
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

سیاست ملّی
نمانیم کین بوم ویران کنند
☀️دربارۀ دولت، تاریخ و سیاست
🦉 | Insights on State, History, and Politics |
برگه اینستاگرام:
https://www.instagram.com/nationalpoliticspersia/
☀️دربارۀ دولت، تاریخ و سیاست
🦉 | Insights on State, History, and Politics |
برگه اینستاگرام:
https://www.instagram.com/nationalpoliticspersia/
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateFeb 28, 2025
Added to TGlist
Mar 23, 2025Records
10.04.202523:59
247Subscribers23.03.202523:59
200Citation index24.03.202523:59
5.3KAverage views per post24.03.202523:59
5.3KAverage views per ad post07.04.202523:59
17.78%ER24.03.202523:59
2940.22%ERRGrowth
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
06.04.202519:12
🔥 بیانیه صدها تن از اصحاب علم و فرهنگ و هنر از سراسر کشور نسبت به سیاستهای فرهنگی دولت
«هشدار به آنان که بر سر شاخه نشسته، بن میبُرند»
این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان، چهرههای ملی شناخته شده و برجستگان ایران شناسی، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشتههای گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی، و فعالان دانشجویی از نقاط مختلف کشور در کنار یکدیگر نسبت به مسألهای ملی هشدار میدهند. در این بیانیه اسامی چهرههایی، چون ژاله آموزگار، کیخسرو پورناظری، میرجلالالدین کزازی، علی اشرف صادقی، علیاصغر دادبه، حسن انوری، موسی غنی نژاد، کاوه بیات، نصرالله پورجوادی، سهراب پورناظری، داریوش پیرنیاکان، تهمورس پورناظری، مرضیه برومند، علی مصفا، رخشان بنی اعتماد، محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد جعفری قنواتی، عبدالمجید ارفعی، علی دهباشی و حکمت الله ملاصالحی به چشم میآید. متن کامل بیانیه که امضای آن هنوز ادامه دارد، به همراه اسامی امضاکنندگان تا آخرین لحظه، در ادامه آمده است.
در این بیانیه که بیش از ۸۰۰ نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیهای تحلیلی درباره وقایع مرتبط با نوروز امسال، ضمن محکوم کردن سیاستهای فرهنگی مرتبط با وقایع نوروز امسال در آذربایجان غربی و کردستان و نیز مواضع استاندار آذربایجان شرقی، و برشمردن پیامدهای این سیاستها و اقدامات برای ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگراییهای محلی دانستند.
متن کامل بیانیه:
https://telegra.ph/FinalStatement-04-02
@NPPERSIA
«هشدار به آنان که بر سر شاخه نشسته، بن میبُرند»
این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان، چهرههای ملی شناخته شده و برجستگان ایران شناسی، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشتههای گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی، و فعالان دانشجویی از نقاط مختلف کشور در کنار یکدیگر نسبت به مسألهای ملی هشدار میدهند. در این بیانیه اسامی چهرههایی، چون ژاله آموزگار، کیخسرو پورناظری، میرجلالالدین کزازی، علی اشرف صادقی، علیاصغر دادبه، حسن انوری، موسی غنی نژاد، کاوه بیات، نصرالله پورجوادی، سهراب پورناظری، داریوش پیرنیاکان، تهمورس پورناظری، مرضیه برومند، علی مصفا، رخشان بنی اعتماد، محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد جعفری قنواتی، عبدالمجید ارفعی، علی دهباشی و حکمت الله ملاصالحی به چشم میآید. متن کامل بیانیه که امضای آن هنوز ادامه دارد، به همراه اسامی امضاکنندگان تا آخرین لحظه، در ادامه آمده است.
در این بیانیه که بیش از ۸۰۰ نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیهای تحلیلی درباره وقایع مرتبط با نوروز امسال، ضمن محکوم کردن سیاستهای فرهنگی مرتبط با وقایع نوروز امسال در آذربایجان غربی و کردستان و نیز مواضع استاندار آذربایجان شرقی، و برشمردن پیامدهای این سیاستها و اقدامات برای ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگراییهای محلی دانستند.
متن کامل بیانیه:
https://telegra.ph/FinalStatement-04-02
@NPPERSIA
04.04.202520:58
🔥دعوت از اهل نظر و هنر علاقمند به ایران، برای امضا:
☀️ بیانیۀ هشدارآمیزِ گروهی از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان دربارۀ برخی سیاستهای فرهنگی نادرست و پیامدهای مخاطرهآمیز آن برای کشور
متن کامل بیانیه را اینجا در Instant View یا در نشانی زیر بخوانید:
📜 https://telegra.ph/FinalStatement-04-02
🖋برای امضا بیانیه، با کلیک بر روی نشانی زیر، به گروه واتساپ «گردآوری امضا» بپیوندید و با جملهای کوتاه و ذکر نام و نام خانوادگ، موافقت خود را اعلام بفرمایید:
👉🏻 https://chat.whatsapp.com/KZeQ6NBjPMv2ocVcNeckWV
بخشی از متن بیانیه:
@NPPERSIA
☀️ بیانیۀ هشدارآمیزِ گروهی از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان دربارۀ برخی سیاستهای فرهنگی نادرست و پیامدهای مخاطرهآمیز آن برای کشور
هممیهنان پاکنهاد
ملّتِ تاریخی و بزرگِ ایران
ضمن ابراز شادباشِ جشنِ ملّی نوروز و سالِ نو ایرانی خدمتِ شما هموطنانِ گرامی، همانگونه که مستحضرید کشورِ عزیزمان ایران در شرایط بسیار حساسی است و بحرانهای بزرگی چون چالشهای اقتصادی، گرانی، تورّم و بیارزشی پولِ ملّی تا سردرگمی سیاستِ خارجی کشور و خطرِ احتمالی بروز جنگ، مهاجرتِ نخبگان و خروج سرمایههای مادی و معنوی کشور و ناتوانیِ دولتمردان در استیفای کاملِ حقوقِ شهروندانِ ایرانی، کشور را با مخاطراتِ بزرگی مواجه کرده است. ورود غیرکارشناسی بخشهایی از حاکمیّت از جمله قوۀ مجریه به «مباحثِ قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالشهای پیشروی کشور و ملّتِ ایران، خود زمینهسازِ چالشهای بزرگتری شده است.
