
Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

چهار خطی
رباعی فارسی، به روایت: سید علی میرافضلی
(این صفحه روز پنجشنبه نوزدهم آذر هزار و سیصد و نود و چهار شمسی راهاندازی شده است.)
(این صفحه روز پنجشنبه نوزدهم آذر هزار و سیصد و نود و چهار شمسی راهاندازی شده است.)
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateDec 10, 2015
Added to TGlist
Mar 12, 2025Records
17.05.202523:59
4.6KSubscribers28.02.202523:26
50Citation index13.02.202500:01
1.2KAverage views per post13.02.202500:01
1.2KAverage views per ad post02.04.202523:59
10.36%ER06.03.202500:01
26.26%ERRGrowth
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
17.05.202516:43
#پوشه_شنیداری
زندگی، افکار و رباعیات خیام
با حضور:
رحیم رئیسنیا
حسین معصومیهمدانی
سیدعلی میرافضلی
مسعود جعفریجزی
۶ مهر ۱۴۰۰
@bookcitycc
زندگی، افکار و رباعیات خیام
با حضور:
رحیم رئیسنیا
حسین معصومیهمدانی
سیدعلی میرافضلی
مسعود جعفریجزی
۶ مهر ۱۴۰۰
@bookcitycc
Reposted from:
هفت شهر عشق | علی کاملی



07.05.202518:46
بیدل! طلب همنفسی پیدا کن
گر عشق نباشد، هوسی پیدا کن
تنهایی، آب میکند زَهرهٔ سنگ
ای بیکس جاوید! کسی پیدا کن
بیدل دهلوی (۱۰۵۵-۱۱۳۳ ق)
منبع: بیدل دهلوی، عبدالقادربن عبدالخالق. رباعیّات (نسخهٔ خطّی)، دستنویس شمارهٔ HL 645 کتابخانهٔ خدابخش هند، شکسته نستعلیق بیدل دهلوی (شاعر)، کتابت ۱۹ محرّم ۱۱۱۵ ق، ۱۶۱گ.
#رباعی
* با سپاس از استاد میرافضلی بابت تذکر شمارهٔ نسخه.
@shahreshgh7
گر عشق نباشد، هوسی پیدا کن
تنهایی، آب میکند زَهرهٔ سنگ
ای بیکس جاوید! کسی پیدا کن
بیدل دهلوی (۱۰۵۵-۱۱۳۳ ق)
منبع: بیدل دهلوی، عبدالقادربن عبدالخالق. رباعیّات (نسخهٔ خطّی)، دستنویس شمارهٔ HL 645 کتابخانهٔ خدابخش هند، شکسته نستعلیق بیدل دهلوی (شاعر)، کتابت ۱۹ محرّم ۱۱۱۵ ق، ۱۶۱گ.
#رباعی
* با سپاس از استاد میرافضلی بابت تذکر شمارهٔ نسخه.
@shahreshgh7
Reposted from:
چهار خطی

25.04.202521:20
خوابیدن یا نشستن؟ مسئله این است!
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی، خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت!
کمال اسماعیل اصفهانی
(درگذشتۀ ۶۳۵ ق)
●
هر شب ز غمت میان خون بنشینم
وز عالم عافیت برون بنشینم
هر دم گویی به طعنه: جایی بنشین
چون نگذارد غم تو چون بنشینم؟
مجد همگر
(درگذشتۀ ۶۸۶ ق)
●
نکتۀ ادبی: این وصلهها به مجد همگر نمیچسبد! خوابیدن کجا و نشستن کجا؟ به نظر شما،آدم عاشق، بنشیند بهتر است یا بخوابد؟! حضرت سعدی فرموده: عاشقی کار سری نیست که بر بالین است. استاد بُلقاسم بشر یاسین هم به شیخ ابوسعید ابوالخیر تعلیم فرموده: ای بیخبران! چه جای خواب است مرا! فلذا، با اینکه حق تقدّم با کمال اسماعیل است؛ ولی در اینجا به مجد همگر به خاطر پیشنهاد نشستن به جای خوابیدن، دو چراغ روشن تعلق میگیرد!
نکتۀ تاریخی: بعضیها میگویند مجد همگر شیرازی بوده و بعضی معتقدند اصل آن جناب از خاک پاک یزد بوده! ما از این رباعی، به عنوان یک قرینۀ بسیار محکم نتیجه میگیریم که ایشان همه جوره یزدی بوده و یکجا بند نمیشده است! الآن شیرازیها را بنگرید که همگی سر جای خودشان نشستهاند؛ ولی یزدیها هنوز به رفت و آمد ادامه میدهند.
