Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 . avatar

𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 .

たどり着くまであきらめないから.
https://t.me/HarfinoBot?start=ephialtes

@Ch97Bc
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніТрав 02, 2021
TGlist-ке қосылған күні
Вер 23, 2024

"𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 ." тобындағы соңғы жазбалар

در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم
همه چشمان جهان گو به سرم بشتابند
وایبش >>>>>>
چقدر دوست داشتنیه این ادیت
Қайта жіберілді:
:𝖪𝗂𝗐𝗂 𝖻𝗈𝗒 avatar
:𝖪𝗂𝗐𝗂 𝖻𝗈𝗒
Қайта жіберілді:
:𝖪𝗂𝗐𝗂 𝖻𝗈𝗒 avatar
:𝖪𝗂𝗐𝗂 𝖻𝗈𝗒
🍓. 𝘧𝘳𝘦𝘴𝘩 𝘴𝘵𝘳𝘢𝘸𝘣𝘦𝘳𝘳𝘪𝘦𝘴 𝘴𝘮𝘦𝘭𝘭 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘨𝘢𝘳𝘥𝘦𝘯
Қайта жіберілді:
 ㅤ 𝘈𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢 avatar
 ㅤ 𝘈𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢
اولین باری که بغلم کردیو خوب یادمه.
وقتی دستاتو دور کمرم حلقه کردی و منو کشیدی تو آغوشت، انگار اون لحظه زمان از حرکت ایستاد..
اون لحظه فقط تو بودی و من و آغوشی که دیگه فاصله‌ای نمیشناخت.
اون لحظه دلم میخواست گم‌شم تو آغوشت... طوری که هیچکس نتونه پیدام کنه.
اولین باری که تو چشمات نگاه کردم انگار برای یه لحظه دنیام آروم‌تر شد.
دلم میخواست غرق‌شم تو دریای آروم‌ نگاهت..
برق چشمات، مثل نور ستاره‌ها بود؛ مثل امیدی که حتی تو تاریک‌ترین لحظه‌ها هم میدرخشه
تو رویایی‌ترین و بی‌نظیرترین فردی بودی که باهاش آشنا شده بودم.
اون شبی که باهم ستاره‌هارو تماشا میکردیم، بهم یه ستاره‌ی دنباله‌دار نشون دادی
گفتی یه آرزو کنم و من فقط یه آرزو کردم..
آرزو کردم که مال من باشی، قلبت مال من باشه، لبخندت مال من باشه، چشمات.. دستات، آغوشت، تمامت فقط برای خودم باشه و همین شد.
تو برآورده شدی!
اومدی و ماه شدی توی آسمون تیره‌ی قلبم.
اومدی و زندگیو برام شیرین‌تر کردی.
تو برام مثل یه معجزه‌ای، مثل اولین نور آفتابی بعد یه شب طولانی و سرد.
مثل یه آغوش گرم بعد یه عالمه خستگی و دردی.
لیلیومه من، تو تموم‌ زندگی منی، تموم چیزی که دلم میخواد تا ابد داشته باشم و عاشقانه بپرستمش.‌
Қайта жіберілді:
 ㅤ 𝘈𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢 avatar
 ㅤ 𝘈𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢
تـو طـلـوعِ زنـدگـی مـنـی!                      
هزار نامه نوشتم بدونِ ختمِ کلام
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است
به هرکس میرسم، نام تو را با ذوق میگویم
شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی
Қайта жіберілді:
ㅤㅤNyctophiliàㅤㅤ avatar
ㅤㅤNyctophiliàㅤㅤ
‌   ‌ 
‌   ‌ ‌   ‌ ‌      ‌ مـاهِ
‌   ‌ ‌   ‌ ‌   ‌ ‌   ‌ ‌ 
🦋
‌   ‌ ‌   ‌ ‌   ‌ ‌   ‌ ‌   ‌ 
پـࢪی

