Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
اُقیانـوس‌ِخاکـستری؛ avatar

اُقیانـوس‌ِخاکـستری؛

غوطه‌وردرون‌اُقـیانوسِ‌خاکستریِ‌وجود؛ @DarkGray0
· for you @Grayshinbot ·
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніJun 14, 2022
TGlist-ке қосылған күні
Oct 14, 2024

Telegram арнасы اُقیانـوس‌ِخاکـستری؛ статистикасы

Жазылушылар

751

24 сағат0-0.1%Апта
12
-1.6%Ай
58
-7.1%

Дәйексөз индексі

0

Ескертулер0Каналдарда қайта жазылу0Каналдарда ескерту0

1 жазбаның орташа қамтуы

39

12 сағат11
60%
24 сағат390%48 сағат390%

Қатысу деңгейі (ER)

2.56%

Қайта жазылды1Пікірлер0Реакциялар0

Қамту бойынша қатысу деңгейі (ERR)

0%

24 сағат0%Апта0%Ай
0.29%

1 жарнамалық жазбаның қамтуы

15

1 сағат426.67%1 – 4 сағат00%4 - 24 сағат00%
Каналға біздің ботымызды қосып, осы каналдың аудиториясын біліңіз.
24 сағаттағы жазбалар саны
1
Динамика
1

"اُقیانـوس‌ِخاکـستری؛" тобындағы соңғы жазбалар

وایب و تمی که داره>
-
@endshin
Қайта жіберілді:
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱 avatar
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱
ردِ انـگشت‌هـا و لـمس‌هـای مَـرد، رویِ تـنِ دلتنـگِ پسـر می‌سـوخـت.
[ بـرای خوانـدنِ پارت، کلیـک کنیـد. ]
Қайта жіберілді:
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱 avatar
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱
چشیـد و نوشیـد و ‌حفـره‌ی داغِ دهانـش رو بـا زبون احسـاس کـرد.
[ بـرای خوانـدنِ پارت، کلیـک کنیـد. ]
باید بگم باعث افتخارمه ماه‌زاده
یاد افسانه‌های ژاپنی افتادم ، وایب خاطره انگیز و جذابی داره
Қайта жіберілді:
ژَرفا؛ avatar
ژَرفا؛
قَتلگـاهِ‌ اهـریمَـن،‌‌ در خــون‌ می‌غَلـتد.   
این پیامو فور کنید ببینم کیا اینجا فیوشونه! ✖️🌟
-

Рекордтар

03.12.202423:59
866Жазылушылар
29.11.202423:59
33Дәйексөз индексі
05.11.202423:59
3531 жазбаның қамтуы
02.11.202423:59
525Жарнамалық жазбаның қамтуы
14.10.202423:59
9.62%ER
05.11.202423:59
45.14%ERR
Жазылушылар
Цитата индексі
1 хабарламаның қаралымы
Жарнамалық хабарлама қаралымы
ER
ERR
NOV '24DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

اُقیانـوس‌ِخاکـستری؛ танымал жазбалары

08.03.202516:46
• فـور کـنید نیم چنل‌ـتون رو قرار بدین تا
وایب‌ـش رو با هوش مصنوعی تقدیم‌ـتون کنم .

- معنادار باشه اگر یه واژه خاصه
می‌تونید چیز دیگه‌ای که مد نظرتونه رو بنویسید .
به 820 برسیم شروع می‌کنم .
08.03.202516:50
• فـور کـنید یک کتاب بهتون معرفی کنم
و یک پادکست تقدیم‌ـتون کنم .
به 825 برسیم شروع می‌کنم .
13.03.202512:10
• این پیام رو فـور کـنید پستی که میخواید رو مشخص کنید
فور کنم اینجا 50+ ویو بگیره و بگم چه وایبی میده
- کمی بیشتر بشیم .
Қайта жіберілді:
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱 avatar
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱
ردِ انـگشت‌هـا و لـمس‌هـای مَـرد، رویِ تـنِ دلتنـگِ پسـر می‌سـوخـت.
[ بـرای خوانـدنِ پارت، کلیـک کنیـد. ]
Қайта жіберілді:
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱 avatar
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱
چشیـد و نوشیـد و ‌حفـره‌ی داغِ دهانـش رو بـا زبون احسـاس کـرد.
[ بـرای خوانـدنِ پارت، کلیـک کنیـد. ]
05.04.202500:13
باید بگم باعث افتخارمه ماه‌زاده
30.03.202500:33
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ױ با نـام و یـاد عشـقی می‌نویـسم
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌که ویرانـگر مـن و تـو بـود‌.

