Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت avatar

مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت

ارتباط با مدیر:
@masaeli
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateDec 12, 2015
Added to TGlist
Mar 18, 2025

Records

11.04.202523:59
1.7KSubscribers
12.04.202523:59
200Citation index
18.02.202501:51
925Average views per post
31.03.202509:17
532Average views per ad post
17.04.202513:56
10.48%ER
20.03.202514:19
31.33%ERR

Popular posts مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت

22.04.202505:53
🔸بی‌تفاوتی حوزه درباره غلو

✍مهدی مسائلی

چند وقتی است کلیپ‌هایی از سخنان غالیانه روحانیون و مسئولین بعضی از هیئت‌ها منتشر می‌شود که به صراحت از خداباوری، ربوبیت و معبود بودن امامان اهل‌بیت(ع) سخن می‌گویند. بعضی از این سخنان جدید هستند و بعضی مربوط به سال‌های گذشته. اما مهم این‌که این حرف‌ها فقط بریده‌‌ای از سخنان یک خطیب نیست بلکه نظام فکری این هیئت‌ها که حضوری فعالی در شهرهای بزرگ و کوچک کشور دارند، بر این اعتقادات استوار است. با این وجود، انکار یا محکومیتی درباره این سخنان از سوی مراجع یا متولیان حوزوی صورت نمی‌گیرد، و بسیاری از مبلغین حوزوی نیز دراین‌باره کمتر سخن می‌گویند. این در حالی است که اگر سخنانی در انکار یا تضعیف یکی از فضائل اهل‌بیت(ع) یا مسائل تاریخی مرتبط با آنها بیان می‌شد، مواضع بسیار متفاوت بود و در مواردی، بعضی از علما تهدید به اعتراض اجتماعی و کفن‌پوشی نیز کرده‌اند.
سخن بنده در نفی عِرق و تعصب به اهل‌بیت(ع) نیست بلکه مقصودم تناسب در موضع‌گیری‌هاست. محققا توحید زیربنای تمام عقاید دینی است و بدون آن هیچ اعتقاد دینی ارزش ندارد. نبوت و ولایت راه و وسیله‌ای برای نیل به توحید هستند و اگر مسیر شرک از آنها ترسیم شود، به یک ضدارزش تبدیل می‌شوند.
به قول عالمی، ای کاش یک هزارم تعصبی که بعضی نسبت به ولایت و فضائل اهل‌بیت(ع) دارند، نسبت به توحید و صفات الهی داشتند. بعضی از علما یا مبلغین هنگام سخن گفتن از توحید و توکل به خدا، ترس آن دارند که برای ولایت و توسل به اهل‌بیت(ع) شبهه ایجاد کنند. ولی همین‌ها بدون هیچ واهمه‌ و احتیاطی از افتادن مردم به دام غلو و شرک، به امامان(ع) صفات ماواری بشری داده و صفات آنها را تا حد ربوبیت بالا می‌برند.
حاصل سخن این‌که مسیر محبت و دوستی، اقتضای تعصب و غلو را دارد، اگر با عقلانیت و دین مانعی برای غلو به وجود نیاوریم، افتادن بدین دام بسیار محتمل است.
........
@azadpajooh
26.04.202506:09
جناب میرباقری در اجلاس نخبگان شیعه که برای نمادسازی پیراهن امام حسین(ع) برپا شده، می‌گوید: "پیراهنی که بر تن سیدالشهداء در عاشورا بوده بزرگ‌ترین نماد ماست"
ایشان با فرض و کمی مکث بر وجود تاریخی این لباس صحه می‌گذارد، گویا می‌داند که چنین پیراهنی اصل و اساس تاریخی و روایی ندارد.
به هرحال، پیرو یادداشت قبلی تأکید می‌کنم روضه پیراهن امام حسین(ع) که از طرف حضرت زهرا(ع) رسیده است، از روضه‌های جعلی قاجاریه است.
در این همایش جناب منافی‌پور بانی این نمادسازی، با ذکر نمادهایی مثل صلیب و ستاره داود، نمادسازی از این پیراهن برای شیعه را نمادی در مقابل پیراهن عثمان می‌داند.
چند سؤال:
- چرا شیعه باید از نماد بنی‌امیه اقتباس کند، آیا یک نماد باطل می‌تواند الگوی نمادسازی برای شیعه باشد؟ چرا قیام‌های علویون از این نماد بهره نگرفتند؟
-  لباس‌های امام غارت شد، چه دلیلی داریم پیراهن خاصی دوباره به اهل‌بیت بازگشته؟
- برای نمادسازی از یک پیراهن باید صورتی خارجی از آن داشته باشیم، تصویرسازی برای آن چگونه صورت می‌گیرد؟
- ارزش تحقیقات علمی بر اساس مطابقت باخواسته‌ها و امیال ما نیست، دستوری تحقیق و پژوهش نکنید.
......
@azadpajooh
23.04.202506:32
⚡️مناسک سازی بر اساس یک روضه نامعتبر و بی‌اساس

