
Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
ТУ
Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
ТУ
Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

فریبرز کلانتری
گاه نوشته های فریبرز کلانتری
روزنامه نگار
عصری که در آن زندگی می کنیم عصر حق مداری است و دوره تکلیف مداری منسوخ شده
ما راویان قصه های رفته از یادیم
جهت ارتباط به این ای دی پیام بدهید
@mavarayehsokot
🌹برای آگاهی عموم
پست های ما را نشر دهید🌹
روزنامه نگار
عصری که در آن زندگی می کنیم عصر حق مداری است و دوره تکلیف مداری منسوخ شده
ما راویان قصه های رفته از یادیم
جهت ارتباط به این ای دی پیام بدهید
@mavarayehsokot
🌹برای آگاهی عموم
پست های ما را نشر دهید🌹
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаJan 22, 2023
TGlistке кошулган дата
Nov 26, 2024Рекорддор
28.04.202523:59
3.8KКатталгандар15.03.202523:59
400Цитация индекси02.03.202514:46
2.7K1 посттун көрүүлөрү02.03.202514:46
2.7K1 жарнама посттун көрүүлөрү11.01.202523:59
11.98%ER02.03.202514:46
74.78%ERRӨнүгүү
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR


14.04.202506:53
۳۹ هزار میلیارد تومان معوقات غیرجاری در بانک گردشگری فقط از ۱۱ شرکته؛
۸ شرکت متعلق به شبکه خانوادگی مهدی جهانگیری، برادرش ابراهیم، همسرش سوسن بهرامی و برادران همسرش. بانک خصوصی، یا صندوق خانوادگی!
آیا دستگاه قضایی و دستگاه های نظارتی جسارت باز کردن این کلاف پیچیده را دارند؟
https://t.me/kalantarifariborz/926
@kalantarifariborz
۸ شرکت متعلق به شبکه خانوادگی مهدی جهانگیری، برادرش ابراهیم، همسرش سوسن بهرامی و برادران همسرش. بانک خصوصی، یا صندوق خانوادگی!
آیا دستگاه قضایی و دستگاه های نظارتی جسارت باز کردن این کلاف پیچیده را دارند؟
https://t.me/kalantarifariborz/926
@kalantarifariborz


26.04.202507:27
«تجربه شیلی» رو خوندی؟ نخوندی مهم نیست، بزودی زندۀش رو میبینی!
پس از کودتای ۱۹۷۳، اقتصاددانان شیلیایی آموزشدیده در دانشگاه شیکاگو، نسخهای نئولیبرالی برای کشور نوشتند: کاهش دولت، خصوصیسازی گسترده، و بازار آزاد بدون دخالت.
اقتصاد شکوفا شد:
تورم کنترل شد.
سرمایهگذاری خارجی جذب شد.
نرخ رشد اقتصادی بالا رفت.
اما در عمق جامعه:
شکاف طبقاتی وحشتناک شد.
آموزش، درمان و بازنشستگی، کالای لوکس شدند.
ثروت به دست اقلیتی کوچک متمرکز شد.
حقوق عمومی زیر چرخهای بازار له شد.
نتیجه؟ در ۲۰۱۹، مردم شیلی به خیابان آمدند: نه به دیکتاتوری اقتصادی! نه به نئولیبرالیسم وحشی!
سباستین ادواردز میگوید:"شیلی اقتصاد را نجات داد، اما جامعه را زخمی کرد."
@kalantarifariborz
پس از کودتای ۱۹۷۳، اقتصاددانان شیلیایی آموزشدیده در دانشگاه شیکاگو، نسخهای نئولیبرالی برای کشور نوشتند: کاهش دولت، خصوصیسازی گسترده، و بازار آزاد بدون دخالت.
اقتصاد شکوفا شد:
تورم کنترل شد.
سرمایهگذاری خارجی جذب شد.
نرخ رشد اقتصادی بالا رفت.
اما در عمق جامعه:
شکاف طبقاتی وحشتناک شد.
آموزش، درمان و بازنشستگی، کالای لوکس شدند.
ثروت به دست اقلیتی کوچک متمرکز شد.
حقوق عمومی زیر چرخهای بازار له شد.
نتیجه؟ در ۲۰۱۹، مردم شیلی به خیابان آمدند: نه به دیکتاتوری اقتصادی! نه به نئولیبرالیسم وحشی!
سباستین ادواردز میگوید:"شیلی اقتصاد را نجات داد، اما جامعه را زخمی کرد."
@kalantarifariborz
29.04.202504:48
چرا مبارزه با فساد در این مملکت هیچوقت به سرانجام نمیرسد؟
همایش ملی حقوق بانکی برگزار شده؛
متولی: دانشگاه امام صادق.
حاضرین: رئیس دادگستری استان تهران، رئیس دادسرای جرایم اقتصادی، قاضی پرونده چای دبش.
دبیر همایش: یاسر مرادی، از متهمین اصلی بانکی پرونده چای دبش.
مدعوین: حداقل ۳۰ نفر از متهمین شبکه بانکی در همان پرونده چای دبش. به نظرتون فرجام آرای متهمین بانکی پرونده چای دبش چه می شود؟
@kalantarifariborz
همایش ملی حقوق بانکی برگزار شده؛
متولی: دانشگاه امام صادق.
