولیه آن دو دهه میگذرد، زمانی که نوشتن داستان، دغدغه از بام تا شام مان بود، بفرمایید بشنوید و اگر باب میل بود به بغل دستی هم تعارف کنید.
به دیدن بیا @BooF60
22.04.202517:00
تاریخ ادبی در زمانه علوم انسانی دیجیتال چه کارکردی میتواند داشته باشد؟
بخشی از یک گفتگو
جناب دکتر فتوحی عزیز
▪به نظرم حیات تاریخ ادبیاتنگاری نه تنها رو به زوال نیست، بلکه در خصوص نمونه خودمان در ایران، باید گفت که حتی در آستانه آن هم هنوز قرار نداریم. آنچه تحت عنوان تاریخ ادبیات در ایران نوشته شد، عمدتا از سطح یک گذشتهنگاری مغلوط فراترنرفته، و در نهایت نه تاریخ بود و نه گذشته...البته حضرتعالی در نظریه تاریخ ادبیات که به نظرم کتاب ارزنده و مهمی است، به نکاتی چنددر این خصوص اشاره کردید.
✴ کتاب شما که در سال 1387 به چاپ رسید در زمانه خودش بسیار مهم و فتح بابی بود که البته توسط دیگران و تا حدودی خودتان دنبال نشد. اما فارغ از ارزش های آن کتاب، اشکال بزرگی که در کتاب وجودداشت این بود که شما در آن زمان یا صلاح ندانستید و یا نتوانستید بحث آسیب شناسی تاریخ ادبی در ایران را به بحران تاریخ نویسی در ایران پیوند بزنید.
🔹 در حقیقت اگر در آن کتاب، آسیب های تاریخ ادبی نویسی را به سطح مبانی تاریخ نگاری می بردید، لامحاله باید به این نتیجه می رسیدید که ما در ایران تاریخ ادبیات ننوشتیم؛ بلکه گذشته ای آمیخته به ایدئولوژی و میل را روی ادبیات مان سوار کردیم. و بنیادین تر آنکه سنت ادبیات گذشته و حال را به کلی از دسترس خارج کردیم.
®در سال های اخیر که تمرکز بنده بر سر بحران در سنت آرشیو ادبیات ایران بود و جسته گریخته هم نوشتم و گفتم( برای نمونه اینجا، اینجا، اینجا، اینجا و اینجا) همواره منتظر بودم که از بخشی از تردیدهای تان در آن کتاب عبور کنید.
🔺 مشکل دوم آن کتاب که در همین مطلب آخرتان نیز مشاهده می شود، تردیدی است که حضرتعالی در خصوص علم تاریخ ادبی و فلسفه تاریخ ادبی ( به معنای موسع اش)دارید. و البته شما همچنان به دنبال تقویت جنبه علم تاریخ ادبیات بودید، اما به نظرم مسیر آن علم بدون تعیین محل نزاع در فلسفه تاریخ ادبیات نویسی امکان پذیرنخواهد بود.
🔘 تاریخ نگاری ادبی موجود در ایران ، به نظرم بلاشک رو به زوال و معایبش بسیار بیش از مزایایِ اندکش است. و تا زمانی که کار بر همین منوال باشد؛ دانشکده ادبیات در ایران ابتر است، زیرا نه در جانب علم تاریخ ادبیات ایستاده و نه در جانب فلسفه تاریخ ادبیات، جایی میان هیچ کجا، همین جا و همان جا سرگردان است. در نتیجه، بهترین محصولاتش چیزی جز تصحیح و بازخوانی متون نیست.
▫ به نظرم هنوز راه بسیاری مانده است که در آستانه پرسش پایانی تان بایستیم و بپرسیم آیا به شکل دیگری باید تاریخ ادبی نوشت؟ البته برای دور زدن این مسیر، یک راهِ دم دستی و همیشه رایجِ ایرانی وجود دارد و آن این است که قطب نمای علمیمان را در جهت آنچه غربیها رفتند تنظیم کنیم.
