
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

معیننامک | معین پایدار
دربردارندهٔ معیننوشتهها و معینپسندهها
«معیننامک» کانال رسمیام است
کانال اصلیام «خاطرنشان» است:
https://t.me/khaterneshan24
ارتباط با من:
@paydarmoeen
«معیننامک» کانال رسمیام است
کانال اصلیام «خاطرنشان» است:
https://t.me/khaterneshan24
ارتباط با من:
@paydarmoeen
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніТрав 24, 2017
TGlist-ке қосылған күні
Груд 17, 2024Рекордтар
19.04.202523:59
989Жазылушылар16.12.202423:59
0Дәйексөз индексі18.04.202523:59
1931 жазбаның қамтуы31.03.202510:32
130Жарнамалық жазбаның қамтуы19.01.202512:38
4.63%ER18.04.202522:08
19.55%ERRҚайта жіберілді:
خاطرنشان

18.04.202516:19
دیشب که رفته بودم قهوه بخرم، چشمم افتاد به اسم یک برند ویفر شکلات تلخ و چند ثانیه محوش شدم.
اسمش Darcube بود و توی نیمدایرهٔ Dاش یک تصویر دارکوب را گنجانده بودند.
مثل عقیقهباز رِندی که عتیقهٔ ارزندهای را دیده و صاحب ازهمهجابیخبرش را از ارزش آن خبردار میکند، رو کردم به قهوهفروش:
ــ تا حالا به اسم این دقت کرده بودی؟ اسمشو بخون.
ــ دارکوب.
ــ آره. حالا چرا با c نوشته و آخرش e گذاشته؟ darkub یا darkoob یا darkoub که منطقیتره، نه؟
ــ آره خب، چرا حالا؟
ــ گمون کنم خواسته بین دو جزء dar و cube تمایز ایجاد کنه. میدونی که cube به انگلیسی یعنی «مکعب».
ــ آره. خب...
ــ حالا بهنظرت چرا این کارو کرده؟
ــ ممممم... نمیدونم.
ــ بهنظرم با توجه به تصویر روی روکشش، میخواسته تلفظ و صدای darkcube رو تداعی کنه، همون «مکعب تاریک». خودت میدونی که dark توی شکلاتسازی اصطلاحاً یعنی «غلیظ» و «درصدبالا» که مزهش «تلخ» میشه.
ــ آره آره. جالب شد. خب...
ــ حالا این کلمه تلویحاً داره میگه این ویفر شکلاتی تلخ که شکلش مکعبیه دارکه یعنی تلخه.
ــ چه جالب، آهان آره، اینجوری هم دارکوبو نوشته، هم اون معنی رو تداعی کرده. ولی k نداره ها...
ــ نکتهٔ اصلی همینه. یه قاعده توی واجشناسی هست...
ــ چیچیشناسی؟!
ــ یه شاخهٔ زبانشناسیه. اصل قضیه رو بچسب. یه قاعده توی واجشناسی هست که اگه توی یه کلمه، آوای آخرِ هجای اول با آوای اولِ هجای دوم یکی باشه، یکیشون حذف میشه. گیج که نشدی هنوز؟
ــ یهنمه چرا، ولی ادامه بده ببینم تهش چی میشه.
ــ تهش که میمیریم همهمون؛ ولی باشه ادامه میدم. البته این قاعده یه شرط هم داره: هجای اول باید کشیده باشه، یعنی ۴تایی باشه؛ صامت مصوت صامت صامت.
ــ «صامت» و «مصوت» چی بود؟ توی دبیرستان داشتیم؛ ولی درست یادم نیست.
ــ اَ اِ اُ آ ای او. این ۶تا مصوتاند، بقیه همه صامتاند.
ــ آهان حله. خب میگفتی...
ــ آره، بذار مثال بزنم تا الکی گیجت نکنم. اون چیزی که توش «قند» میریزیم، اسمش چیه؟
ــ قندون.
ــ «قندون» یا «قنددون»؟
ــ خب اصلش که قنددونه؛ ولی هیشکی که نمیگه قنددون، فکش از جا درمیره زیر فشار.
