से पुनः पोस्ट किया:
Inekas | انعکاس



12.04.202510:06
💠 درآمدی بر مدرسهٔ بهاری انعکاس | ۱۴۰۴ | نشست اول
🔵 عبور از فلسفه سنتی دین: فلسفه دین جدید به چه کار مطالعات اسلامی میآید؟
👤 ارائهدهنده: محسن فیضبخش (انعکاس)
🗓 دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ساعت ۱۹:۳۰ (به وقت تهران)
📝 چکیده
چرا فلسفه دین محدود به توجیه باورهای دینی است؟
این پرسشی است که اخیرا کوین شیلبرک به آن پرداخته و با نقد فلسفه سنتی دین در پی توسعه چهارچوب جدیدی برای فلسفه دین است.
در این ارائه به بررسی این رویکرد نوین میپردازیم که ادعا میکند دامنه فلسفه دین به فلسفه مطالعات دین نیز گسترش مییابد. این توسعه در حوزه فلسفه دین، به نوبه خود، چارچوبی برای مطالعه روش و نظریه در مطالعات اسلامی نیز فراهم میکند. خواهیم دید که چگونه پرسشهای فلسفی درباره ماهیت، روششناسی و معرفتشناسی مطالعات دین میتواند در مطالعات اسلامی نیز مطرح شود.
محسن فیض بخش مدیر انعکاس و دانش آموخته فلسفه دین دانشگاه تهران (۱۳۹۶) است. حوزه پژوهش او شامل فلسفه دین و فلسفه مطالعات دین می شود. او مقالاتی در حوزه روش و نظریه در مطالعات اسلامی منتشر کرده است و در مدرسه بهاری ۱۴۰۴ انعکاس درباره «عینیت و روش تاریخی-انتقادی» ارائه خواهد کرد.
✅ این نشست آنلاین خواهد بود و حضور در آن برای تمامی علاقهمندان آزاد و رایگان است.
🔺 برای شرکت در این ارائه از اینجا اقدام کنید.
#رویداد_انعکاس
@Inekas
💠 درآمدی بر مدرسهٔ بهاری انعکاس | ۱۴۰۴ | نشست اول
🔵 عبور از فلسفه سنتی دین: فلسفه دین جدید به چه کار مطالعات اسلامی میآید؟
👤 ارائهدهنده: محسن فیضبخش (انعکاس)
🗓 دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ساعت ۱۹:۳۰ (به وقت تهران)
📝 چکیده
چرا فلسفه دین محدود به توجیه باورهای دینی است؟
این پرسشی است که اخیرا کوین شیلبرک به آن پرداخته و با نقد فلسفه سنتی دین در پی توسعه چهارچوب جدیدی برای فلسفه دین است.
در این ارائه به بررسی این رویکرد نوین میپردازیم که ادعا میکند دامنه فلسفه دین به فلسفه مطالعات دین نیز گسترش مییابد. این توسعه در حوزه فلسفه دین، به نوبه خود، چارچوبی برای مطالعه روش و نظریه در مطالعات اسلامی نیز فراهم میکند. خواهیم دید که چگونه پرسشهای فلسفی درباره ماهیت، روششناسی و معرفتشناسی مطالعات دین میتواند در مطالعات اسلامی نیز مطرح شود.
محسن فیض بخش مدیر انعکاس و دانش آموخته فلسفه دین دانشگاه تهران (۱۳۹۶) است. حوزه پژوهش او شامل فلسفه دین و فلسفه مطالعات دین می شود. او مقالاتی در حوزه روش و نظریه در مطالعات اسلامی منتشر کرده است و در مدرسه بهاری ۱۴۰۴ انعکاس درباره «عینیت و روش تاریخی-انتقادی» ارائه خواهد کرد.
✅ این نشست آنلاین خواهد بود و حضور در آن برای تمامی علاقهمندان آزاد و رایگان است.
🔺 برای شرکت در این ارائه از اینجا اقدام کنید.
#رویداد_انعکاس
@Inekas
हटा दिया गया27.03.202518:37
26.03.202510:41
در این نشست، با رویکردی روششناختی به بررسی مهمترین گونههای پژوهش در حوزه قرآن و سلامت پرداخته خواهد شد. همچنین، با تحلیل نمونههای شاخص داخلی و خارجی (هم قوی و هم ضعیف)، چالشها و ظرفیتهای مطالعات میانرشتهای در این حوزه به شکلی عینی و کاربردی ارزیابی میشود. شرکت در این جلسه برای علاقه مندان به مباحث روش شناختی و همچنین میان رشتگی میتواند مفید باشد.
لینک شرکت جلسه به زودی ارسال خواهد شد.
لینک شرکت جلسه به زودی ارسال خواهد شد.
24.03.202510:24
تفسیر فمینیستی قرآن: تقابل هرمنوتیک متنمحور و خوانندهمحور
✍️ قاسم درزی | چهارم فروردین ۱۴۰۴
@interdisciplinarity
تفسیر فمینیستی قرآن رویکردی نوین و مدرن در مطالعات قرآنی است که بر «برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی بهعنوان اصول اساسی و مشترک مندرج در قرآن» تمرکز دارد. چنانکه مفسران برجسته این حوزه بیان کردهاند، این تفسیر تلاش دارد خوانشی فراتر از جنسیتمحوری سنتی و حتی رویکردی زنانه به متن قرآن ارائه دهد. پیشفرض اساسی این دیدگاه آن است که تفاسیر کلاسیک و بسیاری از تفاسیر پساکلاسیک عمدتاً بر پایه تجربههای مردانه و مسائل مردمحور شکل گرفتهاند، و لازم است که دیدگاههای زنان نیز در این تفاسیر لحاظ شود (هدایتالله، 51).
دو جریان اصلی در میان مفسران فمینیست قرآن وجود دارد که با رویکردهای هرمنوتیکی متفاوت، دیدگاههایی گاه متضاد ارائه کردهاند. دسته نخست شامل قرآنپژوهانی همچون اسما بارلاس، آمنه ودود، رفعت حسن و عزیزه هبری است، درحالیکه دسته دوم شامل پژوهشگرانی چون کشیا علی، سعدیه شیخ و عایشه هدایتالله میشود. این یادداشت به بررسی تفاوتهای این دو جریان از منظر روش هرمنوتیکی و پیامدهای آن در تفسیر قرآن میپردازد. تمایز اصلی این دو گروه، میزان وفاداری آنها به متن و نقش تاریخینگری در تفسیر آیات قرآن است.
هرچه دسته نخست تلاش دارد با عبور از متن و تمرکز بر خواننده مدرن، تفاسیر برابریطلبانهای از قرآن ارائه دهد، دسته دوم، با تأکید بر متن و زمینه تاریخی آن، بسیاری از خوانشهای برابریطلبانه را نقد کرده و قرآن را در شکلگیری دلالتهای مردسالارانه مقصر میداند.
۱. هرمنوتیک فمینیستی خوانندهمحور
در این رویکرد، هدف، دریافت و تأثیر متن بر خواننده است، نه لزوماً مقصود نویسنده یا متن (Warning, 1979: p. 9). بهعبارتدیگر، بهجای تمرکز بر پیام اصلی قرآن، توجه بر نحوه دریافت آن توسط مخاطب مدرن قرار میگیرد (Oeming, 2017: p. 75).
مفسران این جریان، مانند اسما بارلاس، معتقدند که مسئولیت برداشت صحیح از قرآن بر عهده خواننده است و نه خود متن. بارلاس میگوید: «مسئولیت خوانش صحیح قرآن به خواننده بازمیگردد... من مشکلی نمیبینم که بگویم معنا در قرآن نهفته است، اما کشف صحیح آن بر عهده خوانندگان است» (زن معتقد، 206).
رفعت حسن نیز بر این باور است که تفسیرهای مردسالارانه ناشی از استفاده نادرست از احادیث در فهم قرآن است و برای دستیابی به اسلامی پسامردسالار، باید مستقیماً به قرآن مراجعه کرد (زن مسلمان، 60).