حاضرین: رئیس دادگستری استان تهران، رئیس دادسرای جرایم اقتصادی، قاضی پرونده چای دبش.
دبیر همایش: یاسر مرادی، از متهمین اصلی بانکی پرونده چای دبش.
مدعوین: حداقل ۳۰ نفر از متهمین شبکه بانکی در همان پرونده چای دبش. به نظرتون فرجام آرای متهمین بانکی پرونده چای دبش چه می شود؟
@kalantarifariborz
05.05.202506:12
گاف مدیرعامل ناشی تامین سرمایه تمدن در گروه مالی توسعه تعاون / مرادی برای پرونده ۲ میلیاردی صداوسیما ۳ میلیارد تومان حق الوکاله داد
امیر مرادی مدیرعامل اسبق شرکت تابعه شستا(تولید چوب و کاغذ چوکا) با حسن محمدی مدیر روابط عمومی سابق شستا تفاهم نامه همکاری در جزیره کیش برای تهیه محتوای آموزشی میان تامین سرمایه تمدن و شرکت اطلاع رسانی بورس بستند
امیر مرادی به فاصله یکسال حضور در گروه مالی بانک توسعه تعاون و مدیرعاملی در شرکت ورشکسته چوب و کاغذ چوگا اومده تامین سرمایه تمدن! با اون سوابق معمولی، چطور سازمان بورس تأییدش کرده؟ لابد فقط پارتیبازی بوده!
اما نقش مرادی بی تجربه با بازارسرمایه در گروه مالی توسعه تعاون بیش از آنکه در راستای کمک به توسعه تعاونی ها و تامین مالی آنها و یا تخصیص وام ۸۰۰ میلیون تومانی برای خودش و اعضای هیات مدیره آن باشد به نظر می رسد در نقش کارسازی و پاس کردن چک های ارسالی بانک توسعه تعاون بوده است.
از جمله این خوش قدمتی ها؛ دستور مرادی برای واریز حق الوکاله۳ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومانی به حساب وکیل بانک توسعه تعاون برای وکالت در پرونده شکایت این بانک است.
بر اساس توافق نامه مشارکت سه جانبه ای در اواخر بهمن ماه ۱۳۹۴؛ صداوسیما بابت مزایده بسته تبلیغات مبلغ دو میلیارد تومان از وجه سپرده گروه مالی بانک توسعه تعاون را به دلیل عدم توافق طرفین به نفع خود ضبط می کند.
بانک توسعه تعاون از طریق دادگاه حقوقی اقدام و موفق به اخذ رای مبنی بر ابطال مزایده می شود.
صداوسیما دوباره اعتراض می کند اما رای قطعی به نفع بانک توسعه تعاون مجدد صادر می شود.
برای پرونده ۲ میلیارد تومانی ؛ حق الوکاله ۳ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومانی با عقل سلیم جور نیست.
با این وضع خدا به داد تامین سرمایه تمدن و صندوق های بزرگ آن با ۵۰ همت پول مردم برسد.
https://t.me/kalantarifariborz/955
امیر مرادی مدیرعامل اسبق شرکت تابعه شستا(تولید چوب و کاغذ چوکا) با حسن محمدی مدیر روابط عمومی سابق شستا تفاهم نامه همکاری در جزیره کیش برای تهیه محتوای آموزشی میان تامین سرمایه تمدن و شرکت اطلاع رسانی بورس بستند
امیر مرادی به فاصله یکسال حضور در گروه مالی بانک توسعه تعاون و مدیرعاملی در شرکت ورشکسته چوب و کاغذ چوگا اومده تامین سرمایه تمدن! با اون سوابق معمولی، چطور سازمان بورس تأییدش کرده؟ لابد فقط پارتیبازی بوده!
اما نقش مرادی بی تجربه با بازارسرمایه در گروه مالی توسعه تعاون بیش از آنکه در راستای کمک به توسعه تعاونی ها و تامین مالی آنها و یا تخصیص وام ۸۰۰ میلیون تومانی برای خودش و اعضای هیات مدیره آن باشد به نظر می رسد در نقش کارسازی و پاس کردن چک های ارسالی بانک توسعه تعاون بوده است.
از جمله این خوش قدمتی ها؛ دستور مرادی برای واریز حق الوکاله۳ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومانی به حساب وکیل بانک توسعه تعاون برای وکالت در پرونده شکایت این بانک است.
بر اساس توافق نامه مشارکت سه جانبه ای در اواخر بهمن ماه ۱۳۹۴؛ صداوسیما بابت مزایده بسته تبلیغات مبلغ دو میلیارد تومان از وجه سپرده گروه مالی بانک توسعه تعاون را به دلیل عدم توافق طرفین به نفع خود ضبط می کند.
بانک توسعه تعاون از طریق دادگاه حقوقی اقدام و موفق به اخذ رای مبنی بر ابطال مزایده می شود.
صداوسیما دوباره اعتراض می کند اما رای قطعی به نفع بانک توسعه تعاون مجدد صادر می شود.
برای پرونده ۲ میلیارد تومانی ؛ حق الوکاله ۳ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومانی با عقل سلیم جور نیست.