ــ آفرین. پس دیدی که یکی از «د»ها حذف شد. چرا؟ به دو دلیل:
یکی اینکه آخرین آوای «قند» با اولین آوای «دون» یه چیزه، یعنی «د»
یکی هم اینکه قند یه هجای کشیدهست، یعنی الگوی ساخت هجاش با اونی که گفتم منطبقه: صامت(ق) + مصوت(-َ) + صامت(ن) + صامت(د)
ــ خب ربطش به دارکوب و اینا چیه؟
ــ اون k که گفتی توی darcube نیست، همینجوری غیب شده. البته صدای k مهمه ها، نه شکل نوشتنش؛ یعنی k و c اینجا چون یه صدا دارند، عملاً یه نوع آوا حساب میشند.
ــ عجب! ولی فکر نکنم کارخونهش تا این حد به این جزئیات فکر کرده باشه ها...!
ــ طراح اسم اگه سواد و نبوغ داشته باشه، این چیزها ازش بعید نیست. هستند از اینجور آدمها.
ــ ولی مردم که به این چیزها دقت نمیکنند. چه فایدهای داره اینقدر دقتِنظر؟
ــ اونی که باید دقت کنه، دقت میکنه. هیشکی هم که نفهمه، خود طراح اسم از نبوغ خودش لذت میبره. تو وقتی قهوهٔ تمیز و تراز میدی دست مردم، مگه چندتاشون فرقشو با قهوهٔ عملنیومده میفهمند؟
ــ خیلی کم، تکوتوک.
ــ خب، ولی خودت از دقت خودت لذت میبری، نمیبری؟
ــ آره خب. جالب بود. دمت گرم.
ــ چاکرناکم.
اسمش Darcube بود و توی نیمدایرهٔ Dاش یک تصویر دارکوب را گنجانده بودند.
مثل عقیقهباز رِندی که عتیقهٔ ارزندهای را دیده و صاحب ازهمهجابیخبرش را از ارزش آن خبردار میکند، رو کردم به قهوهفروش:
ــ تا حالا به اسم این دقت کرده بودی؟ اسمشو بخون.
ــ دارکوب.
ــ آره. حالا چرا با c نوشته و آخرش e گذاشته؟ darkub یا darkoob یا darkoub که منطقیتره، نه؟
ــ آره خب، چرا حالا؟
ــ گمون کنم خواسته بین دو جزء dar و cube تمایز ایجاد کنه. میدونی که cube به انگلیسی یعنی «مکعب».
ــ آره. خب...
ــ حالا بهنظرت چرا این کارو کرده؟
ــ ممممم... نمیدونم.
ــ بهنظرم با توجه به تصویر روی روکشش، میخواسته تلفظ و صدای darkcube رو تداعی کنه، همون «مکعب تاریک». خودت میدونی که dark توی شکلاتسازی اصطلاحاً یعنی «غلیظ» و «درصدبالا» که مزهش «تلخ» میشه.
ــ آره آره. جالب شد. خب...
ــ حالا این کلمه تلویحاً داره میگه این ویفر شکلاتی تلخ که شکلش مکعبیه دارکه یعنی تلخه.
ــ چه جالب، آهان آره، اینجوری هم دارکوبو نوشته، هم اون معنی رو تداعی کرده. ولی k نداره ها...
ــ نکتهٔ اصلی همینه. یه قاعده توی واجشناسی هست...
ــ چیچیشناسی؟!
ــ یه شاخهٔ زبانشناسیه. اصل قضیه رو بچسب. یه قاعده توی واجشناسی هست که اگه توی یه کلمه، آوای آخرِ هجای اول با آوای اولِ هجای دوم یکی باشه، یکیشون حذف میشه. گیج که نشدی هنوز؟
ــ یهنمه چرا، ولی ادامه بده ببینم تهش چی میشه.
ــ تهش که میمیریم همهمون؛ ولی باشه ادامه میدم. البته این قاعده یه شرط هم داره: هجای اول باید کشیده باشه، یعنی ۴تایی باشه؛ صامت مصوت صامت صامت.
ــ «صامت» و «مصوت» چی بود؟ توی دبیرستان داشتیم؛ ولی درست یادم نیست.
