से पुनः पोस्ट किया:
پرنیان، سرویس فرهنگ و ادبیات هفته نامه بیرمی



19.04.202510:25
شماره جدید #پرنیان_بیرمی
#گفت_و_گو با #سینا_جهاندیده #شاعر #نویسنده #منتقد_ادبی درباره #نقد_ادبی و مسائل آن
بدون آگاهی بر نظریه، نقدنویسی امکانپذیر نیست
بخش دوم و پایانی
پرنیان؛ سرویس ادبی هفته نامه بیرمی
@parnianBairami2
#گفت_و_گو با #سینا_جهاندیده #شاعر #نویسنده #منتقد_ادبی درباره #نقد_ادبی و مسائل آن
بدون آگاهی بر نظریه، نقدنویسی امکانپذیر نیست
بخش دوم و پایانی
پرنیان؛ سرویس ادبی هفته نامه بیرمی
@parnianBairami2


04.04.202509:51


04.04.202509:51


04.04.202509:41
فلسفه چیست؟ نخستین اثر از هایدگر است که توسط مجید مددی به فارسی ترجمه شد. چاپ اول ۱۳۶۷، نشر تندر
@tabarshenasi_ketab
@tabarshenasi_ketab


03.04.202522:07
से पुनः पोस्ट किया:
براهنی

24.03.202522:35
⏱ «نیامد»
🖋 شعری درخشان از
«رضا براهنی»
(با اجرای شاعر)
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش میریخت که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ غریبی!
زمانه صاحبِ سگ، من سگش
چو راندم از درِ خانه
ز پشت بامِ وفاداری
درون خانه پریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
کشیدهها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را
چنان گدازهی پولاد سوی خلق گرفتم
که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچههای جهان را
ولی، گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست
نه در حضور غریبه
نه کنجِ خلوتِ خود
گریستن نتوانستم که آفتاب
بیاید
نیامد
۷۰/۲/۹ – تهران
(از کتاب «خطاب به پروانهها»)
🖋 «رضا براهنی»
@baraheni
@vanagahan
@baraheni
🖋 شعری درخشان از
«رضا براهنی»
(با اجرای شاعر)
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش میریخت که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ غریبی!
زمانه صاحبِ سگ، من سگش
چو راندم از درِ خانه
ز پشت بامِ وفاداری
درون خانه پریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
کشیدهها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را
چنان گدازهی پولاد سوی خلق گرفتم
که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچههای جهان را
ولی، گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست
نه در حضور غریبه
نه کنجِ خلوتِ خود
گریستن نتوانستم که آفتاب
بیاید
نیامد
۷۰/۲/۹ – تهران
(از کتاب «خطاب به پروانهها»)
🖋 «رضا براهنی»
@baraheni
@vanagahan
@baraheni


10.04.202519:58
گاهی
گمان نیست
وسوسهی یقین است
که از
هدف
میگریزد
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
گمان نیست
وسوسهی یقین است
که از
هدف
میگریزد
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
मीडिया सामग्री तक पहुँच नहीं हो सकी
04.04.202509:51


04.04.202509:50


04.04.202509:40
مجید مددی( ۱۳۱۴ - ۱۳۹۷) نویسنده، منتقد، مترجم و دانشآموختهی دکترای علوم سیاسی از دانشگاه منچستر بود. مددی در رشتهی فلسفهی سیاسی فعالیت داشت مدتی در دانشگاه تدریس کرد و پس از بازنشستگی وقتش را صرف ترجمهی آثار در زمینهی علوم اجتماعی و ادبیات کرد.
او نخستین مترجم رسمی آثار هایدگر در ایران است و اگرچه علاقهای به اندیشههای این فیلسوف مهم آلمانی نداشت، با هدف ایجاد ارتباط مستقیم با اندیشههای هایدگر - و نه بر مبنای تفاسیر عرفانزده از اندیشههای او — در دهه ۶۰ شمسی دست به کار ترجمه و انتشار رساله «فلسفه چیست؟» مارتین هایدگر زد و نخستین ترجمه متن اصلی هایدگر به فارسی را به علاقمندان فلسفه در ایران عرضه کرد.
@tabarshenasi_ketab
او نخستین مترجم رسمی آثار هایدگر در ایران است و اگرچه علاقهای به اندیشههای این فیلسوف مهم آلمانی نداشت، با هدف ایجاد ارتباط مستقیم با اندیشههای هایدگر - و نه بر مبنای تفاسیر عرفانزده از اندیشههای او — در دهه ۶۰ شمسی دست به کار ترجمه و انتشار رساله «فلسفه چیست؟» مارتین هایدگر زد و نخستین ترجمه متن اصلی هایدگر به فارسی را به علاقمندان فلسفه در ایران عرضه کرد.
@tabarshenasi_ketab


