Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پولیتیکه avatar
پولیتیکه
پولیتیکه avatar
پولیتیکه
25.04.202517:38
◾️ خاتمه

پند دادن آسان است، اما پذیرش آن سخت است؛ زیرا در مذاق پیروی‌‌کننده از هوی و هوس تلخ است.

غزالی

ستایش پروردگاری را که عظمت عالم و عزت انسان از اوست. درود بر رسول‌الله که تجلی انوار الهی در تاریخ بود. رحمت خدا بر ارواح منزه شهدای اسلام و آنان که خالصانه در راه اسلام بدون چشم‌داشت کوشیدند و می‌کوشند.


آن‌چه گفته باید می‌شد، گفته شد.
والسلام
12.04.202519:18
عدم سرکوب و اعدام‌ دست جمعی سران کودتای ۸۸ به «برجام» منتهی شد. عدم سرکوب شورش لچن‌ها در ۱۴۰۱ به کجا ختم می‌شود؟
10.04.202508:35
پرهیز از دو قطبی خاصیت «جمهوری» و دو قطبی‌سازی خاصیت «اسلامی» است.
07.04.202507:26
استاد دانشگاه و جامعه‌شناس امتداد هژمونی «لیبرال دموکراسی» است. سرباز ناتو در خاک دیگری است. به همین دلیل برای لولیدن لکاته‌ها روی یکدیگر نظریه‌پردازی می‌کند اما غزه را نمی‌بیند. با «دموکراسی‌بازی» و «آزادی بیان» که ابزار شیطان اکبر است نمی‌توان با او جنگید.

📜 @hepolitike
04.04.202510:33
رهبر امّت رهبر ملّت نمی‌تواند باشد.
02.04.202518:04
◾️حکومت علوی به مثابه‌ی مدینه‌ی فاضله

حکومت چهار ساله‌ی علوی یک نمونه‌‌ی استثنائی از آرمان‌ ابدی مسلمین در تاریخ است. این حکومت به مثابه‌ی اولین نظام سیاسی معصوم پس از چهار سال به دلیل غلبه‌ی سیاست واقعی و عدم ظرفیت انسانی جماعت مسلمین پایان یافت. مابقی نظام‌های سیاسی شیعی یا منتسب به شیعه حد فاصل امام اوّل و امام منتظر خواهند بود. یعنی سیاستی مبتنی بر تلفیق سیاست علوی و سیاست واقعی.

این تلفیق موجب آن می‌شود که اجتماع شیعیان و نظام سیاسی‌شان نابود نشود. از این رو در فقه شیعی احکام مطلق و احکام ثانوی می‌توانند در سیاست هم به آرمان‌خواهی و سیاست واقعی منطبق شوند. طبیعی است که این تلفیق به معنای پذیرش سیاست معاویه‌گونه نیست، بلکه پذیرش سیاستی است که از عصمت امامین عاری است.

به دیگر سخن فقیه جامع الشرایط باید به گونه‌ای در سیاست وارد شود -خصوصاً در دوران مدرن- که امر سیاسی و دینی اتحاد پیدا کنند. در غیر این صورت نه چیزی از مرجعیت شیعه باقی خواهد ماند و نه چیزی از شیعه.

📜 @hepolitike
18.04.202519:22
◾️چرخۀ نظم (بازنشر)

امر قدسی، امر سیاسی، امر اقتصادی و امر جنسی به ترتیب سلسلۀ هبوط جوامع است. رنسانس امر قدسی را نابود ساخت، انقلاب فرانسه امر سیاسی را مبتذل نمود، انقلاب صنعتی امر اقتصادی را تنزل داد و حالا زنانگی و امر جنسی به‌عنوان قعر انحطاط تبلور پیدا کرده است.

پیکربندی قشرهای اجتماع و چرخۀ نظام‌های سیاسی در پیشینیان تا حدّی چنین فُرمی را برای ما تداعی می‌کند. نظام‌های پیشامُدرن در بافت و ساخت خود از یک الگوی ثُبات‌دهنده تبعیت می‌کردند که به موجب آن هیچ‌کدام از این امور حذف یا استحاله نمی‌شد. اهمیت جایگاه در این نوع نظام‌ها مانع مستهلک‌شدن ساخت و منطق آن‌ها می‌شد.

