تاریخ و اندیشه
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateOct 02, 2024
Added to TGlist
Oct 31, 2024Latest posts in group "تاریخ و اندیشه"
17.05.202510:47
-انتخابات و مراجعه به آراء عمومی هرگز راه حل مسائل ما نیست .. هیچ پارلمانی در هیچ شرایطی نمیتواند به هدفهای ما در یک کشور سرمایه داری جامه عمل بپوشاند . شرکت کمونیستها در این پارلمانها فقط در صورتی میتواند مفید باشد که یاد بگیریم چگونه از نهادهای بورژوازی برای نابودی آن استفاده کنیم.
مجموعه آثار لنین - جلد ۲۵
صفحه ۱۴۹
-حتما باید یاد بگیریم که چگونه در پارلمانها اتحادیه های صنفی سازمانهای تعاونی و نهادهای اجتماعی دشمن رخنه کنیم ... برای این کار باید به هر شیوه و حیله ای متوسل شد و اگر ضرورت ایجاب کرد با دروغ و تزویر و کتمان حقیقت ..
مجموعه آثار لنین . جلد ۲۵
صفحات ۱۷۷ و ۱۹۹
-در صورتیکه ضرورت ایجاب کند باید به هرکاری دست زد و به هر قربانیی تن درداد تمام حیله گریها رندیها کارهای غیر قانونی و تحاشی و کتمان را بکار برد، ضمن تن در دادن به هرگونه سازشهای عملی و مانورها و سازشکاریها و پیچ و خمهای نیرنگ و دسیسه و عقب نشینی ها باید نیروهای وفادار به کمونیسم را متحد کرد .
مجموعه آثار لنین - چاپ سوم . جلد ۲۵
صفحات ۱۱۹ و ۲۳۱
*علی جوادی در پاسخ به سؤال مجری شبکه منوتو اظهار داشت که اگر در آینده نظام پادشاهی از طریق رأی مردم انتخاب شود، او به این رأی اعتنایی نخواهد کرد و به مبارزه ادامه خواهد داد در این متن به مبنای فکری رویکرد او پرداختیم - اما دلیل مهاجرت چپ‌های ایرانی به کشورهای سرمایه‌داری این بود که کشورهای سوسیالیستی، به‌ویژه اتحاد جماهیر شوروی، به قتلگاه کمونیست‌های ایرانی تبدیل شده بودند و هزاران نفر از آنها در این کشور کشته شدند،او از بیان این واقعیت طفره میرود..
@pasghambar
پسغامبر
https://t.me/tariikh_va_andiishe
مجموعه آثار لنین - جلد ۲۵
صفحه ۱۴۹
-حتما باید یاد بگیریم که چگونه در پارلمانها اتحادیه های صنفی سازمانهای تعاونی و نهادهای اجتماعی دشمن رخنه کنیم ... برای این کار باید به هر شیوه و حیله ای متوسل شد و اگر ضرورت ایجاب کرد با دروغ و تزویر و کتمان حقیقت ..
مجموعه آثار لنین . جلد ۲۵
صفحات ۱۷۷ و ۱۹۹
-در صورتیکه ضرورت ایجاب کند باید به هرکاری دست زد و به هر قربانیی تن درداد تمام حیله گریها رندیها کارهای غیر قانونی و تحاشی و کتمان را بکار برد، ضمن تن در دادن به هرگونه سازشهای عملی و مانورها و سازشکاریها و پیچ و خمهای نیرنگ و دسیسه و عقب نشینی ها باید نیروهای وفادار به کمونیسم را متحد کرد .
مجموعه آثار لنین - چاپ سوم . جلد ۲۵
صفحات ۱۱۹ و ۲۳۱
*علی جوادی در پاسخ به سؤال مجری شبکه منوتو اظهار داشت که اگر در آینده نظام پادشاهی از طریق رأی مردم انتخاب شود، او به این رأی اعتنایی نخواهد کرد و به مبارزه ادامه خواهد داد در این متن به مبنای فکری رویکرد او پرداختیم - اما دلیل مهاجرت چپ‌های ایرانی به کشورهای سرمایه‌داری این بود که کشورهای سوسیالیستی، به‌ویژه اتحاد جماهیر شوروی، به قتلگاه کمونیست‌های ایرانی تبدیل شده بودند و هزاران نفر از آنها در این کشور کشته شدند،او از بیان این واقعیت طفره میرود..
@pasghambar
پسغامبر
https://t.me/tariikh_va_andiishe
Reposted from:
تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی
15.05.202519:30
«سنگ و سر فروغی»
محمدعلی فروغی، دولتمرد بزرگ ایران جدید، مرد دوران گذار بود. وقتی همه‌چیز ویران و آشوب‌زده بود، چونان معماری زبردست پلی می‌ساخت برای گذار از فروپاشی به پایداری. او در زمان ثبات هم ریاست دولت را در دست داشت، اما شهرت و نقش بی‌همتایش در سیاست ایران مهندسی و معماری دوران‌های گذار است.
البته این گذار دشواری‌های خود را داشت؛ اصلاً گذار سخت است، وگرنه در عهد ثبات هر میانمایه‌ای میتواند امور را بر سبیل عادت و با سکان خودکار پیش برد. از تیره‌ترین روزهای ایران شهریور ۱۳۲۰ بود. کشور در پی زیاده‌خواهی متفقین که انتظار داشتند ایران بی‌طرفی‌اش در جنگ جهانی کنار بگذارد و به آغوش متفقین بغلتد، از شمال و جنوب آماج تاخت مدرن‌ترین ارتش‌های جهان قرار گرفت. ساعت دوباره صفر شد؛ کیان ملی و شیرازۀ کشور دستخوش چپاول بیگانه و چنگال روزگار شد. رضاشاه در یکی از واپسین اقدامات پیش از کناره‌گیری از قدرت فروغی را مأمور تشکیل کابینه کرد. فروغی شش سالی بود که در پی واقعۀ مسجد گوهرشاد مغضوب و خانه‌نشین بود. اگر بخواهیم یک نفر را بیابیم که معنای «مصلحت کشور» را عمیقاً درک کرده باشد و هیچ‌گاه نفع ملی را فدای مطامع شخصی نکرده باشد، محمدعلی فروغی است.
رضاشاه دو هفته بعد به نفع ولیعهد جوان کناره‌گیری کرد و گام در مسیر تبعید نهاد. فروغی باید شیرازه‌دار کشور می‌شد: در رأس کارهای مهم جلوس ولیعهد بر تخت بود. زیر پای فروغی نشسته بودند تا قاجار را برگردانند یا اعلام جمهوری کنند. اما فروغی، به عنوان یکی از مجریان اصلی گذار از قاجار به پهلوی و نویسندۀ متن سوگندنامۀ رضاشاه، کارکرد پادشاهی را از اعماق اسطوره تا سیاست روزمره می‌دانست و محال بود زیر بار جمهوری رود.
این دورۀ رئیس‌الوزرایی، آخرین فروغ فروغی در آسمان سرزمین شاهان بود؛ دوره‌ای که شش ماه بیشتر طول نکشید، اما برای معمار چیره‌دست همین نیم‌سال کافی بود تا ستون‌ها را قوام بخشد و تَرک‌ها را ترمیم کند. برای اینکه بدانید ادارۀ این دوره چقدر سخت بود، شرح مفصلی، فراتر از این مجال، لازم است: فوران و انفجاری در کشور رخ داده بود. کشور زیر اشغال بود؛ عصای پولادین رضاشاه شکسته بود و آزادی سیاسی فورانی از کنش سیاسی پدید آورده بود. هجوم برای تأسیس روزنامه به حدی بود که بررسی درخواست‌ها یک سال طول می‌کشید! سکوتِ پیشاشهریوری به همهمه‌ای سرسام‌آور بدل شده بود. روزنامه‌ها بی‌هراس شکمِ هر فرد و مسئله را می‌دریدند. وقتی از تریبون مجلس به رضاشاه هر چه می‌خواستند می‌گفتند، تکلیف بقیه روشن بود.