03.04.202522:05
04.04.202509:51


04.04.202509:48
مددی مترجم و منتقدی بود که به اندیشه مارکسیستی علاقهمند بود به همین دلیل اکثر ترجمههای او در حوزه اندیشهی مارکسیستی است.
@tabarshenasi_ketab
@tabarshenasi_ketab


03.04.202522:18


03.04.202521:40


22.03.202512:02
🔹عشق و قحطی قافیه
سعدی یک بار در بوستان کلمهی «عشق» را با «دمشق» هم قافیه کرد آن هم با موضوع قحطی دمشق و فراموشی عشق!
چنان قحط شد سالی اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
گویی این قحطی در ذهن سعدی همان قحطی قافیه نیز بود. تصور کنید اگر این کلمه همقافیههای بسیار داشت شاعران چه بلایی بر سرش میآوردند!
از این جهت یکی از رفتارهای ضد قافیهاندیشانهی کلمهی عشق در زبان فارسی این است که با هیچ کلمهی آشنایی همقافیه نمیشود. این رفتار سنت ستیزانهی عشق نشان میدهد که عشق از دوشیدن کلمات بیرون نمیآید بلکه از نگاه و تصویر زاده میشود. عشق یک رخداد است این است که نمیتواند آن را با قافیهها رام کرد یا حتی به یاد آورد.
و این عجیب است که بیشترین موضوع ادبیات ایران دربارهی عشق است اما این کلمه با تداعی هیچ کلمهای به یاد نمیآید جز با تداعی داستانهای خود.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
سعدی یک بار در بوستان کلمهی «عشق» را با «دمشق» هم قافیه کرد آن هم با موضوع قحطی دمشق و فراموشی عشق!
چنان قحط شد سالی اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
گویی این قحطی در ذهن سعدی همان قحطی قافیه نیز بود. تصور کنید اگر این کلمه همقافیههای بسیار داشت شاعران چه بلایی بر سرش میآوردند!
از این جهت یکی از رفتارهای ضد قافیهاندیشانهی کلمهی عشق در زبان فارسی این است که با هیچ کلمهی آشنایی همقافیه نمیشود. این رفتار سنت ستیزانهی عشق نشان میدهد که عشق از دوشیدن کلمات بیرون نمیآید بلکه از نگاه و تصویر زاده میشود. عشق یک رخداد است این است که نمیتواند آن را با قافیهها رام کرد یا حتی به یاد آورد.
و این عجیب است که بیشترین موضوع ادبیات ایران دربارهی عشق است اما این کلمه با تداعی هیچ کلمهای به یاد نمیآید جز با تداعی داستانهای خود.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
04.04.202509:51


04.04.202509:51


04.04.202509:45
عمده ترجمههای دکتر مددی در دههی هشتاد منتشر شده است. چاپ اول کتاب فلسفه چیست از دیدگاه مارکس در سال ۱۳۸۱ انتشار یافته است.
@tabrshenasi_ketab
@tabrshenasi_ketab


03.04.202522:17
فهم آب ساده است
فهم آب همچون فهم خویشتن ساده است
اگر در سحرگاه سکوت
یا شبانهی بیکسی
سر فرود آوری بر چاه دور.
شناختن خویش ساده است
چون آب
که در تاریکترین رودخانهها و درهها
که در باریکترین رخنهها و چشمهها
خویشتن را میشناسد.
فهم خویشتن سخت ساده است.
هیوا مسیح/ کتاب آب/ انتشارات دوستان، ۱۳۹۰، ص ۳۳.
@tabarshenasi_ketab
فهم آب همچون فهم خویشتن ساده است
اگر در سحرگاه سکوت
یا شبانهی بیکسی
سر فرود آوری بر چاه دور.
شناختن خویش ساده است
چون آب
که در تاریکترین رودخانهها و درهها
که در باریکترین رخنهها و چشمهها
خویشتن را میشناسد.
فهم خویشتن سخت ساده است.
هیوا مسیح/ کتاب آب/ انتشارات دوستان، ۱۳۹۰، ص ۳۳.
@tabarshenasi_ketab


03.04.202521:39
ای پرندهی مهربان
خیلی دیر آمدی!
این تکدرخت خشک
دیگر حضور تو را نمیفهمد
پرواز کن برو!
رسول یونان/ اسکی روی شیروانیها/ چشمه ۱۳۹۳، ص ۵۸
@tabarshenasi_ketab
خیلی دیر آمدی!
این تکدرخت خشک
دیگر حضور تو را نمیفهمد
پرواز کن برو!
رسول یونان/ اسکی روی شیروانیها/ چشمه ۱۳۹۳، ص ۵۸
@tabarshenasi_ketab


25.01.202520:03
दिखाया गया 1 - 24 का 57
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।