🗞️برخی و شاید هم بتوان گفت بسیاری از پژوهشگران از دیرباز تا کنون همواره گرفتار تناقض و تعارضی درونی و تاریخی بوده اند: مرز میان مقدس و نامقدس را نمیشناسند و آنها را درهم می آمیزند. هرچند کتابهای آسمانی و پیامبران و اولیای هر دین مقدسند، ولی تاریخ و کارکرد پیروانشان دیگر مقدس نیستند. برای نمونه قرآن و اسلام و پیامبر و خاندان پاکش را مقدس می شماریم ولی تاریخ اسلام و کردار مسلمانان چیز دیگری است. چگونه می توانیم امویان و عباسیان و... را که جامه زهد و ریا بر تن می کردند ولی همگی خونخوار و ستمکار و فاسد بودند تا آنجا که می توان گفت در تاریخ بشر همانندشان کمتر دیده شده جزیی از مقدسات به شمار آوریم؟
ما باید تاریخ مسلمانان را نه به مثابه یک تاریخ مقدس بلکه بعنوان تاریخی ساخته دست خود انسانها مانند هر تاریخ انسانی دیگر... بخوانیم. به گفته عشماوی اسلام متفاوت از جلوه های خوب یا بد تاریخی اش است. اگر این مسأله درست فهمیده شود میتوان مسائل را به درستی ارزیابی کرد.
هرگاه مورخ، فیلسوف، ادیب، سیاست شناس و نظریهپرداز اسلامی خوب به این نکته توجه کند هم خود را از آن تناقض می رهاند و دیگر ناگزیر نیست آب توبه بر سر خلفای اموی و عباسی بریزد هم میتواند در فضایی روشن درباره ابن مقفع و ابومسلم و مازیار و افشین و بابک و یعقوب لیث و...به داوری بنشیند و به آسانی خواهد توانست ایدئولوژی را از اپیستمولوژی (معرفت شناسی) جدا کند؛ زیرا میان دین و معرفت دینی تفاوتی آشکار است.
برگرفته از :
مقاله ی «پدر ناشناخته ی اندیشه سیاسی در ایران »اطلاعات سیاسی اقتصادی ۳۱۸-۳۱۹