
بیکرانگی | وحید سهرابی فر
🔹نوشته ها و گزیده های دکتر وحید سهرابی فر
🔹 رئیس دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب
🔹رئیس و هم-موسس انجمن علمی دین پژوهی ایران:
@IranianARS
🔹آپارات:
aparat.com/VahidSohrabifar
🔹ایمیل:
VSohrabifar@gmail.com
🔹 رئیس دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب
🔹رئیس و هم-موسس انجمن علمی دین پژوهی ایران:
@IranianARS
🔹آپارات:
aparat.com/VahidSohrabifar
🔹ایمیل:
VSohrabifar@gmail.com
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніКвіт 01, 2017
TGlist-ке қосылған күні
Січ 22, 2025Қосылған топ
Жазылушылар
1 384
24 сағат00%Апта
5-0.4%Ай
5-0.4%
Дәйексөз индексі
0
Ескертулер0Каналдарда қайта жазылу0Каналдарда ескерту0
1 жазбаның орташа қамтуы
0
12 сағат00%24 сағат00%48 сағат00%
Қатысу деңгейі (ER)
0%
Қайта жазылды0Пікірлер0Реакциялар0
Қамту бойынша қатысу деңгейі (ERR)
0%
24 сағат0%Апта0%Ай0%
1 жарнамалық жазбаның қамтуы
0
1 сағат00%1 – 4 сағат00%4 - 24 сағат00%
24 сағаттағы жазбалар саны
3
Динамика
3
"بیکرانگی | وحید سهرابی فر" тобындағы соңғы жазбалар
06.04.202521:43
The Qur'an: An Introduction, p.212
Abdullah Saeed
📌 @Sohrabifar_Vahid
Abdullah Saeed
📌 @Sohrabifar_Vahid


01.04.202514:22
📚 کتاب جدید «جهانبینیهای نیمهسکولار و باور به چیزی فراتر» 2/2
📌 @Sohrabifar_Vahid
📌 @Sohrabifar_Vahid
01.04.202514:21
📚 کتاب جدید «جهانبینیهای نیمهسکولار و باور به چیزی فراتر» 1/2
این اثر در باب معنویت های جدید و رویکرد نوین به باورمندی، روز گذشته توسط انتشارات کمبریج منتشر شد. در چکیده کتاب می خوانیم:
«بخش فزایندهای از جمعیت در غرب خود را به عنوان «بیدین» (Nones) معرفی میکنند. برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، اکثر آنها کاملاً بیخدا (آتئیست) نیستند. آنها از دین سنتی فاصله میگیرند، اما بسیاری از آنها به دنبال شکلهای مختلف معنویت هستند و بسیاری نیز باورهای ماوراءالطبیعی دارند. این بخش به جهانبینی این افراد «نیمهسکولار» میپردازد. وقتی از آنها پرسیده میشود که آیا به خدا اعتقاد دارند، معمولاً پاسخهایی مانند این میدهند: «شاید نه دقیقاً خدا، اما من به چیزی باور دارم». اعتقاد به «چیزی» سنگ بنای هستیشناختی جهانبینی بسیاری از این بیدینان است. نویسندگان این دیدگاه را به عنوان «چیزیباوری» (Somethingism) بازسازی میکنند. آنها چیزیباوری را با بررسی این مسئله ارزیابی میکنند که چقدر در برابر چالش معرفتشناختیِ پایبندی به عقلانیت مقاومت میکند. همچنین، با کاوش در این موضوع که چطور میتواند چالش وجودیِ ارائه آرامش و راهنمایی در این زندگی را مدیریت کند، و نیز توانایی آن در همسو کردن ما با هر واقعیت متعالیِ ممکن، آن را مورد سنجش قرار میدهند.»