نکتۀ اجتماعی: اینکه به بعضیها میگویی: پدر! عزیز دل! برادر! جایی بنشین؛ ولی نمینشینند، تقصیر خودشان نیست! غمی، دردی، چیزی وجودشان را احاطه کرده و نمیگذارد بنشینند. مشکل این آدمها با عوارض و جریمه حل نمیشود. باید بروند به معشوق خودشان برسند، شد در سواحل شمال، نشد در سواحل جنوب؛ بلکه حالشان خوب شد. شاعر فرموده: عاشقان را بگذارید بنالند همه/ مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید! لابد دولت مصلحتی دیده که نمیگذارد این زمزمه خاموش شود.
نکتۀ پژوهشی: معروف است که یکی از عوامل اصلی مرگ، تولد است و یکی از دلایل عمدۀ طلاق، ازدواج. به عقیدۀ بنده، هرچه ما دواوین شعرا را بیشتر تصحیح کنیم، احتمال شیوع «رباعیات سرگردان»، بیشتر میشود؛ مثل همین ویروس کرونا. ما اگر دیوان سید حسن غزنوی را تصحیح مجدد نکرده بودیم و به چاپ مرحوم مدرس رضوی بسنده میکردیم، الآن سید حسن غزنوی هم نمیآمد که مدعی رباعی کمال اسماعیل اصفهانی بشود! بیچاره کمال اسماعیل، تا حالا باید جواب دوستداران حافظ را میداد که: به پیر، به پیغمبر! این رباعی «امشب ز غمت میان خون خواهم خفت» مال من است؛ نه خواجه حافظ شیرازی! حالا، باید این مسئله را برای خوانندگان سید حسن هم اثبات کند! بگذریم از اینکه کمال اسماعیل، سالهاست مبارزۀ سختی با سینهچاکانِ خیّام و مهستی گنجوی بابت اشتراک برخی رباعیات دارد و هنوز دستش به جایی بنده نشده است!
نکتۀ تطبیقی: شیخ اجل سعدی فرموده:
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالۀ کار خویش گیرم
سید اشرف کاشی که فضیلت برخاستن را میدانسته، گفته :
سعدی که نشست و صبر میکرد
بود از سرِ عجز و سستحالی
من اشرف ثانیام نه صابر
و اندر سرم آن هوس که حالی
برخیزم و دست یار گیرم
بی یار چرا قرار گیرم!
●●
🔻برای انبساط خاطر دوستان در این روزهای عبوس🔺
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی، خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت!
کمال اسماعیل اصفهانی
(درگذشتۀ ۶۳۵ ق)
●
هر شب ز غمت میان خون بنشینم
وز عالم عافیت برون بنشینم
هر دم گویی به طعنه: جایی بنشین
چون نگذارد غم تو چون بنشینم؟
مجد همگر
(درگذشتۀ ۶۸۶ ق)
●
نکتۀ ادبی: این وصلهها به مجد همگر نمیچسبد! خوابیدن کجا و نشستن کجا؟ به نظر شما،آدم عاشق، بنشیند بهتر است یا بخوابد؟! حضرت سعدی فرموده: عاشقی کار سری نیست که بر بالین است. استاد بُلقاسم بشر یاسین هم به شیخ ابوسعید ابوالخیر تعلیم فرموده: ای بیخبران! چه جای خواب است مرا! فلذا، با اینکه حق تقدّم با کمال اسماعیل است؛ ولی در اینجا به مجد همگر به خاطر پیشنهاد نشستن به جای خوابیدن، دو چراغ روشن تعلق میگیرد!
نکتۀ تاریخی: بعضیها میگویند مجد همگر شیرازی بوده و بعضی معتقدند اصل آن جناب از خاک پاک یزد بوده! ما از این رباعی، به عنوان یک قرینۀ بسیار محکم نتیجه میگیریم که ایشان همه جوره یزدی بوده و یکجا بند نمیشده است! الآن شیرازیها را بنگرید که همگی سر جای خودشان نشستهاند؛ ولی یزدیها هنوز به رفت و آمد ادامه میدهند.
نکتۀ اجتماعی: اینکه به بعضیها میگویی: پدر! عزیز دل! برادر! جایی بنشین؛ ولی نمینشینند، تقصیر خودشان نیست! غمی، دردی، چیزی وجودشان را احاطه کرده و نمیگذارد بنشینند. مشکل این آدمها با عوارض و جریمه حل نمیشود. باید بروند به معشوق خودشان برسند، شد در سواحل شمال، نشد در سواحل جنوب؛ بلکه حالشان خوب شد. شاعر فرموده: عاشقان را بگذارید بنالند همه/ مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید! لابد دولت مصلحتی دیده که نمیگذارد این زمزمه خاموش شود.
