
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین:
@IRANIntellectualsAdmin
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین:
@IRANIntellectualsAdmin
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateOct 10, 2016
Added to TGlist
Oct 26, 2024Linked chat

فرهیختگان گروه عمومی
399
Records
20.02.202523:59
13.4KSubscribers05.04.202523:59
300Citation index01.04.202523:59
1.6KAverage views per post02.03.202513:30
1.2KAverage views per ad post21.03.202511:48
15.00%ER01.04.202523:59
11.61%ERR25.03.202520:47
کدام شبقدر؟
شما شبقدر ندارید!
محمدحسین روانبخش
نوروز امسال یکی از همسایههایمان درگذشت؛ مرد پنجاه ساله ورزشکاری که طاقتش در برابر سرطان تمام شد و دارفانی را وداع گفت. مستاجر بود و از یکی دیگر از همسایگان شنیدم که سه سال پیش خانهاش را فروخته بود تا تبدیل به احسن کند و غیرانسانی سرش کلاه گذاشته بودند. رنج از دست دادن خانهای که حاصل سالها زحمتش بود و پشتوانهاش در این وضعیت بهمریخته اقتصادی، به شکل بیماری بر جانش نشسته و ظرف کمتر از یک سال از پا درش آورده بود.
شب قدر با خودم فکر میکردم اگر آن کلاهبردار روزی روزگاری هوس توبه کند، باید چه کند؟! شب قدری بیدار میماند و استغفاری میکند و میگوید خدا میبخشد و راحت میشود؟ چند درصد احتمال دارد که توبهی زبانی راضیاش نکند و دنبال این مرحوم بگردد و پولش را به نرخ روز پرداخت کند؟ تازه این کار را هم کند، آیا او زنده میشود؟ آیا داغ خانواده التیام میپذیرد؟ آیا فرزندان یتیمش صاحب پدر میشوند؟
این داستان کسی است که یک نفر را خاکسترنشین کرده است و اگر بخواهد توبه کند، هزار شبقدری هم برایش فایدهای ندارد، چه برسد به آنهایی که با یک تصمیم هزاران خانواده را به روز سیاه مینشانند؛ آنها چه میخواهند بکنند؟ آنهایی که روی بیتالمال خیمه زدهاند و نمیبینند که مردم چه میکشند، آنهایی که قدرت اداره یک نانوایی را ندارند و برای کشوری تصمیم میگیرند، شبقدر به چه دردشان میخورد؟ قبلیها و بعدیهایشان چطور؟ آنهایی که نتیجهی مدیریتشان سربهفلک کشیدن اجارهها، و آوارگی صدها هزار مستاجر و درماندگی پدرها و دوری از ازدواج جوانها و هزار جور فساد و فحشاست، استغفار شبقدرشان چقدر مضحک است؟ آنهایی که تورم بالای ۵۰٪ ساختهاند و حقوق کارگران بدبخت را بیست و چند درصد بالا بردهاند چطور؟ آنهایی که آقازادههایشان خارجنشین هستند و غربستیزیشان بچههای مردم را به تباهی کشانده، آنها در شبقدر کدام دعا را میخوانند و آرام میگیرند؟ آنها که بیواسطه و با واسطه داغ بر دلها گذاشتهاند، آنها که... آنها که... کدام را شبقدر به کار میآید؟!
شبقدر، آینهی روزهای رفتهی عمر است؛ چه بسیار آدمهایی که در تمام طول این شب دعا میخوانند اما تمام شب نفرین بر آنها میبارد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
شما شبقدر ندارید!
محمدحسین روانبخش
نوروز امسال یکی از همسایههایمان درگذشت؛ مرد پنجاه ساله ورزشکاری که طاقتش در برابر سرطان تمام شد و دارفانی را وداع گفت. مستاجر بود و از یکی دیگر از همسایگان شنیدم که سه سال پیش خانهاش را فروخته بود تا تبدیل به احسن کند و غیرانسانی سرش کلاه گذاشته بودند. رنج از دست دادن خانهای که حاصل سالها زحمتش بود و پشتوانهاش در این وضعیت بهمریخته اقتصادی، به شکل بیماری بر جانش نشسته و ظرف کمتر از یک سال از پا درش آورده بود.
شب قدر با خودم فکر میکردم اگر آن کلاهبردار روزی روزگاری هوس توبه کند، باید چه کند؟! شب قدری بیدار میماند و استغفاری میکند و میگوید خدا میبخشد و راحت میشود؟ چند درصد احتمال دارد که توبهی زبانی راضیاش نکند و دنبال این مرحوم بگردد و پولش را به نرخ روز پرداخت کند؟ تازه این کار را هم کند، آیا او زنده میشود؟ آیا داغ خانواده التیام میپذیرد؟ آیا فرزندان یتیمش صاحب پدر میشوند؟
این داستان کسی است که یک نفر را خاکسترنشین کرده است و اگر بخواهد توبه کند، هزار شبقدری هم برایش فایدهای ندارد، چه برسد به آنهایی که با یک تصمیم هزاران خانواده را به روز سیاه مینشانند؛ آنها چه میخواهند بکنند؟ آنهایی که روی بیتالمال خیمه زدهاند و نمیبینند که مردم چه میکشند، آنهایی که قدرت اداره یک نانوایی را ندارند و برای کشوری تصمیم میگیرند، شبقدر به چه دردشان میخورد؟ قبلیها و بعدیهایشان چطور؟ آنهایی که نتیجهی مدیریتشان سربهفلک کشیدن اجارهها، و آوارگی صدها هزار مستاجر و درماندگی پدرها و دوری از ازدواج جوانها و هزار جور فساد و فحشاست، استغفار شبقدرشان چقدر مضحک است؟ آنهایی که تورم بالای ۵۰٪ ساختهاند و حقوق کارگران بدبخت را بیست و چند درصد بالا بردهاند چطور؟ آنهایی که آقازادههایشان خارجنشین هستند و غربستیزیشان بچههای مردم را به تباهی کشانده، آنها در شبقدر کدام دعا را میخوانند و آرام میگیرند؟ آنها که بیواسطه و با واسطه داغ بر دلها گذاشتهاند، آنها که... آنها که... کدام را شبقدر به کار میآید؟!
شبقدر، آینهی روزهای رفتهی عمر است؛ چه بسیار آدمهایی که در تمام طول این شب دعا میخوانند اما تمام شب نفرین بر آنها میبارد.
#فرهیختگان راهی به رهایی


10.04.202520:33
علی اکبر صالحی وزیر پیشین امور خارجه در توییتر نوشت:
مسقط» دلالت بر محل تولد دارد.
سیزدهسال پیش در زمان خدمتم در وزارت خارجه، در همین شهر گفتگوهای مستقیم پیشابرجامی با ایالات متحده تولد یافت.