💠 شاید وقتی دیگر، ناآمدگانی دیگر، باید بالاخره اندیشیدن به این مشکله را به ضرورتی پیشینی بدل کنند. این البته به معنای گزافه گوییهای برخی در بومی کردن علوم یا فلسفه تاریخ نیست، بلکه به معنای تامل در منطقی است که گاه به بهانهی حراست از گذشتهای باشکوه و گاه به واسطهی جلوگیری از روند انحطاطی دیگر، تفاوت را اسقاط کرده است.1
🚩 آنچه امروز در سایه روشنی مبهم از مفاهیم، هنوز قابل طرح و درک است، شاید به کلی از مدار فهم آیندگان خارج شود، زیرا آنچه به سنت بدل شد را بعدا به سختی بتوان از اذهان زدود و کنار زد، آن ملاتی که بیش از یک قرن بعنوان تاریخ ادبی در ایران از فرط تکرار به حقیقت بدل شد، در حال تبدیل شدن به ایدئولوژی است که گاه می بینیم چگونه دستمایه بازی های سیاسی ناسیونالیستی و قوم گرایانه از هر طیفی قرار می گیرد. می دانم این نتیجه گیری شاید شتابزده و همراه باابهاماتی به نظر برسد، اما در حد اشاره، شاید مجالی برای اهلش باشد.
دی ماه 1402
سیامک مهاجری
پ.ن
1. برای نمونه نگاه کنید به این اینجا
همچنین
🔺چرایی لزوم و چگونگی بازخوانی خواندن ادبیات کهن در زندگی امروز
🔻بخشی از گفتگو درباره ایران
به دیدن بیا @BooF60
بخشی از یک گفتگو
جناب دکتر فتوحی عزیز
▪به نظرم حیات تاریخ ادبیاتنگاری نه تنها رو به زوال نیست، بلکه در خصوص نمونه خودمان در ایران، باید گفت که حتی در آستانه آن هم هنوز قرار نداریم. آنچه تحت عنوان تاریخ ادبیات در ایران نوشته شد، عمدتا از سطح یک گذشتهنگاری مغلوط فراترنرفته، و در نهایت نه تاریخ بود و نه گذشته...البته حضرتعالی در نظریه تاریخ ادبیات که به نظرم کتاب ارزنده و مهمی است، به نکاتی چنددر این خصوص اشاره کردید.
✴ کتاب شما که در سال 1387 به چاپ رسید در زمانه خودش بسیار مهم و فتح بابی بود که البته توسط دیگران و تا حدودی خودتان دنبال نشد. اما فارغ از ارزش های آن کتاب، اشکال بزرگی که در کتاب وجودداشت این بود که شما در آن زمان یا صلاح ندانستید و یا نتوانستید بحث آسیب شناسی تاریخ ادبی در ایران را به بحران تاریخ نویسی در ایران پیوند بزنید.
🔹 در حقیقت اگر در آن کتاب، آسیب های تاریخ ادبی نویسی را به سطح مبانی تاریخ نگاری می بردید، لامحاله باید به این نتیجه می رسیدید که ما در ایران تاریخ ادبیات ننوشتیم؛ بلکه گذشته ای آمیخته به ایدئولوژی و میل را روی ادبیات مان سوار کردیم. و بنیادین تر آنکه سنت ادبیات گذشته و حال را به کلی از دسترس خارج کردیم.
®در سال های اخیر که تمرکز بنده بر سر بحران در سنت آرشیو ادبیات ایران بود و جسته گریخته هم نوشتم و گفتم( برای نمونه اینجا، اینجا، اینجا، اینجا و اینجا) همواره منتظر بودم که از بخشی از تردیدهای تان در آن کتاب عبور کنید.
🔺 مشکل دوم آن کتاب که در همین مطلب آخرتان نیز مشاهده می شود، تردیدی است که حضرتعالی در خصوص علم تاریخ ادبی و فلسفه تاریخ ادبی ( به معنای موسع اش)دارید. و البته شما همچنان به دنبال تقویت جنبه علم تاریخ ادبیات بودید، اما به نظرم مسیر آن علم بدون تعیین محل نزاع در فلسفه تاریخ ادبیات نویسی امکان پذیرنخواهد بود.
