
Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

رویای ایرانی - جوادی یگانه
نوشتههای محمدرضا جوادی یگانه
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateNov 11, 2022
Added to TGlist
Jan 25, 2025Linked chat
تبادل نظر: رویای ایرانی
9
Records
25.01.202523:59
1.1KSubscribers30.03.202514:22
200Citation index10.12.202423:59
1.7KAverage views per post26.04.202513:40
173Average views per ad post07.03.202509:15
21.31%ER07.02.202519:16
78.15%ERRGrowth
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
07.05.202519:04
اصالت را تاریخ اثبات میکند و روسیاهی بدخواهان را فکر و کلام نسنجیده شان. خلیج فارس از دیروز تا فردای تاریخ به ایران عزتمند و مقتدر پیوند خورده و اصالت این منطقه از جغرافیای جهان مانا است.
تصاویری از موزه ایران باستان
#PersianGulf
#Persian_Gulf
#persiangulfforever
#تحولات_اجتماعی
✒️ @matinramezankhah
تصاویری از موزه ایران باستان
#PersianGulf
#Persian_Gulf
#persiangulfforever
#تحولات_اجتماعی
✒️ @matinramezankhah
03.05.202504:27
قانونی که برای مردم وضع میشود، باید با رضایت اکثریت آنها باشد. تکرار چندباره یک شیوه اشتباه، در حالیکه اکثریت مردم با آن مخالف هستند، تنها نارضایتی مردم را تشدید میکند. ارسال پیامکهای حجاب، تکرار مسیری است که انتهای آن اعتراضات سالهای گذشته است، اینبار، احتمالا شدیدتر.
08.05.202518:04
شازده احتجاب: تاکسیدرمی زمان و تاریخ
نوشته محمد نادر کردی و جوادی یگانه
مقاله منتشرشده در مجله جامعهشناسی هنر و ادبیات (۱۴۰۳) (لینک مقاله در سایت مجله)
این مقاله که برگرفته از رساله دکتری نادر کردی است، در نظر دارد به واسطه مطالعه ژانر رمان، و به صورت خاص رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری شکلی از تاریخنگاری را مورد مطالعه و نقد قرار دهد که به صورت مشخص نه تاریخنگاری است و نه داعیه تاریخنگاری دارد. به این منظور، با آوردن مقدماتی نشان دادهایم که ادبیات و بصورت خاص رمان، و در این مقاله رمان شازده احتجاب چگونه شکلی از تاریخنگاری محسوب میشود. تاریخنگاریِ رمان یا به بیان بهتر رمان-تاریخنگاری نه بازتاب یا بازیابی گذشته عینی و تاریخ مشخص، بلکه این شکل از تاریخ-نگاری را به واسطه صورتبندی زمانی-مکانی«کرونوتوپ» درونی اثر ادبی مورد مطالعه قرار دادهایم. بر این اساس از نظریات میخاییل باختین در مقاله اقسام زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، به عنوان نگاه نظری و از مقاله حماسه و رمان به عنوان سنجه تحلیل شکل تاریخنگاری استفاده کردهایم. بر این اساس، شکل زمانی-مکانی شازده احتجاب نشان میدهد که این داستان و به واسطه آن تاریخنگاری حاصل از آن بر محوری از زمانی ایستا، بدون تغییر و حرکت استوار شده است.
نوشته محمد نادر کردی و جوادی یگانه
مقاله منتشرشده در مجله جامعهشناسی هنر و ادبیات (۱۴۰۳) (لینک مقاله در سایت مجله)
این مقاله که برگرفته از رساله دکتری نادر کردی است، در نظر دارد به واسطه مطالعه ژانر رمان، و به صورت خاص رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری شکلی از تاریخنگاری را مورد مطالعه و نقد قرار دهد که به صورت مشخص نه تاریخنگاری است و نه داعیه تاریخنگاری دارد. به این منظور، با آوردن مقدماتی نشان دادهایم که ادبیات و بصورت خاص رمان، و در این مقاله رمان شازده احتجاب چگونه شکلی از تاریخنگاری محسوب میشود. تاریخنگاریِ رمان یا به بیان بهتر رمان-تاریخنگاری نه بازتاب یا بازیابی گذشته عینی و تاریخ مشخص، بلکه این شکل از تاریخ-نگاری را به واسطه صورتبندی زمانی-مکانی«کرونوتوپ» درونی اثر ادبی مورد مطالعه قرار دادهایم. بر این اساس از نظریات میخاییل باختین در مقاله اقسام زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، به عنوان نگاه نظری و از مقاله حماسه و رمان به عنوان سنجه تحلیل شکل تاریخنگاری استفاده کردهایم. بر این اساس، شکل زمانی-مکانی شازده احتجاب نشان میدهد که این داستان و به واسطه آن تاریخنگاری حاصل از آن بر محوری از زمانی ایستا، بدون تغییر و حرکت استوار شده است.
24.04.202507:48
بازتاب واقعیت خانواده ایرانی، «برادران لیلا» یا «پایتخت»؟
خانواده برادران لیلا انتهای مسیر است، اما خانواده نقی معمولی هنوز به آن حد از استیصال نرسیده است. برادران لیلا هم مانند پایتخت بازتاب دهنده بخشی از خانواده ایرانیست که مشکلات متعدد اقتصادی و.... دارد. خانواده ایرانی نهایت تلاشش را میکند ولی نمیرسد، به دلیل مشکلاتی که در بیرون از خانه رخ میدهد و خانواده در آن تقصیری ندارد. (به نقل از سایت فرارو)
خانواده برادران لیلا انتهای مسیر است، اما خانواده نقی معمولی هنوز به آن حد از استیصال نرسیده است. برادران لیلا هم مانند پایتخت بازتاب دهنده بخشی از خانواده ایرانیست که مشکلات متعدد اقتصادی و.... دارد. خانواده ایرانی نهایت تلاشش را میکند ولی نمیرسد، به دلیل مشکلاتی که در بیرون از خانه رخ میدهد و خانواده در آن تقصیری ندارد. (به نقل از سایت فرارو)
Reposted from:
روانشناسی اجتماعی ایرانیان

26.04.202504:08
در خانه پیر میشوند...
فاطمه علمدار
۱/خانه کلنگی بود.پیرزن مثل مرغ پر کنده نشسته بود روی پله ها و مویه کنان چیزهایی به ما میگفت.زبانش را نمیفهمیدم.کسی گفت دارد میگوید شوهرش مرده و خانه را پسرش گذاشته برای اجاره و گفته که او در زیرزمین بماند...زیرزمین خانه سهم الارث او بود.پایان یک عمر مادر خانه دار بودن...
۲/طبق آماری که سه صندوق تامین اجتماعی و کشوری و روستاییان در سال ۱۴۰۲ منتشر کردند، تنها ۱۴درصد زنان ایرانی بالای ۵۵سال، حقوق بازنشستگی دارند و این یعنی فقط خانه دار نبودند بلکه روزهایی که توان کار کردن در بیرون از خانه را داشتند، شغلی در بازار کار دست و پا کرده بودند که در دوران سالمندی آب باریکه ای از آن خودشان داشته باشند و بتوانند بگویند: "...با پول خودم زندگی میکنم!"