* ترجمه از هوش مصنوعی دیپسیک
📌 @Sohrabifar_Vahid
این اثر در باب معنویت های جدید و رویکرد نوین به باورمندی، روز گذشته توسط انتشارات کمبریج منتشر شد. در چکیده کتاب می خوانیم:
«بخش فزایندهای از جمعیت در غرب خود را به عنوان «بیدین» (Nones) معرفی میکنند. برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، اکثر آنها کاملاً بیخدا (آتئیست) نیستند. آنها از دین سنتی فاصله میگیرند، اما بسیاری از آنها به دنبال شکلهای مختلف معنویت هستند و بسیاری نیز باورهای ماوراءالطبیعی دارند. این بخش به جهانبینی این افراد «نیمهسکولار» میپردازد. وقتی از آنها پرسیده میشود که آیا به خدا اعتقاد دارند، معمولاً پاسخهایی مانند این میدهند: «شاید نه دقیقاً خدا، اما من به چیزی باور دارم». اعتقاد به «چیزی» سنگ بنای هستیشناختی جهانبینی بسیاری از این بیدینان است. نویسندگان این دیدگاه را به عنوان «چیزیباوری» (Somethingism) بازسازی میکنند. آنها چیزیباوری را با بررسی این مسئله ارزیابی میکنند که چقدر در برابر چالش معرفتشناختیِ پایبندی به عقلانیت مقاومت میکند. همچنین، با کاوش در این موضوع که چطور میتواند چالش وجودیِ ارائه آرامش و راهنمایی در این زندگی را مدیریت کند، و نیز توانایی آن در همسو کردن ما با هر واقعیت متعالیِ ممکن، آن را مورد سنجش قرار میدهند.»
* ترجمه از هوش مصنوعی دیپسیک
📌 @Sohrabifar_Vahid
Қайта жіберілді:
بیکرانگی | وحید سهرابی فر

23.03.202519:31
🔅 شب قدر و ساغرهای شکسته
شب قدر فرا رسيد...
اگر از تمام صورت ها، قالب ها و فرم ها عبور كنيم، در بن ماجرا به اين می رسيم که خدايا ما در نهايت جز تو كسی را نداريم.. خير و صلاح ما به دست توست.. ما از دست رفتگانيم مگر تو نظری كنی..
امشب در ضمیر من این ابیات تکرار می شوند:
ساغرم شكسته ای ساقی..
رفته ام ز دست ای ساقی...
بر موج غم نشسته منم..
در زورق شكسته منم..
ای [نا]خدای عالم!
💠 @Sohrabifar_Vahid
شب قدر فرا رسيد...
اگر از تمام صورت ها، قالب ها و فرم ها عبور كنيم، در بن ماجرا به اين می رسيم که خدايا ما در نهايت جز تو كسی را نداريم.. خير و صلاح ما به دست توست.. ما از دست رفتگانيم مگر تو نظری كنی..
امشب در ضمیر من این ابیات تکرار می شوند:
ساغرم شكسته ای ساقی..
رفته ام ز دست ای ساقی...
بر موج غم نشسته منم..
در زورق شكسته منم..
ای [نا]خدای عالم!
💠 @Sohrabifar_Vahid
15.03.202516:05
💠 تو یکتا شو
الله اکبر که می گویی بکوش اگر خدا بزرگ است تو هم بزرگ باشی
پیشتر آی تا بزرگ بینی. بجویی تا بیایی.
«شناخت خدا عمیق است».
عمیق تویی، اگر عمیقی هست تویی.
چه سزا باشد گفتن که خدا هست
تو هستی حاصل کن.
گفتی خدا یکی است .گفتم اکنون تو را چه؟
چون تو در عالم تفرقه ای صد هزاران ذره هر ذره در عالمی پراکنده
پژمرده فرو افسرده
او خود هست، وجود قدیم او هست، تو را چه؟
چون تو نیستی! او یکی است تو کیستی؟
تو شش هزار بیشی
تو یکتا شو و گرنه از یکی او تو را چه؟
شمس تبریزی
🎬 بخش زیبایی از قسمت اول، فصل دوم سریال مولانا جلال الدین رومی (ساخت ترکیه)
📌 @Sohrabifar_Vahid
الله اکبر که می گویی بکوش اگر خدا بزرگ است تو هم بزرگ باشی
پیشتر آی تا بزرگ بینی. بجویی تا بیایی.
«شناخت خدا عمیق است».
عمیق تویی، اگر عمیقی هست تویی.
