𝗡𝗢𝗜𝗥𝗖𝗘𝗨𝗣
"𝘠𝘰𝘶 𝘤𝘢𝘯 𝘧𝘢𝘬𝘦 𝘢 𝘴𝘮𝘪𝘭𝘦,𝘣𝘶𝘵 𝘺𝘰𝘶 𝘤𝘢𝘯'𝘵
𝘧𝘢𝘬𝘦 𝘧𝘦𝘦𝘭𝘪𝘯𝘨𝘴...."
-`🥃`- t.me/HidenChat_Bot?start=7103320459
Уважаемый @durov !!
𝘧𝘢𝘬𝘦 𝘧𝘦𝘦𝘭𝘪𝘯𝘨𝘴...."
-`🥃`- t.me/HidenChat_Bot?start=7103320459
Уважаемый @durov !!
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिNov 02, 2023
TGlist में जोड़ा गया
Oct 25, 2024रिकॉर्ड
22.02.202518:25
2.6Kसदस्य15.02.202523:59
167उद्धरण सूचकांक20.01.202523:59
176प्रति पोस्ट औसत दृश्य07.02.202502:55
62प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य15.02.202523:59
100.00%ER20.01.202523:59
7.89%ERRसे पुनः पोस्ट किया:
فرماندهی نعنا؛
29.03.202507:13
+ یعنی... الان میتونم هیونگ صدات کنم؟
- نمیدونم... اگه اینو میخوای، آره میتونی
+ مهم نیست من چی میخوام، مهم اینه دوست داری اینطور صدا زده بشی و هیونگ کسی باشی یا نه.
- چرا انقدر سختش میکنی بچه.. اگه اون شخص تو باشی آره... دوست دارم ولی نگه داری از من راحت نیست
+ هوم... چرا هیونگ؟
- بدنم و روحم پر از زخمه
+ جاشونو نشونم بده ردشو میبوسم عزیزکرده
- وجودم تاریک شده و دنیام خاکستری
+ بزار خورشیدت شم و به زندگیت رنگ ببخشم شیرینم
- دوست داشتن رو از یاد بردم
+ مشکلی نیست، باهم یاد میگیریم فرمانده
- ممکنه باعث ناراحتیت بشم.
+ ناراحتی با تورو ترجیح میدم به خوشحالی کنار بقیه، شیشهی عمرم
- آسمون چشمات کدر تر از همیشه شده کوک... چطور میخوای بهم کمک کنی؟
+ پس درمانم شو هیونگ... درمانم شو!
से पुनः पोस्ट किया:
تـہسیـگاࢪ
01.04.202520:41
تو نیز چون دیگࢪ ࢪهگـذران بودی، چونان سایههایی ڪه بࢪ سنگفـࢪشِ زمـان میلغزند و بیهیچ نشان از ڪناࢪِ دیدگانم میگذࢪند. لیڪ نمیدانم ڪدامین جادویِ پنهان، ڪدامین افسونِ ڪهن، مࢪا بࢪ آن داشت تا تو ࢪا نه چون دیگࢪان، ڪه به گونهای دیگࢪ بینم.
شاید آن نگاهِ نخستین بود، آمیخته به ࢪاز و آشناییِ گمشـدهای در ژࢪفــایِ جانــم، گویی هـزاࢪان سال پیش، دࢪ گستࢪهیِ خاطࢪاتی که از یاد ࢪفتهاند، تو ࢪا میشناختم. یا شاید آن لحظهای که نامت ࢪا شنیدم، نامی ڪه دࢪ تاࢪ و پود سࢪنـوشـتِ من حڪ شده بود، بیآنکه بدانم.
و چنین شد ڪه تو، از میان تمامیِ بیگانگان، ࢪنگی از آشنایی گࢪفتی، نغمـهای شدی دࢪ خاموشیِ شبهایِ من، باࢪانی دࢪ تفتیدهترین ࢪوزهایِ ࢪوحم. جهان همان بود ڪه بود، با این حال تو دࢪ آن، چون ماه بࢪ فࢪازِ ظلمـت، چونان نوࢪی دࢪ ژࢪفایِ غاࢪهایِ فࢪاموشی، دࢪخشیدن گرفتی.
اما، آیا تو نیز مࢪا چنین دیدی؟ یا ڪه من تنها ࢪهگذࢪی بودم دࢪ مسیࢪِ بیپایانِ نگاهت؟
شاید آن نگاهِ نخستین بود، آمیخته به ࢪاز و آشناییِ گمشـدهای در ژࢪفــایِ جانــم، گویی هـزاࢪان سال پیش، دࢪ گستࢪهیِ خاطࢪاتی که از یاد ࢪفتهاند، تو ࢪا میشناختم. یا شاید آن لحظهای که نامت ࢪا شنیدم، نامی ڪه دࢪ تاࢪ و پود سࢪنـوشـتِ من حڪ شده بود، بیآنکه بدانم.
و چنین شد ڪه تو، از میان تمامیِ بیگانگان، ࢪنگی از آشنایی گࢪفتی، نغمـهای شدی دࢪ خاموشیِ شبهایِ من، باࢪانی دࢪ تفتیدهترین ࢪوزهایِ ࢪوحم. جهان همان بود ڪه بود، با این حال تو دࢪ آن، چون ماه بࢪ فࢪازِ ظلمـت، چونان نوࢪی دࢪ ژࢪفایِ غاࢪهایِ فࢪاموشی، دࢪخشیدن گرفتی.
اما، آیا تو نیز مࢪا چنین دیدی؟ یا ڪه من تنها ࢪهگذࢪی بودم دࢪ مسیࢪِ بیپایانِ نگاهت؟
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।
