Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Cinémathèque avatar
Cinémathèque
Cinémathèque avatar
Cinémathèque
04.05.202507:16
فایل شرح این دوره

گربه‌ها و جغدها
جستارهای سینمایی "کریس مارکر"
با صالح نجفی
۸۰ ساعت کارگاه
Creating a World both Familiar and Strange
...
کریس مارکر یکی از غریب‌ترین چهره‌های قرن بیستم و مبدع یکی از غنی‌ترین و رادیکال‌ترین فُرم‌های بازنمایی در تاریخ هنر بود، فیلم-جستار یا جستار سینمایی، فُرمی قرار گرفته در حد فاصلِ فیلم‌های مستند و باری‌اندیشی‌های شخصی که هستۀ فردی و ذهنی منظر سینمایی را می‌کاود و اینک بدل به ژانری آشنا شده است و چهره‌هایی چون ژان‌لوک گدار و ژان‌ماری استروب و دَنیِل اویه و آنیِس واردا و هارون فاروکی نمایندگان برجستۀ آن بودند. مارکر در طول زندگی طولانی خویش مستندهای شاعرانه-سیاسی-فلسفی فراوانی ساخت و در آنها به شیوه‌هایی بس بدیع از آواها و صداها و تصویرها و متن‌ها بهره گرفت: مارکر از خلاق‌ترین فیلم‌سازان یک قرن گذشته بود.
...
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره به شماره ۰۹۳۳۵۰۳۷۷۳۰ (در تلگرام یا واتس‌اَپ) پیام دهید.
آی‌دی شماره:
@khoonehkaredegareh
خیابان ایرانشهر، بین خیابان سمیه و خیابان انقلاب، خیابان کامل، کوچه گُل، شماره یک، زنگ سوم
...
طراح گرافیک: مهدی دوایی
...
@khonehkaredegareh
03.05.202521:43
نگاهی به سینمای فلسفی بونوئل | اوکتاویو پاز | ترجمۀ علی امینی نجفی.

بونوئل طبعی خویشتن‌دار و انزوا‌جو دارد؛ اما سکوت او نگران‌کننده است. نه به این خاطر که او یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان روزگار ماست، بَل از آن جهت که این سکوت بر کل جهان هنر در سراسر نیمۀ اول قرن بیستم سایه انداخته است. تا جایی که من خبر دارم، از زمان ساد تاکنون هیچ هنرمندی جرئت نکرده است جامعه‌ای بی‌ایمان را توصیف کند. در آثار هنرمندان روزگار ما جای یک چیز خالی مانده است، و این کمبود خدا نیست، انسانِ بدون خداست. —پاز


@Ciinematheque
30.04.202516:06
تجربه‌ای برای دل خویش: نگاهی بر خاموشی دریا (۱۹۴۷) ژان-پیر ملویل | کامبیز کاهه

... می‌خواند و دنیای رویایی‌اش را برهم می‌زند.
آخرین گفته‌های پیرمرد، این وضعیت اندوه‌بار و ناامیدکننده را که هیچ هماوایی با آرمانخواهی اولیۀ ورنر ندارد، تکمیل می‌کند: «بیرون از پشت مه، آفتاب بی‌رنگی می‌درخشید و گویا هوا خیلی‌خیلی سرد بود».


@Ciinematheque
🔹سومین دوره‌ی کارگاه‌های آموزشی حال استمراری🔹

«بازیگری به شیوه‌ی کارگاهی»

▪️این دوره در ۱۰ جلسه‌ی ۳ ساعته برگزار می‌شود و به چگونگی تولید اثر و نقش بازیگر در شیوه‌ی کارگاهی می‌پردازد.