با این وضع خدا به داد تامین سرمایه تمدن و صندوق های بزرگ آن با ۵۰ همت پول مردم برسد.
https://t.me/kalantarifariborz/955
28.04.202504:22
چند خط بیشتر در مورد بورس انرژي
بوی فساد از اوراق «سگاز» بلند شد!
با تصمیم هیئت مدیره بورس انرژی، محمد نظیفی چرندابی به عنوان مدیرعامل جدید این نهاد منصوب شد. این تغییر مدیریتی در حالی انجام شد که گزارشهایی از تخلفات مالی در دوره مدیریت پیشین منتشر شده است.
بر اساس اطلاعات دریافتی، یکی از محورهای اصلی این بررسیها به نحوه پذیرش اوراق گواهی صرفهجویی گاز (سگاز) بازمیگردد که به صورت مستقیم از سوی مدیرعامل سابق به یک شرکت سبدگردانی ارجاع شده بود.
گزارشها حاکی از آن است که یکی از صندوقهای وابسته به شرکت یادشده طی مدت دو ماه، سودی معادل ۳۵ درصد کسب کرده و مبالغی به عنوان کارمزد به حساب برخی افراد حقیقی نزدیک به مدیرعامل پیشین واریز شده است.
همچنین نقش مدیرعامل یکی از شرکتهای سبدگردانی در استفاده از کدهای شخصی برای کسب منفعت مورد بررسی قرار گرفته که بنا بر اعلام منابع مطلع، در روند تصمیمگیری برای تغییر مدیریت بورس انرژی مؤثر بوده است.
@kalantarifariborz
بوی فساد از اوراق «سگاز» بلند شد!
با تصمیم هیئت مدیره بورس انرژی، محمد نظیفی چرندابی به عنوان مدیرعامل جدید این نهاد منصوب شد. این تغییر مدیریتی در حالی انجام شد که گزارشهایی از تخلفات مالی در دوره مدیریت پیشین منتشر شده است.
بر اساس اطلاعات دریافتی، یکی از محورهای اصلی این بررسیها به نحوه پذیرش اوراق گواهی صرفهجویی گاز (سگاز) بازمیگردد که به صورت مستقیم از سوی مدیرعامل سابق به یک شرکت سبدگردانی ارجاع شده بود.
گزارشها حاکی از آن است که یکی از صندوقهای وابسته به شرکت یادشده طی مدت دو ماه، سودی معادل ۳۵ درصد کسب کرده و مبالغی به عنوان کارمزد به حساب برخی افراد حقیقی نزدیک به مدیرعامل پیشین واریز شده است.
همچنین نقش مدیرعامل یکی از شرکتهای سبدگردانی در استفاده از کدهای شخصی برای کسب منفعت مورد بررسی قرار گرفته که بنا بر اعلام منابع مطلع، در روند تصمیمگیری برای تغییر مدیریت بورس انرژی مؤثر بوده است.
@kalantarifariborz
20.04.202506:01
🔴 حقوق نجومی مدیران گلدیران و سکوت معنادار در برابر پرونده قاچاق ۱۶۰ هزار میلیارد تومانی
📍 اپیزود شانزدهم از پشتپردههای قدرت
در شرایطی که میلیونها کارگر و کارمند ایرانی با فشار اقتصادی طاقتفرسا روبهرو هستند، نگاهی به صورتهای مالی شرکت گلدیران، پرده از نابرابری تکاندهندهای برمیدارد؛ نابرابریای که دیگر فقط یک «مسئله اقتصادی» نیست، بلکه نشانهای از یک فساد ساختاری در لایههای بالای این شرکت است.
🧾 بر اساس اطلاعات افشاشده از جلسه اخیر سهامداران گلدیران — شامل حسین دیلمی، حسین تهایی، احمد قلی همتی و نعمتالله دیلمی — اسنادی منتشر شده که نشان میدهد مدیران ارشد شرکت، در سکوت کامل، میلیاردها تومان حقوق گرفتهاند؛ در حالی که در برابر یکی از بزرگترین پروندههای فساد و قاچاق تاریخ ایران، کاملاً سکوت کردهاند.
📊 طبق صورتهای مالی سال ۱۴۰۲ که در سامانه کدال ثبت شده:
تعداد پرسنل گلدیران: ۱۱۹۶ نفر
مجموع حقوق سالانه کارکنان: ۲۸۵ میلیارد تومان
میانگین حقوق هر کارمند: حدود ۲۰ میلیون تومان در ماه
در مقابل، فقط ۱۵ مدیر ارشد شرکت در همین سال:
مجموعاً ۹۲ میلیارد تومان دریافت کردهاند
یعنی هر مدیر، ماهانه بیش از ۵۱۲ میلیون تومان (۲۵ برابر یک کارمند عادی)
❗و اما نکته کلیدی:
این افراد، بیشترین بهره مالی را از ساختار شرکت بردهاند، و همانها هستند که هیچ موضعی نسبت به پرونده ۱۶۰ هزار میلیارد تومانی قاچاق به رهبری حسین دیلمی نگرفتهاند.
📌 آیا این حقوقهای نجومی، بهایی برای سکوت است؟
📌 آیا ساختار پرداخت در گلدیران، ساکتکردن مدیران را هدف گرفته؟
🧾 اسامی مدیران نجومیبگیر:
مجید معینی، حسین حیدری، هاشمی، زمانی، داوری، جوان، لاهیجانیان، فرجی، باقری، علیخانی، اکبری، بیابانی، مغاریان، امیر مهدی جانکه، میر سجادی، امیر عباس کایینی.