ایران معاصر خصوصاً از انقلاب اسلامی تا به امروز در یک روند دیوانه‌وار این امور را یک به یک در می‌نوردد و اصالت اولیۀ خود را به فراموشی می‌سپرد. نطفۀ انقلاب اسلامی با امر قدسی شکل گرفت که تا دهۀ ۷۰ نفس می‌کشید. در اجتماعی که امر قدسی اصالت دارد، تفاوت میان من و شما به میزان قرب از امر قدسی وابسته است. با آغاز دهۀ ۷۰ و شکل‌گیری نظام مشارکتی، امر سیاسی دو حزبی مرکزیت یافت و امر سیاسی تفاوت میان من و شما را تعیین می‌کرد. با آغاز اهمیت یافتن «امر سیاسی» به تدریج «امر قدسی» به کنار رفت و شکاف ناشی از اصالت امر سیاسی ما را به سوی امر اقتصادی روانه ساخت. زیرا دیگر ایده‌های انتزاعی «قدسی» و «سیاسی» در معنای جدید «کارکرد» نداشتند.

دوگانه‌ها به تدریج از «انقلابی و غیر انقلابی» به «اصول‌گرا و اصلاح‌طلب» و در نهایت به «عدالت‌خواه و نئولیبرال» تبدیل شد. امر قدسی تا امر اقتصادی پایین آمد که نه تنها جامعیت نداشت بلکه به امر اقتصادی اصالت می‌داد. به همین منظور این گزاره بسیار تکرار می‌شد که «اقتصاد را درست کنید، مردم خودشان دین‌دار می‌شوند».

امّا در نهایت شورش پتیاره‌ها به عنوان آغازگر امر زنانه و جنسی در ایران به زودی تمام جوانب اجتماع را تحت تأثیر قرار خواهد داد. رقابت جنسی شدید در جامعه، مصرف‌گرایی، وادادگی، انحطاط خانواده و عافیت‌طلبی موجب اختلال در کارکرد جامعۀ ایرانی شده است. این موقعیت همیشه این امکان را دارد که با تأکید بر امر قدسی و جدال با امر متکثر و زنانه نظم را بازگرداند، امّا این موضوع ارادۀ قوم را می‌طلبد.

📜 @hepolitike
12.04.202507:57
دو سده نتاختن به ملّت دیگر ناشی از ذلّت است، نه قدرت. همان مَثَل گربه دستش به گوشت نمی‌رسد...
10.04.202507:28
جنبش لچن‌ها عصاره‌ی نهایی تغییرات برهم‌زننده‌ی نظام الهی-سیاسی است: یعنی سازه‌ی سلسله‌مراتبی و الهی، اقتصاد متمرکز و اقتدارگرایی سیاسی.

«زن، زندگی، آزادی» قصه‌ی عامیانه و نام تجاری ایده‌ای است برای تخریب آن سه اصل: زنانگی (نظام ضد الهی و پایین به بالای متکثر)، زندگی (اقتصاد جهانی و مصرفی) و آزادی (هرزگی سیاسی و اجتماعی).

📜 @hepolitike
06.04.202514:37
احشام شهوت‌پرست ابزاری مناسب برای بهره‌برداری هستند. آن‌کس که در پی انداختن لچک روی سر و بستن زیپ شلوار شما حیوانات است، جز نفرت منفعتی نصیب خود نمی‌کند. به همین دلیل «بازار» به دنبال آزادی شما سفله‌هاست.

📜 @hepolitike
◾️اسلام

اسلام بود که ممالک محروسه را پس از دو سده سامان داد. انقلاب اسلامی ایران و نبرد هشت‌ساله محصول ایمان مسلمانان بود، نه پاره‌سنگ‌های مرودشت یا زبان «پارسی». هر چیزی غیر از اسلام امری عارضی است.

با تضعیف اسلام است که رقص مجوسی در بیابان، هلهله‌ی شیعه‌ی برائتی در میدان و بدسگالی هرزگان در خیابان آشکار می‌شود.

