Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
گیتی خزاعی؛تاملات جامعه‌شناختی avatar

گیتی خزاعی؛تاملات جامعه‌شناختی

جامعه شناسی محیط زیست و خانواده، و‌‌ سیاستگذاری اجتماعی
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापित
विश्वसनीयता
अविश्वसनीय
स्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिDec 14, 2015
TGlist में जोड़ा गया
Apr 11, 2025
संलग्न समूह

रिकॉर्ड

16.04.202523:59
579सदस्य
12.04.202523:59
1000उद्धरण सूचकांक
30.04.202523:59
42प्रति पोस्ट औसत दृश्य
12.04.202523:59
42प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य
16.03.202512:10
2.38%ER
09.04.202512:08
7.42%ERR

विकास

सदस्य
उद्धरण सूचकांक
एक पोस्ट का औसत दृश्य
एक विज्ञापन पोस्ट का औसत दृश्य
ER
ERR
JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

گیتی خزاعی؛تاملات جامعه‌شناختی के लोकप्रिय पोस्ट

دوست عزیزی می‌گفت باید برای یادآوری به خود و تلنگر به دیگران، لیستی از خوشحالی‌های کوچک زندگی تهیه کنیم؛ از همان لحظات و رخدادهایی که به چشم نمی‌آیند، حتی خیلی مهم هم نیستند، اما برای لحظاتی بارقه‌ای از نور به روزهای تار و تنهای زندگی‌مان می‌تابانند.
نوشیدن چای توی لیوانی که دوستش داریم، دقایقی پای گاز ایستادن و پختن غذایی که شاید لحظاتی هیجان‌زده‌مان‌کند، ورق زدن کتابی که خاطرهٔ عزیزی را زنده می‌کند، تماشای نقاشی ناتمامی که خاطرهٔ خلسهٔ نقاشی کردن و درآمیختن رنگ‌ها را به یاد می‌آورد، دیدن عکسی در لابلای عکس‌های آرشیو که حس و طعمی ماندگار را برای ابد در قالب تصویری ‌ثبت کرده است، تصویری که خاطرهٔ خوش یک دورهمی همراه با عطر چای کمرباریک و سوهانش را تا ابد جاودان‌کرده است،یادگار معطر دوستی ناشناس که شبی‌ نمدار در هتلی در کوچه‌پس‌کوچه‌های برفی شهری دور را به خاطره‌ای دل‌نواز تبدیل کرده.. سیاه‌مشقی یادگار روزهایی خوش که صدای دل‌انگیز قلم و مرکب در روزگاری دور را به یاد می‌آورد..خاطره‌های شیرینی که روزی هرکدام‌شان به تنهایی دنیایی از خوشحالی‌های کوچک بوده‌اند.

@EnvironmentalSociology
03.04.202515:36
🔸 مدرنیته، افزایش انتظارات و استحالهٔ شادی
✍🏻 گیتی خزاعی


موضوع شادی و شادکامی و یافتن راه‌هایی برای شادتر زیستن، قرن‌هاست که دغدغهٔ بشر است.
کتاب بازاندیشی انتقادی شادکامی گرچه خودآموزی برای شادتر زیستن نیست، اما با نگاهی انتقادی تلاش می‌کند نشان دهد شادی به چه عواملی بستگی دارد و‌ موانع شادی کدامند.
نویسنده در این کتاب تاکید دارد: «یافته‌های تجربی کاملاً از این ایده که شادی یک پدیدۀ نسبی است،‌ پشتیبانی می‌کنند. افراد، تجربیات خود دربارۀ شادکامی را براساس مقایسۀ آن با تجربیات گذشتۀ خود و ادراکِ تجربیات دیگران رتبه‌بندی می‌کنند. یک نسخۀ رایج از تز “شادکامی نسبی” مدعی‌ست که افراد، دارای یک سطح “هم‌ایستاییِ” ثابتِ شادکامی هستند و این‌که در فراز و نشیب‌های طبیعی زندگی روزمره، اکثر مردم به‌ناچار به سطح اولیۀ شادکامی بازمی‌گردند.»

