

14.04.202516:13
خیر سرم گفتم چند دقیقه بین دو شیفت استراحت کنم، نشسته بودم رو نیمکت داشتم جواب پیام دوستم می دادم ، ناگهان موتوری دو ترک دست انداخت موبایلم بدزده 'ولی از بدشانسیش این بار دیگه بسته بودمش به دستم و از سه طرف با انگشتام نگهش داشته بودم _ این حلقه که بند بهش وصل بود شکست و یک مشتی ازم خوردن و فرار کردن ...
پارسال وقتی بابت تبعید تو برازجان بودم، یک بار آخر هفته که لازم نبود برم کلانتری، رفتم اهواز به دوستم سر بزنم
تو پیاده رو خیابون نادری که از شلوغترین خیابونای اهوازه یارو با خیال راحت اومد تیزی کشید و دزدید و فرار کرد
نه صورتش پوشونده بود نه پلاکش و مغازه های اطرافم هم دوربین داشتن
پلیس هم چند متر اونطرف تر کانکس داشت
ولی یک ساعت و نیم طول کشید تا بیاد
و وقتی اومد هم جوری رفتار کرد که انگار من مجرم هستم...
دیگه از اون به بعد سعی می کنم اصلا تو خیابون موبایل درنیارم و خیلی هم ضروری باشه می بندمش به دستم 'هر چند بازم خطرناکه....
خواستم یادآوری کنم که عوضش امنیت داریم...
پارسال وقتی بابت تبعید تو برازجان بودم، یک بار آخر هفته که لازم نبود برم کلانتری، رفتم اهواز به دوستم سر بزنم
تو پیاده رو خیابون نادری که از شلوغترین خیابونای اهوازه یارو با خیال راحت اومد تیزی کشید و دزدید و فرار کرد
نه صورتش پوشونده بود نه پلاکش و مغازه های اطرافم هم دوربین داشتن
پلیس هم چند متر اونطرف تر کانکس داشت
ولی یک ساعت و نیم طول کشید تا بیاد
و وقتی اومد هم جوری رفتار کرد که انگار من مجرم هستم...
دیگه از اون به بعد سعی می کنم اصلا تو خیابون موبایل درنیارم و خیلی هم ضروری باشه می بندمش به دستم 'هر چند بازم خطرناکه....
خواستم یادآوری کنم که عوضش امنیت داریم...
Жойылды11.04.202505:43


03.04.202520:50
صف مرغ و گوشت نیست عزیزم!
صف فلافله
نخود جانم
نخود!
کل دلخوشی مردم جنوب شهر همینه
اونم نه هر شب
ماهی یکی دو بار به همین فلافل پنجاه تومنی پولشون می رسه
تازه اینجا پایتخته
بری حاشیه شهر از اینم غم انگیزتر میشه
یک بار که از نیاوران بیای تا اکبرآباد قشنگ غمباد می گیری
می ری تو یه رستوران
یک پرس چلوگوشت دو ملیون و پونصد
یارو چهار تا قاشق می خوره بقیش تو سطل زباله
اینجا فلافل دو نونه می گیرن ۵۰ هزار .با هم نصف می کنن
یعنی ۲۵ هزار تومن کجا و دو ملیون و ۵۰۰ کجا؟؟؟؟؟
و دردناکتر اینکه
کسی که یک وعده غذاش ۲۵ هزار تومنه روزی دو شیفت کار می کنه
اونکه یک کافه رفتنش بالای سه ملیون آب می خوره کل زحمتی که کشیده اینه که باباش اختلاس 'مداحی یا بازجویی کرده
صف فلافله
نخود جانم
نخود!
کل دلخوشی مردم جنوب شهر همینه
اونم نه هر شب
ماهی یکی دو بار به همین فلافل پنجاه تومنی پولشون می رسه
تازه اینجا پایتخته
بری حاشیه شهر از اینم غم انگیزتر میشه
یک بار که از نیاوران بیای تا اکبرآباد قشنگ غمباد می گیری
می ری تو یه رستوران
یک پرس چلوگوشت دو ملیون و پونصد
یارو چهار تا قاشق می خوره بقیش تو سطل زباله
اینجا فلافل دو نونه می گیرن ۵۰ هزار .با هم نصف می کنن
یعنی ۲۵ هزار تومن کجا و دو ملیون و ۵۰۰ کجا؟؟؟؟؟
و دردناکتر اینکه
کسی که یک وعده غذاش ۲۵ هزار تومنه روزی دو شیفت کار می کنه
اونکه یک کافه رفتنش بالای سه ملیون آب می خوره کل زحمتی که کشیده اینه که باباش اختلاس 'مداحی یا بازجویی کرده
31.03.202523:44
سرتاسر بازار همش دود کباب است...
21.03.202516:27
تنها راه واقعي براي فهميدن داستان زمين فقط اين نيست که در اين باره در کتاب هاي مردم ديگر مطالبي بخوانيم بلکه راه بهتر آن اين است که به خود کتاب طبيعت رجوع کنيم. اميدوارم تو نيز به زودي بياموزي که چگونه مي توان اين داستان را از روي سنگ ها و کوه ها خواند.
تصور کن که چقدر اين کار جذاب و شيرين است. هر قطعه سنگ که مي بيني در کنار راه يا در دامنه يک کوه افتاده است مي تواند يک صفحه کوچک از کتاب طبيعت باشد و مي تواند برايت چيزي بگويد البته به شرط آنکه خواندن آن را بلد باشي.براي اينکه بتواني هر زباني را بخواني چه هندي چه اردو چه انگليسي (و چه فارسي) محتاج آن هستي که الفباي آن را بياموزي به همين قرار پيش از آنکه داستان طبيعت را در کتاب هاي آن يعني در سنگ ها و صخره ها بخواني بايد الفباي آن را ياد بگيري. چه بسا که همين حالا هم تا اندازه اي مي داني که چگونه مي توان اين کتاب را خواند.
اگر يک سنگ کوچک گرد و صاف و صيقلي را ببيني آيا چيزي برايت نخواهد گفت؟ آيا از خودت نمي پرسي که اين سنگ چگونه چنين صاف و صيقلي و گرد و بدون گوشه و بدون لبه هاي تيز شده است؟ اگر يک سنگ بزرگ را بشکني و چند تکه کني، هر تکه آن ناصاف است و براي خود گوشه هاي متعدد و لبه هاي تيز دارد.
اين سنگ هاي نوک تيز و ناصاف به آن سنگ صاف و گرد و صيقلي هيچ شباهت ندارند پس چگونه آن سنگ صاف به آن شکل گرد و هموار و صيقلي در آمده است؟ اگر چشم هايت خوب ببيند و گوش هايت خوب بشنود اين سنگ هم داستان خود را برايت خواهد گفت.
اين سنگ به تو مي گويد که يک روزگاري، روزگاري خيلي پيش از اين ها، قسمتي از يک تخته سنگ بزرگ بوده است، درست مثل يک تکه سنگ که از يک تخته سنگ بشکنيم. يا يک تکه سنگ ناصاف بوده است که گوشه ها و لبه هاي تيز فراوان داشته است. بعد باران ها باريده است و کم کم جريان آب آنها آن را به دره اي که در پاي کوه بوده کشانده است و جريان هاي کوچک آب هاي کوه يواش يواش آن را پيش و پيش تر رانده است تا به يک رودخانه کوچک رسانده است. رودخانه کوچک هم آن را همراه خود به يک رودخانه بزرگتر آورده است. در تمام اين مدت آن تکه سنگ در ته رودخانه مي غلتيده و در اثر اين غلتيدن يواش يواش گوشه هايش از ميان رفته است و به يک سنگ صاف و گرد و صيقلي مبدل شده است و به اين ترتيب آن سنگ ناصاف و گوشه دار به صورت سنگ گرد و صافي که مي بيني درآمده است. عاقبت هم در يک جايي اين سنگ از رودخانه بيرون افتاده است و تو آن را پيدا کرده اي. اگر رودخانه آن را همچنان با خود برده بود اين سنگ باز هم کوچک تر مي شد تا اينکه عاقبت به صورت يک سنگريزه و ماسه درمي آمد و در کناره هاي دريا به برادران خود مي پيوست و جز» شن هاي زيباي ساحل دريا مي شد که بچه ها با آن بازي مي کنند و با آنها براي خود قصر مي سازند.
وقتي که يک تکه سنگ کوچک مي تواند اين همه مطلب برايت بگويد آيا از تمام تخته سنگ ها و صخره ها و کوه ها و اين همه چيزهاي ديگر که دور و بر خودمان مي بينيم چه چيزها مي توان آموخت؟
از نامه های جواهر_لعل_نهرو به دخترش
تصور کن که چقدر اين کار جذاب و شيرين است. هر قطعه سنگ که مي بيني در کنار راه يا در دامنه يک کوه افتاده است مي تواند يک صفحه کوچک از کتاب طبيعت باشد و مي تواند برايت چيزي بگويد البته به شرط آنکه خواندن آن را بلد باشي.براي اينکه بتواني هر زباني را بخواني چه هندي چه اردو چه انگليسي (و چه فارسي) محتاج آن هستي که الفباي آن را بياموزي به همين قرار پيش از آنکه داستان طبيعت را در کتاب هاي آن يعني در سنگ ها و صخره ها بخواني بايد الفباي آن را ياد بگيري. چه بسا که همين حالا هم تا اندازه اي مي داني که چگونه مي توان اين کتاب را خواند.