چه سزا باشد گفتن که خدا هست
تو هستی حاصل کن.
گفتی خدا یکی است .گفتم اکنون تو را چه؟
چون تو در عالم تفرقه ای صد هزاران ذره هر ذره در عالمی پراکنده
پژمرده فرو افسرده
او خود هست، وجود قدیم او هست، تو را چه؟
چون تو نیستی! او یکی است تو کیستی؟
تو شش هزار بیشی
تو یکتا شو و گرنه از یکی او تو را چه؟
شمس تبریزی
🎬 بخش زیبایی از قسمت اول، فصل دوم سریال مولانا جلال الدین رومی (ساخت ترکیه)
📌 @Sohrabifar_Vahid
10.03.202512:35
04.03.202507:32
💢 Berggruen Prize Essay Competition
Prize: $50,000 USD
2025 Theme: Consciousness
Deadline: July 31, 2025
More info
📌 @Sohrabifar_Vahid
Prize: $50,000 USD
2025 Theme: Consciousness
Deadline: July 31, 2025
More info
📌 @Sohrabifar_Vahid
Қайта жіберілді:
Critic l مریم نصر

03.03.202514:26
.
و سفر سه روز به درازا کشید
✅ یگانه رویایش این بود که آنان را در سفر سه روزهشان، درحالیکه ابراهیم سوار بر استر، با اندوهش در پیش و با اسحاق در کنارش میراند همراهی کند...ابراهیم ایمان داشت و شک نکرد، او به محال ایمان داشت...او بر خر خویش نشست و آهسته به راه افتاد. در همه این مدت او ایمان داشت، او ایمان داشت که خدا اسحاق را از او نمیخواهد، با این همه اگر او را میخواست آماده بود تا وی را قربانی کند...او از کوه بالا رفت، و حتی در لحظهای که دشنه برق میزد ایمان داشت، ایمان داشت که خدا اسحاق را نمیخواهد...
✅ آن کس که خدای را بدون ایمان دوست میدارد به خود میاندیشد، اما آن کس که خدا را مومنانه دوست میدارد به خدا می اندیشد. بر این قله است که ابراهیم ایستاده است.
✅ ...الهیات بزک کرده بر پنجره مینشیند و عنایات فلسفه را گدایی میکند و جاذبههای خود را به او عرضه مینماید. گویا فهمیدن هگل دشوار است، اما فهمیدن ابراهیم چیز پیشپا افتادهای است! فراتر رفتن از هگل معجزه است، اما فراتر رفتن از ابراهیم از همه چیز سادهتر است!
هیچ کس حق ندارد به دیگران بباوراند که ایمان چیزی پیش پا افتاده و آسان است در حالی که برعکس از همه چیز بزرگتر و دشوارتر است.
✅...مردم داستان ابراهیم را به گونۀ دیگری تعبیر می کنند. آنها لطف خداوند را در بخشیدن دوباره اسحاق به ابراهیم ستایش میکنند و همه ماجرا را فقط آزمونی میدانند. ... کل ماجرا به همان سرعت که نقل می شود سپری میشود: بر اسبی راهوار مینشینند و در چشم بهم زدنی به موریه میرسند و بیدرنگ گوسفند را میبینند. فراموش میکنند که ابراهیم بر چارپایی کند راه میپیمود، و سفر سه روز به درازا کشید و مدتی بایست تا هیزم آورد، اسحاق را ببندد و کارد را تیز کند.
✅... واعظ میتواند تا ربع ساعت به وعظ مانده بخوابد و مستمع میتواند به هنگام شنیدن چرت بزند، زیرا همه چیز برای هر دو آسان و بی دردسر سپری میشود. اما اگر در میان حاضران یکی به بیخوابی مبتلا باشد شاید در بازگشت به خانه در کنجی بنشیند و بیاندیشد: «همۀ این ماجرا کار یک لحظه است؛ فقط یک دقیقه منتظر بمان، گوسفند را خواهی دید و آزمون به پایان میرسد».
ترس و لرز، سورن کیرکگور، ترجمه عبدالکریم رشیدیان نشر نی.