در سیاست پیشبینی نه ممکن است نه مطلوب، اما ما همواره با دست پر از مسقط بازگشتیم. امید که این شهر پایهگذار بهاری دائمی در خاورمیانه شود.
#فرهیختگان راهی به رهایی
مسقط» دلالت بر محل تولد دارد.
سیزدهسال پیش در زمان خدمتم در وزارت خارجه، در همین شهر گفتگوهای مستقیم پیشابرجامی با ایالات متحده تولد یافت.
در سیاست پیشبینی نه ممکن است نه مطلوب، اما ما همواره با دست پر از مسقط بازگشتیم. امید که این شهر پایهگذار بهاری دائمی در خاورمیانه شود.
#فرهیختگان راهی به رهایی
06.04.202517:53
فحاشی در میان ایرانیان مخصوصا طرفداران رضاشاه بیداد می کند!
علی مرادی مراغه ای
ما ایرانیان در فحاشی استادیم! تاورنيه که در زمان صفویه به ایران آمده می نويسد:
«ايرانيها در اداء الفاظ ركيك و فحشهاى قبيح مهارت دارند...»
قبلا در اینجا و اینجا به فحاشی ایرانیان پرداخته ام اما امروزه این فحاشی در بین طیفهای سیاسی بیداد میکند!
مخصوصا حوزه تاریخ و سیاست، آکنده از فحاشی است چون اینجا همه متخصص اند!
بارها بخش کامنتهای کانال را بخاطر فحاشی بستیم سپس بخواهش دوستان باز کردیم اما سرانجام از خیرش گذشتیم تا کمتر به همدیگر فحش بدهند! و اینها تازه قشر تحصیلکرده هستند!
محال است مطلبی نقادانه بنویسید و گروهی به شما فحش ندهند دریغ از دو کلمه نقد حسابی!
اما در میان گروههای قومی یا چپی یا اسلامی، طرفداران پهلوی گوی سبقت را از همگان ربوده اند! آنها در فحاشی شبیه ترین فرد به رضاشاه هستند! چون کمتر شاهی به اندازه او فحاش بوده! او به همه فحش میداد حتی فحش ناموسی مادر قح...!
تلگرافی است که او به سرلشکر ایرج مطبوعی گفته «زن قح..!
طرفدارانش شبیه او هستند.
رضاشاه، کودکی و نوجوانی سختی داشته و این خشونت، فحاشی و زمینخواری او محصول عقده های گذشتهاش بوده.
زمانی او در مقام نخست وزیری به میهمانی سفارت بلژیک دعوت شده در تمام مدت چشم به آن اتاقک چوبی دمِ در دوخته بود، وزیر مختار بلژیک با تعجب، علت آنرا می پرسد و او می گوید زمانی سه سال در آن اتاقک چوبی نگهبان بوده ام!
قبل از کودتای سوم اسفند بقول حسین مکی در هفت آسمان یک ستاره نداشت در محله سنگلج در کوچه نباتی مستاجر بود و دخترش شمس در اینجا متولد شد سپس در دروازه قزوین مستاجر بود و اینجا محمدرضا و اشرف متولد شدند، این زمان پولی جمع کرده کاروانسرایی خرید و خانه ای در آنجا ساخت اما پس از کودتا بلافاصله شروع کرد به تصاحب زمین!
نخست بومهن و سپس رودهن را تصرف کرد، نخست وزیر که شد زمینهای مازندران بلعید و شاه که شد به طرف گرگان و گیلان و سپس نقاط دیگر ایران سرازیر شد!
در اوج زمینخواری اش یکی از روزنامه های فرانسوی، کاریکاتوری شبیه به یک غده سرطانی چاپ کرده نوشت که «در ایران جانوری پیدا شده که در روز چند کیلومتر زمین میخورد»!
ژنرالها و فرماندهانش که علاقه او را به زمین فهمیده بودند برای تقرب و ترفیع گرفتن مسابقه گذاشتند برای پیدا کردن بهترین زمینها و تصاحب آنها برای رضاشاه!
معلوم است که اداره ثبت که جزو افتخارات اوست در برباد دادن هست و نیستِ مردم شب و روز کار میکرده و آن جلدهای مخملی بی شمار یادگار آن دوران است! چون زمانیکه متفقین آمدند و او سقوط کرد ۴۴هزار سند مالکیت بنام او زده بودند!
او ۲۱۶۷ روستا داشت که ۲۵۴۵۸۵رعیت بر روی آنها کار می کردند و ۶۸ میلیون تومان در حساب بانکی داشت یعنی ۴۶ درصد نقدینگی کشور!
بیخود نبوده که بقول بهبودی وقتی از بانک گزارش میخواسته می گفت بانک من!
بقول دشتی که ابتدا ستایشگرِ او بوده در زمان تبعیدش میگفت اگر کمی دیر سقوط می کرد دیگر ملکی برای کسی باقی نمیگذاشت!
عجیب اینکه در زمان هجوم متفقین که از قدرت کنار رفت در آن زمان نیز او مشغول تصاحب یک منطقه وسیع از اراضی خوب نزدیک«کرند» بوده!
او گذشته تلخ و سختی داشته و از آن سختیها و ناکامیها به فضای پادگان و سربازی گام نهاده و سپس از پادگان به سپهر سیاست و قدرت مطلق و در حصار ایرانیانِ زبردست در تملق!
تیپی همیشه ساکت، دورو، مال اندوز، تنگ نظر با قامتی ۱۹۰ سانتی با چشمانی درشت و عبوس و خشن و بغایت پرخاشگر، مهاجم و فحاش...!
بهبودی محرم رازش می نویسد در هنگام مراجعت رضاخان(وزیر جنگ) از رشت:
«حضرت اشرف یک حلقه انگشتر برلیان در انگشت داشتند بین راه قزوین تا آبیک اتومبیل پنچر شد و حضرت اشرف ناراحت شدند با مشت پشت گردن راننده زدند مدتی پیاده شدند پس از رفع عیب اتومبیل و حرکت به تهران دیدند که تخمۀ برلیان افتاده است..»
واضح است که بخاطر گم شدن آن برلیان، بهبودی این حادثه را نوشته که نشانگر تیپ رضاشاه است.
خود بهبودی را بارها بخاطر مصرف کم و زیادِ مثلا هیزم، چنان کتک می زده که راهی بیمارستان می شده اما دوباره می بخشیده و دوباره مشغول بکار می شده.
حدس بزنید برخوردش را با اهالی مطبوعات...!