متن کامل بیانیه را اینجا در Instant View یا در نشانی زیر بخوانید:
📜 https://telegra.ph/FinalStatement-04-02
🖋برای امضا بیانیه، با کلیک بر روی نشانی زیر، به گروه واتساپ «گردآوری امضا» بپیوندید و با جملهای کوتاه و ذکر نام و نام خانوادگ، موافقت خود را اعلام بفرمایید:
👉🏻 https://chat.whatsapp.com/KZeQ6NBjPMv2ocVcNeckWV
بخشی از متن بیانیه:
ما امضاکنندگان بیانیه، هشدار میدهیم، اکنون که دشمنانِ ملّتِ ایران به دنبال فعّال کردنِ گسلهای قومی در کشور هستند تا به مقاصدِ شوم خود برای بر هم زدن یکپارچگی ایرانِ عزیز دست یابند. آیا وقت آن نرسیده است تا مسئولان و مدیرانِ ناکارآمد و بعضاً موافق با رخدادهای ناگوارِ پیش گفته در برخی استانها، از کار برکنار و برای اقداماتِ مخرّب و یا سکوت همراه با تأییدِ خود، مؤاخذه شوند؟ آیا نباید در انتخابِ استانداران و دیگر مدیرانِ ارشدِ استانی و شهرستانی، بدون توجه به مسائلِ قومی، زبانی و مذهبی، ویژگیهایی چون کارآمدی، تخصص، خوشنامی، ایراندوستی و وطنخواهی ملاک باشد؟ به راستی آیا زمان آن نرسیده است تا از طرحِ مسائلِ قومی و شعارهای تفرقهافکنانه و تجزیهطلبانه و آوردن پرچمِ کشورهای بیگانه در ورزشگاههای کشور جلوگیری شود و با عواملِ داخلی و خارجی چنین اقداماتِ ضدِّ ملّی برخورد شود؟!
ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن هشدارِ دوباره به دولتمردان دربارۀ اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسی و وفاقسوزی که در پیش گرفتهاند، یادآور میشویم که چنین روشهایی به جز تهدیدِ انسجام و امنیتِ ملّی و تقویتِ واگرایی و منازعاتِ خانمانسوزِ محلّی، آوردۀ دیگری برای کشور و ملّتِ بزرگِ ایران ندارد. با تأکید یادآور میشویم که در صورتِ تداومِ چنین رویکردهایی، سکوت را خیانت به آیندۀ ایران و بازی در برنامۀ دشمنانِ کشور برای تهدیدِ تمامیّتِ ایران ارزیابی نموده و در قبالِ مسئولیتِ ملّی و تاریخی خود نسبت به سرنوشتِ کشور و ملّتِ ایران، روشنگری و کنشگری مدنی و ملّی
خود را با جدیّتِ بیشتر، ادامه میدهیم.
@NPPERSIA


25.03.202512:21
سلیمان قانونی که بزرگترین سلطان عثمانی بود و چشم طمع به ایران داشت، چندبار لشکرکشی ناکام به آذربایجان کرد. در حدود ۱۵۵۳ میلادی، شاه طهماسبِ ایران نامهای مفصل به سلطان ترکان نوشت. بخشی از آن:
سیصد هزار کس برداشته به عرابه و توپ و تفنگ و یراق، چهار ساله متوجه ایران شدی و بعد از آنکه به حوالی این دیار رسیدی، نتوانستی که یک روز توقف کنی، آخرالامر بیچاره [سپاه] را به صد بلا گرفتار ساخته، به خاک تیره برابر ساخته، مراجعت نمودی چنانکه یکی از شیعه گفته که:
رومی* آمد بر در تبریز بر خود رید و رفت
ریده ریده از در تبریز واگردید و رفت
*رومی، صفتی بود که ایرانیان به اهالی آناتولی میدادند.
پ.ن.
صاحبنظران معتقدند حرمت امامزاده با متولی آن است. وقتی در ایران همه چیز متولی دارد، جز ایران، وقتی بیگانه میبیند که در خاک ایران، عناصر ملیّت ایرانی و میراث ایرانزمین مورد غفلت متولیان است و در مقابل، عدهای قومیتگرا و تجزیهطلب در خیابانها جولان میدهند و مسئولان امر، یا «در بند نقش ایواناند» یا خود در آتش قومیتبازی میدمند، باید منتظر گستاخیهای بیشتر از سوی بیگانگان و بیگانهپرستان بود.
@NPPERSIA
سیصد هزار کس برداشته به عرابه و توپ و تفنگ و یراق، چهار ساله متوجه ایران شدی و بعد از آنکه به حوالی این دیار رسیدی، نتوانستی که یک روز توقف کنی، آخرالامر بیچاره [سپاه] را به صد بلا گرفتار ساخته، به خاک تیره برابر ساخته، مراجعت نمودی چنانکه یکی از شیعه گفته که:
رومی* آمد بر در تبریز بر خود رید و رفت
ریده ریده از در تبریز واگردید و رفت
*رومی، صفتی بود که ایرانیان به اهالی آناتولی میدادند.
پ.ن.
صاحبنظران معتقدند حرمت امامزاده با متولی آن است. وقتی در ایران همه چیز متولی دارد، جز ایران، وقتی بیگانه میبیند که در خاک ایران، عناصر ملیّت ایرانی و میراث ایرانزمین مورد غفلت متولیان است و در مقابل، عدهای قومیتگرا و تجزیهطلب در خیابانها جولان میدهند و مسئولان امر، یا «در بند نقش ایواناند» یا خود در آتش قومیتبازی میدمند، باید منتظر گستاخیهای بیشتر از سوی بیگانگان و بیگانهپرستان بود.
@NPPERSIA
25.03.202510:23
اردوغان و بازار نوروز
«حرمت امامزاده با متولی است. ... اما سیاست فرهنگی رسمی نگاهش به نوروز و میراث ملی «أكل ميته» است و تا این رویکرد اصلاح نشود، هر سرنتراشیدهای میتواند مدعی قلندریاش شود.»
✍️ حبیبالله فاضلی کرمانشاهی
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
۱. دولت ترکیه جزو دولتهای جدید، غیرطبیعی و «سیاست ساخت» محسوب میشود که موجودیتش مدیون یکی از معاملههای سیاسی معاصر است و اقدامش در دستاندازی به میراث معنوی جوامع دیگر قابل درک است. بنیاد دولتهای جدید بر مفهوم کمپانی (اونیورسیتاس) برقرار است. بر این اساس همهچیز به ارادهٔ هیئتمدیره و مدیرعامل استوار است که باید در هر بازار بهصرفهای سرمایهگذاری کند و آنگاه که بازی در آن بازار بهصرفه نباشد میتوان فروختش و در بحرانها هم رهایش کرد.