نکتۀ پژوهشی: معروف است که یکی از عوامل اصلی مرگ، تولد است و یکی از دلایل عمدۀ طلاق، ازدواج. به عقیدۀ بنده، هرچه ما دواوین شعرا را بیشتر تصحیح کنیم، احتمال شیوع «رباعیات سرگردان»، بیشتر میشود؛ مثل همین ویروس کرونا. ما اگر دیوان سید حسن غزنوی را تصحیح مجدد نکرده بودیم و به چاپ مرحوم مدرس رضوی بسنده میکردیم، الآن سید حسن غزنوی هم نمیآمد که مدعی رباعی کمال اسماعیل اصفهانی بشود! بیچاره کمال اسماعیل، تا حالا باید جواب دوستداران حافظ را میداد که: به پیر، به پیغمبر! این رباعی «امشب ز غمت میان خون خواهم خفت» مال من است؛ نه خواجه حافظ شیرازی! حالا، باید این مسئله را برای خوانندگان سید حسن هم اثبات کند! بگذریم از اینکه کمال اسماعیل، سالهاست مبارزۀ سختی با سینهچاکانِ خیّام و مهستی گنجوی بابت اشتراک برخی رباعیات دارد و هنوز دستش به جایی بنده نشده است!
نکتۀ تطبیقی: شیخ اجل سعدی فرموده:
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالۀ کار خویش گیرم
سید اشرف کاشی که فضیلت برخاستن را میدانسته، گفته :
سعدی که نشست و صبر میکرد
بود از سرِ عجز و سستحالی
من اشرف ثانیام نه صابر
و اندر سرم آن هوس که حالی
برخیزم و دست یار گیرم
بی یار چرا قرار گیرم!
●●
🔻برای انبساط خاطر دوستان در این روزهای عبوس🔺
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4
Reposted from:
چهار خطی

16.05.202516:22
قدَح مردان و سهم نامردان
در عشق تو از ملامتم ننگی نیست
با بیخبران در این سخن جنگی نیست
این شربت عاشقی همه مردان راست
نامردان را در این قدح رنگی نیست
ناشناس (مرصاد العباد، ۳۸۵؛ نزهة المجالس، ۲۰۹)
..
مصراع چهارم رباعی، مثل نیست، ولی حالتی مثلگونه دارد. یکی از معانی رنگ، سهم و بهره است (رک. لغتنامه، ۸: ۱۲۲۶۳). دکتر انوری، شاهد این معنی را به بیت دوم همین رباعی استناد جُسته است (فرهنگ بزرگ سخن، ۴: ۳۶۸۴). دهخدا، یکی از معانی رنگ را «رواج و رونق کار» آورده (لغتنامه، ۸: ۱۲۲۶۱) که با مفهوم رباعی فوق تا حدودی سازگار است. یکی دیگر از معانی رنگ، منفعت و فایده است (همانجا، ۱۲۲۶۳). بر اساس این معانی، میتوان گفت که مفهوم مصراع چهارم به تقریب چنین است که: برای نامردان در این قدح سود و سهمی متصوّر نیست.
بنده موفق به شناسایی گویندۀ رباعی فوق نشدم. در هیچ یک از دو منبع کهن آن، نام گوینده قید نشده است. رباعی در دو نسخۀ جعلی کمبریج و چستربیتی و بعضی چاپهای رباعیات خیام آمده (رک. شراب رحمانی، سوامی گویندا تیرتا، ۱۸۲)، ولی با این اسنادِ متأخّر و مشکوک، نمیتوان رباعی را به خیّام بست.
..
مصراع چهارم رباعی بالا را میتوان در یکی از رباعیات منسوب به بابا افضل شناسایی کرد (دیوان حکیم افضل الدین کاشانی، ۲۰۵). ولی در آنجا تا حدودی شاهد تغییر واژگان هستیم:
در راه اگر به بینوایی برسی
سر در قدمش نِهْ که به جایی برسی
بیدردان را از این قدح دردی نیست
با درد در آ، تا به دوایی برسی
در یک نسخۀ قدیمیتر رباعیات منسوب به بابا افضل، مصراع سوم رباعی چنین است: بیدردان را درین قدح رنگی نیست. گویا بعدها «درد» را جایگزین رنگ کردهاند که با دیگر کلمات بیت دوم تناسب بیشتری داشته باشد.
..
باز در یکی از دستنوشتههای دیوان عصمت بخارایی (موزۀ بریتانیا، ۳۰۹ پ) رباعیی آمده که در دیوان چاپی او نیست و کاملاً متأثر از رباعی مرصاد العباد است:
از طعنۀ هیچ منکرم ننگی نیست
با هیچ کسم در این سخن جنگی نیست
گویند [که بیتهای] رنگین گویم
نامردان را از این سخن رنگی نیست
مصراع سوم رباعی در دستنویس مذکور مخدوش و ناقص است و من آن را بر اساس شکل کلمات بازسازی کردهام. ولی در اینکه اصل سخن شاعر همین بوده، یقین ندارم. عصمت بخارایی ، به تناسب مصراع سوم، به جای «قدح»از کلمۀ «سخن» استفاده کرده است.