زنان خانه دار این آب باریکه را ندارند چون در قانون ایران، مراقبت از اعضای خانواده و رسیدگی به خوراک و پوشاک شوهر و فرزندان و قابل زندگی کردن مسکن "کار" محسوب نمیشود و سیستم حمایت از سالمندان نیز وابسته به بازار کار تعریف شده و تنها سالمندانی که تحت پوشش بیمه باشند میتوانند حقوق بازنشستگی دریافت کنند و بعد از فوتشان حقوقشان به بازماندگانشان داده میشود.هرچند که سازمان تامین اجتماعی سال ۱۳۸۷طرح بیمه زنان و دختران خانه دار را در ردیف بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد،ایجاد کرد ولی طبیعتا پرداخت شخصی حق بیمه از جانب زنی که درآمد مستقل ندارد با اشکالات متعدد مواجه میشود و رقم زنانی که از این طرح استقبال کرده اند حدود نیم میلیون نفر بیشتر نیست.
علاوه براین،زنان خانه داری که شغل شوهر یا پدرشان طوری نبود که حقوق بازنشستگی داشته باشد،بعد از فوت او،هیچ منبع درآمدی ندارند.چشم که بچرخانیم پیدا کردن پیرزنهایی که خرج روزمره شان را از فرزندانشان باید بگیرند یا کمیته امداد و خیریه ها و ...سخت نیست.
۳/در نگاه شرعی که قانون ما براساس آن نوشته شده، مرد رییس خانواده است و سرپرست زن و هزینه زندگی زن را باید بدهد و با این نگاه دلیلی برای اشتغال زن خارج از خانه وجود ندارد.طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، زن در ازای "ادای وظایف زوجیت" مستحق نفقه میشود(یعنی اگر اطاعت و تمکین نکند مرد لازم نیست خرجش را بدهد!) و طبق تعریف ماده ۱۱۰۷، نفقه یعنی هزینه برطرف کردن نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زندگی زن.در این نگاه، از مردان(چه در نقش پسر باشند و چه پدر و شوهر) انتظار میرود که وقتی مادر و دختر و همسرشان توان مالی و شغل ندارند و نمیتوانند وسایل معیشت خودشان را فراهم کنند، به آنها نفقه بدهند (هرچند که نظارتی بر دادن این نفقه وجود ندارد و مردان به سادگی میتوانند در نبود ابزار قانونی جدی، از پرداخت نفقه وابستگانشان شانه خالی کنند).
همین نگاهی که مرد را نان آور خانه میبیند،کار بیرون از خانه را برای زن به زیاده خواهی تفننی تعبیر میکند و نه تنها رغبتی به فراهم کردن بسترهای لازم برای تسهیل ورود زنان به بازار کار ندارد بلکه ابزارهای فرهنگی مختلف،از کتابهای درسی گرفته تا منابر وعظ و فیلمها و تابلوهای شهری...را برای تبلیغ خانه داری و نکوهش اشتغال بیرون از خانه،به کار میگیرد.طبق گزارش آمارگیری نیروی کار فصلی،در زمستان ۱۴۰۳، تنها ۱۱درصد زنان ایران،شاغل بودند و طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شکاف جنسیتی در ۱۴۶کشور دنیا،در سال ۲۰۲۴،ایران از حیث مشارکت اقتصادی زنان در جایگاه ۱۴۴ قرار داشت.
۴/زنان ایرانی برای ورود به بازار کار باید قفلهای متعددی را بشکنند.از موانع فرهنگی گرفته تا دشواری مدیریت همزمان کار درون خانه و بیرون تا توجیه اقتصادی نداشتن برون سپاری مراقبت از فرزندان و تامین غذای خانواده و .... ولی همه این دلایلی که مانع از ورود زنان در سن فعالیت به بازار کار میشود،در دوران سالمندی آنان،بی معنا میشوند.زنانی که در خانه پیر شده اند،چشمشان یا باید به حقوق بازنشستگی شوهر باشد،یا دستان فرزندان،یا کمیته امداد و خیریه ها...
۵/در ایران سیستم حمایت از سالمندان،مستقل از بازار کار تعریف نشده است و خانه داری، شغل نیست...
فاطمه علمدار
۱/خانه کلنگی بود.پیرزن مثل مرغ پر کنده نشسته بود روی پله ها و مویه کنان چیزهایی به ما میگفت.زبانش را نمیفهمیدم.کسی گفت دارد میگوید شوهرش مرده و خانه را پسرش گذاشته برای اجاره و گفته که او در زیرزمین بماند...زیرزمین خانه سهم الارث او بود.پایان یک عمر مادر خانه دار بودن...
۲/طبق آماری که سه صندوق تامین اجتماعی و کشوری و روستاییان در سال ۱۴۰۲ منتشر کردند، تنها ۱۴درصد زنان ایرانی بالای ۵۵سال، حقوق بازنشستگی دارند و این یعنی فقط خانه دار نبودند بلکه روزهایی که توان کار کردن در بیرون از خانه را داشتند، شغلی در بازار کار دست و پا کرده بودند که در دوران سالمندی آب باریکه ای از آن خودشان داشته باشند و بتوانند بگویند: "...با پول خودم زندگی میکنم!"
زنان خانه دار این آب باریکه را ندارند چون در قانون ایران، مراقبت از اعضای خانواده و رسیدگی به خوراک و پوشاک شوهر و فرزندان و قابل زندگی کردن مسکن "کار" محسوب نمیشود و سیستم حمایت از سالمندان نیز وابسته به بازار کار تعریف شده و تنها سالمندانی که تحت پوشش بیمه باشند میتوانند حقوق بازنشستگی دریافت کنند و بعد از فوتشان حقوقشان به بازماندگانشان داده میشود.هرچند که سازمان تامین اجتماعی سال ۱۳۸۷طرح بیمه زنان و دختران خانه دار را در ردیف بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد،ایجاد کرد ولی طبیعتا پرداخت شخصی حق بیمه از جانب زنی که درآمد مستقل ندارد با اشکالات متعدد مواجه میشود و رقم زنانی که از این طرح استقبال کرده اند حدود نیم میلیون نفر بیشتر نیست.
علاوه براین،زنان خانه داری که شغل شوهر یا پدرشان طوری نبود که حقوق بازنشستگی داشته باشد،بعد از فوت او،هیچ منبع درآمدی ندارند.چشم که بچرخانیم پیدا کردن پیرزنهایی که خرج روزمره شان را از فرزندانشان باید بگیرند یا کمیته امداد و خیریه ها و ...سخت نیست.
۳/در نگاه شرعی که قانون ما براساس آن نوشته شده، مرد رییس خانواده است و سرپرست زن و هزینه زندگی زن را باید بدهد و با این نگاه دلیلی برای اشتغال زن خارج از خانه وجود ندارد.طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، زن در ازای "ادای وظایف زوجیت" مستحق نفقه میشود(یعنی اگر اطاعت و تمکین نکند مرد لازم نیست خرجش را بدهد!) و طبق تعریف ماده ۱۱۰۷، نفقه یعنی هزینه برطرف کردن نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زندگی زن.در این نگاه، از مردان(چه در نقش پسر باشند و چه پدر و شوهر) انتظار میرود که وقتی مادر و دختر و همسرشان توان مالی و شغل ندارند و نمیتوانند وسایل معیشت خودشان را فراهم کنند، به آنها نفقه بدهند (هرچند که نظارتی بر دادن این نفقه وجود ندارد و مردان به سادگی میتوانند در نبود ابزار قانونی جدی، از پرداخت نفقه وابستگانشان شانه خالی کنند).