#لقمه_کتاب
@neocritic
و سفر سه روز به درازا کشید
✅ یگانه رویایش این بود که آنان را در سفر سه روزهشان، درحالیکه ابراهیم سوار بر استر، با اندوهش در پیش و با اسحاق در کنارش میراند همراهی کند...ابراهیم ایمان داشت و شک نکرد، او به محال ایمان داشت...او بر خر خویش نشست و آهسته به راه افتاد. در همه این مدت او ایمان داشت، او ایمان داشت که خدا اسحاق را از او نمیخواهد، با این همه اگر او را میخواست آماده بود تا وی را قربانی کند...او از کوه بالا رفت، و حتی در لحظهای که دشنه برق میزد ایمان داشت، ایمان داشت که خدا اسحاق را نمیخواهد...
✅ آن کس که خدای را بدون ایمان دوست میدارد به خود میاندیشد، اما آن کس که خدا را مومنانه دوست میدارد به خدا می اندیشد. بر این قله است که ابراهیم ایستاده است.
✅ ...الهیات بزک کرده بر پنجره مینشیند و عنایات فلسفه را گدایی میکند و جاذبههای خود را به او عرضه مینماید. گویا فهمیدن هگل دشوار است، اما فهمیدن ابراهیم چیز پیشپا افتادهای است! فراتر رفتن از هگل معجزه است، اما فراتر رفتن از ابراهیم از همه چیز سادهتر است!
هیچ کس حق ندارد به دیگران بباوراند که ایمان چیزی پیش پا افتاده و آسان است در حالی که برعکس از همه چیز بزرگتر و دشوارتر است.
✅...مردم داستان ابراهیم را به گونۀ دیگری تعبیر می کنند. آنها لطف خداوند را در بخشیدن دوباره اسحاق به ابراهیم ستایش میکنند و همه ماجرا را فقط آزمونی میدانند. ... کل ماجرا به همان سرعت که نقل می شود سپری میشود: بر اسبی راهوار مینشینند و در چشم بهم زدنی به موریه میرسند و بیدرنگ گوسفند را میبینند. فراموش میکنند که ابراهیم بر چارپایی کند راه میپیمود، و سفر سه روز به درازا کشید و مدتی بایست تا هیزم آورد، اسحاق را ببندد و کارد را تیز کند.
✅... واعظ میتواند تا ربع ساعت به وعظ مانده بخوابد و مستمع میتواند به هنگام شنیدن چرت بزند، زیرا همه چیز برای هر دو آسان و بی دردسر سپری میشود. اما اگر در میان حاضران یکی به بیخوابی مبتلا باشد شاید در بازگشت به خانه در کنجی بنشیند و بیاندیشد: «همۀ این ماجرا کار یک لحظه است؛ فقط یک دقیقه منتظر بمان، گوسفند را خواهی دید و آزمون به پایان میرسد».
ترس و لرز، سورن کیرکگور، ترجمه عبدالکریم رشیدیان نشر نی.
#لقمه_کتاب
@neocritic
01.03.202515:35
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش
وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش
زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو #رمضان باش
حافظ
محمد معتمدی
📌 @Sohrabifar_Vahid
وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش
زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو #رمضان باش
حافظ
محمد معتمدی
📌 @Sohrabifar_Vahid
27.02.202517:49
💠 ماسکهای رنگارنگ، زیست اصیل و دغدغه صداقت
چندی پیش آماری در خبرگزاریها دیدم که میزان اعتماد میان ایرانیان از 53 درصد (در سال 1353) به 8 درصد (در سال 1402) رسیده است، یعنی یک سقوط آزاد! از صحت و دقت این آمار مطلع نیستم ولی مشاهدات شخصیم نشان میدهد وضعیت فعلی ما از نظر میزان اعتماد به یکدیگر اصلا مطلوب نیست. به طور مثال وقتی سخنی از یک فرد غریبه (یا حتی آشنا) میشنویم، چقدر احتمال میدهیم که صادقانه باشد؟ چقدر میتوانیم به اظهارات افراد اعتماد کنیم و بدون بررسی بر اساس آنها تعامل کنیم؟ پاسخ به گمانم دلگرم کننده نیست!