فروغی باید زیر این فشار خردکننده کشتی نیمه‌غرق کشور را نجات می‌داد و در هر کار هم با مجلس درگیر بود؛ واپسین روزهای مجلس دوازدهم و مجلس سیزدهمی که در عدم آزادی سیاسی در دوران رضاشاه انتخاب شده بود. اما همین نمایندگان رام و دستچین‌شده اینک به شیران شرزه بدل شده بودند و ممکن بود سر هر چیز از سنگر مجلس با فروغی بجنگند. اینک مهم‌ترین کار ساماندهی رابطه با اشغالگران بود؛ مسئله‌ای که بیشترین تأثیر را بر آیندۀ ایران داشت. او کوشید معاهده‌ای سه‌جانبه میان ایران و شوروی و بریتانیا ببندد. بیراه نیست اگر ادعا کنیم نجات تمامیت خاک ایران در سال‌های بعد و رهاندن کشور از آروارۀ استالین نتیجۀ درایت فروغی در عقد این پیمان بود.
فروغی در سی‌ام آذر این معاهده را تقدیم مجلس کرد. شدیدترین بحث در مجلس و فضای عمومی درگرفت. این پیمان نُه اصل داشت؛ اولینش این بود که شوروی و بریتانیا تمامیت ارضی و استقلال ایران را محترم شمردند. طبق اصل سوم در صورت تجاوز به ایران باید از ایران دفاع می‌کردند. اصل چهارم به آنها اجازه می‌داد قوای نظامی خود را در آب و خاک و آسمان ایران هر قدر لازم است نگه دارند، اما اصل پنجم حکم می‌کرد که متفقین ظرف شش ماه پس از پایان جنگ ایران را ترک کنند. پنج سال بعد، وقتی شوروی نیروی خود را از ایران بیرون نبرد و به طمع تجزیۀ ایران از طرق نیرویی دست‌نشانده افتاد، همین اصل به چماقی حقوقی برای بیرون راندن استالین و حفظ ایران بدل شد.
سرانجام مجلس در ششم بهمن با جنجال فراوان با ۸۰ رأی موافق از ۹۲ رأی این پیمان را تصویب کرد. اما یک روز قبل، وقتی فروغی برای بحث سر پیمان در مجلس بود، مردی از میان تماشاچیان به او حمله کرد، سنگی به سمتش پرتاب کرد و او را به باد کتک گرفت. فروغی را از دست ضارب رهاندند. فروغی پس از دقایقی دوباره پشت تریبون برگشت و گفت «جملۀ معترضه‌ای کلام مرا قطع کرد» (تعبیرِ سنگ و کتک به «جملۀ معترضه» مجاز غم‌انگیزی است). سپس حق داد که برای برخی شبهاتی ایجاد شود و گفت: «ولی اینها نباید باعث شود عقلا حقیقت را در نظر نگیرند و مطابق مصلحت کشور رفتار نکنند.»
این بود متانت مردی که مصلحت‌دان ایران بود. فروغی یک ماه بعد از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و چند ماه بعد چشم از جهان فروبست.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
محمدعلی فروغی، دولتمرد بزرگ ایران جدید، مرد دوران گذار بود. وقتی همه‌چیز ویران و آشوب‌زده بود، چونان معماری زبردست پلی می‌ساخت برای گذار از فروپاشی به پایداری. او در زمان ثبات هم ریاست دولت را در دست داشت، اما شهرت و نقش بی‌همتایش در سیاست ایران مهندسی و معماری دوران‌های گذار است.
البته این گذار دشواری‌های خود را داشت؛ اصلاً گذار سخت است، وگرنه در عهد ثبات هر میانمایه‌ای میتواند امور را بر سبیل عادت و با سکان خودکار پیش برد. از تیره‌ترین روزهای ایران شهریور ۱۳۲۰ بود. کشور در پی زیاده‌خواهی متفقین که انتظار داشتند ایران بی‌طرفی‌اش در جنگ جهانی کنار بگذارد و به آغوش متفقین بغلتد، از شمال و جنوب آماج تاخت مدرن‌ترین ارتش‌های جهان قرار گرفت. ساعت دوباره صفر شد؛ کیان ملی و شیرازۀ کشور دستخوش چپاول بیگانه و چنگال روزگار شد. رضاشاه در یکی از واپسین اقدامات پیش از کناره‌گیری از قدرت فروغی را مأمور تشکیل کابینه کرد. فروغی شش سالی بود که در پی واقعۀ مسجد گوهرشاد مغضوب و خانه‌نشین بود. اگر بخواهیم یک نفر را بیابیم که معنای «مصلحت کشور» را عمیقاً درک کرده باشد و هیچ‌گاه نفع ملی را فدای مطامع شخصی نکرده باشد، محمدعلی فروغی است.
رضاشاه دو هفته بعد به نفع ولیعهد جوان کناره‌گیری کرد و گام در مسیر تبعید نهاد. فروغی باید شیرازه‌دار کشور می‌شد: در رأس کارهای مهم جلوس ولیعهد بر تخت بود. زیر پای فروغی نشسته بودند تا قاجار را برگردانند یا اعلام جمهوری کنند. اما فروغی، به عنوان یکی از مجریان اصلی گذار از قاجار به پهلوی و نویسندۀ متن سوگندنامۀ رضاشاه، کارکرد پادشاهی را از اعماق اسطوره تا سیاست روزمره می‌دانست و محال بود زیر بار جمهوری رود.
این دورۀ رئیس‌الوزرایی، آخرین فروغ فروغی در آسمان سرزمین شاهان بود؛ دوره‌ای که شش ماه بیشتر طول نکشید، اما برای معمار چیره‌دست همین نیم‌سال کافی بود تا ستون‌ها را قوام بخشد و تَرک‌ها را ترمیم کند. برای اینکه بدانید ادارۀ این دوره چقدر سخت بود، شرح مفصلی، فراتر از این مجال، لازم است: فوران و انفجاری در کشور رخ داده بود. کشور زیر اشغال بود؛ عصای پولادین رضاشاه شکسته بود و آزادی سیاسی فورانی از کنش سیاسی پدید آورده بود. هجوم برای تأسیس روزنامه به حدی بود که بررسی درخواست‌ها یک سال طول می‌کشید! سکوتِ پیشاشهریوری به همهمه‌ای سرسام‌آور بدل شده بود. روزنامه‌ها بی‌هراس شکمِ هر فرد و مسئله را می‌دریدند. وقتی از تریبون مجلس به رضاشاه هر چه می‌خواستند می‌گفتند، تکلیف بقیه روشن بود.
فروغی باید زیر این فشار خردکننده کشتی نیمه‌غرق کشور را نجات می‌داد و در هر کار هم با مجلس درگیر بود؛ واپسین روزهای مجلس دوازدهم و مجلس سیزدهمی که در عدم آزادی سیاسی در دوران رضاشاه انتخاب شده بود. اما همین نمایندگان رام و دستچین‌شده اینک به شیران شرزه بدل شده بودند و ممکن بود سر هر چیز از سنگر مجلس با فروغی بجنگند. اینک مهم‌ترین کار ساماندهی رابطه با اشغالگران بود؛ مسئله‌ای که بیشترین تأثیر را بر آیندۀ ایران داشت. او کوشید معاهده‌ای سه‌جانبه میان ایران و شوروی و بریتانیا ببندد. بیراه نیست اگر ادعا کنیم نجات تمامیت خاک ایران در سال‌های بعد و رهاندن کشور از آروارۀ استالین نتیجۀ درایت فروغی در عقد این پیمان بود.
فروغی در سی‌ام آذر این معاهده را تقدیم مجلس کرد. شدیدترین بحث در مجلس و فضای عمومی درگرفت. این پیمان نُه اصل داشت؛ اولینش این بود که شوروی و بریتانیا تمامیت ارضی و استقلال ایران را محترم شمردند. طبق اصل سوم در صورت تجاوز به ایران باید از ایران دفاع می‌کردند. اصل چهارم به آنها اجازه می‌داد قوای نظامی خود را در آب و خاک و آسمان ایران هر قدر لازم است نگه دارند، اما اصل پنجم حکم می‌کرد که متفقین ظرف شش ماه پس از پایان جنگ ایران را ترک کنند. پنج سال بعد، وقتی شوروی نیروی خود را از ایران بیرون نبرد و به طمع تجزیۀ ایران از طرق نیرویی دست‌نشانده افتاد، همین اصل به چماقی حقوقی برای بیرون راندن استالین و حفظ ایران بدل شد.