همین نگاهی که مرد را نان آور خانه میبیند،کار بیرون از خانه را برای زن به زیاده خواهی تفننی تعبیر میکند و نه تنها رغبتی به فراهم کردن بسترهای لازم برای تسهیل ورود زنان به بازار کار ندارد بلکه ابزارهای فرهنگی مختلف،از کتابهای درسی گرفته تا منابر وعظ و فیلمها و تابلوهای شهری...را برای تبلیغ خانه داری و نکوهش اشتغال بیرون از خانه،به کار میگیرد.طبق گزارش آمارگیری نیروی کار فصلی،در زمستان ۱۴۰۳، تنها ۱۱درصد زنان ایران،شاغل بودند و طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شکاف جنسیتی در ۱۴۶کشور دنیا،در سال ۲۰۲۴،ایران از حیث مشارکت اقتصادی زنان در جایگاه ۱۴۴ قرار داشت.
۴/زنان ایرانی برای ورود به بازار کار باید قفلهای متعددی را بشکنند.از موانع فرهنگی گرفته تا دشواری مدیریت همزمان کار درون خانه و بیرون تا توجیه اقتصادی نداشتن برون سپاری مراقبت از فرزندان و تامین غذای خانواده و .... ولی همه این دلایلی که مانع از ورود زنان در سن فعالیت به بازار کار میشود،در دوران سالمندی آنان،بی معنا میشوند.زنانی که در خانه پیر شده اند،چشمشان یا باید به حقوق بازنشستگی شوهر باشد،یا دستان فرزندان،یا کمیته امداد و خیریه ها...
۵/در ایران سیستم حمایت از سالمندان،مستقل از بازار کار تعریف نشده است و خانه داری، شغل نیست...
Reposted from:
Exegesis

24.04.202519:41
#سیاست_پرشور، مجموعهی مقالات کنفرانسی در دانشگاه نیویورک درباره مسالهی احساسات و جنبشهای اجتماعی ست، و تلاش میکند در بررسی تعداد قابل ملاحظهای از انواع جنبشهای اجتماعی نشان دهد که چطور «احساسات» یک شاخص اصلی در مطالعات جنبشهای اجتماعی است که پرداختن به آن درک ما از جنبشها و اعتراضات را عمیقتر میکند.
مسالهی احساسات در جنبشهای اجتماعی، دغدغهی جدی فعلی من، هر چند برای مخاطبان و دانشجویان فارسی زبان علوم اجتماعی تازه باشد، برای جریان اصلی تحقیقات جامعهشناسی در جهان ابدا تازه و ناشناخته نیست. مطالعهی جنبشهای اجتماعی از منظر احساسات بستری کمتر به کار گرفته شده برای فهم اعتراضات در ایران است و مجموعهی ترجمههایی که سال گذشته و امسال انجام دادهام بر این مسأله متمرکز است. کتابهای دیگری از این مجموعه در ماههای آینده منتشر خواهد شد.
با در نظر گرفتن متون مقالات کتاب، که ترجمهی آن هم انصافا وقت مفصلی گرفته است و بر مبنای تجارب قبلی من با ادارهی سانسور وزارت ارشاد حتی در زمان انتخاب کتاب هم روشن بود که این متن موفق به اخذ مجوز انتشار نخواهد شد. بنابر این کتاب حاضر، طبق معمول خارج از ضوابط نشر کتاب در ایران و به صورت مستقل منتشر شده است. اگر مایل به حمایت از مترجم هستید مبلغ دلخواهی به شماره ۵۰۲۲۲۹۱۰۴۴۱۰۱۷۱۴ واریز کنید.
این کتاب رایگان و در جهت کمک به افزایش آگاهی عمومی منتشر شده است، لطفا کتاب را کپی نکنید، و در صورت استفاده از متن از ارجاع به کتاب خودداری نکنید.
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
@anexegesis
مسالهی احساسات در جنبشهای اجتماعی، دغدغهی جدی فعلی من، هر چند برای مخاطبان و دانشجویان فارسی زبان علوم اجتماعی تازه باشد، برای جریان اصلی تحقیقات جامعهشناسی در جهان ابدا تازه و ناشناخته نیست. مطالعهی جنبشهای اجتماعی از منظر احساسات بستری کمتر به کار گرفته شده برای فهم اعتراضات در ایران است و مجموعهی ترجمههایی که سال گذشته و امسال انجام دادهام بر این مسأله متمرکز است. کتابهای دیگری از این مجموعه در ماههای آینده منتشر خواهد شد.
با در نظر گرفتن متون مقالات کتاب، که ترجمهی آن هم انصافا وقت مفصلی گرفته است و بر مبنای تجارب قبلی من با ادارهی سانسور وزارت ارشاد حتی در زمان انتخاب کتاب هم روشن بود که این متن موفق به اخذ مجوز انتشار نخواهد شد. بنابر این کتاب حاضر، طبق معمول خارج از ضوابط نشر کتاب در ایران و به صورت مستقل منتشر شده است. اگر مایل به حمایت از مترجم هستید مبلغ دلخواهی به شماره ۵۰۲۲۲۹۱۰۴۴۱۰۱۷۱۴ واریز کنید.
این کتاب رایگان و در جهت کمک به افزایش آگاهی عمومی منتشر شده است، لطفا کتاب را کپی نکنید، و در صورت استفاده از متن از ارجاع به کتاب خودداری نکنید.
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
@anexegesis
Reposted from:
پرسپکتیویسم- محمد رهبری

27.04.202519:18
⭕️همدلی ایران در غم بندر: درسهایی از یک سوگ جمعی
✍🏻محمد رهبری
🔻از روز گذشته و پس از انتشار خبر انفجار دلخراش در بندر شهید رجایی، موجی از همدردی و همدلی مردم ایران با آسیبدیدگان این حادثه در شبکههای اجتماعی شکل گرفته است. بسیاری از کاربران با انتشار استوریهایی در اینستاگرام، همبستگی خود را نشان دادند و تاکنون بیش از ۸۰۰ هزار نفر در کمپین «در کنار مردم دریا همدردیم...» مشارکت کردهاند. هنرمندان و ورزشکاران نیز با انتشار پستها و استوریهایی، با مردم بندرعباس ابراز همدردی کردهاند.
🔻این فضا در توییتر نیز مشهود است؛ کاربران با بهاشتراکگذاری غم و اندوه خود، همدردی خود را نشان دادهاند؛ در محیط چندقطبی توئیتر، پستی از یک کاربر اسرائیلی که با انتشار ویدیوی انفجار نوشته بود «بای بای»، با اعتراض گسترده کاربران توییتر از گرایشهای سیاسی مختلف مواجه شد.
🔻در دنیای واقعی نیز این همدردی و همدلی نمود داشته است. دولت یک روز عزای عمومی اعلام کرد و مردم با حضور پرشور در مراکز انتقال خون برای کمک به مصدومان، صفهای طولانی تشکیل دادند. همچنین فستیوال کوچه، که با دشواری مجوز برگزاری دریافت کرده بود، به احترام این حادثه تلخ پایان زودهنگام خود را اعلام کرد و در پستی اینستاگرامی نوشت: «کوچه از منتهی الیه شادی رو به نهایت غم سکوت میکنه».
🔻همه چیز حکایت از آن دارد که مردم ایران، با هر نگرش و گرایشی، خود را همدرد مردم بندرعباس و خانوادههای کشتهشدگان و مجروحان این حادثه تلخ میدانند. امری که به چشم آمده و بطور مثال شروین حاجیپور در رابطه با صف اهدای خون مردم نوشته است «چقد آدم حسابیه این ایرانی جماعت».
🔻برخی نیز با شگفتی راجع به این همدلی و همدردی مردم ایران سخن میگویند؛ گویی این همدردی جمعی تعجبآور است. اما چرا باید بابت آن تعجب کرد؟ شاید به این دلیل که مدتهاست بخاطر تنشهای اجتماعی و سیاسی، برخی افراد و گروهها، در تلاش برای پیشبرد ایدههای خود، گاهی دیگران را نادیده گرفته یا حتی به آنها توهین کردهاند و و در نهایت جامعه را چندپاره کردهاند.