🔘 تاریخ نگاری ادبی موجود در ایران ، به نظرم بلاشک رو به زوال و معایبش بسیار بیش از مزایایِ اندکش است. و تا زمانی که کار بر همین منوال باشد؛ دانشکده ادبیات در ایران ابتر است، زیرا نه در جانب علم تاریخ ادبیات ایستاده و نه در جانب فلسفه تاریخ ادبیات، جایی میان هیچ کجا، همین جا و همان جا سرگردان است. در نتیجه، بهترین محصولاتش چیزی جز تصحیح و بازخوانی متون نیست.
▫ به نظرم هنوز راه بسیاری مانده است که در آستانه پرسش پایانی تان بایستیم و بپرسیم آیا به شکل دیگری باید تاریخ ادبی نوشت؟ البته برای دور زدن این مسیر، یک راهِ دم دستی و همیشه رایجِ ایرانی وجود دارد و آن این است که قطب نمای علمیمان را در جهت آنچه غربیها رفتند تنظیم کنیم.
💠 شاید وقتی دیگر، ناآمدگانی دیگر، باید بالاخره اندیشیدن به این مشکله را به ضرورتی پیشینی بدل کنند. این البته به معنای گزافه گوییهای برخی در بومی کردن علوم یا فلسفه تاریخ نیست، بلکه به معنای تامل در منطقی است که گاه به بهانهی حراست از گذشتهای باشکوه و گاه به واسطهی جلوگیری از روند انحطاطی دیگر، تفاوت را اسقاط کرده است.1
🚩 آنچه امروز در سایه روشنی مبهم از مفاهیم، هنوز قابل طرح و درک است، شاید به کلی از مدار فهم آیندگان خارج شود، زیرا آنچه به سنت بدل شد را بعدا به سختی بتوان از اذهان زدود و کنار زد، آن ملاتی که بیش از یک قرن بعنوان تاریخ ادبی در ایران از فرط تکرار به حقیقت بدل شد، در حال تبدیل شدن به ایدئولوژی است که گاه می بینیم چگونه دستمایه بازی های سیاسی ناسیونالیستی و قوم گرایانه از هر طیفی قرار می گیرد. می دانم این نتیجه گیری شاید شتابزده و همراه باابهاماتی به نظر برسد، اما در حد اشاره، شاید مجالی برای اهلش باشد.
دی ماه 1402
سیامک مهاجری
پ.ن
1. برای نمونه نگاه کنید به این اینجا
همچنین
🔺چرایی لزوم و چگونگی بازخوانی خواندن ادبیات کهن در زندگی امروز
🔻بخشی از گفتگو درباره ایران
به دیدن بیا @BooF60
09.04.202519:39
"بیداد"
تنظیم و آهنگسازی مجدد ماهان فرزاد
آواز: محمدرضا شجریان
سنتور: پرویز مشکاتیان
تنظیم و آهنگسازی مجدد ماهان فرزاد
آواز: محمدرضا شجریان
سنتور: پرویز مشکاتیان
Кайра бөлүшүлгөн:
نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)

29.04.202516:06
دریغ از یک پیام همدردی!
با گذشت چهار روز از انفجار در اسکلۀ شهیدرجایی بندرعباس، هنوز هیچکدام از مسئولان کشورهای اروپایی یک پیام همدردی با مردم ایران نفرستادهاند!
در این حادثه قریب صد ایرانی کشته و بیش از هزار نفر زخمی شدهاند. این مصیبت، نیازی به صدور یک پیام همدردی هم ندارد؟
به نظرم ذهنیت رهبران کشورهای اروپایی نسبت به مسائل ایران پاک آشفته شده است. آنها مسائل ایران را از چشم خیلِ تبعیدیهاو مهاجران سیاسی ایرانی در اروپا میبینند و تحلیل میکنند. آنکه به دلایل سیاسی مهاجرت میکند و یا ناخواسته تبعید میشود، قابل همدردی و دلسوزی است، اما اغلب، مسائل را از پشت عینکِ رنجی که متحمل شده است، میبیند و متأسفانه از پشت عینک رنجیدگی امور در جای واقعی و حقیقی خود دیده نمیشوند.
