30.04.202505:50
🔆 سقوط پادشاهی دلار 🔆
📝 مقالهای به قلم برونو ماساس که به تاریخ 12 آوریل 2025 در پایگاه خبری The New Statesman منتشر شده است.
🔍 در بحبوحه جنگ تعرفهای ترامپ، عناصر هژمونی اقتصادی آمریکا، متضمن شکست طرح ترامپ خواهند شد.
🔰 بریده هایی از این گزارش
🔹 تا زمانی که یک سیستم تجاری و مالی جهانی وجود داشته باشد، احتمالاً از طریق یک ارز پیشرو پیش خواهد رفت. برای کشوری صادرکننده آن ارز، این امر یک منبع قدرت و ثروت عظیم است. ایالات متحده تنها کافی است دلار چاپ کند و آن را برای تأمین غذا، نفت، تلفنهای هوشمند یا اتومبیل مبادله کند. گویی تمامی این کالاها از هیچ و بهمحض منتشرشدن دلارهای جدید به دفترکل خزانه مرکزی (تنها با یک کلیک ماوس) به وجود میآیند چرا که همه جهان به دلار نیاز دارند و بنابراین خوشحال میشوند که آن را با کالاهای تولیدشدۀ خود مبادله کنند.
🔸 بیایید منطقِ رقص تاریخ را ستایش کنیم که دقیقاً مخالف ایده «پایان تاریخ» است: کشوری که عهدهدار نقش ارز ذخیره جهانی است، مکانیزمهایی را به راه میاندازد که ممکن است بعدها ادامه بازی در این نقش را برای آن کشور غیرممکن سازد. اگر صنعتیزدایی نتیجه اجتنابناپذیر نگهدارنده ارز ذخیره باشد و اگر تولید کالا برای جنگ ضروری باشد، ممکن است حتی آمریکا خود را در موقعیتی بیابد که دیگر نتواند از هژمونیاش در میدان نبرد دفاع کند.
🔹 استیفن میران که رئیس شورای مشاوران اقتصادی ترامپ است، در مقالهای که سال گذشته منتشر شد و بحثهای زیادی را برانگیخت، توضیح داد که معمولاً دیالکتیک باگذشت زمان بدتر میشود، تا آنکه لحظهای فرامیرسد که وضعیت موجود به طرز رادیکالی غیرقابلتحمل میشود. هر چه اقتصاد ایالات متحده نسبت به اقتصاد جهانی کوچکتر میشود، باید سهم بیشتری از داراییهای مالی خود را برای حفظ تجارت و سرمایهگذاری جهانی صادر کند که این امر به کسریها و نابرابریهای بزرگتر نیاز دارد. پیامدهای آن در این روند برای اقتصاد واقعی، تولید و صادرات ایالات متحده نیز سختتر از آن خواهد شد که قابلتحمل باشند. هنگام خواندن مقاله او، تصویری به ذهنم آمد: اگر روسیه یک پمپبنزین با سلاحهای هستهای باشد، این ریسک نیز وجود دارد که آمریکا تبدیل به والاستریت با سلاحهای هستهای شود.
🔸 مدتهاست که درباره این بحث کردهایم که آیا چین قادر خواهد بود یک جایگزین واقعی برای دلار ارائه دهد. چنین تغییراتی در نظم پولِ جهانی رخ نمیدهند. ارزهای ذخیره از درون فرومیپاشند، قربانی تناقضات خودشان و مبارزات سیاسی میشوند که از آن تناقضات تغذیه میکنند.
🔹 همانطور که هزینههای دردناک انتشار ارز ذخیره جهانی همچنان در حال افزایش است، دونالد ترامپ در خواهد یافت که غیرممکن است در برابر نیاز به رسیدگی به این هزینهها مقاومت کند. رأیدهندگان او خواهان اقدامات عملی هستند و رؤیای یک دوران طلایی صنعتی جدید را در سر دارند. احتمالاً ترامپ باور دارد که میتواند این تغییرات را بدون فداکردن سلطه دلار محقق کند، اما روزهای اخیر ثابت میکنند که هر عمل یک عکسالعمل دارد پس از جنجال اخیر، حتماً تلاش خواهد کرد روشهای دیگری برای اجرای دستور کار خود پیادهسازی کند، و شاید هم با شدت بیشتری. دلار برای بقای سلطنت خود تلاش خواهد کرد.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران؛ جانمایی جدید» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
📝 مقالهای به قلم برونو ماساس که به تاریخ 12 آوریل 2025 در پایگاه خبری The New Statesman منتشر شده است.