یافتن رابطه بین شادی و ثروت همواره موضوعی چالشی در مطالعات و مباحث اجتماعی بوده است.
نویسنده این کتاب با نگاهی انتقادی و با استناد به مطالعاتی که دربارهٔ شادکامی انجام شده از زاویهٔ نسبی بودن شادکامی به موضوع رابطهٔ ثروت و شادی می‌پردازد و می‌نویسد:
«متداول‌ترین روش مقایسۀ نسبی بودن شادکامی، مقایسۀ ثروت و کیفیت زندگی در فرهنگ‌ها و دوره‌های متعدد است.»
او با استناد به مطالعات انجام‌شده دربارهٔ شادی می‌گوید «در واقعیت، افزایش ثروت یک کشور، میزان رضایت تجربه‌شدۀ‌ شهروندان در بین همۀ طبقات را به یک اندازه افزایش نمی‌دهد. این یافته دربرابرِ ادعای رایج در گفتمان سیاسی و اقتصادی که با تقویت اقتصاد یک کشور، می‌توان کیفیت زندگی را بهبود بخشید، چالشی شگفت‌آور ایجاد می‌کند. این وضعیت به این دلیل است که تجربۀ شادکامی به واسطۀ ثروت، بیش از آن‌که به تجربه‌های گذشتۀ ‌فرد بستگی داشته باشد، به اطرافیان او بستگی دارد. مثال افزایش چشم‌گیر استانداردهای زندگی در ژاپن شاهدی بر این مدعا در تاریخ مدرن است. بین سال‌های 1958 و 1987 متوسط درآمد در ژاپن تقریباً 500 درصد افزایش یافت که واقعاً افزایش چشم‌گیری است. فقرا در سال 1987 تقریباً به اندازۀ ثروتمندان در سال 1958 درآمد داشتند، اما فقرا خوشحال‌تر نبودند. برخی با طرح این ادعا که با وجود افزایش پول، شرایط زندگی آن‌ها به دلیل تورم، بهبود نیافته، این موضوع را به چالش کشیدند. اما مسئله فقط این نبود. تعداد افرادی که توانایی خرید وسایل لوکسِ مدرن مانند تهویۀ مطبوع، یخچال و خانه‌های بزرگ‌تر را داشتند، رشد شایان توجهی پیدا کرده بود. اما این افراد شادکامیِ خوداظهاری بالاتری را گزارش نمی‌کردند، زیرا وضعیت آن‌ها بهتر از اطرافیان نبود.»
مک‌کنزی در ادامه با رد رابطه قطعی بین ثروت و شادی با استناد به مطالعه‌ای که در مورد برندگان لاتاری و قربانیان تصادف انجام شده می‌گوید: «این مطالعه نشان می‌دهد در بیش‌تر موارد، برندگان قرعه‌کشی در پی کسب ثروتی ناگهانی، تنها یک دورۀ کوتاه شادی را تجربه کردند و شش ماه پس از دریافت، سطح شادی برنده‌ها یا پایین‌تر از گروه کنترل یا با آن‌ها برابر بود. در نقطۀ مقابل، محققان، تجربه‌های افرادی که اخیراً در اثر تصادف فلج شده بودند را نیز مطالعه کردند و دریافتند که این‌جا مسئله کاملاً برعکس است. بسیاری از این افراد، پس از تصادف شادی کم‌تری را تجربه نکردند و در مواردی شادی آن‌ها بیش‌تر هم شد. [به گفتهٔ نویسنده] این به کاهش میزان انتظارات برمی‌گردد که هر فعالیتِ روزمره‌ای را به منبعی فوق‌العاده در ایجاد رضایت تبدیل می‌کند.
نکته کلیدی نویسنده این است: «هر چه انتظارات فرد بیش‌تر باشد، شادکامی او کم‌تر می‌شود و برعکس. وسوسه‌انگیز است که بگوییم “راه‌حل” نگرانی‌های فعلی نسبت به شادکامی، صرفاً پایین آوردن انتظارات است.»
نویسنده تاکید دارد مدرنیته شادی را کاهش داده؛ از طریق افزایش انتظارات. وی می‌نویسد: «مدرنیته مشوق افراد است تا انتظار اهداف غیرواقعی داشته باشند. فرهنگ مصرفی به افراد القا می‌کند که هیچ رویا یا تخیلی آن‌قدرها پیچیده یا دور از ذهن نیست. علاوه‌بر این، انتظاری اجتماعی که افراد قادرند “بیش‌تر از آن‌ چه انجام می‌دهند را به خود بازگردانند” را در همه‌چیز می‌توان یافت؛ از تبلیغات اطلاعاتی برای تجهیزات باشگاهی و برنامه‌های کاهش وزن گرفته تا آموزش آنلاین انعطاف‌پذیری و دوره‌های خودآموزِ زبان. به نظر جای تعجب نیست که بسیاری از مردم احساس می‌کنند چیزی را از دست داده‌اند یا زندگی ناامیدکننده است. یأس در مدرنیته به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است و با بدتر شدن اوضاع، افراد مدرن مسلماً برای مقابله با این نومیدی به اندازۀ کافی مجهز نیستند.»