📜 @hepolitike
01.04.202508:05
◾️پیوستگی ذاتی امنیت ایران کنونی با آیین شیعی (بازنشر)

تاریخ معاصر ایران را تلاش سیاست‌مدارانی تشکیل می‌دهد که خواستار تأمین امنیت از طریق اتکا به قدرت‌های بزرگ بوده‌اند. امام خمینی با ادراک قدرت درونی منبعث از آیین شیعی در کشوری بی‌صاحب که در میانۀ چهارراه جهانی و جولان‌گاه اجانب قرار داشت، دست به تأسیس امّتی واحد درون نظام نوین جهانی زد.

در این مسیر ایران شیعیان عراق، لبنان، سوریه، یمن و نیجریه را متحد ساخت و از طریق حمایت آنان امنیت درون‌زایی را شکل داد که متکی بر بازی امنیتی قدرت‌های بزرگ نبود. امنیت ایران متکی بر اعتقادات شیعی و روح سلحشوری عاشورایی شکل گرفت که شهادت در این راه افتخاری بزرگ محسوب می‌شد.

از انقلاب اسلامی تاکنون قدرت‌های بزرگ نگاهی دوگانه به ایران داشتند. زیرا نه می‌توانستند از نفوذ ایران چشم‌پوشی کنند و نه به ایرانی مستقل عادت داشتند. ایران پیش از انقلاب را بازیگران حقیر سیاسی که وظیفۀ خوراندن هژمونی غربی به ایرانیان را داشتند تشکیل می‌داده و تاریخ‌نویسی ما ذیل روایت این هژمونی معنا پیدا کرده است. به نحوی که محمدعلی فروغی، احمد قوام و محمد مصدق در این روایت برجسته می‌شوند. اخلاف اینان که امروز افتخار می‌کنند «ایران دویست سال است به کشوری تجاوز نکرده است» و نه این‌که از دریوزگی نتوانسته است، سیاست‌های برون‌سپاری امنیت ملّی را تئوریزه می‌کنند و با برجام این امنیت درون‌زا را تا لحظۀ مرگ پیش بُرده‌اند.

ایران در موقعیتی خطرناک واقع در چهارراه جهانی، به درستی امنیت جغراسیاسی خود را بر بنیان‌های اخلاقی و دینی استوار کرد. این ایده نه فقط ضعفِ تنهایی جغراسیاسی ایران را پوشش داد، بلکه به عنوان پادزهری علیه قوای جهانی‌سازی و مصرف‌گرایی عمل کرد. شهادت و فداکاری شیعی تمام ایدئال‌های لیبرالیسم و قواعد روابط بین‌الملل را دچار چالش جدی کرد، تا جایی که ایران به یک مسئلۀ جهانی تبدیل شد و همین امر باعث افزایش قدرت آن گشت. البته با «عقلانی» شدن ایران طی دو دهۀ اخیر و عبور از نقش «بازیگر دیوانه» و بازگشت به نقش رئالیستی خود، مجدداً نقاط ضعف دوران پیش از انقلاب هویدا شد.

هنوز این خیال خام در ایران وجود دارد که با ایجاد دولتی متعارف و روابط حسنه با قدرت‌های اروپایی و آمریکایی و شکل‌گیری طبقه متوسط شهری که اقتصادی وابسته به متروپل دارند می‌توان امنیت نسبی این منطقه را فراهم کرد. واقعیت آن است که ایران نه در داخل از وحدتی طبیعی برخوردار است و نه اطراف آن را دولت یا اقوامی تشکیل می‌دهند که امنیت خود را برون‌سپاری کند. ایران منطقه‌ای است همانند جنگلی مخوف، تاریک و تنها که می‌توان فقط به کسانی در آن اعتماد کرد که با آنان اشتراک عقاید دارید. ناسیونالیسم پوشالی که قریب به یک سده در این منطقه تبلیغ می‌شود، چیزی جز یک تندیس مقوایی همانند دیگر «ملّت»‌های ساختگی منطقه نیست و ما استثناء نیستیم.

