Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
آزادی؛ برابری؛ دموکراسی avatar

آزادی؛ برابری؛ دموکراسی

لغو اعدام. آزادی بیان. سکولار دموکراسی
تماس با ادمین : @Kianoushkeshtiara
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJan 28, 2023
Added to TGlist
Mar 02, 2025
Linked chat

Records

04.04.202523:59
325Subscribers
13.09.202423:59
0Citation index
07.04.202523:59
502Average views per post
27.03.202523:59
275Average views per ad post
31.12.202423:59
14.29%ER
07.04.202523:59
154.46%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
OCT '24JAN '25APR '25

Popular posts آزادی؛ برابری؛ دموکراسی

04.04.202504:22
درباره‌ی ارتجاع سلطنت‌طلبان
امیر چمنی

سلطنت‌طلبانِ بی‌مایه، سراسر تعارض‌اند. از فرهنگ و تمدن چندهزارساله می‌گویند، اما در عمل با لات‌بازی مجازی، می‌شاشند و می‌رینند و به سخیف‌ترین شکل ممکن فحاشی می‌کنند. از صلح می‌گویند، اما هنوز به قدرت نرسیده، به کمتر از قتل مخالفین راضی نمی‌شوند. از احترام به ایران و ایرانی می‌گویند، اما هر انسان غیرفارس را شدیداً سرکوب می‌کنند. از ایران یکپارچه می‌گویند، اما با شعارِ فاشیستیِ «ما آریایی هستیم، عرب نمی‌پرستیم» هم‌وطنان عرب را انکار و سرکوب می‌کنند. از آزادی و دموکراسی می‌گویند، اما به فاشیسم و دیکتاتوری پادشاهی می‌رسند.
کدام انسانِ متفکر و صاحب اندیشه‌ای را سراغ دارید که مدافع جریان سلطنت‌طلبی باشد؟ کدام شخصیت علمی و ادبی یا آدم معتبری که سرش به تنش بیارزد را جزو حلقه‌ی سلطنت‌طلبان میشناسید؟ کدام متن یا رساله‌ی تئوریک را حامیان این جریان نوشته‌اند؟ مگر جز این است که لات لمپنی مثل شعبان بی‌مخ، که همراه با نیروهای سرکوبگر شاه، با کودتا و کشتار مردم، دولت مردمی مصدق را سرنگون کرد، اسطوره خود میدانند؟
قاطعانه باید گفت که هیچ خردورزی‌ای در هیچ سلطنت‌طلبی نمی‌توان سراغ داشت. عده‌ای آدمِ هیجانی و فحاش هستند که در پایین‌ترین سطحِ شعورمندی، امر سیاسی را به ابتذال کشیده‌اند. کسانی که به طورِ  فاحش، میهن‌پرستی را با ناسیونالیسیمِ فاشیستی اشتباه گرفته‌اند. چطور می‌توان دم از میهن‌پرستی زد، اما برای ساقط کردن یک حکومت، تنها راهِ نجات را حمله‌ی نظامی و کشتار هم‌میهن و ویرانی همان میهنی دانست که مثلاً به آن عشق می‌ورزند؟ با این حساب جریان سلطنت‌طلبی بیشتر علیه مردم و میهن و اپوزیسیون است تا علیه نظام.
مگر سلطنت‌طلبی چیزی به جز ارتجاع است؟ مگر شاه در خدمت روحانیت نبود؟ مگر اسلام و عرب را نمی‌پرستید و از مکه برنگشته، برای زیارت به مشهد نمی‌رفت؟
حامیان سطحی‌نگر سلطنت، انگشت‌شمار کارهای قابلِ دفاع ممدرضا شاه، که در واقع انجام وظیفه‌اش بود را می‌بینند، اما بی‌شمار عملکردهای مرتجعانه، مستبدانه، سرکوبگرانه و اعمالی مانند اعدام و زندان و شکنجه و فساد دربار و درباریان و فقر و نابرابری مردم را انکار می‌کنند و مدام در ورطه‌ی دروغ و جعل و تحریف دست و پا می‌زنند.
آن‌ها که دنباله‌رو جریان سلطنت هستند، دقیقا به چیز آن‌ها دلخوش کرده‌اند؟ آیا صرفاً به خاطرِ نفرت از جمهوری اسلامی، می‌توان به هر بهایی به سلطنت پناه برد؟ آیا آلترناتیو دیگری وجود ندارد و نمی‌توان رویکرد دیگری داشت و جریان جدیدی پدید آورد؟
یقین بدانید جریانِ سلطنت‌طلبی و خاندان پهلوی سمتِ درست تاریخ نایستاده‌اند.
#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#مرگبرسپاهی_ملاساواک_شاهی
#خاندان_ایرانفروش_پهلوی
این چهره، دکتر شهرام ماکویی، کسی است که چند قطره آبروی باقیمانده فرقه_میکروسکوپی_سلطه_طلب رو هم در واشنگتن به باد داد !!
ایشون در واکنش به عدم حضور ایرانیان در گردهمایی واشنگتن اعلام کرد:
حدود ۳۰۰ هزار ایرانی در این منطقه هست که گفته میشه یا چپ هستن یا مجاهد! و در ادامه میگه: در هر صورت این ۳۰۰ هزار نفر مایه ننگ هستن!
محفلی در بند زنان زندان اوین در گرامی‌داشت «جان‌باختگان تپه‌های اوین» برگزار شد