به چرایی این سقوط که فکر میکنم، دو مسئله برایم برجستهتر از عوامل دیگر است، نخست امر اقتصادی. تنگنای معیشت، انسانها را تغییر می دهد، آنها را به سمتی هل میدهد که بداخلاق، کم حوصله، خیانتکار و دروغگو شوند. نمیخواهم اختیار انسان را نفی کنم ولی نمیتوان انکار کرد که فقر، دشمن فضایل اخلاقی و ایمانی است. کسی که بقایش (یا آنچه بقا میانگارد) به خطر بیفتد، چشم بر بسیاری از مسائل خواهد بست! بگذریم که مسئله فقط کاهش درآمدها نیست، بلکه استانداردهای زندگی نیز روز به روز بالاتر میروند و تامین آنها روز به روز دشوارتر میشوند.
عامل دیگر محیط است. اگر شما در محیطی زندگی کنید که برای رشد و پیشرفت نیازمند دو رویی و نفاق باشید، طبیعتا خود واقعیتان را بروز نخواهید داد. در خفا به نحوی سخن میگویید و در فضای عمومی به شکل دیگری حرف میزنید. این مشکلی است که به گمانم بسیاری از اقشار جامعه ما -کم و بیش- با آن درگیرند.. بسیاری از ما در محراب و منبر به نحوی جلوه میکنیم و چون به خلوت میرویم آن کار دیگر میکنیم.. گویا بی صداقتی، فریب و دورویی بخش مهمی از فرهنگ اجتماعی ما شده است. تلخ است ولی واقعا گویا چنین است! گاه که دست و پا زدنهای مذوبحانهی فردی برای رسیدن به جایگاهی را می بینیم و اینکه در این مسیر از دروغ، تهمت، تظاهر و هیچ امر دیگری فروگذاری نمیکند، ممکن از خودمان و محیطی که در آن قرار گرفتهایم، متنفر شویم! سخن در این مورد بسیار است.
راستش چند صباحی میشود که وقتی به خودم رجوع میکنم، منزلت و اهمیت انسانها برایم بر اساس همین صداقت و اصالت سنجیده میشود. یعنی برایم چندان مهم نیست که فرد به چه باور دارد و چطور زندگی میکند، چقدر با سواد است یا اینکه اهل کدام قبیله است. آنچه برایم مهم است این است که آیا انسان صادقی است؟ بود و نمودش یکیست؟ اگر چنین است پس انسان شایسته و بزرگیست. فارغ از همه قبیلهگراییها، کسی که توانسته باشد از وجودش – به مثابه یک اثر هنری- یک موجود صادق و اصیل بسازد، انسان بزرگی است!
فهم من از متون دینی هم چنین است. گمان من این است که اگر یک شاخص مهم در نزد خداوند برای ارزشمندی انسانها وجود داشته باشد، همین صداقت است. یعنی صادقانه به آنچه حقیقت یافتهای ملتزم باش. آن را کتمان نکن. با آن لجاجت نکن. سخنان گوناگون را بشنو، از افقهای مختلف بنگر و آنچه حق یافتی را صادقانه ملتزم باش. پاک باش و از دورویی و دروغ مبرا باش. قلب سلیم باش! و باور داشته باش که «این روزی است که صادقان از راستی خود بهرهمند میشوند».
✍🏼 وحید سهرابیفر
📌 @Sohrabifar_Vahid
چندی پیش آماری در خبرگزاریها دیدم که میزان اعتماد میان ایرانیان از 53 درصد (در سال 1353) به 8 درصد (در سال 1402) رسیده است، یعنی یک سقوط آزاد! از صحت و دقت این آمار مطلع نیستم ولی مشاهدات شخصیم نشان میدهد وضعیت فعلی ما از نظر میزان اعتماد به یکدیگر اصلا مطلوب نیست. به طور مثال وقتی سخنی از یک فرد غریبه (یا حتی آشنا) میشنویم، چقدر احتمال میدهیم که صادقانه باشد؟ چقدر میتوانیم به اظهارات افراد اعتماد کنیم و بدون بررسی بر اساس آنها تعامل کنیم؟ پاسخ به گمانم دلگرم کننده نیست!