سرانجام مجلس در ششم بهمن با جنجال فراوان با ۸۰ رأی موافق از ۹۲ رأی این پیمان را تصویب کرد. اما یک روز قبل، وقتی فروغی برای بحث سر پیمان در مجلس بود، مردی از میان تماشاچیان به او حمله کرد، سنگی به سمتش پرتاب کرد و او را به باد کتک گرفت. فروغی را از دست ضارب رهاندند. فروغی پس از دقایقی دوباره پشت تریبون برگشت و گفت «جملۀ معترضه‌ای کلام مرا قطع کرد» (تعبیرِ سنگ و کتک به «جملۀ معترضه» مجاز غم‌انگیزی است). سپس حق داد که برای برخی شبهاتی ایجاد شود و گفت: «ولی اینها نباید باعث شود عقلا حقیقت را در نظر نگیرند و مطابق مصلحت کشور رفتار نکنند.»
این بود متانت مردی که مصلحت‌دان ایران بود. فروغی یک ماه بعد از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و چند ماه بعد چشم از جهان فروبست.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
15.05.202517:47
مستندی (10 دقیقه ای) کمتر دیده شده در آرشیو شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1942 (1320 خورشیدی) که استان گیلان در اشغال روس‌ها بود. طبیعت زیبا رقص زنان قاسم آبادی و برداشت محصول برنج و کارهای کشاورزی .... که مردان و زنان این سرزمین با اتحاد و یکدلی انجام می دادند بی‌نظیر است.
https://t.me/tariikh_va_andiishe
https://t.me/tariikh_va_andiishe
Reposted from:
گاراژ ــ مهدی تدینی
15.05.202513:53
بیست‌وپنجم اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی، شاعر ایران‌زمین گرامی باد 🪷
ویدئویی ببینید از آرامگاه فردوسی در سال 1350 که دقیقه‌ای از مستندی‌ست دربارۀ مشهد، ساختۀ حسین ترابی.
و چقدر حرف فردوسی دقیق و درست بود، اونجا که می‌گه: «پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند».
@Garajetadayoni | گاراژ
ویدئویی ببینید از آرامگاه فردوسی در سال 1350 که دقیقه‌ای از مستندی‌ست دربارۀ مشهد، ساختۀ حسین ترابی.
و چقدر حرف فردوسی دقیق و درست بود، اونجا که می‌گه: «پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند».
@Garajetadayoni | گاراژ
15.05.202509:01
شاهزاده رضا پهلوی در کنار ملکه مادر شهبانو فرح پهلوی
https://t.me/tariikh_va_andiishe
https://t.me/tariikh_va_andiishe
15.05.202509:00
Princess soraya
ملکه ثریا
https://t.me/tariikh_va_andiishe
ملکه ثریا
https://t.me/tariikh_va_andiishe
15.05.202509:00
عصمت دولتشاهی همسر رضاشاه
https://t.me/tariikh_va_andiishe
https://t.me/tariikh_va_andiishe
15.05.202509:00
رضاشاه و ملکه مصر(نازلی)
https://t.me/tariikh_va_andiishe
https://t.me/tariikh_va_andiishe
15.05.202508:48
یکی از ویژگی های موسیقی دهه های گذشته ، شوق و ذوق کودکان و نوجوانان نسبت به فراگیری موسیقی اصیل ایرانی بود که متاسفانه در حال حاضر کمرنگ شده است.
https://t.me/tariikh_va_andiishe
https://t.me/tariikh_va_andiishe
14.05.202520:00
علی‌اکبر دلبری در سال ۱۳۰۶ ه.ش در آباده متولد شد. در سال ۱۳۱۶، زمانی که ده‌ساله بود، وارد مدرسهٔ موسیقی ارتش شد. او درس‌های تخصصی موسیقی از جمله تئوری موسیقی و ساز ترومپت را در این مدرسه آموخت. وی از سن ۱۶ سالگی آهنگسازی موسیقی پاپ را تجربه کرد و نخستین قطعهٔ موسیقی پاپ خود را با نام «عشق نو»، برای حمید قنبری آهنگسازی کرد. علی‌اکبر دلبری از اوایل دههٔ ۱۳۳۰، رهبری ارکستر و آهنگسازی موسیقی نظامی را آغاز کرد. او ابتدا به سمت معاونت موسیقی ارتش و پس از آن به فرماندهی موسیقی ژاندارمری منصوب شد. در سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۳۳، در جریان پیمان سنتو میان کشورهایی همچون ایران، پاکستان، ترکیه و انگلستان، ایران به منظور روابط نظامی با کشورهای هم‌پیمان، به قطعات مارش نیازمند بود. در این زمان علی‌اکبر دلبری ۱۱ مارش ساخت که همهٔ آنها مورد تأیید قرار گرفت و به همین دلیل نشان افتخار به او اهدا شد. «مارش شهریار» که به «مارش پیروزی» در زمان جنگ ایران و عراق شهرت یافت، یکی از این قطعات بود که در طول ۸ سال جنگ، بدون اشاره به نام آهنگساز از صدا و سیمای ایران پخش می‌شد.
علی‌اکبر دلبری در مراسم رژهٔ جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، رهبری ارکستر ژاندارمری را بر عهده داشت. وی هم‌زمان در مدارس تهران نیز به تدریس موسیقی مشغول بود و آموزش موسیقی در اردوهای دانش‌آموزی رامسر را نیز بر عهده داشت. او از میان دانش‌آموزان حاضر در اردوگاه رامسر، یک گروه موسیقی تشکیل داد و در سال ۱۳۵۱ با این ارکستر در المپیک مونیخ و پس از آن در کشورهای ایتالیا، فرانسه، آلمان، یوگسلاوی، ترکیه و بلغارستان، به اجرای برنامه پرداخت. علی‌اکبر دلبری پس از مدتی برای ادامهٔ تحصیلات موسیقی به انگلستان سفر کرد و پس از پایان تحصیل در کالج ندرهال لندن، به ایران بازگشت و به فعالیت‌های هنری خود ادامه داد. او به مدت ۶ سال در «انستیتو مربیان هنری» به تدریس پرداخت و در دانشسراهای ایران نیز به عنوان مدرس موسیقی فعالیت داشت.
بیشترین آثار موسیقی پاپ علی‌اکبر دلبری با صدای محمد نوری اجرا و ضبط شده‌اند و اثری نیز برای صدای ناهید سرفراز نوشته‌است. او همچنین با تئاتر دهقان به عنوان نوازنده همکاری داشت و در رادیو به اجرای برنامه می‌پرداخت. علی‌اکبر دلبری در سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷ به انگلستان مهاجرت کرد. وی جدای از تدریس، کتاب‌هایی در زمینهٔ تئوری موسیقی، فراگیری ساز پیانو و سازهای بادی ترجمه، تألیف و منتشر کرده و در حیطهٔ شعر نیز فعالیت داشته‌است. کتاب شعرهای علی‌اکبر دلبری و همچنین کتاب زندگی‌نامه‌اش در دست چاپ قرار دارد.
https://t.me/tariikh_va_andiishe
علی‌اکبر دلبری در مراسم رژهٔ جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، رهبری ارکستر ژاندارمری را بر عهده داشت. وی هم‌زمان در مدارس تهران نیز به تدریس موسیقی مشغول بود و آموزش موسیقی در اردوهای دانش‌آموزی رامسر را نیز بر عهده داشت. او از میان دانش‌آموزان حاضر در اردوگاه رامسر، یک گروه موسیقی تشکیل داد و در سال ۱۳۵۱ با این ارکستر در المپیک مونیخ و پس از آن در کشورهای ایتالیا، فرانسه، آلمان، یوگسلاوی، ترکیه و بلغارستان، به اجرای برنامه پرداخت. علی‌اکبر دلبری پس از مدتی برای ادامهٔ تحصیلات موسیقی به انگلستان سفر کرد و پس از پایان تحصیل در کالج ندرهال لندن، به ایران بازگشت و به فعالیت‌های هنری خود ادامه داد. او به مدت ۶ سال در «انستیتو مربیان هنری» به تدریس پرداخت و در دانشسراهای ایران نیز به عنوان مدرس موسیقی فعالیت داشت.