doxa-v.org/product/deconstructing-happiness

@EnvironmentalSociology
04.04.202519:50
🔸مراقبت پشت درهای آی سیو
✍🏻 گیتی خزاعی

مرد سرگردان و مضطرب نشسته کف زمین، بی‌خیال آلودگی و میکروب. چشمان نگرانش را دوخته به درهای بستهٔ آی‌سی‌یو و با هر بار که این درهای سخت اتوماتیک باز و بسته می‌شوند، نگاهش آشفته‌تر می‌شود.
آن‌سو‌تر زنی تکیه داده به دیوار، چشم دوخته به درهای سخت شیشه‌ای، در سکوت اشک می‌ریزد و زیر لب دعا می‌خواند. تخت که با دو‌ پرستار از آی‌سی‌یو بیرون می‌آید، او از جا می‌جهد تا حتی یک لحظه هم که شده بیمارش را ببینند.

این تصویر تکراری همراهان بیمار پشت درهای آی سی یوست.
همه منتظر معجزه‌اند.
تسبیح در دست، با هدف و بی هدف ذکر می‌گویند و چنان تمام امیدشان را به دانه‌های تسبیح آویخته‌اند که گویی معجزه‌ای قرار است از لابلای دانه‌ها بیرون بجهد و‌ عزیزشان را سر پا مقابلشان بایستاند..
اما با هر دانه تسبیح، آشگفتگی در نگاه‌ها بیشتر و‌ سرگردانی افزون‌تر و استغاثه‌ها اشک‌آلودتر می‌شوند.
امید به معجزه دورتر می‌شود و‌ نیاز به استغاثه بیشتر.

«مراقبت از بیمار»، تحمل و کنارآمدن با بیماری‌های سخت و صعب را، هم برای بیمار و هم همراهان بیمار تحمل‌پذیرتر می‌کند. مراقبت از بیمار به بیماران توان و انگیزهٔ جنگیدن و به همراهان بیمار حس موثر بودن و عشق‌ ورزیدن می‌دهد و در مجموع بر توان آدمی برای تحمل، مدیریت و پذیرش رنج‌ جانکاه بیماری و زوال تن ‌ می‌افزاید.
اما در دو سوی درهای بستهٔ اتاق‌های مراقبت ویژه، چه برای بیماران که آن‌سوی درهای شیشه‌ای برای زندگی می‌جنگند و چه برای همراهان که این‌سوی درهای شیشه‌ای پنجه به دیوار می‌کشند، مراقبت به معنای متداولش رنگ می‌بازد.
در اتاق‌های مراقبت ویژهٔ فعلی - به جز استثناها- حذف مراقبت عاطفی یکی از پروتکل‌های جدی و انعطاف‌ناپذیر در روند درمانی در آی‌سی‌یوست و هرچه اقامت در آی‌سی‌یو طولانی‌تر باشد این انفصال فیزیکی و احساسی و حذف مراقبت عاطفی هم‌ شدیدتر و عمیق‌تر می‌شود.

بیمار در آی‌سیو‌ قائم‌ به ذات است، و عملا دورهٔ درمان -تا بهبود یا مرگ- را بی‌هیچ مراقبتی طی می‌کند و‌ وجه مراقبتی او‌ محدود می‌شود به مراقبت پرستاران و کادر درمان ‌و اعمال پروتکل‌های سختی که هدف از آنها بیشتر تحمل‌پذیر کردن آی‌سی‌یو‌ برای بیمار است تا تامین نیازهای احساسی بیمار و کمک به بیمار با هدف مبارزه با بیماری برای ماندن.
مراقبت پرستارمحور بیشتر بر خاموش نگه داشتن بیمار متمرکز است تا کمک به او برای تقویت امید برای بازگشتش به زندگی.