📌 برخی از این افراد، بالای ۱۵ میلیارد تومان در سال دریافتی داشتهاند!
❓در حالیکه مردم بهدنبال پاسخگویی در برابر فساد هستند، مدیران گلدیران ترجیح دادهاند سکوت کنند. سکوتی که هر روز بوی تبانی بیشتری میگیرد.
👁 آیا منافع شخصی و درآمدهای کلان، زبان منتقدان را بسته است؟
و مهمتر: این همدستی خاموش تا کجا ادامه خواهد یافت؟
📢 شفافیت یک مطالبه عمومی است، نه یک لطف اختیاری.
https://t.me/kalantarifariborz/933
📍 اپیزود شانزدهم از پشتپردههای قدرت
در شرایطی که میلیونها کارگر و کارمند ایرانی با فشار اقتصادی طاقتفرسا روبهرو هستند، نگاهی به صورتهای مالی شرکت گلدیران، پرده از نابرابری تکاندهندهای برمیدارد؛ نابرابریای که دیگر فقط یک «مسئله اقتصادی» نیست، بلکه نشانهای از یک فساد ساختاری در لایههای بالای این شرکت است.
🧾 بر اساس اطلاعات افشاشده از جلسه اخیر سهامداران گلدیران — شامل حسین دیلمی، حسین تهایی، احمد قلی همتی و نعمتالله دیلمی — اسنادی منتشر شده که نشان میدهد مدیران ارشد شرکت، در سکوت کامل، میلیاردها تومان حقوق گرفتهاند؛ در حالی که در برابر یکی از بزرگترین پروندههای فساد و قاچاق تاریخ ایران، کاملاً سکوت کردهاند.
📊 طبق صورتهای مالی سال ۱۴۰۲ که در سامانه کدال ثبت شده:
تعداد پرسنل گلدیران: ۱۱۹۶ نفر
مجموع حقوق سالانه کارکنان: ۲۸۵ میلیارد تومان
میانگین حقوق هر کارمند: حدود ۲۰ میلیون تومان در ماه
در مقابل، فقط ۱۵ مدیر ارشد شرکت در همین سال:
مجموعاً ۹۲ میلیارد تومان دریافت کردهاند
یعنی هر مدیر، ماهانه بیش از ۵۱۲ میلیون تومان (۲۵ برابر یک کارمند عادی)
❗و اما نکته کلیدی:
این افراد، بیشترین بهره مالی را از ساختار شرکت بردهاند، و همانها هستند که هیچ موضعی نسبت به پرونده ۱۶۰ هزار میلیارد تومانی قاچاق به رهبری حسین دیلمی نگرفتهاند.
📌 آیا این حقوقهای نجومی، بهایی برای سکوت است؟
📌 آیا ساختار پرداخت در گلدیران، ساکتکردن مدیران را هدف گرفته؟
🧾 اسامی مدیران نجومیبگیر:
مجید معینی، حسین حیدری، هاشمی، زمانی، داوری، جوان، لاهیجانیان، فرجی، باقری، علیخانی، اکبری، بیابانی، مغاریان، امیر مهدی جانکه، میر سجادی، امیر عباس کایینی.
📌 برخی از این افراد، بالای ۱۵ میلیارد تومان در سال دریافتی داشتهاند!
❓در حالیکه مردم بهدنبال پاسخگویی در برابر فساد هستند، مدیران گلدیران ترجیح دادهاند سکوت کنند. سکوتی که هر روز بوی تبانی بیشتری میگیرد.
👁 آیا منافع شخصی و درآمدهای کلان، زبان منتقدان را بسته است؟
و مهمتر: این همدستی خاموش تا کجا ادامه خواهد یافت؟
📢 شفافیت یک مطالبه عمومی است، نه یک لطف اختیاری.
https://t.me/kalantarifariborz/933
15.04.202504:03
زندگی به روایت نرخ دلار
در قسمت بیستم سریال «پایتخت»،نقی با ناباوری میگه:
«۱۳۸۴، چهارصد تومن بود... الان شده ۸۲ هزار!»
بهتاش، با مکثی تلخ جواب میده: «الان رفت بالا...»
این فقط یه دیالوگ طنز نیست.
یه روایت نمادینه از زندگی ماست؛ جایی که دلار از یه ارز خارجی، تبدیل شده به متر و معیار ارزش زندگی.
ما با ریال حقوق میگیریم، ولی با دلار فکر میکنیم.
با دلار نگران میشیم، با دلار قیمت میسنجیم، با دلار تصمیم میگیریم.
دلار شده نبض اضطراب روزانهمون، آینهی آیندهمون، حتی فیلتر نگاهمون به بچهدار شدن یا ..
و توی این سقوط آهسته، شاید مهمترین چیز رو از دست دادهایم: اعتماد به آیندهای که قرار بود با پول خودمون بسازیم.
@kalantarifariborz
در قسمت بیستم سریال «پایتخت»،نقی با ناباوری میگه:
«۱۳۸۴، چهارصد تومن بود... الان شده ۸۲ هزار!»