به چرایی این سقوط که فکر میکنم، دو مسئله برایم برجستهتر از عوامل دیگر است، نخست امر اقتصادی. تنگنای معیشت، انسانها را تغییر می دهد، آنها را به سمتی هل میدهد که بداخلاق، کم حوصله، خیانتکار و دروغگو شوند. نمیخواهم اختیار انسان را نفی کنم ولی نمیتوان انکار کرد که فقر، دشمن فضایل اخلاقی و ایمانی است. کسی که بقایش (یا آنچه بقا میانگارد) به خطر بیفتد، چشم بر بسیاری از مسائل خواهد بست! بگذریم که مسئله فقط کاهش درآمدها نیست، بلکه استانداردهای زندگی نیز روز به روز بالاتر میروند و تامین آنها روز به روز دشوارتر میشوند.
عامل دیگر محیط است. اگر شما در محیطی زندگی کنید که برای رشد و پیشرفت نیازمند دو رویی و نفاق باشید، طبیعتا خود واقعیتان را بروز نخواهید داد. در خفا به نحوی سخن میگویید و در فضای عمومی به شکل دیگری حرف میزنید. این مشکلی است که به گمانم بسیاری از اقشار جامعه ما -کم و بیش- با آن درگیرند.. بسیاری از ما در محراب و منبر به نحوی جلوه میکنیم و چون به خلوت میرویم آن کار دیگر میکنیم.. گویا بی صداقتی، فریب و دورویی بخش مهمی از فرهنگ اجتماعی ما شده است. تلخ است ولی واقعا گویا چنین است! گاه که دست و پا زدنهای مذوبحانهی فردی برای رسیدن به جایگاهی را می بینیم و اینکه در این مسیر از دروغ، تهمت، تظاهر و هیچ امر دیگری فروگذاری نمیکند، ممکن از خودمان و محیطی که در آن قرار گرفتهایم، متنفر شویم! سخن در این مورد بسیار است.
راستش چند صباحی میشود که وقتی به خودم رجوع میکنم، منزلت و اهمیت انسانها برایم بر اساس همین صداقت و اصالت سنجیده میشود. یعنی برایم چندان مهم نیست که فرد به چه باور دارد و چطور زندگی میکند، چقدر با سواد است یا اینکه اهل کدام قبیله است. آنچه برایم مهم است این است که آیا انسان صادقی است؟ بود و نمودش یکیست؟ اگر چنین است پس انسان شایسته و بزرگیست. فارغ از همه قبیلهگراییها، کسی که توانسته باشد از وجودش – به مثابه یک اثر هنری- یک موجود صادق و اصیل بسازد، انسان بزرگی است!
فهم من از متون دینی هم چنین است. گمان من این است که اگر یک شاخص مهم در نزد خداوند برای ارزشمندی انسانها وجود داشته باشد، همین صداقت است. یعنی صادقانه به آنچه حقیقت یافتهای ملتزم باش. آن را کتمان نکن. با آن لجاجت نکن. سخنان گوناگون را بشنو، از افقهای مختلف بنگر و آنچه حق یافتی را صادقانه ملتزم باش. پاک باش و از دورویی و دروغ مبرا باش. قلب سلیم باش! و باور داشته باش که «این روزی است که صادقان از راستی خود بهرهمند میشوند».
✍🏼 وحید سهرابیفر
📌 @Sohrabifar_Vahid
19.01.202517:31
💠 دان کیوپیت، جستجوگر ایمان
روز گذشته دان کیوپیت، فیلسوف دین و متاله (سابق) مسیحی درگذشت. از او آثار مختلفی منتشر شده است که برخی از آنها به فارسی ترجمه شده است، به طور خاص کتاب دریای ایمان (1984) ترجمه حسن کامشاد و عرفان پس از مدرنیته (1998) ترجمه الله کرم کرمی پور مورد توجه علاقه مندان ایرانی قرار گرفته است.