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4
در عشق تو از ملامتم ننگی نیست
با بیخبران در این سخن جنگی نیست
این شربت عاشقی همه مردان راست
نامردان را در این قدح رنگی نیست
ناشناس (مرصاد العباد، ۳۸۵؛ نزهة المجالس، ۲۰۹)
..
مصراع چهارم رباعی، مثل نیست، ولی حالتی مثلگونه دارد. یکی از معانی رنگ، سهم و بهره است (رک. لغتنامه، ۸: ۱۲۲۶۳). دکتر انوری، شاهد این معنی را به بیت دوم همین رباعی استناد جُسته است (فرهنگ بزرگ سخن، ۴: ۳۶۸۴). دهخدا، یکی از معانی رنگ را «رواج و رونق کار» آورده (لغتنامه، ۸: ۱۲۲۶۱) که با مفهوم رباعی فوق تا حدودی سازگار است. یکی دیگر از معانی رنگ، منفعت و فایده است (همانجا، ۱۲۲۶۳). بر اساس این معانی، میتوان گفت که مفهوم مصراع چهارم به تقریب چنین است که: برای نامردان در این قدح سود و سهمی متصوّر نیست.
بنده موفق به شناسایی گویندۀ رباعی فوق نشدم. در هیچ یک از دو منبع کهن آن، نام گوینده قید نشده است. رباعی در دو نسخۀ جعلی کمبریج و چستربیتی و بعضی چاپهای رباعیات خیام آمده (رک. شراب رحمانی، سوامی گویندا تیرتا، ۱۸۲)، ولی با این اسنادِ متأخّر و مشکوک، نمیتوان رباعی را به خیّام بست.
..
مصراع چهارم رباعی بالا را میتوان در یکی از رباعیات منسوب به بابا افضل شناسایی کرد (دیوان حکیم افضل الدین کاشانی، ۲۰۵). ولی در آنجا تا حدودی شاهد تغییر واژگان هستیم:
در راه اگر به بینوایی برسی
سر در قدمش نِهْ که به جایی برسی
بیدردان را از این قدح دردی نیست
با درد در آ، تا به دوایی برسی
در یک نسخۀ قدیمیتر رباعیات منسوب به بابا افضل، مصراع سوم رباعی چنین است: بیدردان را درین قدح رنگی نیست. گویا بعدها «درد» را جایگزین رنگ کردهاند که با دیگر کلمات بیت دوم تناسب بیشتری داشته باشد.
..
باز در یکی از دستنوشتههای دیوان عصمت بخارایی (موزۀ بریتانیا، ۳۰۹ پ) رباعیی آمده که در دیوان چاپی او نیست و کاملاً متأثر از رباعی مرصاد العباد است:
از طعنۀ هیچ منکرم ننگی نیست
با هیچ کسم در این سخن جنگی نیست
گویند [که بیتهای] رنگین گویم
نامردان را از این سخن رنگی نیست
مصراع سوم رباعی در دستنویس مذکور مخدوش و ناقص است و من آن را بر اساس شکل کلمات بازسازی کردهام. ولی در اینکه اصل سخن شاعر همین بوده، یقین ندارم. عصمت بخارایی ، به تناسب مصراع سوم، به جای «قدح»از کلمۀ «سخن» استفاده کرده است.
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4
15.05.202508:44
.
شبهای غمت به سر نخواهد آمد
عاشق نشوی سحر نخواهد آمد
چون کرم درون پیله خواهی پوسید
پروانهای از تو در نخواهد آمد
#حمیدرضاشکارسری
https://t.me/mahbube_man_1
شبهای غمت به سر نخواهد آمد
عاشق نشوی سحر نخواهد آمد
چون کرم درون پیله خواهی پوسید
پروانهای از تو در نخواهد آمد
#حمیدرضاشکارسری
https://t.me/mahbube_man_1
Reposted from:
هفت شهر عشق | علی کاملی

26.04.202521:22
▪️کهنترین منبع اشعار ابوسعید ابوالخیر
[پیشکش به علّامه محمّدرضا شفیعی کدکنی که دوستدار همیشهٔ ابوسعید است]
🔳
مدّت مدیدی است که مشغول گردآوری و بررسی منابع کهن رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ ق) هستم. میگویم «منسوب» چون تا مشخّص شدن تکلیف انتساب این رباعیها به ابوسعید، نمیتوان حکم مسلّمالصدور داد. مقادیر قابل توجهی از اطّلاعات در این زمین به دست آوردهام که به خواست خدا، طی مقالهای منتشر خواهم کرد.