چند روز پیش جناب آقای داود منافی‌پور دبیر مجمع جهانی حضرت علی اصغر در کنفرانسی خبری گفته بود:

پیراهن حضرت سیدالشهدا به‌عنوان «نماد تام عاشورا» در میان نخبگان منابع شیعه به رسمیت شناخته شده و آیین جهانی «پیراهن‌خوانی» همزمان با اول محرم برگزار خواهد شد.
جناب آقای منافی پور چند سالی است که دنبال مناسک‌سازی بر اساس داستان پیراهن امام حسین(ع) است و مراسم‌ها و اجلاسیه‌های مختلفی نیز در ایران و عراق برای ترویج این موضوع برگزار کرده است. چند ماه پیش نیز ایشان مراسمی در مشهد و حرم رضوی با عنوان «مراسم بزرگداشت روز تحویل پیراهن امام حسین (ع) به حضرت زینب کبری(س)» برگزار کرد که آن زمان بنده به نقد آن پرداختم و متذکر شدم که:
داستانی که ایشان بر پایه‌اش می‌خواهد برای عاشورا نماد سازی کند، اصل و ریشه تاریخی ندارد و اولین بار حدود ۱۰۰ سال پیش توسط بعضی از روضه‌خوان‌ها به کتابی راه یافته و منبع روضه‌خوانی شده است. خلاصه‌ی این داستان نیز این است که: پیراهنی بهشتی برای حضرت ابراهیم فرستاده شده بود که او را از آتش نمرود حفظ نمود، این پیراهن همان پیراهن یوسف است که به یعقوب بینایی داد و دست به دست توسط پیامبران الهی به پیامبر اکرم(ص) رسید. حضرت زهرا سه روز قبل از وفاتشان آن را به زینب دادند و فرمودند هر وقت حسین آن‌را مطالبه کند ساعتی بعد به شهادت می‌رسد.
اما آنچه در منابع تاریخی متقدم و متأخر درباره لباس امام حسین(ع) آمده، فقط این است که امام حسین قبل از نَبَرد شلواری کهنه طلب کردند که بعد از شهادتشان غارت نشود، چند شلوار آوردند حضرت یکی را پسندید، آن را نیز پاره کردند تا چشم طمع از آن برداشته شود. با این حال، آن شلوار نیز غارت شد. پس در هیچ‌یک از منابع تاریخی سخنی از واگذاری پیراهن مقدس انبیای الهی به امام حسین(ع) توسط حضرت زینب مطرح نشده است و وصیت حضرت زهرا در‌این‌باره از جعلیات روضه‌خوانان عصر قاجار است.
اما جناب آقای منافی‌پور با آن که چندین نفر از محققان عاشورایی با ایشان به بحث نشسته‌اند و بی‌ریشه و اساس بودن این داستان و روضه را متذکر شده‌اند، از راه‌های مختلف به دنبال ترویج این داستان و نماد و مناسک‌سازی برپایه آن است و مدعی است که این موضوع «نماد تام عاشورا» است. ایشان با مذاکره با بعضی از مسئولین حوزه‌های علمیه آنها را متقاعد کرده است که با ایشان در این موضوع همکاری کنند و ضمن تأیید و ترویج این داستان، از توان علمی و تبلیغی حوزه نیز در این زمینه بهره گیرند. جای تعجب است که مسئولین حوزه‌های علمیه وقایع معتبر عاشورایی را رها کرده‌اند، و بدون تحقیق و بررسی، براساس داستانی بی‌ریشه دنبال نمادسازی برای عاشورا هستند. آیا واقعا چنین رویکردی با مجاهدت‌های شهید مطهری برای تحریف‌زدایی از عاشورا و مستندسازی تاریخی آن هم‌راستا است؟ اگر ایشان امروز زنده بود چه موضع‌گیری در قبال آن داشت؟ ان شاء الله مسئولین حوزه دقتی دوباره نموده و با بررسی منابع، شأنیت علمی حوزه‌های علمیه را از مناسک‌سازی بر پایه این امور حفظ کنند.
.....
@azadpajooh
30.04.202505:33
🔸درباره نَسَب امام صادق به ابی‌بکر