اگر يک سنگ کوچک گرد و صاف و صيقلي را ببيني آيا چيزي برايت نخواهد گفت؟ آيا از خودت نمي پرسي که اين سنگ چگونه چنين صاف و صيقلي و گرد و بدون گوشه و بدون لبه هاي تيز شده است؟ اگر يک سنگ بزرگ را بشکني و چند تکه کني، هر تکه آن ناصاف است و براي خود گوشه هاي متعدد و لبه هاي تيز دارد.
اين سنگ هاي نوک تيز و ناصاف به آن سنگ صاف و گرد و صيقلي هيچ شباهت ندارند پس چگونه آن سنگ صاف به آن شکل گرد و هموار و صيقلي در آمده است؟ اگر چشم هايت خوب ببيند و گوش هايت خوب بشنود اين سنگ هم داستان خود را برايت خواهد گفت.
اين سنگ به تو مي گويد که يک روزگاري، روزگاري خيلي پيش از اين ها، قسمتي از يک تخته سنگ بزرگ بوده است، درست مثل يک تکه سنگ که از يک تخته سنگ بشکنيم. يا يک تکه سنگ ناصاف بوده است که گوشه ها و لبه هاي تيز فراوان داشته است. بعد باران ها باريده است و کم کم جريان آب آنها آن را به دره اي که در پاي کوه بوده کشانده است و جريان هاي کوچک آب هاي کوه يواش يواش آن را پيش و پيش تر رانده است تا به يک رودخانه کوچک رسانده است. رودخانه کوچک هم آن را همراه خود به يک رودخانه بزرگتر آورده است. در تمام اين مدت آن تکه سنگ در ته رودخانه مي غلتيده و در اثر اين غلتيدن يواش يواش گوشه هايش از ميان رفته است و به يک سنگ صاف و گرد و صيقلي مبدل شده است و به اين ترتيب آن سنگ ناصاف و گوشه دار به صورت سنگ گرد و صافي که مي بيني درآمده است. عاقبت هم در يک جايي اين سنگ از رودخانه بيرون افتاده است و تو آن را پيدا کرده اي. اگر رودخانه آن را همچنان با خود برده بود اين سنگ باز هم کوچک تر مي شد تا اينکه عاقبت به صورت يک سنگريزه و ماسه درمي آمد و در کناره هاي دريا به برادران خود مي پيوست و جز» شن هاي زيباي ساحل دريا مي شد که بچه ها با آن بازي مي کنند و با آنها براي خود قصر مي سازند.
وقتي که يک تکه سنگ کوچک مي تواند اين همه مطلب برايت بگويد آيا از تمام تخته سنگ ها و صخره ها و کوه ها و اين همه چيزهاي ديگر که دور و بر خودمان مي بينيم چه چيزها مي توان آموخت؟
از نامه های جواهر_لعل_نهرو به دخترش
19.03.202518:02
این طرف خيابون مردم دارن سبزه ،سمنو و بنفشه می خرن/ می فروشن
اون طرف حکومت داربست زده عزای شب قدر و ضربت
میگن گریه ثوابه این شبا
میگیم ما بی روضه اشکامون سرازیره
نه واسه اون علی
واسه علی آقا که با دلار هشتاد تومنی ورشکست شده و حالا تو زندون خبر دلار صد تومنی هم به گوشش رسیده
#ندهی_نروی
واسه مریم خانوم که شب عیدی شوهرش زندونی و یه لباس واسه بچه هاش نتونست بخره
واسه حمزه،ناظم،سعید،ماندانا،زینب ،مریم...
واسه همه زندونیا
واسه همه دوره گردا
زباله گردا
کارتن خوابا
گورخوبا....
چه کنیم
باید اشکامونو پاک کنیم و بازم الکی لبخند بزنیم
بگیم نوروزمان پیروز
درستش می کنیم
مگه نه؟
■■■
ما هنوز ایستاده ایم
اگرچه خشکیده
بهار هم سبزمان نکرد
مگر همبستگی....
اون طرف حکومت داربست زده عزای شب قدر و ضربت
میگن گریه ثوابه این شبا
میگیم ما بی روضه اشکامون سرازیره
نه واسه اون علی
واسه علی آقا که با دلار هشتاد تومنی ورشکست شده و حالا تو زندون خبر دلار صد تومنی هم به گوشش رسیده
#ندهی_نروی
واسه مریم خانوم که شب عیدی شوهرش زندونی و یه لباس واسه بچه هاش نتونست بخره
واسه حمزه،ناظم،سعید،ماندانا،زینب ،مریم...
واسه همه زندونیا
واسه همه دوره گردا
زباله گردا
کارتن خوابا
گورخوبا....
چه کنیم
باید اشکامونو پاک کنیم و بازم الکی لبخند بزنیم
بگیم نوروزمان پیروز
درستش می کنیم
مگه نه؟
■■■
ما هنوز ایستاده ایم
اگرچه خشکیده
بهار هم سبزمان نکرد
مگر همبستگی....


16.01.202523:06
بیشتر از ۱۵ سال است که مریم اکبری منفرد به دلیل دادخواهی عزیزانش زندانی است_
تحت فجیع ترین شکنجه ها دور از فرزند و همسرش ...
حسن صادقی ،فاطمه مثنی و ده ها انسان دیگر مثل او ...
دختری را می شناسم که سالها در غربت برای بدست آوردن یک وجب خاک خاوران ( یادبود پدرش ) خون دل خورد ...
دهه ی شصت را فراموش نکرده ایم،
خونشویی ها را هم فراموش نخواهیم کرد!
خونشویی یعنی همدستی با جنایتکار حتی اگر به گمان خودت با چاشنی طنز باشد....
دهه شصت را فراموش کردید؟
کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای دهه هفتاد را چطور ؟
کهریزک و از روی مردم با ماشین پلیس رد شدن های دهه هشتاد را چطور؟
آبان ۹۸ را چطور؟
کور کردن معترضان، تجاوز ها و شکنجه ها در ۱۴۰۱ را چطور
فراموش کردید که از دل آمریکا مردم را تشویق به گرم کردن تنور سیرک انتصابات کردید ...
■■
با بسیاری از افرادی که خود را اصلاح طلب / ملی مذهبی / خط امامی/کابینه میر حسین معرفی می کردند همبند بودم ..
معتقد بودند که اعدامها و شکنجه های دهه شصت( به قول خودشان دوران طلایی امام!) درست و بر حق بوده و خیلی هایشان معتقد بودند که باید با مخالفان شدید تر از آن هم برخورد می شد....
تحت فجیع ترین شکنجه ها دور از فرزند و همسرش ...
حسن صادقی ،فاطمه مثنی و ده ها انسان دیگر مثل او ...
دختری را می شناسم که سالها در غربت برای بدست آوردن یک وجب خاک خاوران ( یادبود پدرش ) خون دل خورد ...
دهه ی شصت را فراموش نکرده ایم،
خونشویی ها را هم فراموش نخواهیم کرد!
خونشویی یعنی همدستی با جنایتکار حتی اگر به گمان خودت با چاشنی طنز باشد....
دهه شصت را فراموش کردید؟
کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای دهه هفتاد را چطور ؟
کهریزک و از روی مردم با ماشین پلیس رد شدن های دهه هشتاد را چطور؟
آبان ۹۸ را چطور؟
کور کردن معترضان، تجاوز ها و شکنجه ها در ۱۴۰۱ را چطور
فراموش کردید که از دل آمریکا مردم را تشویق به گرم کردن تنور سیرک انتصابات کردید ...
■■
با بسیاری از افرادی که خود را اصلاح طلب / ملی مذهبی / خط امامی/کابینه میر حسین معرفی می کردند همبند بودم ..
معتقد بودند که اعدامها و شکنجه های دهه شصت( به قول خودشان دوران طلایی امام!) درست و بر حق بوده و خیلی هایشان معتقد بودند که باید با مخالفان شدید تر از آن هم برخورد می شد....
10.04.202505:50
بارها پیش آمده که در دیدار با خانواده زندانیان یا آنها که عزیزشان را در راه آزادی و عدالتخواهی از دست داده اند، متوجه شده ام که علاوه بر اندوه و گرفتاری های زندانی بودن یا از دست دادن عزیزشان، ذهنشان درگیر ناسزاگویی ها ، قضاوتهای نادرست و زخم زبانها ( به ویژه در شبکه های اجتماعی ) است و علاوه بر رنجهای معمول از این ناسزا ها، تهمتها و اظهارنظرهای نادرست و غیر منصفانه نیز رنج می برند...
ناسزاگویان را به دو گروه تقسیم می کنم
گروه اول ، آنها که بدون رتوش و نقاب با هر انسان عدالتخواه یا حتی هر دگر اندیش دشمن هستند...
وگروه دوم آنان که ظاهرا همدرد و همقطارانمان هستند و به دلیل سطحی نگری، بی دقتی و بی توجه بودن به ریشه های درد و تلاش نا کافی برای آسیب شناسی ، با قضاوتها و شبه تحلیل های نادرست باعث رنج خانواده و دوستان قربانی می شوند ...
حتی اگر بیشتر دقت کنیم، به این نتیجه می رسیم که اصلا چنین قضاوتهای نادرست و زخم زبانها و ناسزا گویی ها خود از مهم ترین دلایل آسیب دیدن بسیاری از دادخواهان مخصوصا جوانتر ها شده...
از دشمنان مردم خواسته ای ندارم،
اما منطقی است که از دوستان و همدردانم خواهش کنم کمی بیشتر دقت کنیم؛بدانیم که اظهار نظرهای ما بر دیگران تأثیر می گذارد .