🔹ثبت نام و اطلاعات بیشتر از طریق تلگرام

@hale_estemrari_workshop

۰۹۹۳۳۱۱۰۳۹۸
🎬 Casablanca

«یک فصل عاشقانه»

۲. «کازابلانکا»
دوشنبه | ۸ اردیبهشت | ساعت : ۲۰:۳۰
با حضور علی زرنگار
هماهنگی و رزرو: تلگرام | واتس‌اپ
تلفن: ۰۹۰۵۱۶۲۰۵۶۱

«کازابلانکا» ساخته‌ی مایکل کورتیز، محصول ۱۹۴۲، از مهم‌ترین و ماندگارترین فیلم‌های کلاسیک تاریخ سینماست که در بستر جنگ جهانی دوم، داستانی عاشقانه و اخلاق‌محور را روایت می‌کند. فیلم اقتباسی‌ست از نمایش‌نامه‌ «همه به کافه‌ی ریک می‌آیند» نوشته‌ی موری برنت و جون آلیسون.
«کازابلانکا» در زمان اکران با تحسین گسترده‌ای روبه‌رو شد و ۳ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد. موسیقی فراموش‌نشدنی و دیالوگ‌های جاودانه، این فیلم را به اثری تأثیرگذار در فرهنگ عامه تبدیل کرده‌اند.

«خانه‌ هنر مولیان»
نشانی: تهران. شهرآرا. پاتریس‌لومومبا. خ شادی. نبش امین. روبروی ورزشگاه چمران. پ ۲۷
17.04.202509:24
پژوهش‌های یک سگ فنلاندی: کائوریسماکی و تمثال پانک — به هدایت صالح نجفی

‌آکی کائوریسماکی را می‌توان با الهام از عنوان داستان بی‌نظیر کافکا، «پژوهش‌های یک سگ»، «سگی فنلاندی» لقب داد و کارنامۀ سینمایی او را «پژوهش‌های یک سگ فنلاندی» خواند. به اعتقاد آندرو نستینگن، نویسندۀ مهم‌ترین و جامع‌ترین کتاب به زبان انگلیسی دربارۀ سینمای فیلمساز نابغۀ فنلاندی، عنصری که همیشه در سینمای کائوریسماکی حضور دارد و هرگز تغییر ماهوی نمی‌کند «فیگور پانک» در فیلم‌های اوست که هر بار به رنگی و هیبتی نو درمی‌آید: تمثال آدم‌های طردشده، مخالف‌خوان، تک‌رو یا تبعیدی، آدم‌هایی که از جامعه یا جماعت خود به‌ترتیبی جدا افتاده و بیگانه شده‌اند و می‌کوشند راه خود را در جهانی که در بازی خود راه‌شان نمی‌دهد از نو پیدا کنند. جهان کائوریسماکی جهان «سگ‌های پژوهندۀ ولگرد» است. سینمای او ترکیب متناقضی است از رادیکالیسم و محافظه‌کاری که ریشه در روحیۀ پانک‌های اواخر دهۀ 1970 دارد که در آن واحد می‌خواستند موسیقی پاپ را با قسمی مینی‌مالیسم به تراز فُرمی ناب برگردانند و همزمان قسمی حیات‌باوریِ ضد نظام مسلط داشتند که نقدی بود بر جریان اصلی سیاست در جهان که بر مدار دولت‌گرایی می‌گردید.

در این دوره خواهیم پرداخت به:

یک. تثلیث چاپلین-برسون-پازولینی: معجون غریبِ فنلاندی
دو. سیاستِ آناکرونیسم: علیه وضع موجود و نظم مستقر
سه. کولی‌مآبِ نوستالژیایی: هوای برگ‌های ریخته
چهار. شوبرتِ راک — چایکوفسکی در ایستگاه اتوبوس: بیراهه‌های امید

به‌صورت آفلاین، آنلاین و حضوری از ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴، چهارشنبه‌ها: ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۳۰ (۴ جلسه) در مدرسۀ بیدار

لطفا در صورت تمایل به شرکت در این دوره‌‌، از طریق یکی از راه‌های ارتباطی زیر با ما در تماس باشید:
شماره‌ی تماس و واتس‌اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
تلفن ثابت: ۰۲۱۸۸۸۹۱۸۴۳