گذشته از آن، ایالات متحدۀ آمریکا به عنوان یگانه‌ صادرکنندۀ تمام پلشتی‌های عالم، خطری بنیادین برای اعتقادات دینی و امر قدسی است. وفاق با ایادیِ شیطانِ اکبر خبطی ناگوار و خطایی عمیق است. توهم اتحاد میهنی و وفاق ملّی با واقعیت‌های ایران و مخاطرات امنیتی آن سازگار نیست. هرگونه امتیاز به ایادی جهانی‌سازی، عرق‌خورها، ژیگول‌ها، دیوث‌ها و فاحشه‌ها که امنیت و اعتقادات سازندۀ نظم اجتماعی را فدای میلک‌شیک در پالادیوم و هرزگی در اندرزگو می‌کنند، عاقبتی شوم در پی خواهد داشت. آن‌کس که خون خود را در راه شیعه آن‌سوی مرزها فدا می‌کند، نمی‌تواند هضم کند که زمینه‌ساز امنیتِ الواطی و هرزگی بوده است و به مرور نیروی رزمندگی و سلحشوری خود را از دست می‌دهد. چه بسا به زنانگی، زندگی فردی و آرامش خانگی روی آورد و از «آرمان» و «نهضت» دست بکشد.

📜 @hepolitike
17.04.202514:18
◾️جوان مؤمن انقلابی

جوان مؤمن انقلابی در دهه‌ی پنجم انقلاب دیگر اهل جنگ و جدل نیست. کار رسانه‌ای و جهاد تبیین می‌کند. متساهل و روشن‌فکر شده است. به‌جای آرمان فلسطین از عمق استراتژیک ایران می‌گوید. به‌جای حمایت از مستضعفین از رشد اقتصادی می‌گوید. به‌جای اقتدار سیاسی از کار فرهنگی می‌گوید. به‌جای فریاد زدن، تخدیر می‌کند. ملّی‌گرا شده است و برای «دختران حاج قاسم» مرثیه می‌خواند. شیعه‌‌ی هیئت است، نه شیعه‌‌ی شریعت. جوان مؤمن انقلابی دیگر سرباز خط مقدم نیست. آرمان‌هایش در به چنگ‌آوردن انگشتر و چفیه در حسینیه‌ی امام خمینی تمام می‌شود.

📜 @hepolitike
11.04.202511:33
◾️ آبشار حقیقت

برای تحسینِ عامه، تقلیدِ برخی و فهم اندک کسان.


حقیقت سه وجه دارد: حقیقت متعالی، حقیقت تحلیل‌شده و حقیقت فشرده. حقیقت اول شهودی است؛ حقیقت دوم استدلالی است؛ حقیقت سوم نمادین است. حقیقت اول عرصه‌ی متأله است؛ حقیقت دوم عرصه‌ی متکلم (فیلسوف) است؛ حقیقت سوم عرصه‌ی گله است.

تجدد انکار حقیقت اول و اتکای صرف به حقیقت دوم بود، امّا نتیجه‌ی آن تنها به حقیقت سوم انجامید. اسطوره و سمبل که عرصه‌ی حقیقت سوم بود از حقیقت متعالی خالی شد.

گله‌ی بی‌صاحب و بدون حقیقت حالا گرفتار انواع اسطوره‌های دروغین شده است. انسانی‌ست غرقِ در غواسق جسمانی که متأله را شارلاتان می‌داند و فیلسوف را تکنسین. فیلسوفش در دانشگاه امیال حیوانی او را تئوریزه می‌کند و برایش اسطوره‌های زیبا می‌سازد.

زبان عوام الناس اسطوره و نمادهای فشرده‌شده است. رویایی که تجدد به واپسین انسان فروخت این بود که می‌توان حقیقت فشرده‌شده را برای ایشان باز کرد تا فهم عمیقی از آن داشته باشند. رویایی نه فقط غلط بلکه مرگ‌آور.

📜 @hepolitike
09.04.202508:59
به دلیل عدم نظریه‌پردازی در حلقه‌ی پیروان انقلاب اسلامی و تکیه‌ی صرف به «التزام عملی»، حتی یک نوشته در نقد «مردم‌سالاری دینی» به نفع حکومت اسلامی نمی‌یابید. تمام مجادله میان هواداران سکولاریسم و هواداران مردم‌سالاری دینی خلاصه شده است. حتی فردی در حد و اندازه‌های آیت‌الله مصباح یزدی نتوانست از تناقض آشکار در این نظریه بگریزد.

