18.04.202508:16
https://t.me/AASI_ASI
کتاب انگلیسی:
《فهم فرهنگ مادی》
نویسنده: ایان وودوارد (۲۰۰۷)
Ian Woodward_2007_Understanding Material Culture. Sage Publications.
https://t.me/AASI_ASI
کتاب انگلیسی:
《فهم فرهنگ مادی》
نویسنده: ایان وودوارد (۲۰۰۷)
Ian Woodward_2007_Understanding Material Culture. Sage Publications.
https://t.me/AASI_ASI


09.04.202508:11
17.03.202517:01
https://t.me/AASI_ASI
کتاب انگلیسی:
《باستان شناسی شناختی/ادراکی به مثابه باستان شناسی نمادین》
ویراستاران: فرناندو کویمبرا و جورج دیمیتریادیس (۲۰۰۸)
Fernando Coimbra and George Dimitriadis (eds.)_2008_ Cognitive Archaeology as Symbolic Archaeology. BAR International Series 1737 (Oxford). PROCEEDINGS OF THE XV WORLD CONGRESS (LISBON, 4-9 SEPTEMBER 2006)
ACTES DU XV CONGRÈS MONDIAL (LISBONNE, 4-9 SEPTEMBRE 2006). Series Editor: Luiz Oosterbeek
https://t.me/AASI_ASI
کتاب انگلیسی:
《باستان شناسی شناختی/ادراکی به مثابه باستان شناسی نمادین》
ویراستاران: فرناندو کویمبرا و جورج دیمیتریادیس (۲۰۰۸)
Fernando Coimbra and George Dimitriadis (eds.)_2008_ Cognitive Archaeology as Symbolic Archaeology. BAR International Series 1737 (Oxford). PROCEEDINGS OF THE XV WORLD CONGRESS (LISBON, 4-9 SEPTEMBER 2006)
ACTES DU XV CONGRÈS MONDIAL (LISBONNE, 4-9 SEPTEMBRE 2006). Series Editor: Luiz Oosterbeek
https://t.me/AASI_ASI
16.03.202506:28
https://t.me/AASI_ASI
انسانشناسی و باستان شناسی-مرور کلی
📝برگردان: سیده فاطمه دادور
◀️انسان شناسی را تعریف کنید و دیدگاههای کلی آن را شرح دهید.
◀️چهار زیرشاخه انسانشناسی را شناسایی توصیف و از هم متمایز کنید.
◀️رویکرد انسانشناختی و روشهایی که برای جمعآوری اطلاعات به کار میرود را مشخص کنید.
◀️فرهنگ مادی را تعریف کنید.
◀️خاستگاههای باستانشناسی را شرح دهید.
◀️حفاریهای غیرمجاز را با کاوشهای علمی مقایسه کنید.
https://t.me/AASI_ASI
انسانشناسی و باستان شناسی-مرور کلی
📝برگردان: سیده فاطمه دادور
◀️انسان شناسی را تعریف کنید و دیدگاههای کلی آن را شرح دهید.
◀️چهار زیرشاخه انسانشناسی را شناسایی توصیف و از هم متمایز کنید.
◀️رویکرد انسانشناختی و روشهایی که برای جمعآوری اطلاعات به کار میرود را مشخص کنید.
◀️فرهنگ مادی را تعریف کنید.
◀️خاستگاههای باستانشناسی را شرح دهید.
◀️حفاریهای غیرمجاز را با کاوشهای علمی مقایسه کنید.
https://t.me/AASI_ASI
10.03.202516:56
https://t.me/AASI_ASI
📚 واژه نامه و فرهنگ واژگان🔍
📝 بهرام حسامی
⛳️ تئوری کنامسازی
➡️ (Niche Construction Theory= NCT)
✅این نظریه، یک چارچوب تئوریک در زیستبومشناسی تطوری مبنی بر نقش فعال موجودات زنده در تغییر محیط زیست خود و تأثیر آن تغییرات بر فرآیند تطوری است.
✅ در واقع این تئوری، دیدگاه سنتی تطورگرایی که در آن موجودات زنده فقط دریافتکنندگانی منفعل در انتخاب طبیعی در نظر گرفته میشود را به چالشکشیده و بر عاملیت و فعال بودن موجودات زنده تأکید میکند.
✅در این تئوری، موجودات زنده، با فعالیتهایشان، محیط خود را فعالانه تغییر میدهند. این تغییرات میتوانند فیزیکی، شیمیایی یا بیولوژیکی باشند. تغییراتی که یک نسل (قدیمی) در محیط ایجاد میکند میتواند به نسلهای بعدی منتقل شود. این انتقال میتواند از طریق مکانیسمهای مختلفی مانند وراثت ژنتیکی، وراثت اپیژنتیکی و وراثت فرهنگی(انتقال دانش و رفتار از طریق یادگیری اجتماعی) انجام شود.
✅تغییراتی که موجودات زنده در محیط ایجادمیکنند، میتواند بر فشارهای انتخابی وارد بر آن موجودات تأثیر بگذارد. این میتواند به یک حلقه بازخورد تطوری منجر شود که در آن موجودات زنده بهطور مداوم محیط خود و خودشان را تغییر میدهند.
✅این نظریه، دیدگاه جامعتری از فرآیند تطوری ارائه میدهد که نقش فعال موجودات زنده را در تغییر محیط خود و خود در نظر میگیرد.
✅تئوری کنامسازی پیامدهای گستردهای فراتر از زیستشناسی تطوری دارد. این نظریه میتواند به درک بهتر: نقش انسان در تغییر محیط زیست، اهمیت وراثت فرهنگی در تطور انسان و نحوهی مدیریت اکوسیستمها کمک کند.
(در پیام مرتبط بعدی به:
تئوری کنام سازی فرهنگی- شناختی یا
Cultural-Cognitive Niche Construction Theory= CNCT/CCNCT
پرداخته می شود)
https://t.me/AASI_ASI
📚 واژه نامه و فرهنگ واژگان🔍
📝 بهرام حسامی
⛳️ تئوری کنامسازی
➡️ (Niche Construction Theory= NCT)
✅این نظریه، یک چارچوب تئوریک در زیستبومشناسی تطوری مبنی بر نقش فعال موجودات زنده در تغییر محیط زیست خود و تأثیر آن تغییرات بر فرآیند تطوری است.
✅ در واقع این تئوری، دیدگاه سنتی تطورگرایی که در آن موجودات زنده فقط دریافتکنندگانی منفعل در انتخاب طبیعی در نظر گرفته میشود را به چالشکشیده و بر عاملیت و فعال بودن موجودات زنده تأکید میکند.
✅در این تئوری، موجودات زنده، با فعالیتهایشان، محیط خود را فعالانه تغییر میدهند. این تغییرات میتوانند فیزیکی، شیمیایی یا بیولوژیکی باشند. تغییراتی که یک نسل (قدیمی) در محیط ایجاد میکند میتواند به نسلهای بعدی منتقل شود. این انتقال میتواند از طریق مکانیسمهای مختلفی مانند وراثت ژنتیکی، وراثت اپیژنتیکی و وراثت فرهنگی(انتقال دانش و رفتار از طریق یادگیری اجتماعی) انجام شود.
✅تغییراتی که موجودات زنده در محیط ایجادمیکنند، میتواند بر فشارهای انتخابی وارد بر آن موجودات تأثیر بگذارد. این میتواند به یک حلقه بازخورد تطوری منجر شود که در آن موجودات زنده بهطور مداوم محیط خود و خودشان را تغییر میدهند.
✅این نظریه، دیدگاه جامعتری از فرآیند تطوری ارائه میدهد که نقش فعال موجودات زنده را در تغییر محیط خود و خود در نظر میگیرد.
✅تئوری کنامسازی پیامدهای گستردهای فراتر از زیستشناسی تطوری دارد. این نظریه میتواند به درک بهتر: نقش انسان در تغییر محیط زیست، اهمیت وراثت فرهنگی در تطور انسان و نحوهی مدیریت اکوسیستمها کمک کند.
(در پیام مرتبط بعدی به:
تئوری کنام سازی فرهنگی- شناختی یا
Cultural-Cognitive Niche Construction Theory= CNCT/CCNCT
پرداخته می شود)
https://t.me/AASI_ASI
28.02.202512:01
https://t.me/AASI_ASI
🌐📝دوره آموزشی مقدماتی GIS در کارگروه باستان شناسی انسان شناختی ایران برگزار گردید.
✅دوره مقدماتی GIS با تدریس جناب آقای دکتر مرتضی اسماعیلنژاد، با هدف آشنا کردن علاقه مندان و به ویژه دانشجویان با سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و کاربردهای آن در مطالعات باستانشناسی، طی پنج جلسه از تاریخ ۲۱ بهمن تا ۵ اسفند ۱۴۰۳ برگزار شد. در این کارگاه تلاش شد تا شرکت کنندگان را با مفاهیم پایه و ابزارهای عملی GIS آشنا كرده و همچنين مهارتهای لازم برای تحلیل دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی آنها تقویت شوند.
✅خلاصهای از محتوای جلسات:
1️⃣جلسه اول (۲۱ بهمن ۱۴۰۳): در این جلسه، GIS به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بررسی و تحلیل دادههای مرتبط با مکان معرفی شد. دکتر اسماعیلنژاد ضمن تشریح وظایف کلیدی GIS (از جمله یکپارچهسازی، جمعآوری و مدیریت دادهها)، به معرفی دادههای توصیفی و مکانی پرداختند. همچنین، کاربردهای متنوع GIS در باستانشناسی، مانند تهیه نقشههای باستانشناسی، تحلیل الگوهای فضایی استقرار محوطهها، کشف سایتهای احتمالی جدید و شبیهسازی تغییرات محیطی گذشته مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
2️⃣جلسه دوم (۲۳ بهمن ۱۴۰۳): این جلسه به طور خاص بر روی ورود و پردازش دادهها در محیط نرمافزار GIS متمرکز بود. شرکت کنندگان با بخشهای مختلف نرمافزار، نحوه ایجاد لایههای اطلاعاتی (مانند لایههای نقطهای و پلیگونی)، استفاده از ابزارهای موجود در تب Tools، تنظیم سیستم مختصات، تعیین فواصل بین نقاط، و همچنین چگونگی افزودن، ویرایش و مدیریت اطلاعات در جداول دادهها آشنا شدند. در این جلسه، روشهای انتخاب نقاط و تغییر دادن ویژگیهای بصری (مانند رنگ و اندازه) لایهها نیز آموزش داده شد.
3️⃣جلسه سوم (۳۰ بهمن ۱۴۰۳): در این جلسه، شرکت کنندگان یاد گرفتند چگونه دادههای میدانی جمعآوری شده را وارد نرمافزار GIS کنند. تفاوت بین سیستمهای مختصات جغرافیایی و UTM و اهمیت استفاده از سیستم UTM در پروژههای باستانشناسی مورد تاکید قرار گرفت. نحوه وارد کردن دادهها از فایلهای Excel، تعریف موقعیت جغرافیایی برای نقاط، و استفاده از سیستمهای تصویر (Projection) برای تبدیل سطح کروی زمین به سطح مسطح نقشه توضیح داده شد. در پایان جلسه، روش استخراج دادههای مکانی (نقاط و پلیگونها) از Google Earth و انتقال آنها به نرمافزار GIS آموزش داده شد.
4️⃣جلسه چهارم (۲ اسفند ۱۴۰۳): این جلسه به آموزش نصب و استفاده از افزونه ArcBrot و فعالسازی آن در نرمافزار GIS اختصاص داشت. شرکت کنندگان با نحوه ایجاد شیپ فایلها، استفاده از ArcCatalog، وارد کردن اطلاعات و تعریف حریم و محدوده مورد مطالعه بر روی نقشه آشنا شدند. همچنین، روشهای تغییر رنگ و لوگوی محدوده مورد بررسی، و ایجاد خط عرصه (Buffer) در نرمافزار آموزش داده شد.