@bidarschool
@bidarcourses
زمان نام‌نویسی تا: ٢٠ اردیبهشت‌ماه
شروع دوره: ٢٧ اردیبهشت‌ماه
...
کارگاه‌های بهار ١۴٠۴
.
گربه‌ها و جغدها
جستارهای سینمایی "کریس مارکر"
با صالح نجفی
۸۰ ساعت کارگاه
◾️ Creating a World both Familiar and Strange
...
◾️حضوری
◾️آنلاین
◾️آفلاین
...
محورهای درسی این دوره:
- نامه‌های سینمایی
- دوربین به مثابۀ قلم، دیدن به مثابۀ پیکار
- آسمانی که به سرخی می‌زند
- آسمان‌های بی‌آفتاب
- بازیافتن جهان از چشم حیوان‌ها: آئین گربه‌ها-پرواز جغدها
...
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره به شماره ۰۹۳۳۵۰۳۷۷۳۰ (در تلگرام یا واتس‌اَپ) پیام دهید.
آی‌دی شماره بالا در تلگرام:
@khoonehkaredegareh
نشانی: خیابان ایرانشهر، بین خیابان سمیه و خیابان انقلاب، خیابان کامل، کوچه گُل، شماره یک، زنگ سوم، "خونه‌کار دِگره"
...
طراح گرافیک: مهدی دوایی
...
دریافت فایل شرح دوره از کانال:
@khonehkaredegareh
🎬
مرور آثار استاد بهرام بیضایی
«سگ‌کُشی»
چهارشنبه | ۱۰ اردیبهشت | ساعت ۲۰:۳۰
هماهنگی و رزرو: تلگرام | واتس‌اپ
تلفن: ۰۹۰۵۱۶۲۰۵۶۱

سگ‌کُشی، یکی از مهم‌ترین و شاخص‌ترین آثار بهرام بیضایی است که در سال ۱۳۷۹، در ژانر معمایی/اجتماعی با مایه‌های نئو-نوآر ساخته شده‌است. این فیلم پر از تعلیق، افشاگری تدریجی، و بررسی روانشناسانه‌ی کارکترها در بزنگاه‌های اخلاقی است و از نظر روایت، فضاسازی و لحن، در سینمای ایران اثری متفاوت و متمایز به حساب می‌آید.
سگ‌کشی در زمان اکران بسیار مورد توجه منتقدان و مردم قرار گرفت و در جشنواره فیلم فجر، موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه برای بهرام بیضایی و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای مژده شمسایی و چند جایزه دیگر شد.
سگ‌کُشی از فیلم‌های ماندگارِ «سینمای معترض اجتماعی» به‌شمار می‌رود و بعضی ناقدانِ ایرانی وجوهی از این فیلم را با آثارِ کلاسیکِ تاریخِ سینما سنجیده‌اند.

«خانه‌ هنر مولیان»
نشانی: تهران. شهرآرا. پاتریس‌لومومبا. خ شادی. نبش امین. روبروی ورزشگاه چمران. پ ۲۷
🎞 «خوانش تصویر: سه شنبه های کلاسیک در مکتب تهران» (با همکاری سینما نوستالژیا)
🎬 اکران و نقد فیلم
🎥 Midnight in paris 2011 / نیمه شب در پاریس
📽 کارگردان: وودی آلن

🎙منتقدان: یاشار یوسفی و عرفان گرگین

📆سه‌شنبه 9 اردیبهشت ساعت 19
🏢 در مکتب تهران

✅ برای خرید بلیت به شماره زیر در واتس اپ پیام دهید:
09129217591


آدرس:خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.

قیمت بلیت: ۱۰۰
26.04.202514:38
یکی از دل‌نشین‌ترین کارهای پرویز کیمیاوی، سیاه و سفید (Noir et Blanc) (۱۹۶۲) است که آن را در بیست‌وسه‌سالگی و در سال اول مدرسۀ سینمایی «وژیرار» فرانسه ساخته بود. یادآور سرخوشی‌های اریک رومر در دختر نانوای مونسو یا فیلم‌های کوتاه تروفو و کری‌یر در همان دهه‌های ۵۰ و ۶۰.