۲. دولت ترکیه سالهاست که بهمثابه شرکت عمل میکند، امتگرایی اسلامی میراث عثمانی بهصرفه نبود، به اروپاگرایی فروختش؛ نخریدند و به باشگاه اروپای مسیحی راهش ندادند. «برندش» را به پانترکیسم و بعد از آن به آسیای مرکزیگرایی و نژادگرایی پانترکیستی بدل کرده است. با اسرائیل همجیب و همحساب است و همزمان پا بر روی اخوانالمسلمین گذاشته و در سودای امت عثمانی است. مهم این نیست که مذهب و نژاد در تعارض ذاتیاند و خلق ملل ترک و امت مومنان لایجتمعاناند، بلکه مهم این است که هر دو بازار خوبی برای خرید و فروش دارند. القصه اینکه ترکیه کشور نیست، کمپانی است! با منطق بازار همهچیز را تحلیل میکند و نوروز برایش آخرین بازار است.
۳. در اینجا کاری به تاریخ، زبانشناسی، باستانشناسی و روایت سندی نوروز و پیوستگی آن با ایرانشهر ندارم که برای اهل پژوهش روشنتر از آفتاب است و هر تلاشی برای جعل روایتی دیگر، مصداق بردن عِرض خود است؛ اما یادآوری این نکتهٔ سیاسی ضروری ست که نوروز به جهت اهمیتش در تاریکترین دوران سیاسی ایران هم تعطیلبردار نبوده و بیش از هر نهاد ایرانی با اسلام سازگار شد و با روح ایرانی پیوندی گوهری یافته است و در جهان نیز جز با فرهنگ ایرانی قابل توضیح نیست. اکنون که دولت-شرکت ترکیه عزم بهرهبرداری ابزاری از بازار نوروز را دارد بد نیست حداقل بهصورت رسمی محدودیت و ممنوعیتهای برگزاری مراسمات نوروز در نظام قوانین و مقررات خودش را بردارد. نوروز تا همین چندسال پیش در قلمرو ترکیه ممنوع و نمادی از تهاجم فرهنگی ایرانی بوده؛ حالا چه شد که بخشی از میراث ملی ترکیه معرفی میشود؟
مردمشناسی ترکیه نشان میدهد که سالها طول خواهد کشید که شهروندان ترکیه با نام و معنای نوروز آشنا شوند و تا آنروز ترکیه بازار و برند بهصرفهتری را جایگزین نوروز ایرانی خواهد کرد و آنچه که باقی میماند پرسش از هویت و کیستی دولت ترکیه است که هر روز مغشوشتر میشود. دولت ترکیه باید بداند که نوروز برند آرایشی نیست که قابل خرید و فروش یا مصرف نمایشی باشد و بعید نیست دولتهای نوزاد را دچار بحران هویت مضاعف کند.
۴. نکتهٔ آخر اینکه حرمت امامزاده با متولی است. جامعهٔ ایرانی توجهش به نوروز بیش از گذشته شده است و اکنون بیش از گذشته بهمثابه تکیهگاه هویتی بدان مینگرد اما سیاست فرهنگی رسمی نگاهش به نوروز و میراث ملی «أكل ميته» است و تا این رویکرد اصلاح نشود، هر سرنتراشیدهای میتواند مدعی قلندریاش شود.
@NPPERSIA
@iranshenasi_ut
«حرمت امامزاده با متولی است. ... اما سیاست فرهنگی رسمی نگاهش به نوروز و میراث ملی «أكل ميته» است و تا این رویکرد اصلاح نشود، هر سرنتراشیدهای میتواند مدعی قلندریاش شود.»
✍️ حبیبالله فاضلی کرمانشاهی
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
۱. دولت ترکیه جزو دولتهای جدید، غیرطبیعی و «سیاست ساخت» محسوب میشود که موجودیتش مدیون یکی از معاملههای سیاسی معاصر است و اقدامش در دستاندازی به میراث معنوی جوامع دیگر قابل درک است. بنیاد دولتهای جدید بر مفهوم کمپانی (اونیورسیتاس) برقرار است. بر این اساس همهچیز به ارادهٔ هیئتمدیره و مدیرعامل استوار است که باید در هر بازار بهصرفهای سرمایهگذاری کند و آنگاه که بازی در آن بازار بهصرفه نباشد میتوان فروختش و در بحرانها هم رهایش کرد.
۲. دولت ترکیه سالهاست که بهمثابه شرکت عمل میکند، امتگرایی اسلامی میراث عثمانی بهصرفه نبود، به اروپاگرایی فروختش؛ نخریدند و به باشگاه اروپای مسیحی راهش ندادند. «برندش» را به پانترکیسم و بعد از آن به آسیای مرکزیگرایی و نژادگرایی پانترکیستی بدل کرده است. با اسرائیل همجیب و همحساب است و همزمان پا بر روی اخوانالمسلمین گذاشته و در سودای امت عثمانی است. مهم این نیست که مذهب و نژاد در تعارض ذاتیاند و خلق ملل ترک و امت مومنان لایجتمعاناند، بلکه مهم این است که هر دو بازار خوبی برای خرید و فروش دارند. القصه اینکه ترکیه کشور نیست، کمپانی است! با منطق بازار همهچیز را تحلیل میکند و نوروز برایش آخرین بازار است.
۳. در اینجا کاری به تاریخ، زبانشناسی، باستانشناسی و روایت سندی نوروز و پیوستگی آن با ایرانشهر ندارم که برای اهل پژوهش روشنتر از آفتاب است و هر تلاشی برای جعل روایتی دیگر، مصداق بردن عِرض خود است؛ اما یادآوری این نکتهٔ سیاسی ضروری ست که نوروز به جهت اهمیتش در تاریکترین دوران سیاسی ایران هم تعطیلبردار نبوده و بیش از هر نهاد ایرانی با اسلام سازگار شد و با روح ایرانی پیوندی گوهری یافته است و در جهان نیز جز با فرهنگ ایرانی قابل توضیح نیست. اکنون که دولت-شرکت ترکیه عزم بهرهبرداری ابزاری از بازار نوروز را دارد بد نیست حداقل بهصورت رسمی محدودیت و ممنوعیتهای برگزاری مراسمات نوروز در نظام قوانین و مقررات خودش را بردارد. نوروز تا همین چندسال پیش در قلمرو ترکیه ممنوع و نمادی از تهاجم فرهنگی ایرانی بوده؛ حالا چه شد که بخشی از میراث ملی ترکیه معرفی میشود؟
مردمشناسی ترکیه نشان میدهد که سالها طول خواهد کشید که شهروندان ترکیه با نام و معنای نوروز آشنا شوند و تا آنروز ترکیه بازار و برند بهصرفهتری را جایگزین نوروز ایرانی خواهد کرد و آنچه که باقی میماند پرسش از هویت و کیستی دولت ترکیه است که هر روز مغشوشتر میشود. دولت ترکیه باید بداند که نوروز برند آرایشی نیست که قابل خرید و فروش یا مصرف نمایشی باشد و بعید نیست دولتهای نوزاد را دچار بحران هویت مضاعف کند.