دکتر سجادی که در زمان تبعید رضاشاه در کرمان با او بوده در خاطراتش می نویسد رضاشاه از وی خواست که بزرگترین اشتباهش را در دوران حکومتش بگوید و سجادی به غصب اموال مردم اشاره کرده و رضاشاه بعد از تأملی گفته «راست گفتی و سپس به اطرافیان چاپلوسی که او را به این مسیر انداختند لعنت فرستاده»!
امروزه کتابهای قطوری در ستایش او مینویسند اما یک صفحه در مورد زمینخواری او که خودش نیز بدان به عنوان عیب بزرگ اذعان کرده نمی نویسند این نشان می دهد که این کتابها بیشتر بوق تبلیغاتی بوده تا یک پژوهش علمی و تاریخی...!
#فرهیختگان راهی به رهایی
علی مرادی مراغه ای
ما ایرانیان در فحاشی استادیم! تاورنيه که در زمان صفویه به ایران آمده می نويسد:
«ايرانيها در اداء الفاظ ركيك و فحشهاى قبيح مهارت دارند...»
قبلا در اینجا و اینجا به فحاشی ایرانیان پرداخته ام اما امروزه این فحاشی در بین طیفهای سیاسی بیداد میکند!
مخصوصا حوزه تاریخ و سیاست، آکنده از فحاشی است چون اینجا همه متخصص اند!
بارها بخش کامنتهای کانال را بخاطر فحاشی بستیم سپس بخواهش دوستان باز کردیم اما سرانجام از خیرش گذشتیم تا کمتر به همدیگر فحش بدهند! و اینها تازه قشر تحصیلکرده هستند!
محال است مطلبی نقادانه بنویسید و گروهی به شما فحش ندهند دریغ از دو کلمه نقد حسابی!
اما در میان گروههای قومی یا چپی یا اسلامی، طرفداران پهلوی گوی سبقت را از همگان ربوده اند! آنها در فحاشی شبیه ترین فرد به رضاشاه هستند! چون کمتر شاهی به اندازه او فحاش بوده! او به همه فحش میداد حتی فحش ناموسی مادر قح...!
تلگرافی است که او به سرلشکر ایرج مطبوعی گفته «زن قح..!
طرفدارانش شبیه او هستند.
رضاشاه، کودکی و نوجوانی سختی داشته و این خشونت، فحاشی و زمینخواری او محصول عقده های گذشتهاش بوده.
زمانی او در مقام نخست وزیری به میهمانی سفارت بلژیک دعوت شده در تمام مدت چشم به آن اتاقک چوبی دمِ در دوخته بود، وزیر مختار بلژیک با تعجب، علت آنرا می پرسد و او می گوید زمانی سه سال در آن اتاقک چوبی نگهبان بوده ام!
قبل از کودتای سوم اسفند بقول حسین مکی در هفت آسمان یک ستاره نداشت در محله سنگلج در کوچه نباتی مستاجر بود و دخترش شمس در اینجا متولد شد سپس در دروازه قزوین مستاجر بود و اینجا محمدرضا و اشرف متولد شدند، این زمان پولی جمع کرده کاروانسرایی خرید و خانه ای در آنجا ساخت اما پس از کودتا بلافاصله شروع کرد به تصاحب زمین!
نخست بومهن و سپس رودهن را تصرف کرد، نخست وزیر که شد زمینهای مازندران بلعید و شاه که شد به طرف گرگان و گیلان و سپس نقاط دیگر ایران سرازیر شد!
در اوج زمینخواری اش یکی از روزنامه های فرانسوی، کاریکاتوری شبیه به یک غده سرطانی چاپ کرده نوشت که «در ایران جانوری پیدا شده که در روز چند کیلومتر زمین میخورد»!
ژنرالها و فرماندهانش که علاقه او را به زمین فهمیده بودند برای تقرب و ترفیع گرفتن مسابقه گذاشتند برای پیدا کردن بهترین زمینها و تصاحب آنها برای رضاشاه!
معلوم است که اداره ثبت که جزو افتخارات اوست در برباد دادن هست و نیستِ مردم شب و روز کار میکرده و آن جلدهای مخملی بی شمار یادگار آن دوران است! چون زمانیکه متفقین آمدند و او سقوط کرد ۴۴هزار سند مالکیت بنام او زده بودند!
او ۲۱۶۷ روستا داشت که ۲۵۴۵۸۵رعیت بر روی آنها کار می کردند و ۶۸ میلیون تومان در حساب بانکی داشت یعنی ۴۶ درصد نقدینگی کشور!
بیخود نبوده که بقول بهبودی وقتی از بانک گزارش میخواسته می گفت بانک من!
بقول دشتی که ابتدا ستایشگرِ او بوده در زمان تبعیدش میگفت اگر کمی دیر سقوط می کرد دیگر ملکی برای کسی باقی نمیگذاشت!
عجیب اینکه در زمان هجوم متفقین که از قدرت کنار رفت در آن زمان نیز او مشغول تصاحب یک منطقه وسیع از اراضی خوب نزدیک«کرند» بوده!
او گذشته تلخ و سختی داشته و از آن سختیها و ناکامیها به فضای پادگان و سربازی گام نهاده و سپس از پادگان به سپهر سیاست و قدرت مطلق و در حصار ایرانیانِ زبردست در تملق!
تیپی همیشه ساکت، دورو، مال اندوز، تنگ نظر با قامتی ۱۹۰ سانتی با چشمانی درشت و عبوس و خشن و بغایت پرخاشگر، مهاجم و فحاش...!
بهبودی محرم رازش می نویسد در هنگام مراجعت رضاخان(وزیر جنگ) از رشت:
«حضرت اشرف یک حلقه انگشتر برلیان در انگشت داشتند بین راه قزوین تا آبیک اتومبیل پنچر شد و حضرت اشرف ناراحت شدند با مشت پشت گردن راننده زدند مدتی پیاده شدند پس از رفع عیب اتومبیل و حرکت به تهران دیدند که تخمۀ برلیان افتاده است..»
واضح است که بخاطر گم شدن آن برلیان، بهبودی این حادثه را نوشته که نشانگر تیپ رضاشاه است.
خود بهبودی را بارها بخاطر مصرف کم و زیادِ مثلا هیزم، چنان کتک می زده که راهی بیمارستان می شده اما دوباره می بخشیده و دوباره مشغول بکار می شده.
حدس بزنید برخوردش را با اهالی مطبوعات...!
دکتر سجادی که در زمان تبعید رضاشاه در کرمان با او بوده در خاطراتش می نویسد رضاشاه از وی خواست که بزرگترین اشتباهش را در دوران حکومتش بگوید و سجادی به غصب اموال مردم اشاره کرده و رضاشاه بعد از تأملی گفته «راست گفتی و سپس به اطرافیان چاپلوسی که او را به این مسیر انداختند لعنت فرستاده»!