مفسران این رویکرد برای ارائه خوانش غیرمردسالارانه از قرآن، سه روش را به کار گرفتهاند:
1. بافتمندسازی تاریخی (توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان نزول آیات)
2. درونمتنی (تحلیل معنا در چارچوب کلی قرآن)
3. طرحواره توحیدی (تأکید بر اصول کلی قرآن مانند عدالت و یگانگی خدا)
این روشها در بازتفسیر موضوعاتی چون ضرب زنان، تعدد زوجات و ارث به کار گرفته شدهاند. در اینجا، هدف آن است که از معنای اولیه متن عبور کرده و معانی جدیدی جایگزین شوند، چراکه خواننده مدرن نمیتواند دلالتهای مردسالارانه متن را بپذیرد.
۲. هرمنوتیک فمینیستی متنمحور
برخلاف رویکرد خوانندهمحور، در این روش دلالتهای اولیه متن محوریت دارد و تغییرات مبتنی بر نیازهای مخاطب مدرن کنار گذاشته میشود. پژوهشگرانی مانند کشیا علی و عایشه هدایتالله، این دیدگاه را در برابر رویکرد دسته نخست قرار دادهاند.
کشیا علی با نگاهی انتقادی، تلاشهای تاریخی برای تعدیل مفاهیم مردسالارانه در قرآن را ناکارآمد میداند و بعنوان نمونه بر این باور است که قرآن در آیاتی مانند بقره 187، 222 و 223، بر عاملیت جنسی مردان تأکید کرده و زنان را بهعنوان سوژهای منفعل در نظر گرفته است. او معتقد است که شیءانگاری زنان در قرآن کاملاً مشهود است.
عایشه هدایتالله نیز برخلاف اسما بارلاس و آمنه ودود، بر این باور است که مردسالاری در بسیاری از آیات قرآن، ازجمله آیاتی درباره ضرب زنان و قوامیت مردان، بهوضوح دیده میشود. او معتقد است که این دلالتها را نمیتوان صرفاً با روشهای تاریخی یا تفاسیر برابریطلبانه تغییر داد. بر این اساس باید پذیرفت که در قرآن بسیاری دلالتهای مردسالارانه وجود دارد و تغییر این دلالتها با استفاده از مفاهیم مدرن، تحمیل بر متن محسوب میشود. لذا با پذیرش این قضیه باید به دنبال دست یابی به برابری جنسیتی بود.
۳. نتیجهگیری
رویکردهای فمینیستی به قرآن از رویکرد خواننده/مخاطب محور به رویکرد متن محور تحول پیدا کرده اند و تاکید بر متن و دلالتهای اولیه آن، محوریت انتقادها به فمینیستهای پیشین را فراهم آورده است. به نظر میرسد ضروری است بازنگری دقیقتر در مواجهه با متن قرآن و نسبت آن با مخاطبین در روی آوردهای فمینیستی صورت بپذیرد و این مهم از ره آورد تعامل بیشتر متن و مخاطب صورت خواهد پذیرفت.
@interdisciplinarity
✍️ قاسم درزی | چهارم فروردین ۱۴۰۴
@interdisciplinarity
تفسیر فمینیستی قرآن رویکردی نوین و مدرن در مطالعات قرآنی است که بر «برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی بهعنوان اصول اساسی و مشترک مندرج در قرآن» تمرکز دارد. چنانکه مفسران برجسته این حوزه بیان کردهاند، این تفسیر تلاش دارد خوانشی فراتر از جنسیتمحوری سنتی و حتی رویکردی زنانه به متن قرآن ارائه دهد. پیشفرض اساسی این دیدگاه آن است که تفاسیر کلاسیک و بسیاری از تفاسیر پساکلاسیک عمدتاً بر پایه تجربههای مردانه و مسائل مردمحور شکل گرفتهاند، و لازم است که دیدگاههای زنان نیز در این تفاسیر لحاظ شود (هدایتالله، 51).
دو جریان اصلی در میان مفسران فمینیست قرآن وجود دارد که با رویکردهای هرمنوتیکی متفاوت، دیدگاههایی گاه متضاد ارائه کردهاند. دسته نخست شامل قرآنپژوهانی همچون اسما بارلاس، آمنه ودود، رفعت حسن و عزیزه هبری است، درحالیکه دسته دوم شامل پژوهشگرانی چون کشیا علی، سعدیه شیخ و عایشه هدایتالله میشود. این یادداشت به بررسی تفاوتهای این دو جریان از منظر روش هرمنوتیکی و پیامدهای آن در تفسیر قرآن میپردازد. تمایز اصلی این دو گروه، میزان وفاداری آنها به متن و نقش تاریخینگری در تفسیر آیات قرآن است.
هرچه دسته نخست تلاش دارد با عبور از متن و تمرکز بر خواننده مدرن، تفاسیر برابریطلبانهای از قرآن ارائه دهد، دسته دوم، با تأکید بر متن و زمینه تاریخی آن، بسیاری از خوانشهای برابریطلبانه را نقد کرده و قرآن را در شکلگیری دلالتهای مردسالارانه مقصر میداند.
۱. هرمنوتیک فمینیستی خوانندهمحور
در این رویکرد، هدف، دریافت و تأثیر متن بر خواننده است، نه لزوماً مقصود نویسنده یا متن (Warning, 1979: p. 9). بهعبارتدیگر، بهجای تمرکز بر پیام اصلی قرآن، توجه بر نحوه دریافت آن توسط مخاطب مدرن قرار میگیرد (Oeming, 2017: p. 75).
مفسران این جریان، مانند اسما بارلاس، معتقدند که مسئولیت برداشت صحیح از قرآن بر عهده خواننده است و نه خود متن. بارلاس میگوید: «مسئولیت خوانش صحیح قرآن به خواننده بازمیگردد... من مشکلی نمیبینم که بگویم معنا در قرآن نهفته است، اما کشف صحیح آن بر عهده خوانندگان است» (زن معتقد، 206).
رفعت حسن نیز بر این باور است که تفسیرهای مردسالارانه ناشی از استفاده نادرست از احادیث در فهم قرآن است و برای دستیابی به اسلامی پسامردسالار، باید مستقیماً به قرآن مراجعه کرد (زن مسلمان، 60).
مفسران این رویکرد برای ارائه خوانش غیرمردسالارانه از قرآن، سه روش را به کار گرفتهاند:
1. بافتمندسازی تاریخی (توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان نزول آیات)
2. درونمتنی (تحلیل معنا در چارچوب کلی قرآن)
3. طرحواره توحیدی (تأکید بر اصول کلی قرآن مانند عدالت و یگانگی خدا)
این روشها در بازتفسیر موضوعاتی چون ضرب زنان، تعدد زوجات و ارث به کار گرفته شدهاند. در اینجا، هدف آن است که از معنای اولیه متن عبور کرده و معانی جدیدی جایگزین شوند، چراکه خواننده مدرن نمیتواند دلالتهای مردسالارانه متن را بپذیرد.
۲. هرمنوتیک فمینیستی متنمحور
برخلاف رویکرد خوانندهمحور، در این روش دلالتهای اولیه متن محوریت دارد و تغییرات مبتنی بر نیازهای مخاطب مدرن کنار گذاشته میشود. پژوهشگرانی مانند کشیا علی و عایشه هدایتالله، این دیدگاه را در برابر رویکرد دسته نخست قرار دادهاند.
کشیا علی با نگاهی انتقادی، تلاشهای تاریخی برای تعدیل مفاهیم مردسالارانه در قرآن را ناکارآمد میداند و بعنوان نمونه بر این باور است که قرآن در آیاتی مانند بقره 187، 222 و 223، بر عاملیت جنسی مردان تأکید کرده و زنان را بهعنوان سوژهای منفعل در نظر گرفته است. او معتقد است که شیءانگاری زنان در قرآن کاملاً مشهود است.