عزیزِ من از آن روزی که نگاهم در دام دیدنگانت افتاد، اسیرم تا به امروزی که هر کجا می‌روم با اسم تو یاد من می‌افتند و با اسم من، یاد تو.
جان که نبود، تمام من بود که گرفتی و در قفس خودخواهیت زندانی‌اش کردی. عشق که نبود، دنیای من بود که ابتدا تا انتهایش را صاحب شدی.
برای اولین بار روانه شدن اسمت از زبانم مانند نوشیدن جامی پر از شراب سرخ بود؛ سرخوشم می‌کرد غافل از طوفانی که در انتظار چشم های تیره رنگم بود.
دستت را که گره دستانم کردی، با خود گفتم این گره کور است، هیچکس نمی‌تواند این پیوند را جدا کند. با خود گفتم ابد در برابرش کم می‌آورد.
از این ها که بگذریم اصل کاری جایی بود که خنده هایت را دیدم و شنیدم، گویی معجزهٔ فراموشی بود ؛ لحظه‌ای که خندیدی فراموش کردم که چه کسی بودم و در چه مکانی قرار داشتم، تنها بوسیدن آن خنده ها را خواستار بودم.
شیدایی کمی از حال من نداشت و تو هم هر چه می‌گذشت زیباتر می‌شدی؛ خودت، عشقت، نامت و هر چه که تو را در برمی‌گیرد در مرکز دلم جای می‌گرفت.
آن زمان روز ها با حضورت رنگین تر و شب ها با یادت خوش تر بود، تو هم به یاد داری جز به جز آنها را یا فقط من در خرابه های این عشق با دستانی زخمی و خون آلود به دنبال یادگاری می‌گردم ؟
ابتدا فخر می‌فروختم به عشقی که مانعی نداشت، گویی بهشت را برایم به زمین آورده بودی اما سرنوشت شور این نقاب خوش ، خبر نمی‌دهد.
نمی‌دانم به خواست خودت رفتی یا به اجبار اطرافیان، اما می‌دانم بندی که دل هایمان را بهم وصل کرده بود استوار تر از توطئه‌‌ی مردم بود. پس از گذشت سال ها همچنان می‌ترسم که ذره‌ای باورم به تو را از دست بدهم، تمام من پر از شک و تردید شده اما نترس، جانم هم برود، مهرت را در روحم ابدی به حبس می‌کشم.
با این حساب نمی‌دانم ظالم تویی که آمدی، عاشق کردی و رفتی یا من که به ریسمان کهنه‌ی این عشق چنگ می‌زنم..
گفته بودند هجر معشوق، پیر میکند عاشق جوان را ، بیا و ببین تپش های آرام دلم را ، لرزش های دیوانه وار دستم را ، غم انگیز است اما عجیب من بی تو دیدن دارد عزیز.
گویا روزگار کابوس هایی برای ما دیده بود تا عاشقانه دل ببندیم و جنون وار جان بکنیم.
Қайта жіберілді:
نغمه‌ها‌‌ی خاموشـے avatar
نغمه‌ها‌‌ی خاموشـے
30.03.202500:29
«برخی خاطرات، مثل قهوه‌ی تلخی هستند که سال‌ها پیش در فنجانی سرد جا مانده‌اند؛ نه آن‌قدر زنده که تسکین دهند، نه آن‌قدر مرده که فراموش شوند.
با هر نگاه، با هر لمس،《 بوی کهنگی‌شان 》 در جانت رسوخ می‌کند و تو را به لبه‌ی پرتگاهی می‌برد که بارها از آن سقوط کرده‌ای.»
سناریو را هم بخوانید♡
Қайта жіберілді:
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱 avatar
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱
30.03.202500:11
بهم گفتی جوری باشم که دوست داری من رو ببینی؛
گفتـی اگر اینطـور ادامه بدم ترکـم میکنـی.
انجـامش دادم. چشـم‌هام رو بستـم تا دیگه غم‌هـام رو نبینی‌.
دست‌هـام رو پس کشیدم تا دیگه زخـم‌هـام رو نبینی.
گریـه نکردم تا دیگه اشک‌هـام رو نبینـی.
پشت سرت راه رفتم تا دیگه پاهـای خستـم رو نبینی.
من وجـودم رو پـاک کردم.
انقدری از بیـن بردم که دیگه چیـزی برای دیدن وجود نداشت؛
زمانی که بالاخـره سرت رو بالا آوردی تا نگاهـم کنـی. من نبـودم‌.
شایدم بودم ولـی تو هنوز هـم من رو نمی‌دیدی؛
خواستـم صدات بزنـم. ولی صدایـی نداشتـم.
من هیـچ شدم. برای خـودم. برای تـو.
ولـی روحِ عذاب کشیـدم پر رنگ‌تر از هر وقتـی نفس می‌کشیـد.
میدیدمـش که یه گوشـه ایستـاده بود و با تیکه‌هـای خـورد شده‌ی وجـودم توی دست‌های زخمیـش بهت نگاه میکـرد.
متوجـه نگـاهش شدی؟ نـه.
من برای تـو، به خاطـر تـو نیست شدم.
ولی تـو دنبالـم نگشتـی تا پیـدام کنـی.
─╌ نوشتـه‌هـای‌سوختـه، ثـورا
30.03.202501:02
و دوباره متنی با سبک مدح و وصف یار ، توصیف و تشبیه‌ـهاش متفاوت و دلچسبه و البته گرما و لطافتی که در لحنش قرار داره هم دلرباست ، چشمگیر شده اشلی خسته نباشی .
30.03.202500:18
این سبک از نوشتار از دیدگاهِ من شاهکاره ؛ زمانی که با کلمات سعی در وصف و مدح معشوق رو داری ، و همینطور تلاش برای پیدا کردن واژه‌هایی عمیق و پر معنا و البته دلنشین و گیرا و مناسب برای یار بیانگرِ استعداد و عواطفِ نویسنده است و همین احساس درونِ متن ریشه میزنه دلنشینش می‌کنه .
05.04.202500:13
یاد افسانه‌های ژاپنی افتادم ، وایب خاطره انگیز و جذابی داره
08.03.202516:29
وایبی که داره بی‌نظیر و دلبراست
14.03.202517:10
07.04.202516:15
وایب و تمی که داره>
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.