اما غرض از نوشتن این جُستار: اهل ادب غالباً گمان دارند که کهنترین منبع اشعار ابوسعید، اثر نوادهٔ او یعنی محمّد بن منور میهنی (بعد از ۵۰۰-بعد از ۵۷۴ ق) - که در ۵۷۴ ق کتاب خود موسوم به «اسرارالتّوحید فی مقامات ابوسعید ابوالخیر» را نگاشته - است. (میهنی، ۱۳۷۱، ج ۱: ۲۰۲ و ۲۰۳)
باید گفت که در واقع اثر دیگر نوادهٔ ابوسعید یعنی جمالالدّین ابوروح لطفاللّه بن ابیسعید بن ابیسعد (د. ۵۴۱ ق) از اسرارالتّوحید کهنتر است، چرا که مؤلف این کتاب ۳۳ سال پیش از تحریر اسرارالتّوحید درگذشته است. البتّه در کتاب «حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر» پس از آوردن شعری که در منابع دیگر نظیر اسرارالتّوحید صریحاً بهنام ابوسعید است، تصریح شده که ابوسعید هرگز شعری نگفته، اما بیت - منسوب به او در منابع دیگر - تنها از زبان او آمده است. (ابوروح، ۱۳۸۶: ۱۲۲)
پس تا اینجا کهنترین منبع شعر ابوسعید ابوالخیر - گرچه بدون تصریح به اینکه شیخ آن را سروده - «حالات و سخنان ابوسعید» است.
اما در واقع باید گفت کهنتر از این کتاب، منبعی دیگر نیز هست که اولاً شعر ابوسعید را ثبت کرده و ثانیاً تصریح کرده که شاعر این شعر، خود شیخ است. این منبع که مصحّح آن نیز در پاورقیِ حکایتِ معروفِ «شعر نوشتن ابوسعید بر ظهر نامهٔ درویشی حمزه نام»¹، به قدمت آن اشاره کرده، «طبیبالقلوب» - کهنترین اربعین حدیثی شناخته شده به زبان فارسی - نگاشتهٔ ابوالفتح محمّد بن محمّد الخزیمی الفراوی (د. ۵۱۴) است که با تصحیح مجتبی مجرّد به چاپ رسیده است. در این منبع که حدود هفتاد سال پیش از اسرارالتّوحید به نگارش درآمده، حکایت بیتنگاشتن شیخ ابوسعید بر ظهر نامهٔ یکی از بزرگان، ثبت گردیده و تصریح شده که این بیت از ابوسعید است. ذیلاً این حکایت، برای بهرهٔ خوانندگان آورده میشود:
«حکایت: یکی از بزرگان به نشابور، رقعه نوشت به شیخ ابوسعید قدس اللّه روحه. بر صدر رقعه، نوشت مر تواضع را که: "تُرابُ قَدَمه" یعنی نویسندهٔ رقعه، خاک قدم توست. شیخ ابوسعید بر ظهر آن رقعه نوشت این بیت را و به وی فرستاد، بیت:
گر تو خاک قدمی، خاک تو را خاک شدم
چون که من خاک تو را خاک شدم، پاک شدم
شیخ در همهْ عمر، بیت از خاطر خود، همین گفت.» (فراوی، ۱۳۹۸: ۸۲)
🔳
بر آنم که پس از این، بخشهایی از یافتههای خود را پیش از انتشار مقاله به صورتهای چنین جُستاری، در این کانال منتشر کنم. انشاءالله.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
¹. این شخص در اسرارالتّوحید، حمزةالتّراب نام دارد و در حالات و سخنان، حمزه. در طبیبالقلوب نیز نام او ذکر نشده و تنها یکی از بزرگان نیشابور معرفی شده است، که در بالا آوردیم.
#منبع:
۱. جمالالدّین ابوروح لطفاللّه بن ابیسعید بن ابیسعد. (۱۳۸۶). حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر. تصحیح و تعلیق محمّدرضا شفیعی کدکنی. چاپ هشتم. تهران: سخن.
۲. فراوی، ابوالفتح محمّد بن محمّد خزیمی. (۱۳۹۸). طبیبالقلوب. تصحیح و تحقیق مجتبی مجرّد. چاپ اول. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری نشر سخن.
۳. میهنی، محمّد بن منور. (۱۳۷۱). اسرارالتّوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر. تصحیح و تعلیق محمّدرضا شفیعی کدکنی. دو جلد. چاپ سوم. تهران: آگاه.
#علی_کاملی
@shahreshgh7
[پیشکش به علّامه محمّدرضا شفیعی کدکنی که دوستدار همیشهٔ ابوسعید است]
🔳
مدّت مدیدی است که مشغول گردآوری و بررسی منابع کهن رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ ق) هستم. میگویم «منسوب» چون تا مشخّص شدن تکلیف انتساب این رباعیها به ابوسعید، نمیتوان حکم مسلّمالصدور داد. مقادیر قابل توجهی از اطّلاعات در این زمین به دست آوردهام که به خواست خدا، طی مقالهای منتشر خواهم کرد.