عایشه هدایتالله نیز برخلاف اسما بارلاس و آمنه ودود، بر این باور است که مردسالاری در بسیاری از آیات قرآن، ازجمله آیاتی درباره ضرب زنان و قوامیت مردان، بهوضوح دیده میشود. او معتقد است که این دلالتها را نمیتوان صرفاً با روشهای تاریخی یا تفاسیر برابریطلبانه تغییر داد. بر این اساس باید پذیرفت که در قرآن بسیاری دلالتهای مردسالارانه وجود دارد و تغییر این دلالتها با استفاده از مفاهیم مدرن، تحمیل بر متن محسوب میشود. لذا با پذیرش این قضیه باید به دنبال دست یابی به برابری جنسیتی بود.
۳. نتیجهگیری
رویکردهای فمینیستی به قرآن از رویکرد خواننده/مخاطب محور به رویکرد متن محور تحول پیدا کرده اند و تاکید بر متن و دلالتهای اولیه آن، محوریت انتقادها به فمینیستهای پیشین را فراهم آورده است. به نظر میرسد ضروری است بازنگری دقیقتر در مواجهه با متن قرآن و نسبت آن با مخاطبین در روی آوردهای فمینیستی صورت بپذیرد و این مهم از ره آورد تعامل بیشتر متن و مخاطب صورت خواهد پذیرفت.
@interdisciplinarity
05.02.202511:32
پنل قرآن و عهدین | همایش بینالمللی مطالعات میانرشتهای قرآن 🔹
@interdisciplinarity
پنل تخصصی قرآن و عهدین در دومین همایش بینالمللی مطالعات میانرشتهای قرآن برگزار میگردد.
این پنل بهصورت همگانی بوده و همه علاقهمندان میتوانند در آن شرکت کنند.
👥 سخنرانان کلیدی همایش:
🔹 پروفسور هولگر زلنتین | استاد دانشگاه توبینگن
🔹 دکتر آنا داویتاشویلی | استاد دانشگاه هایدلبرگ
🔹 پروفسور عبدالله گلدری | استاد دانشگاه خلیفه امارات
🗓 زمان برگزاری پنل:
چهارشنبه ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰
🌍 دسترسی آزاد: از طریق لینک زیر میتوانید در این نشست علمی شرکت کنید:
https://northwestern.zoom.us/j/98122701174
@interdisciplinarity
پنل تخصصی قرآن و عهدین در دومین همایش بینالمللی مطالعات میانرشتهای قرآن برگزار میگردد.
این پنل بهصورت همگانی بوده و همه علاقهمندان میتوانند در آن شرکت کنند.
👥 سخنرانان کلیدی همایش:
🔹 پروفسور هولگر زلنتین | استاد دانشگاه توبینگن
🔹 دکتر آنا داویتاشویلی | استاد دانشگاه هایدلبرگ
🔹 پروفسور عبدالله گلدری | استاد دانشگاه خلیفه امارات
🗓 زمان برگزاری پنل:
چهارشنبه ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰
🌍 دسترسی آزاد: از طریق لینک زیر میتوانید در این نشست علمی شرکت کنید:
https://northwestern.zoom.us/j/98122701174
से पुनः पोस्ट किया:
Evidence

28.03.202512:41
▫️ملاحظات اخلاقی نحوه استفاده از هوش مصنوعی در تهیه آثار پژوهشی (راهنمای موقت)
این بخشنامه از طرف دکتر مجتبی پارسا- دبیر کمیته کشوری اخلاق در پژوهشهای زیست پزشکی- در تاریخ 20 اسفند 1403 به تمام دانشگاههای علوم پزشکی و موسسات ذیربط ابلاغ شده است.
در خصوص ضرورت رعایت ملاحظات اخلاقی علمی در استفاده از هوش مصنوعی جهت نگارش آثار پژوهشی تا زمان تدوین و ابلاغ راهنمای کامل «ملاحظات اخلاقی نحوه استفاده از هوش مصنوعی در تهیه آثار پژوهشی» موارد زیر را به استحضار میرساند:
1- فناوری هوش مصنوعی شامل سیستمهایی است که بر اساس برنامههای زبان برنامهنویسی پیشرفته بنا شدهاند و میتوانند برای سازماندهی و خلاصهنویسی منابع پژوهشی، تولید نمودار و گرافیکهای پژوهشی، تحلیل داده، تولید متن، تصاویر، دادههای مصنوعی، شبیهسازی، کدنویسی و سایر موارد استفاده شوند.
2- استفاده از هوش مصنوعی در تهیه اثر پژوهشی هیچ مشکل اخلاقی ذاتی ندارد، مشروط بر آن که به طور مناسب و اخلاقی استفاده شود و نویسندگان ماهیت هرگونه تعامل و نحوه استفاده از آن را به صورت شفاف با درج دقیق منبع آن در طرحنامه، مقاله و...؛ مشخص کنند از جمله اینکه:
▫️در صورت استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی جهت تهیه محتوا، ضروری است نویسنده هم در متن (ارجاعِ درون متنی) و هم در لیست فهرست منابع انتهای طرح تحقیقاتی/ پایان نامه (ارجاعِ پایان متنی) ملاحظات صحیح در ارجاعدهی را رعایت نماید.
▫️نویسندگان باید مشخص نمایند که کدام مدل از هوش مصنوعی، در چه زمانی و توسط چه کسی استفاده شده است.
▫️نویسندگان باید نوع ابزارهای هوش مصنوعی و ابزارهای ماشینی، مشخصات فنی مانند نام کامل ابزار، نسخه و مدل آن که در تهیه اثر پژوهشی خود استفاده نمودهاند را مشخص نمایند.
▫️نویسندگان باید نحوه استفاده از ابزار هوش مصنوعی و این که کدام قسمت از محتوای تولید شده مقاله توسط هوش مصنوعی نوشته شده است را شرح دهند. به عنوان مثال، اگر از هوش مصنوعی برای کمک به نوشتن استفاده شده، این مورد را در بخش تقدیر و تشکر توضیح دهند یا اگر از هوش مصنوعی برای جمعآوری دادهها، تجزیه و تحلیل یا تولید شکل استفاده شده، نویسندگان باید این کاربرد را در روشها بصورت شفاف توضیح دهند.
3- ابزار هوش مصنوعی نباید به عنوان نویسنده در نظر گرفته شود، زیرا؛
▫️فاقد اعتبار قانونی است پس نمیتواند حق چاپ یک اثر علمی را داشته باشد.
▫️در صورتی که مورد شکایت قرار گیرد، نمیتواند اثر علمی-پژوهشی را تأیید نماید.
4- داوران نباید از فناوریهای هوش مصنوعی (AI) یا (Al-assisted) برای کمک به بازبینی علمی یک دستنوشته استفاده کنند، زیرا؛
▫️تفکر انتقادی و ارزیابی اصلی مورد نیاز برای بررسی همتایان خارج از محدوده این فناوری است و این خطر وجود دارد که این فناوری نتایج نادرست، ناقص و ... در مورد دستنوشته ایجاد کند.
▫️ممکن است محرمانگی و حقوق مالکیت نویسندگان را نقض کند و در مواردی که دست نوشته حاوی اطلاعات قابل شناسایی شخصی باشد، ممکن است حقوق حریم خصوصی دادهها را رعایت نکرده و باعث انتشار عمدی/ سهوی اطلاعات حساس گردد.
▫️در نهایت داوران همتا مسئول و پاسخگوی اصالت صحت و درستی نظرات خود هستند.
5- اطلاعات محرمانه و دادههای شخصی شرکتکنندگان در پژوهش/ بیماران نباید با ابزارهای هوش مصنوعی به اشتراک گذاشته شود.
6-ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی صرفاً میتوانند در مراحل مختلف طرح تحقیقاتی/ پایاننامه به عنوان یک دستیار کمکی بوده و هرگز نمیتوانند جایگزین دانش و بینش فرد گردند. پس کلیه نویسندگان در قبال مطالبی که توسط هوش مصنوعی در اثر پژوهشی ارائه میشود (از جمله دقت مطالب ارائه شده، عدم سرقت ادبی، ذکر منابع، اعتبار منابع و ...) مسئولیت دارند. به عبارتی، مسئولیت اطمینان از درستی و مطابقت یک اثر پژوهشی با هنجارهای اخلاقی (حتی قسمتهایی که توسط هوش مصنوعی نوشته شده است)؛ با نویسندگان است.