پـࢪیِ مـن، امـࢪوز ۲۰۲۵,۳,۲۸ ࢪوزی کـہ‌ تـو بعـد از چـندین مـاه فـࢪاق مـࢪا یافتـے و بـہ‌ غـم هـࢪ دویـمان پـایان دادی، و مےتوانـ‌م بگویـ‌م بهـترین ࢪوز مـا شـد. مـن هـࢪ ࢪوز از دوࢪی تـو مےنوشتـ.م و امـࢪوز دࢪحالـے کـہ‌ ࢪوی تخـت بـہ‌ خوابـے عمیـق فࢪو ࢪفتـہ‌ای، بـہ‌ چهـࢪه غࢪق دࢪ خوابـ‌ت مےنگࢪم و بـا نوشتـن ایـن صفحـہ‌ از خاطراتـ‌م بـہ‌ قصـہ‌ دوࢪیِ مـاه و پـࢪی پـایان مےدهـ‌م.
پࢪی؟ مـاهِ تـو، دوࢪ از تـو دیگـࢪ آن نوࢪ سـابق ࢪا نـداشت. آغوشـ‌م وجـودت ࢪا طلـب مےکࢪد و لبخـندت؟ امـان از آن غنچـہ‌ شکـفتـہ‌ی زیـبا کـہ‌ مـࢪا مـدهوش مےکرد و لبـخند ࢪا بـہ‌ لبهایـ‌م هدیـہ‌ مےداد. میـدانے بعـد از ࢪفتنـ‌ت یـاد نـداࢪم اخࢪین لـبخندم ࢪا...
تنـها چهـࢪه و بـال‌هـای کـࢪیستال ماننـدت دࢪ نظـࢪم مـانده بـود کـہ‌ بـا هـࢪ باࢪ بسـتن چشمانـ‌م پشـت پلـک‌هایـ‌م نقـش مےبست. دلتنگـے امـان قلـب زخمےام ࢪا بـࢪیده بـود، و مـن همـہ‌جـا بـہ‌ دنـبال نشـانےای از تـو میگشتـ‌م. بـہ‌ دنـبال صـدای الهـہ‌ ماننـدت کـه لالایـے هـای شبانـہ‌ام بـود. پࢪیِ ماهـ‌ش نـبود و ࢪنگ از زنـدگے مـاه پࢪ کشیـده بـود. زندگیـہ‌ سـیاه و سفـید مـن بـا وجـود تـو ࢪنگ گـࢪفته بـود و بـا وجـود تـو ࢪنگ هاࢪا لمـس کࢪدم. یـادت اسـت اولیـن باࢪی کـہ‌ تـو ࢪا بـہ‌ آغـوش کشیـدم چگونـہ‌ بالهایـ‌ت نوࢪ هـای مࢪا چـون ࢪنگیـن کـمان انـعکاس داد؟ یـادت اسـت آن ذوق و لبـخندی کـہ‌ از یـاد بـࢪده بـودم ࢪا چگونـہ‌ بـا دیـدن ان ࢪنگ‌ها بـہ‌ یـاد آوࢪدم؟ و بـا ࢪفتنـ‌ت همہ‌ این ࢪنگ‌ها و حـس‌ها هـم ࢪفتند.
حـال دوباࢪه تـو بـہ‌ آغوشـ‌م باز گـشتی و مـن بـا گشـاده ࢪویی بازگشتـ‌ت بـہ‌ خانـہ‌ ࢪا خـوش آمـد مےگویـ‌م.
آخ پـࢪیِ قلـب مـن ، نمیدانـے چـہ‌ لذتـے داࢪد بعـد از ان همـہ‌ سـࢪمای سـوزان دوبـاࢪه آغـوش گـࢪمت ـا چـشیدم و تمـام قندیـل هـای یـخ زده قلبـ‌م آب شـدند. چشمـان بے ࢪوح‌مـن بـا دیـدنت جـان گـࢪفت و‌چـہ‌ شیـࢪین اسـت زنـده شـدن ࢪوح مࢪده‌ام دࢪ کناࢪ تـو.
خوشحالـ‌م از یافتنـ‌ت تـک‌پࢪیِ قلـب مـاه.

دفتࢪچـہ‌ خاطࢪات
مـاه صـ۳۵۰.

Рекордтар

26.01.202507:32
457Жазылушылар
19.11.202423:59
100Дәйексөз индексі
06.04.202523:59
401 жазбаның қамтуы
23.11.202423:59
36Жарнамалық жазбаның қамтуы
20.10.202423:59
33.33%ER
06.04.202523:59
10.53%ERR
Жазылушылар
Цитата индексі
1 хабарламаның қаралымы
Жарнамалық хабарлама қаралымы
ER
ERR
ЖОВТ '24ЛИСТ '24ГРУД '24СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 . танымал жазбалары