بیشترین آثار موسیقی پاپ علی‌اکبر دلبری با صدای محمد نوری اجرا و ضبط شده‌اند و اثری نیز برای صدای ناهید سرفراز نوشته‌است. او همچنین با تئاتر دهقان به عنوان نوازنده همکاری داشت و در رادیو به اجرای برنامه می‌پرداخت. علی‌اکبر دلبری در سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷ به انگلستان مهاجرت کرد. وی جدای از تدریس، کتاب‌هایی در زمینهٔ تئوری موسیقی، فراگیری ساز پیانو و سازهای بادی ترجمه، تألیف و منتشر کرده و در حیطهٔ شعر نیز فعالیت داشته‌است. کتاب شعرهای علی‌اکبر دلبری و همچنین کتاب زندگی‌نامه‌اش در دست چاپ قرار دارد.
https://t.me/tariikh_va_andiishe
14.05.202519:59
مارش شهریار اثر علی اکبر دلبری
https://t.me/tariikh_va_andiishe
https://t.me/tariikh_va_andiishe
14.05.202519:09
.
مراسم گرامیداشت و پایکوبی رفقای بازمانده سازمان چریک‌های فدایی خلق در ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، مصادف با سالگرد حمله تاریخی چریک‌های فدایی به پاسگاه سیاهکل در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ - رقص پرولتری و پایکوبی رفقای بازمانده به نقش این سازمان به‌عنوان یکی از اولین موتورهای کوچک انقلابی و تأثیر آن در به ثمر رسیدن انقلاب بزرگ ۱۳۵۷ اشاره دارد.
-برپایی مراسم یادبود واقعه سیاهکل، که به بهانه کشته شدن چند پاسبان برگزار می‌شود، چه ارتباطی با مردم میتواند داشته باشد؟ آیا پس از انقلاب ۵۷، شرایط به گونه‌ای بوده که چنین نمایش‌هایی به تحقیر مردم تعبیر نشود؟ آیا رقص و شادی برای یک رویداد خونین و خشونت‌بار، وحشتناک و غیرانسانی نیست؟ آیا بیش از چهار دهه برگزاری مراسم برای انقلابی که نتیجه‌اش وضعیت اسفبار و ریدمان کنونی است، توهین مکرر به مردم به شمار نمی‌آید؟
-مصاحبه غلامحسین ساعدی با ضیاء صدقی در پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد (۵ آوریل ۱۹۸۴، پاریس، نوار شماره ۲).
https://t.me/pasghambar
https://t.me/tariikh_va_andiishe
مراسم گرامیداشت و پایکوبی رفقای بازمانده سازمان چریک‌های فدایی خلق در ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، مصادف با سالگرد حمله تاریخی چریک‌های فدایی به پاسگاه سیاهکل در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ - رقص پرولتری و پایکوبی رفقای بازمانده به نقش این سازمان به‌عنوان یکی از اولین موتورهای کوچک انقلابی و تأثیر آن در به ثمر رسیدن انقلاب بزرگ ۱۳۵۷ اشاره دارد.
-برپایی مراسم یادبود واقعه سیاهکل، که به بهانه کشته شدن چند پاسبان برگزار می‌شود، چه ارتباطی با مردم میتواند داشته باشد؟ آیا پس از انقلاب ۵۷، شرایط به گونه‌ای بوده که چنین نمایش‌هایی به تحقیر مردم تعبیر نشود؟ آیا رقص و شادی برای یک رویداد خونین و خشونت‌بار، وحشتناک و غیرانسانی نیست؟ آیا بیش از چهار دهه برگزاری مراسم برای انقلابی که نتیجه‌اش وضعیت اسفبار و ریدمان کنونی است، توهین مکرر به مردم به شمار نمی‌آید؟
-مصاحبه غلامحسین ساعدی با ضیاء صدقی در پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد (۵ آوریل ۱۹۸۴، پاریس، نوار شماره ۲).
https://t.me/pasghambar
https://t.me/tariikh_va_andiishe
Could not access
the media content
the media content
14.05.202510:07
صحبتهای دلنشین زنده یاد امیرعباس هویدا
چه تصورات زیبایی داشتند و چقدر دست یافتنی بود این تصورات زیبا اگر عقده‌ها و حسادتهای سرخ و سیاه وجود نداشت افسوس...
https://t.me/tariikh_va_andiishe
چه تصورات زیبایی داشتند و چقدر دست یافتنی بود این تصورات زیبا اگر عقده‌ها و حسادتهای سرخ و سیاه وجود نداشت افسوس...
https://t.me/tariikh_va_andiishe
14.05.202504:05
برنامه ارتباط مستقیم از کانال ۲ تلویزیون ملی با حضور تیمسار سپهبد خادمی مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران
نسخه کامل، قابل تماشا در یوتیوب منوتو
https://youtu.be/h4SreOzp364?si=X_VJ-igCndKN4lcO
تیمسار سپهبد علی محمد خادمی از جامعه بهائیان ایران.
تیمسار خادمی به مدت ۱۶ سال مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره شرکت هواپیمایی هما بود.وی عضو مجمع جهانی اقتصاد و همچنین کمیته اجرایی بین‌المللی حمل و نقل هوایی بود.
ایشان نخستین ایرانی و آسیایی بودند که ریاست این سازمان را بر عهده داشت. در دوران مدیریت وی هواپیمایی ملی ایران در سال ۱۳۵۵ پس از شرکت استرالیایی کوانتاس، ایمن‌ترین شرکت هواپیمایی جهان لقب گرفت.یکی از مهم‌ترین اقدامات هما به ریاست تیمسار خادمی افتتاح پروازهای ایران _لندن _نیویورک در سال ۱۳۵۴ بود که با وجود رقابت‌های شدید شرکت‌های هواپیمایی بین‌المللی در این مسیر بسیار موفقیت‌آمیز بود.سرانجام تیمسار خادمی ۳ ماه قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ جلوی منزل و در حضور همسرشان به ضرب گلوله ترور شد و به قتل رسید.
https://t.me/tariikh_va_andiishe
نسخه کامل، قابل تماشا در یوتیوب منوتو
https://youtu.be/h4SreOzp364?si=X_VJ-igCndKN4lcO
تیمسار سپهبد علی محمد خادمی از جامعه بهائیان ایران.
تیمسار خادمی به مدت ۱۶ سال مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره شرکت هواپیمایی هما بود.وی عضو مجمع جهانی اقتصاد و همچنین کمیته اجرایی بین‌المللی حمل و نقل هوایی بود.
ایشان نخستین ایرانی و آسیایی بودند که ریاست این سازمان را بر عهده داشت. در دوران مدیریت وی هواپیمایی ملی ایران در سال ۱۳۵۵ پس از شرکت استرالیایی کوانتاس، ایمن‌ترین شرکت هواپیمایی جهان لقب گرفت.یکی از مهم‌ترین اقدامات هما به ریاست تیمسار خادمی افتتاح پروازهای ایران _لندن _نیویورک در سال ۱۳۵۴ بود که با وجود رقابت‌های شدید شرکت‌های هواپیمایی بین‌المللی در این مسیر بسیار موفقیت‌آمیز بود.سرانجام تیمسار خادمی ۳ ماه قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ جلوی منزل و در حضور همسرشان به ضرب گلوله ترور شد و به قتل رسید.
https://t.me/tariikh_va_andiishe
Reposted from:
پسغامبر
13.05.202514:54
اطلاعیه:
صفحه پسغامبر پس از خیزش دی‌ماه ۹۶ راه‌اندازی شد و با هدف بازخوانی تاریخی و سیاسی احزاب، سازمان‌ها و گفتمان چپ آغاز به کار کرد. این رویکرد انتقادی، واکنش‌های شدید و غیردموکراتیک گروه‌های مختلف را به همراه داشت که با محدودیت‌ها و تعلیق‌های پی‌درپی، ادامه فعالیت صفحه را با موانع جدی روبه‌رو کرد.
با وجود چالش‌های ناشی از موضوعی بودن صفحه و دشواری جذب مخاطب و غیره، صفحه پیشین با حمایت و همراهی شما عزیزان به بیش از ۱۲ هزار دنبال‌کننده رسید، اما متأسفانه همان‌طور که در تصویر مشاهده می‌کنید، بار دیگر تعلیق و در نهایت بسته شد.