(با سپاس از سرکار خانم دکتر مسگرپور بابت ارسال این بخشنامه)
#AI
#ethics
#research
#Iran
🆔 @irevidence
این بخشنامه از طرف دکتر مجتبی پارسا- دبیر کمیته کشوری اخلاق در پژوهشهای زیست پزشکی- در تاریخ 20 اسفند 1403 به تمام دانشگاههای علوم پزشکی و موسسات ذیربط ابلاغ شده است.
در خصوص ضرورت رعایت ملاحظات اخلاقی علمی در استفاده از هوش مصنوعی جهت نگارش آثار پژوهشی تا زمان تدوین و ابلاغ راهنمای کامل «ملاحظات اخلاقی نحوه استفاده از هوش مصنوعی در تهیه آثار پژوهشی» موارد زیر را به استحضار میرساند:
1- فناوری هوش مصنوعی شامل سیستمهایی است که بر اساس برنامههای زبان برنامهنویسی پیشرفته بنا شدهاند و میتوانند برای سازماندهی و خلاصهنویسی منابع پژوهشی، تولید نمودار و گرافیکهای پژوهشی، تحلیل داده، تولید متن، تصاویر، دادههای مصنوعی، شبیهسازی، کدنویسی و سایر موارد استفاده شوند.
2- استفاده از هوش مصنوعی در تهیه اثر پژوهشی هیچ مشکل اخلاقی ذاتی ندارد، مشروط بر آن که به طور مناسب و اخلاقی استفاده شود و نویسندگان ماهیت هرگونه تعامل و نحوه استفاده از آن را به صورت شفاف با درج دقیق منبع آن در طرحنامه، مقاله و...؛ مشخص کنند از جمله اینکه:
▫️در صورت استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی جهت تهیه محتوا، ضروری است نویسنده هم در متن (ارجاعِ درون متنی) و هم در لیست فهرست منابع انتهای طرح تحقیقاتی/ پایان نامه (ارجاعِ پایان متنی) ملاحظات صحیح در ارجاعدهی را رعایت نماید.
▫️نویسندگان باید مشخص نمایند که کدام مدل از هوش مصنوعی، در چه زمانی و توسط چه کسی استفاده شده است.
▫️نویسندگان باید نوع ابزارهای هوش مصنوعی و ابزارهای ماشینی، مشخصات فنی مانند نام کامل ابزار، نسخه و مدل آن که در تهیه اثر پژوهشی خود استفاده نمودهاند را مشخص نمایند.
▫️نویسندگان باید نحوه استفاده از ابزار هوش مصنوعی و این که کدام قسمت از محتوای تولید شده مقاله توسط هوش مصنوعی نوشته شده است را شرح دهند. به عنوان مثال، اگر از هوش مصنوعی برای کمک به نوشتن استفاده شده، این مورد را در بخش تقدیر و تشکر توضیح دهند یا اگر از هوش مصنوعی برای جمعآوری دادهها، تجزیه و تحلیل یا تولید شکل استفاده شده، نویسندگان باید این کاربرد را در روشها بصورت شفاف توضیح دهند.
3- ابزار هوش مصنوعی نباید به عنوان نویسنده در نظر گرفته شود، زیرا؛
▫️فاقد اعتبار قانونی است پس نمیتواند حق چاپ یک اثر علمی را داشته باشد.
▫️در صورتی که مورد شکایت قرار گیرد، نمیتواند اثر علمی-پژوهشی را تأیید نماید.
4- داوران نباید از فناوریهای هوش مصنوعی (AI) یا (Al-assisted) برای کمک به بازبینی علمی یک دستنوشته استفاده کنند، زیرا؛
▫️تفکر انتقادی و ارزیابی اصلی مورد نیاز برای بررسی همتایان خارج از محدوده این فناوری است و این خطر وجود دارد که این فناوری نتایج نادرست، ناقص و ... در مورد دستنوشته ایجاد کند.
▫️ممکن است محرمانگی و حقوق مالکیت نویسندگان را نقض کند و در مواردی که دست نوشته حاوی اطلاعات قابل شناسایی شخصی باشد، ممکن است حقوق حریم خصوصی دادهها را رعایت نکرده و باعث انتشار عمدی/ سهوی اطلاعات حساس گردد.
▫️در نهایت داوران همتا مسئول و پاسخگوی اصالت صحت و درستی نظرات خود هستند.
5- اطلاعات محرمانه و دادههای شخصی شرکتکنندگان در پژوهش/ بیماران نباید با ابزارهای هوش مصنوعی به اشتراک گذاشته شود.
6-ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی صرفاً میتوانند در مراحل مختلف طرح تحقیقاتی/ پایاننامه به عنوان یک دستیار کمکی بوده و هرگز نمیتوانند جایگزین دانش و بینش فرد گردند. پس کلیه نویسندگان در قبال مطالبی که توسط هوش مصنوعی در اثر پژوهشی ارائه میشود (از جمله دقت مطالب ارائه شده، عدم سرقت ادبی، ذکر منابع، اعتبار منابع و ...) مسئولیت دارند. به عبارتی، مسئولیت اطمینان از درستی و مطابقت یک اثر پژوهشی با هنجارهای اخلاقی (حتی قسمتهایی که توسط هوش مصنوعی نوشته شده است)؛ با نویسندگان است.
(با سپاس از سرکار خانم دکتر مسگرپور بابت ارسال این بخشنامه)
#AI
#ethics
#research
#Iran
🆔 @irevidence
25.03.202517:49
🔺صفحات اولیه و فهرست کتاب: «قرآن٫ عربی و مجوز شعری: تلاوت کلام خدا»
👤 نویسنده: شادی حکمت ناصر (استاد دانشگاه هاروارد)٫انتشارات راتلج: 2025
🗂Arabic, Qurʾān, and Poetic License: Reciting the Word of God;
👤Author: Shady Hekmat Nasser
2025, Routledge.
@interdisciplinarity
👤 نویسنده: شادی حکمت ناصر (استاد دانشگاه هاروارد)٫انتشارات راتلج: 2025
🗂Arabic, Qurʾān, and Poetic License: Reciting the Word of God;
👤Author: Shady Hekmat Nasser
2025, Routledge.
@interdisciplinarity
04.03.202517:30
🖌«وقف علمی: از ریشههای تاریخی تا ضرورت امروزی برای توسعه پایدار علم در ایران»
قاسم درزی، 14 اسفند 1403
@interdisciplinarity
چندی پیش یادداشتی با عنوان «وقف علمی؛ حلقهی مفقودهی آکادمیای ایران» نوشتم تا نگاهی به وضعیت وقف علمی در ایران و جایگاه برجستهی «موسسه حامی» در ترویج این امر داشته باشم. پس از آن، دوست گرامی دکتر جواد درویش در یادداشتی با عنوان «مساله افول علم در ایران، موسسه حامی و دعوتی به مشارکت» به خوبی شواهدی از دانشگاههای مختلف دنیا درباره اهمیت اهدا و وقف علمی ارائه کرد و ضرورت این امر را برای توسعه علمی در ایران تبیین نمود. او مخاطبان را به مشارکت در ترویج وقف علمی دعوت کرد. این یادداشت نیز در ادامهی آن دو نوشته، با هدف ترویج و تبلیغ هرچه بیشتر وقف علمی، به بررسی تاریخی ریشههای عدم توجه به این موضوع در ایران و کشورهای اسلامی میپردازد و نشان میدهد که چگونه غلبهی نگاه حاکمیتمحور در توسعه علم، مانع از رشد جریانهای علمی مردمی شده است.
در طول تاریخ اسلام، بهویژه در کشورهای اسلامی، پیشرفت و تولید علم همواره وابستگی شدیدی به حمایتهای حاکمان و دولتها داشته است. این در حالی است که در غرب، به ویژه در دوران مدرن، وقف علمی و توسعه علم با پشتوانهی مردمی به شدت مورد توجه قرار گرفته و به توسعه پایدار در تولید علم منجر شده است. برای درک بهتر این موضوع، میتوان به بخشهایی از تاریخ ایران و اسلام مراجعه کرد.