ــ اَ اِ اُ آ ای او. این ۶تا مصوتاند، بقیه همه صامتاند.
ــ آهان حله. خب میگفتی...
ــ آره، بذار مثال بزنم تا الکی گیجت نکنم. اون چیزی که توش «قند» میریزیم، اسمش چیه؟
ــ قندون.
ــ «قندون» یا «قنددون»؟
ــ خب اصلش که قنددونه؛ ولی هیشکی که نمیگه قنددون، فکش از جا درمیره زیر فشار.
ــ آفرین. پس دیدی که یکی از «د»ها حذف شد. چرا؟ به دو دلیل:
یکی اینکه آخرین آوای «قند» با اولین آوای «دون» یه چیزه، یعنی «د»
یکی هم اینکه قند یه هجای کشیدهست، یعنی الگوی ساخت هجاش با اونی که گفتم منطبقه: صامت(ق) + مصوت(-َ) + صامت(ن) + صامت(د)
ــ خب ربطش به دارکوب و اینا چیه؟
ــ اون k که گفتی توی darcube نیست، همینجوری غیب شده. البته صدای k مهمه ها، نه شکل نوشتنش؛ یعنی k و c اینجا چون یه صدا دارند، عملاً یه نوع آوا حساب میشند.
ــ عجب! ولی فکر نکنم کارخونهش تا این حد به این جزئیات فکر کرده باشه ها...!
ــ طراح اسم اگه سواد و نبوغ داشته باشه، این چیزها ازش بعید نیست. هستند از اینجور آدمها.
ــ ولی مردم که به این چیزها دقت نمیکنند. چه فایدهای داره اینقدر دقتِنظر؟
ــ اونی که باید دقت کنه، دقت میکنه. هیشکی هم که نفهمه، خود طراح اسم از نبوغ خودش لذت میبره. تو وقتی قهوهٔ تمیز و تراز میدی دست مردم، مگه چندتاشون فرقشو با قهوهٔ عملنیومده میفهمند؟
ــ خیلی کم، تکوتوک.
ــ خب، ولی خودت از دقت خودت لذت میبری، نمیبری؟
ــ آره خب. جالب بود. دمت گرم.
ــ چاکرناکم.
Қайта жіберілді:
خاطرنشان

13.04.202516:37
وقتی کارفرما بدون توجه به مفهوم و کیفیت محتوا، صرفاً بر اساس تعداد کلمات آن به تولیدکنندۀ محتوا پول میدهد:
وقتی کارفرما با توجه به مفهوم و کیفیت محتوا، بر اساس میزان شیوایی و رسایی آن به تولیدکنندۀ محتوا پول میدهد:
یک نکتۀ بسیار مهمی که وجود دارد و در این مطلب بهطور اختصار به آن میپردازیم و باید نسبت به توجه به آن بهطور ویژهای مبادرت بورزیم و بهطور خاصی آن را مورد تأمل و مداقه قرار بدهیم این است که صدالبته بر تمامی ابنای بشر واضح و مبرهن و آشکار و هویدا است که منحیثالمجموع و از جمیع شرایط موجود و بدون هیچ شک و گمانه و تردیدی، از تمامی شواهد و قرائن امر چنین استنباط و استنتاج و استخراج میگردد که اتوبوس در مقایسه با مینیبوس، در تمامی ابعاد و وجوه سهگانه اعم از عرض و طول و ارتفاع بزرگتر است و در نتیجه از میزان و مقدار حجم بیشتری برخوردار و بهرهمند میباشد.
وقتی کارفرما با توجه به مفهوم و کیفیت محتوا، بر اساس میزان شیوایی و رسایی آن به تولیدکنندۀ محتوا پول میدهد:
قطعاً اتوبوس از مینیبوس بزرگتر است.
03.04.202508:50
نهیب مهیب
آقای منوچهر فروزندهفرد دانشآموختهٔ کارشناسی زبانشناسی و نیز کارشناسی ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی و همچنین دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسیاند. ایشان در دوران دبیرستان، برندهٔ نشان طلای المپیاد ادبی شدهاند و اکنون مدرس المپیاد ادبی هستند. هر گاه چیزکی مینویسم، از بیم سقوط تشت رسوایی، نوشتهام را به نظر ایشان میرسانم و هر بار نکتهٔ ارزندهای نصیبم میکنم.