تا مشکل مهاجران سیاسی از طریق یک عفو عمومی و رفت و آمد آزاد و امن آنان به کشور حل نشود، این وضعیت پابرجاست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
با گذشت چهار روز از انفجار در اسکلۀ شهیدرجایی بندرعباس، هنوز هیچکدام از مسئولان کشورهای اروپایی یک پیام همدردی با مردم ایران نفرستادهاند!
در این حادثه قریب صد ایرانی کشته و بیش از هزار نفر زخمی شدهاند. این مصیبت، نیازی به صدور یک پیام همدردی هم ندارد؟
به نظرم ذهنیت رهبران کشورهای اروپایی نسبت به مسائل ایران پاک آشفته شده است. آنها مسائل ایران را از چشم خیلِ تبعیدیهاو مهاجران سیاسی ایرانی در اروپا میبینند و تحلیل میکنند. آنکه به دلایل سیاسی مهاجرت میکند و یا ناخواسته تبعید میشود، قابل همدردی و دلسوزی است، اما اغلب، مسائل را از پشت عینکِ رنجی که متحمل شده است، میبیند و متأسفانه از پشت عینک رنجیدگی امور در جای واقعی و حقیقی خود دیده نمیشوند.
تا مشکل مهاجران سیاسی از طریق یک عفو عمومی و رفت و آمد آزاد و امن آنان به کشور حل نشود، این وضعیت پابرجاست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
21.04.202520:12
Your Grace attended to their sugar'd words,But look'd not on the poison of their hearts.
سوگنمایش شاه ریچارد سوم
رضا براهنی: جنابعالی به کلمات شیرین آنها توجه داشتید، ولی به زهر قلب آنان نمینگریستید.
امیرعباس حیدری: جنابتان پذیرای چربزبانیشان بود، ولی به قلب زهرآگینشان نگریستن نبود.
میرشمس الدین ادیب سلطانی: والاحضرت به واژههای شکرین ایشان روی مینمودید، ولی به زهر دلهایشان نمینگریستید.
عبدالله کوثری: اما تو تنها به شیرینکلامشان گوش میسپردی و هرگز به زهری که در دل داشتند نگاه نمیکردی.
و اما خودم : عالیجناب به قند زبانشان دل بستید وُ به زهر نهانشان چشم!
به دیدن بیا. @BooF60
سوگنمایش شاه ریچارد سوم
رضا براهنی: جنابعالی به کلمات شیرین آنها توجه داشتید، ولی به زهر قلب آنان نمینگریستید.
امیرعباس حیدری: جنابتان پذیرای چربزبانیشان بود، ولی به قلب زهرآگینشان نگریستن نبود.
میرشمس الدین ادیب سلطانی: والاحضرت به واژههای شکرین ایشان روی مینمودید، ولی به زهر دلهایشان نمینگریستید.
عبدالله کوثری: اما تو تنها به شیرینکلامشان گوش میسپردی و هرگز به زهری که در دل داشتند نگاه نمیکردی.
و اما خودم : عالیجناب به قند زبانشان دل بستید وُ به زهر نهانشان چشم!
به دیدن بیا. @BooF60
26.04.202522:16
سرنوشت نامعلوم کالاهای اساسی پس از انفجار بندر شهید رجایی
انفجار امروز ششم اردیبهشت در بندر شهید رجایی که یکی از ۵۰ بندر بزرگ جهان است، نگرانیها درباره احتمال آسیب به جریان تأمین کالاهای اساسی کشور را افزایش داده است.
براساس دادههای موجود، در این بندر بیش از ۵۵ درصد از صادرات و واردات، بیش از ۷۰ درصد از ترانزیت دریایی و حدود ۸۵ درصد از عملیات کانتینری بنادر کشور انجام میشود.
امیررضا اعتمادی، کارشناس اقتصادی، در گفتگو با اکوایران عنوان کرد
وی درباره اثرات اقتصادی اختلال در بندر شهید رجایی گفت:
ادامه مطلب
به دیدن بیا. @BooF60
انفجار امروز ششم اردیبهشت در بندر شهید رجایی که یکی از ۵۰ بندر بزرگ جهان است، نگرانیها درباره احتمال آسیب به جریان تأمین کالاهای اساسی کشور را افزایش داده است.