دوران طلایی پیشرفتهای علمی در جهان اسلام، که از قرن دوم تا پنجم قمری را در بر میگیرد، مصادف با نهضت ترجمهی آثار علمی برجستهی دنیا بود. این پیشرفتها عمدتاً با حمایت خلفای عباسی و تأسیس نهادهایی مانند دارالحکمه صورت گرفت. در این دوره، تأثیر حاکمان بر عالمان و مجامع علمی به حدی بود که با تغییر دیدگاههای خلفا، جریانهای علمی نیز دچار تحول میشدند. برای مثال، در دورهی محنه، عالمانی که با دیدگاههای اشعری یا معتزلی همسو بودند، به موقعیتهای بالایی دست مییافتند، در حالی که مخالفان تحت تعقیب قرار میگرفتند. در این دوران، جریانهای علمی مبتنی بر وقف و نذورات مردمی کمتر دیده میشد. با این حال، میتوان نمونههایی از چنین جریانهایی را در حاشیهی قدرت یافت. برای مثال، در تشیع، «خُمس» به عنوان یک واجب مالی، عملاً به شکل اختیاری برای حمایت از حلقههای علمی پیرامون امامان شیعه استفاده میشد. این را میتوان نوعی وقف علمی دانست که در کنار جریان اصلی قدرت، به شکل فرعی وجود داشت.
دوران صفویه نیز از دو جهت برای موضوع ما اهمیت دارد: اولاً، این دوره به عنوان اولین حکومت مقتدر و یکپارچه در ایران پس از ساسانیان و فتح ایران توسط مسلمانان شناخته میشود. ثانیاً، این دوره مقارن با گذار غرب از قرون وسطی و آغاز رنسانس علمی بود که با نهضت ترجمهی معکوس آثار اسلامی به زبانهای اروپایی همراه شد. در این دوره، جریان علمی بیشتر بر نقل محوری متمرکز بود و شخصیتهای برجستهای مانند شیخ بهایی و ملاصدرای شیرازی ظهور کردند. با این حال، وابستگی شدید این جریانهای علمی به حاکمیت صفوی و حمایت مالی پادشاهان، مانع از شکلگیری جریانهای علمی مستقل و مردمی شد. در این دوره نیز وقف علمی جایگاه چندانی نداشت.
در دوران مدرن، وضعیت مشابهی در کشورهای اسلامی مشاهده میشود. مدرنیته در ایران معاصر با حمایت حاکمان شکل گرفت. دارالفنون، به عنوان نخستین مؤسسه آموزش عالی مدرن در ایران، به ابتکار امیرکبیر در دوران قاجار تأسیس شد و با حمایت پادشاهان پهلوی، این مسیر ادامه یافت. در این دوره، شاهد اعطای بورسیههای متعدد به شخصیتهای علمی و تأسیس دانشگاهها، فرهنگستانها و پژوهشگاهها توسط منسوبان حاکمیت بودیم. با این حال، نقش وقف علمی و کمکهای مردمی در توسعه دانش همچنان کمرنگ بود.
پس از انقلاب نیز، با تأسیس نهادهایی مانند شورای انقلاب فرهنگی، دانشگاهها و فضای علمی به طور کامل تحت تأثیر حاکمیت قرار گرفتند. درآمد اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاهها از طریق دولت تأمین میشد و حتی حوزههای علمیه که پیش از این عمدتاً بر اساس خمس و نذورات اداره میشدند، اکنون بخشی از درآمد خود را از بودجههای دولتی دریافت میکنند. این وضعیت تنها مختص ایران نیست و در کشورهایی مانند عربستان، قطر و ترکیه نیز شاهد برجستگی روزافزون نقش حاکمیت در تأمین بودجهی نهادهای علمی هستیم.
نگاه اجمالی به تاریخ ایران و کشورهای اسلامی نشان میدهد که تصور ایجاد و پیشبرد جریانهای علمی به شکل داوطلبانه و مبتنی بر نذورات و اهدا (Donation)، تصوری کمرنگ و منزوی در این جوامع است. این نگاه ریشه در تاریخ طولانی وابستگی علم به حاکمیت دارد. به نظر میرسد برای دستیابی به توسعه پایدار در علم، ضروری است که بیش از پیش به سمت ترویج وقف علمی و جلب مشارکت مردمی در این زمینه حرکت کنیم.
@interdisciplinarity
قاسم درزی، 14 اسفند 1403
@interdisciplinarity
چندی پیش یادداشتی با عنوان «وقف علمی؛ حلقهی مفقودهی آکادمیای ایران» نوشتم تا نگاهی به وضعیت وقف علمی در ایران و جایگاه برجستهی «موسسه حامی» در ترویج این امر داشته باشم. پس از آن، دوست گرامی دکتر جواد درویش در یادداشتی با عنوان «مساله افول علم در ایران، موسسه حامی و دعوتی به مشارکت» به خوبی شواهدی از دانشگاههای مختلف دنیا درباره اهمیت اهدا و وقف علمی ارائه کرد و ضرورت این امر را برای توسعه علمی در ایران تبیین نمود. او مخاطبان را به مشارکت در ترویج وقف علمی دعوت کرد. این یادداشت نیز در ادامهی آن دو نوشته، با هدف ترویج و تبلیغ هرچه بیشتر وقف علمی، به بررسی تاریخی ریشههای عدم توجه به این موضوع در ایران و کشورهای اسلامی میپردازد و نشان میدهد که چگونه غلبهی نگاه حاکمیتمحور در توسعه علم، مانع از رشد جریانهای علمی مردمی شده است.
در طول تاریخ اسلام، بهویژه در کشورهای اسلامی، پیشرفت و تولید علم همواره وابستگی شدیدی به حمایتهای حاکمان و دولتها داشته است. این در حالی است که در غرب، به ویژه در دوران مدرن، وقف علمی و توسعه علم با پشتوانهی مردمی به شدت مورد توجه قرار گرفته و به توسعه پایدار در تولید علم منجر شده است. برای درک بهتر این موضوع، میتوان به بخشهایی از تاریخ ایران و اسلام مراجعه کرد.
دوران طلایی پیشرفتهای علمی در جهان اسلام، که از قرن دوم تا پنجم قمری را در بر میگیرد، مصادف با نهضت ترجمهی آثار علمی برجستهی دنیا بود. این پیشرفتها عمدتاً با حمایت خلفای عباسی و تأسیس نهادهایی مانند دارالحکمه صورت گرفت. در این دوره، تأثیر حاکمان بر عالمان و مجامع علمی به حدی بود که با تغییر دیدگاههای خلفا، جریانهای علمی نیز دچار تحول میشدند. برای مثال، در دورهی محنه، عالمانی که با دیدگاههای اشعری یا معتزلی همسو بودند، به موقعیتهای بالایی دست مییافتند، در حالی که مخالفان تحت تعقیب قرار میگرفتند. در این دوران، جریانهای علمی مبتنی بر وقف و نذورات مردمی کمتر دیده میشد. با این حال، میتوان نمونههایی از چنین جریانهایی را در حاشیهی قدرت یافت. برای مثال، در تشیع، «خُمس» به عنوان یک واجب مالی، عملاً به شکل اختیاری برای حمایت از حلقههای علمی پیرامون امامان شیعه استفاده میشد. این را میتوان نوعی وقف علمی دانست که در کنار جریان اصلی قدرت، به شکل فرعی وجود داشت.
دوران صفویه نیز از دو جهت برای موضوع ما اهمیت دارد: اولاً، این دوره به عنوان اولین حکومت مقتدر و یکپارچه در ایران پس از ساسانیان و فتح ایران توسط مسلمانان شناخته میشود. ثانیاً، این دوره مقارن با گذار غرب از قرون وسطی و آغاز رنسانس علمی بود که با نهضت ترجمهی معکوس آثار اسلامی به زبانهای اروپایی همراه شد. در این دوره، جریان علمی بیشتر بر نقل محوری متمرکز بود و شخصیتهای برجستهای مانند شیخ بهایی و ملاصدرای شیرازی ظهور کردند. با این حال، وابستگی شدید این جریانهای علمی به حاکمیت صفوی و حمایت مالی پادشاهان، مانع از شکلگیری جریانهای علمی مستقل و مردمی شد. در این دوره نیز وقف علمی جایگاه چندانی نداشت.