پریشب دیدم در یکی از چندین کانالشان بهنام «پارسیشناسی»، «برخی کانالهای تلگرامی سودمند در زمینهٔ زبان و ادبیات» را فهرست کردهاند و از سر مهر، کانال بنده را هم در این فهرست جای دادهاند. پُر پیداست که بنده در حد و قد دیگر بزرگان حاضر در این فهرست نیستم و اگر در آن جا گرفتهام، بهصِرف اشتراک زمینهٔ فعالیت بوده و بس!
اما این کار برای خودم پیامی نیشترانه داشت، یک جور نهیب مهیب! به خودم گفتم «معین، وقتی ولو صرفاً از سر مهر، تو را هم در کنار بزرگانی میگذارند که دهها سر و گردن از تو بلندترند و بعضاً حق استادی به گردنت دارند، دیگر حق نداری قلم به لغو و یاوه بچرخانی. مبادا شهوت نوشتن و پراکندنْ تو را هم به آشغالنویسی و مزخرفپراکنی بکشاند. لااقل در "معیننامک" پرهیزکار باش و بمان.»
البته پیشتر هم به این مسئله اندیشیده بودم و به این دو تصمیم رسیده بودم: اول، پیرایش مدام «معیننامک» و تخصیص و تحدیدش به موضوعات «ذهن و زبان» و برخی اعلانات مربوط به آن؛ دوم، ساختن کانالی بهنام «خاطرنشان» که میتوانید شرحش را در خودش بخوانید؛ با این توضیح که آن فرسته تا حدی طنزآمیز است. «خاطرنشان» را ماهها پیش ساخته و شرحش را هفتهها قبل نوشته بودم؛ ولی در کمین فرصت مناسبی بودم که عاقبت با مرحمت آقای فروزندهفرد فراچنگ آمد.
این هم لینک «خاطرنشان» جهت نزولِاجلال:
https://t.me/khaterneshan24
معین پایدار، ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
آقای منوچهر فروزندهفرد دانشآموختهٔ کارشناسی زبانشناسی و نیز کارشناسی ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی و همچنین دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسیاند. ایشان در دوران دبیرستان، برندهٔ نشان طلای المپیاد ادبی شدهاند و اکنون مدرس المپیاد ادبی هستند. هر گاه چیزکی مینویسم، از بیم سقوط تشت رسوایی، نوشتهام را به نظر ایشان میرسانم و هر بار نکتهٔ ارزندهای نصیبم میکنم.
پریشب دیدم در یکی از چندین کانالشان بهنام «پارسیشناسی»، «برخی کانالهای تلگرامی سودمند در زمینهٔ زبان و ادبیات» را فهرست کردهاند و از سر مهر، کانال بنده را هم در این فهرست جای دادهاند. پُر پیداست که بنده در حد و قد دیگر بزرگان حاضر در این فهرست نیستم و اگر در آن جا گرفتهام، بهصِرف اشتراک زمینهٔ فعالیت بوده و بس!
اما این کار برای خودم پیامی نیشترانه داشت، یک جور نهیب مهیب! به خودم گفتم «معین، وقتی ولو صرفاً از سر مهر، تو را هم در کنار بزرگانی میگذارند که دهها سر و گردن از تو بلندترند و بعضاً حق استادی به گردنت دارند، دیگر حق نداری قلم به لغو و یاوه بچرخانی. مبادا شهوت نوشتن و پراکندنْ تو را هم به آشغالنویسی و مزخرفپراکنی بکشاند. لااقل در "معیننامک" پرهیزکار باش و بمان.»
البته پیشتر هم به این مسئله اندیشیده بودم و به این دو تصمیم رسیده بودم: اول، پیرایش مدام «معیننامک» و تخصیص و تحدیدش به موضوعات «ذهن و زبان» و برخی اعلانات مربوط به آن؛ دوم، ساختن کانالی بهنام «خاطرنشان» که میتوانید شرحش را در خودش بخوانید؛ با این توضیح که آن فرسته تا حدی طنزآمیز است. «خاطرنشان» را ماهها پیش ساخته و شرحش را هفتهها قبل نوشته بودم؛ ولی در کمین فرصت مناسبی بودم که عاقبت با مرحمت آقای فروزندهفرد فراچنگ آمد.