5️⃣جلسه پنجم (۵ اسفند ۱۴۰۳): در جلسه پایانی، تمرکز بر روی تولید و انتشار نقشههای موضوعی بوده است. همچنين شرکت کنندگان با روشهای تبدیل دادههای برداری (Vector) به رستری (Raster)، تنظیم رنگبندی لایههای اطلاعاتی، و انتخاب نقاط بر اساس محدوده مشخص آشنا شدند. در این جلسه، نحوه افزودن عناصر ضروری نقشه مانند راهنما (Legend)، مقیاس (Scale Bar)، تنظیمات Layout و اضافه کردن Grid به نقشهها آموزش داده شد.
به طور کلی، این دوره آموزشی فرصت عالي براي شرکت کنندگان به ويژه دانشجويان باستان شناسي فراهم کرد تا با مفاهیم کلیدی و ابزارهای کاربردی GIS در حوزه باستانشناسی آشنا شوند. شرکتکنندگان توانستند با یادگیری عملی و گام به گام، مهارتهای پایهای لازم برای تحلیل دادههای مکانی و تولید نقشههای تخصصی باستانشناسی را کسب کنند. اميد است تا در اينده نزديك با برگزاري دوره پيشرفته اين نرم افزار توسط كارگروه باستان شناسي انسان شناختي نقش بسزایی در ارتقاء دانش علمي و کاربردی محققان، دانشجویان و پژوهشگران باستانشناسی داشته باشيم.
📝مطهره ملیمی پور
https://t.me/AASI_ASI
🌐📝دوره آموزشی مقدماتی GIS در کارگروه باستان شناسی انسان شناختی ایران برگزار گردید.
✅دوره مقدماتی GIS با تدریس جناب آقای دکتر مرتضی اسماعیلنژاد، با هدف آشنا کردن علاقه مندان و به ویژه دانشجویان با سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و کاربردهای آن در مطالعات باستانشناسی، طی پنج جلسه از تاریخ ۲۱ بهمن تا ۵ اسفند ۱۴۰۳ برگزار شد. در این کارگاه تلاش شد تا شرکت کنندگان را با مفاهیم پایه و ابزارهای عملی GIS آشنا كرده و همچنين مهارتهای لازم برای تحلیل دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی آنها تقویت شوند.
✅خلاصهای از محتوای جلسات:
1️⃣جلسه اول (۲۱ بهمن ۱۴۰۳): در این جلسه، GIS به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بررسی و تحلیل دادههای مرتبط با مکان معرفی شد. دکتر اسماعیلنژاد ضمن تشریح وظایف کلیدی GIS (از جمله یکپارچهسازی، جمعآوری و مدیریت دادهها)، به معرفی دادههای توصیفی و مکانی پرداختند. همچنین، کاربردهای متنوع GIS در باستانشناسی، مانند تهیه نقشههای باستانشناسی، تحلیل الگوهای فضایی استقرار محوطهها، کشف سایتهای احتمالی جدید و شبیهسازی تغییرات محیطی گذشته مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
2️⃣جلسه دوم (۲۳ بهمن ۱۴۰۳): این جلسه به طور خاص بر روی ورود و پردازش دادهها در محیط نرمافزار GIS متمرکز بود. شرکت کنندگان با بخشهای مختلف نرمافزار، نحوه ایجاد لایههای اطلاعاتی (مانند لایههای نقطهای و پلیگونی)، استفاده از ابزارهای موجود در تب Tools، تنظیم سیستم مختصات، تعیین فواصل بین نقاط، و همچنین چگونگی افزودن، ویرایش و مدیریت اطلاعات در جداول دادهها آشنا شدند. در این جلسه، روشهای انتخاب نقاط و تغییر دادن ویژگیهای بصری (مانند رنگ و اندازه) لایهها نیز آموزش داده شد.
3️⃣جلسه سوم (۳۰ بهمن ۱۴۰۳): در این جلسه، شرکت کنندگان یاد گرفتند چگونه دادههای میدانی جمعآوری شده را وارد نرمافزار GIS کنند. تفاوت بین سیستمهای مختصات جغرافیایی و UTM و اهمیت استفاده از سیستم UTM در پروژههای باستانشناسی مورد تاکید قرار گرفت. نحوه وارد کردن دادهها از فایلهای Excel، تعریف موقعیت جغرافیایی برای نقاط، و استفاده از سیستمهای تصویر (Projection) برای تبدیل سطح کروی زمین به سطح مسطح نقشه توضیح داده شد. در پایان جلسه، روش استخراج دادههای مکانی (نقاط و پلیگونها) از Google Earth و انتقال آنها به نرمافزار GIS آموزش داده شد.
4️⃣جلسه چهارم (۲ اسفند ۱۴۰۳): این جلسه به آموزش نصب و استفاده از افزونه ArcBrot و فعالسازی آن در نرمافزار GIS اختصاص داشت. شرکت کنندگان با نحوه ایجاد شیپ فایلها، استفاده از ArcCatalog، وارد کردن اطلاعات و تعریف حریم و محدوده مورد مطالعه بر روی نقشه آشنا شدند. همچنین، روشهای تغییر رنگ و لوگوی محدوده مورد بررسی، و ایجاد خط عرصه (Buffer) در نرمافزار آموزش داده شد.
5️⃣جلسه پنجم (۵ اسفند ۱۴۰۳): در جلسه پایانی، تمرکز بر روی تولید و انتشار نقشههای موضوعی بوده است. همچنين شرکت کنندگان با روشهای تبدیل دادههای برداری (Vector) به رستری (Raster)، تنظیم رنگبندی لایههای اطلاعاتی، و انتخاب نقاط بر اساس محدوده مشخص آشنا شدند. در این جلسه، نحوه افزودن عناصر ضروری نقشه مانند راهنما (Legend)، مقیاس (Scale Bar)، تنظیمات Layout و اضافه کردن Grid به نقشهها آموزش داده شد.
به طور کلی، این دوره آموزشی فرصت عالي براي شرکت کنندگان به ويژه دانشجويان باستان شناسي فراهم کرد تا با مفاهیم کلیدی و ابزارهای کاربردی GIS در حوزه باستانشناسی آشنا شوند. شرکتکنندگان توانستند با یادگیری عملی و گام به گام، مهارتهای پایهای لازم برای تحلیل دادههای مکانی و تولید نقشههای تخصصی باستانشناسی را کسب کنند. اميد است تا در اينده نزديك با برگزاري دوره پيشرفته اين نرم افزار توسط كارگروه باستان شناسي انسان شناختي نقش بسزایی در ارتقاء دانش علمي و کاربردی محققان، دانشجویان و پژوهشگران باستانشناسی داشته باشيم.
📝مطهره ملیمی پور
https://t.me/AASI_ASI
18.04.202507:55
https://t.me/AASI_ASI
📚 واژهنامه و فرهنگ واژگان
📝بهرام حسامی
🔍 فرهنگ مادی
➡️ Material Culture
اشیا، چیزهای مادی هستند که افراد با آنها مواجهه شده، ارتباط برقرار کرده و از آنها استفاده میکنند. معمولاً از اشیا تحت عنوان «فرهنگ مادی» یاد شده است. اصطلاح «فرهنگ مادی» بر این موضوع تأکید دارد که چگونه این چیزهای بهظاهر بیجان در محیط پیرامونمان، افراد را بهکار گرفته و توسط افراد بهکار گرفته میشوند. تا اهدافی نظیر کارکردهای [فردی و] اجتماعی را پیش ببرند، روابط [فردی و] اجتماعی را تنظیم کنند و به فعالیتهای انسان، معنای نمادین ببخشند. گرچه در نگاه سنتی، واژه فرهنگ مادی اشیا کوچک را شامل میشود، اما محققان در رشتههای مختلف بهویژه در علوم اجتماعی مدرن به مطالعه اشیا، کاربرد و معناهایشان پرداختهاند. حوزه مطالعات «فرهنگ مادی»، از بههم پیوستن مجموعهای از پژوهشهای علمی درخصوص کاربرد و معناهای اشیا به وجود آمده است. این حوزه، از مزیت چندرشتهای بودن بهره میبرد و توجهش به روابط انسان و شیء است و این چندرشتهای بودن برآیند مشارکت ارزشمندِ انسانشناسی، باستانشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی, طراحی و مطالعات فرهنگی است. فرهنگ مادی، دیگر فقط دغدغه پژوهشگران باستانشناسی و محققان موزه نیست و امروزه طیف گستردهای از حوزههای مطالعه اشیا را دربرگرفتهاست. با مطالعه فرهنگ بهمثابه چیزی که بهوجودآمده و از خلال اشیا به حیات خود ادامه میدهد، بهتر میتوانیم ساختارهای اجتماعی و ابعاد نظاممند وسیعتری مانند تفاوت و نابرابری اجتماعی و همچنین کنش فرد، احساس و معنا را بفهمیم. امکان دارد اشیا، حلقه ارتباطی کلیدی بین ساختار اجتماعی و اقتصادی و کنشگر فردی دیده شود. میتوان نتیجه گرفت اشیا چگونه میتوانند معناهای فرهنگی را با خود حمل کنند. دغدغه اصلی مطالعات فرهنگ مادی، بررسی متقابل روابط بین افراد و اشیا است. مطالعات فرهنگ مادی به طور ویژه به این موضوع میپردازد که افراد از اشیا چه استفادههایی میکنند و اشیا چه کاری برای مردم انجام میدهند. در استفاده علمی متداول، اصطلاح «فرهنگ مادی» عموماً به هر شیئی یا شبکه اشیا مادی ارجاع دارد که مردم آن را درک، لمس و استفاده کرده و در محدوده فعالیتهای [فردی] و اجتماعی مصرف درباره آن تأمل میکنند. فرهنگ مادی عمدتاً قابل حمل و قابل درک یا لمس است و بنابراین وجود مادی و فیزیکی، یکی از مؤلفههای عملکرد فرهنگی انسان است. فرهنگ مادی شامل چیزهایی نیز هست که از طریق دیدن فهمیده می شوند. این توانایی در تجسم فرهنگ مادی این امکان را به آن میدهد تا وارد قلمرو فانتزی و آرزوی خیالی شود. پس اشیا در ذهن بهمثابه «رؤیاها و نمایشی لذتبخش» عمل کرده و مبنایی برای تداوم میل به مصرف کالاها هستند. بهترین اصطلاح برای توصیف مؤلفه «مادی» در مطالعات فرهنگ مادی، معمولاً با «چیزها»، «اشیا»، «دستساختهها»، «اجناس و اقلام»، «کالاها»، و اخیرا «کنشمندان» در پیوند است. مطالعات اولیه درخصوص فرهنگ مادی، با تمرکز نسبتاً محدودی فقط در حوزه انسانشناسی قرار داشت تا حالتهای مادیِ فرهنگهای مختلف انسانی را ثبت و دستهبندی کند. نخستین مطالعات فرهنگ مادی، به توصیف و فهرستکردن اشیا پرداخت که عموماً اشیا غیر غربی یا با منشأ غیر اروپایی بودند. هدف آشکار این مطالعات، استفاده از چنین مصنوعاتی بهعنوان ابزاری برای فهم گذشته رفتار و فرهنگ انسان بود، هرچند که کارکرد پنهان آن عینیت بخشیدن، سلسلهمراتبی کردن و به حاشیه بردن تجلیهای فرهنگ در فرهنگ های غیر غربی بود. در دوران اوج گردآوری موزهها، «عصر موزه» رسماً بین سالهای 1880 تا 1920، چنین نمایشی از فرهنگ مادی، با نشاندادن مراحل تطوری و مدلهای توسعه فرهنگی، نقش آموزشی گمراهکننده را ایفا کرد که بهطور ضمنی با برتری فرهنگ غربی در ارتباط بود.