کیمیاوی –که مجموعاً ۲۱ فیلم در فرانسه کار کرد– نشان می‌دهد که می‌تواند در حد و اندازۀ موج‌نویی‌ها و حتی بیش از آن‌ها، فرانسوی باشد. همانطور که سهراب شهیدثالث آلمانی‌تر از آلمانی‌ها، منصور مدوی اتریشی‌تر از اتریشی‌ها و ژان-پیر ملویل آمریکایی‌تر از آمریکایی‌ها بود. به‌راستی که این هم‌زیستی هنرمندانۀ یک فیلم‌ساز میهمان در کشوری میزبان، پدیده‌ای کم‌یاب در تاریخ سینماست.

پ.ن: صوت فیلم مفقود شده و بی‌صداست.

@Ciinematheque
17.04.202509:21
‌آندرو مان، نقدنویس سینما، در مطلبی که راجع به فیلم مردِ بی گذشته (2002) برای هفته‌نامۀ لُس آنجلس نوشت ماجرایی دربارۀ آکی کائوریسماکی تعریف می‌کند که دربارۀ صحت و سقم آن داوری ممکن نیست اما نکته‌های جالب توجهی در مورد فیلمساز نابغۀ فنلاندی در بر دارد. مان از واقعه‌ای یاد می‌کند که در مۀ 2002 در جشنوارۀ بین‌المللی فیلم کَن روی داد. این حکایت از چهار داستانی پرده برمی‌دارد که هماره در فیلمسازی و فیلم‌های کائوریسماکی حضور دارند و نیز در گفتار سینمایی‌یی که تمثال این فیلمساز را در فضای عمومی برساخته است – کائوریسماکیِ مؤلف؛ کائوریسماکیِ بوهمی؛ کائوریسماکیِ نوستالژیایی؛ و کائوریسماکیِ فنلاندی. موقعی که کائوریسماکی در ماه مه در جشنوارۀ کن روی سِن رفت تا جایزهٔ بزرگ هیئت داوران  را دریافت کند، یعنی باصطلاح جایزۀ رتبۀ دوم را، اول در کنار رئیس هیئت داوران، دیوید لینچِ فقید، ایستاد و درِگوشش چیزی گفت که بر اثرش نشانه‌های نگرانی در سیمای کارگردان صاحب‌سبک آمریکایی هویدا شد. منسجم‌ترین روایت این است که کائوریسماکی زیر لب گفته است، – به قول هیچکاک، "آخه تو کی هستی؟"» خیلی‌ها و از جمله خود کائوریسماکی گمان می‌کردند قرار است نخل طلا را به او بدهند.

این حکایت، واقعی یا ساختگی، کمک می‌کند تا چهار داستان مورد نظر را روشن‌تر ببینیم. کائوریسماکی را خیلی وقت‌ها شخصیتی مردم‌گریز و خلوت‌گزین و کمرو و درون‌گرا می‌انگارند (تصویری کلیشه‌ای از فنلاندی‌ها) اما در این داستان او نقش مؤلفی پررو و بی‌پروا را بازی می‌کند که در مهم‌ترین و وزین‌ترین جشنوارۀ جهان برای رسانه‌ها خودنمایی و جلوه‌فروشی می‌کند. با اینهمه این جور جلوه‌فروشی در تضاد است با آن گفتۀ نوستالژیایی و فضل‌فروشانه دربارۀ آلفرد هیچکاک، یعنی چهره‌ای کلیدی در تاریخ سینمای هالیوود و تاریخ مؤلف‌گرایی در سینما. از زاویۀ دیگر که بنگریم، می‌توان این واقعه را نمونه‌ای گرفت از این رویّۀ کائوریسماکی که نقش آدمی آسمان‌جُل و کولی‌مآب را بازی می‌کند که در همه حال به کار هنریش وفادار می‌ماند و از دنیای عُرف و سودای فرهیخته‌نمایی بورژوایی بیزار است واقعه‌ای دیگر در جشنوارۀ کن 2002 مادۀ خامی دیگر برای داستان بوهمیایی به دست می‌دهد: کائوریسماکی بدون برنامه‌ریزی قبلی روی فرش قرمز جشنواره جوری پیچ و تاب خورد که چیزی نمانده بود زمین بخورد و با این طرز رفتار و راه رفتن موجبات ناراحتی و معذب شدنِ وزیر فرهنگ فنلاند، خانم سووی لیندن و همراهانش را فراهم آمرود. نقل است که فردای آن روز لیندنِ گفته است، مست ظاهر شدن در انظار عمومی برازندۀ نمایندۀ فنلاند در مراسمی بین‌المللی نیست. لیندن با استناد به فرهنگ ملی کشورش کائوریسماکی را سرزنش کرد.