امروزه کتابهای قطوری در ستایش او مینویسند اما یک صفحه در مورد زمینخواری او که خودش نیز بدان به عنوان عیب بزرگ اذعان کرده نمی نویسند این نشان می دهد که این کتابها بیشتر بوق تبلیغاتی بوده تا یک پژوهش علمی و تاریخی...!
#فرهیختگان راهی به رهایی
31.03.202517:44
خطاب به آیت الله سید علی خامنه ای: بدون بخشایش آینده ای در کار نخواهد بود.
۱. جناب آقای خامنه ای این جمله زیبا از اسقف "دزموند توتو" که توانست در کنار نلسون ماندلا آفریقای جنوبی گرفتار در آپارتاید را تبدیل به نشانه حضور خداوند بر زمین کند به خاطر بسپارید. او در توصیف حیات دینی و سیاسی خودش می نویسد:" خداوند حرکتی به سوی توازن، نیکی، صلح و عدالت است....مسیح می گوید آن هنگام که از زمین عروج کنم همگان را با خویش خواهم برد...هیچکس غیر خودی نیست.همه خودی اند و به هم تعلق دارند.بیگانه ای نیست، همه از یک خانواده اند، خانواده خداوند، خانواده انسان". او پس از بیان این جملات می نویسد " الحق که خداوند حس شوخ طبعی دارد". چرا چنین می گوید؟ چون معتقد است هیچکس نمی تواند باور کند آفریقای جنوبی با آن میزان خشونت اکنون تبدیل به نماد صلح و مهر الهی در جهان است. او باز می نویسد: " ناامید تر از ما نبود، خدا می خواهد دیگران به ما بنگرند و شهامت بیابند.خدا می خواهد ما نور امید باشیم، الگویی محتمل باشیم.به آفریقای جنوبی نگاه کنید.....حالا دیگر هیچ کس هیچ مشکلی را در هیچ کجای دنیا حل ناشدنی نمی پندارد.برای همه امیدی هست".
۲.در نامه قبلی ام به شما در مقام یک استاد داور گفتم اگر چه رساله حکمرانی شما بسیار ضعیف است و عنوان فصل آخرش یعنی " سرزمین سوخته ایران" کافیست تا همه مردم در مقام داوری حیات سیاسی شما به شما نمره مردودی بدهند، هنوز اما یک فرصت بزرگ در اختیار دارید تا از خود انسانی جاودانه بسازید. نیمی از این ماجرا به موقعیتی باز می گردد که در آن قرار داریم: موقعیت بحران، موقعیت انحطاط، موقعیت فروپاشی نظم جامعه. این موقعیت حاصل عقلانیت سیاسی جمهوری اسلامی و دو رهبر سیاسی آن یعنی آیت الله خمینی و شماست. اما همین موقعیت به زبان آن فیلسوف برترین موقعیت و فرصت برای شماست که با نقش آفرینی درست همه چیز را در جای درست آن قرار دهید. سیاست یعنی " چیدمان درست چیزها". اکنون که نظم سیاسی ما بهم ریخته است و به زبان دزموند توتو گویی ما در یک آزمون الهی قرار داریم که می تواند تبدیل به الگویی برای بقیه انسانها شود کافیست اندکی از آنچه در آن گرفتارید فاصله بگیرید و با بازگشت به نقطه صفر زندگی یکبار دیگر متولد شوید و از خود چیز دگر بسازید: الگوی بخشایش شوید.اول خود و گذشته تان را بر خود ببخشید و بعد با طلب حلالیت از مردم از آنها بخواهید شما را ببخشند و به شما فرصت دهند تا همه چیز را در جای خود قرار دهید و در آرامش از قدرت کناره گیری کنید و مهیای دیدار با خداوند شوید.
۳. جناب آقای خامنه ای من شما را از سالهای دور می شناسم. آنروزها در میان ما جوانان مشتاق به اندیشه های مرحوم شریعتی که مورد غضب روحانیون بود این جمله امید بخش مطرح بود که یک روحانی به نام سید علی خامنه ای وجود دارد که با انتقادهای علی شریعتی به نوع دینداری سنتی و روحانیت سنتی همراه است. باز می شنیدیم که شما دوست مرحوم شجریان، مرحوم اخوان ثالث و استاد شفیعی کدکنی هستید. آنروزها در دنیای نوجوانی ما حضور افرادی چون شما امیدبخش بود چون ما بچه های این سرزمین فکر می کردیم بزرگان ما اهل هنر، ادبیات، موسیقی، شعر و اندیشه هستند. اکنون از شما می پرسم واقعا بر شما چه گذشت که چنین شدید و از خود انسانی ساختید که تنها می توان در یک کلمه آن را " باورناپذیر" دانست. شما رشد کردید، سن تان بیشتر شد، تجربه تان بیشتر شد، مطالعه تان بیشتر شد، و احتمالا باید در پیوند با امر الهی احساساتتان هم لطیف تر شده باشد. اما چه شد که در چشم مردم تبدیل به یک " رهبر ناپذیرفتنی" شدید؟ هرگز خود را با این پرسش روبرو ساخته اید که من چگونه تبدیل به ابژه نفرت و کینه مردم جامعه ام شدم؟ جناب آقای خامنه ای شما هم فرزند پسر دارید، هم فرزند دختر و هم عروس و هم داماد. نوه دارید و...چگونه در مقام یک پدر می توانید نسبت به حس پدری پدران این جامعه به فرزندانشان بی اعتنا باشید و دستور به شلیک و کشتن فرزندان این جامعه دهید؟ بر فرض تصور که این بچه ها الگوی مورد تایید شما نیستند. مگر شما در جایگاه رهبری دینی یک جامعه نباید آنقدر از سعه صدر و گستردگی وجود برخوردار باشید که بتوانید تمام این تفاوت ها را در خود درونی کنید و تبدیل به انسانی با وسعت وجودی به اندازه ایران و مردمانش شوید. قطعا شما زیاد قرآن خوانده اید و قطعا به احادیث قدسی و جملات امام علی بسیار آگاهید. شاید زیباترین درس در تمامی ادیان این درس الهی است که " بمیرید قبل از آنکه بمیرید". اگر این درس را درک کرده باشید که طبعا کرده اید چگونه اینهمه دل به ماجرای چند روزه این جهان بسته اید و آن را چنین جدی گرفته اید.