در نمایشهای اولیه مطالعات فرهنگ مادی، تمایل شدیدی به مرتب و منظمکردن مجموعهای از صنایعدستی «دیگران» وجود داشت. درنتیجه، مباحث حول محور اصولی مبنی بر بازنمایی چنین دستساختههایی شکلگرفت که بر اصول جغرافیایی، مقایسهای یا تطوری قرار داشتند. [مطالعات] فرهنگ مادی در این زمانها با پژوهش انسانشناختی یکی شد که اصولاً از اشیا برای اهدف روشن و گویای مرتبط با موضوعات و روایتهای انسانشناختی بهره می برد. هیج علاقه خاصی به گرایش فرعی مطالعات فرهنگ مادی بهوجود نیامد و تا سالهای 1960 و 1970 این حوزه کاملاً در انحصار باستانشناسان و پژوهشگران موزه بود که به تجزیهوتحلیل اجسام تمایل داشتند و همچنین مشارکتکنندگانی که وظیفهشان مستندسازی و ارائه صنایع و دستساختههای فرهنگی بود...
Ian Woodward_2007_Understanding Material Culture. Sage Publications
https://t.me/AASI_ASI
📚 واژهنامه و فرهنگ واژگان
📝بهرام حسامی
🔍 فرهنگ مادی
➡️ Material Culture
اشیا، چیزهای مادی هستند که افراد با آنها مواجهه شده، ارتباط برقرار کرده و از آنها استفاده میکنند. معمولاً از اشیا تحت عنوان «فرهنگ مادی» یاد شده است. اصطلاح «فرهنگ مادی» بر این موضوع تأکید دارد که چگونه این چیزهای بهظاهر بیجان در محیط پیرامونمان، افراد را بهکار گرفته و توسط افراد بهکار گرفته میشوند. تا اهدافی نظیر کارکردهای [فردی و] اجتماعی را پیش ببرند، روابط [فردی و] اجتماعی را تنظیم کنند و به فعالیتهای انسان، معنای نمادین ببخشند. گرچه در نگاه سنتی، واژه فرهنگ مادی اشیا کوچک را شامل میشود، اما محققان در رشتههای مختلف بهویژه در علوم اجتماعی مدرن به مطالعه اشیا، کاربرد و معناهایشان پرداختهاند. حوزه مطالعات «فرهنگ مادی»، از بههم پیوستن مجموعهای از پژوهشهای علمی درخصوص کاربرد و معناهای اشیا به وجود آمده است. این حوزه، از مزیت چندرشتهای بودن بهره میبرد و توجهش به روابط انسان و شیء است و این چندرشتهای بودن برآیند مشارکت ارزشمندِ انسانشناسی، باستانشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی, طراحی و مطالعات فرهنگی است. فرهنگ مادی، دیگر فقط دغدغه پژوهشگران باستانشناسی و محققان موزه نیست و امروزه طیف گستردهای از حوزههای مطالعه اشیا را دربرگرفتهاست. با مطالعه فرهنگ بهمثابه چیزی که بهوجودآمده و از خلال اشیا به حیات خود ادامه میدهد، بهتر میتوانیم ساختارهای اجتماعی و ابعاد نظاممند وسیعتری مانند تفاوت و نابرابری اجتماعی و همچنین کنش فرد، احساس و معنا را بفهمیم. امکان دارد اشیا، حلقه ارتباطی کلیدی بین ساختار اجتماعی و اقتصادی و کنشگر فردی دیده شود. میتوان نتیجه گرفت اشیا چگونه میتوانند معناهای فرهنگی را با خود حمل کنند. دغدغه اصلی مطالعات فرهنگ مادی، بررسی متقابل روابط بین افراد و اشیا است. مطالعات فرهنگ مادی به طور ویژه به این موضوع میپردازد که افراد از اشیا چه استفادههایی میکنند و اشیا چه کاری برای مردم انجام میدهند. در استفاده علمی متداول، اصطلاح «فرهنگ مادی» عموماً به هر شیئی یا شبکه اشیا مادی ارجاع دارد که مردم آن را درک، لمس و استفاده کرده و در محدوده فعالیتهای [فردی] و اجتماعی مصرف درباره آن تأمل میکنند. فرهنگ مادی عمدتاً قابل حمل و قابل درک یا لمس است و بنابراین وجود مادی و فیزیکی، یکی از مؤلفههای عملکرد فرهنگی انسان است. فرهنگ مادی شامل چیزهایی نیز هست که از طریق دیدن فهمیده می شوند. این توانایی در تجسم فرهنگ مادی این امکان را به آن میدهد تا وارد قلمرو فانتزی و آرزوی خیالی شود. پس اشیا در ذهن بهمثابه «رؤیاها و نمایشی لذتبخش» عمل کرده و مبنایی برای تداوم میل به مصرف کالاها هستند. بهترین اصطلاح برای توصیف مؤلفه «مادی» در مطالعات فرهنگ مادی، معمولاً با «چیزها»، «اشیا»، «دستساختهها»، «اجناس و اقلام»، «کالاها»، و اخیرا «کنشمندان» در پیوند است. مطالعات اولیه درخصوص فرهنگ مادی، با تمرکز نسبتاً محدودی فقط در حوزه انسانشناسی قرار داشت تا حالتهای مادیِ فرهنگهای مختلف انسانی را ثبت و دستهبندی کند. نخستین مطالعات فرهنگ مادی، به توصیف و فهرستکردن اشیا پرداخت که عموماً اشیا غیر غربی یا با منشأ غیر اروپایی بودند. هدف آشکار این مطالعات، استفاده از چنین مصنوعاتی بهعنوان ابزاری برای فهم گذشته رفتار و فرهنگ انسان بود، هرچند که کارکرد پنهان آن عینیت بخشیدن، سلسلهمراتبی کردن و به حاشیه بردن تجلیهای فرهنگ در فرهنگ های غیر غربی بود. در دوران اوج گردآوری موزهها، «عصر موزه» رسماً بین سالهای 1880 تا 1920، چنین نمایشی از فرهنگ مادی، با نشاندادن مراحل تطوری و مدلهای توسعه فرهنگی، نقش آموزشی گمراهکننده را ایفا کرد که بهطور ضمنی با برتری فرهنگ غربی در ارتباط بود.
در نمایشهای اولیه مطالعات فرهنگ مادی، تمایل شدیدی به مرتب و منظمکردن مجموعهای از صنایعدستی «دیگران» وجود داشت. درنتیجه، مباحث حول محور اصولی مبنی بر بازنمایی چنین دستساختههایی شکلگرفت که بر اصول جغرافیایی، مقایسهای یا تطوری قرار داشتند. [مطالعات] فرهنگ مادی در این زمانها با پژوهش انسانشناختی یکی شد که اصولاً از اشیا برای اهدف روشن و گویای مرتبط با موضوعات و روایتهای انسانشناختی بهره می برد. هیج علاقه خاصی به گرایش فرعی مطالعات فرهنگ مادی بهوجود نیامد و تا سالهای 1960 و 1970 این حوزه کاملاً در انحصار باستانشناسان و پژوهشگران موزه بود که به تجزیهوتحلیل اجسام تمایل داشتند و همچنین مشارکتکنندگانی که وظیفهشان مستندسازی و ارائه صنایع و دستساختههای فرهنگی بود...
Ian Woodward_2007_Understanding Material Culture. Sage Publications
https://t.me/AASI_ASI


31.03.202508:51
گروه تخصصی باستانشناسی انسانشناختی ایران برگزار میکند:
🔹سلسله سخنرانیهای باستانشناسی انسانشناختی(۵)
همراه با اعطای مدرک دوزبانه معتبر
🔷 نئاندرتالهای زاگرس
دیرینهمحیط، معیشت و فرهنگ 🔷
سخنران:
دکتر فریدون بیگلری
(باستانشناس)
مسئول بخش پارینه سنگی،
معاونت فرهنگی موزه ملی ایران
دبیر علمی نشست:
دکتر حمیدرضا قربانی
مدیر گروه باستانشناسی انسانشناختی ایران
هیات علمی گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان
📅 تاریخ و زمان برگزاری :
چهارشنبه، ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۴
ساعت: ۱۸:۰۰ الی ۲۰:۰۰
🔴 برگزاری: مجازی و ثبت نام الزامی
🔴 پلتفرم: اسکای روم (لینک پس از ثبت نام ارسال خواهد شد)
🔴 مهلت ثبت نام تا ساعت ۱۸ جمعه ۲۲ فروردین ماه
🔴 جهت ثبت نام و کسب اطلاعات:
فقط از طریق آیدی تلگرام درج شده با ما در ارتباط باشید:
@AASI_2023
راه های ارتباطی و صفحات ما در فضای مجازی:
📧 ایمیل کارگروه:
anthropological.archaeology@gmail.com
صفحه ما در تلگرام:
باستان شناسی انسان شناختی
AnthropologicalArchaeology
صفحه ما در اینستاگرام:
anthropological_archaeology
anthropological_archaeology
🔹سلسله سخنرانیهای باستانشناسی انسانشناختی(۵)
همراه با اعطای مدرک دوزبانه معتبر
🔷 نئاندرتالهای زاگرس
دیرینهمحیط، معیشت و فرهنگ 🔷
سخنران:
دکتر فریدون بیگلری
(باستانشناس)
مسئول بخش پارینه سنگی،
معاونت فرهنگی موزه ملی ایران
دبیر علمی نشست:
دکتر حمیدرضا قربانی
مدیر گروه باستانشناسی انسانشناختی ایران
هیات علمی گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان
📅 تاریخ و زمان برگزاری :
چهارشنبه، ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۴
ساعت: ۱۸:۰۰ الی ۲۰:۰۰
🔴 برگزاری: مجازی و ثبت نام الزامی
🔴 پلتفرم: اسکای روم (لینک پس از ثبت نام ارسال خواهد شد)
🔴 مهلت ثبت نام تا ساعت ۱۸ جمعه ۲۲ فروردین ماه
🔴 جهت ثبت نام و کسب اطلاعات:
فقط از طریق آیدی تلگرام درج شده با ما در ارتباط باشید:
@AASI_2023
راه های ارتباطی و صفحات ما در فضای مجازی:
📧 ایمیل کارگروه:
anthropological.archaeology@gmail.com
صفحه ما در تلگرام:
باستان شناسی انسان شناختی
AnthropologicalArchaeology
صفحه ما در اینستاگرام:
anthropological_archaeology
anthropological_archaeology
16.03.202518:28
https://t.me/AASI_ASI
📚آشنایی با فلسفه پراگماتیسم
📝فرشید کریمی
◀️نخستین بار این نظریه توسط پروتروگراس در یونان قدیم مطرح شد. او و پیروانش در دعاوي حقوقی و سیاسی از آن بهره می بردند و با پیروي از اصل جدایی نظر از عمل و نتیجه توانستند حق را به باطل یا وارونه آن تبدیل کنند و معروف خاص و عام شوند. سقراط و افلاطون مخالفان و نقادان جدي این نوع فلسفه بودند.
◀️آرتور شوپنهاور در کتاب هنر بر حق بودن (ترجمه شده توسط نشر ققنوس) که در واقع درس هایی عملی درباره سفسطه است به این نظریه و طریق بحث کردن و پیروزي مباحثه نظر داشته است.
◀️پراگماتیسم جدید فلسفه اي است که نخستین بار در آمریکا پدید آمد و در تفکر و حیات عقلی این سرزمین تاثیر زیادي بر جاي گذاشت. این فلسفه در اواخر قرن نوزدهم با متفکرانی نظیر ویلیام جیمز و جان دیویی به ظهور رسید. به نظر این متفکران، پراگماتیسم انقلابی است علیه ایده آلیسم و کاوشهاي عقلی محض (خصوصا فلاسفه آلمانی) که هیچ فایده اي براي انسان ندارد!!! در حالی که این فلسفه، روشی است در حل مسائل عقلی که می تواند در سیر ترقی انسان بسیار سودمند باشد.