ما دادخواهیم
و آن‌چه ما را به آنان پیوند می‌زند، نه خون بلکه راهی است که برای مبارزه با ستم برگزیدند. پنجاه سال پیش در چنین روزهایی، نُه تن که دغدغه‌ی آزادی و مردمانِ تحت ستم را داشتند، بر تپه‌های اوین به‌دست مزدوران ساواک تیرباران شدند.
صدای چکاندن ماشه‌ها، بوی باروت و رد خون‌شان همچنان وجدان‌های بیدار را به خود جلب می‌کند.
همه‌ساله در فصل بهار و فروردین‌ماه، یاد و خاطره‌ی این جان‌باختگان انقلاب که قربانی ساواک آریامهری! شدند، در ذهن تداعی می‌شود و با خاطره‌ی هزاران زندانی سیاسی قتل عام شده به‌دست رژیم آخوندی در دهه‌ی شصت و تابستان ۶۷ پیوند می‌خورد.
حضور زنجیر‌وار «ما» در کنار هم و زنده بودن نام‌شان در یادمان ادامه‌ی راه پر فراز و نشیبی است که در آن قدم گذاشته، علیه ستم شوریدند.
بی‌گمان راه‌شان ادامه دارد.

#نه_می_بخشیم_نه_فراموش_می_کنیم

جمعی از زنان اوین
فروردین ۱۴۰۴
#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#توماج_صالحی
‏اقدام به خودکشی ‌ #اسماعیل_حسین‌نژاد_حیدرانلو⁩ ، در واکنش به انتقال برادرش ‌ #حمید_حسین‌نژاد_حیدرانلو⁩ ، قرنطینه جهت اجرای حکم اعدام

‏اسماعیل حسین‌نژاد حیدرانلو، برادر زندانی محکوم به اعدام حمید حسین‌نژاد حیدرانلو، در واکنشی دردناک به انتقال برادرش به قرنطینه زندان ارومیه جهت اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدام، با خوردن اسید اقدام به خودکشی کرده است.

‏این اقدام روز چهارشنبه، ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ (برابر با ۱۵ آوریل ۲۰۲۵)  وی بلافاصله به بیمارستانی در شهر خوی منتقل شده است. در حال حاضر، حال عمومی او وخیم گزارش شده و در بخش مراقبت‌های ویژه‌ی بیمارستان خوی تحت درمان قرار دارد.

‏حمید حسین‌نژاد حیدرانلو اهل روستای سگریک از توابع چالدران، پیش‌تر توسط دستگاه قضایی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران به اتهاماتی که با روندی ناعادلانه و همراه با شکنجه و فشار اعتراف‌گیری شده‌اند، به اعدام محکوم شده بود. انتقال او به قرنطینه زندان ارومیه، که معمولاً پیش‌زمینه‌ی اجرای حکم اعدام است، نگرانی‌های عمیقی را در میان خانواده و نهادهای حقوق بشری برانگیخته است.


