Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
نقد حال avatar
نقد حال
نقد حال avatar
نقد حال
Қайта жіберілді:
سریانیات avatar
سریانیات
02.09.202309:24
زبان
یارشاطر در دورانِ تحصیلش در رشتهٔ زبان و ادبیاتِ فارسی (۱۳۱۶-۱۳۲۶) به واسطهٔ استادش، ابراهیمِ پورداود، با زبان‌‌های اوستایی و فارسیِ باستان آشنا شده‌بود. بلافاصله پس از اتمامِ دورهٔ دکتری به لندن رفت و تحصیلِ زبان‌های ایرانی را زیرِ نظرِ والتر برونو هنینگ شروع کرد. لذا وقتی در اردیبهشتِ سالِ ۱۳۳۶، مقالهٔ «غمِ زبان» را منتشر کرد مطلقاً در زبان‌شناسیِ تاریخی بی‌تجربه نبود. در آن سال، پرویزِ ناتلِ خانلری به لبنان رفته بود و ادارهٔ مجلهٔ سخن برعهدهٔ یارشاطر بود. خانلری مقالهٔ یارشاطر را هیچ نپسندید و در مردادِ همان‌ سال، مقاله‌ای نوشت به نامِ «تحولِ زبان» و در آن، بی‌آنکه نامِ یارشاطر را بیاورد به مدعای یارشاطر پاسخ داد.
حرفِ اصلیِ یارشاطر در آن مقاله این است که زبان خواه‌ناخواه تغییر می‌کند و این دگرگونی معمولاً مطابق با منطق نیست. مقاله را با وصفِ حال و روزِ دژبانانِ زبان آغاز می‌کند: «بسیاری از پاسدارانِ زبان که همیشه به دیدهٔ تقدیس و احترام در رابطهٔ فعل و فاعل و مناسباتِ صفت و موصوف نگریسته‌اند، امروز وقتی به خواندنِ نامه‌هایِ اداری یا مذاکراتِ مجلس و یا برخی از انتشاراتِ علمی و تربیتیِ دانشگاه دچار می‌شوند، به حسرت و تأسف سر می‌جنبانند و از اینکه رسمِ عافیت از زبان برخاسته و کلمات و عبارات در رفتارِ خود هوسرانی و خودسری پیش‌گرفته‌اند اندوهگین می‌شوند.» بعد از آوردنِ مثال‌هایی از غلط‌‌‌‌نویسی‌هایِ متداولِ آن روزگار، نهایتاً خود را در رنجِ پاسدارانِ زبان شریک می‌بیند. منتها بعد سعی می‌کند که ماهیت و اساسِ مسئله را روشن کند.
توضیح می‌دهد که این پاسدارانِ زبان «یک نکتهٔ اساسی را دربارهٔ زبان از نظر دور داشته‌اند و آن این است که بنایِ سیر و تحولِ زبان بر منطق نیست. یعنی تحولِ کلمات و اصطلاحاتِ زبان معمولاً با رعایتِ شیوه‌ای که منطقِ علمی می‌پسندد و نظمی که ذهنِ آدمی دوست دارد انجام نمی‌گیرد، بلکه در این تحول، تصادف و اشتباه و به‌خصوص به کار بردنِ لفظی در غیرِ معنیِ اصلی و ساختنِ کلمه‌ای برخلافِ قواعدِ اصیلِ زبان شیوهٔ رایج است.» سپس سیاهه‌ای از بعضی کلمات به دست می‌دهد که معنا یا شکلِ معیار و پذیرفته‌اشان خلافِ آنچه بوده است که قدما استفاده می‌کرده‌اند.
نتیجه می‌گیرد که «زبان دائماً در تحول است. هرگاه جامعه دستخوشِ تغییراتِ اجتماعی و فکریِ شدید می‌شود و اندیشه‌هایِ تازه در ذهنِ مردم رخنه می‌کند، تحولِ زبان نیز به تبع سرعت می‌گیرد.» یارشاطر آن تغییراتِ اجتماعی و فکری را در آن دوره ناشی از مواجههٔ ایران با غرب می‌داند و تحولِ زبان را ناگزیر. می‌گوید که پاسبانانِ زبان دگرگونی را تنها به شرطی می‌پذیرند که مطابق با سنن باشد غافل از اینکه زبان کارِ خود را خواهد کرد: «با نفوذِ تمدنِ غربی و رخنه کردنِ اندیشه‌هایِ نو و تغییری که در زندگیِ مادی و معنوی روی داده و می‌دهد، ناچار زبانِ فارسی باید تغییر کند و این افکارِ تازه در زبان برایِ خود ظرفی و مظهری پیدا کنند. زبان‌مدار خواهد گفت: آری، اما تغییر باید به قاعده و با حفظِ سنن باشد. زبان می‌گوید: در سیر و تحولِ من تنها یک قاعده هست و آن این است که لفظی به معنایی مشهور شود و قبولِ عام پیدا کند.»
پرسشی که قاعدتاً اینجا مطرح می‌شود این است که پس فایدهٔ دستورِ زبان چیست و آیا می‌توان زبان را در هرج و مرجِ بی‌قاعدگی رها کرد. پاسخِ یارشاطر این است که «هرج و مرج در زبان پسندیده نیست و دستورِ زبان را نیز باید آموخت و بدان عمل کرد.» در طعنه‌ای بامزه، کلمه‌ای را که گویا به شدت اسبابِ چندشش می‌شده ذکر می‌کند: «من خود آرزو دارم که به هر یک از فضلایِ ادارهٔ تربیتِ بدنی ده اسبِ تازی و دو غلامِ زرین‌کمر و یک خلعتِ شاهوار ببخشایند و در عوض قول بگیرند که از این پس بر جانِ فارسی‌زبانان ببخشایند و دیگر کلمهٔ «نرمش» را به کار نبرند.» و بعد پیش‌بینی می‌کند که اگر مدتی بگذرد و نرمش هم در فارسی جا بیافتد، لابد دیگر غلط نخواهد بود. پیش‌بینی‌ای که از قضا درست از آب درآمد.
Көрсетілген 1 - 1 арасынан 1
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.