این مسئله به حذف نهاد دینی از سیاست و تضاد غیر قابل حل منجر شده است. تا جایی که نهاد دینی به صدای مبهم سیاست الهی تبدیل شده است. تناقض کجاست؟ امر الهی و سیاست‌های شرعی در تقابل با سیاست توازن قوا و «جمهوری» است. به همین دلیل است که به تدریج نهاد دینی به دلیل عدم دسترسی به تئوری در نوع دخالت سیاسی، نهایتاً از سیاست حذف می‌شود و صدای صادره از آن، حکم اجرایی نمی‌گیرد.

به دیگر سخن هر نوع تعین اراده از بالا به جمع امر الهی و امر سیاسی ختم می‌شود که ممکن است تنش را در نظام سیاسی مدرن بالا ببرد. برای فرار از این تنش، نهاد منتسب به امر الهی به تدریج از «تصمیم» دوری می‌کند. نتیجه‌ی این وضعیت غلبه‌ی قوای سیاسی و عبور از امر الهی خواهد بود، تا حدی که «تفسیر» امر الهی از رهگذر امر سیاسی میسر می‌شود.

📜 @hepolitike
◾️ بناسازی ناسیونالیسم تُرکی

پیشتر دربارۀ بناسازی ایدئولوژی ناسیونالیسم سکولار که دچار پریشانی تاریخی است سخن گفتیم، و این‌که چگونه از طریق ابزاری مثل ساخت بناهای مُدرن به بازسازی تاریخ دست می‌زنند. این ایدئولوژی ناشی از عقدۀ حقارت در برابر اروپاییان بود که کشورهایی همچون ایران خود را ذیل اندیشۀ اروپایی تعریف می‌کردند. این امر تا جایی پیش می‌رفت که کشورهای ملّی جدید خود را ابژۀ مستشرقان می‌دیدند و تلاش می‌کردند به آن نگاه دربیایند.

این اتفاق به گونه‌ای دیگر در ترکیه همچون ایران به وقوع پیوست. اگر در ایران ساخت بنا تلفیقی از ویژگی‌های صوری معماری ایران باستان و مُدرن بود، در ترکیه به تقلید مضحک از بناهای غربی انجامید. «آنیت‌کابیر» محل دفن آتاتُرک که تقلیدی نعل به نعل از بنای یادبود آبراهام لینکلن است؛ یا چهرۀ آتاترک که به تقلید از یادبود کوه راشمور روی کوهی در ازمیر تراشیده شده، بی‌هویتی این جریان را نشان می‌دهد.

📜 @hepolitike
03.04.202508:51
◾️تضعیف پدر

فرزند ذَکَر که به راه افتاد را باید پدر به سختی زندگی آشنا کند. دست او را بگیرد و به آن محیطی ببرد که رنج پدر و زحمات‌ش را ببیند و در عین‌ حال دستگیر پدر باشد.

فرزندی که از سختی عالم، مشقت فرزندداری و ریشه‌های اخلاقی عتاب و خطاب والدین خود چیزی نداند، و به‌جای آن در کلاس زبان سیر کند، چیزی از مردانگی در او یافت نخواهد شد و مانند زنان خواسته‌های بی‌شمار خواهد داشت. مردان جامعه‌ی آینده‌ی ایرانی را همین خنیث‌هایی تشکیل خواهند داد که فهمی از فداکاری ندارند و در فرصت‌طلبی خبره باشند.

اعضای این جامعه در دلالی و مفت‌خوری سرآمد خواهند بود. اگر تن به زندگی مشترک بدهند، بسیار محاسبه‌گر و اگر تن ندهند خواسته‌های زنان را برای فریب‌شان سرلوحه قرار خواهند داد. تنبلی و سفاهت عارضه‌ی مردان ذلیل است که اجتماع خود را به تباهی می‌کشانند و خواسته‌های تن را اولویت قرار می‌دهند.