🔻این چندپارهشدن در موقعیتهای مختلف نمایان شده و شاید به همین دلیل، همدلی جمعی امروز تعجببرانگیز به نظر میرسد. بااینحال، واقعیت این است که جامعه ایران در برابر منافع ملی و آنچه «ایران» مینامد، متحد و همدل است و هر آسیبی در گوشهای از این سرزمین، برایش دردناک است؛ واینگونه حوادث نیز این حقیقت را بیشازپیش آشکار میکنند.
همدردی جمعی، نشانهای امیدبخش از همبستگی در جامعه ایران است. کاش دور نباشد روزی که این جامعه یک «شادی جمعی» را هم تجربه کند.
@MohammadRahbari
✍🏻محمد رهبری
🔻از روز گذشته و پس از انتشار خبر انفجار دلخراش در بندر شهید رجایی، موجی از همدردی و همدلی مردم ایران با آسیبدیدگان این حادثه در شبکههای اجتماعی شکل گرفته است. بسیاری از کاربران با انتشار استوریهایی در اینستاگرام، همبستگی خود را نشان دادند و تاکنون بیش از ۸۰۰ هزار نفر در کمپین «در کنار مردم دریا همدردیم...» مشارکت کردهاند. هنرمندان و ورزشکاران نیز با انتشار پستها و استوریهایی، با مردم بندرعباس ابراز همدردی کردهاند.
🔻این فضا در توییتر نیز مشهود است؛ کاربران با بهاشتراکگذاری غم و اندوه خود، همدردی خود را نشان دادهاند؛ در محیط چندقطبی توئیتر، پستی از یک کاربر اسرائیلی که با انتشار ویدیوی انفجار نوشته بود «بای بای»، با اعتراض گسترده کاربران توییتر از گرایشهای سیاسی مختلف مواجه شد.
🔻در دنیای واقعی نیز این همدردی و همدلی نمود داشته است. دولت یک روز عزای عمومی اعلام کرد و مردم با حضور پرشور در مراکز انتقال خون برای کمک به مصدومان، صفهای طولانی تشکیل دادند. همچنین فستیوال کوچه، که با دشواری مجوز برگزاری دریافت کرده بود، به احترام این حادثه تلخ پایان زودهنگام خود را اعلام کرد و در پستی اینستاگرامی نوشت: «کوچه از منتهی الیه شادی رو به نهایت غم سکوت میکنه».
🔻همه چیز حکایت از آن دارد که مردم ایران، با هر نگرش و گرایشی، خود را همدرد مردم بندرعباس و خانوادههای کشتهشدگان و مجروحان این حادثه تلخ میدانند. امری که به چشم آمده و بطور مثال شروین حاجیپور در رابطه با صف اهدای خون مردم نوشته است «چقد آدم حسابیه این ایرانی جماعت».
🔻برخی نیز با شگفتی راجع به این همدلی و همدردی مردم ایران سخن میگویند؛ گویی این همدردی جمعی تعجبآور است. اما چرا باید بابت آن تعجب کرد؟ شاید به این دلیل که مدتهاست بخاطر تنشهای اجتماعی و سیاسی، برخی افراد و گروهها، در تلاش برای پیشبرد ایدههای خود، گاهی دیگران را نادیده گرفته یا حتی به آنها توهین کردهاند و و در نهایت جامعه را چندپاره کردهاند.
🔻این چندپارهشدن در موقعیتهای مختلف نمایان شده و شاید به همین دلیل، همدلی جمعی امروز تعجببرانگیز به نظر میرسد. بااینحال، واقعیت این است که جامعه ایران در برابر منافع ملی و آنچه «ایران» مینامد، متحد و همدل است و هر آسیبی در گوشهای از این سرزمین، برایش دردناک است؛ واینگونه حوادث نیز این حقیقت را بیشازپیش آشکار میکنند.
همدردی جمعی، نشانهای امیدبخش از همبستگی در جامعه ایران است. کاش دور نباشد روزی که این جامعه یک «شادی جمعی» را هم تجربه کند.
@MohammadRahbari
20.04.202514:38
انتشار کتاب مشروطهی همگان
نوشته جوادی یگانه و علی راغب
کتاب «مشروطهي همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه» نوشته محمدرضا جوادی یگانه و علی راغب، توسط انتشارات علمی منتشر شد.
مسألهی اصلی کتاب، پاسخ بدین پرسش است که انقلاب مشروطه از آن کیست؟ چرا گروهی به دنبال تصاحب آن و گروهی دیگر به دنبال تحقیرش هستند؟
یکی از موضوعاتی که مشروطه از همان ابتدا با آن درگیر بوده، شبههي ضداسلامی بودن و مشخصاً انتساب آن به جنبش نوپدید بابیه بوده است؛ چنانچه محمدعلیشاه در زمان به توپ بستن مجلس شورای ملی همین مسأله را مطرح کرد و پیش از آن هم شیخ فضلالله نوری در زمانی که جلوی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان و در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشسته بود، مشروطهخواهان را به بابیگری متهم میکرد. اهمیت مسأله از آنرو است که در دههي اخیر، مجدداً بحث بابینمایی انقلاب مشروطه برجسته شده است و طرفه آنکه این بحث، همزمان هم از سوی فعالان بهائی و هم از سوی مشروعهخواهان دنبال میشود؛ دو طیف متضاد، به دنبال بابی یا بهائي خواندن مشروطه و کنشگران آن هستند: از یکسو، جناحی تندرو در داخل ایران و از سوی دیگر، برخی پیروان و طرفداران بهائیت در داخل و خارج از ایران.
در این کتاب، با نشان دادن اشتراک نظرها و منافع هر دو گروه، سعی کردهایم خط بطلانی بر استدلالها و ادعاهای هر دو طیف بکشیم و روشن کنیم که نخستین انقلاب مردمی در ایران در صد و پنجاه سال گذشته، تنها متعلق به عموم مردم است —زنان و مردان تمامی اقشار جامعه— نه گروههای صنفی، جغرافیایی، فکری و مذهبی.
پس از مرور مختصر رخدادها و شخصیتها و معرفی منابع، کتاب استدلالهای مومنان و طرفداران آیینهای بابی و بهایی و استدلالهای مخالفان بابی و بهایی در باره بابی بودن مشروطه، را شرح داده و نقد میکند.
آنگاه شگردهای مدعیان بابی بودن مشروطه را میکاود و در انتها هم این ادعا را از منظر جامعهشناسی تاریخی بررسی میکند.
پ.ن: فکر اصلی این کتاب الهامگرفته از بحثهای مطرحشده در درس «جامعهشناسی انقلاب مشروطه» دوره کارشناسی ارشد جامعهشناسی است. این درس برای نخستین بار در دانشگاه تهران از سوی نویسندگان در سال ۱۴۰۲ ارائه شد.
برای تهیه کتاب به صفحه انتشارات علمی (اینجا) مراجعه کنید.
نوشته جوادی یگانه و علی راغب
کتاب «مشروطهي همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه» نوشته محمدرضا جوادی یگانه و علی راغب، توسط انتشارات علمی منتشر شد.