اما غرض از نوشتن این جُستار: اهل ادب غالباً گمان دارند که کهنترین منبع اشعار ابوسعید، اثر نوادهٔ او یعنی محمّد بن منور میهنی (بعد از ۵۰۰-بعد از ۵۷۴ ق) - که در ۵۷۴ ق کتاب خود موسوم به «اسرارالتّوحید فی مقامات ابوسعید ابوالخیر» را نگاشته - است. (میهنی، ۱۳۷۱، ج ۱: ۲۰۲ و ۲۰۳)
باید گفت که در واقع اثر دیگر نوادهٔ ابوسعید یعنی جمالالدّین ابوروح لطفاللّه بن ابیسعید بن ابیسعد (د. ۵۴۱ ق) از اسرارالتّوحید کهنتر است، چرا که مؤلف این کتاب ۳۳ سال پیش از تحریر اسرارالتّوحید درگذشته است. البتّه در کتاب «حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر» پس از آوردن شعری که در منابع دیگر نظیر اسرارالتّوحید صریحاً بهنام ابوسعید است، تصریح شده که ابوسعید هرگز شعری نگفته، اما بیت - منسوب به او در منابع دیگر - تنها از زبان او آمده است. (ابوروح، ۱۳۸۶: ۱۲۲)
پس تا اینجا کهنترین منبع شعر ابوسعید ابوالخیر - گرچه بدون تصریح به اینکه شیخ آن را سروده - «حالات و سخنان ابوسعید» است.
اما در واقع باید گفت کهنتر از این کتاب، منبعی دیگر نیز هست که اولاً شعر ابوسعید را ثبت کرده و ثانیاً تصریح کرده که شاعر این شعر، خود شیخ است. این منبع که مصحّح آن نیز در پاورقیِ حکایتِ معروفِ «شعر نوشتن ابوسعید بر ظهر نامهٔ درویشی حمزه نام»¹، به قدمت آن اشاره کرده، «طبیبالقلوب» - کهنترین اربعین حدیثی شناخته شده به زبان فارسی - نگاشتهٔ ابوالفتح محمّد بن محمّد الخزیمی الفراوی (د. ۵۱۴) است که با تصحیح مجتبی مجرّد به چاپ رسیده است. در این منبع که حدود هفتاد سال پیش از اسرارالتّوحید به نگارش درآمده، حکایت بیتنگاشتن شیخ ابوسعید بر ظهر نامهٔ یکی از بزرگان، ثبت گردیده و تصریح شده که این بیت از ابوسعید است. ذیلاً این حکایت، برای بهرهٔ خوانندگان آورده میشود:
«حکایت: یکی از بزرگان به نشابور، رقعه نوشت به شیخ ابوسعید قدس اللّه روحه. بر صدر رقعه، نوشت مر تواضع را که: "تُرابُ قَدَمه" یعنی نویسندهٔ رقعه، خاک قدم توست. شیخ ابوسعید بر ظهر آن رقعه نوشت این بیت را و به وی فرستاد، بیت:
گر تو خاک قدمی، خاک تو را خاک شدم
چون که من خاک تو را خاک شدم، پاک شدم
شیخ در همهْ عمر، بیت از خاطر خود، همین گفت.» (فراوی، ۱۳۹۸: ۸۲)
🔳
بر آنم که پس از این، بخشهایی از یافتههای خود را پیش از انتشار مقاله به صورتهای چنین جُستاری، در این کانال منتشر کنم. انشاءالله.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
¹. این شخص در اسرارالتّوحید، حمزةالتّراب نام دارد و در حالات و سخنان، حمزه. در طبیبالقلوب نیز نام او ذکر نشده و تنها یکی از بزرگان نیشابور معرفی شده است، که در بالا آوردیم.
#منبع:
۱. جمالالدّین ابوروح لطفاللّه بن ابیسعید بن ابیسعد. (۱۳۸۶). حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر. تصحیح و تعلیق محمّدرضا شفیعی کدکنی. چاپ هشتم. تهران: سخن.
۲. فراوی، ابوالفتح محمّد بن محمّد خزیمی. (۱۳۹۸). طبیبالقلوب. تصحیح و تحقیق مجتبی مجرّد. چاپ اول. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری نشر سخن.
۳. میهنی، محمّد بن منور. (۱۳۷۱). اسرارالتّوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر. تصحیح و تعلیق محمّدرضا شفیعی کدکنی. دو جلد. چاپ سوم. تهران: آگاه.