📜 @hepolitike
◾️ آزادی (بازنشر)

آزادی مانند تمام مفاهیم والا به مسلخ ابتذال و مستراح عمومی کشانده شده است. در چارچوبِ اصیل، انسان آزاد فردی است که از کار یدی و نیازهای اولیه رها شده و می‌تواند به امور اولی بپردازد. اما برده فردی است که اسیر امیال و اقتضائات بَدوی خود است و کار تکرارپذیر و «غیرانسانی» انجام می‌دهد. در مقابلْ انسان آزاد ویلان نیست، بلکه آزاده است. آزاده است چون امیال پَست و منفعت غریزی او را به حرکت وا نمی‌دارد. انسان آزاده از فشارهای بیرونی و درونیِ مادّی رهایی یافته است. ضرورتِ چنین آزادی‌ای شناخت و کسب فضایل است. بنابراین آزادی برای فرد همان استقلال نیست، بلکه گرایش به سوی خیر اعلی است.

حال مقایسه کنید چطور مفهوم آزادی در معنای آزادگی به ضدِّ خودش تبدیل می‌شود. خوردن، کشیدن و تکان‌دادن عالی‌ترین درجات آزادی محسوب می‌شوند. انسان‌نماهایی که عقل خود را میزبان مخدرات، شکم‌های خود را انبار نجاسات و لای پای خود را مسکن کثافات کرده‌اند، انتظار دارند سخنان‌شان در مدح آزادی را جدّی بگیریم. سرنوشت ما به جایی رسیده است که لکاته و لجّاره به ما درس آزادی می‌دهند.

📜 @hepolitike
Reposted from:
رِقاع avatar
رِقاع
16.04.202519:35
◾️ در باب تغلب

اما تغلب هنگامی مورد نکوهش قرار می‌گیرد که خداوندِ ریاستْ به طبع اهلِ تغلب باشد، بی‌آن‌که نیازی به تغلب در راه مردمانِ مدینه باشد. پس اگر مدینه در حالتی بود که برای اداره‌کننده یا سیاست‌گر چاره‌ای جز چیرگی [و غلبه] بر آن نباشد و او بر آن چیره آید و در آن سُننی را جاری کند که الهی باشد، این امر ستودنی و بسیار خشنودکننده است.


▫️ابونصر محمّد فارابی
▫️تلخیص نوامیس افلاطون، ترجمۀ فُرادی اهوازی، ۴:۴

📄 @reqa_a
10.04.202511:37
سیاست پسا-مدینه‌ی فاضله (در اسلام حکومت معصوم) ترکیبی از افلاطون و ماکیاولی است: تقابل میان حقیقت و قدرت. طبقه‌ی روحانیون و طبقه‌ی حکمران. نتیجه‌ی مدرنیته (چپ و راست) نابودی این دو طبقه بود. راستْ بازار و آزادی را قبله کرد و چپ توده و کارگر را. مشروطه‌ی ایرانی حکمران را از میان برداشت، امّا زورش به روحانیون نرسید. روحانیون حکومت تشکیل دادند و قدرت را در دخمه‌ای به امید رام کردن افسار زدند؛ امّا قدرت افسار پاره کرده است.

در مدرنیته نمی‌توان درون بازی سنتی حقیقت و قدرت ایستاد. نمی‌توان برای دستگاه اجرایی سیاستنامه نوشت. ذات مدرنیته تمامیت‌خواه است. بنابراین حقیقت هم باید تمامیت‌خواه باشد. باید به نحوی ماکیاولیستی افلاطونی بود.

📜 @hepolitike
08.04.202507:49
نزدیک‌ترین تعریف به «توسعه» سرطان است: وسعت بخشیدن و ازدیاد به ذات خویش.
04.04.202516:54
◾️ نسل نورسیده

بخش زیادی از نسل جوان را که می‌بینم جوشش قی را از اعماق وجود حس می‌کنم. هیچ فضیلتی را در خود پرورش نمی‌دهند. هرچیز را در فضایی نهیلیستی به ریشخند می‌گیرند. جنس سخنان و لحن بیان‌شان گروتسگ و مشمئزکننده است. کودن و بی‌خاصیت‌اند؛ بی‌مسئولیت و وقیح‌اند. به مانند امرَد می‌مانند و تخنث خود را با غروری بی‌جا پنهان می‌سازند.

چنان از تاریخ و سنّت به دور افتادند که گویی هیچ چیز پشت‌سرشان یا روبروی‌شان نیست. نسلی کودن و رقت‌انگیز که همچون نسیمی بی‌ثمر در گذر تاریخ می‌وزد و از یاد خواهد رفت. نسلی مصرف‌گرا و بی‌انگیزه که هیچ‌گونه مرزی برای خود قائل نیست.