مسألهی اصلی کتاب، پاسخ بدین پرسش است که انقلاب مشروطه از آن کیست؟ چرا گروهی به دنبال تصاحب آن و گروهی دیگر به دنبال تحقیرش هستند؟
یکی از موضوعاتی که مشروطه از همان ابتدا با آن درگیر بوده، شبههي ضداسلامی بودن و مشخصاً انتساب آن به جنبش نوپدید بابیه بوده است؛ چنانچه محمدعلیشاه در زمان به توپ بستن مجلس شورای ملی همین مسأله را مطرح کرد و پیش از آن هم شیخ فضلالله نوری در زمانی که جلوی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان و در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشسته بود، مشروطهخواهان را به بابیگری متهم میکرد. اهمیت مسأله از آنرو است که در دههي اخیر، مجدداً بحث بابینمایی انقلاب مشروطه برجسته شده است و طرفه آنکه این بحث، همزمان هم از سوی فعالان بهائی و هم از سوی مشروعهخواهان دنبال میشود؛ دو طیف متضاد، به دنبال بابی یا بهائي خواندن مشروطه و کنشگران آن هستند: از یکسو، جناحی تندرو در داخل ایران و از سوی دیگر، برخی پیروان و طرفداران بهائیت در داخل و خارج از ایران.
در این کتاب، با نشان دادن اشتراک نظرها و منافع هر دو گروه، سعی کردهایم خط بطلانی بر استدلالها و ادعاهای هر دو طیف بکشیم و روشن کنیم که نخستین انقلاب مردمی در ایران در صد و پنجاه سال گذشته، تنها متعلق به عموم مردم است —زنان و مردان تمامی اقشار جامعه— نه گروههای صنفی، جغرافیایی، فکری و مذهبی.
پس از مرور مختصر رخدادها و شخصیتها و معرفی منابع، کتاب استدلالهای مومنان و طرفداران آیینهای بابی و بهایی و استدلالهای مخالفان بابی و بهایی در باره بابی بودن مشروطه، را شرح داده و نقد میکند.
آنگاه شگردهای مدعیان بابی بودن مشروطه را میکاود و در انتها هم این ادعا را از منظر جامعهشناسی تاریخی بررسی میکند.
پ.ن: فکر اصلی این کتاب الهامگرفته از بحثهای مطرحشده در درس «جامعهشناسی انقلاب مشروطه» دوره کارشناسی ارشد جامعهشناسی است. این درس برای نخستین بار در دانشگاه تهران از سوی نویسندگان در سال ۱۴۰۲ ارائه شد.
برای تهیه کتاب به صفحه انتشارات علمی (اینجا) مراجعه کنید.
22.04.202509:33
فصل دوم کتاب مشروطه همگان، که طرح بحث در باره بابینمایی انقلاب مشروطه است، را در فایل ضمیمه بخوانید.


09.05.202516:26
مشکلات مردم و کارمندان با تغییر ساعت کار کارمندان در تابستان
بر اساس تماسهای مردم با دولت در سال ۱۴۰۳
با عدم تصویب تغییر ساعت رسمی در مجلس، و تکلیف قانونی حداقل ساعات کار کارمندان، دولت ناگزیر از تعیین ساعت کار از ۶ صبح تا ۱۳ شد؛ اما دغدغهها و مشکلات کارمندان در این باره، بر اساس تماسهای سال گذشته با سامانه ۱۱۱ (لینک دسترسی به درگاه یکپارچه ارتباط مردم و دولت) به دستگاه ذیربط ارسال شد. خلاصهای از این مشکلات را در گزارش منتشرشده در ایرنا (اینجا) میتوانید بخوانید.
بر اساس تماسهای مردم با دولت در سال ۱۴۰۳
با عدم تصویب تغییر ساعت رسمی در مجلس، و تکلیف قانونی حداقل ساعات کار کارمندان، دولت ناگزیر از تعیین ساعت کار از ۶ صبح تا ۱۳ شد؛ اما دغدغهها و مشکلات کارمندان در این باره، بر اساس تماسهای سال گذشته با سامانه ۱۱۱ (لینک دسترسی به درگاه یکپارچه ارتباط مردم و دولت) به دستگاه ذیربط ارسال شد. خلاصهای از این مشکلات را در گزارش منتشرشده در ایرنا (اینجا) میتوانید بخوانید.
Reposted from:
باشگاه ادبیات



24.04.202519:19
باشگاه ادبیات تقدیم میکند
سیاست پرشور
احساسات و جنبشهای اجتماعی
جف گادوین، جیمز ام. جاسپر و فرانسیسکا پلتا
ترجمۀ فاطمه کریمخان
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
سیاست پرشور
احساسات و جنبشهای اجتماعی
جف گادوین، جیمز ام. جاسپر و فرانسیسکا پلتا
ترجمۀ فاطمه کریمخان
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
19.04.202506:05
اکنون خطیر ایران و هشدار از موقعیت ادباری
مصاحبه دکتر محمدعلی اکبری با خبرآنلاین
محمدعلی اکبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرآنلاین (۲۰ فروردین ۱۴۰۴، اینجا) در باره «اکنون خطیر ایران» صحبت میکند. به نظر او، مهم ترین بخش از کار مورخان بزرگ، گفتن از « تاریخ اکنون» یا «گفتنِ تاریخی وضعیت اکنون زمانهی خود» بوده است.
در پاسخ به این پرسش که اکنون ایران را در کدام دسته از اکنونیات باید جای داد؛ اکنون روالمند، اکنون بی قرار، اکنون تهی و.... پاسخ میدهد که از منظر «تاریخ اکنون»، اکنون ایران را باید «اکنون خطیر» نامید.
ویژگی نخست اکنون خطیر ایران، تجمیع مخاطرات است یعنی مخاطرات به صورت انباشتی، هم افزا و پیچیده، از قله به سوی دامنه سرازیر می شوند. انواع ناترازی ها در سطوح اقتصادی ، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، بین المللی و انسجام اجتماعی، همگی سویه های مختلفی از مخاطرات ایران است، که اکنون همزمان با هم سررسیده شده اند. به بیانی دیگر بدهی های تاریخمند شامل مشکلات و بحران ها، یکجا «سررسید» شده اند. ویژگی دوم آن، لزوم اتخاذ تصمیمات سخت، دشوار، و تاریخ ساز است. در زمانه مخاطرات تجمیع شده با فرارسیدن سررسید آن ها، نمی توان تصمیمات اساسی و مهم را به فردا واگذار کرد. اکنون زمان تصمیمات بسیار سخت است. این تصمیمات سخت نه فقط ناظر به حکومت کنندگان و نظام حکمرانی که متوجه روشنفکران، نخبگان و جامعه ایران نیز هست.
«خطیر بودن به این معنا است که اگر درک نکنیم که با چه امکانات و محدودیت هایی برای مواجهه با این امر خطیر روبه روهستیم، آن زمان در موقعیتی قرار می گیریم، که قدمای ما به آن موقعیت ادباری می گویند. بیهقی به عنوان حکیم مورخ، در داستانی که در گزارش منازعه پدریان و پسریان و جانشینی محمود است، با اشاره به شکست محمد به عنوان یکی از دو طرف این منازعه، می گوید محمد خیلی تدارک و تلاش کرد تا اوضاع را با حفظ جانشینی به نفع خود تغییر بدهد، اما شکست خورد، زیرا در موقعیت ادباری قرار گرفت.
موقعیت ادباری، یعنی عبور از لحظه طلایی فهم و تصمیم درست. در موقعیت ادباری چه می کنید؟ تدبیر می کنید، اما این تقدیر است که عمل می کند. این تعبیری را که ابوالفضل بیهقی به کار می برد و از یک شعر عربی استفاده می کند و می گوید: چون ادبار آمد، همه تدبیرها خطا شود و زمانه ی «ادبار» ظهور می کند. زمانه ادبار، یعنی دچار شدن به «لعنت و نفرین باد بی نیازی خداوند». این تعبیر، تعبیر بسیار مهم جوینی در تاریخ جهانگشا است. وقتی سپاهیان مغول بخارا را تصرف کردند، سوار بر اسب وارد مسجد جامع بخارا شدند، قرآن ها را زیر پای اسبان ریختند، چنگیز بر منبر پیامبر نشست. سپس یکی از سادات بزرگ شهر امیر امام جلال الدین علی بن الحسن الرَندی که مقتدای سادات ماوراء النهر بود، از رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود، یک سوال بسیار مهم پرسید و گفت: مولانا ! چه حالتست؟ این که می بینم به بیداریست یا رب یا به خواب؟ گفت: «خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست».