◀️هگل و شلینگ در زمینه پراگماتیسم کلاسیک یونانی و مطرح کردن دوباره آن کوشش هایی کرده اند و مقالاتی نوشته اند.
◀️پراگماتیسم چیست؟ واژه پراگماتیسم مشتق از لفظ یونانی(pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرز پیرس (Charles Sanders Pierce) منطقی دان آمریکائی به کار برده شد. مقصود او از به کاربردن این واژه، روشی براي حل کردن و ارزشیابی مسائل عقلی بود؛ اما به تدریج معناي پراگماتیسم تغییر کرد.
◀️اکنون، پراگماتیسم به نظریه اي مبدل شده که می گوید:
حقیقت، چیزي است که از دیدگاه انسان، خوب باشد. به سخن دیگر، پراگماتیسم یعنی اینکه درباره هر نظریه یا آموزه أي باید بر پایه نتایجی که از آن به دست می آید، داوري کرد. به نظر پراگماتیست ها، اگر عقیده اي به نتیجه خوب و کار آمد براي انسان بیانجامد، باید آنرا حقیقی قلمداد کرد. حقیقت چیزي نیست که مستقل و مجرد از انسان وجود داشته باشد.
◀️تا قبل از این، نظریه اصلی و رایج درباره حقیقت این بود که حقیقت امري است جدا از انسان؛ چه کسی آن را بشناسد، چه نشناسد. مثلا گردش زمین به دور خورشید، امري است که همیشه حقیقت داشته است؛ گرچه براي هزاران سال تصور بر این بود که زمین ثابت است و خورشید به دور آن می گردد. بر همین مبنا، صدق و درستی هر نظریه تطابق آن با واقعیت و نادرستی آن عدم تطابق با واقعیت بود؛ اما پراگماتیسم قائل به این شد که حقیقت امر جدایی از انسان نیست؛ بلکه تنها دلیل براي اینکه یک نظر درست و حقیقی است و یک نظر، باطل و خطا، این است که اولی در عمل به درد انسان بخورد و براي او کارآمد و موثر باشد و دیگري چنین نباشد. به این ترتیب، معناي صدق قضیه در پراگماتیسم تغییر یافت. صدق هر گزاره، فقط توسط نتایج عملی آن سنجیده می شود نه در مقایسه با واقعیت خارجی.
◀️استنباط شخصی من از این فلسفه این است: «آن چیزي را که فکر می کنیم حقیقی است در واقع چیزي هست که نمود سلیقه اي و اولیه باور ما را به نمود واقعی و باورمند ثانویه و نهایی تبدیل می کند که ممکن است غیر عینی و خلاف واقع هم باشد».
این فلسفه به محتوا نظر ندارد و پیامدهاي عملی را التزام نهایی می داند. در واقع می توان گفت واسطه گري ابژه (شی رابط) در این گونه فلسفیدن جایگاهی ندارد و حذف شده است.
پراگماتیسم این امکان را می دهد که قرن ها تصور و خیال را در دایره امکان و عمل گرد بیاوریم و نو آفرینی کنیم.
https://t.me/AASI_ASI
📚آشنایی با فلسفه پراگماتیسم
📝فرشید کریمی
◀️نخستین بار این نظریه توسط پروتروگراس در یونان قدیم مطرح شد. او و پیروانش در دعاوي حقوقی و سیاسی از آن بهره می بردند و با پیروي از اصل جدایی نظر از عمل و نتیجه توانستند حق را به باطل یا وارونه آن تبدیل کنند و معروف خاص و عام شوند. سقراط و افلاطون مخالفان و نقادان جدي این نوع فلسفه بودند.
◀️آرتور شوپنهاور در کتاب هنر بر حق بودن (ترجمه شده توسط نشر ققنوس) که در واقع درس هایی عملی درباره سفسطه است به این نظریه و طریق بحث کردن و پیروزي مباحثه نظر داشته است.
◀️پراگماتیسم جدید فلسفه اي است که نخستین بار در آمریکا پدید آمد و در تفکر و حیات عقلی این سرزمین تاثیر زیادي بر جاي گذاشت. این فلسفه در اواخر قرن نوزدهم با متفکرانی نظیر ویلیام جیمز و جان دیویی به ظهور رسید. به نظر این متفکران، پراگماتیسم انقلابی است علیه ایده آلیسم و کاوشهاي عقلی محض (خصوصا فلاسفه آلمانی) که هیچ فایده اي براي انسان ندارد!!! در حالی که این فلسفه، روشی است در حل مسائل عقلی که می تواند در سیر ترقی انسان بسیار سودمند باشد.
◀️هگل و شلینگ در زمینه پراگماتیسم کلاسیک یونانی و مطرح کردن دوباره آن کوشش هایی کرده اند و مقالاتی نوشته اند.
◀️پراگماتیسم چیست؟ واژه پراگماتیسم مشتق از لفظ یونانی(pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرز پیرس (Charles Sanders Pierce) منطقی دان آمریکائی به کار برده شد. مقصود او از به کاربردن این واژه، روشی براي حل کردن و ارزشیابی مسائل عقلی بود؛ اما به تدریج معناي پراگماتیسم تغییر کرد.
◀️اکنون، پراگماتیسم به نظریه اي مبدل شده که می گوید:
حقیقت، چیزي است که از دیدگاه انسان، خوب باشد. به سخن دیگر، پراگماتیسم یعنی اینکه درباره هر نظریه یا آموزه أي باید بر پایه نتایجی که از آن به دست می آید، داوري کرد. به نظر پراگماتیست ها، اگر عقیده اي به نتیجه خوب و کار آمد براي انسان بیانجامد، باید آنرا حقیقی قلمداد کرد. حقیقت چیزي نیست که مستقل و مجرد از انسان وجود داشته باشد.
◀️تا قبل از این، نظریه اصلی و رایج درباره حقیقت این بود که حقیقت امري است جدا از انسان؛ چه کسی آن را بشناسد، چه نشناسد. مثلا گردش زمین به دور خورشید، امري است که همیشه حقیقت داشته است؛ گرچه براي هزاران سال تصور بر این بود که زمین ثابت است و خورشید به دور آن می گردد. بر همین مبنا، صدق و درستی هر نظریه تطابق آن با واقعیت و نادرستی آن عدم تطابق با واقعیت بود؛ اما پراگماتیسم قائل به این شد که حقیقت امر جدایی از انسان نیست؛ بلکه تنها دلیل براي اینکه یک نظر درست و حقیقی است و یک نظر، باطل و خطا، این است که اولی در عمل به درد انسان بخورد و براي او کارآمد و موثر باشد و دیگري چنین نباشد. به این ترتیب، معناي صدق قضیه در پراگماتیسم تغییر یافت. صدق هر گزاره، فقط توسط نتایج عملی آن سنجیده می شود نه در مقایسه با واقعیت خارجی.
◀️استنباط شخصی من از این فلسفه این است: «آن چیزي را که فکر می کنیم حقیقی است در واقع چیزي هست که نمود سلیقه اي و اولیه باور ما را به نمود واقعی و باورمند ثانویه و نهایی تبدیل می کند که ممکن است غیر عینی و خلاف واقع هم باشد».
این فلسفه به محتوا نظر ندارد و پیامدهاي عملی را التزام نهایی می داند. در واقع می توان گفت واسطه گري ابژه (شی رابط) در این گونه فلسفیدن جایگاهی ندارد و حذف شده است.
پراگماتیسم این امکان را می دهد که قرن ها تصور و خیال را در دایره امکان و عمل گرد بیاوریم و نو آفرینی کنیم.
https://t.me/AASI_ASI


14.03.202514:11
07.03.202513:04
https://t.me/AASI_ASI
🏷جستارهایی از روش تحقیق (روشهای استنتاج)
📝 آرش قبادی
📎سازگاری (Consistency)
✅سازگاری (یا همخوانی) در منطق به معانی گوناگونی بهکار میرود. سادهترین معنای آن نبود تناقض (یا ناهمخوانی) در نظام است. در منطق، یک مجموعه از گزارهها سازگار است اگر هیچ تناقضی میان آنها وجود نداشته باشد؛ یعنی ممکن است همهی آنها همزمان درست باشند. اما اگر در یک مجموعه، هم یک گزاره و هم نقیض همان گزاره وجود داشته باشد، آن مجموعه ناسازگار (Inconsistent) است، زیرا یک گزاره نمیتواند همزمان هم درست باشد و هم نادرست سازگاری، ویژگی مجموعهای از صورتهای گزارهای است که حداقل در یک گمارش مقادیر ارزش به متغیرهای گزارهای آنها، همه آن صورتهای گزارهای دارای مقدار ارزش درست گردند.
⬅️برای نمونه، تصور کنید این دو جمله را میشنوید:
۱. پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان بوده است.
۲. پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان نبوده است.
◀️اینجا تناقضی آشکار داریم. اگر جملهی اول درست باشد، دومی قطعاً نادرست است و برعکس. پس این دو گزاره ناسازگارند و پذیرش همزمان آنها ممکن نیست.
⬅️اما اکنون این دو جمله را تصور کنید:
۱. پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان بوده است.
۲. اولین لشکرکشی داریوش یکم به سرزمین سکاها در سال سوم سلطنتش بوده است.
در اینجا هیچ تناقضی وجود ندارد، زیرا ممکن است هر دو گزاره درست باشند (پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان باشد.) و در همان زمان (داریوش یکم در سال سوم سلطنتش اولین لشکرکشی به سرزمین سکاها را انجام داده باشد) یا در واقعیت، یکی از آنها درست و دیگری نادرست باشد. مهم این است که در فرض منطقی، امکان دارد هر دو درست باشند.
✳️پی نوشت:
۱. اگر دو گزاره ناسازگار باشند، نمیتوان هر دو را پذیرفت.
۲. اگر دو گزاره سازگار باشند، به این معنا نیست که هر دو در واقع درست هستند، بلکه فقط به این معناست که امکان درست بودن همزمان آنها در یک سیستم منطقی وجود دارد.
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
🏷جستارهایی از روش تحقیق (روشهای استنتاج)
📝 آرش قبادی
📎سازگاری (Consistency)
✅سازگاری (یا همخوانی) در منطق به معانی گوناگونی بهکار میرود. سادهترین معنای آن نبود تناقض (یا ناهمخوانی) در نظام است. در منطق، یک مجموعه از گزارهها سازگار است اگر هیچ تناقضی میان آنها وجود نداشته باشد؛ یعنی ممکن است همهی آنها همزمان درست باشند. اما اگر در یک مجموعه، هم یک گزاره و هم نقیض همان گزاره وجود داشته باشد، آن مجموعه ناسازگار (Inconsistent) است، زیرا یک گزاره نمیتواند همزمان هم درست باشد و هم نادرست سازگاری، ویژگی مجموعهای از صورتهای گزارهای است که حداقل در یک گمارش مقادیر ارزش به متغیرهای گزارهای آنها، همه آن صورتهای گزارهای دارای مقدار ارزش درست گردند.
⬅️برای نمونه، تصور کنید این دو جمله را میشنوید:
۱. پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان بوده است.
۲. پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان نبوده است.
◀️اینجا تناقضی آشکار داریم. اگر جملهی اول درست باشد، دومی قطعاً نادرست است و برعکس. پس این دو گزاره ناسازگارند و پذیرش همزمان آنها ممکن نیست.
⬅️اما اکنون این دو جمله را تصور کنید:
۱. پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان بوده است.