۴. نکتهٔ آخر اینکه حرمت امامزاده با متولی است. جامعهٔ ایرانی توجهش به نوروز بیش از گذشته شده است و اکنون بیش از گذشته بهمثابه تکیهگاه هویتی بدان مینگرد اما سیاست فرهنگی رسمی نگاهش به نوروز و میراث ملی «أكل ميته» است و تا این رویکرد اصلاح نشود، هر سرنتراشیدهای میتواند مدعی قلندریاش شود.
@NPPERSIA
@iranshenasi_ut
07.04.202521:06
بیانیه ایرانخواهان
برگ زرینی در تاریخ جامعه مدنی و مستقل ایرانی
بیانیه بیش از ۸۰۰ تن از اهل علم، فرهنگ و هنر، متنی درخشان، مسئولانه، شریف و دقیق است و برگ زرینی در تاریخ جامعه مدنی ایران. متنی که بهنوعی میتوان آن را اعلامیهٔ اصول و ارزشهای شهروند متمدن و آگاه دانست.
پای این بیانیه را فرزانگان و بزرگانی امضا کردهاند همچون ژاله آموزگار،میرجلالالدین کزازی، علی اشرف صادقی، حسن انوری، کاوه بیات، کیخسرو پورناظری، علیاصغر دادبه، نصرالله پورجوادی، حمید احمدی، داریوش پیرنیاکان، علی مصفا، محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد جعفری قنواتی، عبدالمجید ارفعی، علی دهباشی و حکمت الله ملاصالحی. نامهایی که سنگینی آن، اردوی ایرانستیزان را بر هم ریخته و میریزد.
همین است که وحوش ایرانستیز از ینگه دنیا تا همین حوالی، با خواندن آن، چون اسپند روی آتش بالا و پایین میپرند. کسانی که مدتی بود نوروز را بهانه کرده، مستمر بر طبل توخالی قومیتگرایی خود میکوبیدند. از یکسو، هواداران «کوردستانات» ـ با ادعای مرزهایی از حوالی دریای سیاه تا لب ساحل خلیج فارس - که قلمرو خیالی خود را پایتخت نوروز مینامیدند و در این میان، از حمایت تبلیغاتی اهل «فاند و باند» در اروپا و آمریکای شمالی برخوردار بودند. از سوی دیگر، پانترکیستهایی که خود را از تخمه گرگ خاکستری دانسته، همچون سخنگوی منافع بیگانه عمل میکنند و همزمان نقاب دین بر چهره میزنند - تا اینچنین عامل وهن اسلام و خصم ایران باشند. هفتههای گذشته شاهد تنش و شاخوشانهکشیدن این دو دسته از جریانهای تمدنستیز علیه یکدیگر بودیم که هر یک، دیگری را تهدید وجودی علیه خود میدید. با انتشار بیانیه ایرانخواهان، این دو خصم ذاتی، این دو دیو تاریکی، از خوف روشنایی تابان ایران، دوباره همداستان شده و «کنفدراسیون موسمی طوایف قومگرا و تجزیهطلب» را علیه ایران برقرار کردهاند.
روز گذشته، بیش از ۸۰۰ نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیه مفصلی که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفتههای پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، اشاره کرده و ضمن اعتراض به سیاستها و اقدامات غیرمسئولانهٔ برخی مسئولان، از شمالغرب کشور تا خوزستان، و برشمردن پیامدهای این سیاستها و اقدامات علیه کیان فرهنگی و وحدت ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگراییهای محلی دانستهاند. این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان و فرهیختگان و چهرههای ملی شناخته شده، ایرانشناسان، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشتههای گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی، و فعالان دانشجویی از مناطق مختلف کشور، در کنار یکدیگر نسبت به مسألهای ملی هشدار میدهند.
@NPPERSIA
برگ زرینی در تاریخ جامعه مدنی و مستقل ایرانی
بیانیه بیش از ۸۰۰ تن از اهل علم، فرهنگ و هنر، متنی درخشان، مسئولانه، شریف و دقیق است و برگ زرینی در تاریخ جامعه مدنی ایران. متنی که بهنوعی میتوان آن را اعلامیهٔ اصول و ارزشهای شهروند متمدن و آگاه دانست.
پای این بیانیه را فرزانگان و بزرگانی امضا کردهاند همچون ژاله آموزگار،میرجلالالدین کزازی، علی اشرف صادقی، حسن انوری، کاوه بیات، کیخسرو پورناظری، علیاصغر دادبه، نصرالله پورجوادی، حمید احمدی، داریوش پیرنیاکان، علی مصفا، محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد جعفری قنواتی، عبدالمجید ارفعی، علی دهباشی و حکمت الله ملاصالحی. نامهایی که سنگینی آن، اردوی ایرانستیزان را بر هم ریخته و میریزد.
همین است که وحوش ایرانستیز از ینگه دنیا تا همین حوالی، با خواندن آن، چون اسپند روی آتش بالا و پایین میپرند. کسانی که مدتی بود نوروز را بهانه کرده، مستمر بر طبل توخالی قومیتگرایی خود میکوبیدند. از یکسو، هواداران «کوردستانات» ـ با ادعای مرزهایی از حوالی دریای سیاه تا لب ساحل خلیج فارس - که قلمرو خیالی خود را پایتخت نوروز مینامیدند و در این میان، از حمایت تبلیغاتی اهل «فاند و باند» در اروپا و آمریکای شمالی برخوردار بودند. از سوی دیگر، پانترکیستهایی که خود را از تخمه گرگ خاکستری دانسته، همچون سخنگوی منافع بیگانه عمل میکنند و همزمان نقاب دین بر چهره میزنند - تا اینچنین عامل وهن اسلام و خصم ایران باشند. هفتههای گذشته شاهد تنش و شاخوشانهکشیدن این دو دسته از جریانهای تمدنستیز علیه یکدیگر بودیم که هر یک، دیگری را تهدید وجودی علیه خود میدید. با انتشار بیانیه ایرانخواهان، این دو خصم ذاتی، این دو دیو تاریکی، از خوف روشنایی تابان ایران، دوباره همداستان شده و «کنفدراسیون موسمی طوایف قومگرا و تجزیهطلب» را علیه ایران برقرار کردهاند.