بهتاش، با مکثی تلخ جواب میده: «الان رفت بالا...»
این فقط یه دیالوگ طنز نیست.
یه روایت نمادینه از زندگی ماست؛ جایی که دلار از یه ارز خارجی، تبدیل شده به متر و معیار ارزش زندگی.
ما با ریال حقوق میگیریم، ولی با دلار فکر میکنیم.
با دلار نگران میشیم، با دلار قیمت میسنجیم، با دلار تصمیم میگیریم.
دلار شده نبض اضطراب روزانهمون، آینهی آیندهمون، حتی فیلتر نگاهمون به بچهدار شدن یا ..
و توی این سقوط آهسته، شاید مهمترین چیز رو از دست دادهایم: اعتماد به آیندهای که قرار بود با پول خودمون بسازیم.
@kalantarifariborz


13.04.202516:08
سهگانه فساد بانکی در ایران:
بانک آینده، بانک شهر، بانک گردشگری
هر سه، دهها هزار میلیارد تومان از منابع مردم را به خودشان و شرکتهایشان وام دادهاند!
نه آمریکا، نه روسیه، نه حتی نپال چنین فضاحتی را تحمل نمیکنند.
فقط در «جمهوری رفقا» میشود به خودت وام بدهی و طلبکار هم باشی!
@kalantarifariborz
بانک آینده، بانک شهر، بانک گردشگری
هر سه، دهها هزار میلیارد تومان از منابع مردم را به خودشان و شرکتهایشان وام دادهاند!
نه آمریکا، نه روسیه، نه حتی نپال چنین فضاحتی را تحمل نمیکنند.
فقط در «جمهوری رفقا» میشود به خودت وام بدهی و طلبکار هم باشی!
@kalantarifariborz
27.04.202503:24
🖋انفجار بندر شهید رجایی؛ زنگ خطری برای اقتصاد ملی
حادثه انفجار اخیر در بندر شهید رجایی، فراتر از یک رویداد صنعتی یا لجستیکی، نشانهای از شکنندگی زیرساختهای حیاتی اقتصادی کشور است. بندر شهید رجایی، بهعنوان شاهراه اصلی واردات و صادرات غیرنفتی ایران، سالانه نزدیک به ۴۵ درصد از کل تجارت خارجی کشور را مدیریت میکند. از همین رو، هرگونه اختلال در عملکرد این بندر، مستقیماً بر شاخصهای اقتصادی کلان اثرگذار خواهد بود.
در کوتاهمدت، این حادثه با ایجاد تأخیر در فرآیند تخلیه و ترخیص کالا، افزایش هزینههای حملونقل، رشد هزینههای بیمهای و احتمال آسیب به محمولههای حساس، زنجیره تأمین داخلی را دچار اختلال میکند. بسیاری از صنایع، که وابسته به واردات مواد اولیه از مسیر این بندر هستند، ممکن است با کاهش تولید یا افزایش قیمت تمامشده مواجه شوند؛ اتفاقی که به طور مستقیم فشار تورمی بر اقتصاد وارد خواهد کرد.
در میانمدت، آسیب به اعتبار لجستیکی ایران میتواند هزینههای تجارت خارجی را بالا ببرد. افزایش ریسکهای عملیاتی باعث رشد حق بیمههای حملونقل دریایی خواهد شد و احتمالاً برخی شرکای تجاری را به سوی مسیرهای جایگزین سوق میدهد. در شرایطی که ایران تلاش دارد نقش خود را در کریدورهای ترانزیتی منطقهای تقویت کند، تضعیف اعتماد به امنیت بنادر میتواند مانعی جدی بر سر این مسیر باشد.
بُعد نگرانکنندهتر ماجرا زمانی آشکار میشود که فرضیه خرابکاری یا سوءمدیریت مطرح شود. در صورت اثبات خرابکاری، ریسکهای ژئوپلیتیکی و سرمایهگذاری ایران افزایش مییابد و تبعات آن تنها محدود به بندر شهید رجایی نخواهد بود. حتی در صورت نبود سناریوی خرابکاری، ضعف در مدیریت ایمنی مواد خطرناک و نبود سیستمهای اطفای سریع، زنگ خطری برای سایر زیرساختهای حیاتی کشور محسوب میشود.
امروز، انفجار بندر شهید رجایی، تنها یک حادثه نیست؛ بلکه آزمونی برای سنجش تابآوری اقتصادی کشور در برابر بحرانهای زیرساختی است. مدیریتی که بتواند با شفافیت، سرعت و تدبیر از دل این بحران عبور کند، میتواند علاوه بر ترمیم خسارات، سرمایه اجتماعی و اعتماد اقتصادی را نیز بازیابی کند. در غیر این صورت، این حادثه میتواند به نقطه آغازی برای روندی فرسایشی در تجارت خارجی و اقتصاد ملی بدل شود.
@kalantarifariborz
حادثه انفجار اخیر در بندر شهید رجایی، فراتر از یک رویداد صنعتی یا لجستیکی، نشانهای از شکنندگی زیرساختهای حیاتی اقتصادی کشور است. بندر شهید رجایی، بهعنوان شاهراه اصلی واردات و صادرات غیرنفتی ایران، سالانه نزدیک به ۴۵ درصد از کل تجارت خارجی کشور را مدیریت میکند. از همین رو، هرگونه اختلال در عملکرد این بندر، مستقیماً بر شاخصهای اقتصادی کلان اثرگذار خواهد بود.