این درست که خود انتقادی و ایراد از خودی گرفتن از مهمترین وظایف ما است؛اما مرز باریک بین انتقاد و ناسزا گویی را باید با دقت ببینیم.
■■■■
طی روزهای اخیر از اقدام به خودکشی چند همنوعمان با خبر شده ایم و متاسفانه دستکم( تا جایی که با خبر شدیم) یک مورد منجر به مرگ قربانی شده ...
گویی درون هر انسانی که تحت شکنجه است ، شخصیتی زاده می شود که او را تشویق به خودکشی می کند
مقابله با این میل نیاز به توان و آگاهی بالا دارد ،
اگرچه حتی آگاهترین و مقاومترین انسانها هم ممکن است یک لحظه و در پی فشار شدید تسلیم این میل رهایی ( ظاهرا)آسان از زجرها شوند ، بدیهی است که در اوضاع طبیعی/ درست اولا انسان سالم به خودکشی میلی ندارد و حتی در چنین شرایطی که جنگ با متجاوزان به ما تحمیل شده منطقی تر این است که اگر هم به مرگ خود خواسته تمایل داریم ، دستکم چند عامل ایجاد اوضاع موجود را هم از بین ببریم؛ اما این تصمیم ها در اوضاع درست گرفته می شود ،نه در لحظاتی که انسان دچار شوک ، اندوه یا خستگی شدید شده...
راه پیشگیری در اتحاد و مبارزه منطقی و اجتماعی است؛
بار مبارزه نباید فقط روی دوش اندکی از افراد جامعه باشد.
انسان توان محدودی دارد ؛
این خانه برای همه ما است و پرستاری از خانه و خانواده نیز وظیفه همه ما است.
☆☆☆
بدیهی است که با خودکشی
به ویژه خودکشی انسانهای وظیفه شناس و شریف مخالفم
هرگز خودکشی را توجیه نکرده ام، اما اصرار دارم به جای سرزنش و قضاوت قربانی به فکر آسیب شناسی و پیشگیری باشیم.
هر بیماری دلایلی دارد و البته که راه های پیشگیری هم وجود دارد ، این مسائل با تلاش جمعی حل شدنی است.
ناسزاگویان را به دو گروه تقسیم می کنم
گروه اول ، آنها که بدون رتوش و نقاب با هر انسان عدالتخواه یا حتی هر دگر اندیش دشمن هستند...
وگروه دوم آنان که ظاهرا همدرد و همقطارانمان هستند و به دلیل سطحی نگری، بی دقتی و بی توجه بودن به ریشه های درد و تلاش نا کافی برای آسیب شناسی ، با قضاوتها و شبه تحلیل های نادرست باعث رنج خانواده و دوستان قربانی می شوند ...
حتی اگر بیشتر دقت کنیم، به این نتیجه می رسیم که اصلا چنین قضاوتهای نادرست و زخم زبانها و ناسزا گویی ها خود از مهم ترین دلایل آسیب دیدن بسیاری از دادخواهان مخصوصا جوانتر ها شده...
از دشمنان مردم خواسته ای ندارم،
اما منطقی است که از دوستان و همدردانم خواهش کنم کمی بیشتر دقت کنیم؛بدانیم که اظهار نظرهای ما بر دیگران تأثیر می گذارد .
این درست که خود انتقادی و ایراد از خودی گرفتن از مهمترین وظایف ما است؛اما مرز باریک بین انتقاد و ناسزا گویی را باید با دقت ببینیم.
■■■■
طی روزهای اخیر از اقدام به خودکشی چند همنوعمان با خبر شده ایم و متاسفانه دستکم( تا جایی که با خبر شدیم) یک مورد منجر به مرگ قربانی شده ...
گویی درون هر انسانی که تحت شکنجه است ، شخصیتی زاده می شود که او را تشویق به خودکشی می کند
مقابله با این میل نیاز به توان و آگاهی بالا دارد ،
اگرچه حتی آگاهترین و مقاومترین انسانها هم ممکن است یک لحظه و در پی فشار شدید تسلیم این میل رهایی ( ظاهرا)آسان از زجرها شوند ، بدیهی است که در اوضاع طبیعی/ درست اولا انسان سالم به خودکشی میلی ندارد و حتی در چنین شرایطی که جنگ با متجاوزان به ما تحمیل شده منطقی تر این است که اگر هم به مرگ خود خواسته تمایل داریم ، دستکم چند عامل ایجاد اوضاع موجود را هم از بین ببریم؛ اما این تصمیم ها در اوضاع درست گرفته می شود ،نه در لحظاتی که انسان دچار شوک ، اندوه یا خستگی شدید شده...
راه پیشگیری در اتحاد و مبارزه منطقی و اجتماعی است؛
بار مبارزه نباید فقط روی دوش اندکی از افراد جامعه باشد.
انسان توان محدودی دارد ؛
این خانه برای همه ما است و پرستاری از خانه و خانواده نیز وظیفه همه ما است.
☆☆☆
بدیهی است که با خودکشی
به ویژه خودکشی انسانهای وظیفه شناس و شریف مخالفم
هرگز خودکشی را توجیه نکرده ام، اما اصرار دارم به جای سرزنش و قضاوت قربانی به فکر آسیب شناسی و پیشگیری باشیم.
هر بیماری دلایلی دارد و البته که راه های پیشگیری هم وجود دارد ، این مسائل با تلاش جمعی حل شدنی است.


03.04.202513:45
#علی_رازینی حکم اعدامی که خراسانی علیه من صادر کرده بود را تأئید و تشدید کرد ، بابت درج چند فراخوان اعتراضی و انتقاد به اوضاع موجود مرا مفسد فی الارض نامید ( با سوء استفاده از ماده ۲۸۶ فعالیتهای من در شبکه های اجتماعی را مصداق گستردگی جرم دانست، با اینکه قاضی تجدید نظر صلاحیت تشدید مجازات ندارد ... و چندین ظلم دیگر کرد که پیشتر نوشتم ) اما با حمایت مردم و فشارهای بین المللی اعتراض ما به احکام ناعادلانه پس از تلاشهای بی وقفه خانواده و وکلا ...منجر به نقض حکم رازینی و تبدیل مجازات شد .
#مقیسه در جلسه محاکمه بارها ناسزا گویی کرد و البته من هم جوابش را دادم
گفت به اربانتان بگویید که نظام اسلامی هراسی از شما ندارد 😄
پاسخ دادم : با افتخار یک آنارشیست هستم 'یعنی ضد هر ارباب و ستمگر ، من ارباب ندارم بلکه با ارباب تو مي جنگم و به زودی تو و اربابت توسط مردم مجازات خواهید شد.
با عصبانیت از جلسه اخراجم کرد و گفت :
شتر در خواب بیند پنبه دانه
■
بیشتر از اینکه برای خودم خوشحال باشم از این خوشحالم که نسل جدید فریب استمرار طلبان را نمی خورد و می داند جز خودمان هیچ کس ناجی ما نیست.
#مقیسه در جلسه محاکمه بارها ناسزا گویی کرد و البته من هم جوابش را دادم
گفت به اربانتان بگویید که نظام اسلامی هراسی از شما ندارد 😄
پاسخ دادم : با افتخار یک آنارشیست هستم 'یعنی ضد هر ارباب و ستمگر ، من ارباب ندارم بلکه با ارباب تو مي جنگم و به زودی تو و اربابت توسط مردم مجازات خواهید شد.
با عصبانیت از جلسه اخراجم کرد و گفت :
شتر در خواب بیند پنبه دانه
■
بیشتر از اینکه برای خودم خوشحال باشم از این خوشحالم که نسل جدید فریب استمرار طلبان را نمی خورد و می داند جز خودمان هیچ کس ناجی ما نیست.
23.03.202519:23
.
یک فروردین ۱۴۰۳ قیمت دلار کمتر از شصت هزار تومان
(۵۹هزار و نهصد و پنجاه تومان) بود و در پایان سال به بیش از صد هزار تومان رسید.
به ویژه طی شش ماه گذشته مردم سخت ترین دوران اقتصادی نیم قرن و حتی شاید چند صد سال اخیر را تجربه کردند،برنج و گوشت که چند سال است تبدیل به کالای لوکس و تقریبا دستنیافتنی شده ،این روزها حتی خرید سیب زمینی و پیاز هم برای اکثر مردم دشوار شده...
زندان تهران بزرگ که اواخر دهه هشتاد ساخته شد ،تا اوایل سال ۹۷ فقط ۴ تیپ داشت ،در هر تیپ ده بند و در هر بند سیصد تا چهارصد زندانی ؛ سال ۹۸ تیپ پنج و سال ۱۴۰۱ تیپ شش راه اندازی شد و آمار بندها به بیش از ششصد زندانی رسید و امروز اکثر زندانها پر از زندانیانی است که مهمترین دلیل گرفتار شدنشان اوضاع معیشتی و بحرانهای مالی است.
روسای فعلی و سابق سازمان زندانها و مددکاران اجتماعی سازمان بارها اعلام کرده اند که فقر مهمترین دلیل زندانی شدن بیش از هفتاد درصد زندانیان فعلی است .
طی هفت ماه اول سال ۱۴۰۳ و طبق آمار ثبت احوال از هر دو ازدواج یکی به طلاق کشیده شده و آمار خود کشی و افسردگی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی افزایش شدید و نگران کننده ای داشته ...