#علی_کاملی
@shahreshgh7
Reposted from:
حاصل اوقات

17.05.202516:42
خواهشی از جانب سعید لیان
(یکی از پژوهشگران گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
از عزیزانی که از مجلدات منتشرشدۀ «فرهنگ جامع زبان فارسی» استفاده کردهاند خواهشمندم که اگر ملاحظهای در باب این فرهنگ دارند (انتقاد، پیشنهاد، یا ذکر نقاط ضعف و قوت آن)، آن را در پیامرسان تلگرام برای بنده بفرستند (@saeedlayan). امیدوارم که بتوانیم در حد توانمان از این نکات برای ارتقای این فرهنگ بهره ببریم.
تذکر: آنچه گفتم درخواستی رسمی از طرف فرهنگستان نیست، بل که استدعایی شخصی از طرف خود من (سعید لیان) است.
از دوستان عزیزم سپاسگزارم که اجازه دادند این پیام را در کانال «حاصل اوقات» منتشر کنم. دیگر دوستان محقق صاحبکانالم لطف میکنند اگر این پیام را در کانال خود قرار دهند.
(یکی از پژوهشگران گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
از عزیزانی که از مجلدات منتشرشدۀ «فرهنگ جامع زبان فارسی» استفاده کردهاند خواهشمندم که اگر ملاحظهای در باب این فرهنگ دارند (انتقاد، پیشنهاد، یا ذکر نقاط ضعف و قوت آن)، آن را در پیامرسان تلگرام برای بنده بفرستند (@saeedlayan). امیدوارم که بتوانیم در حد توانمان از این نکات برای ارتقای این فرهنگ بهره ببریم.
تذکر: آنچه گفتم درخواستی رسمی از طرف فرهنگستان نیست، بل که استدعایی شخصی از طرف خود من (سعید لیان) است.
از دوستان عزیزم سپاسگزارم که اجازه دادند این پیام را در کانال «حاصل اوقات» منتشر کنم. دیگر دوستان محقق صاحبکانالم لطف میکنند اگر این پیام را در کانال خود قرار دهند.


08.05.202508:20
رباعیات افضل کاشانی
پژوهش: سیدعلی میرافضلی، تهران، سخن، ۱۴۰۴
..
حکیم افضلالدین محمد مَرَقیِ کاشانی، اندیشهمند نامدار ایرانی قرن ششم هجری است که تألیفات او نقش مهمی در حوزۀ نگارشهای فلسفی و حکمی در زبان فارسی دارد. نام افضل کاشانی همچون خیّام نیشابوری در تاریخ شعر فارسی به رباعیگویی پُرآوازه شده است. تعداد رباعیات مسلّم الصدور افضل به صد رباعی نمیرسد، ولی به مرور زمان نزدیک به ۷۰۰ رباعی به دفتر اشعار او ملحق شده است. اغلب رباعیاتِ منسوب به افضل، میان او و رباعیسرایانِ دیگر همچون خیّام، عطار، مولانا، اوحد کرمانی، کمال اسماعیل اصفهانی، ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری مشترک است.
در تحقیق حاضر، چند گروه از منابعِ مهم رباعیات منسوب به افضل بررسی و ارزیابی شده است: رباعیات موجود در آثار منثور افضل، نسخۀ خطی مصنّفات افضل به تاریخ ۶۷۴ ق، ۳۲ سفینۀ و منبع کهن ادبی، مجموعه رباعیات گردآمده در قرن نهم هجری قمری و بعد از آن، و تذکرههای شعر فارسی. فصلی از کتاب به نقد منابع و بررسی رباعیات سرگردان اختصاص یافته است.
..
"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
پژوهش: سیدعلی میرافضلی، تهران، سخن، ۱۴۰۴
..
حکیم افضلالدین محمد مَرَقیِ کاشانی، اندیشهمند نامدار ایرانی قرن ششم هجری است که تألیفات او نقش مهمی در حوزۀ نگارشهای فلسفی و حکمی در زبان فارسی دارد. نام افضل کاشانی همچون خیّام نیشابوری در تاریخ شعر فارسی به رباعیگویی پُرآوازه شده است. تعداد رباعیات مسلّم الصدور افضل به صد رباعی نمیرسد، ولی به مرور زمان نزدیک به ۷۰۰ رباعی به دفتر اشعار او ملحق شده است. اغلب رباعیاتِ منسوب به افضل، میان او و رباعیسرایانِ دیگر همچون خیّام، عطار، مولانا، اوحد کرمانی، کمال اسماعیل اصفهانی، ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری مشترک است.
در تحقیق حاضر، چند گروه از منابعِ مهم رباعیات منسوب به افضل بررسی و ارزیابی شده است: رباعیات موجود در آثار منثور افضل، نسخۀ خطی مصنّفات افضل به تاریخ ۶۷۴ ق، ۳۲ سفینۀ و منبع کهن ادبی، مجموعه رباعیات گردآمده در قرن نهم هجری قمری و بعد از آن، و تذکرههای شعر فارسی. فصلی از کتاب به نقد منابع و بررسی رباعیات سرگردان اختصاص یافته است.