روز گذشته، بیش از ۸۰۰ نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیه مفصلی که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفتههای پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، اشاره کرده و ضمن اعتراض به سیاستها و اقدامات غیرمسئولانهٔ برخی مسئولان، از شمالغرب کشور تا خوزستان، و برشمردن پیامدهای این سیاستها و اقدامات علیه کیان فرهنگی و وحدت ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگراییهای محلی دانستهاند. این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان و فرهیختگان و چهرههای ملی شناخته شده، ایرانشناسان، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشتههای گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی، و فعالان دانشجویی از مناطق مختلف کشور، در کنار یکدیگر نسبت به مسألهای ملی هشدار میدهند.
@NPPERSIA


04.04.202513:37
اشباح تباهی، بحران آب و دستبرد در نظم طبیعت ایران
ایران با چند تهدید وجودی از درون مواجه است: فساد، کژکارکردی و فرسایش ظرفیت نهادهای عمومی؛ ساختار اقتصادی ثروتسوز، نامولّد، غیرمنصفانه و الیگارشیک؛ بحران کمآبی و دستبرد ناسنجیده در طبیعت ایران؛ تحریف نظم طبیعی جامعه ایران بهواسطه قومیتگرایی (و دیگر عموزادههای آن مانند امت-خلافتگرایی)؛ و هجوم میلیونها اتباع خارجی در سه سال اخیر! این «اشباح تباهی» که سایه شوم خود را بر سر ایران میگسترانند، تأثیر متقابلی نسبت به یکدیگر داشته و دارند ــ و بیراه نیست اگر بگوییم، بسیاری از مسائل حاد و بحرانی کشور، بهنوعی معلول یا تأثیرپذیرفته از یک یا چند کلانمسئله فوق بوده و در مرحله بعد، در زنجیره عوامل علّی، بر تهدیدهای وجودی مذکور تأثیر میگذارند.
بحران آب یکی از اشباح تباهی و عوامل ویرانی کشور است که با دستکاری ناسنجیده ما در طبیعت ایران پدید آمده. یزد، اصفهان، خراسان، و ... تمام کشور درگیر این بحران است. بهجای آنکه آتش خصومت و شکاف میان مردم برافروزیم، لازم است علتهای بحران را پیدا کنیم.
@NPPERSIA
ایران با چند تهدید وجودی از درون مواجه است: فساد، کژکارکردی و فرسایش ظرفیت نهادهای عمومی؛ ساختار اقتصادی ثروتسوز، نامولّد، غیرمنصفانه و الیگارشیک؛ بحران کمآبی و دستبرد ناسنجیده در طبیعت ایران؛ تحریف نظم طبیعی جامعه ایران بهواسطه قومیتگرایی (و دیگر عموزادههای آن مانند امت-خلافتگرایی)؛ و هجوم میلیونها اتباع خارجی در سه سال اخیر! این «اشباح تباهی» که سایه شوم خود را بر سر ایران میگسترانند، تأثیر متقابلی نسبت به یکدیگر داشته و دارند ــ و بیراه نیست اگر بگوییم، بسیاری از مسائل حاد و بحرانی کشور، بهنوعی معلول یا تأثیرپذیرفته از یک یا چند کلانمسئله فوق بوده و در مرحله بعد، در زنجیره عوامل علّی، بر تهدیدهای وجودی مذکور تأثیر میگذارند.
بحران آب یکی از اشباح تباهی و عوامل ویرانی کشور است که با دستکاری ناسنجیده ما در طبیعت ایران پدید آمده. یزد، اصفهان، خراسان، و ... تمام کشور درگیر این بحران است. بهجای آنکه آتش خصومت و شکاف میان مردم برافروزیم، لازم است علتهای بحران را پیدا کنیم.
@NPPERSIA
23.03.202520:51
در ایران «قومیت» نداریم!
همه ایرانی هستیم، شهروند ملت ایران. با گویشها، زبانها، باورها، مذاهب، مشاغل، علایق و ویژگیهای اجتماعی متکثر، از نواحی مختلف.
حقیقت ایران را در سخن ناخدا هوشنگ صمدی کلخورانی (اردبیلی) و تیمسار کیومرث حیدریان کرمانشاهی، میبینیم. نه در یاوهها و عربدههای قومگرایان پانترک و پانکُرد و هواداران بیوطن آنها.
قومیت و قومگرایی در ایران پدیدههایی نوظهور هستند-مربوط به دوره معاصر. نه ریشه تاریخی در جامعه ایران دارند، و نه بذر ایدئولوژیکی و تبار طراحان آنها ایرانی است. و هنوز هم کسانی که قومیتبازی میکنند و به آن پر و بال میدهند، کسانیاند که یا ریشه در باد دارند، یا بیگانهاند!
#ارومیه
@NPPERSIA
همه ایرانی هستیم، شهروند ملت ایران. با گویشها، زبانها، باورها، مذاهب، مشاغل، علایق و ویژگیهای اجتماعی متکثر، از نواحی مختلف.
حقیقت ایران را در سخن ناخدا هوشنگ صمدی کلخورانی (اردبیلی) و تیمسار کیومرث حیدریان کرمانشاهی، میبینیم. نه در یاوهها و عربدههای قومگرایان پانترک و پانکُرد و هواداران بیوطن آنها.
قومیت و قومگرایی در ایران پدیدههایی نوظهور هستند-مربوط به دوره معاصر. نه ریشه تاریخی در جامعه ایران دارند، و نه بذر ایدئولوژیکی و تبار طراحان آنها ایرانی است. و هنوز هم کسانی که قومیتبازی میکنند و به آن پر و بال میدهند، کسانیاند که یا ریشه در باد دارند، یا بیگانهاند!
#ارومیه
@NPPERSIA
27.03.202520:34
درباره تهدید وجودی علیه کشور و ضرورت برخاستن از خواب نوشینِ گمراهی
غایت کشورداریْ حفظ موجودیت سیاسی-فرهنگی کشور، شکوفایی و رفاه و آبادانی آن، تأمین حقوق و آزادیهای شهروندان و مصالح عمومی آنها است. در این میان، بالاترین هدف دولت-کشور یا جامعه ملّی، صیانت از وجود خود در برابر تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی زمانه است.