براساس دادههای موجود، در این بندر بیش از ۵۵ درصد از صادرات و واردات، بیش از ۷۰ درصد از ترانزیت دریایی و حدود ۸۵ درصد از عملیات کانتینری بنادر کشور انجام میشود.
امیررضا اعتمادی، کارشناس اقتصادی، در گفتگو با اکوایران عنوان کرد
این بندر نه تنها در سطح ملی، بلکه در معادلات اقتصادی منطقهای نیز نقشی حیاتی ایفا میکند
وی درباره اثرات اقتصادی اختلال در بندر شهید رجایی گفت:
اخلال در فعالیتهای این بندر میتواند زنجیره تأمین کشور را به طور جدی مختل کند.
ادامه مطلب
به دیدن بیا. @BooF60


10.04.202514:15
سامانه از آنچه که میبینیم به ما نزدیکتر است!
✍سیامک مهاجری
دیروز در فروشگاهی نمونهای از کفش کمانداران پارسی را دیدم به قیمت ۵۰ میلیون تومان! با جعبهای شیک مزین به این عبارت
«درست راه رفتن بر روی کره زمین»
در نشانهشناسی فرهنگی، نمادها و ارزشها زودتر از واقعیت مادی آن از راه میرسند و در این زمینه هوش بازار، پیشقدمتر از باقی نهادهاست.
این خصلت بنیادین بازار است که نه در محدوده اکنون که همواره خریدار و فروشنده آینده است، آیندهای که اگرچه در لحظه اکنون با چشم غیر مسلح قابل رویت نیست، اما از عینک بازار فیگوری قابل تحقق دارد.
در نتیجه مطالعه مومنتهای بازار، صرفا مطالعه مسیرهای سود و زیان نیست، بلکه نسبتی نیز با حقیقت دارد.
مکانیسم بازار مسیر تخیل جمعی را تا جایی دنبال میکند تا به ریخت نوینی از اشیا بدل شود، در واقع و به بیانی دیگر از ذهنیت تخیل جمعی، عینیتی ملموس، مشاهدهپذیر قابل معامله و قابل استفاده میسازد.
انباشت ادبیات گذشتهستا، که به دنبال اسقاط لحظه اکنون بود تنها یک ایدئولوژی سیاسی نبود، بلکه مازادی تولید کرد که اینک قادر است از تخیل و حرمان نیز سود امروز و واقعیت فردا را تولید کند.
✍سیامک مهاجری
دیروز در فروشگاهی نمونهای از کفش کمانداران پارسی را دیدم به قیمت ۵۰ میلیون تومان! با جعبهای شیک مزین به این عبارت
«درست راه رفتن بر روی کره زمین»
در نشانهشناسی فرهنگی، نمادها و ارزشها زودتر از واقعیت مادی آن از راه میرسند و در این زمینه هوش بازار، پیشقدمتر از باقی نهادهاست.
این خصلت بنیادین بازار است که نه در محدوده اکنون که همواره خریدار و فروشنده آینده است، آیندهای که اگرچه در لحظه اکنون با چشم غیر مسلح قابل رویت نیست، اما از عینک بازار فیگوری قابل تحقق دارد.
در نتیجه مطالعه مومنتهای بازار، صرفا مطالعه مسیرهای سود و زیان نیست، بلکه نسبتی نیز با حقیقت دارد.
مکانیسم بازار مسیر تخیل جمعی را تا جایی دنبال میکند تا به ریخت نوینی از اشیا بدل شود، در واقع و به بیانی دیگر از ذهنیت تخیل جمعی، عینیتی ملموس، مشاهدهپذیر قابل معامله و قابل استفاده میسازد.
انباشت ادبیات گذشتهستا، که به دنبال اسقاط لحظه اکنون بود تنها یک ایدئولوژی سیاسی نبود، بلکه مازادی تولید کرد که اینک قادر است از تخیل و حرمان نیز سود امروز و واقعیت فردا را تولید کند.
Көрсөтүлдү 1 - 10 ичинде 10
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.