متن کامل در instant view
#فرهیختگان راهی به رهایی
۱. جناب آقای خامنه ای این جمله زیبا از اسقف "دزموند توتو" که توانست در کنار نلسون ماندلا آفریقای جنوبی گرفتار در آپارتاید را تبدیل به نشانه حضور خداوند بر زمین کند به خاطر بسپارید. او در توصیف حیات دینی و سیاسی خودش می نویسد:" خداوند حرکتی به سوی توازن، نیکی، صلح و عدالت است....مسیح می گوید آن هنگام که از زمین عروج کنم همگان را با خویش خواهم برد...هیچکس غیر خودی نیست.همه خودی اند و به هم تعلق دارند.بیگانه ای نیست، همه از یک خانواده اند، خانواده خداوند، خانواده انسان". او پس از بیان این جملات می نویسد " الحق که خداوند حس شوخ طبعی دارد". چرا چنین می گوید؟ چون معتقد است هیچکس نمی تواند باور کند آفریقای جنوبی با آن میزان خشونت اکنون تبدیل به نماد صلح و مهر الهی در جهان است. او باز می نویسد: " ناامید تر از ما نبود، خدا می خواهد دیگران به ما بنگرند و شهامت بیابند.خدا می خواهد ما نور امید باشیم، الگویی محتمل باشیم.به آفریقای جنوبی نگاه کنید.....حالا دیگر هیچ کس هیچ مشکلی را در هیچ کجای دنیا حل ناشدنی نمی پندارد.برای همه امیدی هست".
۲.در نامه قبلی ام به شما در مقام یک استاد داور گفتم اگر چه رساله حکمرانی شما بسیار ضعیف است و عنوان فصل آخرش یعنی " سرزمین سوخته ایران" کافیست تا همه مردم در مقام داوری حیات سیاسی شما به شما نمره مردودی بدهند، هنوز اما یک فرصت بزرگ در اختیار دارید تا از خود انسانی جاودانه بسازید. نیمی از این ماجرا به موقعیتی باز می گردد که در آن قرار داریم: موقعیت بحران، موقعیت انحطاط، موقعیت فروپاشی نظم جامعه. این موقعیت حاصل عقلانیت سیاسی جمهوری اسلامی و دو رهبر سیاسی آن یعنی آیت الله خمینی و شماست. اما همین موقعیت به زبان آن فیلسوف برترین موقعیت و فرصت برای شماست که با نقش آفرینی درست همه چیز را در جای درست آن قرار دهید. سیاست یعنی " چیدمان درست چیزها". اکنون که نظم سیاسی ما بهم ریخته است و به زبان دزموند توتو گویی ما در یک آزمون الهی قرار داریم که می تواند تبدیل به الگویی برای بقیه انسانها شود کافیست اندکی از آنچه در آن گرفتارید فاصله بگیرید و با بازگشت به نقطه صفر زندگی یکبار دیگر متولد شوید و از خود چیز دگر بسازید: الگوی بخشایش شوید.اول خود و گذشته تان را بر خود ببخشید و بعد با طلب حلالیت از مردم از آنها بخواهید شما را ببخشند و به شما فرصت دهند تا همه چیز را در جای خود قرار دهید و در آرامش از قدرت کناره گیری کنید و مهیای دیدار با خداوند شوید.
۳. جناب آقای خامنه ای من شما را از سالهای دور می شناسم. آنروزها در میان ما جوانان مشتاق به اندیشه های مرحوم شریعتی که مورد غضب روحانیون بود این جمله امید بخش مطرح بود که یک روحانی به نام سید علی خامنه ای وجود دارد که با انتقادهای علی شریعتی به نوع دینداری سنتی و روحانیت سنتی همراه است. باز می شنیدیم که شما دوست مرحوم شجریان، مرحوم اخوان ثالث و استاد شفیعی کدکنی هستید. آنروزها در دنیای نوجوانی ما حضور افرادی چون شما امیدبخش بود چون ما بچه های این سرزمین فکر می کردیم بزرگان ما اهل هنر، ادبیات، موسیقی، شعر و اندیشه هستند. اکنون از شما می پرسم واقعا بر شما چه گذشت که چنین شدید و از خود انسانی ساختید که تنها می توان در یک کلمه آن را " باورناپذیر" دانست. شما رشد کردید، سن تان بیشتر شد، تجربه تان بیشتر شد، مطالعه تان بیشتر شد، و احتمالا باید در پیوند با امر الهی احساساتتان هم لطیف تر شده باشد. اما چه شد که در چشم مردم تبدیل به یک " رهبر ناپذیرفتنی" شدید؟ هرگز خود را با این پرسش روبرو ساخته اید که من چگونه تبدیل به ابژه نفرت و کینه مردم جامعه ام شدم؟ جناب آقای خامنه ای شما هم فرزند پسر دارید، هم فرزند دختر و هم عروس و هم داماد. نوه دارید و...چگونه در مقام یک پدر می توانید نسبت به حس پدری پدران این جامعه به فرزندانشان بی اعتنا باشید و دستور به شلیک و کشتن فرزندان این جامعه دهید؟ بر فرض تصور که این بچه ها الگوی مورد تایید شما نیستند. مگر شما در جایگاه رهبری دینی یک جامعه نباید آنقدر از سعه صدر و گستردگی وجود برخوردار باشید که بتوانید تمام این تفاوت ها را در خود درونی کنید و تبدیل به انسانی با وسعت وجودی به اندازه ایران و مردمانش شوید. قطعا شما زیاد قرآن خوانده اید و قطعا به احادیث قدسی و جملات امام علی بسیار آگاهید. شاید زیباترین درس در تمامی ادیان این درس الهی است که " بمیرید قبل از آنکه بمیرید". اگر این درس را درک کرده باشید که طبعا کرده اید چگونه اینهمه دل به ماجرای چند روزه این جهان بسته اید و آن را چنین جدی گرفته اید.
متن کامل در instant view
#فرهیختگان راهی به رهایی
Reposted from:
فرهیختگان



25.03.202501:41
رمضان بیست وچهارم: گـذشت
خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ. س.اعراف آ.۱۹۹
فیض مشرقی با قاضی مَروَزی بر دروازه مرو نشسته بود و از او پرسید: هیچ آیتی میشناسی در مصحف که هم امروز ما را خوش کند و هم ترا از وِزر قضاوت برهاند؟ درماند. فیض "خذالعفو" را خواند و گفت: رواست آیه "بگذر، نیکویی کن و از نادان بپرهیز" قوت هر روزه دیوان تو باشد.
قاضی مروزی گفت: عفو امر نیکویی است ولی ما را حدود و قصاص واجب که شریعت سامان جامعه است !
فیض گفت: قاضی مردمان را حکم به گذشت کند تا جور حدود نکشد، مشربه در دست تست. مردمان را ساغر بخشش بنوشان تا از ابریق مجازات روی بگردانند. قاضیان بر دوراهی معافات و مکافات نشستهاند.
مروزی مشاجره مرویان در بازار را نشان داد و گفت: روزی بی بلا نباشد، خلایق را خُلق تنگ است و معاش لنگ، کجا عفو کنند !