اما دردناکتر از فقر و تمام بحرانهای معیشتی این است که در چنین اوضاعی افراد و گروه هایی که خیلی از آنان خود را اپوزوسیون/ مخالف و منتقد حکومت و اوضاع فعلی معرفی می کنند به جای تلاش برای ایجاد اتحاد بین مردم ،با جنگ های قومیتی و موضوعاتی که هرگز دردی از ما دوا نکرده و حتی خود عامل گرفتارتر شدنمان است ،افکار را منحرف کرده اند.
اگرچه همه می دانیم این اقدامات برای ایجاد تفرقه بین دردمندان جامعه توسط چه کسانی و با چه اهدافی است اما متاسفانه خیلی از ما از تکرار تاریخ درس نگرفته ایم.
از دشمن توقع نداریم خیر ما را بخواهد ،اما حق داریم به همدردانمان اعتراض کنیم که چرا به آسانی فریب می خورند ...
عامل بیماری مشخص است و راه درمان را هم می دانیم اما افسوس که ...
بدبختی ما
گناه بیگانه نبود
پیوند ِ من و شما
صمیمانه نبود
بودیم به ظاهر
همه مشتاق وطن
در باطن ِ ما
نقشی از آن خانه نبود
یک فروردین ۱۴۰۳ قیمت دلار کمتر از شصت هزار تومان
(۵۹هزار و نهصد و پنجاه تومان) بود و در پایان سال به بیش از صد هزار تومان رسید.
به ویژه طی شش ماه گذشته مردم سخت ترین دوران اقتصادی نیم قرن و حتی شاید چند صد سال اخیر را تجربه کردند،برنج و گوشت که چند سال است تبدیل به کالای لوکس و تقریبا دستنیافتنی شده ،این روزها حتی خرید سیب زمینی و پیاز هم برای اکثر مردم دشوار شده...
زندان تهران بزرگ که اواخر دهه هشتاد ساخته شد ،تا اوایل سال ۹۷ فقط ۴ تیپ داشت ،در هر تیپ ده بند و در هر بند سیصد تا چهارصد زندانی ؛ سال ۹۸ تیپ پنج و سال ۱۴۰۱ تیپ شش راه اندازی شد و آمار بندها به بیش از ششصد زندانی رسید و امروز اکثر زندانها پر از زندانیانی است که مهمترین دلیل گرفتار شدنشان اوضاع معیشتی و بحرانهای مالی است.
روسای فعلی و سابق سازمان زندانها و مددکاران اجتماعی سازمان بارها اعلام کرده اند که فقر مهمترین دلیل زندانی شدن بیش از هفتاد درصد زندانیان فعلی است .
طی هفت ماه اول سال ۱۴۰۳ و طبق آمار ثبت احوال از هر دو ازدواج یکی به طلاق کشیده شده و آمار خود کشی و افسردگی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی افزایش شدید و نگران کننده ای داشته ...
اما دردناکتر از فقر و تمام بحرانهای معیشتی این است که در چنین اوضاعی افراد و گروه هایی که خیلی از آنان خود را اپوزوسیون/ مخالف و منتقد حکومت و اوضاع فعلی معرفی می کنند به جای تلاش برای ایجاد اتحاد بین مردم ،با جنگ های قومیتی و موضوعاتی که هرگز دردی از ما دوا نکرده و حتی خود عامل گرفتارتر شدنمان است ،افکار را منحرف کرده اند.
اگرچه همه می دانیم این اقدامات برای ایجاد تفرقه بین دردمندان جامعه توسط چه کسانی و با چه اهدافی است اما متاسفانه خیلی از ما از تکرار تاریخ درس نگرفته ایم.
از دشمن توقع نداریم خیر ما را بخواهد ،اما حق داریم به همدردانمان اعتراض کنیم که چرا به آسانی فریب می خورند ...
عامل بیماری مشخص است و راه درمان را هم می دانیم اما افسوس که ...
بدبختی ما
گناه بیگانه نبود
پیوند ِ من و شما
صمیمانه نبود
بودیم به ظاهر
همه مشتاق وطن
در باطن ِ ما
نقشی از آن خانه نبود


21.03.202516:26
ما همهمان تنهاییم؛نباید گول خورد، زندگی یک زندان است، زندانهای گوناگون.
ولی بعضیها به دیوار زندان صورت میکشند و با آن خودشان را سرگرم میکنند.
بعضیها میخواهند فرار کنند، دستشان را بیهوده زخم میکنند، و بعضیها هم ماتم میگیرند...
ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم؛همیشه باید خودمان را گول بزنیم...
ولی وقتی میآید که آدم از گول زدن خودش هم خسته میشود.
#صادق_هدایت
#گجسته_دژ
👇
ولی بعضیها به دیوار زندان صورت میکشند و با آن خودشان را سرگرم میکنند.
بعضیها میخواهند فرار کنند، دستشان را بیهوده زخم میکنند، و بعضیها هم ماتم میگیرند...
ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم؛همیشه باید خودمان را گول بزنیم...
ولی وقتی میآید که آدم از گول زدن خودش هم خسته میشود.
#صادق_هدایت
#گجسته_دژ
👇
18.03.202513:10
#کدام_فمنیسم
کدام زن، کدام مرد، کدام طبقه، کدام مبارزه؟
گزارش از مبارزۀ هر روزۀ آنارشیستی علیه تمامی اشکال تبعیض جنسیتی
نویسندگان: سهیل عربی و دانیال دبیری
با سپاس فراوان از رفیق گرامی #رضا_نساجی عزیز بابت همفکری و ویرایش.
پیشکش به روژان نجاتی و تمام قربانیان تبعیض جنسیتی
#علیه_آپارتاید
#برای_برابری
#دانیال_دبیری
#سهیل_عربی
کدام زن، کدام مرد، کدام طبقه، کدام مبارزه؟
گزارش از مبارزۀ هر روزۀ آنارشیستی علیه تمامی اشکال تبعیض جنسیتی
نویسندگان: سهیل عربی و دانیال دبیری
با سپاس فراوان از رفیق گرامی #رضا_نساجی عزیز بابت همفکری و ویرایش.
پیشکش به روژان نجاتی و تمام قربانیان تبعیض جنسیتی
#علیه_آپارتاید
#برای_برابری
#دانیال_دبیری
#سهیل_عربی
15.01.202522:05


08.04.202506:54
عدد
عدد
عدد
دلار هفتاد تومن شد
دلار هشتاد تومنی شد
صد تومن...
اجاره خونه ۱۵ تومن شد
کرایه تاکسی پنجاه تومنی ۷۵ هزار تومن شد .
تو رسمی نبودی؟
عیدی نگرفتی؟
افزایش حقوق نداشتی ؟
می خواستی بگیری
افزایش هزینه مال همس
عدد
عدد
عدد
۵ روز تا سر برج
اجاره خونه
قسط
...
عدد
عدد
عدد
چند سالت بود مگه؟
چند روز/ ماه / سال حبس کشیدی؟
چند کیلو بود وزن استرس بازداشت شدن به جرم عدالت خواهی ؟
چند کیلو بود رنج اعدام شدن همبندیانت؟
چند کیلو شکنجه شدی ؟
چند کیلو بود میزان تحملت ؟
چند کیلو سرزنش شدی پس از پایان محکومیت
چند کیلو تنها بودی ؟
طرد شدی
ناسزا شنیدی
عدد
عدد
عدد
#کامران_محمدخانی + #اشکان_بلوچ + #امید_موسوی + ....
عدد
عدد
عدد...
مرگ تحمیلی
#کارگر_کتاب_فروش
او ،من ، تو ،ما ...
پیشتر بار ها به قتل رسیده بودیم
پیرامونم بسیارند آنها که تا توییت آخر و اعلام اینکه می خواهند تمامش کنند فاصله چندانی ندارند ...
عدد
عدد
عدد
بگو با کدام ترازو می توان به عدد رسید
میزان رنج ها
میزان توان انسان ...
عدد
عدد
عدد
عدد
عدد
دلار هفتاد تومن شد
دلار هشتاد تومنی شد
صد تومن...
اجاره خونه ۱۵ تومن شد
کرایه تاکسی پنجاه تومنی ۷۵ هزار تومن شد .
تو رسمی نبودی؟
عیدی نگرفتی؟
افزایش حقوق نداشتی ؟
می خواستی بگیری
افزایش هزینه مال همس
عدد
عدد
عدد
۵ روز تا سر برج
اجاره خونه
قسط
...
عدد
عدد
عدد
چند سالت بود مگه؟
چند روز/ ماه / سال حبس کشیدی؟
چند کیلو بود وزن استرس بازداشت شدن به جرم عدالت خواهی ؟
چند کیلو بود رنج اعدام شدن همبندیانت؟
چند کیلو شکنجه شدی ؟
چند کیلو بود میزان تحملت ؟
چند کیلو سرزنش شدی پس از پایان محکومیت
چند کیلو تنها بودی ؟
طرد شدی
ناسزا شنیدی
عدد
عدد
عدد
#کامران_محمدخانی + #اشکان_بلوچ + #امید_موسوی + ....
عدد
عدد
عدد...
مرگ تحمیلی
#کارگر_کتاب_فروش
او ،من ، تو ،ما ...
پیشتر بار ها به قتل رسیده بودیم
پیرامونم بسیارند آنها که تا توییت آخر و اعلام اینکه می خواهند تمامش کنند فاصله چندانی ندارند ...
