Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝘔𝘢𝘵𝘪𝘭𝘥𝘢 avatar
𝘔𝘢𝘵𝘪𝘭𝘥𝘢
𝘔𝘢𝘵𝘪𝘭𝘥𝘢 avatar
𝘔𝘢𝘵𝘪𝘭𝘥𝘢
21.04.202507:54
چه نقش باحالی)) مرسی
से पुनः पोस्ट किया:
( new post ) گرگ خاکسترے avatar
( new post ) گرگ خاکسترے
چیه؟ چرا اینجوری نگام می‌کنی؟ مگه تا حالا ندیدی یکی دستی‌دستی خودشو بدبخت کنه؟



آره، همینه که هست. من اون آدمم. اون کسی که بدون هیچ زور و زحمتی، یه دل نه صد دل عاشق شد و بدبختی‌های این عشقو با کمال میل به جون خرید.

خب، می‌پرسی از کجا شروع شد؟ بزار بهت بگم... همه‌چی از یه پیام ساده شروع شد. یه "سلام" که به ظاهر معمولی بود ولی پشتش یه دریای دل‌تنگی و احساس قایم شده بود. می‌خواستم فقط یه بار صداشو بشنوم، فقط یه بار بخندونمش، ولی خب... چی شد؟ اون خنده‌ها، اون نگاه‌ها، کار دستم داد.

هر روز که می‌گذشت، بیشتر و بیشتر غرقش می‌شدم. انگار تموم دنیا یه طرف و اون یه طرف. حتی وقتی می‌دونستم که شاید هیچوقت مال من نشه، باز هم دلم طاقت نمی‌آورد.

اینجوریه دیگه... عاشق که می‌شی، دست خودت نیست. انگار دنیا رو می‌دی به خاطر یه لبخند. حالا من موندم و این دلی که خودش دستی دستی بدبخت شد، ولی هنوز با همون عشق می‌زنه.

عشق... آره، یه دنیای عجیب و غریبه. اما باور کن، با تمام سختیاش، بازم می‌ارزه. حالا می‌فهمی چرا می‌گن عاشق بودن جنون داره؟ چون فقط مجنونا اینقدر با دل و جون می‌تونن دست از خودشون بکشن.
" Writer: Arshida "
20.04.202520:36
پرنسِ فرانسوی؛
08.04.202520:31
باباجی نخومخو
से पुनः पोस्ट किया:
‌ ‌ ‌ ‌𝁞𝚪꤯ꤞꤕ𝗋𝚭ᦅ𝗇𝖾𝁤 avatar
‌ ‌ ‌ ‌𝁞𝚪꤯ꤞꤕ𝗋𝚭ᦅ𝗇𝖾𝁤
08.04.202513:39
🇪🇪⎯ایـن پسـت + ایـن پیـام فـور ڪنیـد، ازتـون پسـت فـور ڪنم تا 𝟩𝟢+ ویـو بگیریـد.
⎯𝚩𝖾 𝚳𝗒 𝚻꤯𝗀𝖾𝗋.
06.04.202523:40
21.04.202507:54
https://t.me/iits_Matilda
نقش وکیل در مافیا
نقش وکیل بسیار حیاتی است به این صورت که می تواند یکبار در بازی موکل خود را انتخاب کند و تا انتهای بازی به کمک کند.
से पुनः पोस्ट किया:
( new post ) گرگ خاکسترے avatar
( new post ) گرگ خاکسترے
20.04.202520:36
دونه‌قهوه‌اوماش؛
08.04.202520:31
میوی من
08.04.202512:58
से पुनः पोस्ट किया:
ㅤbusan boy ( top lvl ) avatar
ㅤbusan boy ( top lvl )
06.04.202523:39
🔞ㅤㅤㅤㅤummm ?? ? 🍽🍽
فور کنید براتون چنل بزنم طبق وایب بچینم
21.04.202506:48
واقعا عالی شده.. خسته نباشی
20.04.202520:47
15.04.202513:56
-
08.04.202520:30
پرنسِ زیبای من؛
08.04.202512:58
تا این دوکا نشه پست نمیزارم محض اطلاعتون
06.04.202521:19
से पुनः पोस्ट किया:
( new post ) گرگ خاکسترے avatar
( new post ) گرگ خاکسترے
21.04.202506:46
سایه‌ای بی‌صدا و بی‌رحم، همچون خطی کشیده شده بر چهره‌ی شب.