این سخن امام زاده، بیان لحظه ی تاریخی ظهورموقعیت ادباری است که در آن، هنگام تدبیر نیست و تدبیر به خطا می رود. ما در آستانه چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. جامعه ، نخبگان ، نیروهای سیاسی ، دوستداران و نظام حکمرانی ایران، باید بدانند ما در چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. زمان سررسیدها، فرا رسیده است. این موقعیتهای ادباری چندین وجه مشترک دارند ولی شاید مهمترین آن است که شرایط زمانه تغییر کرده است ولی نیروهای اصلی در چارچوب زمانه قدیم با جهان مواجه میشوند. یعنی هم ذهنیتشان نسبت به تغییرات تاخر دارد و هم عملشان. این عدم تناسب باعث میشود عملشان شبیه تلاش کسانی باشد که در باتلاق فرو رفتهاند. هر چه بیشتر تلاش میکنند، بیشتر فرو میروند. علت آن هم روشن است چون عملشان معطوف به جهان قدیم است ولی جهان قدیم جای خود را به جهان جدید داده است.»
اکبری چهار مثال در باره موقعیت ادباری در تاریخ معاصر ایران میآورد. اول تصمیم محمدرضا پهلوی پس از ۱۳ سال نخستوزیری هویدا، دوم رویکرد احساسی پس از شکست در جنگ اول ایران و روس، سوم در پناه بردن به آلمان در جنگ جهانی اول، و چهارم در داستان ملی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد.
مصاحبه دکتر محمدعلی اکبری با خبرآنلاین
محمدعلی اکبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرآنلاین (۲۰ فروردین ۱۴۰۴، اینجا) در باره «اکنون خطیر ایران» صحبت میکند. به نظر او، مهم ترین بخش از کار مورخان بزرگ، گفتن از « تاریخ اکنون» یا «گفتنِ تاریخی وضعیت اکنون زمانهی خود» بوده است.
در پاسخ به این پرسش که اکنون ایران را در کدام دسته از اکنونیات باید جای داد؛ اکنون روالمند، اکنون بی قرار، اکنون تهی و.... پاسخ میدهد که از منظر «تاریخ اکنون»، اکنون ایران را باید «اکنون خطیر» نامید.
ویژگی نخست اکنون خطیر ایران، تجمیع مخاطرات است یعنی مخاطرات به صورت انباشتی، هم افزا و پیچیده، از قله به سوی دامنه سرازیر می شوند. انواع ناترازی ها در سطوح اقتصادی ، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، بین المللی و انسجام اجتماعی، همگی سویه های مختلفی از مخاطرات ایران است، که اکنون همزمان با هم سررسیده شده اند. به بیانی دیگر بدهی های تاریخمند شامل مشکلات و بحران ها، یکجا «سررسید» شده اند. ویژگی دوم آن، لزوم اتخاذ تصمیمات سخت، دشوار، و تاریخ ساز است. در زمانه مخاطرات تجمیع شده با فرارسیدن سررسید آن ها، نمی توان تصمیمات اساسی و مهم را به فردا واگذار کرد. اکنون زمان تصمیمات بسیار سخت است. این تصمیمات سخت نه فقط ناظر به حکومت کنندگان و نظام حکمرانی که متوجه روشنفکران، نخبگان و جامعه ایران نیز هست.
«خطیر بودن به این معنا است که اگر درک نکنیم که با چه امکانات و محدودیت هایی برای مواجهه با این امر خطیر روبه روهستیم، آن زمان در موقعیتی قرار می گیریم، که قدمای ما به آن موقعیت ادباری می گویند. بیهقی به عنوان حکیم مورخ، در داستانی که در گزارش منازعه پدریان و پسریان و جانشینی محمود است، با اشاره به شکست محمد به عنوان یکی از دو طرف این منازعه، می گوید محمد خیلی تدارک و تلاش کرد تا اوضاع را با حفظ جانشینی به نفع خود تغییر بدهد، اما شکست خورد، زیرا در موقعیت ادباری قرار گرفت.
موقعیت ادباری، یعنی عبور از لحظه طلایی فهم و تصمیم درست. در موقعیت ادباری چه می کنید؟ تدبیر می کنید، اما این تقدیر است که عمل می کند. این تعبیری را که ابوالفضل بیهقی به کار می برد و از یک شعر عربی استفاده می کند و می گوید: چون ادبار آمد، همه تدبیرها خطا شود و زمانه ی «ادبار» ظهور می کند. زمانه ادبار، یعنی دچار شدن به «لعنت و نفرین باد بی نیازی خداوند». این تعبیر، تعبیر بسیار مهم جوینی در تاریخ جهانگشا است. وقتی سپاهیان مغول بخارا را تصرف کردند، سوار بر اسب وارد مسجد جامع بخارا شدند، قرآن ها را زیر پای اسبان ریختند، چنگیز بر منبر پیامبر نشست. سپس یکی از سادات بزرگ شهر امیر امام جلال الدین علی بن الحسن الرَندی که مقتدای سادات ماوراء النهر بود، از رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود، یک سوال بسیار مهم پرسید و گفت: مولانا ! چه حالتست؟ این که می بینم به بیداریست یا رب یا به خواب؟ گفت: «خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست».
این سخن امام زاده، بیان لحظه ی تاریخی ظهورموقعیت ادباری است که در آن، هنگام تدبیر نیست و تدبیر به خطا می رود. ما در آستانه چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. جامعه ، نخبگان ، نیروهای سیاسی ، دوستداران و نظام حکمرانی ایران، باید بدانند ما در چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. زمان سررسیدها، فرا رسیده است. این موقعیتهای ادباری چندین وجه مشترک دارند ولی شاید مهمترین آن است که شرایط زمانه تغییر کرده است ولی نیروهای اصلی در چارچوب زمانه قدیم با جهان مواجه میشوند. یعنی هم ذهنیتشان نسبت به تغییرات تاخر دارد و هم عملشان. این عدم تناسب باعث میشود عملشان شبیه تلاش کسانی باشد که در باتلاق فرو رفتهاند. هر چه بیشتر تلاش میکنند، بیشتر فرو میروند. علت آن هم روشن است چون عملشان معطوف به جهان قدیم است ولی جهان قدیم جای خود را به جهان جدید داده است.»
اکبری چهار مثال در باره موقعیت ادباری در تاریخ معاصر ایران میآورد. اول تصمیم محمدرضا پهلوی پس از ۱۳ سال نخستوزیری هویدا، دوم رویکرد احساسی پس از شکست در جنگ اول ایران و روس، سوم در پناه بردن به آلمان در جنگ جهانی اول، و چهارم در داستان ملی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد.
23.04.202515:07
گفتگو در شبکه یک در باره خانواده ایرانی و سریال پایتخت
در برنامه جام جم شبکه یک سیما در روز دوم اردیبهشت، در باره سریال پایتخت صحبت کردیم. من در باره علل افت مخاطب تلویزیون در سالهای اخیر و پدیده بودن و پرمخاطب بودن این سریال در این سالها صحبت کردم.