۲. اولین لشکرکشی داریوش یکم به سرزمین سکاها در سال سوم سلطنتش بوده است.
در اینجا هیچ تناقضی وجود ندارد، زیرا ممکن است هر دو گزاره درست باشند (پرس پولیس مرکز اصلی امپراتوری هخامنشیان باشد.) و در همان زمان (داریوش یکم در سال سوم سلطنتش اولین لشکرکشی به سرزمین سکاها را انجام داده باشد) یا در واقعیت، یکی از آنها درست و دیگری نادرست باشد. مهم این است که در فرض منطقی، امکان دارد هر دو درست باشند.
✳️پی نوشت:
۱. اگر دو گزاره ناسازگار باشند، نمیتوان هر دو را پذیرفت.
۲. اگر دو گزاره سازگار باشند، به این معنا نیست که هر دو در واقع درست هستند، بلکه فقط به این معناست که امکان درست بودن همزمان آنها در یک سیستم منطقی وجود دارد.
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
25.02.202506:30
https://t.me/AASI_ASI
جستارهایی از روش تحقیق
📝 آرش قبادی
چشم انداز پژوهشی امیک و اتیک
دیدگاه امیک:
✅ دیدگاه درونی ( Insider's View) به واقعیت تعریف می شود
۱- پژوهشگر از درون به پدیده (سوژه) می نگرد
۲- نقش پژوهشگر "مشارکت گونه" است
✅ فعالانه، ذهنی و پویاست
✅ استقرایی-بسترگرا(بافت گرایانه) است
✅ تأکید بر تفاوت های میان پدیده هاست
✅ محلی بودن
دیدگاه اتیک:
☑️ دیدگاه بیرونی (Outsider's View)به واقعیت تعریف می شود
۱- پژوهشگر از بیرون به پدیده(سوژه) می نگرد
۲- نقش پژوهشگر "نظاره گری" است
☑️ منفعلانه، عینی و ایستاست
☑️ قیاسی-فرضیه ای است
☑️ تأکید بر شباهت های میان پدیده هاست
☑️ جهانی بودن (تعمیم)
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
جستارهایی از روش تحقیق
📝 آرش قبادی
چشم انداز پژوهشی امیک و اتیک
دیدگاه امیک:
✅ دیدگاه درونی ( Insider's View) به واقعیت تعریف می شود
۱- پژوهشگر از درون به پدیده (سوژه) می نگرد
۲- نقش پژوهشگر "مشارکت گونه" است
✅ فعالانه، ذهنی و پویاست
✅ استقرایی-بسترگرا(بافت گرایانه) است
✅ تأکید بر تفاوت های میان پدیده هاست
✅ محلی بودن
دیدگاه اتیک:
☑️ دیدگاه بیرونی (Outsider's View)به واقعیت تعریف می شود
۱- پژوهشگر از بیرون به پدیده(سوژه) می نگرد
۲- نقش پژوهشگر "نظاره گری" است
☑️ منفعلانه، عینی و ایستاست
☑️ قیاسی-فرضیه ای است
☑️ تأکید بر شباهت های میان پدیده هاست
☑️ جهانی بودن (تعمیم)
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
11.04.202518:22
t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده (۵)
📝 سروش بروجردی
در اوایل قرن بیستم، بهویژه در دههی 1930، تحلیلهای انسانشناختی دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده بهتدریج در راستای دو موضوع فراگیر حرکت میکرد: نخست نقش ساختاری خویشاوندی در جوامع دستهای/گروهی (Band Societies)، و دوم نقش زیستبومشناسی و سازگاری. علاقهمندی روزافزون به خویشاوندی در جوامع کوچک گروهی شکارگر-گردآورنده با پیشقراولی رادکلیف-براون شکل گرفت؛ که به تثبیت انگارهی کارکردگرایی (Functionalism) انسانشناختی اجتماعی بریتانیایی کمک کرد. همزمان با آن، علاقهمندی فزاینده به بررسی نقش زیستبومشناسی و سازگاری در آمریکای شمالی پدیدار شد. در آن زمان رویکرد خاصگرایی تاریخی بوآسی (Boasian historical particularism )همچنان یکتنه یکهتاز جریان اصلی اندیشهی انسانشناختی بود و آن را پیش میبرد؛ البته این موجب نشد که علاقهمندی فزاینده به بازنگری و بههنگامسازی برخی مفاهیم پیرامون تطور فرهنگی(روندی درارتباط نزدیک با اندیشهی نوتطورگرایی( Neo-evolutionary) لسلی وایت و ژولین استیوارد) ایجاد نشود. مخالفت آشکار لسلی وایت -که خود را وارث مورگان میدانست- با خاصگرایی تاریخی بوآسی، به ابداع مفهوم «تطور عمومی (General Evolution)» منجر شد. اما وایت تأثیر محیط بر فرهنگ را نادیده میانگاشت و درعوض بر آنچه خطوط اصلی توسعه فرهنگی میپنداشت، تمرکز میکرد- فرهنگها به بهترین نحو بهمثابه سیستمهای ترمودینامیکی پیچیده در نظر گرفته میشدند که کنترل فزایندهای بر جریانهای انرژی داشتند و کارکرد آنها امنتر و پایدارتر ساختن زندگی انسان بوده است. مطالعات نشان میداد که جذب انرژی توسط شکارگر-گردآورنده بهدلیل تکیه صِرف بر نیروی ماهیچهای، بسیار اندک و محدود بوده است؛ همین، آنها را در پایین ترین سطح دامنه (تطور عمومی) قرار میداد. در مقابل، صنعتگران و تمدنهای شهری و صنعتی، با مدیریت و کنترل عاملهای سودمند مانند سوختهای فسیلی فرآیند تسلط را میپیمودند و آنها را در بالاترین سطوح توالیهای عمومی توسعهای قرار میداد. در برابر این اندیشه، مفهوم جدید «زیستبومشناسی فرهنگی(Cultural Ecology)» بهواسطهی پژوهشهای ژولین استیوارد در حوضهی بزرگ آشکار شد. این پژوهشها به بررسی سازمان اجتماعی جوامع کوچک گروهی شکارگر-گردآورنده میپرداخت و در پی علل تبیینی جهانشمول و عمومی بهمنظور درک الگوها از طریق بررسی پویاییهای تاریخی سازگاریهای انسانی-محیطی بود. بنابراین سهم بنیادی استیوارد در مطالعات شکارگر-گردآورنده را میتوان در تمرکز بر آن چیزی دانست که جوامع برای امرار معاش خود انجام میدادند. البته این امر در مطالعهی تطور فرهنگی به رویکردی تجربیتر و زیستبومشناختیتر منجر شد. رویکردی که در آن سازگاری بهشیوه درزمانی لحاظ میشد و درزمانی، عامل اصلی در تعیین خطوط (بالقوه) متفاوت در توسعه فرهنگی، و همچنین محدودیتهای کلی، و تنوع در سیستمهای فرهنگی گوناگون در نظر گرفتهمیشد. زیست بومشناسی فرهنگی استیوارد در نهایت به رویکردی چندخطی و در تقابل با مطالعهی تطور فرهنگی[تکراستا] منجر شد. استدلال استیوارد این بود که جوامع شکارگر-گردآورنده برای این نوع رویکرد ایدهآل هستند زیرا این نوع «فرهنگهای سادهتر» بسیار بهتر از فرهنگهای پیچیدهتر، تحت تأثیر ویژگیهای محیط محلی قرار دارند. برای نمونه، زمانبندی و ویژگیهای منابع خوراکی مهم از جمله مهاجرت ماهیها و گونههای شکاری، بهطور مؤثری سازمان اجتماعی و سایر عادات قبایل و جوامع شکارگر-گردآورندهای که از آن منابع بهرهبرداری میکردند را تعیین میکرد. پس از آن، بسیاری استیوارد را «بنیانگذار مطالعات نوین شکارگر-گردآورنده» میدانند. زیستبومشناسی فرهنگی استیوارد، بهویژه برای نسل جدیدتر انسانشناسان جذاب بود زیرا با پیشنهاد دیدگاه «مادیگرایانه» و علوم طبیعی دربارهی رفتار انسان، بهویژه در میان جوامع کوچک گروهی «سادهتر»، بر انگارهی محتاطانهی بوآسی غلبه کرد. زیستبومشناسی فرهنگی در دهههای 1950 و 1960 بر انسانشناسی بهویژه آمریکا تأثیر زیادی گذاشت. اما نباید فراموش کرد که زیستبومشناسی فرهنگی هرگز یک رویکرد قانونبنیاد یا جهانشمول نبود زیرا از ابتدا به طور موردی در پی درک جزییات خاص الگوهای فرهنگی محلی بود، نه استخراج أصول کلی که بتواند برای هر موقعیت فرهنگی-محیطی قابل استفاده باشد.
(ادامه دارد)
t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده (۵)
📝 سروش بروجردی
در اوایل قرن بیستم، بهویژه در دههی 1930، تحلیلهای انسانشناختی دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده بهتدریج در راستای دو موضوع فراگیر حرکت میکرد: نخست نقش ساختاری خویشاوندی در جوامع دستهای/گروهی (Band Societies)، و دوم نقش زیستبومشناسی و سازگاری. علاقهمندی روزافزون به خویشاوندی در جوامع کوچک گروهی شکارگر-گردآورنده با پیشقراولی رادکلیف-براون شکل گرفت؛ که به تثبیت انگارهی کارکردگرایی (Functionalism) انسانشناختی اجتماعی بریتانیایی کمک کرد. همزمان با آن، علاقهمندی فزاینده به بررسی نقش زیستبومشناسی و سازگاری در آمریکای شمالی پدیدار شد. در آن زمان رویکرد خاصگرایی تاریخی بوآسی (Boasian historical particularism )همچنان یکتنه یکهتاز جریان اصلی اندیشهی انسانشناختی بود و آن را پیش میبرد؛ البته این موجب نشد که علاقهمندی فزاینده به بازنگری و بههنگامسازی برخی مفاهیم پیرامون تطور فرهنگی(روندی درارتباط نزدیک با اندیشهی نوتطورگرایی( Neo-evolutionary) لسلی وایت و ژولین استیوارد) ایجاد نشود. مخالفت آشکار لسلی وایت -که خود را وارث مورگان میدانست- با خاصگرایی تاریخی بوآسی، به ابداع مفهوم «تطور عمومی (General Evolution)» منجر شد. اما وایت تأثیر محیط بر فرهنگ را نادیده میانگاشت و درعوض بر آنچه خطوط اصلی توسعه فرهنگی میپنداشت، تمرکز میکرد- فرهنگها به بهترین نحو بهمثابه سیستمهای ترمودینامیکی پیچیده در نظر گرفته میشدند که کنترل فزایندهای بر جریانهای انرژی داشتند و کارکرد آنها امنتر و پایدارتر ساختن زندگی انسان بوده است. مطالعات نشان میداد که جذب انرژی توسط شکارگر-گردآورنده بهدلیل تکیه صِرف بر نیروی ماهیچهای، بسیار اندک و محدود بوده است؛ همین، آنها را در پایین ترین سطح دامنه (تطور عمومی) قرار میداد. در مقابل، صنعتگران و تمدنهای شهری و صنعتی، با مدیریت و کنترل عاملهای سودمند مانند سوختهای فسیلی فرآیند تسلط را میپیمودند و آنها را در بالاترین سطوح توالیهای عمومی توسعهای قرار میداد. در برابر این اندیشه، مفهوم جدید «زیستبومشناسی فرهنگی(Cultural Ecology)» بهواسطهی پژوهشهای ژولین استیوارد در حوضهی بزرگ آشکار شد. این پژوهشها به بررسی سازمان اجتماعی جوامع کوچک گروهی شکارگر-گردآورنده میپرداخت و در پی علل تبیینی جهانشمول و عمومی بهمنظور درک الگوها از طریق بررسی پویاییهای تاریخی سازگاریهای انسانی-محیطی بود. بنابراین سهم بنیادی استیوارد در مطالعات شکارگر-گردآورنده را میتوان در تمرکز بر آن چیزی دانست که جوامع برای امرار معاش خود انجام میدادند. البته این امر در مطالعهی تطور فرهنگی به رویکردی تجربیتر و زیستبومشناختیتر منجر شد. رویکردی که در آن سازگاری بهشیوه درزمانی لحاظ میشد و درزمانی، عامل اصلی در تعیین خطوط (بالقوه) متفاوت در توسعه فرهنگی، و همچنین محدودیتهای کلی، و تنوع در سیستمهای فرهنگی گوناگون در نظر گرفتهمیشد. زیست بومشناسی فرهنگی استیوارد در نهایت به رویکردی چندخطی و در تقابل با مطالعهی تطور فرهنگی[تکراستا] منجر شد. استدلال استیوارد این بود که جوامع شکارگر-گردآورنده برای این نوع رویکرد ایدهآل هستند زیرا این نوع «فرهنگهای سادهتر» بسیار بهتر از فرهنگهای پیچیدهتر، تحت تأثیر ویژگیهای محیط محلی قرار دارند. برای نمونه، زمانبندی و ویژگیهای منابع خوراکی مهم از جمله مهاجرت ماهیها و گونههای شکاری، بهطور مؤثری سازمان اجتماعی و سایر عادات قبایل و جوامع شکارگر-گردآورندهای که از آن منابع بهرهبرداری میکردند را تعیین میکرد. پس از آن، بسیاری استیوارد را «بنیانگذار مطالعات نوین شکارگر-گردآورنده» میدانند. زیستبومشناسی فرهنگی استیوارد، بهویژه برای نسل جدیدتر انسانشناسان جذاب بود زیرا با پیشنهاد دیدگاه «مادیگرایانه» و علوم طبیعی دربارهی رفتار انسان، بهویژه در میان جوامع کوچک گروهی «سادهتر»، بر انگارهی محتاطانهی بوآسی غلبه کرد. زیستبومشناسی فرهنگی در دهههای 1950 و 1960 بر انسانشناسی بهویژه آمریکا تأثیر زیادی گذاشت. اما نباید فراموش کرد که زیستبومشناسی فرهنگی هرگز یک رویکرد قانونبنیاد یا جهانشمول نبود زیرا از ابتدا به طور موردی در پی درک جزییات خاص الگوهای فرهنگی محلی بود، نه استخراج أصول کلی که بتواند برای هر موقعیت فرهنگی-محیطی قابل استفاده باشد.