فیض گفت: این قضای تیره روزان است که مصیبتی از پی مصیبتی است. با ویرانی معاش مردم، عدلیه آبادان نمیکنند. مردم را نان دهید و گذشت بیاموزید تا از حدود و قصاص روزی نخورند !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
#رمضان
جان آگه با #فرهیختگان
خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ. س.اعراف آ.۱۹۹
فیض مشرقی با قاضی مَروَزی بر دروازه مرو نشسته بود و از او پرسید: هیچ آیتی میشناسی در مصحف که هم امروز ما را خوش کند و هم ترا از وِزر قضاوت برهاند؟ درماند. فیض "خذالعفو" را خواند و گفت: رواست آیه "بگذر، نیکویی کن و از نادان بپرهیز" قوت هر روزه دیوان تو باشد.
قاضی مروزی گفت: عفو امر نیکویی است ولی ما را حدود و قصاص واجب که شریعت سامان جامعه است !
فیض گفت: قاضی مردمان را حکم به گذشت کند تا جور حدود نکشد، مشربه در دست تست. مردمان را ساغر بخشش بنوشان تا از ابریق مجازات روی بگردانند. قاضیان بر دوراهی معافات و مکافات نشستهاند.
مروزی مشاجره مرویان در بازار را نشان داد و گفت: روزی بی بلا نباشد، خلایق را خُلق تنگ است و معاش لنگ، کجا عفو کنند !
فیض گفت: این قضای تیره روزان است که مصیبتی از پی مصیبتی است. با ویرانی معاش مردم، عدلیه آبادان نمیکنند. مردم را نان دهید و گذشت بیاموزید تا از حدود و قصاص روزی نخورند !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
#رمضان
جان آگه با #فرهیختگان
25.03.202514:02
این توصیفی روشن از ایران پایا و مانای ما ست، تصویری گویا و روان از آن ایران که سرحد اندوههای همهی ما و دورترین مرز شادیهای همهی ما ست، و چنین میپاید و میماند و میبالد …
۵ فروردینماه ۱۴۰۴
محمدمهدی مجاهدی
#فرهیختگان راهی به رهایی
۵ فروردینماه ۱۴۰۴
محمدمهدی مجاهدی
#فرهیختگان راهی به رهایی
02.04.202518:49
چه بر سر روحانیت آوردید؟
عباس عبدی
۸ فروردین ۱۴۰۴
فیلمی تبلیغی با سبک جدید دیدم که دو روحانی و چند جوان، دیگران را به ثبتنام در حوزه فیضیه مازندران دعوت میکردند؛ البته امتیازات عجیبی داشت. اشتغال پس از پایان درس هم تضمینی بود. تمرین بوکس و آمادگی جسمانی هم نشان داشت. تاکید کرد که هوش مصنوعی هم آموزش میدهند.
فیلم را که دیدم یاد تعدادی از دانشجویان نخبه و شاگرد اول رشتههای مهندسی دانشگاههای شیراز و شریف افتادم که در سال ۵۸ و ۵۹ به هوای یادگیری دانش اسلامی و حوزوی بهترین دانشگاهها با بالاترین رنکینگ مهندسی را ترک کردند و بدون هیچ وعدهای و با کمترین امکانات به حوزه قم رفتند. کافیه سرنوشت آنان را پیگیری کنید.
اکنون دنیا بر عکس شده و برای جذب طلبه با امتیازات بسیار جالب آن هم در این شرایط اقتصادی بد، دعوت میکنند. آخر ویدیو هم این خبر خوش را میدهند که، افراد فقط در حوزههای علمیه و تبلیغ بکار گرفته نمیشوند، بلکه جذب استخدام نهادهای دولتی، هیات علمی دانشگاهها، سربازطلبه، دستگاه قضایی و کانون وکلا هم میشوند و از ۱۱ نفر ثبت نامی ۱۰ نفر جذب قوه قضاییه شدهاند.
چه کردید با دین و حوزه و روحانیت؟ هنوز متوجه ماجرای روی گردانی از خود نشدهاند. با بودجههای عمومی و وعده استخدام دولتی و جذب در دانشگاه میخواهند طلبه تربیت، و دین را ترویج کنند!!
#فرهیختگان راهی به رهایی
عباس عبدی
۸ فروردین ۱۴۰۴
فیلمی تبلیغی با سبک جدید دیدم که دو روحانی و چند جوان، دیگران را به ثبتنام در حوزه فیضیه مازندران دعوت میکردند؛ البته امتیازات عجیبی داشت. اشتغال پس از پایان درس هم تضمینی بود. تمرین بوکس و آمادگی جسمانی هم نشان داشت. تاکید کرد که هوش مصنوعی هم آموزش میدهند.
فیلم را که دیدم یاد تعدادی از دانشجویان نخبه و شاگرد اول رشتههای مهندسی دانشگاههای شیراز و شریف افتادم که در سال ۵۸ و ۵۹ به هوای یادگیری دانش اسلامی و حوزوی بهترین دانشگاهها با بالاترین رنکینگ مهندسی را ترک کردند و بدون هیچ وعدهای و با کمترین امکانات به حوزه قم رفتند. کافیه سرنوشت آنان را پیگیری کنید.
اکنون دنیا بر عکس شده و برای جذب طلبه با امتیازات بسیار جالب آن هم در این شرایط اقتصادی بد، دعوت میکنند. آخر ویدیو هم این خبر خوش را میدهند که، افراد فقط در حوزههای علمیه و تبلیغ بکار گرفته نمیشوند، بلکه جذب استخدام نهادهای دولتی، هیات علمی دانشگاهها، سربازطلبه، دستگاه قضایی و کانون وکلا هم میشوند و از ۱۱ نفر ثبت نامی ۱۰ نفر جذب قوه قضاییه شدهاند.
چه کردید با دین و حوزه و روحانیت؟ هنوز متوجه ماجرای روی گردانی از خود نشدهاند. با بودجههای عمومی و وعده استخدام دولتی و جذب در دانشگاه میخواهند طلبه تربیت، و دین را ترویج کنند!!
#فرهیختگان راهی به رهایی
19.04.202518:40
مسجد جامع نائین
از سری مستند های زیبا و با ارزش معماری ایرانی
#فرهیختگان راهی به رهایی
از سری مستند های زیبا و با ارزش معماری ایرانی
#فرهیختگان راهی به رهایی


21.04.202513:29
مقبره #سعدی زاویهای دارد نیکو با باغی نمکین که خودش در زمان حیات بنا کرده، شیخ در آنجا حوضچه هایی از مرمر برآورده برای شستن لباس، مردمان از شهر به زیارت آمده پس از خوردن غذا در سفرخانه و شستن لباس ها مراجعت می کنند و من چنین کردم. رحمت خدا بر او باد.