و با همۀ این تفاصیل، کائوریسماکی همانطور که در مصاحبه‌ای تصریح کرده است از دیرباز واکنشی دوپهلو به فرهنگ ملی کشورش داشته است: این ملت به‌قدری احساس ناامنی می‌کند که اگر یک خارجی پیدا شود و حرف قشنگی دربارۀ فنلاند بزند یا اگر فلان شخص فنلاندی بلندتر از بقیه بپرد یا بجهد یا خیز بردارد باید کلاه‌مان را بیندازیم هوا. از این زاویه اگر نگاه کنیم، وقتی موفقیتی بین‌المللی نصیب‌تان می‌شود، آنوقت آن موفقیت اینجا هم پذیرفته می‌شود. قبل از آن، فیلم‌های من جزوی از نمایش عجیب‌الخلقه‌ها بود.

ملت کوچک فنلاند موفقیت کائوریسماکی را موفقیت ملت فنلاند می‌داند اما خود کائوریسماکی این دست ذوق و شوق ملی را به باد انتقاد می‌گیرد. در پیشامدهای یادکرده در جشنوارۀ کن، می‌توان به پارادُکس‌های تمثال این فیلمساز خلاق تاریخ سینمای مدرن اروپا پی برد. حکایتی که نقل کردیم را باید در چارچوب تقابل‌هایی تحلیل کرد که نه تنها سرشت مدیوم سینما را در سرتاسر تاریخ هنر فیلم بلکه سرنوشت هنر را از زمان ظهور نظام سرمایه‌داری رقم زده‌اند: هنر و تجارت؛ کولی‌مآبی و محافظه‌کاری؛ غم غربت و آئین شک‌ورزی؛ ملت و جهان‌وطنی. تنش‌ها در میان طرفین هر یک از این تقابل‌ها در سرتاسر سینمای کائوریسماکی موج می‌زند و راستش شاید بتوان گفت در کل پدیدۀ جهان‌گسترِ فیلم‌های هنری.

— آندرو نِستینگن، ترجمۀ صالح نجفی.

منبع:
Andrew Nestingen. The Cinema of Aki Kaurismäki: Contrarian Stories. 2013.

@Ciinematheque
03.05.202522:03
متن یک سخنرانی از الم کلیموف، رئیس اتحادیۀ فیلم‌سازان شوروی | ترجمۀ پرویز جاهد، ۱۳۶۹.

آمریکن فیلم، مارس ۱۹۸۸.


@Ciinematheque
30.04.202522:40
دومین فیلم از آن ۲۱ فیلم کوتاه و بلند پرویز کیمیاوی در فرانسه، «آخرین ویسکی» (Le Dernier Whisky) است؛ هجویه‌ای کوتاه و شیطنت‌آمیز بر ژانر وسترن که آن را در ۱۹۶۳، یک سال پس از «سیاه و سفید» در مدرسۀ سینمایی وژیرار ساخت.