عدد
عدد
عدد
بگو با کدام ترازو می توان به عدد رسید
میزان رنج ها
میزان توان انسان ...
عدد
عدد
عدد
Жойылды11.04.202505:43


02.04.202519:39
از دربار تا حوزه بیضیه
علیه هوش مصنوعی
حسن عندلیب:
ممکن است در آینده زندانهای مخصوص رباتهای هوش مصنوعی داشته باشیم، چیز بعیدی هم نیست.
https://www.hawzahnews.com/news/1240079/%D9%87%D9%88%D8%B4-%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D9%88-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%AD%D8%AF-%D8%AA%D8%B9%DB%8C%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
علیه هوش مصنوعی
حسن عندلیب:
ممکن است در آینده زندانهای مخصوص رباتهای هوش مصنوعی داشته باشیم، چیز بعیدی هم نیست.
https://www.hawzahnews.com/news/1240079/%D9%87%D9%88%D8%B4-%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D9%88-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%AD%D8%AF-%D8%AA%D8%B9%DB%8C%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
23.03.202519:22
یک فروردین ۱۴۰۳ قیمت دلار کمتر از شصت هزار تومان
بود و در پایان سال به بیش از صد هزار تومان رسید.
به ویژه طی شش ماه گذشته اوضاع معیشتی هر روز فجیع تر شده ؛برنج و گوشت که چند سال است تبدیل به کالای لوکس و تقریبا دستنیافتنی شده ،این روزها حتی خرید سیب زمینی و پیاز هم برای اکثر مردم دشوار شده..
زندان تهران بزرگ که اواخر دهه ۸۰ ساخته شد ،تا اوایل سال ۹۷ فقط ۴ تیپ داشت ،در هر تیپ ده بند و در هر بند سیصد تا چهارصد زندانی ؛ سال ۹۸ تیپ پنج و سال ۱۴۰۱ تیپ شش راه اندازی شد و آمار بندها به بیش از ششصد زندانی رسید و امروز اکثر زندانها پر از زندانیانی است که مهمترین دلیل گرفتار شدنشان اوضاع معیشتی است.
با اینکه روسای فعلی و سابق سازمان زندانها و مددکاران اجتماعی سازمان بارها اعلام کرده اند که فقر مهمترین دلیل زندانی شدن بیش از هفتاد درصد زندانیان فعلی است .
طی هفت ماه اول سال ۱۴۰۳ و طبق آمار ثبت احوال از هر دو ازدواج یکی به طلاق کشیده شده و آمار خود کشی و افسردگی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی افزایش شدید و نگران کننده ای داشته ...
اما تمرکز اکثر افراد و گروه هایی که خود را اپوزوسیون می نامند روی چه موضوعاتی بود؟
بود و در پایان سال به بیش از صد هزار تومان رسید.
به ویژه طی شش ماه گذشته اوضاع معیشتی هر روز فجیع تر شده ؛برنج و گوشت که چند سال است تبدیل به کالای لوکس و تقریبا دستنیافتنی شده ،این روزها حتی خرید سیب زمینی و پیاز هم برای اکثر مردم دشوار شده..
زندان تهران بزرگ که اواخر دهه ۸۰ ساخته شد ،تا اوایل سال ۹۷ فقط ۴ تیپ داشت ،در هر تیپ ده بند و در هر بند سیصد تا چهارصد زندانی ؛ سال ۹۸ تیپ پنج و سال ۱۴۰۱ تیپ شش راه اندازی شد و آمار بندها به بیش از ششصد زندانی رسید و امروز اکثر زندانها پر از زندانیانی است که مهمترین دلیل گرفتار شدنشان اوضاع معیشتی است.
با اینکه روسای فعلی و سابق سازمان زندانها و مددکاران اجتماعی سازمان بارها اعلام کرده اند که فقر مهمترین دلیل زندانی شدن بیش از هفتاد درصد زندانیان فعلی است .
طی هفت ماه اول سال ۱۴۰۳ و طبق آمار ثبت احوال از هر دو ازدواج یکی به طلاق کشیده شده و آمار خود کشی و افسردگی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی افزایش شدید و نگران کننده ای داشته ...
اما تمرکز اکثر افراد و گروه هایی که خود را اپوزوسیون می نامند روی چه موضوعاتی بود؟


20.03.202513:35
ببار ای بارون
ببار!
چند قطره ای هم اشک شوق پس از رگبار مصیبتها
بیش باد
امیدوار می ایستیم و می جنگیم
تا آزادی همه زندانیان و نابودی همه زندانها و شکنجه گران
ببار!
چند قطره ای هم اشک شوق پس از رگبار مصیبتها
بیش باد
امیدوار می ایستیم و می جنگیم
تا آزادی همه زندانیان و نابودی همه زندانها و شکنجه گران
07.03.202520:56
تفاوت؟
نه !
نه فقط تفاوت !
بین فمنیسم رادیکال و فمنیسم محافظه کار " تضاد" وجود دارد !
فمنیسم رادیکال علیه سیستم می جنگد و تبعیض جنسیتی / زن ستیزی/ مردسالاری سیستماتیک را از نتایج و عواقب اوضاع موجود می داند و راهکار را در دگرگونی های اساسی می داند ،حال آنکه فمنیسم محافظه کار علاوه بر اینکه صرفا روی مطالبات طبقه محافظ خود تمرکز دارد,بلکه حتی برای همان مطالبات حداقلی خود حاضر به ایجاد تحولات بنیادین نیست و سقف خواسته هایش رفورم است،یعنی اولویت را به حفظ ساختار موجود و در صورت امکان اندک اصلاحاتی را البته فقط برای بهبود طبقه خود می خواهد ...
پیشتر در این باره بسیار نوشته ام ،اما بهتر دانستم که این بار با همکاری عزیزانی از نسل جوانتر از خودم_ نسل امروز نگاهی به مسائل زنان،مبارزه با تبعیض جنسیتی و راهکار ها برای ایجاد دگرگونی های ساختاری داشته باشیم.
با سپاس از یاران گرامی دانیال دبیری ،رضا نساجی و دیگر رفیق عزیزمان که او را با نام " نادکارو" می شناسیم.
کوشیدیم تا در این اثر به
برسی شرایط زنان در جامعه امروز و تبعیض طبقاتی و منطقه ای که علاوه بر تبعیض جنسیتی به زنان تحمیل می شود و درباره اینکه تبعیض علیه زنان به ضرر مرد ها نیز بوده است و در واقع در یک جامعه سرمایه داری تمام طردشدگان و رنج کشیدگان قربانی هستند و تا وقتی دست به دست هم ندهند نمیتوانند به آزادی و برابری برسند.
این مقاله وضع زنان و جنبش های برابری طلبانه امروز به ویژه در خاورمیانه و همچنین تاریخچه مبارزات زنان رو به طور مختصر و کوتاه توضیح می دهد و
مهمترین هدفش فهمیدن این نکته است که جنگ طبقاتی و جنسیتی و هویتی و هر جنگی علیه تبعیض در یک راستا قرار دارد.
متن کامل را به زودی همینجا منتشر خواهم کرد
دوست داشتیم امروز آماده شود اما گرفتاری ها و ساعت کاری بالا و چند شیفت کار کردن نگذاشت ...
اگرچه برای ما هر روز " روزمبارزه برای برابری " است،هر روز روز مبارزه برای پایان مرد سالاری و هر شکل از ستم است،تا همیشه آنارکوفمنیست خواهیم ماند.
Ni Dios, ni patron ni maridos
#دانیال_دبیری
#رضا_نساجی
#نادکارو
#سهیل_عربی
👇
نه !
نه فقط تفاوت !
بین فمنیسم رادیکال و فمنیسم محافظه کار " تضاد" وجود دارد !
فمنیسم رادیکال علیه سیستم می جنگد و تبعیض جنسیتی / زن ستیزی/ مردسالاری سیستماتیک را از نتایج و عواقب اوضاع موجود می داند و راهکار را در دگرگونی های اساسی می داند ،حال آنکه فمنیسم محافظه کار علاوه بر اینکه صرفا روی مطالبات طبقه محافظ خود تمرکز دارد,بلکه حتی برای همان مطالبات حداقلی خود حاضر به ایجاد تحولات بنیادین نیست و سقف خواسته هایش رفورم است،یعنی اولویت را به حفظ ساختار موجود و در صورت امکان اندک اصلاحاتی را البته فقط برای بهبود طبقه خود می خواهد ...
پیشتر در این باره بسیار نوشته ام ،اما بهتر دانستم که این بار با همکاری عزیزانی از نسل جوانتر از خودم_ نسل امروز نگاهی به مسائل زنان،مبارزه با تبعیض جنسیتی و راهکار ها برای ایجاد دگرگونی های ساختاری داشته باشیم.
با سپاس از یاران گرامی دانیال دبیری ،رضا نساجی و دیگر رفیق عزیزمان که او را با نام " نادکارو" می شناسیم.
کوشیدیم تا در این اثر به
برسی شرایط زنان در جامعه امروز و تبعیض طبقاتی و منطقه ای که علاوه بر تبعیض جنسیتی به زنان تحمیل می شود و درباره اینکه تبعیض علیه زنان به ضرر مرد ها نیز بوده است و در واقع در یک جامعه سرمایه داری تمام طردشدگان و رنج کشیدگان قربانی هستند و تا وقتی دست به دست هم ندهند نمیتوانند به آزادی و برابری برسند.