✍مهدی مسائلی

در منابع اهل‌سنت از امام صادق(ع) نقل شده است: « وَلَدَنِي أَبُو بَكْرٍ مَرَّتَيْن؛ ابوبکر دو بار مرا زاده است» در مجادله‌های مذهبی معمولا علمای اهل‌سنت با استناد به این فراز، مدح ابوبکر را برداشت کرده و توهین و حتی انتقاد به ابوبکر توسط شیعه را مخالف سیره امام صادق(ع) می‌دانند.
در مقابل علمای شیعه با صدور آن از امام یا برداشت مدح‌آمیز و قداست‌گونه از آن مخالف هستند و با بیان این مطلب که این نقل از طریق شیعه نقل نشده است و سند محکمی در میان اهل‌سنت ندارد، احتمال داده‌اند مدح ابوبکر در این روایت بر اساس تقیه باشد یا این‌که روایت صرفاً بیانگر ارتباط نَسَبی امام صادق(ع) با ابوبکر است، بدون هرگونه ستایش یا نکوهشی؛ یا این‌که با این تعبیر امام می‌خواسته‌اند اتهام سَب و دشنام دادن به ابی‌بکر را از خود رفع کنند، چون امامان به مخالفانشان دشنام نمی‌دادند. (شوشتری، احقاق الحق، ج1، ص68) پس این روایت توهین و دشنام‌گویی را نفی می‌کند ولی انتقاد را نه.

به هرحال علمای شیعه در نقد این روایت، در نَسَبِ امام صادق به ابی‌بکر اشکال نکرده‌اند. زیرا بسیاری از علمای شیعه تصریح کرده‌اند که «ام‌فروه» مادر امام صادق(ع) پدرش «قاسم بن محمد بن ابی بکر» و مادرش نیز «اسماء بنت عبدالرحمن بن ابی‌بکر» بود.(کافی، چ دارالحدیث، ج1، ص472 و دلائل الإمامة، ص248) از این جهت نَسَب مادر امام از طریق مادری و پدری به ابی‌بکر می‌رسد. تقریبا تمامی قدمای شیعه که نویسندگان کتب اربعه حدیثی شیعه – شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی - در میان آنها هستند، حداقل به این نکته پرداخته‌اند که مادر امام «ام‌فروه» دختر «قاسم بن محمد بن ابی‌بکر» بود. (تهذیب، ج6، ص78 و عیون اخبارالرضا، ج1، ص41) افزون بر این، در روایتی از کتاب کافی و روایت دیگری از عیون و کمال‌الدین این نسب برای امام بیان شده است. شیخ مفید در ارشاد و طبرسی در اعلام‌الوری و دیگران نیز این نسب را برای امام ثبت کرده‌اند و حتی در کتاب‌های غُلات نصیریه مثل الهدایة‌الکبری نیز این نَسَب برای امام بیان شده است. (الهدایة الکبری، ص247)
با این حال، بعضی از علمای شیعه که تاریخ اسلام را مطابق با ذائقه جَدَلی شیعه نگارش کرده‌اند، سعی در انکار نَسَبِ مادر امام به ابی‌بکر از طریق «قاسم بن محمد بن ابی‌بکر» دارند. نجاح طائی نویسنده عراقی و مرحوم سید جعفر مرتضی پژوهشگر برجسته لبنانی در آثار خود، تصریحات قدمای شیعه دراین‌باره را رها کرده‌اند و به سراغ یک نویسنده متأخر از اهل‌سنت، احمد بن یوسف قرمانی (939-1019ق) رفته‌اند که پدر ام‌فروه را «قاسم بن محمد بن ابي سمرة» معرفی می‌کند. در اینجا انصاف در تحقیق اقتضا می‌کند که بگوییم که این نویسنده دچار اشتباه شده یا عبارتش تصحیف شده است و نمی‌توان سخنِ این نویسنده متأخر را بر تصریحات تمام قدمای شیعه ترجیح داد؛ خصوصا این‌که هیچ وصفی از «قاسم بن محمد بن ابی‌سمرة» در تاریخ وجود ندارد. اما در ارجاعی عجیب‌تر این‌ دو نویسنده به نقلی در کتاب کشف‌الغمه از عالم اهل‌سنت «حافظ عَبدالعَزِيز جَنابِذِی» استناد کرده‌اند که در ظاهر ام‌فروه را جده‌ی مادری امام محمدباقر(ع) معرفی می‌کند. (کشف الغمه،‌ ج2، ص120) اما همان‌طور که مصحح این کتاب در پاورقی بیان کرده است این متن جاافتادگی دارد و عبارت اصلی این است که: «ام فروة، مادر جعفر بن محمد(امام صادق) و عبدالله بن محمد است»؛ چنان‌که شیخ مفید در کتاب ارشاد و طبرسی در اعلام‌الوری همین عبارت را به صورت صحیح آورده‌اند؛ اما مهمتر این‌که در جایی دیگر از کتاب کشف‌الغمه به نقل از جَنابذی آمده است:«جنابذی رحمه‌الله نقل کرده است: ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (ع)، معروف به صادق، و مادرش ام‌فروة بود که نامش «قُرَیبَه» دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر صدیق رضی الله عنه است. مادر ام فروه نیز اسماء دختر عبدالرحمن بن ابوبکر صدیق بود. به همین دلیل، [امام] جعفر [صادق(ع)] فرمود: لَقَدْ وَلَدَنِي أَبُو بَكْرٍ مَرَّتَيْن؛ابوبکر دو بار مرا به دنیا آورده است.» (کشف الغمه، ج2، ص161) این نقل تردیدی در جاافتادگی و تصحیف عبارت قبلی جنابذی باقی نمی‌گذارد.
در مجموع، از نگاه اعتقادی شیعه تردیدی نیست که امام صادق(ع) امامت بعد از رسول خدا(ص) را مختص به امام علی می‌دانست و خلافت ابوبکر را صحیح نمی‌دانست. بر این اساس،‌ چنین تعابیری یا از امام صادر نشده یا با اهداف و اغراضی غیر از مدح ابی‌بکر، همچون نفی دشنام‌گویی به وی، صادر شده است. اما تشکیک در چنین تعابیری با انکار حقایق تاریخی روشی است که فقط تعصبات و جهالت‌ها را دامن می‌زند و موجب وهن منطق مذهبی شیعه نیز می‌شود.
.......
@azadpajooh
04.05.202507:27
🔸درباره اربعین کلیمی