آن تصویر رمانتیکی که در تلویزیون‌های ایران‌ از وضعیت آی‌سی‌یو به نمایش در می‌آید شباهتی با واقعیت آی‌سی‌یو ندارد.
تصویر بیماری که در کما در اتاقی لوکس و انفرادی روی تخت در آرامش دراز کشیده، عزیزانش کنارش نشسته‌اند و‌ بالای سر بیمار زمزمه‌های عاشقانه سر می‌دهند و‌ بیمار ِِبیهوش ناکهان چشم‌هایش را بار می‌کند و‌ به زندگی باز می‌گردد، برداشتی غیرواقعی، دروغین و‌ رمانتیک از آن چیزی است که به شکلی واقعی در اتاق‌های مراقبت ویژه جریان دارد.
در واقعیت، به جای این تصویر رمانتیک‌ از بیماری که در ارامش روی تخت دراز کشیده، بیماری است با دست‌های بسته‌شده به تخت، تنی قلاب‌شده به تشک و‌ موجودیتی که در تکاپوی رهانیدن خود از تخت و‌ دستگاه‌ها یا خود را به این سو و آن‌سو‌ می‌کوبد یا آن‌قدر مخدرها را به او‌ خورانده‌اند که شاید حتی تشخیص زنده بودن یا مرده بودن برایش امکان‌پذیر نیست.

دنیای آی‌سی‌یو‌ جهان خاموشی و‌ تحمل و درد و‌ تنهایی در سکوتی مرگبار است که تنها صدای مبهم و ناشناختهٔ دستگاه‌هاست که بیمار نیمه هوشیار را به این جهان متصل نگه می‌دارد؛ بیمارانی که حتی قدرت فریاد زدن و نالیدن هم از آنها سلب شده است.

@t.me/EnvironmentalSociology
انتشار این کتاب در سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام، در واپسین روزهای سالی که سوگ و اندوه با ذره‌ذرهٔ جانم درآمیخته، قلبم را لبریز از احساسات گنگ و متناقضی کرده؛ حسی میان غمی بی‌انتها و شادمانی‌ای اندک؛ حسی میان رنج و‌ ذوق، همراه با اندوه و حسرتی که نمی‌توانم توصیفش کنم.
این حس‌های متناقض احساس‌ هرروزه و دائمی ماست که از نخستین لحظهٔ آگاهی تا واپسین دم هشیاری ِ پیش از مرگ، آن را تجربه می‌کنیم.
مضمون این کتاب تلاشی است برای توصیف همین حال متناقض بشر در زندگی در میانهٔ مبهم و درهم‌آمیختهٔ شادی و‌ رنج، غم و‌ شادی، اندوه و سرخوشی.
در اندوه‌بارترین‌ رنج‌ها هم می‌توان رگه‌هایی از شادمانی یافت و عمیق‌ترین شادمانی‌ها هم با رنجی بیان‌نشدنی درآمیخته است.

این کتاب با این نقل‌قول از کولاکوفسکی شروع می‌شود:
«از ۵ سالگی به بعد دیگر چیزی به نام‌ شادی وجود ندارد»؛ هرچه بزرگ‌تر و آگاه‌تر می‌شویم، با افزایش آگاهی و قرار گرفتن‌مان در مسیر انتخاب و تشخیص، ‌و با افزوده شدن دمادم غم‌ها، فراق‌ها، فقدان‌ها، مرگ‌ها، و سفرهای بی‌بازگشت به زندگی‌مان، بار غم بر ما سنگین‌تر و شادی دور و دورتر می‌شود.

@EnvironmentalSociology
27.03.202501:19
🔸تنهایی غمبار سوگواری
✍🏻 گیتی خزاعی

▪️آنچه به تدریج درباره سوگ و تجربهٔ زیستهٔ سوگ، رنج و ‌بیماری در قالب کلمات و یادداشت‌های پیاپی خواهم نوشت، درددل‌های شخصی من نیستند، بلکه تلاشی است برای توصیف این تجربهٔ مشترک؛ شاید که مجموع آنها وقتی در قالب متنی واحد یا کتابی منتشر شود، بتواند تلاشی ناتمام برای معنابخشی به این تجربهٔ دائمی و مکرر همهٔ ما باشد، احتمالا حتی برای کسانی که آن را تجربه می‌کنند اما توصیفش برایشان آسان نیست.▪️