حضورش نه به کلام است، نه به اشاره؛ یک سردی بی‌کران که با هر قدمش سنگینی بی‌احساسی را بر هوا می‌پاشد. چهره‌ای در تاریکی که گویا از دل مرگ زاده شده، بدون هیچ رنگ، بدون هیچ حرکت؛ مثل یک مجسمه‌ای از تاریکی و یخ، با چشمانی که نه می‌نگرند، بلکه تو را می‌بلعند.

دستانش، آرام اما سرشار از تهدید، ردهایی از وحشت بر جای می‌گذارند. هر گامی که بر زمین می‌گذارد، زمین نفس‌اش را حبس می‌کند، و هر حرکتی از او گویی پرده‌ای از مرگ بر زندگی اطراف می‌کشد. سکوتی که او با خود دارد، چیزی فراتر از تاریکی شب است؛ سکوتی سنگین، که حتی نور ماه جرأت ندارد به آن نزدیک شود.

چشمان او، دو شکاف بی‌انتها، خالی از هر احساسی، خالی از هر معنایی. نگاه او چیزی نیست که بتوان توصیفش کرد؛ نه خشم است، نه ناراحتی، نه حتی نفرت. گویی چشمانش پنجره‌ای به پوچی‌ای است که همه چیز را در خود فرو می‌برد. هیچ کلمه‌ای از او شنیده نشده، و هیچ کس جرأت نکرده تا نزدیک‌تر برود و بپرسد که این سردی از کجا آمده است.

آنکه او را می‌بیند، دیگر امیدی برای فرار ندارد. وحشت نه از حضور فیزیکی‌اش، بلکه از آن چیزی است که درون او نهفته؛ یک خلا، یک تهی که هر کس به آن نزدیک شود، انگار وجودش در گرداب بی‌احساسی فرو می‌رود. لبخند، گریه، فریاد—هیچ کدام در برابر او معنا ندارند. حتی زمان، با گذشتش، نتوانسته بر چهره‌ی او هیچ اثری بگذارد؛ هیچ رد پای زندگی، هیچ شیار از درد یا شادمانی. فقط سکون و بی‌رحمی.

ردایش، همچون سایه‌ای که با او پیوند خورده، هر جا که قدم می‌گذارد، زمین و زمان را در تاریکی فرو می‌برد. هیچ نوری نمی‌تواند نفوذ کند، هیچ صدا نمی‌تواند سکوت او را بشکند. حضورش خود کابوسی است که شب را به اسارت می‌گیرد و روز را از پا می‌اندازد.

او خود نمایی از مرگ است، اما نه مرگی ساده یا قابل فهم. مرگی که تو را پیش از آنکه بدرود کند، تکه‌تکه می‌کند و به هیچ مبدل می‌سازد. هر که به سایه‌اش نزدیک شود، دیگر نوری نخواهد دید، دیگر صدایی نخواهد شنید. در حضور او، حتی نفس کشیدن باری بر شانه‌هاست؛ باری که تنها با پایان یافتن از آن رهایی هست.

سکوتش سنگین‌تر از هر فریادی است، و هر که این سکوت را درک کند، به راز بی‌رحمی و هیبت او پی خواهد برد. اما هیچ کس جرأت ندارد، هیچ کس نزدیک نمی‌شود. او فقط می‌ماند، در تاریکی، بی هیچ نام، بی هیچ نشانی؛ و شب، گواهی بر حکمرانی بی‌احساس او.

" Writer: Arshida "
20.04.202520:47
خودتون شیرینام؛
08.04.202520:37
درخشان ترین
08.04.202513:39
07.04.202521:52
بهم میاد اتفاقا
06.04.202521:19
خودتون شیرینکام؛
दिखाया गया 1 - 24 का 561
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।