🔍 در بحبوحه جنگ تعرفهای ترامپ، عناصر هژمونی اقتصادی آمریکا، متضمن شکست طرح ترامپ خواهند شد.
🔰 بریده هایی از این گزارش
🔹 تا زمانی که یک سیستم تجاری و مالی جهانی وجود داشته باشد، احتمالاً از طریق یک ارز پیشرو پیش خواهد رفت. برای کشوری صادرکننده آن ارز، این امر یک منبع قدرت و ثروت عظیم است. ایالات متحده تنها کافی است دلار چاپ کند و آن را برای تأمین غذا، نفت، تلفنهای هوشمند یا اتومبیل مبادله کند. گویی تمامی این کالاها از هیچ و بهمحض منتشرشدن دلارهای جدید به دفترکل خزانه مرکزی (تنها با یک کلیک ماوس) به وجود میآیند چرا که همه جهان به دلار نیاز دارند و بنابراین خوشحال میشوند که آن را با کالاهای تولیدشدۀ خود مبادله کنند.
🔸 بیایید منطقِ رقص تاریخ را ستایش کنیم که دقیقاً مخالف ایده «پایان تاریخ» است: کشوری که عهدهدار نقش ارز ذخیره جهانی است، مکانیزمهایی را به راه میاندازد که ممکن است بعدها ادامه بازی در این نقش را برای آن کشور غیرممکن سازد. اگر صنعتیزدایی نتیجه اجتنابناپذیر نگهدارنده ارز ذخیره باشد و اگر تولید کالا برای جنگ ضروری باشد، ممکن است حتی آمریکا خود را در موقعیتی بیابد که دیگر نتواند از هژمونیاش در میدان نبرد دفاع کند.
🔹 استیفن میران که رئیس شورای مشاوران اقتصادی ترامپ است، در مقالهای که سال گذشته منتشر شد و بحثهای زیادی را برانگیخت، توضیح داد که معمولاً دیالکتیک باگذشت زمان بدتر میشود، تا آنکه لحظهای فرامیرسد که وضعیت موجود به طرز رادیکالی غیرقابلتحمل میشود. هر چه اقتصاد ایالات متحده نسبت به اقتصاد جهانی کوچکتر میشود، باید سهم بیشتری از داراییهای مالی خود را برای حفظ تجارت و سرمایهگذاری جهانی صادر کند که این امر به کسریها و نابرابریهای بزرگتر نیاز دارد. پیامدهای آن در این روند برای اقتصاد واقعی، تولید و صادرات ایالات متحده نیز سختتر از آن خواهد شد که قابلتحمل باشند. هنگام خواندن مقاله او، تصویری به ذهنم آمد: اگر روسیه یک پمپبنزین با سلاحهای هستهای باشد، این ریسک نیز وجود دارد که آمریکا تبدیل به والاستریت با سلاحهای هستهای شود.
🔸 مدتهاست که درباره این بحث کردهایم که آیا چین قادر خواهد بود یک جایگزین واقعی برای دلار ارائه دهد. چنین تغییراتی در نظم پولِ جهانی رخ نمیدهند. ارزهای ذخیره از درون فرومیپاشند، قربانی تناقضات خودشان و مبارزات سیاسی میشوند که از آن تناقضات تغذیه میکنند.
🔹 همانطور که هزینههای دردناک انتشار ارز ذخیره جهانی همچنان در حال افزایش است، دونالد ترامپ در خواهد یافت که غیرممکن است در برابر نیاز به رسیدگی به این هزینهها مقاومت کند. رأیدهندگان او خواهان اقدامات عملی هستند و رؤیای یک دوران طلایی صنعتی جدید را در سر دارند. احتمالاً ترامپ باور دارد که میتواند این تغییرات را بدون فداکردن سلطه دلار محقق کند، اما روزهای اخیر ثابت میکنند که هر عمل یک عکسالعمل دارد پس از جنجال اخیر، حتماً تلاش خواهد کرد روشهای دیگری برای اجرای دستور کار خود پیادهسازی کند، و شاید هم با شدت بیشتری. دلار برای بقای سلطنت خود تلاش خواهد کرد.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران؛ جانمایی جدید» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
23.01.202519:52
❗ مقدمه چینی یک ژئوپلیتیسن معتبرِ یهودی برای ایجاد اسرائیل بزرگ در گزارشی با عنوان تراژدی سوریه بزرگ
📝 مقالهای به قلم رابرت کاپلان که در پایگاه تحلیلی The New Statesman منتشر شده است.
