Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Kamikazhi avatar

Kamikazhi

کمی کژی؛ پرتابه‌هایی از درون نور صدا حرکت...
Admin: @Distorsionee
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніApr 20, 2024
TGlist-ке қосылған күні
Mar 25, 2025

Рекордтар

11.04.202523:59
2.8KЖазылушылар
02.03.202512:56
200Дәйексөз индексі
05.04.202523:59
4611 жазбаның қамтуы
29.03.202523:59
447Жарнамалық жазбаның қамтуы
02.04.202523:59
11.44%ER
20.03.202514:25
18.54%ERR
Жазылушылар
Цитата индексі
1 хабарламаның қаралымы
Жарнамалық хабарлама қаралымы
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25APR '25

Kamikazhi танымал жазбалары

10.04.202509:39
24.03.202511:36
01.04.202509:59
🌊
06.04.202509:37
23.03.202508:00
**

The Fifth Seal, Zoltán Fábri 1976
https://t.me/kamikazhi
09.04.202514:04
***
[شامل اسپویل]

به صورت کلی، ناحیه مفصلی مورد اشاره، به نسبت سایر نواحی محبوب‌تر، تاثیرگذاری اروتیک پایین‌تری، دارد! علاقه‌ای که با توضیحات Jerome, برای Aurora, جلوه قابل پذیرشی می‌یابد. مهم‌ترین بخش فیلم، هنگامه لمس زانوی Claire است که از تقاطعِ ناراحتی و درماندگی دختر با انگیزه‌ا‌ی شهوانی، از مسیر به زانو در آوردن کِلِر فراهم آمد. نویسنده برای تکمیل کار خود، جمع‌آوری مواد اولیه رُمانش را به جروم می‌سپارد. پیش‌روی آزادانه شخصیت اول رُمان، هم‌زمان، فرصت شخصیت اول فیلم است، تا دکوپاژها، رساننده آگاهی جامع‌ترِ رویدادها باشند. ما ابتدا، به عنوان بیننده شاهد ماجراهای جروم با لورا و کِلِر هستیم، اما علاوه بر آن، همان ماجراها را (نقل جروم برای آرورا) در وضعیت بازشرح، دریافت می‌کنیم، این بازشرح در ابتدا اصراری به تماشاگر جهت قبول کلیات دیده‌ها و شنیدها به نظر می‌رسد، اما سودمندی آن، در درک جوانب جامانده از میزانسن‌های اتفاقات است، مزیتی که به چرایی اولیه از انگیزه‌های لمس زانوی کلر، وسعت فرا اروتیک، می‌دهد.
Claire's Knee، Éric Rohmer 1970
https://t.me/kamikazhi
08.04.202515:42
25.03.202517:44
Қайта жіберілді:
CINEMANIA | سینمانیا avatar
CINEMANIA | سینمانیا
08.04.202512:40
در سری فیلم لبخند (Smile)، با گونه‌ای از وحشتِ کیهانی مواجهیم که در آن منبع وحشت نه روان‌گسیختگیِ فردی یا تهدیدی بیرونی، که عاملی ناانسانی و فاهمه‌گریز است؛ موجودی بی‌چهره و بی‌نسبت با انسان، که قربانی را وامی‌دارد در برابر چشمِ دیگری خودکشی کند تا از این طریق بتواند به بدن میزبان بعدی منتقل شود. این سازوکارِ انتقالْ استعاره‌ای روشن از رفتار انگل‌های زیستی‌ست: سازوکاری مبتنی بر تسخیرِ ذهن، انحراف رفتاری، و نهایتاً مرگِ القاشده.
الگوی چرخه‌مندِ انتقال در این فیلم، به‌ویژه با رفتارِ انگل‌هایی همچون نماتومورفا (کرم‌های نخ‌ریخت‌تبار) تطبیق دارد؛ انگل‌هایی که درونِ بدنِ حشره رشد می‌کنند و در مرحله‌ی نهایی، میزبان را وادار می‌کنند تا به درون آب بپرد؛کنشی که منجر به مرگ میزبان و بقای انگل می‌شود. در سری فیلم لبخند هم، خودکشی نه یک پیامد روانی، بلکه ضرورتی عملکردی‌ست برای تداوم حیات آن چیزِ وحشت‌زا.
گری جِی. شیپلی، نویسنده و متفکری که در آثارش پیوسته به مسئله‌ی تسخیر، خودویرانی و مرگ از منظرِ انگل‌وار نگریسته، این فرآیند را با مفاهیمی همچون مرگ‌اختیاری (necro-autonomy) و مرگ‌تعادل (necro-equipoise) صورت‌بندی می‌کند؛ صورت‌هایی از مرگ که نه واکنشی منفعل به رنج، بلکه کنش‌هایی هدفمند و تنظیم‌شده‌اند: راه‌حل‌هایی نهایی برای رهایی از عذاب درونی یا بیرونی.
در نگاه شیپلی، سوژه‌ی وسواس یا درواقع وسوسه‌شده به مرگ، به‌تدریج بدل می‌شود به میدانِ نفوذِ یک محرک خارجی: همچون حشره‌ای آلوده به قارچ، که فرمانِ نهایی را از چیزی درونِ خود دریافت می‌کند، اما آن چیز، اساساً از آنِ او نیست. درواقع این مرگ است که انتخابِ اوست، اما نه با اختیار؛ که به‌مثابه‌ی مرحله‌ی نهایی یک استعمارِ ذهنی.
در این چارچوب، سری فیلم لبخند را می‌توان روایتی دانست از تئاترِ انتقال: جایی که بدنْ رسانه‌ی عبور است، ذهنْ حامل اضطرابِ تحمیلی، و تماشاگرْ شرطِ تحقق فاجعه. درواقع در این سری از فیلم‌ها وحشتِ اصلی، نه در مرگ، که در ضرورت دیده‌شدن آن نهفته است؛ مرگی که باید اجرا شود، تا آن چیزِ وحشت‌زا بتواند تداوم یابد.