در کوتاهمدت، این حادثه با ایجاد تأخیر در فرآیند تخلیه و ترخیص کالا، افزایش هزینههای حملونقل، رشد هزینههای بیمهای و احتمال آسیب به محمولههای حساس، زنجیره تأمین داخلی را دچار اختلال میکند. بسیاری از صنایع، که وابسته به واردات مواد اولیه از مسیر این بندر هستند، ممکن است با کاهش تولید یا افزایش قیمت تمامشده مواجه شوند؛ اتفاقی که به طور مستقیم فشار تورمی بر اقتصاد وارد خواهد کرد.
در میانمدت، آسیب به اعتبار لجستیکی ایران میتواند هزینههای تجارت خارجی را بالا ببرد. افزایش ریسکهای عملیاتی باعث رشد حق بیمههای حملونقل دریایی خواهد شد و احتمالاً برخی شرکای تجاری را به سوی مسیرهای جایگزین سوق میدهد. در شرایطی که ایران تلاش دارد نقش خود را در کریدورهای ترانزیتی منطقهای تقویت کند، تضعیف اعتماد به امنیت بنادر میتواند مانعی جدی بر سر این مسیر باشد.
بُعد نگرانکنندهتر ماجرا زمانی آشکار میشود که فرضیه خرابکاری یا سوءمدیریت مطرح شود. در صورت اثبات خرابکاری، ریسکهای ژئوپلیتیکی و سرمایهگذاری ایران افزایش مییابد و تبعات آن تنها محدود به بندر شهید رجایی نخواهد بود. حتی در صورت نبود سناریوی خرابکاری، ضعف در مدیریت ایمنی مواد خطرناک و نبود سیستمهای اطفای سریع، زنگ خطری برای سایر زیرساختهای حیاتی کشور محسوب میشود.
امروز، انفجار بندر شهید رجایی، تنها یک حادثه نیست؛ بلکه آزمونی برای سنجش تابآوری اقتصادی کشور در برابر بحرانهای زیرساختی است. مدیریتی که بتواند با شفافیت، سرعت و تدبیر از دل این بحران عبور کند، میتواند علاوه بر ترمیم خسارات، سرمایه اجتماعی و اعتماد اقتصادی را نیز بازیابی کند. در غیر این صورت، این حادثه میتواند به نقطه آغازی برای روندی فرسایشی در تجارت خارجی و اقتصاد ملی بدل شود.
@kalantarifariborz
07.04.202508:44
📝به نام تمام گچهای سفید، که خاکستر آرزوهای یک نسل شدند...
امروز پیامی از یکی از معلمهای قدیمیام گرفتم. کسی که سالها پیش، وقتی هنوز مشق شب برایم مهمتر از قیمت دلار بود، به من نوشتن و اندیشیدن یاد داد. حالا بازنشسته شده. و نوشتهاش را که خواندم، بغض کردم.
او نوشته بود:
«در میان هیاهوی دلار و تورم، ما بیصدا سوختیم، مثل شمع... مهر ۱۴۰۳ بازنشسته شدم، آن موقع دلار ۷۰ هزار تومن بود با دلی امیدوار به اندکی احترام و قدردانی… اما نه تنها پاداشم را ندادند، بلکه هر روز که دلار بالاتر رفت، شرمساری این بیعدالتی هم سنگینتر شد.حق من فقط یک عدد در لیست پاداشها نبود؛ حق من حرمتِ سالهایی بود که روی تخته نوشتم، بغض کردم، امید دادم، و آینده ساختم.
و حالا... پاداشم فقط سکوت است؟ بیپاسخ ماندن؟و بعد میگویند فساد، سیستماتیک نیست...
نه عزیز دل؛ این فقط بیعدالتی نیست — این، فراموشیست. فراموشی تلخِ کسانی که چراغ راه این کشور بودند.برای ما که هنوز هم با قلبمان درس میدهیم —
حتی اگر دیگر گچی نیست، ما هنوز با دلمان درس میدهیم...»
من فقط خواندم و گریهام گرفت. نه فقط برای او؛ برای همهی آنهایی که چراغ بودند و حالا... حتی کسی یادشان هم نمیکند.
@kalantarifariborz
امروز پیامی از یکی از معلمهای قدیمیام گرفتم. کسی که سالها پیش، وقتی هنوز مشق شب برایم مهمتر از قیمت دلار بود، به من نوشتن و اندیشیدن یاد داد. حالا بازنشسته شده. و نوشتهاش را که خواندم، بغض کردم.
او نوشته بود:
«در میان هیاهوی دلار و تورم، ما بیصدا سوختیم، مثل شمع... مهر ۱۴۰۳ بازنشسته شدم، آن موقع دلار ۷۰ هزار تومن بود با دلی امیدوار به اندکی احترام و قدردانی… اما نه تنها پاداشم را ندادند، بلکه هر روز که دلار بالاتر رفت، شرمساری این بیعدالتی هم سنگینتر شد.حق من فقط یک عدد در لیست پاداشها نبود؛ حق من حرمتِ سالهایی بود که روی تخته نوشتم، بغض کردم، امید دادم، و آینده ساختم.