کیوپیت که خود زمانی یک کشیش بود، ایمانش را به گوشه دیر و صومعه محدود نکرد بلکه دغدغه مهم او تحولات جهان جدید بود. در کتاب دریای ایمان – که مکتوب مستندی شش قسمتی در تلویزیون بی بی سی است- کیوپیت به چالش های مختلفی که ایمان در قرون اخیر با آن مواجه شده است، می پردازد. او از متفکران مختلفی چون دکارت، گالیله، داروین، کانت و هگل سخن می گوید و سپس با افرادی چون کرکگارد، نیچه و ویتگنشتاین همراه می شود. تامل در چالش های معرفتی جهان جدید از کیوپیت یک ناواقعگرا در الهیات و در مرحله بعد ناواقع گرا در تمام امور می سازد. حضور اندیشه های فیلسوفانی چون ویتگنشتاین و نیچه در افکار او روشن است.
این دیدگاه ها البته برای او چالش هایی را در پی داشت و رابطه او و کلیسا را مختل کرد. برخی دیدگاه او را به کفر نزدیکتر از ایمان معرفی کردند. با این حال، فارغ از اینکه با دیدگاه او همدل باشیم یا نه، نکته مهم در زندگی او، چشم نبستن و کنج عافیت نگزیدن است. او ایمانش را با خود به دل حوادث برد. طوفان های سهمگین دوران مدرن را ندید نگرفت و سعی کرد از میان این طوفان ها راهی بیابد. شاید راه او مطلوب بسیاری از دینداران نباشد ولی شجاعت او در مواجهه با مسائل ستودنیست.
✍🏼 وحید سهرابی فر
📌 @Sohrabifar_Vahid
روز گذشته دان کیوپیت، فیلسوف دین و متاله (سابق) مسیحی درگذشت. از او آثار مختلفی منتشر شده است که برخی از آنها به فارسی ترجمه شده است، به طور خاص کتاب دریای ایمان (1984) ترجمه حسن کامشاد و عرفان پس از مدرنیته (1998) ترجمه الله کرم کرمی پور مورد توجه علاقه مندان ایرانی قرار گرفته است.
کیوپیت که خود زمانی یک کشیش بود، ایمانش را به گوشه دیر و صومعه محدود نکرد بلکه دغدغه مهم او تحولات جهان جدید بود. در کتاب دریای ایمان – که مکتوب مستندی شش قسمتی در تلویزیون بی بی سی است- کیوپیت به چالش های مختلفی که ایمان در قرون اخیر با آن مواجه شده است، می پردازد. او از متفکران مختلفی چون دکارت، گالیله، داروین، کانت و هگل سخن می گوید و سپس با افرادی چون کرکگارد، نیچه و ویتگنشتاین همراه می شود. تامل در چالش های معرفتی جهان جدید از کیوپیت یک ناواقعگرا در الهیات و در مرحله بعد ناواقع گرا در تمام امور می سازد. حضور اندیشه های فیلسوفانی چون ویتگنشتاین و نیچه در افکار او روشن است.
این دیدگاه ها البته برای او چالش هایی را در پی داشت و رابطه او و کلیسا را مختل کرد. برخی دیدگاه او را به کفر نزدیکتر از ایمان معرفی کردند. با این حال، فارغ از اینکه با دیدگاه او همدل باشیم یا نه، نکته مهم در زندگی او، چشم نبستن و کنج عافیت نگزیدن است. او ایمانش را با خود به دل حوادث برد. طوفان های سهمگین دوران مدرن را ندید نگرفت و سعی کرد از میان این طوفان ها راهی بیابد. شاید راه او مطلوب بسیاری از دینداران نباشد ولی شجاعت او در مواجهه با مسائل ستودنیست.
✍🏼 وحید سهرابی فر
📌 @Sohrabifar_Vahid
Рекордтар
22.01.202523:59
1.7KЖазылушылар19.01.202523:59
0Дәйексөз индексі22.04.202522:12
01 жазбаның қамтуы22.04.202522:12
0Жарнамалық жазбаның қамтуы22.04.202522:12
0.00%ER20.01.202523:59
0.00%ERRКөбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.