Қайта жіберілді:
ڪاۅیان غربِ پـاریس avatar
ڪاۅیان غربِ پـاریس
29.03.202521:58
میدانستم ان فسون سرد برای این جسم به صبح نمیرسد. میدانستم جانِ صادق من با واپسين رمق هایش هم تا صبح ستاره دوام نمیاورد.
میدانستم اخرین نفس هایم، فرصت زمزمه غزل بعد را به من نمیدهد. میدانستم که دیدگان من، آن هنگام که اغوش به رسیدن پرندگان مهاجر گشوده بودم، زیر مرداب اشک هایش، تک تک پرندگان آزادی را زیر تیغ امواج خفت بار، دفن می‌کند و خود را به خون آزادی‌خواهانش آلوده میکند. میدانستم آخرین باریست که قلم مرا به تو، به تو که از نور برخاسته بودی و من در ستایش تاریکی از تو خدایی تیره خلق کرده بودم؛ وصل میکند. میدانستم وقتش است. میدانستم...
میدانستم وقت سرودن اخرین شعر است.
میدانستم در سرم، در این حجم غمناکِ پیوند خورده با اجبارِ قابل انطباق با منطق، این محدودهٔ واهی، این آورنده حزن برای جسم ناتوانم در ایستادن بر روی دو پایش مقابل اندوه، این ارمغان سپرده شده به این جسم از ابتدای پیدایش؛ روزی جان بیگناهم را خواهد گرفت.
حال به من بگویید، چگونه بر صحنه آن تئاتری بنگرم که تنها یک تماشاچی و یک هنرمند دارد. آنگاه که یگانه هنرمندش را جلوی دو چشمم از ایستادن محروم کردند، دو پایش را بریدند و با خونِ سرخش، دریایی ساختند تا بهر غرق نشدن، هنرمند کوچک من، پر پرواز گشاید و از ان مهلکه ای که ساخته بودند رخت خداحافظی بر تن کند. چگونه میتوانستم خود را در آن دریای سرخ رها سازم، هنگامه ای که میدانستم من، دیگر از مرگ به دست خودش دوری نمیکند. هنگامی که میدانستم تا اخرین نفس، خیره به من میماند و مطمئن میشود رسالتم را در تکه‌تکه کردن ایام برومندی‌مان در آن هنگام که یاد گرفته بود بایستد، خوب به فرجام رسانیدم.
همه چیز را رها کردم تا معبودم تو باشی، اما چرا حال تنها توصیفی از ابلیسِ زادهٔ تصوراتت، در صحفه آخر این کتاب‌ام؟
05.04.202520:40
06.04.202518:15
‌                  ∩,,∩
                (ˊ ᐞ ˋ‌ ๑ )
             ⊂(  ⊃     
              ⊂ーJ...
06.04.202518:15
           ∩,,∩≡=-
          (˃‌‌𖥦 ˂‌  )-=-
          ⊂、⊂ヽ≡=-
           ⊂ー、_)≡=- 
06.04.202518:15
‌‌ ‌ ‌  ‌ ݁   ⭐️   ݁     .      ݁     ݂  ݁ 🌙
‌‌  ‌ ‌   ‌ ‌ .     ∩,,∩∩,,,∩ .
‌ ‌‌ ‌  ‌ ݁   .   (。>ヮ<) ᵕ ᵔ˶ ) ݁    ݂
‌ ‌ ‌ ‌ 🌻    /⌒ づ⊂⌒ヽ   .   .
‌ ‌ ‌‌   ‌    ݂     ݁    ‌ 🤍 .     ݁    ݂
06.04.202518:15
𝛭e 𑄝ᥒ 𑜀y ᤐᥲy t𑄝 𝛨ᥙᩅᩛ 𝑌𑄝u :
Қайта жіберілді:
تبــسـم اشـــڪ avatar
تبــسـم اشـــڪ
30.03.202509:05
✖️ : این پست+ این پیام رو فور کنید تا بگم اولین xxx رو کجا و چند راند انجام میدید

To be join 825! 🙈
28.03.202522:10
"افسانه‌ها میگن همه توی آسمون یه ستاره دارن. ولی افسانه من فرق میکنه. سرنوشت من برام اینطور رقم‌ زد که ستاره من، پر نورترین و درخشان‌ترین ستاره، بجای آسمون روی زمین و بین بازوهام باشه."
Қайта жіберілді:
escape from red light. avatar
escape from red light.
05.04.202516:15
06.04.202512:36
128
07.04.202517:50
امروز تو آزمایشگاه درسته از بس سرپا بودم کمرم نصف شد ولی روز خوبی بود به زهرا گفتم بریم غذای مورد علاقمو امتحان کنه و خوشش اومد ذوق کردم جدی
29.03.202521:37
+++++++++
نوشته هاش و وایبش خیلی قشنگه
29.03.202521:36
اتفاقا الان داشتم دوباره پستاش رو نگاه میکردم و با خودم میگفتم چنل دیوید چقدر قشنگه واقعا
29.03.202521:34
میرید چنل فیوم؟
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.