اگر در گذشته، هجوم اقوام بیابانگرد از شرق و سپاهیان رُمی و ترکان عثمانی از غرب و بعدتر، روسیه از شمال و بریتانیا از جنوب، تهدیدهای عمده علیه کشور بود، در دوره معاصر، نه تنها یورش بیگانه، بلکه هجوم و رخنه ایدئولوژیهای ضدایرانی، بعضا با سالوس و پوششی ظاهرفریبنده، بنیانهای جامعه ملّی ایران را تهدید میکنند. عراق بعثی پیش از یورش نظامی تمامعیار در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، سالها مشغول حمایت و ترویج عقاید قومیتی-پانعربی در خوزستان و گونههای دیگر قومیتگرایی در کشور بود، بهطوری که در ماههای پس از انقلاب اسلامی، عوامل بعثی و ایدئولوگهای پانعربیسم، از طریق خاک عراق و بهتوسط حکومت بعث وارد خوزستان شده، به تبلیغ و سازماندهی گروهکهای ریز و درشت مانند «خلق عرب»، «جبههالاتحریر» و «کانون فرهنگی خلق عرب مسلمان ایران» پرداختند. گروههایی که با شعارهایی همچون «آموزش به زبان قومی»، «خودمختاری فرهنگی» و تعیین «استاندار بومی» آغاز کردند و چندی نگذشت که با شتاب تحولات آن روزها، علنا خواهان برپایی خودمختاری تمامعیار برای خوزستان شدند که از نظر آنها «عربستان» و قومیت و ملیّت آن عرب بود. بخشی از «مطالبات قومیتی» عبارت بود از: رسمیت زبان عرب بهعنوان زبان الزامی آموزش، دادگاهها و ادارات دولتی؛ اولویتدادن به «خلق عرب» در استخدام دولتی و خصوصی و تغییر جاینامهای شهرها و روستاها و بناها به نامهای عربی مطلوب این گروهکهای قومیتگرا. طرفه آنکه همینها، ضمن تحرکات گسترده و تأکید بر چنان مطالبات واگرایانهای، «اتهام تجزیهطلبی» را محکوم میکردند.
در آن دوره، از یکسو هنوز نهادهای کشوری تثبیت نشده بود و از سوی دیگر، جریان تحولات سخت تحت تأثیر غوغاسالاران و مجاهدانی که خیالات فراملّی داشتند و روشنفکرانی که حسننیت ـ و گاه خبث طینت ــ را با جهل مخلوط میکردند، قرار میگرفت. سرانجام، در غفلت یا خوشبینی متولیان کشور، قومیتگرایی به چنان قوت و سازماندهی رسیده بود که وارد فاز عملیاتی مسلحانه شد. در صبح نهم خرداد ۱۳۵۸، گروهک موسوم به خلق عرب که با پشتیبانی پشتپرده عراق دست به آشوب مسلحانه زده و موفق به اشغال شهربانی خرمشهر شده بود، به دست ارتش ایران و همکاری نیروهای مردمی سرکوب شد. همین الگو در نقاط دیگر کشور نیز، بهویژه در غرب که آنجا نیز احزاب قومگرایی مانند دموکرات و کومله، تحت حمایت خارجی، دست به آشوب و اشغالگری زدند، تجربه شد.
امروز، نه عراق بعثی وجود دارد که از سازمانهای ضدایرانی نظیر مجاهدین، دموکرات کردستان، کومله، خلق عرب و ...، حمایت کند، نه شوروی که فرقه دموکرات و حزب دموکرات برای آذربایجان بسازد، نه ایدئولوژی کلانی مانند مارکسیسم-لنینیسم که مبانی تجزیهطلبی را ذیل شعار «حق تعیین سرنوشت خلقها» دستوپا کند. اما جریانهای قومیتگرا و واگرا، در صورتها و شکلهای متنوعتر و پیچیدهتر و زیر لوای شعارهای ریاکارانه و ظریفتر، با کارفرماهای نو و با حمایت نیروهای منطقهای و بینالمللی جدید، دوشادوش عموزادههای بنیادگرا و خلافتگرای خود که یکسره از آبشخور ایدئولوژیهای کلانِ ضدملّی و بینالمللگرای جدید تغذیه میکنند، سخت فعال هستند و بنیانهای وجودی کشور ایران را تهدید میکنند.
@NPPERSIA
غایت کشورداریْ حفظ موجودیت سیاسی-فرهنگی کشور، شکوفایی و رفاه و آبادانی آن، تأمین حقوق و آزادیهای شهروندان و مصالح عمومی آنها است. در این میان، بالاترین هدف دولت-کشور یا جامعه ملّی، صیانت از وجود خود در برابر تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی زمانه است.
اگر در گذشته، هجوم اقوام بیابانگرد از شرق و سپاهیان رُمی و ترکان عثمانی از غرب و بعدتر، روسیه از شمال و بریتانیا از جنوب، تهدیدهای عمده علیه کشور بود، در دوره معاصر، نه تنها یورش بیگانه، بلکه هجوم و رخنه ایدئولوژیهای ضدایرانی، بعضا با سالوس و پوششی ظاهرفریبنده، بنیانهای جامعه ملّی ایران را تهدید میکنند. عراق بعثی پیش از یورش نظامی تمامعیار در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، سالها مشغول حمایت و ترویج عقاید قومیتی-پانعربی در خوزستان و گونههای دیگر قومیتگرایی در کشور بود، بهطوری که در ماههای پس از انقلاب اسلامی، عوامل بعثی و ایدئولوگهای پانعربیسم، از طریق خاک عراق و بهتوسط حکومت بعث وارد خوزستان شده، به تبلیغ و سازماندهی گروهکهای ریز و درشت مانند «خلق عرب»، «جبههالاتحریر» و «کانون فرهنگی خلق عرب مسلمان ایران» پرداختند. گروههایی که با شعارهایی همچون «آموزش به زبان قومی»، «خودمختاری فرهنگی» و تعیین «استاندار بومی» آغاز کردند و چندی نگذشت که با شتاب تحولات آن روزها، علنا خواهان برپایی خودمختاری تمامعیار برای خوزستان شدند که از نظر آنها «عربستان» و قومیت و ملیّت آن عرب بود. بخشی از «مطالبات قومیتی» عبارت بود از: رسمیت زبان عرب بهعنوان زبان الزامی آموزش، دادگاهها و ادارات دولتی؛ اولویتدادن به «خلق عرب» در استخدام دولتی و خصوصی و تغییر جاینامهای شهرها و روستاها و بناها به نامهای عربی مطلوب این گروهکهای قومیتگرا. طرفه آنکه همینها، ضمن تحرکات گسترده و تأکید بر چنان مطالبات واگرایانهای، «اتهام تجزیهطلبی» را محکوم میکردند.