🔰 مقاله "تراژدی سوریه بزرگ" نوشته رابرت دی کاپلان به بررسی تاریخ پرتلاطم خاورمیانه از زمان سقوط امپراتوری عثمانی تا به امروز میپردازد. نویسنده با اشاره به منطقهای به نام "سوریه بزرگ" که شامل کشورهای فعلی سوریه، لبنان، اسرائیل/فلسطین، اردن و بخشی از عراق میشد، بیان میکند که سقوط امپراتوری عثمانی باعث ایجاد بینظمی و هرجومرج در این منطقه شد. پس از آن، سیستمهای استعماری بریتانیا و فرانسه سعی کردند نظمی نسبی ایجاد کنند، اما این تلاشها منجر به ایجاد دولتهای ضعیف و مستعد کودتا شد.
کاپلان به تحولات بعدی در منطقه اشاره میکند، از جمله انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ که تأثیر عمیقی بر خاورمیانه گذاشت و باعث ایجاد گروههای نیابتی مانند حزبالله در لبنان شد. او همچنین به حمله حماس به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن اشاره میکند که منجر به تضعیف نفوذ ایران در منطقه شد.
نویسنده در نهایت به این نتیجه میرسد که با تضعیف ایران و دیگر قدرتهای منطقهای، اسرائیل ممکن است به عنوان تنها قدرت نظامی باقیمانده، نقش بیشتری در ایجاد نظم در منطقه ایفا کند. او این سناریو را با حس غم و اندوه توصیف میکند، زیرا معتقد است که چنین مداخلهای میتواند به نقض حقوق بشر و افزایش یهودستیزی در غرب منجر شود. با این حال، کاپلان معتقد است که در شرایط فعلی، اسرائیل ممکن است تنها گزینه برای جلوگیری از هرجومرج بیشتر در منطقه باشد.
بخش هایی از مقاله:
🔹 طبیعت از خلاء قدرت بیزار است. بریتانیا و فرانسه با استعمار، زمانی خلاء قدرت در سوریه بزرگ را پر کردند. ایرانیها هم به شیوهی بدخواهانهشان. اما ایران، همانطور که همه می دانیم، به لطف تهاجم نظامی بی امان اسرائیل در حال ضعیف شدن است. روسیه نیز ضعیف شده است و چین عمدتاً به تجارت و نه اشغال نظامی علاقه دارد. مردم آمریکا هیچ اشتهایی برای پلیس خاورمیانه بودن ندارند و در جهان دورتر، منافع ملی چندانی ندارند. *تنها اسراییل وجود دارد که ابزار نظامی و منافع ملی حیاتی برای گشت زنی در منطقه خود را دارد.
🔸 اسرائیل این سرزمین های وسیع را اشغال نخواهد کرد. اما ممکن است به خوبی از طریق عملیات هوایی و اطلاعاتی در آنها مداخله نظامی کند تا از منافع خود محافظت کند؛ حتی اگر همچنان نیروی نظامی غالب در غزه و کرانه باختری باشد. یک ایران جدید و دموکراتیک می تواند اساساً به این پروژه اسرائیل کمک کند.