@CineManiaa | سینمانیا
04.04.202511:05
29.03.202514:57
30.03.202516:54
06.04.202511:50
**

Claire's Knee، Éric Rohmer 1970

https://t.me/kamikazhi
28.03.202513:45
***
[پاراگرافی پر مصرف! به مناسبت تولد ۶٢ سالگی یک نابغه]
دوربین تارانتینو در قصه‌های عامه پسند شمایل موج نو، شبگرد است، اما به صورت کلی، شب‌های تارانتینو برای زنده نگهداشتنِ مصرف، خرج می‌شود! با نظری اجمالی، شاید پرمصرف‌ترین کاراکترهای تمام دورانِ سینما، متعلق به آثار تارانتینو باشد! پرمصرف‌های مورد اشاره، در قصه‌های عامه پسند، دراگ و مشروب را تا اندازه بالا آوردن و مرگ، استفاده می‌کنند! از سَمتی مهم‌تر، با اینکه مرگ با یک یا دو گلوله نیز در دسترس است! اما بیش از همه، این اُرگاسم گلوله‌ای، قاتلین است که با اطمینان از خالی شدن خشاب، تا آخرین تیر، خرج بدن و اطراف مقتولین، می‌شود! در واقع کار، تا مرحله بی‌مصرف شدن اسلحه ادامه دارد! نیرومحرکه این شکل کژگونه از روابطِ مصرف، خروجی منحصر به فرد ِمیزانسن‌های پر اضطراب تارانتینو است، که در خوانش از فرامتن اثر، می‌تواند انتقادی به سبک ِزیستِ جامعه‌یِ فیلمساز، قلمداد گردد.
Pulp Fiction, Quentin Tarantino 1994
https://t.me/kamikazhi
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.