در دوران مدرن، وضعیت مشابهی در کشورهای اسلامی مشاهده میشود. مدرنیته در ایران معاصر با حمایت حاکمان شکل گرفت. دارالفنون، به عنوان نخستین مؤسسه آموزش عالی مدرن در ایران، به ابتکار امیرکبیر در دوران قاجار تأسیس شد و با حمایت پادشاهان پهلوی، این مسیر ادامه یافت. در این دوره، شاهد اعطای بورسیههای متعدد به شخصیتهای علمی و تأسیس دانشگاهها، فرهنگستانها و پژوهشگاهها توسط منسوبان حاکمیت بودیم. با این حال، نقش وقف علمی و کمکهای مردمی در توسعه دانش همچنان کمرنگ بود.
پس از انقلاب نیز، با تأسیس نهادهایی مانند شورای انقلاب فرهنگی، دانشگاهها و فضای علمی به طور کامل تحت تأثیر حاکمیت قرار گرفتند. درآمد اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاهها از طریق دولت تأمین میشد و حتی حوزههای علمیه که پیش از این عمدتاً بر اساس خمس و نذورات اداره میشدند، اکنون بخشی از درآمد خود را از بودجههای دولتی دریافت میکنند. این وضعیت تنها مختص ایران نیست و در کشورهایی مانند عربستان، قطر و ترکیه نیز شاهد برجستگی روزافزون نقش حاکمیت در تأمین بودجهی نهادهای علمی هستیم.
نگاه اجمالی به تاریخ ایران و کشورهای اسلامی نشان میدهد که تصور ایجاد و پیشبرد جریانهای علمی به شکل داوطلبانه و مبتنی بر نذورات و اهدا (Donation)، تصوری کمرنگ و منزوی در این جوامع است. این نگاه ریشه در تاریخ طولانی وابستگی علم به حاکمیت دارد. به نظر میرسد برای دستیابی به توسعه پایدار در علم، ضروری است که بیش از پیش به سمت ترویج وقف علمی و جلب مشارکت مردمی در این زمینه حرکت کنیم.
@interdisciplinarity
से पुनः पोस्ट किया:
Inekas | انعکاس

27.03.202517:03
🔻دو فصل، دو مدرسه🔻
🔵 برنامه انعکاس برای سال ۱۴۰۴
ما همیشه تلاش کردهایم مسیر انعکاس را بر اساس بینشهایی که از بازخوردهای شما دریافت میکنیم، بهبود بدهیم. حالا، با تجربیاتی که در چهار مدرسه تابستانی گذشته آموختهایم و بر اساس بازخوردهای شرکتکنندگان این مدارس، تصمیم گرفتیم تغییراتی در برنامه سال ۱۴۰۴ داشته باشیم.
توضیحات محسن فیضبخش را درباره این تغییرات، چرایی تفکیک مدرسه تابستانی انعکاس به دو رویداد مستقل در بهار و تابستان، و رویکرد هر رویداد، در ویدئوی پیوست بشنوید.
👥 اخبار تکمیلی را از سایت، تلگرام و اینستاگرام انعکاس دنبال کنید!
🔺به امید دیدارتان در هر دو مدرسه بهاری و تابستانی انعکاس!
🔵@inekas
🔻دو فصل، دو مدرسه🔻
🔵 برنامه انعکاس برای سال ۱۴۰۴
ما همیشه تلاش کردهایم مسیر انعکاس را بر اساس بینشهایی که از بازخوردهای شما دریافت میکنیم، بهبود بدهیم. حالا، با تجربیاتی که در چهار مدرسه تابستانی گذشته آموختهایم و بر اساس بازخوردهای شرکتکنندگان این مدارس، تصمیم گرفتیم تغییراتی در برنامه سال ۱۴۰۴ داشته باشیم.
توضیحات محسن فیضبخش را درباره این تغییرات، چرایی تفکیک مدرسه تابستانی انعکاس به دو رویداد مستقل در بهار و تابستان، و رویکرد هر رویداد، در ویدئوی پیوست بشنوید.
👥 اخبار تکمیلی را از سایت، تلگرام و اینستاگرام انعکاس دنبال کنید!
🔺به امید دیدارتان در هر دو مدرسه بهاری و تابستانی انعکاس!
🔵@inekas


25.03.202517:25
⚙معرفی کتاب:
«قرآن٫ عربی و مجوز شعری: تلاوت کلام خدا»
👤 نویسنده: شادی حکمت ناصر (استاد دانشگاه هاروارد)٫انتشارات راتلج: 2025
🔺کتاب «قرآن٫ عربی و مجوز شعری: تلاوت کلام خدا» به بررسی شباهتهای بین قرآن و شعر عربی باستان میپردازد و این موضوع را از منظر دستور زبان عربی پیش از استانداردسازی و توسعه آن به ژانرهای متمایز تحلیل میکند. ارتباط بین قرآن و شعر عربی از اهمیت مرکزی برخوردار است و نویسنده نشان میدهد که چگونه دانشمندان مسلمان این رابطه را بر اساس رویکردی ساختاری و فرمولبندی شده تعریف کردهاند؛ نه بر اساس مضامین و موتیفها.
🔺هدف: این کتاب به دنبال تغییر جایگاه دادن در کاربردهای غیر استاندارد زبانهای محاورهای عربی، خوانشهای غیر متعارف قرآن و ساختارهای گرامری غیر معمول در شعر باستانی در قلب سنت عربی-اسلامی است. کتاب به بررسی جنجالهای مختلف الهیاتی، قانونی و اجتماعی در مورد تلاوت صحیح قرآن و تمایز آن از شعر و دیگر هنرهای کلامی میپردازد.
⏺برای اولین بار، این مطالعه یک دستهبندی جامع از ساختارهای گرامری غیر معمول در قرآن و شعر عربی باستان ارائه میدهد که نحویان عرب آنها را به عنوان مجوز شعری طبقهبندی کردهاند. قرابت زیاد بین سبکهای زبانی قرآن و شعر عربی باستان نشان میدهد که قرآن شکلی از شعر عربی باستان بوده است. برای تمایز دادن قرآن، دانشمندان مسلمان محدودیتهای الهیاتی و قانونی مختلفی برای قرائت صحیح آن وضع کردند که مهمترین آنها تجوید (قرائت قرآن) بود.
☝این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران مطالعات قرآنی و اسلامی و همچنین کسانی که در حال تحقیق درباره شعر و دستور زبان عربی هستند، جذاب خواهد بود.
🔻فهرست محتوا:
🔵مقدمه: دوگانگی قرآن و شعر
🔵قوانین تلاوت کلام ابدی خدا: تجوید، موسیقی و نقد متنی
🔵 استانداردسازی دستور زبان عربی
🔵 استانداردسازی شعر عربی
🔵 تجوید به عنوان یک مکانیزم مختلکننده
🔵مجوزهای شاعرانه و قرآنی (ضرایر الشعر)
🔵نتیجهگیری
🔻بیوگرافی نویسنده:
شادی حکمت ناصر، استادیار مطالعات عربی کلاسیک در دانشگاه هاروارد است. او نویسنده کتابهای «نقل قرائات قرآن» (۲۰۱۳) و «دومین رسمی سازی قرآن» (۲۰۲۱) میباشد. پژوهشهای او شامل تاریخ انتقال و دریافت قرآن، شعر کلاسیک عربی و دستور زبان عربی است.
⭐️ برای آشنایی بیشتر با محتوای کتاب ، صفحات اولیه و مقدمه کتاب در اختیار شما مخاطبان قرار میگیرد.