این مقاله وضع زنان و جنبش های برابری طلبانه امروز به ویژه در خاورمیانه و همچنین تاریخچه مبارزات زنان رو به طور مختصر و کوتاه توضیح می دهد و
مهمترین هدفش فهمیدن این نکته است که جنگ طبقاتی و جنسیتی و هویتی و هر جنگی علیه تبعیض در یک راستا قرار دارد.
متن کامل را به زودی همینجا منتشر خواهم کرد
دوست داشتیم امروز آماده شود اما گرفتاری ها و ساعت کاری بالا و چند شیفت کار کردن نگذاشت ...
اگرچه برای ما هر روز " روزمبارزه برای برابری " است،هر روز روز مبارزه برای پایان مرد سالاری و هر شکل از ستم است،تا همیشه آنارکوفمنیست خواهیم ماند.
Ni Dios, ni patron ni maridos
#دانیال_دبیری
#رضا_نساجی
#نادکارو
#سهیل_عربی
👇
15.01.202522:04
وقتی با حکم ابد و پنج سال، چهارده سال در زندان بمانی؛ دیدن منظره خیابانها، ماشینهای در رفتوآمد، درختهای وسط بلوار و چهرههای مردم که با عجله در آمد و شدند، برای من حکم رفتن به یک تور تفریحی ویژه و دیدن زیباترین مناظر جهان را داشت. برای همین وقتی ۱۵ آذر ۱۴۰۳ من را صدا زدند و در محوطه زندان سوار ماشین کردند، در ابتدا حسی از شوق در وجودم جوانه زد، تا وقتی که با همراهان لباس شخصی که نمیشناختم از در زندان خارج شدیم و نفر جلوئی برگشت و اولین مشت محکم را به صورتم کوبید و به همکارش که کنارم بود گفت «چشمبند و دستبد این بیشرف….را بزنید!»
من در حالی که از شدت درد صورتم را گرفته بودم و در همان حال که دو مامور کناری، دستانم را برای زدن دستبند از روی صورتم کشیده و با فشار و خشونت به پشتم میپیچاندند, و نیز در حالی که آخرین رد مناظر بیرون زندان از مقابل چشمانم میگذشت، با زدن چشمبند با تاریکی مطلق مواجه شده و از خاطرم گذشت که«مختار قرار نیست به تور تفریحی بروی و احتمالا خبری از دیدن بلوار، درخت، ماشین و چهرههای مردم رهگذر نخواهد بود!» اما هرگز فکر آن حجم از داغ و درفش و شکنجه را هم نمیکردم آنهم پس از ۱۴ سال زندانی بودن!
داشتم خودم را دلداری میدادم که:« من چهارده سال است زندانی هستم، با حکم ابد و البته به جرم ناکرده!، دیگر بیشتر از این چه میخواهند که قصد آزارم را داشته باشند!؟» در همین فکرها بودم که مشتی محکم به پائین شکمم زدند که از درد به خود پیچیده و حواسم نبود که گفتم:« من بیماری فتق شدیدی دارم نزنید لطفا!» مأمور کنار دستی که گوئی با شنیدن این حرف من احساسات سادیستیکش به غلیان آمده بود با پوزخندی گفت:”خوب چه بهتر!” و با فحاشی رکیک جنسی ادامه داد که:” که فتق داری! بلائی سرت بیارم که فتقت یادت بره” و باز با تمام قدرت با مشت به زیر شکمم ضربه زد. در طول مسیر تا به بازداشتگاهشان برسیم، با فحاشیهای رکیک جنسی به مادر، خواهر و خانوادهام چنان آزارم دادند که درد مشت و سیلی زدنشان را کمتر متوجه میشدم. چند روز در بازداشتگاهی که بعدا فهمیدم متعلق به پلیس فتای اهواز است، به شدت شکنجه شدم.
نمیدانم چند روز گذشته بود که از شدت ضربات مشت و لگد که تعمدا بیشتر به زیر شکمم میزدند، از هوش رفتم؛ روی تخت بیمارستان و در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده بودم، به هوش آمدم و متوجه شدم، شخصی که احتمالا پزشک بود، دارد به مامورها اصرار و گاهی التماس میکند که:« این بیماری شدید فتق دارد و احتمال پاره شدن فتقش زیاد است، باید اینجا بماند و فوری عملش کنیم.» مأمورهای لباس شخصی گوئی دکتر با دیوار حرف زده، بدون اینکه پاسخی دهند، آمدند و بعد از زدن دستبند از پشت و چشمبند من را کشان کشان از تخت بیمارستان به شکنجهگاهشان بازگرداندند.
این #شکنجه شدن، همراه با فحاشیهای رکیک جنسی به خانوادهام و بیهوشی دوباره و بردن به بیمارستان، اصرار دکتر به بستری و عمل فوری و بیتوجهی مأموران، یکبار دیگر تکرار شد. در حالی که من کلا در اعتصاب بودم، تا زمانی که به زندان شیبان اهواز بازگردانده شدم. همه این رفتارهای غیرانسانی برای این بود که اسم من را در لیست تلفنهای گوشی شخصی که بازداشتشده دیده بودند، من که چهارده سال است زندانی خودشان هستم!
وقتی به بند برگشتم اول فکر کردم بیش از یکی دو ماه است که من را بردهاند و همبندیها یادآور شدند که ۱۲ روز پیش تو را بردند، یعنی از ۱۵ تا ۲۷ آذر! الان که یک ماه از آن روزها میگذرد، احساس میکنم حفرهای عمیق در وجودم ایجاد شده!، نه به دلیل #شکنجه_فیزیکی، بلکه شکنجه و آزار روحی با فحاشیهای جنسی مکررشان به عزیزانم، حفرهای که هرگز پر نخواهد شد.
#مختار_آلبوشوکه، #دی۱۴۰۳ ″
👇
من در حالی که از شدت درد صورتم را گرفته بودم و در همان حال که دو مامور کناری، دستانم را برای زدن دستبند از روی صورتم کشیده و با فشار و خشونت به پشتم میپیچاندند, و نیز در حالی که آخرین رد مناظر بیرون زندان از مقابل چشمانم میگذشت، با زدن چشمبند با تاریکی مطلق مواجه شده و از خاطرم گذشت که«مختار قرار نیست به تور تفریحی بروی و احتمالا خبری از دیدن بلوار، درخت، ماشین و چهرههای مردم رهگذر نخواهد بود!» اما هرگز فکر آن حجم از داغ و درفش و شکنجه را هم نمیکردم آنهم پس از ۱۴ سال زندانی بودن!
داشتم خودم را دلداری میدادم که:« من چهارده سال است زندانی هستم، با حکم ابد و البته به جرم ناکرده!، دیگر بیشتر از این چه میخواهند که قصد آزارم را داشته باشند!؟» در همین فکرها بودم که مشتی محکم به پائین شکمم زدند که از درد به خود پیچیده و حواسم نبود که گفتم:« من بیماری فتق شدیدی دارم نزنید لطفا!» مأمور کنار دستی که گوئی با شنیدن این حرف من احساسات سادیستیکش به غلیان آمده بود با پوزخندی گفت:”خوب چه بهتر!” و با فحاشی رکیک جنسی ادامه داد که:” که فتق داری! بلائی سرت بیارم که فتقت یادت بره” و باز با تمام قدرت با مشت به زیر شکمم ضربه زد. در طول مسیر تا به بازداشتگاهشان برسیم، با فحاشیهای رکیک جنسی به مادر، خواهر و خانوادهام چنان آزارم دادند که درد مشت و سیلی زدنشان را کمتر متوجه میشدم. چند روز در بازداشتگاهی که بعدا فهمیدم متعلق به پلیس فتای اهواز است، به شدت شکنجه شدم.
نمیدانم چند روز گذشته بود که از شدت ضربات مشت و لگد که تعمدا بیشتر به زیر شکمم میزدند، از هوش رفتم؛ روی تخت بیمارستان و در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده بودم، به هوش آمدم و متوجه شدم، شخصی که احتمالا پزشک بود، دارد به مامورها اصرار و گاهی التماس میکند که:« این بیماری شدید فتق دارد و احتمال پاره شدن فتقش زیاد است، باید اینجا بماند و فوری عملش کنیم.» مأمورهای لباس شخصی گوئی دکتر با دیوار حرف زده، بدون اینکه پاسخی دهند، آمدند و بعد از زدن دستبند از پشت و چشمبند من را کشان کشان از تخت بیمارستان به شکنجهگاهشان بازگرداندند.
این #شکنجه شدن، همراه با فحاشیهای رکیک جنسی به خانوادهام و بیهوشی دوباره و بردن به بیمارستان، اصرار دکتر به بستری و عمل فوری و بیتوجهی مأموران، یکبار دیگر تکرار شد. در حالی که من کلا در اعتصاب بودم، تا زمانی که به زندان شیبان اهواز بازگردانده شدم. همه این رفتارهای غیرانسانی برای این بود که اسم من را در لیست تلفنهای گوشی شخصی که بازداشتشده دیده بودند، من که چهارده سال است زندانی خودشان هستم!
وقتی به بند برگشتم اول فکر کردم بیش از یکی دو ماه است که من را بردهاند و همبندیها یادآور شدند که ۱۲ روز پیش تو را بردند، یعنی از ۱۵ تا ۲۷ آذر! الان که یک ماه از آن روزها میگذرد، احساس میکنم حفرهای عمیق در وجودم ایجاد شده!، نه به دلیل #شکنجه_فیزیکی، بلکه شکنجه و آزار روحی با فحاشیهای جنسی مکررشان به عزیزانم، حفرهای که هرگز پر نخواهد شد.