برای ساخت دکور فیلم «آخرین ویسکی» احتیاج به چوب و تخته داشتیم و مدرسه هم هیچ کمک مالی نمی‌کرد و ما هم بی‌پول... در نتیجه تصمیم گرفتیم روز یک‌شنبه که مدرسه تعطیل بود، کل تابلو سیاه‌های کلاس‌ها را از دیوار کنده و با ارّه شروع به بریدن کردیم. تا ساعت ۵ صبح کار کردیم و دکور برای فیلم‌برداری ساعت ۹ صبح آماده شد. پس از پایان فیلم‌برداری، استادان و مدیر مدرسه متوجه شدند که کار ما بوده. من و ۵ نفر دیگر را به‌مدت یک هفته از مدرسه اخراج کردند. در آن زمان که فستیوال سینمایی کن شروع شده بود، از این موقعیت استفاده نموده و راهی کن شدیم. با فرخ غفاری که فیلم «شب قوزی» را در بخش منتقدین داشت آشنا شدم و او تشویق می‌کرد که به ایران بازگردم و در تلویزیون ملی که تازه افتتاح شده بود کار کنم... —کیمیاوی


پ.ن: صوت این فیلم هم در دسترس نمی‌باشد.

@Ciinematheque
🎥 دوره فیلم وودی آلن
📆یکشنبه ها از ۱۴ اردیبهشت ساعت ۱۸
‼️تخفیف ۳۰ درصدی دانشجویی دوره
کارشناس رامین اعلایی
در میان آثار وودی آلن، دوره‌ای خاص وجود دارد که به‌روشنی تحت‌تأثیر سینمای مدرن اروپا، به‌ویژه برگمان، فدریکو فلینی و آنتونیونی، شکل گرفته. فیلم‌هایی دوره هرچند در ژانرها و لحن‌های متفاوتی ساخته شده‌اند، اما از نظر درون‌مایه و گرایش فلسفی، با هم پیوندی عمیق دارند.​
تم مشترک این فیلم‌ها، مواجهه‌ی شخصیت‌ها با بحران هویت، فرسایش رابطه‌ها، و تلاش برای یافتن معنا در جهانی بی‌قطعیت است. در صحنه‌های داخلی و زنی دیگر، با پرتره‌هایی زنانه از فروپاشی روانی روبه‌رو می‌شویم که به‌شکلی مستقیم یادآور درام‌های خاموش برگمان است. در خاطرات استارداست، راویِ هنرمند با خاطره، اضطراب وجودی و مرز میان واقعیت و خیال درگیر است، درست مثل هشت‌ونیمِ فلینی. زلیگ، با فرم شبه‌مستند و طنزِ عمیقش، به بحران فردیت و تأثیر جامعه بر خودِ فرد می‌پردازد. و برادوی دنی رز با ظاهری ساده‌تر، درباره‌ی وفاداری، عشق، و جایگاه هنرمند در جهانِ نمایش است.​
لینک رزرو https://www.tiwall.com/p/woody.allen.in.the.cinema
28.04.202510:49
مراسم گرامیداشت پروانه اعتمادی هم‌زمان با انتشار کتاب گزیده‌ای از طرح‌های او (نشر نظر) با سخنانی از رضا دانشمیر، رضی میری، توکا ملکی، علی بختیاری، شروین شهامی‌پور و محمودرضا بهمن‌پور + همراه با اکران مستند پروانه ساخته‌ی بهمن کیارستمی

عصر پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه، ساعت ۱۷:۳۰ در حیات نظر (خ ایران‌شهر جنوبی، کوچه علی‌اکبر دهخدا غربی (شریف سابق)، شماره ۲)
چهار مستند از «سهراب شهید ثالث» در سلسله برنامه هفتگی «مستندهای غربت» در سینماتک خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

«مستندهای غربت» به نمایش مستندهای «سهراب شهید ثالث»‌ سینماگر فقید ایرانی اختصاص دارد که برخی از آنها تاکنون دیده نشده‌اند.

در این برنامه به ترتیب مستندهای تعطیلات طولانی لوته آیزنر (۱۹۷۹)، چخوف: یک زندگی (۱۹۸۱)، آیا... ؟ (۱۹۶۹) و برای نخستین‌بار، نامه‌ای از کابل (۱۹۸۷) روی پرده می‌رود. 

سه مستند خارجی زبان با زیرنویس فارسی و بهترین کیفیت پخش می‌شود و ورود برای عموم با رزرو قبلی در سایت تیوال رایگان است.