(ادامه دارد)
t.me/AASI_ASI


26.03.202521:42
16.03.202509:57
https://t.me/AASI_ASI
☘🍀🌱🌹🌸💐🌷⚘🌱☘🍀🌸🌺
نوروز همایون باد
گشت گرداگرد مهر تابناک ایرانزمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر زمین
ای تو یزدان ای تو گرداننده مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
جشن نوروز و سال نو بر شما، خانواده گرامی و باشندگان ایران زمین خجسته باد.
☘🍀🌱🌹🌸💐🌷⚘🌱☘🍀🌸🌺
https://t.me/AASI_ASI
☘🍀🌱🌹🌸💐🌷⚘🌱☘🍀🌸🌺
نوروز همایون باد
گشت گرداگرد مهر تابناک ایرانزمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر زمین
ای تو یزدان ای تو گرداننده مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
جشن نوروز و سال نو بر شما، خانواده گرامی و باشندگان ایران زمین خجسته باد.
☘🍀🌱🌹🌸💐🌷⚘🌱☘🍀🌸🌺
https://t.me/AASI_ASI
13.03.202519:27
https://t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
۱-۴- نخستین مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
با اینحال، بیشتر توصیفهای مردمنگارانه فقط برای ترسیم قیاسهای کلی بین مردم «بدوی/ابتدایی» و «پیش از تاریخ» استفاده میشد. البته لوباک در چند مورد قیاسهای مشخصتری را شناسایی و استفاده کرد. اینگونه استفادههای اولیه از اطلاعات و مشاهدات مردمنگارانه، بهطور تلویحی بازتابی از تفکر و انگارههای تطوری اجتماعی معاصر (آن زمان) نیز بود.
با همهی اینها، مطالعات مردمنگارانهی جوامع شکارگر-گردآورنده، منبع اطلاعاتی مناسبی برای باستانشناسان بهمنظور درک مراحل اولیهی پیش از تاریخی بهشمار میرفت؛ زیرا در آن زمان فرض بر این بود که تقریباً تمام بشریت از آن مسیر عبور کرده یا در طی عبور از آن هستند و یا در مقاطعی از آن مسیر متوقف شدهاند/بودند.
استفاده فزاینده از مطالعات و مشاهدات مردمنگارانه در باستانشناسی بسیار پراستفاده و ادامه دار بود؛ تا اینکه ویلیام سولاس (1911) به عنوان نخستین کسی که «شکارگری-گردآوری» را بهمثابه یک شیوهی زندگی مشخص در کتاب ماندگارش «شکارگران باستانی و نمایندگان مدرن آن ها» تعریف و استفاده کرد. سولاس، از توصیفهای مردمنگارانهی گروهها و جوامع شکارگر-گردآورنده معاصر (آن زمان) مانند اسکیموهای مدرن در قیاس با مردمان پیش از تاریخی مگدالنی، و بوشمنهای آفریقایی بهعنوان قیاسهایی برای شکارگران پیش از تاریخی اریناسی استفاده کرد.
بنابراین، در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، میتوان ظهور مفهوم "شکارگر-گردآورنده" را بهعنوان نوع متمایز و مشخصی از جامعه، و همچنین چندین سنت پژوهشی تأثیرگذار، از جمله تفکر تطور زیستی/فیزیکی، تطور فرهنگی/اجتماعی، انتشارگرایی، مکتب بوآسی "خاصگرایی تاریخی" را شناسایی کرد. در نهایت، میتوان استفاده رو به افزایش از قیاسهای مردمنگارانه در مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده مدرن را برای کمک به درک و تشریح مدارک باستانشناختی شناسایی کرد.
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
۱-۴- نخستین مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
با اینحال، بیشتر توصیفهای مردمنگارانه فقط برای ترسیم قیاسهای کلی بین مردم «بدوی/ابتدایی» و «پیش از تاریخ» استفاده میشد. البته لوباک در چند مورد قیاسهای مشخصتری را شناسایی و استفاده کرد. اینگونه استفادههای اولیه از اطلاعات و مشاهدات مردمنگارانه، بهطور تلویحی بازتابی از تفکر و انگارههای تطوری اجتماعی معاصر (آن زمان) نیز بود.
با همهی اینها، مطالعات مردمنگارانهی جوامع شکارگر-گردآورنده، منبع اطلاعاتی مناسبی برای باستانشناسان بهمنظور درک مراحل اولیهی پیش از تاریخی بهشمار میرفت؛ زیرا در آن زمان فرض بر این بود که تقریباً تمام بشریت از آن مسیر عبور کرده یا در طی عبور از آن هستند و یا در مقاطعی از آن مسیر متوقف شدهاند/بودند.
استفاده فزاینده از مطالعات و مشاهدات مردمنگارانه در باستانشناسی بسیار پراستفاده و ادامه دار بود؛ تا اینکه ویلیام سولاس (1911) به عنوان نخستین کسی که «شکارگری-گردآوری» را بهمثابه یک شیوهی زندگی مشخص در کتاب ماندگارش «شکارگران باستانی و نمایندگان مدرن آن ها» تعریف و استفاده کرد. سولاس، از توصیفهای مردمنگارانهی گروهها و جوامع شکارگر-گردآورنده معاصر (آن زمان) مانند اسکیموهای مدرن در قیاس با مردمان پیش از تاریخی مگدالنی، و بوشمنهای آفریقایی بهعنوان قیاسهایی برای شکارگران پیش از تاریخی اریناسی استفاده کرد.
بنابراین، در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، میتوان ظهور مفهوم "شکارگر-گردآورنده" را بهعنوان نوع متمایز و مشخصی از جامعه، و همچنین چندین سنت پژوهشی تأثیرگذار، از جمله تفکر تطور زیستی/فیزیکی، تطور فرهنگی/اجتماعی، انتشارگرایی، مکتب بوآسی "خاصگرایی تاریخی" را شناسایی کرد. در نهایت، میتوان استفاده رو به افزایش از قیاسهای مردمنگارانه در مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده مدرن را برای کمک به درک و تشریح مدارک باستانشناختی شناسایی کرد.
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
06.03.202515:43
https://t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
۳- نخستین مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
جوامعی که شکارگر-گردآورنده شناخته میشود، از قرن 16م به بعد در اندیشه سیاسی و اجتماعی اروپا بسیار مورد توجه قرار گرفتند. این مهم در واقع از سفرنامهها، گزارشها و خاطرهنگاریهای مسافران، مبلغان، سیاحان و استعمارگران در مناطق تازه کشفشده جهان آن زمان و در مواجهه با «بدویها و وحشیان»، نشأت میگرفت. این اسناد موجب تکوین مواجهات فکری-ذهنی و طبقهبندیهای پیایند جمعیتهای گوناگون، بهویژه شکارگر-گردآورنده میشد. درک و توسعهی آگاهانهتر و علمیتر مطالعات شکارگران-گردآورندگان، بیشتر با تاریخ انسانشناسی آمریکای شمالی (با چهار زیرشاخه، انسانشناسی فرهنگی، انسانشناسی فیزیکی، انسانشناسی زبانشناختی و باستان شناسی) و در اروپا با تاریخ انسانشناسی اجتماعی (مطالعات مردمنگاری جوامع معاصر) و باستانشناسی (مطالعه جوامع گذشته از طریق بقایای مادی بهجایمانده از آنها) موازی و همراه بوده است. رخدادهای توسعهای قرن نوزدهمی از جمله رشد فزایندهی امپریالیسم اروپایی، استعمارگری و افزایش دانش عمومی دربارهی مردمان «ناشناخته و عجیبوغریب» در سایر نقاط جهان؛ و بهلطف روند توسعهای باستانشناسی بهخصوص در مورد قدمت طولانی نوع بشر، اندیشمندان تلاش میکردند در راستای طبقهبندی گوناگونی فرهنگی انسان، اطلاعات جدید را عقلانیتر جلوهداده و پروژههایشان در پی مسیرهای آکادمیک، علمیتر و منطقیتر باشند. بهدلیل بافت فرهنگی پژوهشگران و شرایطی که از شناخت گوناگونیهای فرهنگی دیگران ناشی شدهبود، محققان نظریهپردازی دربارهی خاستگاه اولیهی انسان و تحولاتی سپسین را آغاز کردند؛ انسانشناسی بر مطالعهی جوامع "سنتی" غیراروپایی متمرکز شد و باستانشناسی بهمثابه رشتهای برای درک جوامع گذشته ظاهر شد. در حدود اواسط قرن نوزدهم، محققان ایجاد پروژههای پیچیدهتر تکامل اجتماعی (برای آن زمان استفاده از واژه «تکامل» مناسبتر است) را که مراحل کلی مختلف پیشرفت بشریت را به سوی سطوح بالاتر دستاوردهای فرهنگی، اخلاقی و فکری موجب میشد، در دستور کار خود قرار دادند. از جمله اینکه مراحل خاصی مانند توحش، بربریت و تمدن با تفاوت در اقتصاد، اشکال اجتماعی و ویژگیهای فناوری، تعریف میشدند. جوامع شکارگر-گردآورنده، برای نشان دادن برخی از زیرمراحل پایینتر، از عناصر اصلی و ضروری در این پروژههای تکاملی پیشرونده بودند. بهطور کلی، بسیار از اندیشمندان بنیانگذار انسانشناسی، یا انجام پژوهشهای میدانی مردمنگارانهی طولانیمدت جوامع شکارگر-گردآورنده را در پیش گرفتند، یا درصدد تکمیل مطالعات و پژوهشهای تحلیلی-توضیحی دقیقتر دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده برآمدند. بوآس- به عنوان بنیانگذار انسانشناسی آمریکایی- که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم فعالیت میکرد، تجربهاش از پژوهش میدانی را بهکار گرفت تا به طرحهای تکاملی کلاسیک هم از نظر تجربی و هم از نظر اخلاقی حمله کند—او استدلال کرد که آنها ذاتاً نژادپرستانه و عمدتاً مبتنی بر گمانهزنیهای نظری بودند، نه دانش مستقیم و دقیقی که از طریق پژوهشهای میدانی مردمنگارانهی طولانیمدت با گروههای خاص جمعآوری شده باشد. بوآس چگونگی تغییر مستقل سه ویژگی مهم را مورد بررسی قرار داد: برخی فرهنگها میتوانستند جهانبینی بسیار پیچیده اما فناوری سادهای داشته باشند؛ همه زبانها به یک اندازه پیچیده و برای تفکر انتزاعی مناسب بودند؛ و همچنین در دستاوردهای فرهنگی در درون یک "نژاد" تنوعات مهمی وجود داشت. بوآس به توسعه دیدگاه متضاد دربارهی تنوع فرهنگی انسان ادامه داد. او با رد الگوهای یکنواخت یا مراحل فرهنگی مجزا، استدلال کرد که همه فرهنگهای محلی اساساً تشکلهای منحصربهفردی هستند که باید بر اساس شرایط خاص خود درک شوند ("نسبیتگرایی فرهنگی")و اینکه ویژگیها و صفات آنها مجموعههای مشروط تاریخی هستند که از طریق تاریخهای فرهنگی بسیار خاص یا از طریق تماسها و انتشار تولید شدهاند. در نتیجه، این الگوهای فرهنگی متمایز همیشه باید بهصورت موردی ("خاصگرایی تاریخی") مطالعه شوند، و هرگز نمیتوانند مانند آنچه اندیشمندان تکامل اجتماعی پیشنهاد کرده بودند، در مراحل جهانی دستهبندی شوند. هدف بوآس از انجام پژوهشهای میدانی مردمنگارانهی طولانیمدت، ایجاد رشتهای با تأکید ویژه بر درک ویژگیهای منحصربهفرد فرهنگهای محلی، از طریق پژوهشهای میدانی پایدار بود. بر این باور بود که بهتر است مجموعههای موزهای مردمنگاری براساس قبایلی که در مناطق جغرافیایی مختلف زندگی میکنند، مرتب شوند؛ نه مانند انواع دستهبندیهای طبقهبندیشده، یا طرحهای تکاملی فرضی که بهویژه در اواخر قرن نوزدهم در اروپا تأثیرگذار بودند. ...