و حالا... پاداشم فقط سکوت است؟ بیپاسخ ماندن؟و بعد میگویند فساد، سیستماتیک نیست...
نه عزیز دل؛ این فقط بیعدالتی نیست — این، فراموشیست. فراموشی تلخِ کسانی که چراغ راه این کشور بودند.برای ما که هنوز هم با قلبمان درس میدهیم —
حتی اگر دیگر گچی نیست، ما هنوز با دلمان درس میدهیم...»
من فقط خواندم و گریهام گرفت. نه فقط برای او؛ برای همهی آنهایی که چراغ بودند و حالا... حتی کسی یادشان هم نمیکند.
@kalantarifariborz
07.04.202508:06
✍🏼 مونولوگ درونی شهرام:
نمیفهمم. هنوزم نمیفهمم. منو چرا برداشتن؟ چون رفتم قطب جنوب؟ چون دوتا اسرائیلی هم توی عکس بودن؟ چون زنم یه چیزی گفت که نباید میگفت؟ یا چون دیگه وقتش بود و فقط دنبال یه بهونه بودن؟
میدونی چیه؟ من به این فضای مبهم عادت داشتم. خودم توش اوج گرفتم. کسی نمیپرسید چی کارهم، از کجا اومدم، چرا شدم معاون. همه چیز همینجوری اتفاق افتاد. یه روز دیدم اون بالا ایستادم. بیهیچ دلیل روشنی.
حالا که افتادم پایین، همه میپرسن چرا. چجوری. کی. کجا. ولی جواب نداره. چون سؤالش از اول اشتباه بود. اینجا نه اوجگرفتنا دلیل دارن، نه سقوطهاشون.
زنم؟ طفلک. هیچی نمیدونست. سواد رسانهای؟ ولش کن. فقط یه ویدیو بود. یه حرف ساده که گفت. ولی اون یه حرف... شد همون تیری که شلیک شد. نه به من. به یه توهم قدیمی.
میخندم... میخندم چون تموم این سالها خودم گور میکَندم واسه بقیه. حالا انگار توی یکی از همونا دراز کشیدم. کی فکرشو میکرد؟ شهرامی که با سکوت و سایهها بالا رفت، با یه صدای ساده سقوط کنه.
و پزشکیان؟ اونم گفتن منو برداشت. شاید هم فقط نگاه کرد و دید که دیگه نمیشه نَبَرم. مهم نیست. آخرش، نه دلیل مهمه، نه داور. فقط بازی تموم شد.
@kalantarifariborz
نمیفهمم. هنوزم نمیفهمم. منو چرا برداشتن؟ چون رفتم قطب جنوب؟ چون دوتا اسرائیلی هم توی عکس بودن؟ چون زنم یه چیزی گفت که نباید میگفت؟ یا چون دیگه وقتش بود و فقط دنبال یه بهونه بودن؟
میدونی چیه؟ من به این فضای مبهم عادت داشتم. خودم توش اوج گرفتم. کسی نمیپرسید چی کارهم، از کجا اومدم، چرا شدم معاون. همه چیز همینجوری اتفاق افتاد. یه روز دیدم اون بالا ایستادم. بیهیچ دلیل روشنی.
حالا که افتادم پایین، همه میپرسن چرا. چجوری. کی. کجا. ولی جواب نداره. چون سؤالش از اول اشتباه بود. اینجا نه اوجگرفتنا دلیل دارن، نه سقوطهاشون.
زنم؟ طفلک. هیچی نمیدونست. سواد رسانهای؟ ولش کن. فقط یه ویدیو بود. یه حرف ساده که گفت. ولی اون یه حرف... شد همون تیری که شلیک شد. نه به من. به یه توهم قدیمی.
میخندم... میخندم چون تموم این سالها خودم گور میکَندم واسه بقیه. حالا انگار توی یکی از همونا دراز کشیدم. کی فکرشو میکرد؟ شهرامی که با سکوت و سایهها بالا رفت، با یه صدای ساده سقوط کنه.
و پزشکیان؟ اونم گفتن منو برداشت. شاید هم فقط نگاه کرد و دید که دیگه نمیشه نَبَرم. مهم نیست. آخرش، نه دلیل مهمه، نه داور. فقط بازی تموم شد.
@kalantarifariborz
08.04.202505:32
📝تناقض آقای غنینژاد؛ از هایک تا امضای بیانیه تمرکزگرایان
دکتر موسی غنینژاد، چهره شناختهشده لیبرالیسم اقتصادی در ایران، سالهاست خود را پیرو آموزههای اقتصاد اتریشی، بهویژه اندیشههای فردریش هایک معرفی میکند؛ اندیشهای که ستونهای آن بر آزادیهای فردی، مالکیت خصوصی، ضدیت با دولت مداخلهگر، نقد برنامهریزی مرکزی و تأکید بر نظم خودجوش اجتماعی استوار است. اما پرسش جدی اینجاست که چگونه او، با چنین وفاداری فکری، پای بیانیهای را امضا میزند که در ذات خود، حامل روحی کاملاً متضاد با اصول هایکی است؟
بیانیه اخیر روشنفکران درباره تنشهای قومی در استانهای آذربایجانغربی و کردستان، با وجود هشدارهای بهجای آن نسبت به قومگرایی افراطی و خطرات تجزیهطلبی، در بطن خود از نوعی تمرکزگرایی فرهنگی، دولتسازی هویتی از بالا، و دفاع از مهندسی فرهنگی-زبانشناختی سخن میگوید. بیانیه، دولت را نه به کنار کشیدن از عرصه فرهنگ، بلکه به ورود فعال، تعیینگر و یکپارچهساز در حوزههایی مانند نوروز، زبان، آموزش و هویت فرامیخواند.