#مختار_آلبوشوکه، #دی۱۴۰۳ ″
👇
08.04.202505:40
۱:کشته شدن هفت کارگر در پی گاز گرفتگی در معدن مهماندویه دامغان( ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه روز دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ )
۷ معدنچی جانباخته :
۱. مرتضی شکاری
۲. احمد شکاری
۳. مهدی گیلکی
۴. هانی گیلکی (۳۵ ساله)
۵. حسین ابراهیمی (۲۰ ساله)
۶. مجتبی اکبری (۲۵ ساله)
۷. علی ابراهیمی (۲۵ ساله)
۲:
▪️کشته شدن ۲ نفر و آسیب دیدگی ۱۲ نفر در پی آتش سوزی درمانگاه مشیریه تهران
سخنگوی سازمان آتشنشانی:
🔹
🔹محل آتشسوزی، یک کلینیک درمانی ۳ طبقه بود که طبقه همکف آن به داروخانه اختصاص داشت. آتش در قسمت لابی طبقه همکف بهصورت کامل شعلهور بود و دود و حرارت ناشی از آن به طبقات بالایی نیز سرایت کرده بود.دو نفر کشته و ۱۲ نفر مصدوم شدند.
۳:اقدام به خودکشی در خط سه مترو تهران _ یک خانم جوان
ساعت ۱۴:۲۸ دوشنبه ۱۸ فروردین، یک خانم جوان از طریق پریدن ناگهانی به حریم ریلی اقدام به خودکشی کرد'، سه مورد اقدام به خودکشی هم طی ۲۴ ساعت گذشته در شبکه های اجتماعی گزارش شده
🔹
سه فاجعه که دیروز رخ داد ،به ویژه طی یک سال اخیر بارها تکرار شده
فاجعه معدن طزره
طبس..
کشته شدن کارگران به دلیل نبود ایمنی کافی در محل کار،
آتش سوزی بیمارستانها..
۷ معدنچی جانباخته :
۱. مرتضی شکاری
۲. احمد شکاری
۳. مهدی گیلکی
۴. هانی گیلکی (۳۵ ساله)
۵. حسین ابراهیمی (۲۰ ساله)
۶. مجتبی اکبری (۲۵ ساله)
۷. علی ابراهیمی (۲۵ ساله)
۲:
▪️کشته شدن ۲ نفر و آسیب دیدگی ۱۲ نفر در پی آتش سوزی درمانگاه مشیریه تهران
سخنگوی سازمان آتشنشانی:
🔹
🔹محل آتشسوزی، یک کلینیک درمانی ۳ طبقه بود که طبقه همکف آن به داروخانه اختصاص داشت. آتش در قسمت لابی طبقه همکف بهصورت کامل شعلهور بود و دود و حرارت ناشی از آن به طبقات بالایی نیز سرایت کرده بود.دو نفر کشته و ۱۲ نفر مصدوم شدند.
۳:اقدام به خودکشی در خط سه مترو تهران _ یک خانم جوان
ساعت ۱۴:۲۸ دوشنبه ۱۸ فروردین، یک خانم جوان از طریق پریدن ناگهانی به حریم ریلی اقدام به خودکشی کرد'، سه مورد اقدام به خودکشی هم طی ۲۴ ساعت گذشته در شبکه های اجتماعی گزارش شده
🔹
سه فاجعه که دیروز رخ داد ،به ویژه طی یک سال اخیر بارها تکرار شده
فاجعه معدن طزره
طبس..
کشته شدن کارگران به دلیل نبود ایمنی کافی در محل کار،
آتش سوزی بیمارستانها..
01.04.202500:08
از تحکیم وحدت و مداحی برای کروبی تا مداح دربار شدن فاصله کمتر از BBCتا ۲۰:۳۰ است...
همش بوی کباب است....
همش بوی کباب است....
21.03.202516:27
وقتي که باهم هستيم اغلب درباره چيزهاي مختلف از من سوالاتي مي کني و من هم مي کوشم به آنها پاسخي بگويم. اکنون که تو در «مسوري» هستي و من در «الله آباد» ديگر نمي توانيم با هم چنين گفتگوهايي داشته با شيم از اين جهت مي خواهم گاه به گاه درباره داستان زمين خودمان و تقسيمات متعدد آنها که کشورهاي بزرگ و کوچک مي باشد مطالب مختصري برايت بنويسم.
تاکنون چيزهايي درباره تاريخ انگلستان و تاريخ هند خوانده اي اما انگلستان فقط يک جزيره کوچک بيش نيست و هند نيز هر چند که سرزمين پهناور و بزرگي است فقط قسمت کوچکي از سطح زمين مي باشد. اگر بخواهيم چيزي درباره اين دنياي خودمان بدانيم نبايد تنها به کشور کوچکي که ممکن است در آنجا به دنيا آمده باشيم بينديشيم بلکه بايد به تمام کشورها و تمام مردمي که در روي زمين هستند فکر کنيم.
افسوس مي خورم که در اين نامه هاي خود نمي توانم جز مطالب بسيار مختصري برايت بگويم اما اميدوارم که همين مختصر هم مورد علاقه ات واقع گردد و سبب شود که به تمام دنيا فکر کني و مردم ديگري را که در آن هستند همچون برادران و خواهران خودمان بداني.
وقتي که بزرگتر شدي درباره داستان زمين و مردم آن در کتاب هاي بزرگ مطالب بسياري خواهي خواند و خواهي ديد که اين سرگذشت از هر داستان يا هر قصه ديگر که بتواني بخواني جالب تر و شيرين تر است.
البته مي داني که زمين ما خيلي خيلي کهنسال و پير است. ميليون ها سال عمر دارد. روزگار خيلي خيلي درازي در آن هيچ آدميزادي زندگي نمي کرد، نه مردي و نه زني. پيش از آنکه انسان در روي زمين پيدا شود حيوان ها و جانوران در آن زندگي مي کردند و پيش از پيدا شدن حيوان ها روزگارهاي درازي گذشت که هيچ موجود جانداري در روي زمين نبود.خيلي دشوار است که تصور کنيم اين زمين ما که امروز تا اين اندازه از انواع حيوان ها و انسان ها پر است روزگاري بدون تمام اينها بوده است و هيچ موجود جانداري در آن پيدا نمي شده است. اما دانشمندان و کساني که مدت ها درباره اين موضوع ها مطالعه و فکر کرده اند به ما مي گويند که روزگارهاي دراز زمين خيلي گرم و سوزان بود به طوري که هيچ موجود جانداري نمي توانست در روي آن زندگي کند.
اگر ما کتاب هاي آنها را بخوانيم و سنگ ها و فسيل ها را (که باقيمانده حيوانات قديمي هستند) مطالعه کنيم خودمان هم مي توانيم ببينيم و بفهميم که در حقيقت بايد همين طورها که مي گويند باشد.
تو تاريخ را در کتاب ها مي خواني. اما در روزگار قديم که هنوز انسان وجود نداشت مسلما هيچ کتابي هم نمي توانست نوشته شده باشد. لابد مي گويي پس چطور مي توانيم بفهميم که در آن زمان ها چه اتفاقاتي روي داده است؟
بديهي است که ما نمي توانيم بنشينيم و درباره اين چيزها فکر کنيم و همه چيز را با تصور خود بسازيم. البته تصور کردن خيلي جالب و شيرين است زيرا ما با تصورات خود مي توانيم افسانه هاي پريان را هم بسازيم. اما اين قبيل افسانه ها به حقيقت احتياجي ندارند زيرا براساس هيچ يک از واقعياتي که ديده ايم و مي بينيم تکيه ندارند و فقط محصول خيال و تصورمان هستند در صورتي که آنچه راجع به داستان و سرگذشت زمين مي دانيم و مي گوييم فقط محصول خيال و تصور نيست.
در واقع هر چند که ما هيچ کتاب و نوشته اي از آن روزگارهاي قديمي نداريم اما خوشبختانه بعضي چيزها داريم که مثل يک کتاب براي ما مطالب بسيار زيادي نقل مي کنند. ما صخره ها و سنگ ها و کوهستان ها و درياها و ستاره ها و رودخانه ها و بيابان ها و فسيل هاي باقيمانده از حيوانات قديمي را داريم.اينها و چيزهاي ديگري مثل اينها کتاب هاي ما درباره داستان روزگارهاي قديم زمين هستند.
تنها راه واقعي براي فهميدن داستان زمين فقط اين نيست که در اين باره در کتاب هاي مردم ديگر مطالبي بخوانيم بلکه راه بهتر آن اين است که به خود کتاب طبيعت رجوع کنيم. اميدوارم تو نيز به زودي بياموزي که چگونه مي توان اين داستان را از روي سنگ ها و کوه ها خواند.
بديهي است که ما نمي توانيم بنشينيم و درباره اين چيزها فکر کنيم و همه چيز را با تصور خود بسازيم. البته تصور کردن خيلي جالب و شيرين است زيرا ما با تصورات خود مي توانيم افسانه هاي پريان را هم بسازيم. اما اين قبيل افسانه ها به حقيقت احتياجي ندارند زيرا براساس هيچ يک از واقعياتي که ديده ايم و مي بينيم تکيه ندارند و فقط محصول خيال و تصورمان هستند در صورتي که آنچه راجع به داستان و سرگذشت زمين مي دانيم و مي گوييم فقط محصول خيال و تصور نيست.