در آن دوره، از یکسو هنوز نهادهای کشوری تثبیت نشده بود و از سوی دیگر، جریان تحولات سخت تحت تأثیر غوغاسالاران و مجاهدانی که خیالات فراملّی داشتند و روشنفکرانی که حسننیت ـ و گاه خبث طینت ــ را با جهل مخلوط میکردند، قرار میگرفت. سرانجام، در غفلت یا خوشبینی متولیان کشور، قومیتگرایی به چنان قوت و سازماندهی رسیده بود که وارد فاز عملیاتی مسلحانه شد. در صبح نهم خرداد ۱۳۵۸، گروهک موسوم به خلق عرب که با پشتیبانی پشتپرده عراق دست به آشوب مسلحانه زده و موفق به اشغال شهربانی خرمشهر شده بود، به دست ارتش ایران و همکاری نیروهای مردمی سرکوب شد. همین الگو در نقاط دیگر کشور نیز، بهویژه در غرب که آنجا نیز احزاب قومگرایی مانند دموکرات و کومله، تحت حمایت خارجی، دست به آشوب و اشغالگری زدند، تجربه شد.
امروز، نه عراق بعثی وجود دارد که از سازمانهای ضدایرانی نظیر مجاهدین، دموکرات کردستان، کومله، خلق عرب و ...، حمایت کند، نه شوروی که فرقه دموکرات و حزب دموکرات برای آذربایجان بسازد، نه ایدئولوژی کلانی مانند مارکسیسم-لنینیسم که مبانی تجزیهطلبی را ذیل شعار «حق تعیین سرنوشت خلقها» دستوپا کند. اما جریانهای قومیتگرا و واگرا، در صورتها و شکلهای متنوعتر و پیچیدهتر و زیر لوای شعارهای ریاکارانه و ظریفتر، با کارفرماهای نو و با حمایت نیروهای منطقهای و بینالمللی جدید، دوشادوش عموزادههای بنیادگرا و خلافتگرای خود که یکسره از آبشخور ایدئولوژیهای کلانِ ضدملّی و بینالمللگرای جدید تغذیه میکنند، سخت فعال هستند و بنیانهای وجودی کشور ایران را تهدید میکنند.
@NPPERSIA


27.03.202520:17
عراق بعثی پیش از حمله تمامعیار به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، نیروهای نیابتی خود را برای اقدامات قومیتگرایانه و تجزیهطلبانه در ایران فعال کرد. از جمله آنها، گروههایی مانند «خلق عرب» در خوزستان بود؛ جریانی پانعربی که در آغاز و مقدم بر اقدام مسلحانه، مطالباتی نظیر موارد زیر را مطرح کرد:
آموزش به زبان قومی، خودمختاری فرهنگی، تعیین استاندار بومی، تغییر جاینامها به اسامی عربی
در آن دوره، از یکسو هنوز نهادهای کشوری تثبیت نشده بود و از سوی دیگر، جریان تحولات سخت تحت تأثیر غوغاسالاران و مجاهدانی که خیالات فراملّی داشتند و روشنفکرانی که حسننیت ــ و گاه خبث طینت ــ را با جهل مخلوط میکردند، قرار میگرفت. سرانجام، در غفلت یا خوشبینی متولیان کشور، قومیتگرایی به چنان قوت و سازماندهی رسیده بود که وارد فاز عملیاتی مسلحانه شد. در صبح نهم خرداد ۱۳۵۸، گروهک موسوم به خلق عرب که با پشتیبانی پشتپرده عراق دست به آشوب مسلحانه زده و موفق به اشغال شهربانی خرمشهر شده بود، به دست ارتش ایران و همکاری نیروهای مردمی سرکوب شد.
@NPPERSIA
آموزش به زبان قومی، خودمختاری فرهنگی، تعیین استاندار بومی، تغییر جاینامها به اسامی عربی
در آن دوره، از یکسو هنوز نهادهای کشوری تثبیت نشده بود و از سوی دیگر، جریان تحولات سخت تحت تأثیر غوغاسالاران و مجاهدانی که خیالات فراملّی داشتند و روشنفکرانی که حسننیت ــ و گاه خبث طینت ــ را با جهل مخلوط میکردند، قرار میگرفت. سرانجام، در غفلت یا خوشبینی متولیان کشور، قومیتگرایی به چنان قوت و سازماندهی رسیده بود که وارد فاز عملیاتی مسلحانه شد. در صبح نهم خرداد ۱۳۵۸، گروهک موسوم به خلق عرب که با پشتیبانی پشتپرده عراق دست به آشوب مسلحانه زده و موفق به اشغال شهربانی خرمشهر شده بود، به دست ارتش ایران و همکاری نیروهای مردمی سرکوب شد.
@NPPERSIA


09.04.202521:41
🔥بیانیه ایران
@NPPERSIA
@NPPERSIA
04.04.202513:38
اشباح تباهی، بحران آب و دستبرد در نظم طبیعت ایران
ایران با چند تهدید وجودی از درون مواجه است: فساد، کژکارکردی و فرسایش ظرفیت نهادهای عمومی؛ ساختار اقتصادی ثروتسوز، نامولّد، غیرمنصفانه و الیگارشیک؛ بحران کمآبی و دستبرد ناسنجیده در طبیعت ایران؛ تحریف نظم طبیعی جامعه ایران بهواسطه قومیتگرایی (و دیگر عموزادههای آن مانند امت-خلافتگرایی)؛ و هجوم میلیونها اتباع خارجی در سه سال اخیر! این «اشباح تباهی» که سایه شوم خود را بر سر ایران میگسترانند، تأثیر متقابلی نسبت به یکدیگر داشته و دارند ــ و بیراه نیست اگر بگوییم، بسیاری از مسائل حاد و بحرانی کشور، بهنوعی معلول یا تأثیرپذیرفته از یک یا چند کلانمسئله فوق بوده و در مرحله بعد، در زنجیره عوامل علّی، بر تهدیدهای وجودی مذکور تأثیر میگذارند.
بحران آب یکی از اشباح تباهی و عوامل ویرانی کشور است که با دستکاری ناسنجیده ما در طبیعت ایران پدید آمده. یزد، اصفهان، خراسان، و ... تمام کشور درگیر این بحران است. بهجای آنکه آتش خصومت و شکاف میان مردم برافروزیم، لازم است علتهای بحران را پیدا کنیم.
رفتار و کنش جمعی مردم از نهادها و مناسبات اجتماعی تأثیر میپذیرد. زمانی که ایرانیان برای هر قطره آب، عرق جبین میریختند و کاریز و آسیاب، مناسبات اجتماعی را سامان میداد، همکاری و انصاف حاکم بود: آسیاب هر کس به نوبت بود. آب مایه آبادانی بود و خشکسالی نشانه بیداد. اسراف و ضایعکردن آب کار گسستهخردان و بیدادگران بود.