🔹 اسرائیل بزرگ لزوماً سردرگمی خشونت آمیز سوریه بزرگ تاریخی را آرام نخواهد کرد. اما می تواند ظاهری از نظم را در جایی که در غیر این صورت وجود نخواهد داشت، ارائه دهد. این را با احساس غم عمیقی می گویم! اشغال و دخالت امپریالیستی برای جوامع، سالم نیست. این امر زندگی عمومی اسرائیل را خشن خواهد کرد، حتی اگر بارهای ناگفته ای را بر دوش ارتش و شهروندان اسرائیل بگذارد. نقض حقوق بشر از سوی اسرائیلی ها به بخشی عادی از روند امپریالیستی تبدیل خواهد شد و در نتیجه یهودستیزی در غرب بیشتر ریشه خواهد دواند. اما، از نظر ژئوپلیتیک، سوابق تاریخی به اسرائیل بزرگ اشاره دارد. اسرائیل مطمئناً جایگزینی برای امپراتوری عثمانی نخواهد بود، اما ممکن است تنها جایگزینِ سوریۀ بزرگ برای عصر جدید هرج و مرج باشد.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران؛ جانمایی جدید» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
📝 مقالهای به قلم رابرت کاپلان که در پایگاه تحلیلی The New Statesman منتشر شده است.
🔰 مقاله "تراژدی سوریه بزرگ" نوشته رابرت دی کاپلان به بررسی تاریخ پرتلاطم خاورمیانه از زمان سقوط امپراتوری عثمانی تا به امروز میپردازد. نویسنده با اشاره به منطقهای به نام "سوریه بزرگ" که شامل کشورهای فعلی سوریه، لبنان، اسرائیل/فلسطین، اردن و بخشی از عراق میشد، بیان میکند که سقوط امپراتوری عثمانی باعث ایجاد بینظمی و هرجومرج در این منطقه شد. پس از آن، سیستمهای استعماری بریتانیا و فرانسه سعی کردند نظمی نسبی ایجاد کنند، اما این تلاشها منجر به ایجاد دولتهای ضعیف و مستعد کودتا شد.
کاپلان به تحولات بعدی در منطقه اشاره میکند، از جمله انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ که تأثیر عمیقی بر خاورمیانه گذاشت و باعث ایجاد گروههای نیابتی مانند حزبالله در لبنان شد. او همچنین به حمله حماس به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن اشاره میکند که منجر به تضعیف نفوذ ایران در منطقه شد.
نویسنده در نهایت به این نتیجه میرسد که با تضعیف ایران و دیگر قدرتهای منطقهای، اسرائیل ممکن است به عنوان تنها قدرت نظامی باقیمانده، نقش بیشتری در ایجاد نظم در منطقه ایفا کند. او این سناریو را با حس غم و اندوه توصیف میکند، زیرا معتقد است که چنین مداخلهای میتواند به نقض حقوق بشر و افزایش یهودستیزی در غرب منجر شود. با این حال، کاپلان معتقد است که در شرایط فعلی، اسرائیل ممکن است تنها گزینه برای جلوگیری از هرجومرج بیشتر در منطقه باشد.
بخش هایی از مقاله:
🔹 طبیعت از خلاء قدرت بیزار است. بریتانیا و فرانسه با استعمار، زمانی خلاء قدرت در سوریه بزرگ را پر کردند. ایرانیها هم به شیوهی بدخواهانهشان. اما ایران، همانطور که همه می دانیم، به لطف تهاجم نظامی بی امان اسرائیل در حال ضعیف شدن است. روسیه نیز ضعیف شده است و چین عمدتاً به تجارت و نه اشغال نظامی علاقه دارد. مردم آمریکا هیچ اشتهایی برای پلیس خاورمیانه بودن ندارند و در جهان دورتر، منافع ملی چندانی ندارند. *تنها اسراییل وجود دارد که ابزار نظامی و منافع ملی حیاتی برای گشت زنی در منطقه خود را دارد.
🔸 اسرائیل این سرزمین های وسیع را اشغال نخواهد کرد. اما ممکن است به خوبی از طریق عملیات هوایی و اطلاعاتی در آنها مداخله نظامی کند تا از منافع خود محافظت کند؛ حتی اگر همچنان نیروی نظامی غالب در غزه و کرانه باختری باشد. یک ایران جدید و دموکراتیک می تواند اساساً به این پروژه اسرائیل کمک کند.