@interdisciplinarity
«قرآن٫ عربی و مجوز شعری: تلاوت کلام خدا»
👤 نویسنده: شادی حکمت ناصر (استاد دانشگاه هاروارد)٫انتشارات راتلج: 2025
🔺کتاب «قرآن٫ عربی و مجوز شعری: تلاوت کلام خدا» به بررسی شباهتهای بین قرآن و شعر عربی باستان میپردازد و این موضوع را از منظر دستور زبان عربی پیش از استانداردسازی و توسعه آن به ژانرهای متمایز تحلیل میکند. ارتباط بین قرآن و شعر عربی از اهمیت مرکزی برخوردار است و نویسنده نشان میدهد که چگونه دانشمندان مسلمان این رابطه را بر اساس رویکردی ساختاری و فرمولبندی شده تعریف کردهاند؛ نه بر اساس مضامین و موتیفها.
🔺هدف: این کتاب به دنبال تغییر جایگاه دادن در کاربردهای غیر استاندارد زبانهای محاورهای عربی، خوانشهای غیر متعارف قرآن و ساختارهای گرامری غیر معمول در شعر باستانی در قلب سنت عربی-اسلامی است. کتاب به بررسی جنجالهای مختلف الهیاتی، قانونی و اجتماعی در مورد تلاوت صحیح قرآن و تمایز آن از شعر و دیگر هنرهای کلامی میپردازد.
⏺برای اولین بار، این مطالعه یک دستهبندی جامع از ساختارهای گرامری غیر معمول در قرآن و شعر عربی باستان ارائه میدهد که نحویان عرب آنها را به عنوان مجوز شعری طبقهبندی کردهاند. قرابت زیاد بین سبکهای زبانی قرآن و شعر عربی باستان نشان میدهد که قرآن شکلی از شعر عربی باستان بوده است. برای تمایز دادن قرآن، دانشمندان مسلمان محدودیتهای الهیاتی و قانونی مختلفی برای قرائت صحیح آن وضع کردند که مهمترین آنها تجوید (قرائت قرآن) بود.
☝این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران مطالعات قرآنی و اسلامی و همچنین کسانی که در حال تحقیق درباره شعر و دستور زبان عربی هستند، جذاب خواهد بود.
🔻فهرست محتوا:
🔵مقدمه: دوگانگی قرآن و شعر
🔵قوانین تلاوت کلام ابدی خدا: تجوید، موسیقی و نقد متنی
🔵 استانداردسازی دستور زبان عربی
🔵 استانداردسازی شعر عربی
🔵 تجوید به عنوان یک مکانیزم مختلکننده
🔵مجوزهای شاعرانه و قرآنی (ضرایر الشعر)
🔵نتیجهگیری
🔻بیوگرافی نویسنده:
شادی حکمت ناصر، استادیار مطالعات عربی کلاسیک در دانشگاه هاروارد است. او نویسنده کتابهای «نقل قرائات قرآن» (۲۰۱۳) و «دومین رسمی سازی قرآن» (۲۰۲۱) میباشد. پژوهشهای او شامل تاریخ انتقال و دریافت قرآن، شعر کلاسیک عربی و دستور زبان عربی است.
⭐️ برای آشنایی بیشتر با محتوای کتاب ، صفحات اولیه و مقدمه کتاب در اختیار شما مخاطبان قرار میگیرد.
@interdisciplinarity
24.02.202520:43
برنامه اولین همایش بین المللی «محیط زیست و فرهنگ و تمدن اسلام»، ۷-۸ اسفند ۱۴۰۳، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
سخنران ویژه: دکتر سید مصطفی محقق داماد.
لینک حضور مجاز: اینجا
@interdisciplinarity
سخنران ویژه: دکتر سید مصطفی محقق داماد.
لینک حضور مجاز: اینجا
@interdisciplinarity
हटा दिया गया27.03.202518:37
26.03.202516:36
این نشست در حال برگزاری است؛
https://www.skyroom.online/ch/iums/teb
https://www.skyroom.online/ch/iums/teb
24.03.202512:37
مجموعه 80 پوشه ای از عکسهای کاخ ملی گلستان
@interdisciplinarity
کاربری ناشناس مجموعه ای جذاب از عکسهای تاریخ معاصر ایران را در فضا ابری گوگل منتشر کرده است. این مجموعه شامل 80 پوشه است که عکسهایی از پادشاهان ایرانی همچون ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و همچنین بناهای شاخصی همچون مسجد گوهرشاد، میدان ارگ، و همچنین فعالیتهای فرهنگی همچون تعزیه، عزاداری و ... را شامل میشود.
از طریق این لینک میتوانید به مجموعه کامل این عکسها دسترسی داشته باشید.
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
کاربری ناشناس مجموعه ای جذاب از عکسهای تاریخ معاصر ایران را در فضا ابری گوگل منتشر کرده است. این مجموعه شامل 80 پوشه است که عکسهایی از پادشاهان ایرانی همچون ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و همچنین بناهای شاخصی همچون مسجد گوهرشاد، میدان ارگ، و همچنین فعالیتهای فرهنگی همچون تعزیه، عزاداری و ... را شامل میشود.
از طریق این لینک میتوانید به مجموعه کامل این عکسها دسترسی داشته باشید.
@interdisciplinarity
से पुनः पोस्ट किया:
موسسه حامی علوم انسانی

17.02.202510:07
🔴مساله افول علم در ایران، موسسه حامی و دعوتی به مشارکت
با وجود اختلاف نظرها، یک واقعیت مسلم تاریخی وجود دارد که مسلمانان با محوریت ایران یک دورهای (قرن های 8 تا 13م) طلایهدار علم در دنیا بودهاند. یک واقعیت مسلم تاریخی دیگر که همین الان هم ما آن را احساس میکنیم این است که کشورهای مسلمان از جمله ایران، دچار عقب ماندگی و افول در علم شدهاند.
آثار زیادی نوشته شده که این منحنی نزولی را توضیح دهد. برخی از آنها بیشتر بر دلایل خارجی (مانند استعمار) تکیه میکنند؛ برخی بیشتر بر دلایل داخلی تاکید دارند (مثلا استبداد پادشاهان و ارتجاع علمای دینی، ازجمله کتاب "ما چگونه ما شدیم؟" نوشته صادق زیباکلام)، برخی هم به پیچیدگی و چند عاملی بودن این موضوع اشاره میکنند (مثل کتاب "ما چگونه ما نشدیم؟" نوشته امیرمحمد گمینی که قبلا در اینجا گفتگویی هم با ایشان داشتهایم.)
بعد از انقلاب علمی و بزرگ شدن ساختار علم، جامعهشناسانِ علم بر وابستگی علم به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تأکید کردند. این بحث منجر به افزودن علت مهم دیگری به نظریات افول علم شد: کاهش حمایتهای مالی و موقوفات (endowments) از علم و نهادهای علمی در کشورهای اسلامی.
به عنوان مثال، اریک چنی (Eric Chaney)، استاد تاریخ اقتصادی آکسفورد، در مقالهای با عنوان "دین و صعود و افول علم اسلامی"، مینویسد:
🔹هنوز هم این چالش وجود دارد. در حالی که بخش قابل توجهی از منابعی که برای تاسیس و اداره دانشگاههای بزرگ جهان مانند هاروارد (37 درصد کل بودجه دانشگاه)، استنفورد (21 درصد کل بودجه) و آکسفورد (4 میلیارد پوند) از منابع خیریه و وقفهای علمی تأمین میشود، در ایران سهم بسیار کمی از بودجههای علمی از این منابع تأمین میگردد.
🔸🔸این یادداشت یک دعوت همگانی از اصحاب علم و فرهنگ و همچنین شرکتها و افراد عادی، برای پرداختن بیشتر به مساله وقف علمی به معنای عام آن است. اما هدف خاصتر آن، دعوتی است به مشارکت در حمایتهایی که موسسه حامی علوم انسانی از محققان و مستعدان کشور در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی آغاز کرده است.
توسعه علوم انسانی در ایران علاوه بر عوامل پیشگفته، به دلایل متعدد دیگری همچون کمبود منابع دولتی، اهمیت اجتناب از سوگیریهای علمی، عقبماندگی نسبت به علوم فنی و مهندسی، و اهمیت حیاتی علوم اجتماعی در توسعه ایران امروز، نیازمند مشارکتهای مردمی و بخش خصوصی است.