#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_به_اعدام
از شگردهای پلید پهلوی‌خواهان

#فرقه_پهلوی_شیاد
#توهم_سطلی
🌟بهاره هدایت، بافندهِ شال برای کروبی، همو که زمانی هشتگِ استبدادِ تاجدار میزد، دریک دگردیسی و پس از صدور به خارج از کشور، در مصاحبه با تلویزیونهای استعماری تحتِ نامِ فعال سیاسی و مخالفِ حکومت، بعنوانِ یک پاچه خوارِ «استبداد تاجدار» رونمایی شد...

#اعتصابات_سراسری
🔺🔻صدای زندانیان سیاسی باشیم!

امروز نوزدهم فروردین همزمان با «سەشنبەهای نە بە اعدام» جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی محکوم به اعدام با در دست داشتن تصاویر عزیزانشان و نوشته های نه به اعدام خواهان لغو این احکام شدند.
صدای آنها باشیم که جانشان در خطر است.

#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_به_اعدام
19.04.202508:29
💥نسل بیژن جزنی و نسل پدرش...
✍️
علی مرادی مراغه ای

♦️امروز ۲۹ فروردین مصادف است با کشتار بیژن جزنی و هشت نفر از زندانیان دیگر در تپه های اوین در سال ۱۳۵۴ش.
آن زمان، روزنامه ها نوشتند «نه زندانی در حین فرار کشته شدند»
بیژن (برجسته ترین رهبر چریکهای فدایی) و یارانش در ۱۳۴۶ دستگیر شده و دادستان نظامی ابتدا برای آنها درخواست اعدام کرد، اما بخاطر فشار افکار جهانی، تلاشهای کنفدراسیون و برخی شخصیتهای جهانی مانند برتراند راسل...آنان از اعدام رسته و به زندان محکوم شدند.
در زندان بودند که این کشتار صورت گرفت.
پس از انقلاب، اعترافات یک ساواکیِ دستگیر شده(بهمن نادری پور) پرده از جنایت حکومتی برداشت.
هنگام‌ شب‌، آنانرا به‌ تپه‌ های ‌شمال‌ تهران‌ برده:
«از اتوبوس پیاده کردند و همه را روی زمین نشاندند حتی چشمها و دستهایشان را بسته بودند حسین زاده فاتحانه پا پیش گذاشت گفت همانطور که رفقای شما در دادگاههای انقلابی خود همکاران و مقامات مختلف را محکوم به اعدام کرده و حکم را در مورد آنها اجرا میکنند، ما نیز شما را که از رهبران و گردانندگان و تهیه کنندگان فکری آنان هستید محکوم به اعدام کرده و میخواهیم حکم را در مورد شما اجرا کنیم».

♦️همکاران پرویز ثابتی كه‌ قبلاً شراب‌ نيز خورده‌ بودند، آنانرا به‌ مسلسل‌ بسته، سپس‌ به‌ هر تك ‌تك‌ آنها تير خلاص می‌زنند.
برخلاف ادعای حکومت، قربانیان به جای اینکه از پشت سر، تیر بخورند، از روبرو گلوله خورده بودند.
بدون شک، یکی از علل این کشتار، چندین عملیات موفقیت آمیزی بوده که چریکها در سال ۵۳ در بیرون از زندان انجام داده بودند...

♦️با مرگ بیژن، چریکها بزرگترین لیدر فکری خود را از دست دادند، رهبری بی مانند که دارای چنان ظرفیتی بود که می توانست به یک رهبر ملی بدل شود!
خصوصیات ویژه ای او را از سایر رهبران چریکی متمایز میکند:
از کودکی در کوران مبارزه آبدیده شده و برخورداری از تجارب غنی فعالیت در سازمان جوانان حزب توده، شاگرد اول رشته فلسفه، مبارزاتش در دانشگاه، در جبهه ملی دوم در سالهای ۴۱ تا ۴۲ش، برخورداری از دانش مارکسیستی و همچنین استعدادهای خلاقانه هنری اش...بدو شخصیتی ویژه می بخشد.