صفحه کنونی، به‌عنوان صفحه رسمی پسغامبر، از این پس ضمن انتشار محتوای جدید، مطالب گذشته را نیز بازنشر خواهد کرد. لطفاً در صورت امکان، این صفحه را به دیگران معرفی کنید. از همراهی و محبت شما پیشاپیش سپاسگزاریم.
پاینده ایران.
ادمین
https://www.instagram.com/pasqambar?igsh=MW84Z3JwM3kwcTRzcQ==
لینک صفحه جدید پسغامبر در اینستاگرام!
@pasghambar
پسغامبر
صفحه پسغامبر پس از خیزش دی‌ماه ۹۶ راه‌اندازی شد و با هدف بازخوانی تاریخی و سیاسی احزاب، سازمان‌ها و گفتمان چپ آغاز به کار کرد. این رویکرد انتقادی، واکنش‌های شدید و غیردموکراتیک گروه‌های مختلف را به همراه داشت که با محدودیت‌ها و تعلیق‌های پی‌درپی، ادامه فعالیت صفحه را با موانع جدی روبه‌رو کرد.
با وجود چالش‌های ناشی از موضوعی بودن صفحه و دشواری جذب مخاطب و غیره، صفحه پیشین با حمایت و همراهی شما عزیزان به بیش از ۱۲ هزار دنبال‌کننده رسید، اما متأسفانه همان‌طور که در تصویر مشاهده می‌کنید، بار دیگر تعلیق و در نهایت بسته شد.
صفحه کنونی، به‌عنوان صفحه رسمی پسغامبر، از این پس ضمن انتشار محتوای جدید، مطالب گذشته را نیز بازنشر خواهد کرد. لطفاً در صورت امکان، این صفحه را به دیگران معرفی کنید. از همراهی و محبت شما پیشاپیش سپاسگزاریم.
پاینده ایران.
ادمین
https://www.instagram.com/pasqambar?igsh=MW84Z3JwM3kwcTRzcQ==
لینک صفحه جدید پسغامبر در اینستاگرام!
@pasghambar
پسغامبر
Records
17.05.202523:59
716Subscribers16.01.202523:59
0Citation index14.05.202512:10
169Average views per post14.05.202512:10
169Average views per ad post21.01.202523:59
150.00%ER14.05.202512:10
23.84%ERRReposted from:
رشنالیست
27.04.202517:39
ابراهیم گلستان هم از اون پدیده‌های جالبه. به طرز عجیبی بی‌پرنسیب و خودخواه.
حساب کنید طرف حدود ۴۰ سالشه، زن و دو تا بچه داره، بعد میره با فروغ ۲۰ ساله وارد رابطه میشه. نه احساس مسئولیتی، نه خط قرمزی، هیچی!
از ا‌ونطرف وطنی که براش ثروت پدرش و خودش رو ساخته، خاکی حقیر و خشت و دیواری بی‌ارزش میدونه که هرگز دلش براش تنگ نمیشه!
حالا جالبه که خودش با همون پول میره تو انگلیس یه کاخ قرن ۱۹ ای میخره. چهل و اندی سال هم با عایدات همون ثروت و تو همون قصر زندگی میکنه. گلستان عملا در اونجا هیچ پخی نمیشه و تا آخر عمر تمام موفقیتش از همون وطن و هموطن‌هاش و آثارش به فارسی بوده.
✍️ رشنالیست
@Rationalisti1
حساب کنید طرف حدود ۴۰ سالشه، زن و دو تا بچه داره، بعد میره با فروغ ۲۰ ساله وارد رابطه میشه. نه احساس مسئولیتی، نه خط قرمزی، هیچی!
از ا‌ونطرف وطنی که براش ثروت پدرش و خودش رو ساخته، خاکی حقیر و خشت و دیواری بی‌ارزش میدونه که هرگز دلش براش تنگ نمیشه!
حالا جالبه که خودش با همون پول میره تو انگلیس یه کاخ قرن ۱۹ ای میخره. چهل و اندی سال هم با عایدات همون ثروت و تو همون قصر زندگی میکنه. گلستان عملا در اونجا هیچ پخی نمیشه و تا آخر عمر تمام موفقیتش از همون وطن و هموطن‌هاش و آثارش به فارسی بوده.
✍️ رشنالیست
@Rationalisti1
Reposted from:تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی
15.05.202519:30
«سنگ و سر فروغی»
محمدعلی فروغی، دولتمرد بزرگ ایران جدید، مرد دوران گذار بود. وقتی همه‌چیز ویران و آشوب‌زده بود، چونان معماری زبردست پلی می‌ساخت برای گذار از فروپاشی به پایداری. او در زمان ثبات هم ریاست دولت را در دست داشت، اما شهرت و نقش بی‌همتایش در سیاست ایران مهندسی و معماری دوران‌های گذار است.
البته این گذار دشواری‌های خود را داشت؛ اصلاً گذار سخت است، وگرنه در عهد ثبات هر میانمایه‌ای میتواند امور را بر سبیل عادت و با سکان خودکار پیش برد. از تیره‌ترین روزهای ایران شهریور ۱۳۲۰ بود. کشور در پی زیاده‌خواهی متفقین که انتظار داشتند ایران بی‌طرفی‌اش در جنگ جهانی کنار بگذارد و به آغوش متفقین بغلتد، از شمال و جنوب آماج تاخت مدرن‌ترین ارتش‌های جهان قرار گرفت. ساعت دوباره صفر شد؛ کیان ملی و شیرازۀ کشور دستخوش چپاول بیگانه و چنگال روزگار شد. رضاشاه در یکی از واپسین اقدامات پیش از کناره‌گیری از قدرت فروغی را مأمور تشکیل کابینه کرد. فروغی شش سالی بود که در پی واقعۀ مسجد گوهرشاد مغضوب و خانه‌نشین بود. اگر بخواهیم یک نفر را بیابیم که معنای «مصلحت کشور» را عمیقاً درک کرده باشد و هیچ‌گاه نفع ملی را فدای مطامع شخصی نکرده باشد، محمدعلی فروغی است.
رضاشاه دو هفته بعد به نفع ولیعهد جوان کناره‌گیری کرد و گام در مسیر تبعید نهاد. فروغی باید شیرازه‌دار کشور می‌شد: در رأس کارهای مهم جلوس ولیعهد بر تخت بود. زیر پای فروغی نشسته بودند تا قاجار را برگردانند یا اعلام جمهوری کنند. اما فروغی، به عنوان یکی از مجریان اصلی گذار از قاجار به پهلوی و نویسندۀ متن سوگندنامۀ رضاشاه، کارکرد پادشاهی را از اعماق اسطوره تا سیاست روزمره می‌دانست و محال بود زیر بار جمهوری رود.
این دورۀ رئیس‌الوزرایی، آخرین فروغ فروغی در آسمان سرزمین شاهان بود؛ دوره‌ای که شش ماه بیشتر طول نکشید، اما برای معمار چیره‌دست همین نیم‌سال کافی بود تا ستون‌ها را قوام بخشد و تَرک‌ها را ترمیم کند. برای اینکه بدانید ادارۀ این دوره چقدر سخت بود، شرح مفصلی، فراتر از این مجال، لازم است: فوران و انفجاری در کشور رخ داده بود. کشور زیر اشغال بود؛ عصای پولادین رضاشاه شکسته بود و آزادی سیاسی فورانی از کنش سیاسی پدید آورده بود. هجوم برای تأسیس روزنامه به حدی بود که بررسی درخواست‌ها یک سال طول می‌کشید! سکوتِ پیشاشهریوری به همهمه‌ای سرسام‌آور بدل شده بود. روزنامه‌ها بی‌هراس شکمِ هر فرد و مسئله را می‌دریدند. وقتی از تریبون مجلس به رضاشاه هر چه می‌خواستند می‌گفتند، تکلیف بقیه روشن بود.
فروغی باید زیر این فشار خردکننده کشتی نیمه‌غرق کشور را نجات می‌داد و در هر کار هم با مجلس درگیر بود؛ واپسین روزهای مجلس دوازدهم و مجلس سیزدهمی که در عدم آزادی سیاسی در دوران رضاشاه انتخاب شده بود. اما همین نمایندگان رام و دستچین‌شده اینک به شیران شرزه بدل شده بودند و ممکن بود سر هر چیز از سنگر مجلس با فروغی بجنگند. اینک مهم‌ترین کار ساماندهی رابطه با اشغالگران بود؛ مسئله‌ای که بیشترین تأثیر را بر آیندۀ ایران داشت. او کوشید معاهده‌ای سه‌جانبه میان ایران و شوروی و بریتانیا ببندد. بیراه نیست اگر ادعا کنیم نجات تمامیت خاک ایران در سال‌های بعد و رهاندن کشور از آروارۀ استالین نتیجۀ درایت فروغی در عقد این پیمان بود.