در واقع هر چند که ما هيچ کتاب و نوشته اي از آن روزگارهاي قديمي نداريم اما خوشبختانه بعضي چيزها داريم که مثل يک کتاب براي ما مطالب بسيار زيادي نقل مي کنند. ما صخره ها و سنگ ها و کوهستان ها و درياها و ستاره ها و رودخانه ها و بيابان ها و فسيل هاي باقيمانده از حيوانات قديمي را داريم.اينها و چيزهاي ديگري مثل اينها کتاب هاي ما درباره داستان روزگارهاي قديم زمين هستند.
تاکنون چيزهايي درباره تاريخ انگلستان و تاريخ هند خوانده اي اما انگلستان فقط يک جزيره کوچک بيش نيست و هند نيز هر چند که سرزمين پهناور و بزرگي است فقط قسمت کوچکي از سطح زمين مي باشد. اگر بخواهيم چيزي درباره اين دنياي خودمان بدانيم نبايد تنها به کشور کوچکي که ممکن است در آنجا به دنيا آمده باشيم بينديشيم بلکه بايد به تمام کشورها و تمام مردمي که در روي زمين هستند فکر کنيم.
افسوس مي خورم که در اين نامه هاي خود نمي توانم جز مطالب بسيار مختصري برايت بگويم اما اميدوارم که همين مختصر هم مورد علاقه ات واقع گردد و سبب شود که به تمام دنيا فکر کني و مردم ديگري را که در آن هستند همچون برادران و خواهران خودمان بداني.
وقتي که بزرگتر شدي درباره داستان زمين و مردم آن در کتاب هاي بزرگ مطالب بسياري خواهي خواند و خواهي ديد که اين سرگذشت از هر داستان يا هر قصه ديگر که بتواني بخواني جالب تر و شيرين تر است.
البته مي داني که زمين ما خيلي خيلي کهنسال و پير است. ميليون ها سال عمر دارد. روزگار خيلي خيلي درازي در آن هيچ آدميزادي زندگي نمي کرد، نه مردي و نه زني. پيش از آنکه انسان در روي زمين پيدا شود حيوان ها و جانوران در آن زندگي مي کردند و پيش از پيدا شدن حيوان ها روزگارهاي درازي گذشت که هيچ موجود جانداري در روي زمين نبود.خيلي دشوار است که تصور کنيم اين زمين ما که امروز تا اين اندازه از انواع حيوان ها و انسان ها پر است روزگاري بدون تمام اينها بوده است و هيچ موجود جانداري در آن پيدا نمي شده است. اما دانشمندان و کساني که مدت ها درباره اين موضوع ها مطالعه و فکر کرده اند به ما مي گويند که روزگارهاي دراز زمين خيلي گرم و سوزان بود به طوري که هيچ موجود جانداري نمي توانست در روي آن زندگي کند.
اگر ما کتاب هاي آنها را بخوانيم و سنگ ها و فسيل ها را (که باقيمانده حيوانات قديمي هستند) مطالعه کنيم خودمان هم مي توانيم ببينيم و بفهميم که در حقيقت بايد همين طورها که مي گويند باشد.
تو تاريخ را در کتاب ها مي خواني. اما در روزگار قديم که هنوز انسان وجود نداشت مسلما هيچ کتابي هم نمي توانست نوشته شده باشد. لابد مي گويي پس چطور مي توانيم بفهميم که در آن زمان ها چه اتفاقاتي روي داده است؟
بديهي است که ما نمي توانيم بنشينيم و درباره اين چيزها فکر کنيم و همه چيز را با تصور خود بسازيم. البته تصور کردن خيلي جالب و شيرين است زيرا ما با تصورات خود مي توانيم افسانه هاي پريان را هم بسازيم. اما اين قبيل افسانه ها به حقيقت احتياجي ندارند زيرا براساس هيچ يک از واقعياتي که ديده ايم و مي بينيم تکيه ندارند و فقط محصول خيال و تصورمان هستند در صورتي که آنچه راجع به داستان و سرگذشت زمين مي دانيم و مي گوييم فقط محصول خيال و تصور نيست.
در واقع هر چند که ما هيچ کتاب و نوشته اي از آن روزگارهاي قديمي نداريم اما خوشبختانه بعضي چيزها داريم که مثل يک کتاب براي ما مطالب بسيار زيادي نقل مي کنند. ما صخره ها و سنگ ها و کوهستان ها و درياها و ستاره ها و رودخانه ها و بيابان ها و فسيل هاي باقيمانده از حيوانات قديمي را داريم.اينها و چيزهاي ديگري مثل اينها کتاب هاي ما درباره داستان روزگارهاي قديم زمين هستند.
تنها راه واقعي براي فهميدن داستان زمين فقط اين نيست که در اين باره در کتاب هاي مردم ديگر مطالبي بخوانيم بلکه راه بهتر آن اين است که به خود کتاب طبيعت رجوع کنيم. اميدوارم تو نيز به زودي بياموزي که چگونه مي توان اين داستان را از روي سنگ ها و کوه ها خواند.
بديهي است که ما نمي توانيم بنشينيم و درباره اين چيزها فکر کنيم و همه چيز را با تصور خود بسازيم. البته تصور کردن خيلي جالب و شيرين است زيرا ما با تصورات خود مي توانيم افسانه هاي پريان را هم بسازيم. اما اين قبيل افسانه ها به حقيقت احتياجي ندارند زيرا براساس هيچ يک از واقعياتي که ديده ايم و مي بينيم تکيه ندارند و فقط محصول خيال و تصورمان هستند در صورتي که آنچه راجع به داستان و سرگذشت زمين مي دانيم و مي گوييم فقط محصول خيال و تصور نيست.
در واقع هر چند که ما هيچ کتاب و نوشته اي از آن روزگارهاي قديمي نداريم اما خوشبختانه بعضي چيزها داريم که مثل يک کتاب براي ما مطالب بسيار زيادي نقل مي کنند. ما صخره ها و سنگ ها و کوهستان ها و درياها و ستاره ها و رودخانه ها و بيابان ها و فسيل هاي باقيمانده از حيوانات قديمي را داريم.اينها و چيزهاي ديگري مثل اينها کتاب هاي ما درباره داستان روزگارهاي قديم زمين هستند.
20.03.202513:15
ایستاده ایم هنوز
اگرچه خشکیده
بهار هم سبزمان نکرد
مگر همبستگی ...
اگرچه خشکیده
بهار هم سبزمان نکرد
مگر همبستگی ...
Медиа контентке
қол жеткізе алмадық
қол жеткізе алмадық
19.01.202512:41
علیجانی معتقد است که پاک سازی جهان از شر مقیسه و رازینی به نفع دموکراسی نیست !
اینکه یک فعال ملی مذهبی نگران دموکراسی باشد دقیقا مثل این است که یک سلاخ از حقوق حیواناتی که آنها را می کُشد دفاع کند؛ " دموکراسی" دشمنی بزرگتر از "تئوکراسی" نداشته است،در واقع حکومت های ملی _مذهبی برای نابود کردن دموکراسی ساخته شدند و اگر بخواهیم صرفا عملکرد سالیان اخیر فرقه ملی مذهبی را برسی کنیم نیز می بینیم که حکومت موسوم به جمهوری اسلامی به لطف همین سوپاپ اطمینانهایش تا کنون باقی مانده است.
جماعتی که هنوز از اعدامهای دهه شصت دفاع می کنند و سقف آرزوهایشان بازگشت به همان دورانی است که آن را ( دوران طلایی) می نامند ،همیشه مخالف دفاع مردم در برابر سرکوبگر_ کشتارگران حکومتی بوده اند و منظورشان از راهکار دموکراتیک رای دادن به امثال روحانی و پوزیده ای است که راه رازینی و مقیسه ها را " روشن " می دانند.
همینها که مجازات شدن مقیسه و رازینی باعث خشم و اندوهشان شده هنگام اعدام شدن امثال مجیدرضا رهنورد ها و محسن شکاری ها از حکومت ستمگر طرفداری کردند .
توقع دارند مردم از قاتلانشان قدردانی هم بکنند!
اینکه یک فعال ملی مذهبی نگران دموکراسی باشد دقیقا مثل این است که یک سلاخ از حقوق حیواناتی که آنها را می کُشد دفاع کند؛ " دموکراسی" دشمنی بزرگتر از "تئوکراسی" نداشته است،در واقع حکومت های ملی _مذهبی برای نابود کردن دموکراسی ساخته شدند و اگر بخواهیم صرفا عملکرد سالیان اخیر فرقه ملی مذهبی را برسی کنیم نیز می بینیم که حکومت موسوم به جمهوری اسلامی به لطف همین سوپاپ اطمینانهایش تا کنون باقی مانده است.
جماعتی که هنوز از اعدامهای دهه شصت دفاع می کنند و سقف آرزوهایشان بازگشت به همان دورانی است که آن را ( دوران طلایی) می نامند ،همیشه مخالف دفاع مردم در برابر سرکوبگر_ کشتارگران حکومتی بوده اند و منظورشان از راهکار دموکراتیک رای دادن به امثال روحانی و پوزیده ای است که راه رازینی و مقیسه ها را " روشن " می دانند.
همینها که مجازات شدن مقیسه و رازینی باعث خشم و اندوهشان شده هنگام اعدام شدن امثال مجیدرضا رهنورد ها و محسن شکاری ها از حکومت ستمگر طرفداری کردند .
توقع دارند مردم از قاتلانشان قدردانی هم بکنند!
10.01.202509:26
Көрсетілген 1 - 24 арасынан 28
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.