♦️دوران كودكیش، مصادف با ورود متفقين به ايران و انتقال قدرت از رضاشاه به فرزندش بود، تمامی خانواده بيژن، پدر، مادر، دایی‌ ها و عموهايش همگی عضو حزب توده بودند.
- مادرش عضو شاخه زنان بود.
- رحمت ‌اله جزنی، عمویش، مسئول سازمان درجه ‌داران حزب شده.
- عموی ديگرش تا عضويت در كميته مركزی سازمان جوانان پيش رفته.
- و دائی هایش یعنی منصور و ناصر كلانتری نیز هر دو عضو كميته مركزی سازمان جوانان بودند.
و اما پدر بیژن، حسين جزنی نیز با درجه ستوان یکمی، از افسران ژاندارمری بود كه وقتی بيژن نه ساله بود، به فرقه دمكرات آذربايجان پيوسته، پس از شكست فرقه به همراه هزاران نفر به آنسوی ارس پناه برده بود. او ۲۰ سال در شوروی مانده، دکتری گرفته و با یک زن روسی (منور خانم) ازدواج کرده بود، در غیبت اش، زنش عالمتاج كلانتری که در ایران مانده بود مجبور شده به همراه فرزندان خردسالش به خانه پدری در چهارصد دستگاه تهران نقل مكان كند و با خانواده پرجمعيت كلانتری زندگی كند.

♦️بيژن برخلاف انتظار مادر و اقوامش از دوری پدر ناراحت نبود، زيرا از پدری مستبد و خشنِ نظامی که با همان انضباط سربازخانه بار آمده بود، دل خوشی نداشت.
البته برخی منابع ذکر میکنند به ميزانی كه سنش افزايش می ‌يافت كم‌كم فقدان و جای خالی غمبار پدر را احساس ميكرد...

♦️پدرش که پس از شکست فرقه به شوروی پناهنده شد، با همسر جدیدش در ۱۳۴۵ش با درخواست عفو از شاه به ایران بازگشت.
بیژن در نامه ‌ای پدرش را مورد شماتت قرار داده بود. البته، اسناد ساواك نیز از اختلاف فكری بين پدر و پسر پس از بازگشت حکایت میکنند. اما این اختلاف قبل از اینکه به حوزه خانوادگی برگردد در آن دوران، بازتابی از تضاد بین دو نسل جوان و پیر بود. تضاد بین احمدزاده ها، علیرضا نابدل ها، صبا بیژن زاده ها و دهها نمونه دیگر با پدرانشان...

♦️ اختلاف اصلی بیژن با پدرش به خاطر محافظه کاری پدر و نزدیکیش به حکومت بوده، چرا که او با وساطت سپهبد مُبصّر ریاست شهربانی کل کشور از شاه تقاضای بخشودگی کرده پس از بازگشت، به تدریس در دانشگاه پرداخته و همسر جدیدش هم در دانشکده ادبیات، زبان روسی تدریس میکرد در حالیکه بیژن سراسر زندگیش را صرف مبارزه با حکومت کرده بود.
پدر پس از ۲۰ سال زندگی در خانه«دایی یوسف»، بر عبث بودن هرگونه  یوتوپیا و مدینه فاضله تاکید میکرد، اما پسر و نسل جدید مشحون از شور و احساس و رادیکالیزم، میخواستند با سلاح و سیانور...فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند...

یکی از نقاشی های او بنام گوزن را که در زندان کشیده معرفی کرده ام در اینجا.

⏹️لینک: @Ali_Moradi_maragheie
◀️بازآفرینی جنایت تپه های اوین اثر آزاده اخلاقی:
16.04.202516:58
در سوگ نگار کورکور؛ صدایی که خاموش نشد، زنی که خم نشد
نوشته بهنام ابراهیم زاده زندانی سیاسی سابق وفعال کارگری وحقوق کودکان

خبر رفتن نگار کورکور، خواهر زندانی سیاسی محکوم به اعدام، مجاهد کورکور، قلبم را شکست. نه فقط به‌خاطر مرگ یک انسان شریف، بلکه به‌خاطر تکرار تراژدی‌ای که تمام وجود مرا سال‌هاست می‌سوزاند: ترکیب مرگ، تبعید، سرطان، زندان، و سکوت.،

نگار، زنی ایستاده در برابر ظلم بود. او رفت، اما با صدایی که تا واپسین لحظه از عشق به آزادی گفت؛ از ایران، از حق، از برادری که بی‌گناه به اعدام  محکوم شده است.