این هم لینک «خاطرنشان» جهت نزولِاجلال:
https://t.me/khaterneshan24
معین پایدار، ۱۴ فروردین ۱۴۰۴


30.03.202514:31
دوستانِ علاقهمند به دنیای رمزوراز به گوش باشید!
🚨فرصت آخر! تخفیف ۷۰٪ برای دورهٔ راهنمای ژانر جنایی تا آخر هفته برقراره🚨
هنوز چند روزی فرصت داری تا با کد تخفیف «نوروز»، ۷۰٪ تخفیف بگیری و در دورهٔ «راهنمای ژانر جنایی» ثبتنام کنی.
باید این دوره رو دریابی چون...
🔎 ساختار روایتهای جنایی رو یاد میگیری
🕵️♂️ با انواع کارآگاهها و پیرنگها آشنا میشی
📚چند اثر پلیسی، تریلر و تاریخی_جنایی رو تحلیل میکنیم
🎁 این فرصت رو از دست نده
⏳ تخفیف فقط تا پایان هفته برقراره
💥 کد تخفیف: نوروز
📌 لینک ثبتنام: [برای ثبتنام کلیک کن]
📣 برای کسایی که عاشق رمزگشایی از داستانهای پرخون هستن.😉
https://t.me/zahrabeytsayyah
🚨فرصت آخر! تخفیف ۷۰٪ برای دورهٔ راهنمای ژانر جنایی تا آخر هفته برقراره🚨
هنوز چند روزی فرصت داری تا با کد تخفیف «نوروز»، ۷۰٪ تخفیف بگیری و در دورهٔ «راهنمای ژانر جنایی» ثبتنام کنی.
باید این دوره رو دریابی چون...
🔎 ساختار روایتهای جنایی رو یاد میگیری
🕵️♂️ با انواع کارآگاهها و پیرنگها آشنا میشی
📚چند اثر پلیسی، تریلر و تاریخی_جنایی رو تحلیل میکنیم
🎁 این فرصت رو از دست نده
⏳ تخفیف فقط تا پایان هفته برقراره
💥 کد تخفیف: نوروز
📌 لینک ثبتنام: [برای ثبتنام کلیک کن]
📣 برای کسایی که عاشق رمزگشایی از داستانهای پرخون هستن.😉
https://t.me/zahrabeytsayyah
18.04.202511:57
تفاوت ساختاریِ «ایراندوست» با «ایرانپرست»
30.03.202514:43
من هم در این دوره شرکت کردهام. البته کمافیالسابق دانشآموز خوبی نیستم؛ چون نه درسهایم را خواندهام، نه مشقهایم را نوشتهام.
زهرا بیتسیاح، مدرس و مدون این دوره، روانشناسی خوانده و علاقهاش به کافتن اعماق روان جنایتپیشگان، او را به جناییپژوهی و سپس جنایینویسی کشانده.
او از نویسندگان گروه «گمان» هم هست و فعلاً در زمینهٔ تاریخ جنایینویسی مطلب مینویسد. تاکنون دو مطلب از سلسلهمطالبش در شمارههای ۱۷۲ و ۱۷۳ مجلهٔ انشا و نویسندگی چاپ شده است.
زهرا بیتسیاح، مدرس و مدون این دوره، روانشناسی خوانده و علاقهاش به کافتن اعماق روان جنایتپیشگان، او را به جناییپژوهی و سپس جنایینویسی کشانده.
او از نویسندگان گروه «گمان» هم هست و فعلاً در زمینهٔ تاریخ جنایینویسی مطلب مینویسد. تاکنون دو مطلب از سلسلهمطالبش در شمارههای ۱۷۲ و ۱۷۳ مجلهٔ انشا و نویسندگی چاپ شده است.
15.04.202514:31
یکی از ...ترین دورانِ تاریخ ایران
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.