ابن بطوطه
#فرهیختگان راهی به رهایی
ابن بطوطه
#فرهیختگان راهی به رهایی


24.03.202508:40
این روزها تصاویری از طواف زنان مسلمان با پوشش نامناسب با حرمت خانه خدا، منتشر شده که جنجال بسیاری بپا کرده است.
در این میان مماشات مامورین سعودی که همواره به سخت گیری در این موارد شهره بوده اند، با این زنان بسبار عجیب است.
در صدر اسلام برخی زنان به رسم جاهلیت به صورت برهنه طواف می کردند. به این دلیل که معتقد بودند در لباسی که گناه کرده اند نباید خانه خدا را زیارت کنند، تا اینکه آیه شریفه «یا بَنی آدَم خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ...»؛ «ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید!» نازل شد و این سنت جاهلی از میان رفت. رسمی که ظاهرا زیر لوای علمای وهابی در حال احیا شدن است.
سلمان کدیور
#فرهیختگان راهی به رهایی
در این میان مماشات مامورین سعودی که همواره به سخت گیری در این موارد شهره بوده اند، با این زنان بسبار عجیب است.
در صدر اسلام برخی زنان به رسم جاهلیت به صورت برهنه طواف می کردند. به این دلیل که معتقد بودند در لباسی که گناه کرده اند نباید خانه خدا را زیارت کنند، تا اینکه آیه شریفه «یا بَنی آدَم خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ...»؛ «ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید!» نازل شد و این سنت جاهلی از میان رفت. رسمی که ظاهرا زیر لوای علمای وهابی در حال احیا شدن است.
سلمان کدیور
#فرهیختگان راهی به رهایی
25.03.202511:19
تأملی در منابع نقلی دوران اموی و عباسی
مقدمهای بر «اسلام وارونه»
محسن کدیور
#فرهیختگان راهی به رهایی
مقدمهای بر «اسلام وارونه»
محسن کدیور
#فرهیختگان راهی به رهایی


16.04.202512:01
شعر عطار بر نگین معماری هرات
مسجد جمعه هرات که بر روی یک معبد آریایی بنا شده، نگارخانهای است زیبا از اشعار عرفانی سعدی، جامی، سنایی، ابوسعید، امیر خسرو دهلوی و عطار نیشابوری.
در گذشته استفاده از شعر فارسی در معماری مذهبی ایران و کشورهای همسایه امری حیاتی بود که متاسفانه چندین دهه است دانسته و ندانسته از این شناسنامه و امضای هویتی دور شده و با ایرانستیزان و فارسی زدایان همراه گشتهایم.
عطار در کنار طبابت و عطاری، یکی از پرکارترین عارفان و شاعران ایرانی است.
وی در حمله مغول به نیشابور کشته شد و مزارش در نزدیک مزار خیام جای گرفت. آرامگاهش پس از تخریب، مجددا در قرن۹ق توسط امیرعلیشیر نوایی بازسازی شد.
شعرای زیادی مانند مولانای بلخی، سنایی غزنوی، فیض کاشانی، صائب تبریزی، محمود شبستری و... در وصف او شعر سرودهاند. از جمله آثار وی، منطق الطیر، تذکرة الاولیا، الهی نامه و اسرار نامه است.
تصاویری از کتیبه های مسجد جمعه هرات و آرامگاه امیرعلیشیر نوایی👇👇
مرتضی رضوانفر
پژوهشگاه میراث فرهنگی
#فرهیختگان راهی به رهایی
مسجد جمعه هرات که بر روی یک معبد آریایی بنا شده، نگارخانهای است زیبا از اشعار عرفانی سعدی، جامی، سنایی، ابوسعید، امیر خسرو دهلوی و عطار نیشابوری.
در گذشته استفاده از شعر فارسی در معماری مذهبی ایران و کشورهای همسایه امری حیاتی بود که متاسفانه چندین دهه است دانسته و ندانسته از این شناسنامه و امضای هویتی دور شده و با ایرانستیزان و فارسی زدایان همراه گشتهایم.
عطار در کنار طبابت و عطاری، یکی از پرکارترین عارفان و شاعران ایرانی است.
وی در حمله مغول به نیشابور کشته شد و مزارش در نزدیک مزار خیام جای گرفت. آرامگاهش پس از تخریب، مجددا در قرن۹ق توسط امیرعلیشیر نوایی بازسازی شد.
شعرای زیادی مانند مولانای بلخی، سنایی غزنوی، فیض کاشانی، صائب تبریزی، محمود شبستری و... در وصف او شعر سرودهاند. از جمله آثار وی، منطق الطیر، تذکرة الاولیا، الهی نامه و اسرار نامه است.
تصاویری از کتیبه های مسجد جمعه هرات و آرامگاه امیرعلیشیر نوایی👇👇
مرتضی رضوانفر
پژوهشگاه میراث فرهنگی
#فرهیختگان راهی به رهایی
01.04.202510:39
علیمحمد نصر اصفهانی٭
روزی دوستی به من زنگ زد و گفت؛
یکی از کتابهای حقوقی شما را شخص دیگری عیناً پایاننامه دوره دکترای خود کرده و با آن دکتر حقوق شده است!!!
نخست باورم نشد، ولی وقتی تحقیق کردم، بیشتر متعجب شدم که طرف، سه دوره نماینده مجلس شورای اسلامی است؟!!!
با او تماس گرفتم و فوری به دفترم آمد و گفت؛ نزدیک انتخابات بود و من برای تبلیغ به این عنوان نیاز داشتم.!!!
رئیس دانشگاه آزاد با من دوست است. او به من گفت؛ مطلبی بنویس تا مدرک دکتری را برایت بفرستم و منهم کتاب شما را در کتابخانه دیدم، آن را برای او پست کردم و او هم هفتهی بعد مدرک دکتری را برایم ارسال کرد.
حالا در عوض هر کاری بخواهی برایت انجام میدهم!!!
گفتم: من هیچ کاری با شما ندارم، ولی حداقل یک بار کتاب را میخواندی، خاطرات شخصی که من در آن، جزئیات و اسامی خودم و دیگران را نوشته بودم، از میان صفحات کتاب، حذف میکردی!؟
گفت: متاسفانه فرصت مطالعه کتاب ندارم و اصلا آنها را ندیدم!
بعد به او گفتم: میدانی چرا کشوری که حدود ۱۲٪ منابع و یک درصد جمعیت جهان را دارد، و باید ثروتمندترین و مرفهترین کشور جهان باشد، و مردمش درحالی که روی "گنج" خوابیدهاند، در "رنج" به سر میبرند؟!
