
𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 .
たどり着くまであきらめないから.
https://t.me/HarfinoBot?start=ephialtes
@Ch97Bc
https://t.me/HarfinoBot?start=ephialtes
@Ch97Bc
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніТрав 02, 2021
TGlist-ке қосылған күні
Вер 23, 2024"𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 ." тобындағы соңғы жазбалар
10.04.202520:38
در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم
همه چشمان جهان گو به سرم بشتابند
همه چشمان جهان گو به سرم بشتابند
08.04.202523:22
08.04.202523:21
وایبش >>>>>>
چقدر دوست داشتنیه این ادیت
چقدر دوست داشتنیه این ادیت
08.04.202523:20
08.04.202523:19
07.04.202521:35
Қайта жіберілді:
ㅤ 𝘈𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢

07.04.202521:35
اولین باری که بغلم کردیو خوب یادمه.
وقتی دستاتو دور کمرم حلقه کردی و منو کشیدی تو آغوشت، انگار اون لحظه زمان از حرکت ایستاد..
اون لحظه فقط تو بودی و من و آغوشی که دیگه فاصلهای نمیشناخت.
اون لحظه دلم میخواست گمشم تو آغوشت... طوری که هیچکس نتونه پیدام کنه.
اولین باری که تو چشمات نگاه کردم انگار برای یه لحظه دنیام آرومتر شد.
دلم میخواست غرقشم تو دریای آروم نگاهت..
برق چشمات، مثل نور ستارهها بود؛ مثل امیدی که حتی تو تاریکترین لحظهها هم میدرخشه
تو رویاییترین و بینظیرترین فردی بودی که باهاش آشنا شده بودم.
اون شبی که باهم ستارههارو تماشا میکردیم، بهم یه ستارهی دنبالهدار نشون دادی
گفتی یه آرزو کنم و من فقط یه آرزو کردم..
آرزو کردم که مال من باشی، قلبت مال من باشه، لبخندت مال من باشه، چشمات.. دستات، آغوشت، تمامت فقط برای خودم باشه و همین شد.
تو برآورده شدی!
اومدی و ماه شدی توی آسمون تیرهی قلبم.
اومدی و زندگیو برام شیرینتر کردی.
تو برام مثل یه معجزهای، مثل اولین نور آفتابی بعد یه شب طولانی و سرد.
مثل یه آغوش گرم بعد یه عالمه خستگی و دردی.
لیلیومه من، تو تموم زندگی منی، تموم چیزی که دلم میخواد تا ابد داشته باشم و عاشقانه بپرستمش.
07.04.202521:35
07.04.202520:30
هزار نامه نوشتم بدونِ ختمِ کلام
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است
07.04.202520:30
به هرکس میرسم، نام تو را با ذوق میگویم
شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی
شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی
Қайта жіберілді:
ㅤㅤNyctophiliàㅤㅤ

07.04.202519:27
مـاهِ
🦋
پـࢪی
مـاهِ
🦋
پـࢪی
پـࢪیِ مـن، امـࢪوز ۲۰۲۵,۳,۲۸ ࢪوزی کـہ تـو بعـد از چـندین مـاه فـࢪاق مـࢪا یافتـے و بـہ غـم هـࢪ دویـمان پـایان دادی، و مےتوانـم بگویـم بهـترین ࢪوز مـا شـد. مـن هـࢪ ࢪوز از دوࢪی تـو مےنوشتـ.م و امـࢪوز دࢪحالـے کـہ ࢪوی تخـت بـہ خوابـے عمیـق فࢪو ࢪفتـہای، بـہ چهـࢪه غࢪق دࢪ خوابـت مےنگࢪم و بـا نوشتـن ایـن صفحـہ از خاطراتـم بـہ قصـہ دوࢪیِ مـاه و پـࢪی پـایان مےدهـم.
پࢪی؟ مـاهِ تـو، دوࢪ از تـو دیگـࢪ آن نوࢪ سـابق ࢪا نـداشت. آغوشـم وجـودت ࢪا طلـب مےکࢪد و لبخـندت؟ امـان از آن غنچـہ شکـفتـہی زیـبا کـہ مـࢪا مـدهوش مےکرد و لبـخند ࢪا بـہ لبهایـم هدیـہ مےداد. میـدانے بعـد از ࢪفتنـت یـاد نـداࢪم اخࢪین لـبخندم ࢪا...
تنـها چهـࢪه و بـالهـای کـࢪیستال ماننـدت دࢪ نظـࢪم مـانده بـود کـہ بـا هـࢪ باࢪ بسـتن چشمانـم پشـت پلـکهایـم نقـش مےبست. دلتنگـے امـان قلـب زخمےام ࢪا بـࢪیده بـود، و مـن همـہجـا بـہ دنـبال نشـانےای از تـو میگشتـم. بـہ دنـبال صـدای الهـہ ماننـدت کـه لالایـے هـای شبانـہام بـود. پࢪیِ ماهـش نـبود و ࢪنگ از زنـدگے مـاه پࢪ کشیـده بـود. زندگیـہ سـیاه و سفـید مـن بـا وجـود تـو ࢪنگ گـࢪفته بـود و بـا وجـود تـو ࢪنگ هاࢪا لمـس کࢪدم. یـادت اسـت اولیـن باࢪی کـہ تـو ࢪا بـہ آغـوش کشیـدم چگونـہ بالهایـت نوࢪ هـای مࢪا چـون ࢪنگیـن کـمان انـعکاس داد؟ یـادت اسـت آن ذوق و لبـخندی کـہ از یـاد بـࢪده بـودم ࢪا چگونـہ بـا دیـدن ان ࢪنگها بـہ یـاد آوࢪدم؟ و بـا ࢪفتنـت همہ این ࢪنگها و حـسها هـم ࢪفتند.
حـال دوباࢪه تـو بـہ آغوشـم باز گـشتی و مـن بـا گشـاده ࢪویی بازگشتـت بـہ خانـہ ࢪا خـوش آمـد مےگویـم.
آخ پـࢪیِ قلـب مـن ، نمیدانـے چـہ لذتـے داࢪد بعـد از ان همـہ سـࢪمای سـوزان دوبـاࢪه آغـوش گـࢪمت ـا چـشیدم و تمـام قندیـل هـای یـخ زده قلبـم آب شـدند. چشمـان بے ࢪوحمـن بـا دیـدنت جـان گـࢪفت وچـہ شیـࢪین اسـت زنـده شـدن ࢪوح مࢪدهام دࢪ کناࢪ تـو.
خوشحالـم از یافتنـت تـکپࢪیِ قلـب مـاه.
دفتࢪچـہ خاطࢪاتمـاه صـ۳۵۰.
07.04.202519:27
Рекордтар
26.01.202507:32
457Жазылушылар19.11.202423:59
100Дәйексөз индексі06.04.202523:59
401 жазбаның қамтуы23.11.202423:59
36Жарнамалық жазбаның қамтуы20.10.202423:59
33.33%ER06.04.202523:59
10.53%ERRКөбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.