برنامه هفتگی «مستندهای غربت» از ساعت ۱۸ سه‌شنبه ۹ اردیبهشت در سالن ناصری خانه هنرمندان ایران آغاز خواهد شد و تا سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ادامه خواهد داشت.

@Ciinematheque
15.04.202518:23
کلامی دربارۀ روش بیان سینمایی | کارل تئودور درایر | ترجمۀ بابک احمدی، ۱۳۶۴.

روح را می‌توان در روش بیان (استیل) که شیوۀ هنرمند در بیان ادراکش از جهان مادی است یافت‌. روش بیان در گذر الهام به شکل هنری اهمیت دارد. هنرمند با روش بیان، جزئیات فراوان را در پیکر یک کلیت گردهم می‌آورد و به دیگران امکان می‌دهد تا همه‌چیز را با چشم‌های او بنگرند. —درایر
هاینریش هاینه گفته آنجا که واژه‌ها کم می‌آیند، موسیقی آغاز می‌شود. این درست وظیفۀ موسیقی است. دقیق‌تر بگویم، موسیقی قادر است که از تکامل روان‌شناسانۀ فیلم حمایت کند و آن چارچوب ذهنی که پیش‌تر از تصویر یا گفتار به‌دست آمده است را ژرف‌تر سازد. آنجا که موسیقی به‌راستی معنا دارد و با نیت هنرمندانه خواناست، امتیازی برای فیلم محسوب می‌شود. اما ما باید امیدوار باشیم –و چنان کار کنیم تا با این نتیجه دست یابیم– که فیلم‌های گویا محتاج به موسیقی نشوند. باید به فیلمی برسیم که در آن واژه‌ها کم نیایند. —درایر


@Ciinematheque
03.05.202521:53
از زیگاروف تا ژان روش | ژرژ سادول | ترجمۀ کامران شیردل، ۱۳۴۵.

سینمای ناطق زائیدۀ رادیو است. –سادول


@Ciinematheque
30.04.202516:31
در خانۀ ورکور: گفت‌و‌گویی با ژان-پیر ملویل دربارۀ خاموشی دریا

برایم پیش می‌آید (به نقدهای نوشته‌شده بعد از اکران سامورایی و ارتش‌ سایه‌ها فکر می‌کنم) که بخوانم: «ملویلِ برسون‌وار». متأسفم اما این برسون است که همیشه ملویل‌وار بوده! فرشتگان گناه و بانوان جنگل بلونی را دوباره نگاه کنید و می‌بینید که هنوز برسون نیستند. در عوض خاطرات کشیش روستا، سکوتِ دریا است! نماهایی کاملاً مشابه دارد. به‌عنوان نمونه صحنه‌ای که کلود لایدو در سکوی راه‌آهن منتظر قطار است کاملاً مشابه با چنین صحنه‌ای با هووارد ورنون در فیلم من است... و صدای غایبی که داستان را تعریف می‌کند؟ در ضمن روزی که آندره بازن از او سؤال کرد که آیا تحت تأثیر من بوده است از خودش دفاعی نکرد. همه‌چیز از آن زمان فراموش شده است. —ملویل

@Ciinematheque
Reposted from:
Kamikazhi avatar
Kamikazhi
***
[شامل اسپویل]