همچنین در باره «خانواده ایرانی» یا «خانوادههای ایرانی» بحث شد و من ضمن توضیح علل فردی شدن خانواده در جهان و ایران، گفتم که یک صورت غالب خانواده ایرانی وجود ندارد. تکثر و ناهمگونیهای جامعه ایرانی، خانوادههای ایرانی را هم متکثر و متنوع کرده و خانوادهای که سریال نشان داده، یکی از صورتهای پرتکرار خانواده ایرانی است و نمیشود جامعه را به یک شیوه استاندارد درآورد.
توصیهام در انتهای گفتگو این بود که صدا و سیما نقش حمایتی نسبت به شبکه نمایش خانگی داشته باشد و خود را رقیب آنها نپندارد و نیز در برنامههای تلویزیون، افزایش مخاطب را به عنوان نشانه موفقیت خودش تعریف کند. به گمان من، بر خلاف ایدهای که در گفتگو طرح شد، مردم، علاقهای به مطالب سخیف و مبتذل ندارند و ذائقه بصری آنها را میتوان معیار مطلوبیت یک برنامه دانست.
این گفتگو را از تلوبیون در اینجا ببینید.
در برنامه جام جم شبکه یک سیما در روز دوم اردیبهشت، در باره سریال پایتخت صحبت کردیم. من در باره علل افت مخاطب تلویزیون در سالهای اخیر و پدیده بودن و پرمخاطب بودن این سریال در این سالها صحبت کردم.
همچنین در باره «خانواده ایرانی» یا «خانوادههای ایرانی» بحث شد و من ضمن توضیح علل فردی شدن خانواده در جهان و ایران، گفتم که یک صورت غالب خانواده ایرانی وجود ندارد. تکثر و ناهمگونیهای جامعه ایرانی، خانوادههای ایرانی را هم متکثر و متنوع کرده و خانوادهای که سریال نشان داده، یکی از صورتهای پرتکرار خانواده ایرانی است و نمیشود جامعه را به یک شیوه استاندارد درآورد.
توصیهام در انتهای گفتگو این بود که صدا و سیما نقش حمایتی نسبت به شبکه نمایش خانگی داشته باشد و خود را رقیب آنها نپندارد و نیز در برنامههای تلویزیون، افزایش مخاطب را به عنوان نشانه موفقیت خودش تعریف کند. به گمان من، بر خلاف ایدهای که در گفتگو طرح شد، مردم، علاقهای به مطالب سخیف و مبتذل ندارند و ذائقه بصری آنها را میتوان معیار مطلوبیت یک برنامه دانست.
این گفتگو را از تلوبیون در اینجا ببینید.
28.04.202504:04
مصادره یک انقلاب
نگاهی به کتاب «مشروطه همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه»؛
نوشته سعیده زادقناد
منتشرشده در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا). ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴.
متن کامل را در این لینک بخوانید. خلاصهای از مرور مفصل خانم زادقناد بر کتاب را در ادامه میآورم.
انقلاب مشروطه، نخستین انقلاب مردم ایران در ۱۵۰ سال گذشته است، اما شبهه ضداسلامی بودن انقلاب مشروطه و مشخصاً انتساب آن به بابیه، مسئلهایست که حتی با گذشت سالها از این انقلاب عظیم سیاسی و اجتماعی، هم از جانب مؤمنان و طرفداران بابیت و بهائیت و هم از سوی مخالفان آنها، مطرح است. اینکه چرا این دو جریان به اشتراک نظر و منافع در بابینمایی مشروطه رسیده، و هر یک چه استدلالهایی را پی گرفتهاند، خالق روایت کتاب مشروطه همگان است.
فصل اول: غوطهوری در توهم توطئه با چاشنی جعل تاریخ. آنها بدون آنکه قصد ورود به ماهیت دو بابیت و بهائیت را داشته باشند، بر مطالعه رفتار بابیان و بهائیان و مخالفان آنها در رابطه با انقلاب مشروطه متمرکز شده، و به دنبال آنند که نشان دهند، پیامد بابینمایی این انقلاب از سوی دو طیف مذکور چیست.
فصل دوم: نمایندگان دو خط متنافر! این فصل با روند معرفی مورخان و نویسندگان و آثار آنها در دو جبهه پیش میرود: نخست آنهایی که مدعیاند انقلاب مشروطه، محصول فعالان بابی و بهائی بوده است و با تلقی مثبت از مشروطه، به دنبال تملک آنند؛ افرادی نظیر تورج امینی، فریدون وهمن، عباس امانت، منگل بیات، موژان مؤمن، خوان کول، کاویان صادقزاده میلانی و مینا یزدانی. گروه دوم نیز که به زعم خویش مشروطه را منفی قلمداد میکنند و در قلمروی مشروعهطلبان قرار دارند، با افرادی نظیر سید مقداد نبوی رضوی، حسین آبادیان، قدیر جعفری، موسی حقانی و میثم عبداللهی نمایندگی میشوند.
فصل سوم: در مسیر افترا. آنها ابتدا به شرح استدلالهای مدعیانی میپردازند که در فصل پیش به آنها اشاره شد. استدلالها در چند محور ذکر شده است: ۱) ادعای بابی ازلی یا بهائی بودن نظریهپردازان و کنشگران انقلاب مشروطه؛ ۲) همسویی ایدههای باب، بهاءالله و عبدالبهاء با ایدههای مشروطیت؛ ۳) ارجاع به اتهام بابی یا بهائی بودن کنشگران از سوی مخالفان مشروطه در آن روزگار.
فصل چهارم: نقد استدلالهای غیرمومنان و مخالفان بابیت: آنها بحث میکند که نویسندگان طیف اخیر، دلایلشان برای ادعای بابی یا بهائیبودن انقلاب مشروطه،
بیشتر بابی یا بهائی خواندن کنشگران آن است، نه همسویی آموزههای این دو فرقه و رهبران آنها با آرمانها و اصول مشروطهخواهی.
فصل پنجم: تکرار، تفسیر، تبدیل و تحریف. در این فصل با کاوش در آثار مدعیان بابیبودن مشروطه، شگردهای آنها بررسی و در چند محور دستهبندی شده است: تکرار ادعایی واحد؛ عمل بر اساس منافع؛ انتساب بدون ارائة سند و مدرک؛ ارجاع غلط یا عدم ارجاع به اسناد و منابع؛ ادعاهای غیرقابل قبول و ارجاع به خود؛ تبدیل کلمه بابی به بهائی؛ تفسیر مصادره به مطلوب از اسناد و تحریف روایتهای تاریخی.
فصل ششم: چگونه میتوان انقلاب مشروطه را به نام بهائیان زد؟! این فصل به شرح مبسوطی از دلایلی میپردازد که برای رد ادعای بابی و بهائی خواندن انقلاب مشروطه ارائه شده است. از جمله آن که در هر دو طیفی که پیشتر از آنها یاد شد، بابیان و بهائیان، یکی قلمداد شدهاند. و نیز پژوهش سلیقهای این گروه از نویسندگان.
فصل هفتم: بابیگری در ذهنیت جمعی روزگار مشروطه. در این فصل با عنوان «جامعهشناسی تاریخی ادعای بابی و بهائیخواندن انقلاب مشروطه»، نویسندگان به سراغ مفهوم «ذهنیت جمعی» از لوسین فور میروند و معتقدند که باید دید در دوره مشروطه، بابی به چه معنایی ذکر میشد و مردم از آن چه میفهمیدند، و نتیجه میگیرند بر اساس جو فکری و تاریخی ذهنیت دوره مشروطه، باید در انتساب اصطلاح بابی بهعنوان یک تجدیدنظرطلب مذهبی یه فعالان مشروطهخواه احتیاط کرد و آن را بیشتر مفهومی تحقیرآمیز برای مخالفان سیاسی در نظر گرفت.