🔹 اسرائیل بزرگ لزوماً سردرگمی خشونت آمیز سوریه بزرگ تاریخی را آرام نخواهد کرد. اما می تواند ظاهری از نظم را در جایی که در غیر این صورت وجود نخواهد داشت، ارائه دهد. این را با احساس غم عمیقی می گویم! اشغال و دخالت امپریالیستی برای جوامع، سالم نیست. این امر زندگی عمومی اسرائیل را خشن خواهد کرد، حتی اگر بارهای ناگفته ای را بر دوش ارتش و شهروندان اسرائیل بگذارد. نقض حقوق بشر از سوی اسرائیلی ها به بخشی عادی از روند امپریالیستی تبدیل خواهد شد و در نتیجه یهودستیزی در غرب بیشتر ریشه خواهد دواند. اما، از نظر ژئوپلیتیک، سوابق تاریخی به اسرائیل بزرگ اشاره دارد. اسرائیل مطمئناً جایگزینی برای امپراتوری عثمانی نخواهد بود، اما ممکن است تنها جایگزینِ سوریۀ بزرگ برای عصر جدید هرج و مرج باشد.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران؛ جانمایی جدید» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
18.01.202507:15
دیدگاه در رابطه با کتاب بازتولید قدرت هژمونیک آکادمی علوم اجتماعی چین:
کتابی که معرفی آن در اینجا صورت گرفته منتشر شده در آکادمی علوم اجتماعی چین است و به ما نشان میدهد که چینیها و به صورت مشخص حزب کمونیست چین، امروز به چه سوالی میاندیشند؟ سوال مشخص در این کتاب آن است که خب! در دورهی افول قدرت هژمونی قرار داریم؛ رفتار ما با نهادهای بینالمللی زاییده در نظم قبلی چگونه باید باشد؟ کتاب نمیتواند این نگرانی را پوشیده نگاه دارد که آمریکا این روزها حتی از داراییهای استراتژیکی مانند ائتلافهای فرااتلانتیکی نظیر ناتو در حال استفاده به عنوان سلاح است. چینیها به وضوح استفاده ابزاری از اروپا به عنوان ابزار ضربه زدن به روسیه به هزینه کاهش شدید رشد اقتصادهایی نظیر آلمان را به عینه میبینند و نگران استفادههای ابزاری آینده از سایر قلمروها(مانند جنوب خلیج فارس) علیه خود هستند. این سوال حتی به دامنهی فلسفه سیاسی در چین کشیده شده و آنها در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستند. با این شرایط ایران نیز باید نگاهی به کشورهای پیشرو داشته باشد و نسبت به برخی رفتارهای خود تجدید نظر کند؛ چه تضمینی وجود دارد که از نهادهای بینالمللی مانند سازوکار مالی FATF علیه ایران استفاده نشود؟ باید اندیشید، جایگاه اندیشمندان علوم سیاسی در این میان نه کنشهای رسانهای که پاسخ به سوالات اصلی کشور در نهاد دانش است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران؛ جانمایی جدید» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
کتابی که معرفی آن در اینجا صورت گرفته منتشر شده در آکادمی علوم اجتماعی چین است و به ما نشان میدهد که چینیها و به صورت مشخص حزب کمونیست چین، امروز به چه سوالی میاندیشند؟ سوال مشخص در این کتاب آن است که خب! در دورهی افول قدرت هژمونی قرار داریم؛ رفتار ما با نهادهای بینالمللی زاییده در نظم قبلی چگونه باید باشد؟ کتاب نمیتواند این نگرانی را پوشیده نگاه دارد که آمریکا این روزها حتی از داراییهای استراتژیکی مانند ائتلافهای فرااتلانتیکی نظیر ناتو در حال استفاده به عنوان سلاح است. چینیها به وضوح استفاده ابزاری از اروپا به عنوان ابزار ضربه زدن به روسیه به هزینه کاهش شدید رشد اقتصادهایی نظیر آلمان را به عینه میبینند و نگران استفادههای ابزاری آینده از سایر قلمروها(مانند جنوب خلیج فارس) علیه خود هستند. این سوال حتی به دامنهی فلسفه سیاسی در چین کشیده شده و آنها در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستند. با این شرایط ایران نیز باید نگاهی به کشورهای پیشرو داشته باشد و نسبت به برخی رفتارهای خود تجدید نظر کند؛ چه تضمینی وجود دارد که از نهادهای بینالمللی مانند سازوکار مالی FATF علیه ایران استفاده نشود؟ باید اندیشید، جایگاه اندیشمندان علوم سیاسی در این میان نه کنشهای رسانهای که پاسخ به سوالات اصلی کشور در نهاد دانش است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران؛ جانمایی جدید» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
दिखाया गया 1 - 3 का 3
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।