مرگ نگار برای من فقط یک خبر تلخ نبود. زخمی بود که بار دیگر دهان باز کرد. زخمی با نام نیما، فرزند دلبندم، که در حالی‌که من به جرم  ازادیخواهی  در زندان بودم، با هیولای سرطان دست‌وپنجه نرم می‌کرد. نیما تنها بود. در بیمارستان‌های محک و شریعتی، روزها و شب‌ها را در رنج گذراند. و من، پدری که باید سایه‌اش می‌بود، در سلولی تاریک در بند ظلم بودم. و آن هیولای لعنتی، در غیاب من، فرزندم را از من گرفت.
چه تلخ است که در این سرزمین، عشق به آزادی بهایش زندان است، و ازادیخواهی ودادخواهی  پدری، تاوانش تنهایی فرزند در بستر مرگ.

نگار هم همین مسیر را رفت. سال‌ها فریاد زد، دوید، تلاش کرد تا صدای برادرش، مجاهد کورکور، به گوش جهان برسد. اما این حکومت، نه صدای زن را تاب می‌آورد، نه عدالت را، نه عشق را.
مرگ نگار، برای ما فقط رفتن یک انسان نیست. یک هشدار است، یک بغض جمعی است، یک فریاد سرکوب‌شده است. رنجی است که در تار و پود این سرزمین تنیده شده؛ رنج زنانی که می‌سوزند، فریاد می‌زنند، و در غربت می‌میرند؛ و کودکانی که در فراق پدر، با سرطان جان می‌بازند.
امروز، در سوگ نگار کورکور، من در کنار خانواده‌اش ایستاده‌ام. با تمام وجود، با دلی که طعم داغ را خوب می‌شناسد، با زخمی که نیماواریز ها ومیلان ها  برایم به یادگار گذاشتند.
شما تنها نیستید. درد شما، درد ماست. صدای شما، صدای ماست. و راه نگار، راه همه‌ی ماست؛ راهی که با خون، با اشک، با عشق، با آرمان، و با ایستادگی ادامه خواهد یافت.
به نام همه‌ی نگارها، به نام همه‌ی نیمای‌هاواریز ها ومیلان ها ، به نام همه‌ی آن‌ها که در این خاک سوختند و صدایشان شنیده نشد، قسم که این صداها خاموش نخواهد شد.
#مجاهد_کورکور
#نگارکورکور
#نیما_اریزابراهیمزاده
#اریزابراهیمزاده
#میلا_حقیقی
#دادخواهی
06.04.202519:26
گفتگوی بهنام ابراهیم زاده از کمیته مبارزه ازادی زندانیان سیاسی با شعله پاکروان در چهارمین نمایشگاه دادخواهان ( آنچه باقی خواهد ماند)

اتریش (وین) 4 اپریل 2025
#دادخواهی
#نه_به_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
06.04.202515:20
06.04.202515:20
گفتگوی بهنام ابراهیم زاده از کمیته ازادی زندانیان سیاسی با #سایه شهردار منطقه 9وین در نمایشگاه جانباختگان (آنچه باقی ماند.


#دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام_بچه_های_اکباتان
24.04.202513:40
🔴 فراخوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به مناسبت روز معلم

در آستانه‌ی روز معلم، یاد و خاطره‌ی زنده‌یاد ابوالحسن خانعلی، معلم آزاده‌ای که در دوازدهم اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در جریان تجمع صنفی فرهنگیان به دست حکومت وقت جان باخت را گرامی می‌داریم؛ او نماد ایستادگی فرهنگیان در برابر ظلم و بی‌عدالتی بود. بیش از شصت سال از آن روز می‌گذرد اما هنوز خواسته‌های فرهنگیان بر زمین مانده و ساختار تبعیض‌آمیز حاکم بر آموزش و پرورش پابرجاست.

ما: فرهنگیان شاغل و بازنشسته ایران، در تداوم همان مسیر عزتمند، امروز نیز صدای رسای مطالبات برحق خود را از تریبون تشکل‌های صنفی اعلام می‌کنیم؛ مطالباتی که ریشه در قانون اساسی، کرامت انسانی و حقوق اولیه شغلی، معیشتی و مدنی دارد.