نیروهای لایزال طبیعت به طور خاص در آتشفشان کوه Etna سابقه چند باره پنهان کردن آدمی را داشته ‌است در چند مقطع تاریخی جمعیت‌های بسیاری زیر ماگمای خروشان، برای همیشه، سرد و ناپدید گشته‌اند، شاید برای همین ماجرای آنتونیونی حوالی این کوه خروشان، به ایده پنهان شدن همیشگی یک زن بال و پر می‌دهد. خبری از خروش ماگما نیست اما طغیان تنهایی، از مسیر امن طبیعت، برای ناپدید گشتن انسان بهره می‌برد. تنهایی آنا، از زاویه نگاه آنتونیونی مساوی با پنهان شدن و خارج شدن انسان از چرخه دسترسی‌هاست. تجربه نادیده شدنی که در روتین معاصر آدمی، سلب گردیده ‌است. آنا دوست دارد برای مدت نامعلومی تنها باشد اما شکل مناسبات و کیفیت تنیدگی انسان ِکلیشه، تا چه میزان این فرصت را فراهم می‌نماید؟! در حقیقت آوانگارد و دهشتناک فیلم، انسانِ قابل رویت، برآیند ملال و مُردگیست. به‌طوری که پیش از ناپدید شدن، رویت‌پذیری آنا، به مثابه‌ احساس پوچی اوست، تلخ‌تر اینکه، اگر جستجوها، منتج به پیدا شدن وی میگردید، آشکار شدن این‌چنین به معنای مرگ وی بُروز می‌یافت!
The Adventure، Michelangelo Antonioni 1960
https://t.me/kamikazhi
27.04.202522:15
میکل‌آنجلو آنتونیونی هم یکی دیگر از فیلمسازانِ نقاشِ تاریخ سینماست که نقاشی‌های او زیر سایۀ فیلم‌هایش گم‌شده‌اند. هم‌چون کیارستمی، پازولینی، گدار، پاراجانف، گرین‌اوی، لینچ و برسون.

در اینجا چهار مورد از نقاشی‌های آنتونیونی را که بدون تاریخ و عنوان هستند بارگذاری می‌کنم اما برای دیدن دیگر آثار او، به این لینک مراجعه کنید که گزارشی است تصویری و مکتوب از نمایشگاه نقاشی‌های او در سال ۲۰۱۵.

‍«برای ما سینماگران، «دیدن» یک الزام است. نقاش نیز خود را ملزم به دیدن می‌کند، اما چیزی که نقاش کشف می‌کند و می‌آفریند واقعیتی ایستا یا حرکتی‌ست که در یک ژست قرار گرفته است. اما درمورد سینماگر، او باید تکه‌هایی از واقعیت را که دائماً در حال تغییرند به هم مرتبط کند، واقعیتی که تحول می‌یابد و تحلیل می‌رود، او باید این حرکت را از دور و نزدیک، در زمان و مکان نشان دهد، با فرمی تازه که خاص خود او است.» —میکل‌آنجلو آنتونیونی


@Ciinematheque
18.04.202509:53
میزگرد هیروشیما، عشق من | اریک رومر، پیر کاست، ژان-لوک گدار، ژاک ریوت و دانیل والکروز | ترجمه‌شده در مجلۀ ایران آباد، تیرماه ۱۳۳۹.

کاست: از این نقطه‌نظر نمی‌توان گفت که رنه رهبری بازیگران را به مرحله‌ای کشانده که تاکنون حتی نزد رنوآر و برگمان هم سابقه نداشته است چون یقین داشته که اهل سینما از خود سؤال خواهند که آیا رنه بلد است بازیگران را رهبری کند یا نه؟

والکروز: من شخصاً چنین سؤالی از خودم می‌کردم چون در مورد کلیۀ کسانی که از ساختن فیلم‌های مستند به تهیۀ فیلم‌های داستان‌دار می‌پردازند، این مسئله پیش می‌آید.

گدار: به‌نظر من این سؤال بیهوده است. سینما سینماست – لوبیچ در این مورد حرف جالبی زده که واقعاً قابل تحسین است: یک روز جوانی نزد او می‌رود و می‌پرسد که برای تهیۀ کمدی‌های کامل و بی‌نقص از کجا باید شروع کرد؟ لوبیچ به او جواب می‌دهد: «دوست من، بروید از کوهستان‌ها فیلم‌برداری کنید؛ وقتی یاد گرفتید از طبیعت فیلم‌برداری کنید، از انسان‌ها هم می‌توانید فیلم‌بردارید.»


@Ciinematheque
15.04.202518:00
تأملی بر فیلم‌های رنگیِ آنتونیونی | رابین وود و یان کامرون | ترجمۀ فریدون معزی مقدم

@Ciinematheque
Shown 1 - 24 of 292
Log in to unlock more functionality.