فروغی در سی‌ام آذر این معاهده را تقدیم مجلس کرد. شدیدترین بحث در مجلس و فضای عمومی درگرفت. این پیمان نُه اصل داشت؛ اولینش این بود که شوروی و بریتانیا تمامیت ارضی و استقلال ایران را محترم شمردند. طبق اصل سوم در صورت تجاوز به ایران باید از ایران دفاع می‌کردند. اصل چهارم به آنها اجازه می‌داد قوای نظامی خود را در آب و خاک و آسمان ایران هر قدر لازم است نگه دارند، اما اصل پنجم حکم می‌کرد که متفقین ظرف شش ماه پس از پایان جنگ ایران را ترک کنند. پنج سال بعد، وقتی شوروی نیروی خود را از ایران بیرون نبرد و به طمع تجزیۀ ایران از طرق نیرویی دست‌نشانده افتاد، همین اصل به چماقی حقوقی برای بیرون راندن استالین و حفظ ایران بدل شد.
سرانجام مجلس در ششم بهمن با جنجال فراوان با ۸۰ رأی موافق از ۹۲ رأی این پیمان را تصویب کرد. اما یک روز قبل، وقتی فروغی برای بحث سر پیمان در مجلس بود، مردی از میان تماشاچیان به او حمله کرد، سنگی به سمتش پرتاب کرد و او را به باد کتک گرفت. فروغی را از دست ضارب رهاندند. فروغی پس از دقایقی دوباره پشت تریبون برگشت و گفت «جملۀ معترضه‌ای کلام مرا قطع کرد» (تعبیرِ سنگ و کتک به «جملۀ معترضه» مجاز غم‌انگیزی است). سپس حق داد که برای برخی شبهاتی ایجاد شود و گفت: «ولی اینها نباید باعث شود عقلا حقیقت را در نظر نگیرند و مطابق مصلحت کشور رفتار نکنند.»
این بود متانت مردی که مصلحت‌دان ایران بود. فروغی یک ماه بعد از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و چند ماه بعد چشم از جهان فروبست.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
محمدعلی فروغی، دولتمرد بزرگ ایران جدید، مرد دوران گذار بود. وقتی همه‌چیز ویران و آشوب‌زده بود، چونان معماری زبردست پلی می‌ساخت برای گذار از فروپاشی به پایداری. او در زمان ثبات هم ریاست دولت را در دست داشت، اما شهرت و نقش بی‌همتایش در سیاست ایران مهندسی و معماری دوران‌های گذار است.
البته این گذار دشواری‌های خود را داشت؛ اصلاً گذار سخت است، وگرنه در عهد ثبات هر میانمایه‌ای میتواند امور را بر سبیل عادت و با سکان خودکار پیش برد. از تیره‌ترین روزهای ایران شهریور ۱۳۲۰ بود. کشور در پی زیاده‌خواهی متفقین که انتظار داشتند ایران بی‌طرفی‌اش در جنگ جهانی کنار بگذارد و به آغوش متفقین بغلتد، از شمال و جنوب آماج تاخت مدرن‌ترین ارتش‌های جهان قرار گرفت. ساعت دوباره صفر شد؛ کیان ملی و شیرازۀ کشور دستخوش چپاول بیگانه و چنگال روزگار شد. رضاشاه در یکی از واپسین اقدامات پیش از کناره‌گیری از قدرت فروغی را مأمور تشکیل کابینه کرد. فروغی شش سالی بود که در پی واقعۀ مسجد گوهرشاد مغضوب و خانه‌نشین بود. اگر بخواهیم یک نفر را بیابیم که معنای «مصلحت کشور» را عمیقاً درک کرده باشد و هیچ‌گاه نفع ملی را فدای مطامع شخصی نکرده باشد، محمدعلی فروغی است.
رضاشاه دو هفته بعد به نفع ولیعهد جوان کناره‌گیری کرد و گام در مسیر تبعید نهاد. فروغی باید شیرازه‌دار کشور می‌شد: در رأس کارهای مهم جلوس ولیعهد بر تخت بود. زیر پای فروغی نشسته بودند تا قاجار را برگردانند یا اعلام جمهوری کنند. اما فروغی، به عنوان یکی از مجریان اصلی گذار از قاجار به پهلوی و نویسندۀ متن سوگندنامۀ رضاشاه، کارکرد پادشاهی را از اعماق اسطوره تا سیاست روزمره می‌دانست و محال بود زیر بار جمهوری رود.
این دورۀ رئیس‌الوزرایی، آخرین فروغ فروغی در آسمان سرزمین شاهان بود؛ دوره‌ای که شش ماه بیشتر طول نکشید، اما برای معمار چیره‌دست همین نیم‌سال کافی بود تا ستون‌ها را قوام بخشد و تَرک‌ها را ترمیم کند. برای اینکه بدانید ادارۀ این دوره چقدر سخت بود، شرح مفصلی، فراتر از این مجال، لازم است: فوران و انفجاری در کشور رخ داده بود. کشور زیر اشغال بود؛ عصای پولادین رضاشاه شکسته بود و آزادی سیاسی فورانی از کنش سیاسی پدید آورده بود. هجوم برای تأسیس روزنامه به حدی بود که بررسی درخواست‌ها یک سال طول می‌کشید! سکوتِ پیشاشهریوری به همهمه‌ای سرسام‌آور بدل شده بود. روزنامه‌ها بی‌هراس شکمِ هر فرد و مسئله را می‌دریدند. وقتی از تریبون مجلس به رضاشاه هر چه می‌خواستند می‌گفتند، تکلیف بقیه روشن بود.
فروغی باید زیر این فشار خردکننده کشتی نیمه‌غرق کشور را نجات می‌داد و در هر کار هم با مجلس درگیر بود؛ واپسین روزهای مجلس دوازدهم و مجلس سیزدهمی که در عدم آزادی سیاسی در دوران رضاشاه انتخاب شده بود. اما همین نمایندگان رام و دستچین‌شده اینک به شیران شرزه بدل شده بودند و ممکن بود سر هر چیز از سنگر مجلس با فروغی بجنگند. اینک مهم‌ترین کار ساماندهی رابطه با اشغالگران بود؛ مسئله‌ای که بیشترین تأثیر را بر آیندۀ ایران داشت. او کوشید معاهده‌ای سه‌جانبه میان ایران و شوروی و بریتانیا ببندد. بیراه نیست اگر ادعا کنیم نجات تمامیت خاک ایران در سال‌های بعد و رهاندن کشور از آروارۀ استالین نتیجۀ درایت فروغی در عقد این پیمان بود.
فروغی در سی‌ام آذر این معاهده را تقدیم مجلس کرد. شدیدترین بحث در مجلس و فضای عمومی درگرفت. این پیمان نُه اصل داشت؛ اولینش این بود که شوروی و بریتانیا تمامیت ارضی و استقلال ایران را محترم شمردند. طبق اصل سوم در صورت تجاوز به ایران باید از ایران دفاع می‌کردند. اصل چهارم به آنها اجازه می‌داد قوای نظامی خود را در آب و خاک و آسمان ایران هر قدر لازم است نگه دارند، اما اصل پنجم حکم می‌کرد که متفقین ظرف شش ماه پس از پایان جنگ ایران را ترک کنند. پنج سال بعد، وقتی شوروی نیروی خود را از ایران بیرون نبرد و به طمع تجزیۀ ایران از طرق نیرویی دست‌نشانده افتاد، همین اصل به چماقی حقوقی برای بیرون راندن استالین و حفظ ایران بدل شد.