..
"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
Reposted from:
مُقطّعه



09.05.202519:03
- رباعیات افضل کاشانی؛
- افضل الدین محمد مرقی کاشانی؛
- پژوهش سید علی میرافضلی؛
- انتشارات سخن؛
- چاپ اول؛
- بهار ۱۴۰۴؛
- ۴۶۴ صفحه.
- افضل الدین محمد مرقی کاشانی؛
- پژوهش سید علی میرافضلی؛
- انتشارات سخن؛
- چاپ اول؛
- بهار ۱۴۰۴؛
- ۴۶۴ صفحه.
Reposted from:
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

04.05.202511:37
با دریغ محمّدحسین اسلامپناه استاد صحّافی سنّتی درگذشت.
افسوس که کس محرم این راز نشد
کار گرهاندرگرهم باز نشد
گفتند که هفتاد و دو بطن است گره
نشناخت اگر کسی گرهساز نشد
(محمّدحسین اسلامپناه)
زندهیاد اسلامپناه (۱۳۱۶-۱۴۰۴) فارغالتحصیل رشتۀ معدن از دانشگاه تهران و بازنشستۀ وزارت نیرو بود، اما شهرت وی به سبب هنرش در صحّافی سنّتی و مرمّت کتابهای قدیمی است. او پس از بازنشستگی از کار دولتی، دکّانی در بازار کرمان برپا کرده بود و به صحّافی اشتغال داشت. اسلامپناه مجلّدگری را از استادان آستان قدس رضوی در مشهد آموخته بود و در گرهسازی نیز مهارت داشت. او در صحّافی ضربی شیوای خاص ابداع کرده و آثارش در ایران و خارج از آن نیز مورد توجّه قرار گرفته بود؛ چنانکه در ششمین جلسۀ حامیان نسخ خطّی که در سال ۱۳۷۴ در تهران برگزار شد، نشان هنرمند شایستۀ تقدیر را دریافت کرد و لوح تقدیر و جایزهای نیز در کشور اسپانیا به ایشان تعلّق گرفت.
مرحوم اسلامپناه مقالاتی نیز در زمینۀ نسخهشناسی و جلدسازی نوشت که در مجلّات معتبر به چاپ رسیده است. کتیبهها و سنگنبشتههای کرمان از جمله آثار اوست که در انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر شده است. او همچنین قصۀ مهر و ماه را که روایتی منثور و عامیانه از منظومهای به همین نام از جمالی دهلوی است به چاپ رساند.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت استاد محمّدحسین اسلامپناه را به خانوادۀ آن مرحوم و جامعۀ هنرمندان کشور تسلیت میگوید. یاد و نامش گرامی باد.
@AfsharFoundation
افسوس که کس محرم این راز نشد
کار گرهاندرگرهم باز نشد
گفتند که هفتاد و دو بطن است گره
نشناخت اگر کسی گرهساز نشد
(محمّدحسین اسلامپناه)
زندهیاد اسلامپناه (۱۳۱۶-۱۴۰۴) فارغالتحصیل رشتۀ معدن از دانشگاه تهران و بازنشستۀ وزارت نیرو بود، اما شهرت وی به سبب هنرش در صحّافی سنّتی و مرمّت کتابهای قدیمی است. او پس از بازنشستگی از کار دولتی، دکّانی در بازار کرمان برپا کرده بود و به صحّافی اشتغال داشت. اسلامپناه مجلّدگری را از استادان آستان قدس رضوی در مشهد آموخته بود و در گرهسازی نیز مهارت داشت. او در صحّافی ضربی شیوای خاص ابداع کرده و آثارش در ایران و خارج از آن نیز مورد توجّه قرار گرفته بود؛ چنانکه در ششمین جلسۀ حامیان نسخ خطّی که در سال ۱۳۷۴ در تهران برگزار شد، نشان هنرمند شایستۀ تقدیر را دریافت کرد و لوح تقدیر و جایزهای نیز در کشور اسپانیا به ایشان تعلّق گرفت.
مرحوم اسلامپناه مقالاتی نیز در زمینۀ نسخهشناسی و جلدسازی نوشت که در مجلّات معتبر به چاپ رسیده است. کتیبهها و سنگنبشتههای کرمان از جمله آثار اوست که در انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر شده است. او همچنین قصۀ مهر و ماه را که روایتی منثور و عامیانه از منظومهای به همین نام از جمالی دهلوی است به چاپ رساند.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت استاد محمّدحسین اسلامپناه را به خانوادۀ آن مرحوم و جامعۀ هنرمندان کشور تسلیت میگوید. یاد و نامش گرامی باد.
@AfsharFoundation
Log in to unlock more functionality.