هر تفاله‌ای را می‌بلعند و هر خزعبلی را قی می‌کنند. پادکست گوش می‌دهند و به نسلی آگاه مبدل شدند. هیچ ساختاری را بر نمی‌تابند، زیرا روحیه‌ی «آزادگی‌»شان با آن سازگار نیست. همه چیز می‌گویند و هیچ چیز نمی‌گویند.

نسلی زشت‌سیرت که با اینترنت رشد یافته و در آن زندگی می‌کند. انیمه‌بین و میم‌ساز است. لودگی و بی‌طرفی از ویژگی‌های بارز ایشان است و در میان کلمات‌شان فقط حروف ربط را می‌توان تشخیص داد. ترسو و بی‌چیز هستند، به همین دلیل نه برای چیزی می‌جنگند و نه جربزه‌ی جنگیدن دارند. فهم‌شان از «عشق» پرستش زنان است و تنها دست‌آوردشان زگیل تناسلی است. «عشق» آخرین چیزی است که به آن باور دارند، امّا طولی نمی‌کشد که آن هم فرو می‌ریزد و تنها چیزی که باقی می‌ماند مخدر است.

📜 @hepolitike
Reposted from:
رِقاع avatar
رِقاع
03.04.202506:48
◾️در باب عشق

مردان والاهمّت و بزرگ‌نفس، این بلیّت (عشق) از سرشت‌ها و نهادشان بدور است؛ زیرا برای این‌گونه مردمان چیزی سخت‌تر از خواری و فروتنی و فرمانبری، اظهار حاجت و نیاز یا بِزِه‌برداری و بی‌آبرویی نباشد. چه هرگاه که بدان چه دربایستِ عاشقان از این معانی است اندیشند، از آن (عشق) نفرت یابند و بر هوی شکیبا باشند، اگر هم بدان گرفتار آیند از خود آن را می‌زدایند. همچنین‌اند کسانی که کارهای دست بالا، و پیشه‌های ناگزیر دنیایی یا دینی متعهدشان ساخته است. امّا مردانِ نامردِ زن‌صفت و زنباره‌ی آسوده‌خیال، نازپرورده‌ی شهوت‌پرستی که جز این کار همّ و غمی ندارند؛ و جز برخورداری از دنیا چیزی دیگر نخواهند، بر از دست شدن آن سخت اندوهگین شوند، و بر آن‌چه از آن ناتوانند رنج و حسرت برند؛ همانا بسی دور باشد که از این بلیّت رهایی یابند، به ویژه آن که اگر داستان‌های عاشقان را بیش ایستوا گیرند، يا قول و غزل‌هاى نازک‌خيالى و شعرهاى غنائى و آهنگين شنوند.


▫️محمد بن زکریای رازی
▫️الطب الروحانی، ترجمه‌ی پرویز اذکائی، ص ۲۵-۲۶

📄 @reqa_a
◾️ظهور گفتمان سلطنت‌طلبی از داخل

اخیراً از داخل کشور رسانه‌های زنجیره‌ای ظهور پیدا کردند که تقویت روایت راست اقتصادی، سلطنت‌طلبی باستان‌گرا و چپ فرهنگی است. رسانه‌ی «آزاد» که اسپانسر داخلی دارد، به نظر می‌رسد در بُعد رسمی‌تر و نظری‌تر از طریق شروین وکیلی و دیگران این پروژه را آغاز کرده است. در ادامه تأسیس چندین برنامه تصویری به موازات آن برای قشر احمق‌تر که چیزی جز ستایش نوکیسگی و محمدرضا پهلوی نیست تدارک دیده شده تا آنان را همراه کند.

تقویت گفتمان سلطنت‌طلبی آغشته به نوستالژی خیابان لاله‌زار که متکی به تسلیم فرهنگی و سیاسی در برابر ناتو است، در کنار نمادهای هرزگی اعلان جنگی به آخرین پیروان باقیمانده‌ی انقلاب اسلامی است.

📜 @hepolitike
Shown 1 - 24 of 43
Log in to unlock more functionality.