سرانجام مجلس در ششم بهمن با جنجال فراوان با ۸۰ رأی موافق از ۹۲ رأی این پیمان را تصویب کرد. اما یک روز قبل، وقتی فروغی برای بحث سر پیمان در مجلس بود، مردی از میان تماشاچیان به او حمله کرد، سنگی به سمتش پرتاب کرد و او را به باد کتک گرفت. فروغی را از دست ضارب رهاندند. فروغی پس از دقایقی دوباره پشت تریبون برگشت و گفت «جملۀ معترضه‌ای کلام مرا قطع کرد» (تعبیرِ سنگ و کتک به «جملۀ معترضه» مجاز غم‌انگیزی است). سپس حق داد که برای برخی شبهاتی ایجاد شود و گفت: «ولی اینها نباید باعث شود عقلا حقیقت را در نظر نگیرند و مطابق مصلحت کشور رفتار نکنند.»
این بود متانت مردی که مصلحت‌دان ایران بود. فروغی یک ماه بعد از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و چند ماه بعد چشم از جهان فروبست.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Reposted from:گاراژ ــ مهدی تدینی
12.05.202509:38
و طبق معمول توضیحات، از خود حرف بدتره!
هیچ چیز نمی‌تونه اینها رو به بازاندیشی در تفکراتشون واداره. هیچ چیز! حتی مهیب‌ترین پیامدها و رساترین نقدها. آخرش چند برچسب به منتقدان می‌زنند و تکرار حرف قبل، با لحنی موکدتر، منهای به‌کارگیری اون لفظِ مورد مناقشه.
امیدی به شما نیست. شما رو نقد هم نمی‌کنیم، بیکاریم مگه! ما فقط تکه‌های زندگی، فهم، ایران و عمرمون رو که با دینامیت افکار شما منهدم شده لابلای خرابه پیدا می‌کنیم. همین. نقد چی بر شما وارد کنیم؟ کجای شما رو نقد کنیم که بعدش بابت اتلاف وقتمون پشیمون نشیم؟
هیچ چیز نمی‌تونه اینها رو به بازاندیشی در تفکراتشون واداره. هیچ چیز! حتی مهیب‌ترین پیامدها و رساترین نقدها. آخرش چند برچسب به منتقدان می‌زنند و تکرار حرف قبل، با لحنی موکدتر، منهای به‌کارگیری اون لفظِ مورد مناقشه.
امیدی به شما نیست. شما رو نقد هم نمی‌کنیم، بیکاریم مگه! ما فقط تکه‌های زندگی، فهم، ایران و عمرمون رو که با دینامیت افکار شما منهدم شده لابلای خرابه پیدا می‌کنیم. همین. نقد چی بر شما وارد کنیم؟ کجای شما رو نقد کنیم که بعدش بابت اتلاف وقتمون پشیمون نشیم؟
Reposted from:گاراژ ــ مهدی تدینی
12.05.202509:14
می‌فرمایند آبادان فاحشه‌خانهٔ سربازان آمریکایی بود.
شاید دو تا آبادان داشته باشیم، یه آبادان که ایشون می‌شناسند، و یه آبادان که ما می‌شناسیم؛ شاید تشابه اسمیه... اینکه در ذهن ایشون چه می‌گذره که دچار چنین شناخت معوج و نامعقولی می‌شن به ما زیاد ربط نداره... یک قرنی هست که داریم با این معرفت‌شناسی نابودگر مقابله می‌کنیم.
اما آبادانی که ما می‌شناسیم، قطب صنعت و تجارت و توسعه و پیشرفت ایران بود. برای شناخت معقول از پدیده‌های این جهان، ظواهر بیرونی، آثار و تولیدات یه چیز رو می‌بینند و قضاوت می‌کنند. مثلاً اگر گربه‌ای روی ماشینی بخوابه، تعریف ماشین این نمیشه که "ماشین چیزی است که گربه در خیابان روی آن می‌خوابد." ساختار، کارکرد و اثرات ماشین مبنای تعریف ما از ماشینه. یا مثلاً انسان انواع ویژگی‌ها رو داره، از جمله اینکه در طول روز قضای حاجت میکنه؛ اگر کسی بخواد انسان رو موجودی تعریف کنه که قضای حاجت میکنه، تعریفی توالتی از انسان ارائه می‌ده که شامل ده دقیقه از ۱۴۴۰ دقیقه اوقات روزانه انسان میشه.
برای ما هم آبادان جمع آثاریه که برای ایران و در زندگی ایرانی داشته — در چارچوب سیاست‌های حاکم. از این منظر آبان از ارکان توسعه و پیشرفت ایران بود و به کار بردن صفت‌های دیگه براش، بیش از اینکه نکته‌ای دربارهٔ این شهر به ما بگه، نکاتی دربارهٔ تفکرات گوينده‌ش به ما می‌گه.
برای دیدن وجوه مختلفِ آبادان زیبا، صنعتی و مدرن در دههٔ ۱۳۵۰ این مستند رو ببینید که حسی مگر مهر و افتخار در آدم متبادر نمی‌کنه: آبادان — ۱۳۵۰
@Garajetadayoni | گاراژ
شاید دو تا آبادان داشته باشیم، یه آبادان که ایشون می‌شناسند، و یه آبادان که ما می‌شناسیم؛ شاید تشابه اسمیه... اینکه در ذهن ایشون چه می‌گذره که دچار چنین شناخت معوج و نامعقولی می‌شن به ما زیاد ربط نداره... یک قرنی هست که داریم با این معرفت‌شناسی نابودگر مقابله می‌کنیم.
اما آبادانی که ما می‌شناسیم، قطب صنعت و تجارت و توسعه و پیشرفت ایران بود. برای شناخت معقول از پدیده‌های این جهان، ظواهر بیرونی، آثار و تولیدات یه چیز رو می‌بینند و قضاوت می‌کنند. مثلاً اگر گربه‌ای روی ماشینی بخوابه، تعریف ماشین این نمیشه که "ماشین چیزی است که گربه در خیابان روی آن می‌خوابد." ساختار، کارکرد و اثرات ماشین مبنای تعریف ما از ماشینه. یا مثلاً انسان انواع ویژگی‌ها رو داره، از جمله اینکه در طول روز قضای حاجت میکنه؛ اگر کسی بخواد انسان رو موجودی تعریف کنه که قضای حاجت میکنه، تعریفی توالتی از انسان ارائه می‌ده که شامل ده دقیقه از ۱۴۴۰ دقیقه اوقات روزانه انسان میشه.
برای ما هم آبادان جمع آثاریه که برای ایران و در زندگی ایرانی داشته — در چارچوب سیاست‌های حاکم. از این منظر آبان از ارکان توسعه و پیشرفت ایران بود و به کار بردن صفت‌های دیگه براش، بیش از اینکه نکته‌ای دربارهٔ این شهر به ما بگه، نکاتی دربارهٔ تفکرات گوينده‌ش به ما می‌گه.
برای دیدن وجوه مختلفِ آبادان زیبا، صنعتی و مدرن در دههٔ ۱۳۵۰ این مستند رو ببینید که حسی مگر مهر و افتخار در آدم متبادر نمی‌کنه: آبادان — ۱۳۵۰
@Garajetadayoni | گاراژ
14.05.202510:07
صحبتهای دلنشین زنده یاد امیرعباس هویدا
چه تصورات زیبایی داشتند و چقدر دست یافتنی بود این تصورات زیبا اگر عقده‌ها و حسادتهای سرخ و سیاه وجود نداشت افسوس...
https://t.me/tariikh_va_andiishe
چه تصورات زیبایی داشتند و چقدر دست یافتنی بود این تصورات زیبا اگر عقده‌ها و حسادتهای سرخ و سیاه وجود نداشت افسوس...
https://t.me/tariikh_va_andiishe
Reposted from:پسغامبر
13.05.202514:54
اطلاعیه:
صفحه پسغامبر پس از خیزش دی‌ماه ۹۶ راه‌اندازی شد و با هدف بازخوانی تاریخی و سیاسی احزاب، سازمان‌ها و گفتمان چپ آغاز به کار کرد. این رویکرد انتقادی، واکنش‌های شدید و غیردموکراتیک گروه‌های مختلف را به همراه داشت که با محدودیت‌ها و تعلیق‌های پی‌درپی، ادامه فعالیت صفحه را با موانع جدی روبه‌رو کرد.
با وجود چالش‌های ناشی از موضوعی بودن صفحه و دشواری جذب مخاطب و غیره، صفحه پیشین با حمایت و همراهی شما عزیزان به بیش از ۱۲ هزار دنبال‌کننده رسید، اما متأسفانه همان‌طور که در تصویر مشاهده می‌کنید، بار دیگر تعلیق و در نهایت بسته شد.