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
۳- نخستین مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
جوامعی که شکارگر-گردآورنده شناخته میشود، از قرن 16م به بعد در اندیشه سیاسی و اجتماعی اروپا بسیار مورد توجه قرار گرفتند. این مهم در واقع از سفرنامهها، گزارشها و خاطرهنگاریهای مسافران، مبلغان، سیاحان و استعمارگران در مناطق تازه کشفشده جهان آن زمان و در مواجهه با «بدویها و وحشیان»، نشأت میگرفت. این اسناد موجب تکوین مواجهات فکری-ذهنی و طبقهبندیهای پیایند جمعیتهای گوناگون، بهویژه شکارگر-گردآورنده میشد. درک و توسعهی آگاهانهتر و علمیتر مطالعات شکارگران-گردآورندگان، بیشتر با تاریخ انسانشناسی آمریکای شمالی (با چهار زیرشاخه، انسانشناسی فرهنگی، انسانشناسی فیزیکی، انسانشناسی زبانشناختی و باستان شناسی) و در اروپا با تاریخ انسانشناسی اجتماعی (مطالعات مردمنگاری جوامع معاصر) و باستانشناسی (مطالعه جوامع گذشته از طریق بقایای مادی بهجایمانده از آنها) موازی و همراه بوده است. رخدادهای توسعهای قرن نوزدهمی از جمله رشد فزایندهی امپریالیسم اروپایی، استعمارگری و افزایش دانش عمومی دربارهی مردمان «ناشناخته و عجیبوغریب» در سایر نقاط جهان؛ و بهلطف روند توسعهای باستانشناسی بهخصوص در مورد قدمت طولانی نوع بشر، اندیشمندان تلاش میکردند در راستای طبقهبندی گوناگونی فرهنگی انسان، اطلاعات جدید را عقلانیتر جلوهداده و پروژههایشان در پی مسیرهای آکادمیک، علمیتر و منطقیتر باشند. بهدلیل بافت فرهنگی پژوهشگران و شرایطی که از شناخت گوناگونیهای فرهنگی دیگران ناشی شدهبود، محققان نظریهپردازی دربارهی خاستگاه اولیهی انسان و تحولاتی سپسین را آغاز کردند؛ انسانشناسی بر مطالعهی جوامع "سنتی" غیراروپایی متمرکز شد و باستانشناسی بهمثابه رشتهای برای درک جوامع گذشته ظاهر شد. در حدود اواسط قرن نوزدهم، محققان ایجاد پروژههای پیچیدهتر تکامل اجتماعی (برای آن زمان استفاده از واژه «تکامل» مناسبتر است) را که مراحل کلی مختلف پیشرفت بشریت را به سوی سطوح بالاتر دستاوردهای فرهنگی، اخلاقی و فکری موجب میشد، در دستور کار خود قرار دادند. از جمله اینکه مراحل خاصی مانند توحش، بربریت و تمدن با تفاوت در اقتصاد، اشکال اجتماعی و ویژگیهای فناوری، تعریف میشدند. جوامع شکارگر-گردآورنده، برای نشان دادن برخی از زیرمراحل پایینتر، از عناصر اصلی و ضروری در این پروژههای تکاملی پیشرونده بودند. بهطور کلی، بسیار از اندیشمندان بنیانگذار انسانشناسی، یا انجام پژوهشهای میدانی مردمنگارانهی طولانیمدت جوامع شکارگر-گردآورنده را در پیش گرفتند، یا درصدد تکمیل مطالعات و پژوهشهای تحلیلی-توضیحی دقیقتر دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده برآمدند. بوآس- به عنوان بنیانگذار انسانشناسی آمریکایی- که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم فعالیت میکرد، تجربهاش از پژوهش میدانی را بهکار گرفت تا به طرحهای تکاملی کلاسیک هم از نظر تجربی و هم از نظر اخلاقی حمله کند—او استدلال کرد که آنها ذاتاً نژادپرستانه و عمدتاً مبتنی بر گمانهزنیهای نظری بودند، نه دانش مستقیم و دقیقی که از طریق پژوهشهای میدانی مردمنگارانهی طولانیمدت با گروههای خاص جمعآوری شده باشد. بوآس چگونگی تغییر مستقل سه ویژگی مهم را مورد بررسی قرار داد: برخی فرهنگها میتوانستند جهانبینی بسیار پیچیده اما فناوری سادهای داشته باشند؛ همه زبانها به یک اندازه پیچیده و برای تفکر انتزاعی مناسب بودند؛ و همچنین در دستاوردهای فرهنگی در درون یک "نژاد" تنوعات مهمی وجود داشت. بوآس به توسعه دیدگاه متضاد دربارهی تنوع فرهنگی انسان ادامه داد. او با رد الگوهای یکنواخت یا مراحل فرهنگی مجزا، استدلال کرد که همه فرهنگهای محلی اساساً تشکلهای منحصربهفردی هستند که باید بر اساس شرایط خاص خود درک شوند ("نسبیتگرایی فرهنگی")و اینکه ویژگیها و صفات آنها مجموعههای مشروط تاریخی هستند که از طریق تاریخهای فرهنگی بسیار خاص یا از طریق تماسها و انتشار تولید شدهاند. در نتیجه، این الگوهای فرهنگی متمایز همیشه باید بهصورت موردی ("خاصگرایی تاریخی") مطالعه شوند، و هرگز نمیتوانند مانند آنچه اندیشمندان تکامل اجتماعی پیشنهاد کرده بودند، در مراحل جهانی دستهبندی شوند. هدف بوآس از انجام پژوهشهای میدانی مردمنگارانهی طولانیمدت، ایجاد رشتهای با تأکید ویژه بر درک ویژگیهای منحصربهفرد فرهنگهای محلی، از طریق پژوهشهای میدانی پایدار بود. بر این باور بود که بهتر است مجموعههای موزهای مردمنگاری براساس قبایلی که در مناطق جغرافیایی مختلف زندگی میکنند، مرتب شوند؛ نه مانند انواع دستهبندیهای طبقهبندیشده، یا طرحهای تکاملی فرضی که بهویژه در اواخر قرن نوزدهم در اروپا تأثیرگذار بودند. ...
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
24.02.202516:14
https://t.me/AASI_ASI
📚 مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
کماکان، مطالعه جوامع شکارگر-گردآورنده از حوزه های پژوهشی میاندانشی پویا، و از موضوعات محوری در مطالعات و اندیشههای هر دو رشته باستانشناسی و انسانشناسی است. اولین مطالعات روشمند دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده را میتوان در آثار متفکران و روشنفکران قرن هجدهم مشاهده کرد. این ملاحظات اندیشمندانه و توجه دقیقتر و عمیقتر به راهبردهای معیشتی و سبکهای زندگی شکارگران و گردآورندگان در بنیانگذاری، تثبیت و توسعهی باستانشناسی و انسانشناسی بهمثابه رشتههای دانشگاهی نزدیک بههم بهویژه در قرن نوزدهم֯ مهم، محوری و تأثیرگذار بود. بهطور واضح میدانیم، در طی بیش از یکصد سال گذشته، پژوهشها دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده نهتنها گسترش چشمگیر داشته و از فراوانی و گوناگونی بسیار برخوردار بوده بلکه، دامنهی گستردهای از انتقادات و پیشنهادات را بهخود دیدهاست. اینها موجبشده امروزه، مطالعهی شکارگر-گردآورنده، بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت و اعتبار خود را حفظکرده و افزایش دهد، اما همچنین میدانیم مواجهه با آن ادبیات گوناگون و پژوهشی عظیم که بهطور تخصصی در حال افزایش است، از چالشهای تأملبرانگیز در پژوهشهای مرتبط در باستانشناسی انسانشناختی بهشمار میرود. اینها همگی نشانگر آن است که (علاقهمندی به) مطالعات شکارگر-گردآورنده علاوه بر زنده، پویا و بالنده بودنش، بیانگر شکوفایی آن نیز هست، همچنانکه در رابطه با شکارگر-گردآورنده، پرشمار موضوعاتی وجود دارند که در انتظار پژوهش ها و مطالعات آتی هستند .