🏢🔻موسسه حامی علوم انسانی یک سازمان مردمنهاد ثبت شده در ایران است که از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را آغاز کرده است. (اسناد ثبتی، گزارشها و سایر اطلاعات از اینجا قابل دسترس است)
این موسسه تاکنون ۹۰ دانشجو و پژوهشگر مستعد علوم انسانی را از طریق بورسیههای تحصیلی خارج از کشور، فرصتهای مطالعاتی و حضور در کنفرانسهای بینالمللی با شرط بازگشت و خدمت به کشور، حمایت کرده است. بخشی از این دانشجویان در بهترین دانشگاههای جهان مشغول تحصیل و پژوهش هستند و برخی دیگر به چهرههای علمی و مدیریتی موثر در کشور تبدیل شدهاند که به عنوان اعضای هیئت علمی یا مدیران شرکتهای موفق داخلی فعالیت میکنند.
🔹استمرار و گسترش برنامههای حمایتی موسسه حامی کاملاً به عزم افرادی بستگی دارد که اهمیت علوم انسانی و سرمایهگذاری در این حوزه را درک میکنند.
(حامی امکانات متنوعی برای حمایت از افراد و پروژهها فراهم کرده و از همه دعوت میکند تا در این مسیر همراه شوند. درگاه پرداخت موسسه در دسترس است و امکان واریز مستقیم کمکهای مالی به حساب برگزیدگان نیز وجود دارد. همچنین، شرایط پرداخت ارزی نیز مهیا است. (در این صورت لطفاً با ایمیل حامی در ارتباط باشید: info@haamee.org))
🔹در پایان، به بخشی از یادداشتی با عنوان"هفت دلیل اهمیت اهداء " (Seven Reasons Why Giving Matters) از صفحه جمعآوری کمکهای مالی استنفورد اشاره میکنم:
با وجود اختلاف نظرها، یک واقعیت مسلم تاریخی وجود دارد که مسلمانان با محوریت ایران یک دورهای (قرن های 8 تا 13م) طلایهدار علم در دنیا بودهاند. یک واقعیت مسلم تاریخی دیگر که همین الان هم ما آن را احساس میکنیم این است که کشورهای مسلمان از جمله ایران، دچار عقب ماندگی و افول در علم شدهاند.
آثار زیادی نوشته شده که این منحنی نزولی را توضیح دهد. برخی از آنها بیشتر بر دلایل خارجی (مانند استعمار) تکیه میکنند؛ برخی بیشتر بر دلایل داخلی تاکید دارند (مثلا استبداد پادشاهان و ارتجاع علمای دینی، ازجمله کتاب "ما چگونه ما شدیم؟" نوشته صادق زیباکلام)، برخی هم به پیچیدگی و چند عاملی بودن این موضوع اشاره میکنند (مثل کتاب "ما چگونه ما نشدیم؟" نوشته امیرمحمد گمینی که قبلا در اینجا گفتگویی هم با ایشان داشتهایم.)
بعد از انقلاب علمی و بزرگ شدن ساختار علم، جامعهشناسانِ علم بر وابستگی علم به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تأکید کردند. این بحث منجر به افزودن علت مهم دیگری به نظریات افول علم شد: کاهش حمایتهای مالی و موقوفات (endowments) از علم و نهادهای علمی در کشورهای اسلامی.
به عنوان مثال، اریک چنی (Eric Chaney)، استاد تاریخ اقتصادی آکسفورد، در مقالهای با عنوان "دین و صعود و افول علم اسلامی"، مینویسد:
دو دوره اصلی برای حمایت مالی از علم وجود داشته است. دوره اول از قرن 8 تا 12(دوره صعود) و دوره دوم از 12 تا 19م (دوره افول). در دوره اول، حکمرانان و ثروتمندان از تولیدات علمی حمایت مالی کرده و مؤسساتی مانند کتابخانهها را برای پرداختن به موضوعات علمی تأسیس کردند. آنها دانشمندان را، هم به منظور افزایش پرستیژ خود؛ و هم به خاطر مزایای عملیِ علوم پزشکی، نجوم، ستارهشناسی و ریاضیات حمایت میکردند. در دوره دوم، کمک مالی محدود به مؤسسات مذهبی شد. محققانی که میخواستند از این حمایتها بهرهمند شوند، باید در علوم دینی تخصص میداشتند. لذا در این دوره، مؤسساتی که به طور خاص به علم میپرداختند، از بین رفتند.
🔹هنوز هم این چالش وجود دارد. در حالی که بخش قابل توجهی از منابعی که برای تاسیس و اداره دانشگاههای بزرگ جهان مانند هاروارد (37 درصد کل بودجه دانشگاه)، استنفورد (21 درصد کل بودجه) و آکسفورد (4 میلیارد پوند) از منابع خیریه و وقفهای علمی تأمین میشود، در ایران سهم بسیار کمی از بودجههای علمی از این منابع تأمین میگردد.
🔸🔸این یادداشت یک دعوت همگانی از اصحاب علم و فرهنگ و همچنین شرکتها و افراد عادی، برای پرداختن بیشتر به مساله وقف علمی به معنای عام آن است. اما هدف خاصتر آن، دعوتی است به مشارکت در حمایتهایی که موسسه حامی علوم انسانی از محققان و مستعدان کشور در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی آغاز کرده است.
توسعه علوم انسانی در ایران علاوه بر عوامل پیشگفته، به دلایل متعدد دیگری همچون کمبود منابع دولتی، اهمیت اجتناب از سوگیریهای علمی، عقبماندگی نسبت به علوم فنی و مهندسی، و اهمیت حیاتی علوم اجتماعی در توسعه ایران امروز، نیازمند مشارکتهای مردمی و بخش خصوصی است.
🏢🔻موسسه حامی علوم انسانی یک سازمان مردمنهاد ثبت شده در ایران است که از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را آغاز کرده است. (اسناد ثبتی، گزارشها و سایر اطلاعات از اینجا قابل دسترس است)
این موسسه تاکنون ۹۰ دانشجو و پژوهشگر مستعد علوم انسانی را از طریق بورسیههای تحصیلی خارج از کشور، فرصتهای مطالعاتی و حضور در کنفرانسهای بینالمللی با شرط بازگشت و خدمت به کشور، حمایت کرده است. بخشی از این دانشجویان در بهترین دانشگاههای جهان مشغول تحصیل و پژوهش هستند و برخی دیگر به چهرههای علمی و مدیریتی موثر در کشور تبدیل شدهاند که به عنوان اعضای هیئت علمی یا مدیران شرکتهای موفق داخلی فعالیت میکنند.
🔹استمرار و گسترش برنامههای حمایتی موسسه حامی کاملاً به عزم افرادی بستگی دارد که اهمیت علوم انسانی و سرمایهگذاری در این حوزه را درک میکنند.
(حامی امکانات متنوعی برای حمایت از افراد و پروژهها فراهم کرده و از همه دعوت میکند تا در این مسیر همراه شوند. درگاه پرداخت موسسه در دسترس است و امکان واریز مستقیم کمکهای مالی به حساب برگزیدگان نیز وجود دارد. همچنین، شرایط پرداخت ارزی نیز مهیا است. (در این صورت لطفاً با ایمیل حامی در ارتباط باشید: info@haamee.org))
🔹در پایان، به بخشی از یادداشتی با عنوان"هفت دلیل اهمیت اهداء " (Seven Reasons Why Giving Matters) از صفحه جمعآوری کمکهای مالی استنفورد اشاره میکنم:
هر هدیه تأثیر دارد: بیشتر کمکها به دانشگاه استنفورد کمتر از ۱۰۰۰ دلار هستند. اما زمانی که با هم جمع میشوند، میلیونها دلار برای کمکهای مالی، برنامههای آموزشی، پژوهشها و سایر برنامهها تأمین میکنند.
दिखाया गया 1 - 13 का 13
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।