حال جای این پرسش اساسی هست:
آیا هایک، که دولت را بدترین نهاد برای طراحی اجتماعی میدانست، موافق مداخله دولت در آموزش زبانها یا تعریف رسمی از هویت فرهنگی ملی بود؟
پاسخ روشن است: خیر.
از منظر هایکی، آنچه در حال وقوع است، نه دفاع از نظم خودجوش جامعه ایرانی، بلکه تداوم همان نگاه بالابهپایینِ دولتمحور به فرهنگ و هویت است؛ نگاهی که دولت را حافظ و مهندس «وحدت» تعریف میکند، نه ناظر بیطرف بر تعامل آزاد گروههای مختلف.
غنینژاد، اگر واقعاً وفادار به آموزههای اقتصاد اتریشی باشد، باید در برابر این بیانیه موضعی مستقل و انتقادی اتخاذ میکرد، نه آنکه نامش را در کنار مدافعان دیرینه تمرکز فرهنگی و یکدستسازی هویتی قرار دهد. او بهجای ایستادن در صف هشداردهندگان به دولت، اکنون بخشی از همان سازوکار هژمونیکی شده که سالها نقدش میکرد.
تناقض، دقیقاً همینجاست؛ وقتی نظریهپرداز نظم خودجوش، امضاکننده بیانیه مهندسی فرهنگی میشود.
@kalantarifariborz
دکتر موسی غنینژاد، چهره شناختهشده لیبرالیسم اقتصادی در ایران، سالهاست خود را پیرو آموزههای اقتصاد اتریشی، بهویژه اندیشههای فردریش هایک معرفی میکند؛ اندیشهای که ستونهای آن بر آزادیهای فردی، مالکیت خصوصی، ضدیت با دولت مداخلهگر، نقد برنامهریزی مرکزی و تأکید بر نظم خودجوش اجتماعی استوار است. اما پرسش جدی اینجاست که چگونه او، با چنین وفاداری فکری، پای بیانیهای را امضا میزند که در ذات خود، حامل روحی کاملاً متضاد با اصول هایکی است؟
بیانیه اخیر روشنفکران درباره تنشهای قومی در استانهای آذربایجانغربی و کردستان، با وجود هشدارهای بهجای آن نسبت به قومگرایی افراطی و خطرات تجزیهطلبی، در بطن خود از نوعی تمرکزگرایی فرهنگی، دولتسازی هویتی از بالا، و دفاع از مهندسی فرهنگی-زبانشناختی سخن میگوید. بیانیه، دولت را نه به کنار کشیدن از عرصه فرهنگ، بلکه به ورود فعال، تعیینگر و یکپارچهساز در حوزههایی مانند نوروز، زبان، آموزش و هویت فرامیخواند.
حال جای این پرسش اساسی هست:
آیا هایک، که دولت را بدترین نهاد برای طراحی اجتماعی میدانست، موافق مداخله دولت در آموزش زبانها یا تعریف رسمی از هویت فرهنگی ملی بود؟
پاسخ روشن است: خیر.
از منظر هایکی، آنچه در حال وقوع است، نه دفاع از نظم خودجوش جامعه ایرانی، بلکه تداوم همان نگاه بالابهپایینِ دولتمحور به فرهنگ و هویت است؛ نگاهی که دولت را حافظ و مهندس «وحدت» تعریف میکند، نه ناظر بیطرف بر تعامل آزاد گروههای مختلف.
غنینژاد، اگر واقعاً وفادار به آموزههای اقتصاد اتریشی باشد، باید در برابر این بیانیه موضعی مستقل و انتقادی اتخاذ میکرد، نه آنکه نامش را در کنار مدافعان دیرینه تمرکز فرهنگی و یکدستسازی هویتی قرار دهد. او بهجای ایستادن در صف هشداردهندگان به دولت، اکنون بخشی از همان سازوکار هژمونیکی شده که سالها نقدش میکرد.
تناقض، دقیقاً همینجاست؛ وقتی نظریهپرداز نظم خودجوش، امضاکننده بیانیه مهندسی فرهنگی میشود.
@kalantarifariborz


07.04.202505:12
هر سال بعد از نوروز، مسئولان میراث فرهنگی با افتخار از میلیونها سفر نوروزی میگن:امسال میگن «۳۶.۵ میلیون نفر سفر رفتن»!اما باز هم همون شکایتهای تکراری از چادر وسط بلوار، سرویسهای بهداشتی کثیف، و مدارس موکتشده برای اسکان.ما در صنعت "گردشگرشماری"، پیشرو هستیم؛ نه گردشگری.
@kalantarifariborz
@kalantarifariborz
10.04.202517:32
07.04.202505:33
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.