✍مهدی مسائلی

ماه ذی‌القعده به آغاز خلوت‌نشینی حضرت موسی(ع) با خداوند شناخته می‌شود. خلوتی که چهل روز، یعنی تمام ماه ذی‌القعده و روز ابتدایی ماه ذی‌الحجه، امتداد داشت و در ادبیات عرفانی به اربعین موسوی یا اربعین کلیمی معروف است. خداوند متعال در آیه ١٤٢ سوره اعراف وعده خود با موسی را چنین وصف می‌کند:« وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً؛ سى شب با موسى وعده نهاديم و ده شب ديگر بر آن افزوديم تا وعده پروردگارش چهل شب كامل شد.» از آنجا که بعضی این چله‌نشینی (یعنی اربعین کلیمی) را سنتی عرفانی می‌دانند و در مقابل عده‌ای با نگاه بدعت به آن می‌نگرد، بیان چند نکته در این‌باره خالی از لطف نیست.

١. عدد چهل در ادبیات دینی راز و رمز و جایگاه خاصی دارد و در روایاتی تکمیل بعضی از رخدادهای تکوینی عالم خلقت با این عدد توصیف شده است، کمال و پختگی معنوی نیز بارها با این عدد توصیف شده است. چنانچه قرآن کریم در آیه 15 سوره احقاف پس از بیان توصیه انسان به نیکی به پدر و مادر-خصوصا مادر و مشقات بارداری او- می‌فرماید که این فرزند وقتی به سن چهل سالگی می‌رسد از خدا می‌خواهد که: «پروردگارا نصيبم كن كه شكر آن نعمت‌هايى كه به من و پدر و مادرم انعام فرمودى به جاى آرم و اعمال صالح كه مايه خشنودى تو باشد انجام دهم..» گویا این‌که انسان در سن چهل سالگی بدان مرحله از کمال معنوی می‌رسد که قدر نعمات الهی را بداند و شکر کاملی داشته باشد. پس عدد چهل، رمزی برای کمال انسانی است، چنان‌که می‌دانیم پیامبر اکرم(ص) نیز در سن چهل سالگی به رسالت الهی برگزیده شدند. از این گذشته در برنامه عرفانی و سلوکی نیز تقید خاصی به عدد چهل وجود دارد و در بعضی روایات آمده که پیامبر اکرم(ص) در دعاها و حتی نفرین‌هایشان آن را در نظر می‌گرفتند. از این نظر در نظر گرفتن عدد چهل برای بعضی از برنامه‌های دینی و عرفانی دور از توصیه‌ها و آداب دینی نیست.
٢. برنامه پیامبران الهی در امتداد یکدیگر هستند و جدای از هم نیستند. پیامبر اکرم(ص) نیز به عنوان خاتم النبیین تکمیل کننده و گسترش دهنده برنامه‌های توحیدی تمام پیامبران الهی است. پس برنامه‌های معنوی ادیان توحیدی و اسلام از جهت اجرا و کیفیت بی‌ارتباط با یکدیگر نیستند. این ارتباط معنوی را هم‌زمانی ایام حج و خصوصا عید قربان با پایان خلوت نشینی حضرت موسی مشهود است. بر این اساس توصیه‌ به مراقبت معنوی از ابتدای ماه ذی القعده با مناسبت‌های اسلامی نیز هماهنگ است.