تنهایی سخت‌ترین چیزی است که ما با سوگ عزیزان‌مان تجربه می‌کنیم.
تنهایی غمبارترین بخش سوگواری است.
هر فردی در زندگی ما نه فقط هنگام بودنش جایگاه منحصر به فرد و اثر ویژه‌ای دارد، بلکه نبودنش هم خلاء و فقدان متفاوت و منحصر بفردی را به زندگی ما تحمیل می‌کند.
اما تنهایی به خاطر نبودن‌ عزیزان‌مان تنها بخشی از ماجراست. تنهایی رنج‌آورتر و غیرقابل تحمل‌تر، تنهایی در سوگواری است.
فرد سوگوار به خاطر تجربهٔ منحصر بفرد زیسته‌ای که با فرد از دست رفته دارد، ناگزیر است تا به‌تنهایی برای این فقدان سوگواری کند.
فرد سوگوار با غم‌ها، سوگ و‌ دلتنگی‌اش تنهاست.
فرد سوگوار حتی زمانی که در جمع سوگواری می‌کند و حتی زمانی که از دلتنگی و‌ سوگواری‌اش برای دیگران‌ سخن می‌گوید همچنان اوج تنهایی در سوگواری را تجربه می‌کند.
سوگواری و دلتنگی هر فرد منحصر به خود اوست و بر اساس تجربهٔ زیستهٔ هر فرد با فرد از دست‌رفته است.
حسرت‌ها، رابطه‌های احساسی، نگاه‌ها و لمس‌های عاطفی و‌ پرمحبت، و سخنان و تجربه‌های کلامی منحصر بفردی که فرد سوگوار با فرد از دست‌رفته تجربه کرده، حتی جدال‌ها و‌ بحث‌ها، خشم‌ها و‌ دل‌شکستگی‌ها، درد‌دل‌ها و دل‌آزردگی‌ها، تکیه‌دادن‌ها و ناامیدی‌ها، انتظارهای برآورده‌نشده و ایثارهای از جان برآمده، که تمامی آنها بخشی از سوگواری و حسرتی هستند که به خاطر فقدان فرد از دست‌رفته بر جان و روان فرد سوگوار می‌نشینند، تمامی این‌ها تجربه‌های شخصی و منحصربفردی هستند که تنها میان فرد سوگوار و‌ فرد از دست رفته تجربه شده‌اند و قابل توضیح برای دیگری نیستند و سوگواری را به کنشی درمندانه، غریبانه و‌ تنها بدل می‌کنند.
در سوگواری هر یک از ما رنج فقدان‌ و حسرت برای تمامی اینها و دلتنگی به خاطر تمام آن حس‌های خوب و آشفتگی به خاطر ازدست‌رفته‌ها را به تنهایی بر دوش می‌کشد.

@EnvironmentalSociology
10.04.202518:30
‍ ‍🌎«جامعه‌شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی‌ است»

اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری برسانیم.

🌸🌱پنجشنبه ۱۴۰۳/۱/۲۱🌱🌸

✍عادل سجودی
🌸جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist

✍بی‌تا مدنی
🌸مطالعات فمینیستی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport

✍علی نوری
🌸خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy

✍اصغر ایزدی جیران
🌸مردم‌نگار
🆔@Mardomneghar

✍گیتی خزاعی
🌸جامعه‌شناسی محیط زیست، خانواده و سیاست‌گذاری اجتماعی
🆔@EnvironmentalSociology

✍ح.ا. تنهایی
🌸جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🆔@hatanhai

✍مسعود زمانی مقدم
🌸نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam

✍مصلح فتاح پور
🌸تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

✍مسعود زمانی مقدم
🌸روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology

✍سعید معدنی
🌸هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

✍محمدحسن علایی
🌸آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

✍نعمت الله فاضلی
🌸تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@Drnematallahfazeli

✍آرش احدی مطلق
🌸جامعه شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics

✍فاطمه كبيرنتاج
🌸گاه نوشت- فاطمه كبيرنتاج
🆔@fatemehkabirnataj

✍کاوه فرهادی
🌸انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

✍فریبا نظری
🌸جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

🔻Click here to join us:

🌸@madanibita
🌸@dr_shirinvalipouri
🌸@Mohamadzeinaliunari
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।