گفت: نه، چرا...؟؟؟
گفتم: چون منی که چهل کتاب علمی و پژوهشی نوشتهام و درد مردم و درمان آن را میدانم، اگر بخواهم کاندید مجلس شورای اسلامی یا ریاست جمهوری شوم، شورای نگهبان صلاحیت مرا رد میکند، ولی تو که یک سارق ادبی هستی، دارای صلاحیت هستی...!!!
و آن یکی دزدی که باید در گوشه زندان باشد، در جایگاه رئیس دانشگاه، هم در دزدی با تو شریک شد و هم قطعا هزاران دزدی ادبی و مالی و جنسی و..... دارد...!!!
نماینده مجلس شورای اسلامی درحالی که میخندید، از دفترم خارج شد و نیم ساعت بعد، دوستی که در ارگان امنیتی است به سراغم آمد و توصیه و اندرز داد که شتر دیدی، ندیدی!
گفتم؛ به همین راحتی؟
گفت؛ به همین راحتی.
اگر شکایت کنی، ممکن است، دچار حادثهی رانندگی یا گازگرفتگی یا حوادث دیگری بشوی!
بله، سکوت کردم...!!!
٭ وکیل دادگستری
#فرهیختگان راهی به رهایی
روزی دوستی به من زنگ زد و گفت؛
یکی از کتابهای حقوقی شما را شخص دیگری عیناً پایاننامه دوره دکترای خود کرده و با آن دکتر حقوق شده است!!!
نخست باورم نشد، ولی وقتی تحقیق کردم، بیشتر متعجب شدم که طرف، سه دوره نماینده مجلس شورای اسلامی است؟!!!
با او تماس گرفتم و فوری به دفترم آمد و گفت؛ نزدیک انتخابات بود و من برای تبلیغ به این عنوان نیاز داشتم.!!!
رئیس دانشگاه آزاد با من دوست است. او به من گفت؛ مطلبی بنویس تا مدرک دکتری را برایت بفرستم و منهم کتاب شما را در کتابخانه دیدم، آن را برای او پست کردم و او هم هفتهی بعد مدرک دکتری را برایم ارسال کرد.
حالا در عوض هر کاری بخواهی برایت انجام میدهم!!!
گفتم: من هیچ کاری با شما ندارم، ولی حداقل یک بار کتاب را میخواندی، خاطرات شخصی که من در آن، جزئیات و اسامی خودم و دیگران را نوشته بودم، از میان صفحات کتاب، حذف میکردی!؟
گفت: متاسفانه فرصت مطالعه کتاب ندارم و اصلا آنها را ندیدم!
بعد به او گفتم: میدانی چرا کشوری که حدود ۱۲٪ منابع و یک درصد جمعیت جهان را دارد، و باید ثروتمندترین و مرفهترین کشور جهان باشد، و مردمش درحالی که روی "گنج" خوابیدهاند، در "رنج" به سر میبرند؟!
گفت: نه، چرا...؟؟؟
گفتم: چون منی که چهل کتاب علمی و پژوهشی نوشتهام و درد مردم و درمان آن را میدانم، اگر بخواهم کاندید مجلس شورای اسلامی یا ریاست جمهوری شوم، شورای نگهبان صلاحیت مرا رد میکند، ولی تو که یک سارق ادبی هستی، دارای صلاحیت هستی...!!!
و آن یکی دزدی که باید در گوشه زندان باشد، در جایگاه رئیس دانشگاه، هم در دزدی با تو شریک شد و هم قطعا هزاران دزدی ادبی و مالی و جنسی و..... دارد...!!!
نماینده مجلس شورای اسلامی درحالی که میخندید، از دفترم خارج شد و نیم ساعت بعد، دوستی که در ارگان امنیتی است به سراغم آمد و توصیه و اندرز داد که شتر دیدی، ندیدی!
گفتم؛ به همین راحتی؟
گفت؛ به همین راحتی.
اگر شکایت کنی، ممکن است، دچار حادثهی رانندگی یا گازگرفتگی یا حوادث دیگری بشوی!
بله، سکوت کردم...!!!
٭ وکیل دادگستری
#فرهیختگان راهی به رهایی
25.03.202515:32
صدیقه وسمقی:
دکتر سعید مدنی را آزاد کنید
امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. و من و محمد توانستیم با آن دوست بزرگوار صحبت کنیم.
هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.
اکنون او با صبوری دیگر بار۸ سال حبس را در زندان دماوند، تنها در قرنطینه تحمل میکند و همسر او هر بار برای ملاقات، فاصله تهران تا دماوند را میرود و باز میگردد. به راستی این انسان بزرگ و فرهیخته چه جرمی مرتکب شده است و اصلا آیا ممکنست او مجرم باشد؟!
او توسط نیروهای امنیتی به «تشکیل گروه» متهم شده است در حالیکه حتی یک هم پرونده ای نیز ندارد یعنی او فقط خودش عضو گروهش است!!! به نظر من این انسان ارزشمند و بزرگوار به تنهایی نه یک گروه، که صد گروه است.
دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند را نمی بینند اما گروههایی موهوم و غیر واقعی را کشف میکنند!
تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید.
دکتر مدنی و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی را که عمرشان به دست بیداد در زندانها به یغما میرود آزاد کنید.
#فرهیختگان راهی به رهایی
دکتر سعید مدنی را آزاد کنید
امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. و من و محمد توانستیم با آن دوست بزرگوار صحبت کنیم.
هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.
اکنون او با صبوری دیگر بار۸ سال حبس را در زندان دماوند، تنها در قرنطینه تحمل میکند و همسر او هر بار برای ملاقات، فاصله تهران تا دماوند را میرود و باز میگردد. به راستی این انسان بزرگ و فرهیخته چه جرمی مرتکب شده است و اصلا آیا ممکنست او مجرم باشد؟!
او توسط نیروهای امنیتی به «تشکیل گروه» متهم شده است در حالیکه حتی یک هم پرونده ای نیز ندارد یعنی او فقط خودش عضو گروهش است!!! به نظر من این انسان ارزشمند و بزرگوار به تنهایی نه یک گروه، که صد گروه است.
دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند را نمی بینند اما گروههایی موهوم و غیر واقعی را کشف میکنند!
تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید.
دکتر مدنی و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی را که عمرشان به دست بیداد در زندانها به یغما میرود آزاد کنید.
#فرهیختگان راهی به رهایی
01.04.202514:40
«غزلی از حافظ»
پایانه سخنرانی استاد الهی قمشه ای در نوروز ۱۴۰۴
۱۴۰۳/۱۲/۳۰
#فرهیختگان راهی به رهایی
پایانه سخنرانی استاد الهی قمشه ای در نوروز ۱۴۰۴
۱۴۰۳/۱۲/۳۰
#فرهیختگان راهی به رهایی
Log in to unlock more functionality.