٣. سلوک و مراقبت دینی در تمام طول سال مورد توصیه کلی دین است ولی در بعضی از ایام، شأنی بالاتر پیدا می کند، بی‌شک مراقبت و اربعین عرفانی، هر زمان که باشد امری پسندیده است ولی در ایام ذی‌العقده از آن روی که به ایام عید قربان ختم می‌شود شأنی بالاتر پیدا می‌کند. بدعت آن است که فردی آداب و اجزاء خاصی را که جزء دین نیست به دین نسبت دهد، کسی که به مراقبت عرفانی در اربعین کلیمی توصیه می‌کند، به چیزی جز ترک محرمات و عمل به واجبات و عبادات شرعی توصیه نمی‌کند، اموری که مورد توصیه کلی دین هستند. در نظر گرفتن عدد چهل در عبادات نیز در شرع وجود داشته است. بی‌تردید چهل روز مراقبت عرفانی و توصیه به آن می‌تواند مؤمنین را به بهره‌گیری بیشتر از ایام مبارک ذی‌الحجه سوق دهد و عید اضحی، عیدی واقعی برای کسانی باشد که چهل روز برای درک عرفان الهی تلاش کرده‌اند و نتیجه‌اش را در این ایام مبارک برمی‌چینند. آری اگر کسی چله‌نشینی را با آداب خاصی در این ایام دستور دینی بداند، مرتکب بدعت شده است. در قرن‌های اخیر در مذهب شیعه مناسبت‌های مذهبی بسیاری بر پایه‌ی کلیات دینی و به خاطر تقویت ارزش‌های مذهبی پایه‌گذاری شده‌اند و هر روز گسترش پیدا می‌کنند، این مناسبت‌ها هیچ سابقه‌ای در صدر اسلام نداشته و توصیه‌ قرآنی و روایی ندارند. جشن میلاد امامان و امام‌زادگان، عزاداری برای تمامی امامان و بعضی از امام‌زادگان، افزایش‌ روزهای عزاداری در محرم و صفر و فاطمیه‌ها، پیاده روی اربعین امام حسین(ع) و... از جمله این مناسبت‌ها هستند. به نظر می‌رسد توصیه‌ به مراقبت‌های معنوی در چهل روز منتهی به عید قربان با چالش‌های دینی کمتری نسبت به مناسبت‌هایی که وصف آنها گذشت، روبروست.
.........
@azadpajooh
13.04.202509:59
بحث درباره تغییر ساعت کشور معمولا بر محور صرفه‌جویی در مصرف انرژی و برق بوده است، ولی تغییر ساعت با آداب زندگی دینی و توصیه‌های شرعی نیز تطابق زیادی دارد. در توصیه‌های دینی توصیه‌های متعددی بر سحرخیزی و غنیمت‌شمردن اوقات اولیه صبح داریم. از نظر تجربی نیز شرایط بدنی و نشاط و هوای تازه صبح بهترین زمان برای فعالیت‌ها است. در بهار و تابستان اذان صبح به عقب می‌رود و در شهرهای مرکزی کشور  اذان به حوالی ساعت ۳ می‌رسد، در شهرهای شرقی کشور اذان صبح از ساعت سه عقب‌تر می‌رود و ۳۱ خرداد اذان صبح مشهد ساعت ۲ و ۲۶ دقیقه است. با عدم تغییر ساعت، مردم بهترین ساعات صبح را در خواب سپری می‌کنند و در هنگامی که آفتاب تند و تیزی خود را پیدا کرده، فعالیت‌های خود را شروع می‌کنند.
امروز نگاهی به مذاکرات قانون "نسخ تغییر ساعت رسمی کشور" داشتم، هنگامی که در سال ۱۴۰۰ این قانون در مجلس تصویب شد، بعضی از نمایندگان به این مطلب اشاره کرده‌ بودند ولی گویا روحیه سنت‌گرایی مجلس به این نکات توجه نداشت. همان‌گونه که به موضوع مصرف برق نیز بی‌توجه بودند و آن را کم اهمیت می‌دانستند.
......
@azadpajooh
Log in to unlock more functionality.