الف) مطالبات معیشتی

🔹تعیین دستمزد عادلانه برای معلمان شاغل و بازنشسته، به‌گونه‌ای که حداقل تا بالای سطح خط‌فقر تأمین شود.

🔹تعیین بیمه تکمیلی قوی، کارآمد و فراگیر برای همه معلمان شاغل و بازنشسته و دانش‌آموزان

🔹تعیین تکلیف فوری معلمان خرید خدمتی، حق‌التدریس و سرایداران مدرسه و رسیدگی به وضعیت معیشتی آن‌ها از طریق پرداخت دستمزد و بیمه عادلانه.

🔹پرداخت پاداش پایان خدمت معلمان در سال بازنشستگی همچون سایر نهادهای دولتی بدون تأخیر.

🔹تدوین اساسنامه جدید صندوق ذخیره فرهنگیان با هدف تبدیل آن به شرکتی خصوصی با مالکیت و مدیریت فرهنگیان، برگزاری مجمع عمومی و انتخاب هیئت‌مدیره توسط سهام‌داران و اختصاص ارزش مالکانه به اعضای صندوق.

🔹اجرای کامل و واقعی همسان‌سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین آموزش و پرورش.

ب) مطالبات آموزشی

🔹بازگشت به اصل آموزش رایگان مندرج در اصل ۳۰ قانون اساسی و پایان دادن به کالایی‌سازی آموزش

🔹لزوم توجه به آموزش با کیفیت در مدارس و رفع تبعیض‌های جنسیتی و ارائه آموزش‌های جنسی و اجتماعی در مدارس در جهت کاهش مشکلات اجتماعی دانش‌آموزان

🔹برنامه‌ریزی برای جلوگیری از بازماندگی از تحصیل و بازگرداندن کودکان محروم به نظام آموزشی کشور.

🔹پذیرش حق آموزش به زبان مادری و اجرای مفاد آن به عنوان گامی در راستای عدالت آموزشی.

🔹اختصاص بودجه‌ی مناسب و کافی برای مدارس

پ) مطالبات حقوقی و مدنی

🔹لغو تمامی احکام صادره توسط حراست و هیأت‌های تخلفات اداری علیه فرهنگیان و دانشجو معلمان به دلیل فعالیت‌های صنفی.

🔹به رسمیت شناختن تشکل‌های صنفی مستقل و حق تشکل یابی در چارچوب اصل ۲۶ قانون‌اساسی.

🔹حق برگزاری تجمعات بر اساس اصل ۲۷ قانون‌اساسی

🔹لغو هر گونه قرارداد یا تفاهم‌نامه‌ای که باعث دخالت یا ورود نیروهای‌ انتظامی و امنیتی به ساحت مدرسه شود.

🔹ما فرهنگیان ایران، بار دیگر اعلام می‌کنیم که این مطالبات حقوق بدیهی ماست؛ حقوقی که سال‌هاست مورد بی‌توجهی، انکار یا سرکوب قرار گرفته است. حاکمیت باید بداند که جامعه فرهنگیان دیگر حاضر نیست در برابر فقر، تبعیض، تحقیر و سیاست‌های مخرب آموزشی سکوت کند.

ما آمده‌ایم که آموزش را نجات دهیم، منزلت معلم را بازگردانیم و آینده کودکان این سرزمین را از دست‌انداز سوداگری و تبعیض بیرون بکشیم. این راه را با اتکا به وحدت، آگاهی و حق‌خواهی ادامه خواهیم داد.

در همین راستا شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان از همه‌ی همکاران شاغل و بازنشسته می‌خواهد که در تجمع روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت که به مناسبت آغاز هفته‌ی معلم برگزار می‌شود شرکت کنند.