صفحه کنونی، به‌عنوان صفحه رسمی پسغامبر، از این پس ضمن انتشار محتوای جدید، مطالب گذشته را نیز بازنشر خواهد کرد. لطفاً در صورت امکان، این صفحه را به دیگران معرفی کنید. از همراهی و محبت شما پیشاپیش سپاسگزاریم.
پاینده ایران.
ادمین
https://www.instagram.com/pasqambar?igsh=MW84Z3JwM3kwcTRzcQ==
لینک صفحه جدید پسغامبر در اینستاگرام!
@pasghambar
پسغامبر
صفحه پسغامبر پس از خیزش دی‌ماه ۹۶ راه‌اندازی شد و با هدف بازخوانی تاریخی و سیاسی احزاب، سازمان‌ها و گفتمان چپ آغاز به کار کرد. این رویکرد انتقادی، واکنش‌های شدید و غیردموکراتیک گروه‌های مختلف را به همراه داشت که با محدودیت‌ها و تعلیق‌های پی‌درپی، ادامه فعالیت صفحه را با موانع جدی روبه‌رو کرد.
با وجود چالش‌های ناشی از موضوعی بودن صفحه و دشواری جذب مخاطب و غیره، صفحه پیشین با حمایت و همراهی شما عزیزان به بیش از ۱۲ هزار دنبال‌کننده رسید، اما متأسفانه همان‌طور که در تصویر مشاهده می‌کنید، بار دیگر تعلیق و در نهایت بسته شد.
صفحه کنونی، به‌عنوان صفحه رسمی پسغامبر، از این پس ضمن انتشار محتوای جدید، مطالب گذشته را نیز بازنشر خواهد کرد. لطفاً در صورت امکان، این صفحه را به دیگران معرفی کنید. از همراهی و محبت شما پیشاپیش سپاسگزاریم.
پاینده ایران.
ادمین
https://www.instagram.com/pasqambar?igsh=MW84Z3JwM3kwcTRzcQ==
لینک صفحه جدید پسغامبر در اینستاگرام!
@pasghambar
پسغامبر
Reposted from:گاراژ ــ مهدی تدینی
24.04.202521:11
«داستان عجیب هواپیماها...»
در این ویدئو صدای تیمسار طوفانیان رو می‌شنوید که می‌گه وقتی بین پاکستان و هند جنگ درگرفت، شاه به او گفت فوراً به پاکستان بره و هر اسلحه‌ای پاکستانی‌ها نیاز دارند براشون تهیه کنه.
طوفانیان نود هواپیما برای پاکستان میخره و تحویلشون می‌ده. اما بالاخره خبر این خرید به گوش هندی‌ها می‌رسه ــ و طبعاً باعث کدورت می‌شده. برای رفع این سوءتفاهم، ایران مقامات هندی رو به مراسم رژه در ایران دعوت میکنه و هواپیماهایی رو هم که به پاکستان داده بودند برای رژه به ایران برمی‌گردونند، به رنگ نیروی هوایی ایران درمیارن و جزو هواپیماهای ایرانی به نمایش می‌گذارن 🙃
و هندی‌ها که مطمئن بودند این هواپیماها دست پاکستانه متعجب می‌شن 🤨 و ظاهراً متوجه می‌شن که چقدر زود قضاوت کردند 😁 بعد از رژه دوباره هواپیماها رو به پاکستان برمی‌گردونند. طوفانیان این ماجرا رو دقیق‌تر توضیح داده.
دلیل اینکه شاه آماده بود از پاکستان حمایت کامل کنه این بود که ایران و پاکستان در قالب پیمان سنتو متحد بودند. سنتو، با عضویت ایران، پاکستان، ترکیه و عراق کمربندی امنیتی در برابر شوروی می‌ساخت. سنتو باعث گسترش روابط ایران با ترکیه و پاکستان شد ــ اما عراق پس از کودتای تابستون 37 از جمع کشورهای سنتو خارج شد.
طوفانیان نمایندۀ ویژۀ شاه در کار خرید تسلیحات بود؛ مرد شمارۀ یک در خرید اسلحه. همین باعث شده بود در ارتش دلخوری نسبت به اختیارات ویژۀ او وجود داشته باشه. حتی رؤسای ستادکل کل ارتشتاران هم از این حد اختیار او ناراضی بودند، اما واقعیتی هم که در اینجا وجود داره اینه که خرید اسلحه به مردی متخصص، لابیگر و ذی‌نفوذ نیاز داره که هم به جهان تسلیحات مسلط باشه و هم تونسته باشه روابط شخصی خوبی با نهادهای امنیتی و شخصیت‌های نظامی و سیاسی خارجی برقرار کنه و هم مثل یک مهرۀ لیبرو آزادی‌عمل فراوان داشته باشه.
#شاهد_تاریخی
@Garajetadayoni | گاراژ
در این ویدئو صدای تیمسار طوفانیان رو می‌شنوید که می‌گه وقتی بین پاکستان و هند جنگ درگرفت، شاه به او گفت فوراً به پاکستان بره و هر اسلحه‌ای پاکستانی‌ها نیاز دارند براشون تهیه کنه.
طوفانیان نود هواپیما برای پاکستان میخره و تحویلشون می‌ده. اما بالاخره خبر این خرید به گوش هندی‌ها می‌رسه ــ و طبعاً باعث کدورت می‌شده. برای رفع این سوءتفاهم، ایران مقامات هندی رو به مراسم رژه در ایران دعوت میکنه و هواپیماهایی رو هم که به پاکستان داده بودند برای رژه به ایران برمی‌گردونند، به رنگ نیروی هوایی ایران درمیارن و جزو هواپیماهای ایرانی به نمایش می‌گذارن 🙃
و هندی‌ها که مطمئن بودند این هواپیماها دست پاکستانه متعجب می‌شن 🤨 و ظاهراً متوجه می‌شن که چقدر زود قضاوت کردند 😁 بعد از رژه دوباره هواپیماها رو به پاکستان برمی‌گردونند. طوفانیان این ماجرا رو دقیق‌تر توضیح داده.
دلیل اینکه شاه آماده بود از پاکستان حمایت کامل کنه این بود که ایران و پاکستان در قالب پیمان سنتو متحد بودند. سنتو، با عضویت ایران، پاکستان، ترکیه و عراق کمربندی امنیتی در برابر شوروی می‌ساخت. سنتو باعث گسترش روابط ایران با ترکیه و پاکستان شد ــ اما عراق پس از کودتای تابستون 37 از جمع کشورهای سنتو خارج شد.
طوفانیان نمایندۀ ویژۀ شاه در کار خرید تسلیحات بود؛ مرد شمارۀ یک در خرید اسلحه. همین باعث شده بود در ارتش دلخوری نسبت به اختیارات ویژۀ او وجود داشته باشه. حتی رؤسای ستادکل کل ارتشتاران هم از این حد اختیار او ناراضی بودند، اما واقعیتی هم که در اینجا وجود داره اینه که خرید اسلحه به مردی متخصص، لابیگر و ذی‌نفوذ نیاز داره که هم به جهان تسلیحات مسلط باشه و هم تونسته باشه روابط شخصی خوبی با نهادهای امنیتی و شخصیت‌های نظامی و سیاسی خارجی برقرار کنه و هم مثل یک مهرۀ لیبرو آزادی‌عمل فراوان داشته باشه.
#شاهد_تاریخی
@Garajetadayoni | گاراژ
Reposted from:گاراژ ــ مهدی تدینی
25.04.202521:10
دیدار شاه از مردم کُرد در مناطق مرزی
این دیدار در مهر ماه 1341 انجام شد و بخشی از سفر شاه به آذربایجان غربی بود. دوم مهر شاه به سنندج، بناب، میاندوآب و مهاباد سفر کرد.
#ویدئوی_تاریخی
@Garajetadayoni | گاراژ
این دیدار در مهر ماه 1341 انجام شد و بخشی از سفر شاه به آذربایجان غربی بود. دوم مهر شاه به سنندج، بناب، میاندوآب و مهاباد سفر کرد.
#ویدئوی_تاریخی
@Garajetadayoni | گاراژ
Log in to unlock more functionality.