به نظر نویسندگان، به همان میزان که مورخان بهائی در روایت از انقلابی که بهائیان در آن نقشی نداشتند، «بابی ازلی» را به «بابی بهائی» تبدیل کردند، جریانی مشروعهخواه نیز شکست مشروطه را به انحرافش از ایدههای اسلامی اولیه نسبت میدهد و این انحراف را محصول یک فرقة ضاله میداند و ملی بودن آن را رد میکند تا تنها انقلاب ملی مثبت، همان انقلاب اسلامی باشد.
آنها هر دو جریان را دارای صبغهای ضدملی میدانند و بر این باورند که این دو جریان فکری به دنبال مسخ یکی از ملیترین جنبشهای ایرانیاند. تأکید بر بابی نمایاندن انقلاب مشروطه، جدای از آنکه با واقعیات تاریخی نمیخواند، آن را از حالت همگانی و عامش خارج میکند و به خواستههای یک گروه یا فرقه نزدیک میسازد. مشروطه، مشروطه همگان بود و هنوز هم میتواند یهعنوان آرمان جمعی ایرانیان دوباره مطرح شود.
نگاهی به کتاب «مشروطه همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه»؛
نوشته سعیده زادقناد
منتشرشده در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا). ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴.
متن کامل را در این لینک بخوانید. خلاصهای از مرور مفصل خانم زادقناد بر کتاب را در ادامه میآورم.
انقلاب مشروطه، نخستین انقلاب مردم ایران در ۱۵۰ سال گذشته است، اما شبهه ضداسلامی بودن انقلاب مشروطه و مشخصاً انتساب آن به بابیه، مسئلهایست که حتی با گذشت سالها از این انقلاب عظیم سیاسی و اجتماعی، هم از جانب مؤمنان و طرفداران بابیت و بهائیت و هم از سوی مخالفان آنها، مطرح است. اینکه چرا این دو جریان به اشتراک نظر و منافع در بابینمایی مشروطه رسیده، و هر یک چه استدلالهایی را پی گرفتهاند، خالق روایت کتاب مشروطه همگان است.
فصل اول: غوطهوری در توهم توطئه با چاشنی جعل تاریخ. آنها بدون آنکه قصد ورود به ماهیت دو بابیت و بهائیت را داشته باشند، بر مطالعه رفتار بابیان و بهائیان و مخالفان آنها در رابطه با انقلاب مشروطه متمرکز شده، و به دنبال آنند که نشان دهند، پیامد بابینمایی این انقلاب از سوی دو طیف مذکور چیست.
فصل دوم: نمایندگان دو خط متنافر! این فصل با روند معرفی مورخان و نویسندگان و آثار آنها در دو جبهه پیش میرود: نخست آنهایی که مدعیاند انقلاب مشروطه، محصول فعالان بابی و بهائی بوده است و با تلقی مثبت از مشروطه، به دنبال تملک آنند؛ افرادی نظیر تورج امینی، فریدون وهمن، عباس امانت، منگل بیات، موژان مؤمن، خوان کول، کاویان صادقزاده میلانی و مینا یزدانی. گروه دوم نیز که به زعم خویش مشروطه را منفی قلمداد میکنند و در قلمروی مشروعهطلبان قرار دارند، با افرادی نظیر سید مقداد نبوی رضوی، حسین آبادیان، قدیر جعفری، موسی حقانی و میثم عبداللهی نمایندگی میشوند.
فصل سوم: در مسیر افترا. آنها ابتدا به شرح استدلالهای مدعیانی میپردازند که در فصل پیش به آنها اشاره شد. استدلالها در چند محور ذکر شده است: ۱) ادعای بابی ازلی یا بهائی بودن نظریهپردازان و کنشگران انقلاب مشروطه؛ ۲) همسویی ایدههای باب، بهاءالله و عبدالبهاء با ایدههای مشروطیت؛ ۳) ارجاع به اتهام بابی یا بهائی بودن کنشگران از سوی مخالفان مشروطه در آن روزگار.
فصل چهارم: نقد استدلالهای غیرمومنان و مخالفان بابیت: آنها بحث میکند که نویسندگان طیف اخیر، دلایلشان برای ادعای بابی یا بهائیبودن انقلاب مشروطه،
بیشتر بابی یا بهائی خواندن کنشگران آن است، نه همسویی آموزههای این دو فرقه و رهبران آنها با آرمانها و اصول مشروطهخواهی.
فصل پنجم: تکرار، تفسیر، تبدیل و تحریف. در این فصل با کاوش در آثار مدعیان بابیبودن مشروطه، شگردهای آنها بررسی و در چند محور دستهبندی شده است: تکرار ادعایی واحد؛ عمل بر اساس منافع؛ انتساب بدون ارائة سند و مدرک؛ ارجاع غلط یا عدم ارجاع به اسناد و منابع؛ ادعاهای غیرقابل قبول و ارجاع به خود؛ تبدیل کلمه بابی به بهائی؛ تفسیر مصادره به مطلوب از اسناد و تحریف روایتهای تاریخی.
فصل ششم: چگونه میتوان انقلاب مشروطه را به نام بهائیان زد؟! این فصل به شرح مبسوطی از دلایلی میپردازد که برای رد ادعای بابی و بهائی خواندن انقلاب مشروطه ارائه شده است. از جمله آن که در هر دو طیفی که پیشتر از آنها یاد شد، بابیان و بهائیان، یکی قلمداد شدهاند. و نیز پژوهش سلیقهای این گروه از نویسندگان.
فصل هفتم: بابیگری در ذهنیت جمعی روزگار مشروطه. در این فصل با عنوان «جامعهشناسی تاریخی ادعای بابی و بهائیخواندن انقلاب مشروطه»، نویسندگان به سراغ مفهوم «ذهنیت جمعی» از لوسین فور میروند و معتقدند که باید دید در دوره مشروطه، بابی به چه معنایی ذکر میشد و مردم از آن چه میفهمیدند، و نتیجه میگیرند بر اساس جو فکری و تاریخی ذهنیت دوره مشروطه، باید در انتساب اصطلاح بابی بهعنوان یک تجدیدنظرطلب مذهبی یه فعالان مشروطهخواه احتیاط کرد و آن را بیشتر مفهومی تحقیرآمیز برای مخالفان سیاسی در نظر گرفت.
به نظر نویسندگان، به همان میزان که مورخان بهائی در روایت از انقلابی که بهائیان در آن نقشی نداشتند، «بابی ازلی» را به «بابی بهائی» تبدیل کردند، جریانی مشروعهخواه نیز شکست مشروطه را به انحرافش از ایدههای اسلامی اولیه نسبت میدهد و این انحراف را محصول یک فرقة ضاله میداند و ملی بودن آن را رد میکند تا تنها انقلاب ملی مثبت، همان انقلاب اسلامی باشد.
آنها هر دو جریان را دارای صبغهای ضدملی میدانند و بر این باورند که این دو جریان فکری به دنبال مسخ یکی از ملیترین جنبشهای ایرانیاند. تأکید بر بابی نمایاندن انقلاب مشروطه، جدای از آنکه با واقعیات تاریخی نمیخواند، آن را از حالت همگانی و عامش خارج میکند و به خواستههای یک گروه یا فرقه نزدیک میسازد. مشروطه، مشروطه همگان بود و هنوز هم میتواند یهعنوان آرمان جمعی ایرانیان دوباره مطرح شود.
Log in to unlock more functionality.