👈 زمان: روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت  ساعت ۱۰ صبح
👈 مکان: در مراکز استان‌ها مقابل اداره ی کل و در شهرستان‌ها مقابل ادارات آموزش و پرورش

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

اردیبهشت۱۴۰۴

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
23.04.202517:33
🍃🍃

بیانیه‌ی اتحاد بازنشستگان

آینده‌ی کودکان ما در سایه‌ی سرنیزه ساخته نمی‌شود

🖌 امضای تفاهم‌نامه میان وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان با رادان، فرمانده نیروی انتظامی، نشان از تداوم پروژه‌های شکست‌خورده‌ی ایدئولوژیک و امنیتی‌سازی مدارس دارد؛ آن‌هم در شرایطی که نظام آموزشی کشور با انبوهی از بحران‌های جدی نظیر افزایش کودکان بازمانده از تحصیل، گسترش پدیده‌ی کودکان کار و خیابان، افت کیفیت محتوای آموزشی، کمبود معلمان متخصص، اخراج و بازداشت معلمان متعهد، کمبود مشاوران توانمند و شکاف عمیق میان مدرسه و نیازهای واقعی نسل امروز مواجه است.

دشواری‌هایی که امروز بر دوش دانش‌آموزان سنگینی می‌کند، تنها برخاسته از مسائل اقتصادی خانواده‌ها نیست؛ سویه‌ی مهم‌تر این بحران، فروپاشی امنیت روانی در مدارس است که مسئولیت کامل آن با حاکمیتی‌ست که اکنون با صرف بودجه‌های کلان برای امنیتی‌سازی فضاهای آموزشی، اولویت‌بندی‌های معکوس و ناتوانی مزمن خود در درک کارکرد واقعی نهاد مدرسه را آشکار می‌سازد. به‌جای رسیدگی به ریشه‌های نارضایتی، اضطراب و بحران‌های روانی دانش‌آموزان – که خود محصول سیاست‌های سرکوبگرانه همین ساختارند – حضور نیروهای انتظامی در حیاط مدارس به‌عنوان نمادی از نمایش قدرت تحمیل می‌شود؛ ترفندی جدید برای نظامی‌کردن مدرسه، در لوای «نگرانی برای تربیت».

مدرسه نه قرارگاه است، نه میدان رزمایش. پافشاری بر این رویکرد بیش از آن‌که ناشی از دغدغه‌ی تربیتی باشد، برخاسته از وسواس ایدئولوژیک نسبت به کنترل پوشش، سبک زندگی و هویت متفاوت دانش‌آموزان است. مسئله‌ی اصلی این تفاهم‌نامه نه «مراقبت اجتماعی»، بلکه مقابله با استقلال فکری و تفاوت فرهنگی‌ست. این سند، گواه ناتوانی نظام در گشودن درهای گفتگو، شنیدن صداهای متفاوت و پذیرش ذهن‌های جست‌وجوگر است؛ همان نظامی که به‌جای گفت‌وگو، درها را به روی نظامیان می‌گشاید.

آنانی که از امر دموکراسی در آموزش واهمه دارند، به اجبار و انضباط پناه می‌برند، غافل از آن‌که اقتدار، جایگزین اندیشه نمی‌شود، و نظم تحمیلی، هرگز به پرورش انسان‌های آزاد و مسئول منجر نخواهد شد. اگر بناست نسلی خلاق، مشارکت‌جو و متفکر تربیت شود، نخست باید مدرسه را از سایه‌ی سنگین اقتدارگرایی بیرون کشید و آن را به فضایی انسانی، آزاد و گفتگومحور بدل کرد.

امنیت واقعی از اعتماد میان دانش‌آموز و نهاد آموزش می‌گذرد، نه از حضور مأمور. هر گام در مسیر امنیتی‌سازی، گامی‌ست در جهت حذف تفکر انتقادی و تثبیت ترس؛ و بدیهی‌ست که چنین نظامی، توان پرورش شهروند مسئول را نخواهد داشت. عنوانی که بر این تفاهم‌نامه نهاده‌اند، «نظام مراقبت‌های اجتماعی» است؛ عنوانی مضحک و عوام‌فریبانه که بیش از آن‌که معنای مراقبت بدهد، خبر از کنترل و سرکوب می‌دهد. اینان نه می‌توانند و نه می‌خواهند درهای گفتگو را بگشایند، چرا که بقای وضعیت موجود، در گرو به بند کشیدن ذهن‌هاست، نه رهایی آن‌ها.

۱۴۰۴/۲/۳
اتحاد بازنشستگان

#مدرسه_پادگان_نیست
Log in to unlock more functionality.