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
📚 مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
کماکان، مطالعه جوامع شکارگر-گردآورنده از حوزه های پژوهشی میاندانشی پویا، و از موضوعات محوری در مطالعات و اندیشههای هر دو رشته باستانشناسی و انسانشناسی است. اولین مطالعات روشمند دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده را میتوان در آثار متفکران و روشنفکران قرن هجدهم مشاهده کرد. این ملاحظات اندیشمندانه و توجه دقیقتر و عمیقتر به راهبردهای معیشتی و سبکهای زندگی شکارگران و گردآورندگان در بنیانگذاری، تثبیت و توسعهی باستانشناسی و انسانشناسی بهمثابه رشتههای دانشگاهی نزدیک بههم بهویژه در قرن نوزدهم֯ مهم، محوری و تأثیرگذار بود. بهطور واضح میدانیم، در طی بیش از یکصد سال گذشته، پژوهشها دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده نهتنها گسترش چشمگیر داشته و از فراوانی و گوناگونی بسیار برخوردار بوده بلکه، دامنهی گستردهای از انتقادات و پیشنهادات را بهخود دیدهاست. اینها موجبشده امروزه، مطالعهی شکارگر-گردآورنده، بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت و اعتبار خود را حفظکرده و افزایش دهد، اما همچنین میدانیم مواجهه با آن ادبیات گوناگون و پژوهشی عظیم که بهطور تخصصی در حال افزایش است، از چالشهای تأملبرانگیز در پژوهشهای مرتبط در باستانشناسی انسانشناختی بهشمار میرود. اینها همگی نشانگر آن است که (علاقهمندی به) مطالعات شکارگر-گردآورنده علاوه بر زنده، پویا و بالنده بودنش، بیانگر شکوفایی آن نیز هست، همچنانکه در رابطه با شکارگر-گردآورنده، پرشمار موضوعاتی وجود دارند که در انتظار پژوهش ها و مطالعات آتی هستند .
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
09.04.202518:46
🔴 به دلیل درخواست های مکرر، ظرفیت به تعداد مازاد 20 نفر افزایش یافت. ثبت نام به مدت دو روز تمدید شد.
17.03.202517:21
https://t.me/AASI_ASI
کتاب انگلیسی:
《اریدو》
نویسندگان: فواد صفر، محمد علی مصطفی و ستون لوید (۱۹۸۱)
Fuad Safar, Mohammad Ali Mustafa and Seton Lloyd_1981_ERIDU.
Republic of Iraq, Ministry of Culture and Information State Organization of Antiquites and Heritage Baghdad.
https://t.me/AASI_ASI
کتاب انگلیسی:
《اریدو》
نویسندگان: فواد صفر، محمد علی مصطفی و ستون لوید (۱۹۸۱)
Fuad Safar, Mohammad Ali Mustafa and Seton Lloyd_1981_ERIDU.
Republic of Iraq, Ministry of Culture and Information State Organization of Antiquites and Heritage Baghdad.
https://t.me/AASI_ASI


16.03.202509:55
13.03.202519:27
https://t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
۴- نخستین مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
تمرکز بر مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده را می توان در آثار سایر انسانشناسان اولیه اروپایی مشاهده کرد. برای نمونه، در فرانسه، امیل دورکیم نخستین کسی بود که مطالعات شکارگر-گردآورنده انجام داد. پژوهش او دربارهی دین بومیان استرالیا در کتابش با عنوان «اشکال ابتدایی حیات دینی» ارائه شده است. در ادامه کار دورکیم، مارسل موس دربارهی زندگی فصلی شکارگران-گردآورندگان اسکیمو تحقیق میکرد. چند دهه بعدی کلود لوی استروس کارش را با پژوهش بر روی شکارگران-گردآورندگان در برزیل آغاز کرد.
از نخستین پژوهشها دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده در انسانشناسی بریتانیا میتوان به مطالعات برونیسلاو مالینوفسکی بر روی بومیان استرالیا، و پژوهشهای رجینالد رادکلیف-براون در میان جزایر آندامان اشاره کرد. بعدها، رادکلیف-براون اثری ماندگار و کلاسیک درخصوص سازمان اجتماعی جوامع شکارگر-گردآورنده بومیان استرالیا منتشر کرد، که بر مطالعات خویشاوندی بهمثابه ویژگی مهم و بنیانی در انسانشناسی اجتماعی بریتانیا تأکید میکرد.
این پژوهشها و بسیاری دیگر که دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده به انجام میرسید برای مراحل پیشروندهی رشد فکری باستانشناسی- بهویژه در زمانیکه فاصلهگیری حداکثری از خاستگاه عتقیقهشناسانه اولیهاش مورد توجه بود- از مقولات محوری و حایز اهمیت بود.
با آگاهی از این مهم که بخش عمدهای از تاریخ تطوری انسان بهعنوان شکارگر-گردآورنده سپری شده است، آنهایی که به تحقیق دربارهی خاستگاه انسان و گذشتهی پیش از تاریخی او میپرداختند، تمرکزشان را در راستای درک نخستین جوامع آذوقهجو معطوف کردند.
به بیانی دیگر، مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده را میتوان بهطورمستقیم با ظهور باستانشناسی پیش از تاریخ مرتبط دانست. در منطقه اسکاندیناوی، نخستین مطالعات و تحلیلها در مورد توسعهی فرهنگی طولانیمدت انسان را از تغییرات کلی در فرهنگ مادی- بهمنظور تعیین و تعریف مراحل، فازها، یا دوره های فناورانه ی متوالی- استخراج و استفاده میکردند(به سیستم سه عصر تامسون "اعصار سنگ، برنز و آهن" رجوع کنید). در ادامه اینها، پژوهشها در فرانسه و انگلستان با تمرکز بر درک نخستین زمانهای بشری موجب علاقهی بیشتر به جوامع شکارگر-گردآورنده، و درک این نکته شد که عصر سنگ اروپا باید به زیر-دورههای کوچکتر مانند عصر سنگ قدیم(پارینهسنگی)، و عصر سنگ جدید (نوسنگی) تقسیم شود.
گویا تعامل روبهرشد و همافزایی بین مطالعات باستانشناختی و انسانشناختی دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده از أواخر قرن نوزدهم آغاز شده است؛ روندی که تاکنون ادامه یافته است. در این بین، نخستین باستانشناسان استفاده از قیاسهای مردمنگارانه بهمنظور اندیشیدن، گمانهزنی و تعریف دربارهی انواع گونههای انسانی -که در واقع نخستین مراحل پیش از تاریخ به وجود آن ها وابسته است را -شروع می کردند. همچنان لوباک در کتاب ماندگارش با عنوان: «زمانهای پیش از تاریخ:...» (1865) از طرحهای کلی مردمنگارانه جوامع قبیلهای مدرن آن زمان در مطالعاتش استفاده می کرد؛ با این استدلال که همانطور که فیلهای مدرن اطلاعاتی در مورد آناتومی ماموتهای منقرض شده ارائه می دهند، «جوامع بدوی مدرن» نیز میتوانند دربارهی رفتار انسانهای پیش از تاریخ اطلاعات دهند.
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI
📚مطالعات شکارگر-گردآورنده
📝 سروش بروجردی
۴- نخستین مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده
تمرکز بر مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده را می توان در آثار سایر انسانشناسان اولیه اروپایی مشاهده کرد. برای نمونه، در فرانسه، امیل دورکیم نخستین کسی بود که مطالعات شکارگر-گردآورنده انجام داد. پژوهش او دربارهی دین بومیان استرالیا در کتابش با عنوان «اشکال ابتدایی حیات دینی» ارائه شده است. در ادامه کار دورکیم، مارسل موس دربارهی زندگی فصلی شکارگران-گردآورندگان اسکیمو تحقیق میکرد. چند دهه بعدی کلود لوی استروس کارش را با پژوهش بر روی شکارگران-گردآورندگان در برزیل آغاز کرد.
از نخستین پژوهشها دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده در انسانشناسی بریتانیا میتوان به مطالعات برونیسلاو مالینوفسکی بر روی بومیان استرالیا، و پژوهشهای رجینالد رادکلیف-براون در میان جزایر آندامان اشاره کرد. بعدها، رادکلیف-براون اثری ماندگار و کلاسیک درخصوص سازمان اجتماعی جوامع شکارگر-گردآورنده بومیان استرالیا منتشر کرد، که بر مطالعات خویشاوندی بهمثابه ویژگی مهم و بنیانی در انسانشناسی اجتماعی بریتانیا تأکید میکرد.
این پژوهشها و بسیاری دیگر که دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده به انجام میرسید برای مراحل پیشروندهی رشد فکری باستانشناسی- بهویژه در زمانیکه فاصلهگیری حداکثری از خاستگاه عتقیقهشناسانه اولیهاش مورد توجه بود- از مقولات محوری و حایز اهمیت بود.
با آگاهی از این مهم که بخش عمدهای از تاریخ تطوری انسان بهعنوان شکارگر-گردآورنده سپری شده است، آنهایی که به تحقیق دربارهی خاستگاه انسان و گذشتهی پیش از تاریخی او میپرداختند، تمرکزشان را در راستای درک نخستین جوامع آذوقهجو معطوف کردند.
به بیانی دیگر، مطالعات جوامع شکارگر-گردآورنده را میتوان بهطورمستقیم با ظهور باستانشناسی پیش از تاریخ مرتبط دانست. در منطقه اسکاندیناوی، نخستین مطالعات و تحلیلها در مورد توسعهی فرهنگی طولانیمدت انسان را از تغییرات کلی در فرهنگ مادی- بهمنظور تعیین و تعریف مراحل، فازها، یا دوره های فناورانه ی متوالی- استخراج و استفاده میکردند(به سیستم سه عصر تامسون "اعصار سنگ، برنز و آهن" رجوع کنید). در ادامه اینها، پژوهشها در فرانسه و انگلستان با تمرکز بر درک نخستین زمانهای بشری موجب علاقهی بیشتر به جوامع شکارگر-گردآورنده، و درک این نکته شد که عصر سنگ اروپا باید به زیر-دورههای کوچکتر مانند عصر سنگ قدیم(پارینهسنگی)، و عصر سنگ جدید (نوسنگی) تقسیم شود.
گویا تعامل روبهرشد و همافزایی بین مطالعات باستانشناختی و انسانشناختی دربارهی جوامع شکارگر-گردآورنده از أواخر قرن نوزدهم آغاز شده است؛ روندی که تاکنون ادامه یافته است. در این بین، نخستین باستانشناسان استفاده از قیاسهای مردمنگارانه بهمنظور اندیشیدن، گمانهزنی و تعریف دربارهی انواع گونههای انسانی -که در واقع نخستین مراحل پیش از تاریخ به وجود آن ها وابسته است را -شروع می کردند. همچنان لوباک در کتاب ماندگارش با عنوان: «زمانهای پیش از تاریخ:...» (1865) از طرحهای کلی مردمنگارانه جوامع قبیلهای مدرن آن زمان در مطالعاتش استفاده می کرد؛ با این استدلال که همانطور که فیلهای مدرن اطلاعاتی در مورد آناتومی ماموتهای منقرض شده ارائه می دهند، «جوامع بدوی مدرن» نیز میتوانند دربارهی رفتار انسانهای پیش از تاریخ اطلاعات دهند.
(ادامه دارد)
https://t.me/AASI_ASI


05.03.202518:27
24.02.202513:40
https://t.me/AASI_ASI
📚 واژه نامه و فرهنگ واژگان🔍
📝 بهرام حسامی
⛳️ رهیافت مستقیم تاریخی
➡️(Direct Historical Approach)
✅ رهیافتی با این پنداشت، چون مردمانی از مدت ها پیش در محدوده یا موقعیت مکانی مشخصی زندگی مي کنند، می توان شرایط و وضعیتی را که در مطالعات مردم نگاری آن محدوده و موقعیت مشاهده شده را به دوره های پیشین همانجا تعمیم داد.
https://t.me/AASI_ASI
📚 واژه نامه و فرهنگ واژگان🔍
📝 بهرام حسامی
⛳️ رهیافت مستقیم تاریخی
➡️(Direct Historical Approach)
✅ رهیافتی با این پنداشت، چون مردمانی از مدت ها پیش در محدوده یا موقعیت مکانی مشخصی زندگی مي کنند، می توان شرایط و وضعیتی را که در مطالعات مردم نگاری آن محدوده و موقعیت مشاهده شده را به دوره های پیشین همانجا تعمیم داد.
https://t.me/AASI_ASI
दिखाया गया 1 - 24 का 40
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।