زمانی که خرد را در گنجه گذاشته سه قفله کردیم و بر هر زمینی چاه و موتور آب زدیم و بر هر آب روانی، سدی بنا کردیم، زمانی که با افیون فکر «مهندسی»، از واقعیت جهان انسانی و نظم طبیعی و منطق تمدن ایرانی گسستیم و پنداشتیم با چند پروژه فنی میتوان همه چیز را دگرگون ساخت، آن زمان بود که سنگ بنای بحران امروز را گذاشتیم. نابخردانه و بیلگام در نظم طبیعت دست بردیم و وقتی تخصیص متعادل آب برهمخورد، سراغ دستبرد در نظم طبیعی جامعه رفتیم. گروههایی به طمع افتاده و دستبهکار شدند تا بهجای مواجهه راستین با واقعیت و حل مسئله، بحران آب را زیر پوشش مسئلهای دیگر پنهان کنند. چنین بود که سراغ دستکاری در نظم طبیعی جامعه ایرانی رفتند و با دسیسههای محلیگرایانه و قومیتگرایانه، مقصرتراشی کرده و انگشت اتهام را بهسوی فلان شهر، فلان استان، فلان جمعیت، یا رابطه مرکز و پیرامون نشانه گرفتند. خشکیدگی دریاچه ارومیه موضوع هوچیگری قومگرایانه شد و کمآبی از کوهرنگ تا یزد، موضوع دعواهای محلیگرایانه. حال آنکه علت اصلی بحران آب را باید در ترکیبی از کژکارکردی نهادی و ناآگاهی متولیان امر از اقتضائات طبیعت ایران، ساختار اقتصادی مشوق منفعتجویی شخصی و کوتاهمدت و بر خلاف همکاری در بهرهبرداری و اداره منابع محدود آب، فساد و منفعتجوییهای مالی، باندی و سیاسی، و از پی اینها محلیگرایی (در برخی نقاط قومیتگرایی) سراغ کرد ــ تأثیر متقابل اشباح تباهی.
کشورداری در ایران نیازمند استراتژی کلان ملی است. استراتژیای که کشور و ظرفیتها، اقتضائات و الزامات طبیعی، اجتماعی و تاریخی آن را شناخته و منطبق با آن باشد. آشفتگیها و رویدادهای ناگواری که این روزها میبینیم، ناشی از ضعف در استراتژی ملّی و عدم انطباق با نظم طبیعی ایران است. ایستادن در برابر اشباح تباهی، مستلزم آگاهی و استراتژی ملّی است.
@NPPERSIA
ایران با چند تهدید وجودی از درون مواجه است: فساد، کژکارکردی و فرسایش ظرفیت نهادهای عمومی؛ ساختار اقتصادی ثروتسوز، نامولّد، غیرمنصفانه و الیگارشیک؛ بحران کمآبی و دستبرد ناسنجیده در طبیعت ایران؛ تحریف نظم طبیعی جامعه ایران بهواسطه قومیتگرایی (و دیگر عموزادههای آن مانند امت-خلافتگرایی)؛ و هجوم میلیونها اتباع خارجی در سه سال اخیر! این «اشباح تباهی» که سایه شوم خود را بر سر ایران میگسترانند، تأثیر متقابلی نسبت به یکدیگر داشته و دارند ــ و بیراه نیست اگر بگوییم، بسیاری از مسائل حاد و بحرانی کشور، بهنوعی معلول یا تأثیرپذیرفته از یک یا چند کلانمسئله فوق بوده و در مرحله بعد، در زنجیره عوامل علّی، بر تهدیدهای وجودی مذکور تأثیر میگذارند.
بحران آب یکی از اشباح تباهی و عوامل ویرانی کشور است که با دستکاری ناسنجیده ما در طبیعت ایران پدید آمده. یزد، اصفهان، خراسان، و ... تمام کشور درگیر این بحران است. بهجای آنکه آتش خصومت و شکاف میان مردم برافروزیم، لازم است علتهای بحران را پیدا کنیم.
رفتار و کنش جمعی مردم از نهادها و مناسبات اجتماعی تأثیر میپذیرد. زمانی که ایرانیان برای هر قطره آب، عرق جبین میریختند و کاریز و آسیاب، مناسبات اجتماعی را سامان میداد، همکاری و انصاف حاکم بود: آسیاب هر کس به نوبت بود. آب مایه آبادانی بود و خشکسالی نشانه بیداد. اسراف و ضایعکردن آب کار گسستهخردان و بیدادگران بود.
زمانی که خرد را در گنجه گذاشته سه قفله کردیم و بر هر زمینی چاه و موتور آب زدیم و بر هر آب روانی، سدی بنا کردیم، زمانی که با افیون فکر «مهندسی»، از واقعیت جهان انسانی و نظم طبیعی و منطق تمدن ایرانی گسستیم و پنداشتیم با چند پروژه فنی میتوان همه چیز را دگرگون ساخت، آن زمان بود که سنگ بنای بحران امروز را گذاشتیم. نابخردانه و بیلگام در نظم طبیعت دست بردیم و وقتی تخصیص متعادل آب برهمخورد، سراغ دستبرد در نظم طبیعی جامعه رفتیم. گروههایی به طمع افتاده و دستبهکار شدند تا بهجای مواجهه راستین با واقعیت و حل مسئله، بحران آب را زیر پوشش مسئلهای دیگر پنهان کنند. چنین بود که سراغ دستکاری در نظم طبیعی جامعه ایرانی رفتند و با دسیسههای محلیگرایانه و قومیتگرایانه، مقصرتراشی کرده و انگشت اتهام را بهسوی فلان شهر، فلان استان، فلان جمعیت، یا رابطه مرکز و پیرامون نشانه گرفتند. خشکیدگی دریاچه ارومیه موضوع هوچیگری قومگرایانه شد و کمآبی از کوهرنگ تا یزد، موضوع دعواهای محلیگرایانه. حال آنکه علت اصلی بحران آب را باید در ترکیبی از کژکارکردی نهادی و ناآگاهی متولیان امر از اقتضائات طبیعت ایران، ساختار اقتصادی مشوق منفعتجویی شخصی و کوتاهمدت و بر خلاف همکاری در بهرهبرداری و اداره منابع محدود آب، فساد و منفعتجوییهای مالی، باندی و سیاسی، و از پی اینها محلیگرایی (در برخی نقاط قومیتگرایی) سراغ کرد ــ تأثیر متقابل اشباح تباهی.
کشورداری در ایران نیازمند استراتژی کلان ملی است. استراتژیای که کشور و ظرفیتها، اقتضائات و الزامات طبیعی، اجتماعی و تاریخی آن را شناخته و منطبق با آن باشد. آشفتگیها و رویدادهای ناگواری که این روزها میبینیم، ناشی از ضعف در استراتژی ملّی و عدم انطباق با نظم طبیعی ایران است. ایستادن در برابر اشباح تباهی، مستلزم آگاهی و استراتژی ملّی است.
@NPPERSIA
Log in to unlock more functionality.